کتک های ستار پای مرا به آرایشگاه زنانه باز کرد
تاریخ انتشار: ۶ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۱۳۰۰۰۲
رکنا: نمی دانم بلاهایی که امروز بر سرم آوار میشود، ریشه در کدامین اشتباهات زندگی ام دارد. شاید هم نتیجه بدبختیهای امروز من به محبت ها و کمکهای مالی بیش از اندازه خانواده ام بر می گردد و از ماجرای آن سبدهای پر از مواد غذایی و پول های بی حساب و کتاب نشئت می گیرد، چرا که ...
این ها بخشی از اظهارات زن 43ساله ای است که برای فرار Escape از کتک های همسرش به دامان قانون Law چنگ انداخته بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در همین روزها بود که ماجرای ازدواج من به موضوع اصلی بحث های خانوادگی تبدیل شد، چرا که تک دختر بودم و بیشتر مورد توجه اطرافیانم قرار می گرفتم. خلاصه هنوز 15بهار از عمرم نگذشته بود که «ستار» به خواستگاری ام آمد. او از بستگان دور مادرم بود و در یکی از همان روستاهای اطراف زندگی می کرد. او دوران سربازی اش را به پایان رسانده و در مزارع و باغ های روستا کارگری می کرد. آن زمان به خاطر این که همسرم شغلی نداشت و بیشتر فصل های سال را بیکار می ماند، پدرم مخارج زندگی ما را تأمین می کرد. کار به جایی رسیده بود که هفته ای یک بار سبد به دست به خانه پدرم می رفتم و مادرم هنگام بازگشت انواع و اقسام موادغذایی و خوراکی را به همراه مقادیری وجه نقد درون سبد می گذاشت تا عزیزدردانه اش طعم نداشتن را نچشد یا دست نیاز به سوی دیگران دراز نکند.
این موضوع به یک عادت همیشگی تبدیل شده بود تا این که پدرم زمینی را برای احداث خانه در روستا به من بخشید ولی باز هم به بهانه های مختلف پول ساخت آن را نیز آرام آرام پرداخت کرد چرا که می دانست همسرم هیچ درآمدی ندارد و چشم به آخر هفته هایی می دوزد که من با سبد زردرنگم از خانه پدرم باز می گردم. با وجود این همسرم برای گرفتن پول بیشتر از خانوادهام، مرا در تنگنا میگذاشت و به بهانه های مختلف کتکم می زد، حتی گاهی از خانه بیرون می انداخت و با توهین و فحاشی مرا روانه منزل پدرم می کرد ولی من نمی توانستم ماجرای کتک زدنهای همسرم را برای خانواده ام بازگو کنم. این در حالی بود که فرزندانم به سن جوانی رسیده بودند و من باید مبالغی را هم برای ازدواج آن ها پس انداز می کردم، به همین دلیل پس از مدتی شاگردی، حرفه آرایشگری را آموختم و در روستای محل سکونت مان که امروز به یکی از شهرکهای حاشیه ای مشهد تبدیل شده است، آرایشگاهی راه اندازی کردم ولی همسرم به دلیل بدبینی و سوءظن نگذاشت به کارم ادامه بدهم. به ناچار مغازه را به خواربار فروشی تبدیل کردم اما ستار به بهانه این که مردان غریبه و نامحرم برای خرید میآیند، مرا از این کار نیز باز داشت. اکنون نیز که دارای عروس و داماد هستم مرا با کتک و زنبیل زرد روانه منزل پدرم میکند و خودش بیکار در منزل به استراحت می پردازد تا جایی که به خاطر رفتارهای زشت و خشن او هیچ کدام از فامیل به منزلمان رفت و آمد ندارند و پسر چهار ساله ام نیز به شدت از پدرش می ترسد و دوست ندارد از خانه پدرم بیرون برود و ... .اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید
حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید:
فیلم کتک زدن وحشیانه مامور پلیس توسط راننده پراید / وزیر کشور دستور پیگیری داد مرگ تلخ پدر و دختر دانشجویش در اتوبوس مرگ علوم تحقیقات / نام راننده اتوبوس هم اعلام شد تصویر فریاد بر سر عارف توسط مادر یکی از قربانیان تصادف ارابه مرگ علوم تحقیقات+ عکس تجاوز به دختر 10 ساله توسط مرد مخوف+عکس دهمین دانشجوی حادثه اتوبوس دانشگاه علوم و تحقیقات تهران هم پر کشید! اولین عکس از دانشجویان کشته شده در تصادف اتوبوس دانشگاه آزاد علوم تحقیقات طرد شدن دختر 11 ساله از روستا به خاطر بی آبرو شدن توسط چند جوان مشهدی پسر پزشک معروف در میان حادثه دیده های اتوبوس دانشجویان علوم تحقیقات+عکس مهم ترین اخبار 24 ساعت گذشته رکنا خودکشی مرد رومانیایی در هتل آزادی تهران قیمت طلا و سکه و دلار در روز گرانی ! +جدول پیکر 10 دانشجوی کشته شده در اتوبوس دانشگاه علوم تحقیقات تحویل خانواده ها شد +اسامی و تصاویر وحشت در دماوند/ زلزله تمام شود آتشفشان دماوند فوران می شود ! با 54 زن و دختر مدلینگ هنجارشکن در هرمزگان برخورد قانونی شد مادرشوهر مچ عروس با مرد غریبه را گرفت! / پروین خانم در تهران کشته شد!منبع: رکنا
کلیدواژه: فرار Escape قانون Law زیبایی منزل اخبار حوادث پول خانواده زندگی آرایشگاه زنانه من عکس تحقیقات اتوبوس تصادف اتوبوس دانشگاه آزاد دانشجویان حادثه تهران دختر تصادف اتوبوس دانشجویان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۱۳۰۰۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قاتل ۱۰۰ هزار دلاری دستگیر شد
همشهری آنلاین - حوادث: به نقل از ایبیسی، 21 آوریل امسال لوئیس هوئسکا، افسر 31ساله پلیس شیکاگو بعد از پایان شیفت کاریاش با لباس فرم از اداره پلیس خارج شد تا به خانه برود اما در بین راه به ضرب گلوله کشته شد و خودروی شاسی بلندش نیز به سرقت رفت.
جسد این مرد فردای آن روز توسط گشت پلیس در نزدیکی خانهاش در پارک گیج پیدا شد.
در بررسیهای اولیه معلوم شد که افسر پلیس بر اثر شلیک گلوله بهصورتش به قتل رسیده است. از همان زمان کارآگاهان جنایی شیکاگو، تحقیقات برای شناسایی قاتل را آغاز کردند و در بررسی تصاویر دوربینهای مداربسته توانستند یک مظنون را شناسایی کنند. در تحقیقات بعدی هویت فردی که در دوربین دیده شده بود، با نام خاویر تیت جونیور مشخص و همچنین خودروی به سرقت رفته افسر پلیس چند کیلومتر دورتر از محل جنایت پیدا شد.
با شناسایی مظنون جنایت، پلیس شیکاگو و گروه عملیات منطقهای برای دستگیری وی، راهی خانهاش شدند. وقتی مأموران پلیس زنگ خانه را زدند، خاویر(مظنون جنایت) آنها را معطل کرد تا بتواند از پنجره پشتی خارج شود.
مأموران پلیس که در اطراف خانه پراکنده بودند، ناگهان دیدند که خاویر یک اسلحه به حیاط خانه همسایه پرت کرد و بلافاصله از حصار پشت خانه به خانه بغلی پرید و فرار کرد. آنها هر چه تلاش کردند، موفق به دستگیری این مرد نشدند.
براساس این گزارش، افبیآی خاویر را در فهرست افراد تحت تعقیب قرار داد و تصویرش را منتشر کرد. زیر تصویر نوشته شده بود که خاویر روی گردنش یک خالکوبی تاج دارد و برای دستگیری او100هزار دلار جایزه تعیین شده است.
تحقیقات پلیس برای شناسایی مخفیگاه این مرد ادامه داشت تا اینکه عصر روز چهارشنبه گذشته، مأموران پلیس موفق به شناسایی او شدند و پس از یک تعقیب و گریز طولانی او را دستگیر کردند.
تحقیقات درباره انگیزه قاتل 22ساله از قتل افسر پلیس شیکاگو ادامه دارد.