Web Analytics Made Easy - Statcounter

بررسی وقایع تاریخی نشان می دهد که روحانیت همواره نقش کلیدی در تنظیم رفتار و کنش سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مردم ایران داشت. به عبارت بهتر می توان گفت روحانیت شیعه، محور اصلی بسیاری از تحولات فکری ــ فرهنگی و سیاسی ایرانیان بوده است. نماد‌های جدی حضور فعال روحانیت در عرصه سیاسی تاریخ ایران را می‌توان در ماجرای تحریم تنباکو، نهضت مشروطه، نهضت ملی و پیروزی انقلاب اسلامی به طور روشن و آشکار دید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

پس از پیروزی انقلاب نیز در هر مقطعی عالی ترین مقام در نظام جمهوری اسلامی ایران فراخوانی داده مردم ایران برای لبیک گفتن به ندای ولایت دریغ نکردند مصداق این مسئله را در 8 سال دفاع مقدس و خنثی کردن تنش های سال 78 و 88، حضور در جبهه های مقاومت و مبارزه با تروریست های تکفیری شاهد بودیم.

حجت الاسلام والمسلمین ابوالحسن نوابعضو هیئت مدیرهمرکز خدمات حوزه های علمیه می گوید: «هنوز نفوذ روحانیت سر جای خودش است اما در چه حوزه ای؟ مسائل خرد یا کلان؟ نفوذ روحانیت در مسائل خرد نیست. مثلا این طور نیست که روحانیت از لیستی انتخابات حمایت کند و آن لیست پیروز شود اما اگر خطری جمهوری اسلامی ایران یا اسلام را تهدید کند، روحانیت وارد میدان می شود، مردم نیز پای روحانیت می ایستند.»

او که پیشتر عضویت در جامعه روحانیت را در کارنامه خود به ثبت رسانده است تاکید دارد تشکل های روحانی مثل جامعه روحانیت و جامعه مدرسین دیگر در ابتدای خط نیستند و نفوذ سیاسی شان تنازل یافته است.

مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید.

****

* حاج آقا نواب! قصد داریم جایگاه روحانیت را در عرصه مدیریتی و سیاسی کشور بررسی کنیم. اگر بخواهیم مثال عینی بزنیم در دوره ناصرالدین شاه روحانیت تنباکو را تحریم کرد، نفوذ کلام روحانیت تا درون دربار ناصرالدین شاه رفت. زمانی هم که می خواست بانک ملی تأسیس شود و سیاست های استعماری انگلیس و شوروی در حوزه پولی- مالی برچیده شود، مردم با فرخوان علما طلا و هر سرمایه ای که داشتند نقد کردند تا این بانک فعالیت خود را آغاز کند.

کمی جلوتر بیاییم بحث نهضت مشروطه مطرح شد. عرصه دیگر تأثیرگذاری روحانیت نهضت ملی شدن نفت بود. سال 57 نیز انقلاب اسلامی با رهبری یک مرجع تقلید پیروز شد. به عبارت دیگر نفوذ کلام روحانیت در بین مردم خیلی بالا بود و مردم حاضر بودند از جان و سرمایه زندگی شان بگذارند تا حرف روحانیت زمین نماند. اینجا سوال پیش می آید که به نظر شما در این 39 سال بعد از انقلاب جایگاه روحانیت در نگاه مردم ایران مخصوصا در حوزه سیاسی چه وضعیتی پیدا کرده است؟

هنوز نفوذ روحانیت سر جای خودش است اما در چه حوزه ای؟ مسائل خرد یا کلان؟ نفوذ روحانیت در مسائل خرد نیست. مثلا این طور نیست که روحانیت از لیستی انتخابات حمایت کند و آن لیست پیروز شود اما اگر خطری جمهوری اسلامی ایران یا اسلام را تهدید کند، روحانیت وارد میدان می شود، در این صورت آنی که جواب می دهد مردم هستند. الان آیا لیستی که مورد نظر آقای سیستانی در عراق است، رای می آورد؟ خیر. آقای سیستانی خیلی رابطه خوبی با حزب الدعوه ندارد. اصلا حزب الدعوه به اسلام روشنفکری متکی است و نه به اسلام سنتی. وقتی علامه سیدمحمدحسین فضل الله از دنیا رفت، دولت عراق یک هواپیما دربست گرفتند و برای تشییع جنازه رفتند. یعنی کل کابینه و طیفهای مختلف حزب الدعوه همگی به تشییع جنازه رفتند. درواقع اسلام فضل اللهی دارند و نه اسلام آقای سیستانی. پس مردم عراق به اینها رای دادند اما در کلان که داعش کلیت عراق را تهدید کرد، اقای سیستانی یک فراخوان داد و حشدالشعبی آمد و دیدیم چگونه ماجرا شکل گرفت و موصل آزاد شد.

گیر دادن به مردم در جزئیات و دخالت در جزئیات را نه در سیاست ، نه در زندگی شخصی مردم، نه در زندگی اجتماعی مردم تحت هیچ شرایطی قبول ندارم. یعنی دخالت روحانیت در جزئیات نه فقط انتخابات بلکه هیچ کاری را قبول ندارم. روحانیت باید هدایت گر کلی مردم و جامعه باشد.

*در ایران وضعیت چگونه است؟

ایران هم همینطور است. تازه مردم عراق کمی از مردم دنیا و ایران عقب ترند. بنیانگذار انتشارات فرانکلین که به رحمت خدا رفت، خیلی آدم عجیبی بود. او مستقیما با رئیس جمهور آمریکا ملاقات می کرد، 5 سال در جبهه معاون حاج قاسم بود و بعد از آن 5 سال به انفرادی رفت که اشتباه شده بود. پیچیده ترین آدمی بود که من در عمرم دیدم. با من خیلی رفاقت داشت و می گفت «من از شما آخوندها خوشم نمی آید ولی به شدت به ایران علاقه دارم و چون به ایران علاقه دارم مجبورم به شماها هم علاقه داشته باشم. علاقه هم نداشته باشم، حداقل اعتماد داشته باشم و نگاهم به شما باشد. چون می دانم اگر کشور تهدید شود، آنی که می تواند تمامیت ایران را حفظ کند و در طول انقلاب و در طول تاریخ نیز حفظ کرده روحانیت شیعه بوده است. او دقیقا همین مثالها را می زد.

می گفت که نباید تحت تاثیر اینکه روحانیت در فلان انتخابات رای نمی آورد، باشیم. اگر خطری کشور را تهدید کند مردم پای روحانیت می ایستند. می گفت غیر از آقای خمینی، کسی نمی توانست ایران را از دست صدام نجات دهد. چرا که صدام در قرارداد الجزایر تحقیر شد. شاه به پشتوانه آمریکا و ارتش آمریکا و به پشتوانه اینکه مهره آمریکا در منطقه بود، قرارداد الجزایر را به صدام تحمیل کرد. در واقع عراق با تحقیر قرارداد الجزایر را امضاء کرد بنابراین آبان همان سالی که در بهمن ماه انقلاب شد، صدام فکر حمله به ایران را در سر داشت. موضع ما هم مثل موضع حاج آقا دعایی است که مواضع مرحوم یزدی را قبول نداشت اما با اینکه چندی قبل از درگذشت دکتر یزدی جوابیه تندی به او داده بود اما در عین حال بر پیکرش هم نماز خواند. مرحوم یزدی گفته بود که امام باعث تحریک صدام شد که جنگ را شروع کرد. آقای دعایی گفته بود که من سفیر ایران در عراق بودم و اینها از قبل تصمیم گرفته بودند اما در عین حال نماز میت بر دکتر یزدی خواند. چون ما بین دو مسئله تفاوت قائل هستیم؛ یکی مسئله انسانی است و یکی مسئله سیاسی.

در مسائل سیاسی نه مرحوم بازرگان را قبول داریم و نه مرحوم یزدی و نه نهضت آزادی را، فقط امام را قبول داریم اما به آنها هم مرحوم می گوییم. چون مسائل انسانی غیر از مسائل سیاسی است. همان چیزی که در ایران با هم خلط شده است، مسائل انسانی و سیاسی را با هم درآمیخته ایم. دکتر یزدی یک آدم متدین، خانواده دار، بااصالت، باشرافت، زحمت کشیده، زجرکشیده و مایه گذاشته برای انقلاب بود اما 180 درجه هم به لحاظ سیاسی اشتباه کرده بود. یعنی این را نمی توانیم تفکیک کنیم که این آدم مسلمان، خانواده دار، هم متدین و قبل از انقلاب نماینده امام نزد دانشجویان خارج از کشور بود، هر سال پیام امام را در بین دانشجویان آمریکا و کانادا پخش می کرد ولی 180 درجه هم اشتباه کرد.

*پس شما قبول ندارید که برخی می گویند از آنجاکه 164 روحانی در مجلس اول حضور داشتند و در مجلس دهم 16 روحانی، این نشانه کم شدن اعتماد مردم به روحانیت است.

عراق را برایتان مثال زدم. ما اصلا مخالفیم که روحانیت در جزئیات خرد وارد شود و دخالت کند.

*به ایام محرم نزدیک می شویم، این تحلیل وجود دارد که تریبون های مداحان از لحاظ سیاسی اثرگذارترند تا تریبون های روحانیت، نظر شما چیست؟

این تحلیل را قبول ندارم. مداحان در یک قشر خاص خاصِ خاص نفوذ زیادی دارند ولی از آن لایه که بیرون بیایید، دیگر تاثیر نمی گذارند. اما روحانیت در همان قشری که در مجلات به آن زرد و در مسائل سیاسی خاکستری می نامید، تاثیر می گذارند. با اینکه 59 ساله هستم ولی تجربه ام خیلی بیش از سن ام است. برای صرف صبحانه جایی مهمان بودیم. یکی دیگر از مهمانان فردی بود که کارخانه سیمان در کرمان داشت. همسر این فرد زرتشتی بود و خودش مسلمان. او می گفت که نگاه من فقط به زبان آقای خامنه ای است. رهبری مملکت نباید تضعیف شود چون مملکت متلاشی می شود.

*چه سالی بود؟

6، 7 سال پیش. می گفت نگاه من به دهان آقای خامنه ای است و فقط آقای خامنه ای را نگاه می کنم. کشور، رهبر می خواهد. آن روز هم اتفاقا با یکی از دوستان صحبت می کردیم که خیلی هم چپ است، می گفت که هیچکس به اندازه آقای خامنه ای، قداست آقای خمینی را نگه نداشت. با اینکه چپِ چپ بود اما اینطور می گفت. یعنی روحانیت در این اقشار نفوذ دارد اما مداح در میان آنها نفوذ ندارد.

مردم زنده، مرده، شهید، حی و حاضر روحانیت را قبول دارند. من این را که برخی می گویند جامعه روحانیت نماینده روحانیت و جامعه مدرسین نماینده حوزه است قبول ندارم. حوزه اصلا نماینده ندارد و روحانیت هم به عدد طیفهایی که در ملت است، همان عدد هم طیفهای روحانیت هستند. مردم وقتی به روحانیت نگاه می کنند و نظر می دهند عین مطلب شما قضاوت می کنند. یعنی تنباکو و ملی شدن نفت و مشروطه و یک عقبه تاریخی را در ذهن می آورند، ضمن اینکه به بهشتی، مطهری، امام خمینی، آیت الله کاشانی، آخوند خراسانی، آقای منتظری و دیگران هم نگاه می کنند بعد می گویند برآیند روحانیت همان حرف جلال آل احمد است که گفت جنازه شیخ فضل الله نوری بر بالای دار به مثابهی پرچم عزت و استقلال ایران است که در اهتزاز است. یا از زبان دکتر شریعتی روشنفکر مثال می زنم که گفت «پای هیچ قرارداد استعماری را روحانیت، امضا نکرد ولی دکتر و مهندس امضاء کرد». البته من این را که ظاهرا نفوذ روحانیت در کوچه و بازار کم است تائید می کنم ولی وقتی مسئله کلانی پیش می آید، وجدان بشری، انسانی، ایرانی غیر مسلمان و انقلابی اتفاق دیگری را رقم می زند. همان که مقام معظم رهبری فرمودند «بیایید رای دهید حتی اگر مرا قبول ندارید» که همینطور هم شد، سفیرمان در آلمان می گفت که خانم هایی رای می دادند که نمی توانستیم عکس شناسنامه شان را با چهره شان تطبیق کنیم. می گفت بعضا با پوشش های نامتعارفی آمده بودند که اصلا نمی توانستم سرم را بلند کنم که ببینم عکس شناسنامه با او تطبیق دارد یا نه؟ تعریف می کرد که صف طولانی تشکیل شد که باعث تعجب دولت آلمان بود که در سفارت ایران چه خبر است که این صف طولانی شکل گرفته و شائبه خرابکاری برایشان پیش آمده بود. این ناشی از فرمایش حضرت آیت الله خامنه ای است که فرموده بود«همه بیایید و رای دهید».

*اما یک عده از روحانیت هم بودند که بعدا گفتند اینها همان آرای سیاه بودند که وارد میدان انتخابات شدند.

باشد، بگویند.

*شما تعبیر رای «سیاه» را قبول دارید؟

من فقط آیت الله خامنه ای را قبول دارم. ما انقلاب کردیم که یک آقا بیشتر نداشته باشیم. نمی شود رهبری کرد و صد تا نظر داشت. یک رهبری که از مردم برای حضور در پای صندوق های رأی دعوت کرد و بعد هم از آمدن مردم تجلیل کرد. ایشان از رای سیاه و سفید نگفتند. حضور مردم را تجلیل کردند و پیام دادند. ما یک آقا بیشتر نداریم و اگر بخواهیم به آقاهای مختلف گوش دهیم، بدبخت می شویم.

*یعنی به صحبتهای روحانیون مختلف گوش دهیم به نظر شما بدبخت می شویم؟

بله

*چرا؟

در کلیات یک رهبری داریم. 10 نفر که نمی توانند شاقول دست بیایند و جهت نشان دهند. اگر جنگ رفته باشید در عملیات یک فرمانده است. البته صد تا تیپ و هزار تا گردان هست که عملیات انجام می دهند ولی یک فرماندهی است که به همه دستور واحد می دهد که چگونه حمله کنند.

رهبران تند اصلاح طلب همه به رهبری آقا علاقه دارند و حمایت می کنند و پیغام می دهند. الان هیچکدام از رهبران اصلاح طلب خواهان کوچکترین خدشه ای به قداست و مقام معظم رهبری نیست. چون همه متوجه این نکته شده اند که آن تندروی ها به کجا می انجامد.

*پس شما معتقدید که استفاده از تعبیر رای سیاه اصلا درست نبود؟

من راجع به مسائل کلان همان چیزی را می گویم که رهبر انقلاب می گویند.

*آقای افروغ معتقد است «امروز شاهد نمادهای فراوانی از تلقی احساسی از دین هستیم و عده ای تلاش می کنند تلقی های احساسی و خرافی گرایانه را جایگزین عقل گرایانه و دفاع روش مند از دین بکنند. ... اگر قرار به انقلاب مخملی هم باشد از طریق تفکرات سطحی جمودگرایانه حجتی و شبه حجتی اتفاق می افتد». سوال این است چرا روحانیت و مرجعیت در مقابل این سوءاستفاده ها خیلی جدی وارد صحنه نشد، نمونه های این مسئله را در صحبت های برخی تریبون دارهای مذهبی مخصوصا مداحان و دولت آقای احمدی نژاد دیدیم. به طور مشخص در دولت نهم و دهم تصمیمات و عملکردها به امام زمان (عج) منتسب می شد؟

زنده و مرده روحانیت با این مسئله مبارزه می کند. مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی از مراجعی بود که به شدت عکس العمل نشان داد. آیت الله فاضل لنکرانی، آیت الله سیستانی، آقای مکارم و آیت الله امینی آنقدر با این مداحان درگیر شدند که یکی از مداحان گفت «الهی ببینم لختت کردند روی سنگ غسالخانه تو را می شورند».

آیت الله امینی از استوانه هاست هرچند که شاید چندان در چشم عوام نیایند ولی فکر می کنم مقام معظم رهبری بعد از رهبری شان بیش از 7، 8 مرتبه به منزل ایشان رفته اند. سه مرتبه برای قبول ریاست مجمع تشخیص به ایشان پیغام دادند ولی ایشان به دلیل کهولت سن نپذیرفتند. از اخبار به خوبی مطلع هستم چون برادرم، داماد ایشان است. قیاس روحانیت با مردم متفاوت است یعنی ما روحانیون به خود 60 ساله و 59 ساله مان بچه طلبه می گوییم چون آیت الله صافی 100 سال دارند. پس من نسبت به سن آیت الله صافی بچه هستم.

یکبار به آیت الله یزدی مقیاس روحانیت با مقیاس سن مردم را گفتم که اول سن بازنشستگی دولتی حدود 55-60 سال است اما آیت الله یزدی حکم ریاست قوه قضائیه را از آقا در همین دوره سنی دریافت کرد. آیت الله یزدی متولد 1310 است و در سال 1368 در سن 58 سالگی رئیس قوه قضائیه شد. یعنی در سنی که همه بازنشسته می شوند ایشان حکم ریاست قوه قضائیه را از مقام معظم رهبری دریافت کرد. مقیاس سن روحانیت با مردم کمی متفاوت است. ما به خودمان بچه طلبه می گوییم. حتی بچه طلبه هایی مثل من، خودشان را وقف مبارزه با افراطی گری، خرافه گرایی، مداح بازی و از این کارها کرده اند.

*اما این مبارزه محکم و استوار نبود.

نباید به درگیری اجتماعی تبدیل شود.

سیدمحمد صدر که به تازگی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام شد و اصلاح طلب است. سید شهاب الدین صدر که رئیس نظام پزشکی بود اصولگراست. یاد دارم شبی نزد آقا نشسته بودیدم و صحبت از اینها شد و یکی پرسید که این صدر یا آن صدر؟ آقا فرمودند هر دویشان خوب هستند و هم دویشان متدین هستند. بعد هم معلوم شد که آقا، آقای صدر را به عضویت در مجمع تشخیص منصوب کردند یعنی اگر مطمئن نبودند، چنین انتصابی را انجام نمی دادند.

*بعضا جمعیت کثیری از جوانان که قرار است آینده سازان این مملکت باشند و عهده دار مسئولیتهایی در عرصه مدیریتی کشور شوند در هیات های این مداحان حضور می یابند حال آنکه این اواخر در خبرها آمد سه نفر از مداحان معروف بازداشت شدند.

طبق آمار دقیق این قشر جوانان که در جلسات اینگونه مداحان شرکت می کنند، 20 درصد جمعیت کشور بیشتر نیستند و تقریبا با کمال معذرت شانس مدیریتی ندارند. به عبارت دیگر جمعیتی که در اینگونه مراسم ها شرکت می کنند، 20 درصد جمعیت هستند. مدیران از بین فارغ التحصیلان دانشگاه شریف یا دانشگاه تهران انتخاب می شوند. جامعه خیلی پیچیده نیست و می توان تحلیل کرد. می توانید در دانشگاه های تهران، شریف و امیرکبیر تحقیق کنید و ببینید در کدام یک از این دانشگاه ها، مداحان دارای جایگاه هستند؟ اتفاقا مشکل ما همین است. همان مطلبی که آقای افروغ می گوید که دید عقلانی، استدلالی و منطقی از دین باید مطرح کرد. دانشجوی ما هم متدین و نمازخوان است ولی این روش را قبول ندارد.

*پس شما معتقدید که مدیران کشور برآمده از دانشگاه ها هستند؟

تازه گل های دانشگاه ها.

*از درون هیات های مداحان درنمی آیند.

اصلا در نمی آیند.

*نکته دیگر درباره روحانیت آن است که می گویند روحانیت به لحاظ سیاسی محافظه کار شده است؟ آیا این را قبول دارید؟همین که شما تأثیرگذاری روحانیت بر مردم را به امور جزئی و کلی تقسیم کرداید، یک نوع محافظه کاری نیست؟

خیر. من با مثال ملموس گفتم. چند ماه بعد در عراق انتخابات است. پیش بینی من این است که طرفداران سیاسی آقای سیستانی رای اکثریت را در مجلس آینده عراق نمی آورند ولی همان آقای سیستانی به همان هایی که رای نداده اند اگر اشاره ای در کلیات بکند، تاثیر می گذارد.

*یعنی شما قبول ندارید که روحانیت محافظه کار شده است و به همین دلیل ورود به جزئیات را می خواهد رها کند و فقط به کلیات بپردازد؟

اصلا. اتفاقا دخالت در جزئیات را انقلابی گری نمی دانم. گیر دادن به مردم در جزئیات و دخالت در جزئیات را نه در سیاست ، نه در زندگی شخصی مردم، نه در زندگی اجتماعی مردم تحت هیچ شرایطی قبول ندارم. یعنی دخالت روحانیت در جزئیات نه فقط انتخابات بلکه هیچ کاری را قبول ندارم. روحانیت باید هدایت گر کلی مردم و جامعه باشد.

*اما روحانیت یک مدت در این وادی وارد شده بود.

اشتباه کرده بود. من نمی گویم نشده بود. این اختلاف هم بین افراد هست. فرض کنید برخی از بزرگان مثل مرحوم موسوی اردبیلی همیشه اصرار داشت و می گفت که در انتخابات تهران یکصد نفر را معرفی کنیم. یک لیست صدنفره بدهیم. نیاییم روی 30 نفر دعوا کنیم بلکه 100 تا نفر متشکل از همه جناح ها را معرفی کنیم و بگوییم مردم ما این 100 نفر را از بین هزار نفر بررسی کرده ایم و روی تدین اینها شهادت می دهیم. سیدمحمد صدر که به تازگی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام شد و اصلاح طلب است. سید شهاب الدین صدر که رئیس نظام پزشکی بود اصولگراست. یاد دارم شبی نزد آقا نشسته بودیدم و صحبت از اینها شد و یکی پرسید که این صدر یا آن صدر؟ آقا فرمودند هر دویشان خوب هستند و هم دویشان متدین هستند. بعد هم معلوم شد که آقا، آقای صدر را به عضویت در مجمع تشخیص منصوب کردند یعنی اگر مطمئن نبودند، چنین انتصابی را انجام نمی دادند.

آیت الله امینی از استوانه هاست هرچند که شاید چندان در چشم عوام نیایند ولی فکر می کنم مقام معظم رهبری بعد از رهبری شان بیش از 7، 8 مرتبه به منزل ایشان رفته اند. سه مرتبه برای قبول ریاست مجمع تشخیص به ایشان پیغام دادند ولی ایشان به دلیل کهولت سن نپذیرفتند.

*این موضوع مربوط به چه زمانی است؟

چندین سال پیش. اما به تازگی آقای سید محمد صدر را انتخاب کردند، این نشان می دهد که نظر آقا تغییر نکرده است. می خواهم بگویم باید به این نکات که آقا اشاره می کنند، توجه کنیم که فرمودند هر دو خوب و هر دو متدین هستند با اینکه یکی چپ و دیگری راست است. ما ورود روحانیت به جزئیات را نه در سیاست که در هیچ چیز قبول نداریم.

دخالت نکردن روحانیت در جزئیات را محافظه کاری نمی دانم بلکه برعکس معتقدم اتفاقا دخالت کردن روحانیت در جزئیات انقلابی گری نیست و با انقلابی گری منافات دارد. روحانیت با گیر دادن به جزئیات هم خودش را خرد می کند و هم شأنش را پایین می آورد. ایزدی ها در عراق شبیه به زرتشتی های ما هستند. آقای سیستانی از حقوق ایزدی ها در عراق دفاع می کنند. آنها نیز آقای سیستانی را دوستش دارند و به دیدنش می آیند و برایش پیغام می فرستند. یعنی آقای سیستانی را منجی، نجات بخش و پناه خودشان می دانند. ضمن اینکه بیت آقای سیستانی برایشان کمک نقدی و کالایی فرستاد. ما این روحانیت را می خواهیم. این روحانیت محفوظ است که مسیحی، ایزدی و آشوری و سنی و شیعه و همه را شامل شود. یک سیدحسن نصرالله را می خواهیم که دختر مسیحی عبایش را خواست. ما روحانیت اینطوری می خواهیم. روحانیتی که طرفدار یک قشر تند شیعه باشد را قبول نداریم. روحانیت باید یک چتر حمایتی بر روی انسانیت و انسان ها باشد.

در مسائل کلان هرکس بخواهد با روحانیت به لحاظ مرجع بودن نزد مردم رقابت کند تنازل می کند. بازرگان سقوط کرد. بنی صدر سقوط کرد. مجاهدین سقوط کردند. تا مردم ایران شیعه هستند و تا تشیع دین ماست و امام حسین پرچمدار ماست و روحانیت درست در خط امام حسین و تشیع حرکت می کند چیزی در ایران در مقیاس کلان جایگزین روحانیت نخواهد شد.

*از موضوعاتی که درباره روحانیت مطرح است، کاهش تنوع طرح مباحث سیاسی از تریبون های نماز جمعه و عدم حضور شخصیت جامع الاطراف مثل آقای طالقانی و مرحوم هاشمی است. آیا این مسائل اثرگذاری تریبون های نمازجمعه را تحت الشعاع قرار نداده است؟

همین طور است.

*وقتی رهبر انقلاب به نماز جمعه می روند، ‌خیابان ها پر می شوند ولی الان کمتر شاهد

منبع: صدای ایران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۷۵۸۴۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سامانه دفاع موشکی رژیم صهیونیستی هدف حمله پهپادی حزب الله قرار گرفت + فیم

به گزارش قدس آنلاین ارتش رژیم صهیونیستی در این باره اذعان کرد: ۲ پهپاد با عبور از مرز با لبنان، در منطقه بیت هلیل منفجر شدند.

حزب الله لبنان نیز در این باره تأکید کرد که رزمندگانش با استفاده از پهپادهای انتحاری به سامانه دفاع موشکی رژیم صهیونیستی در منطقه بیت هلیل، باعث هلاکت و زخمی شدن شماری از صهیونیست ها شده اند.

شبکه المیادین نیز به نقل از حزب الله لبنان اعلام کرد پهپادهای مذکور توانستند سکوهای سامانه ضد موشکی گنبد آهنین را هدف قرار داده و باعث هلاکت و زخمی شدن نیروهای مستقر در آن شوند.

پیشتر خبرنگار این شبکه از حمله مستقیم رزمندگان حزب الله به یک هدف متعلق به اشغالگران در منطقه الجلیل غربی خبر داده بود.

رسانه های صهیونیست اذعان کردند به دنبال این حمله آژیر خطر در مناطق ادمیت، حانیتا، یعرا، متسوفا و شلومی در نزدیکی مرز با لبنان به صدا درآمد.

کانال ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی نیز اعلام کرد به دنبال انفجار این ۲ پهپاد، ارتش اشغالگر حملاتی را به داخل خاک لبنان انجام داد.

رژیم صهیونیستی در واکنش به این عملیات مقاومت، یک خودرو را در شهرک «عین بعال» در جنوب لبنان با پهپاد مورد حمله قرار داد.

شبکه الجزیره به نقل از منابع پزشکی لبنانی اعلام کرد بر اثر این حمله رژیم صهیونیستی، یک نفر شهید و شمار دیگری زخمی شدند.

 با آغاز عملیات «طوفان الاقصی» توسط گروه‌های مقاومت فلسطین، حزب‌الله لبنان در راستای درگیر کردن بخش عمده‌ای از نظامیان صهیونیست در شمال فلسطین و کاهش فشار بر مقاومت در غزه، اقدام به انجام عملیات‌های روزانه و سنگین علیه اهداف رژیم صهیونیستی در داخل خاک فلسطین کرده است.

در این باره رسانه‌های صهیونیستی نیز بارها اعتراف کرده‌اند که حزب‌الله در شمال سرزمین‌های اشغالی فلسطین همچنان دست برتر را دارد و ارتش اسرائیل در این منطقه به دام افتاده است.

منبع: خبرگزاری ایرنا

دیگر خبرها

  • آیت‌الله اعرافی: به دغدغه‌های مراجع عظام تقلید در بانکداری توجه جدی شود
  • ایران این پیغام را برای اسرائیل ارسال کرد
  • جز امام (ره) و رهبری کسی در ابتدای انقلاب حامی ارتش نبود
  • پیام تسلیت منتخب مردم استان در ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری به مناسبت عروج محمد کیانی
  • شلیک ۱۵۰ موشک از جنوب لبنان به اراضی اشغالی
  • پایگاه استراتژیک «میرون» زیر حملات موشکی حزب‌الله +فیلم
  • سامانه دفاع موشکی رژیم صهیونیستی هدف حمله پهپادی حزب الله قرار گرفت + فیم
  • حضور کاظم صدیقی در تریبون نماز جمعه از نگاه دو عضو جامعه روحانیت
  • آیت‌الله خاتمی: «وعده صادق» خواست عمومی مردم بود
  • علما در طول تاریخ با تبیین حق و حقیقت هدایتگر مردم بوده‌اند