Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-04-25@11:25:40 GMT

فاجعه کهریزک؛ از کاه تا کوه +عکس

تاریخ انتشار: ۸ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۱۶۲۶۷۷

فاجعه کهریزک؛ از کاه تا کوه +عکس

نخستین افشای ماجرای کهریزک توسط جبهه انقلاب صورت گرفت اما عده‌ای با سانسور آن سعی کردند آن را به عنوان جنایتی ساختاری و مربوط به تمامیت نظام وانمود کنند.

به گزارش مشرق، پس از ادعای تقلب در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۸ توسط میرحسین موسوی، اعتراضات متعددی در نقاط مختلف تهران رخ داد. علیرغم تاکید نهادهای مختلف نظام مبنی بر پیگیری اعتراضات از طریق مجاری قانونی، تجمعات غیرقانونی هر روز در گوشه‌ای از تهران صورت می‌گرفت و اغلب این تجمعات نیز با آشوب و ایراد خسارت به اموال عمومی و خصوصی همراه می‌شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سالروز ۱۸ تیر، بهانه‌ای بود که گروه‌هایی از دانشجویان نیز مستقلاً در این اعتراضات شرکت کنند. این تجمعات نیز مانند اعتراضات قبلی به خشونت کشیده شد و پلیس ناچار به بازداشت کردن جمعی از شرکت‌کنندگان، ازجمله تعدادی از دانشجویان شد. تعدادی از این افراد به بهانه عدم وجود بازداشتگاه مناسب، به بازداشتگاه کهریزک منتقل شدند.

بازداشتگاه کهریزک حدود سال ۱۳۸۰ در عملیات «جزیره» به منظور پاکسازی منطقه خاک سفید تهران مورد بهره‌برداری قرار گرفته بود. تا آن زمان، از این بازداشتگاه برای نگهداری بعضی از بازداشت‌شدگان طرح اراذل و اوباش (بخشی از طرح امنیت اجتماعی) استفاده می‌شد. این بازداشتگاه تا سال ۸۸ چندان نام‌آشنا نبود و در این سال بود که به شهرت خاصی رسید.

شرایط نامطلوب نگهداری در این محل باعث شد ۳ نفر از بازداشت‌شدگان جان خود را از دست بدهند. مشهورترین این افراد، «محسن روح‌الامینی» فرزند عبدالحسین روح‌الامینی از چهره‌های شاخص جبهه انقلاب و استاد دانشگاه تهران بود. «محمد کامرانی» و «امیر جوادی‌فر» دو قربانی دیگر این ماجرا بودند .[۱]

سایت «جهان‌نیوز» به عنوان سایتی اصولگرا و ارگان جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی که در آن زمان دبیر کل آن علیرضا زاکانی بود، به‌عنوان آغازگر و پیشقراول، افشای خطای فاحش صورت‌گرفته در کهریزک را کلید زد. خود زاکانی نیز به‌عنوان یکی از نمایندگان مجلس در این میان فعال شد و در جهت احقاق حق مظلومان این حادثه و روشنگری و اثبات حقیقت گام برداشت.

اما با انتشار اخبار کهریزک، جبهه ضدانقلاب کوشید این ماجرا را به‌عنوان هیزم آتش فتنه ۸۸ مورد بهره‌برداری قرار دهد. بخشی از این سناریو، تحریف و مصادره به مطلوب این حادثه تلخ بود؛ به این معنا که رسانه‌های معاند، افشای ماجرای کهریزک توسط جبهه انقلاب را سانسور کردند تا آن را به عنوان جنایتی ساختاری و مربوط به تمامیت نظام وانمود سازند.

رسانه‌هایی مانند رادیو فردا تمرکز خود را بر روایت‌هایی از شاهدان عینی ماجرای کهریزک نهاده بودند؛ ماجراهایی که بعضاً با هم سازگار نبودند. گزارش‌های شفاف و پر آب‌وتاب و حتی ادبی برخی افراد از کهریزک مانند نویسنده‌هایی بود که در کمال آرامش و بدون اضطراب و متحمل‌شدن آسیب روانی، یک داستان شفقت‌انگیز را به نگارش درمی‌آورند. اما به قول اسلاوی ژیژک، فیلسوف اروپایی، فقط کسی که با لکنت و تناقض و بدون تفصیل بتواند از آشویتس (اردوگاه کار اجباری نازی‌ها در لهستان) سخن بگوید، به واقع فضای آنجا را تجربه کرده است.

همزمان، رسانه‌هایی مانند بی‌بی‌سی نیز سعی کردند تا مسأله کهریزک را به عنوان خطای نظام و یک «فساد سیستماتیک» القا کنند. این درحالی بود که خطاهای صورت‌گرفته در ماجرای کهریزک مشخصاً نه تنها بدون هماهنگی با حاکمیت و تمامیت نظام صورت گرفته بود، که حتی امری هماهنگ‌شده با یکی از چهره‌ها و مقامات اصلی نظام اسلامی هم نبود.

در میان این گزارش‌های ضد و نقیض، این مجله اصولگرای «پنجره» به مدیرمسؤولی علیرضا زاکانی بود که در شماره یازدهم خود، پرونده اصلی‌اش را به رازگشایی از کهریزک اختصاص داد و سعی کرد ابعاد مواجهه نادرست مرتضوی با دستور رهبر انقلاب را کالبدشکافی کند. گفت و گوی این مجله با پدر یکی از قربانیان کهریزک یعنی عبدالحسین روح‌الامینی بخشی از پرونده مورد اشاره بود. این مجله با نگاهی جامع و منصفانه توانست ابعاد مختلف موضوع را مورد توجه و واکاوی قرار دهد.

به گزارش پنجره، در روز ۲۲ تیرماه ۸۸، خبر «نگهداری بازداشت‌شدگان در کنار اراذل و اوباش و ضرب‌وشتم بازداشت‌شدگان» به رهبر انقلاب می‌رسد و ایشان به سعید جلیلی (دبیر شورای عالی امنیت ملی آن زمان) دستور می‌دهند که همان روز باید بازداشتگاه کهریزک تعطیل شود.

به عبارتی، دستور تعطیلی کهریزک در زمانی صادر شده بود که صرفاً «خبر ضرب و شتم» بازداشتی‌ها به رهبر انقلاب رسیده بود و هیچ کشته‌ای در میان نبود.

غلامحسین محسنی اژه‌ای (وزیر اطلاعات وقت) اما روایت کامل‌تری از دستور رهبری دارد. او می‌گوید در ۱۹ تیر، از دفتر رهبر معظم انقلاب با او تماس گرفته و دستور رهبری مبنی بر انتقال بازداشت‌شدگان به محلی جدید را ابلاغ کردند. در این دستور تصریح شده بود که حتی اگر جایی مناسب برای نگهداری متهمان وجود ندارد باید آنها را آزاد کنند تا به خانه‌هایشان برگردند .[۲]

قاضی مرتضوی (دادستان وقت تهران) اما این دستور رهبر انقلاب را عملاً معطل گذاشت و نهایتاً فاجعه مرگ ۳ بازداشتی رقم خورد. اندکی پس از آن، بازداشتگاه مذکور در تاریخ ۶ مرداد ۸۸ تعطیل شد .[۳] البته در نهایت مرتضوی به عنوان یکی از مقصران این حادثه قلمداد و محکوم شد.

متهم کردن نظام به خشونت علیه معترضان، تنها کارکرد فاجعه کهریزک برای جبهه رسانه‌ای ضدانقلاب نبود. مسأله کهریزک کارکرد مهمی دیگر برای فتنه‌گران داشت و آن چیزی نبود جز به حاشیه راندن مسأله اصلی یعنی بی‌سندبودن ادعای تقلب در انتخابات ۸۸.

رهبر معظم انقلاب در همان سال فرمودند: «قضیه کهریزک… قضیه کوی دانشگاه هم دنبال می‌شود؛ حتّی افرادی که کسانشان در این قضایا یا به قتل رسیدند - تعداد معدودی هستند - یا آسیب دیدند، آسیب مالی دیدند. بنا شده برای هر کدام اینها پرونده جداگانه‌ای تشکیل بدهند. دستور داده‌ایم، گفته‌ایم و این قضایا را دنبال خواهیم کرد؛ منتها توجه کنید که این مسائل هیچکدام نباید با مسئله‌ اصلی بعد از انتخابات خلط شود. حادثه اصلی نباید تحت‌الشعاع این حوادث قرار بگیرد. یک عده‌ای آنچه را که بعد از انتخابات اتفاق افتاد، آن ظلمی که به مردم شد، آن ظلمی که به نظام اسلامی شد، آن هتکی که از آبروی نظام در مقابل ملت‌ها به وسیله بعضی انجام گرفت، اینها همه را ندیده می‌گیرند، فرضاً مسئله‌ فلان حادثه را، زندان کهریزک را، یا قضیه‌ی کوی را قضیه‌ی اصلی دوران بعد از انتخابات تا امروز قلمداد می‌کنند؛ این خودش یک ظلم دیگر است. مسئله‌ اصلی، مسئله‌ دیگری است. مسئله‌ اصلی این است که مردم در یک حرکت عظیمی، در یک انتخابات پرشورِ خوبِ کم‌نظیری حضور پیدا کردند .»[۴]

آن روزها گذشت و حقایق آن از پشت انبوه ابرهای سیاه آشکار شد. مسأله در اینجا این بود که چه کسی یا کسانی سعی کردند تا بی‌اعتنا به خون جان‌باختگان این حادثه، از نمد کهریزک برای خود کلاهی ببافند.

پی‌نوشت:

۱. https://www.tabnak.ir/fa/news/417276/F

۲. http://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=9751

۳. https://www.mehrnews.com/news/919753

۴. بیانات در دیدار دانشجویان و نخبگان علمی، ۱۳۸۸/۰۶/۰۴

منبع: فارس

منبع: مشرق

کلیدواژه: بازار سکه و ارز اعتراضات فرانسه بودجه 98 انتخابات ریاست جمهوری سال 88 جبهه ضدانقلاب رادیو فردا رهبر انقلاب زندان کهریزک فتنه 88 کهریزک محسن روح الامینی مرتضوی میرحسین موسوی نیروی انتظامی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۱۶۲۶۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فرجام گروه فرقان با پشیمانی و خسران

یکی از گروه‌های منحط که در ابتدای پیروزی انقلاب بر اساس خط اعتقادی منحرف خود و برداشت‌های اشتباه و ناصواب از اسلام و قرآن، ترور و به شهادت رساندن مقامات سیاسی و نظامی وفادار و دلسوز نظام را در دستور کار خود قرار داده بود؛ گروه فرقان بود.

یکی از مقامات نظامی و متعهد به نظام که توسط این گروه، ترور و به شهادت رسید؛ سپهبد شهید؛ محمد ولی قرنی بود.

محمدولی قرنی در سال ۱۲۹۲ در تهران به دنیا آمد. در سال ۱۳۰۹، وارد د دانشکده افسری شد و در سال ۱۳۳۶، به اتهام توطئه برای سرنگونی پهلوی دوم دستگیر و به اخراج از ارتش و زندان محکوم گردید.

با پیروزی انقلاب اسلامی، قرنی اولین رئیس ستاد مشترک ارتش شد و در مقابله با آشوب‌های کردستان ایفای نقش کرد. وی در سوم اردیبهشت ۱۳۵۸، به دست چند تن از اعضای گروهک فرقان به‌شدت مجروح شد و به شهادت رسید.

اما روایت سرلشکر پاسدار محسن رضایی؛ رئیس وقت سازمان اطلاعات سپاه از اعتقادات این گروه و فعالیت‌های آنها و همچنین نحوه شناسایی، دستگیری و بازجویی و اعترافات آنان، روایتی جالب و در عین حال عبرت‌آموز است:

یکی دو ماه از انقلاب نگذشته بود. دولت موقت انسجام لازم را نداشت و نهاد‌های امنیتی هم در کشور شکل نگرفته بود. در کشور، احساسات و شور انقلابی جریان داشت و سلاح بسیار زیادی در دست مردم بود. ساختار اداری قبلی به‌کلی نابودشده و نهاد‌ها و سازمان‌های جدید هم در حال تأسیس بودند.

در چنین وضعیتی، گروه فرقان با رهبری یک طلبه جوان به نام اکبر گودرزی شکل گرفت. اعضای این گروه قصد داشتند که عده زیادی از روحانیون مبارز و سران نظام را ترور کنند.

آن موقع، مسئولان نظام محافظ و نگهبان نداشتند و هرکسی به‌راحتی می‌توانست آنها را ترور کند، چون خبری از پلیس و امنیت نبود. بعلاوه گروه فرقان یک گروه جوان و ناشناخته بود و برعکس گروه‌های دیگر مانند مجاهدین خلق یا حزب موتلفه اسلامی، تقریباً هیچ شناختی از آن وجود نداشت.

اعضای این گروه جوان‌هایی مذهبی، اما احساساتی بودند که با برداشت سطحی از قرآن و نهج‌البلاغه برای بیشتر مفاهیم دینی، مصادیق عینی ساخته و با یک برنامه حساب‌شده به دنبال ترور برخی از مسئولان و چهره‌های انقلابی بودند.

آنها کار بسیار خطرناکی را شروع کرده و عده‌ای از متدین‌ترین، انقلابی‌ترین و وفادارترین نیرو‌های انقلاب و امام را نشانه گرفته بودند.

در مرحله اول، امثال محمدولی قرنی، آیت‌الله مطهری، دکتر محمد مفتح، مهدی عراقی و پسرش محمد حسام را شهید و به جان خیلی‌های دیگر مانند آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و آیت‌الله خامنه‌ای سوءقصد کردند که ناموفق بودند.

گروه فرقان عده زیادی از افراد را نشانه گرفته بود تا شهید کند. اگر فرصت می‌یافت، احتمالاً ده تا پانزده نفر دیگر از سران نظام را شهید می‌کرد. البته بخش عمده‌ای از این اطلاعات، بعد از دستگیری آنها به دست ما رسید.

در واقع، ما با جریان ناشناخته‌ای مواجه بودیم که با اتکای به آیات قرآن و شعار‌های اعتقادی و ظاهر اسلامی، نزدیک‌ترین افراد به حضرت امام را هدف قرار داده بود.

نفوذ در درون گروه

یک روز مرتضی الویری یک نفر را به من معرفی کرد که به‌نوعی با گروه فرقان ارتباط پیداکرده بود. من این فرد را به آقای رمضانی و دکتر محمدی معرفی کردم و او نفر اصلی برای نفوذ در تشکیلات فرقان شد.

آن فرد به ما خبر داد که یکی از نیرو‌های کادر فرقان در جست‌وجوی خانه‌ای برای اجاره است. ما از این فرصت استفاده کردیم و خانه دو طبقه‌ای در نزدیکی بیت حضرت امام اجاره کردیم. در طبقه اول آن، یکی از برادران پاسدار به نام آقای قایقران را با خانواده‌اش قرار دادیم تا از نزدیک مراقب اوضاع باشد و طبقه دوم را از طریق عامل نفوذی خود به کادر فرقان پیشنهاد دادیم.

خوشبختانه آن فرد آمد و در طبقه دوم مستقر شد. ما به کمک دوستانمان در اداره دوم ارتش، در همه جای آن خانه میکروفون کار گذاشته بودیم و گفت‌وگوی افراد و جلسه‌های گروه فرقان را شنود می‌کردیم. از خلال شنود‌ها اطلاعات خوبی به دست آوردیم. تیم تعقیب و مراقبت ما هم فعال شد و ما با تعقیب افرادی که به آن خانه تردد داشتند، اطلاعات خود را درباره فرقان تکمیل کردیم.

متأسفانه شهادت دکتر مفتح کار را برای ما سخت کرد. ما نمی‌دانستیم خانه‌های تیمی فرقان را که شناسایی کرده بودیم، بزنیم یا نه و اگر به این خانه‌ها حمله کنیم، آیا موفق خواهیم شد تا از ترور افراد دیگر به دست عوامل فرقان جلوگیری کنیم یا اینکه احتمال دارد اعضای فرقان هوشیار شوند و از دسترس ما خارج شوند؟ این تردید تا دی‌ماه سال ۵۸ که همه خانه‌های تیمی گروه فرقان را شناسایی و به آنها حمله کردیم، بین دوستان ما مطرح بود.

دستگیری و بازجویی اعضای گروه

بعد از شهادت شهید مفتح در آذر ۵۸ به نتیجه رسیدیم که به هر طریق ممکن، حمله به خانه‌های تیمی گروه فرقان را شروع کنیم. بر همین اساس، به یازده خانه تیمی حمله کردیم که در نتیجه آن، نزدیک به پنجاه نفر از اعضای فرقان دستگیر شدند.

آقای گودرزی (رئیس گروه) برخلاف تصور، در ۴۸ ساعت اول اعتراف کرد و اطلاعات زیادی در اختیار ما گذاشت. من از دوستان سؤال کردم: شما چطور این‌همه اطلاعات را از ایشان گرفتید؟ آیا او را کتک زدید؟ گفتند: نه ما حتی یک سیلی هم به او نزدیم.

دوستان ما فقط کار اطلاعاتی صرف نمی‌کردند، چون می‌دانستند که این گروه، اعتقادی است. ازیک‌طرف، با اعضای گروه فرقان مباحثه اعتقادی داشتیم و در وهله اول، بطلان عقایدشان را ثابت می‌کردیم. هنگامی‌که آنها از درون متزلزل می‌شدند، شروع به حرف زدن می‌کردند.

بنابراین، مهم‌ترین ابزار ما، اثبات بطلان اعتقادات آنها بود که برایشان بسیار سخت بود و از اینکه می‌دیدند همه اعتقادات آنها پوچ بوده، عذاب می‌کشیدند.

حادثه فرقان یکی از عبرت‌های تاریخ انقلاب است. افرادی متدین، نمازخوان، نماز شب خوان و دائم روزه‌دار با شعار اسلام آمدند و بهترین آدم‌های متدین انقلاب را به شهادت رساندند. اما با کار فرهنگی که روی آنها شد، به‌شدت عوض شدند، تغییر کردند و فهمیدند که اشتباه بزرگی کرده‌اند، طوری که تا نزدیکی چوبه دار، دغدغه این را داشتند که آیا خدای متعال توبه آنها را پذیرفته یا نه؟

آنها حتی پدر و مادر و خواهران و برادران خود را توجیه کرده بودند که اشتباه کرده‌اند. به آنها گفته بودند که برای ما دعا کنید تا خدا توبه ما را بپذیرد.

اگر این حادثه، هرسال یک‌بار به جوانان ایران یادآوری شود و به‌عنوان یک پند جلوی چشمانشان باشد، گزاف نخواهد بود.

منبع: ایسنا

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • رییس دانشگاه شاهد : باید بورسیه دانشجویان کشورهای جبهه مقاومت را در دستور کار خود قرار دهیم/ سال گذشته ۵۰ دانشجو از کشورهای مقاومت را بورسیه کردیم
  • دستور وزیر کشور به استانداران درباره مراسم بزرگداشت امام خمینی (ره)
  • دستور وزیر کشوربه استانداران درباره مراسم بزرگداشت امام خمینی(ره)
  • دستور وزیر کشور به استانداران درباره مراسم بزرگداشت امام خمینی(ره)
  • فیلم| رهبر معظم انقلاب: نظام اسلامی محال است که تسلیم زورگویی شود
  • ببینید | رهبر انقلاب: هدف از تحریم در تنگنا گذاشتن نظام جمهوری اسلامی است
  • رویکرد مردم‌محور در دستور کار نظام شورایی کشور است
  • پلمب سومین رستوران متخلف با دستور دادستان عمومی و انقلاب در شهرستان طرقبه شاندیز
  • خدمت به خانواده شهدا جزو وظایف اصلی مسوولان است
  • فرجام گروه فرقان با پشیمانی و خسران