خاطرات عضو جدا شده گروهک پ.ک.ک-۱۷|دردسرهای تمام نشدنی فساد اخلاقی
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۲۵۸۳۷۷
من هم با خنده به او گفتم: اگر شکایت کردی از این دو نفر شاکی بشو. چون اینها مدعیاند که من و تو باهم رابطه آنهم از نوع عاطفی و جنسی داریم. آقای مسئول دید واقعاً گند موضوع درآمده، بلند شد و خطاب به من گفت: «صدایت را ببر وگرنه میگم بازداشتت کنند.» ۱۶ دی ۱۳۹۷ - ۱۱:۱۵ بین الملل آسیای غربی ترکیه و اوراسیا نظرات - اخبار بین الملل -
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، سعید که دیگر به کلی از پ.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
درگیریهای او با مسئولین گروه پ.ک.ک در مقرهای مختلف کم سابقه بود، زیرا کمتر کسی جرأت داشت چنین کارهایی را کند، اما فشارهای روانی به سعید مرادی او را به مرحلهای رسانده بود که دیگر حاضر نبود لحظهای تهمت و تحقیر را تحمل کند و همین مسئله واکنشهای تندی را از وی ایجاد میکرد که البته باعث تغییر پیوسته مقرهایش نیز میشد.
****
فردای آن روز که به مقر جدید شهری فرستاده شده بودم، یکی از مدیران حزبی مقداری در مورد وضع کلی حزب و کارها گفت و بعد هم به کارهایی که میبایست در مقر انجام میدادم اشاره کرد. طبق گفتههای این مدیر، من هم باید به نوبه خودم برای بچهها و مهمانها غذا میپختم و از بیرون وسایل لازم را تهیه میکردم و یا به مسئول پولی و مالی میگفتم که تأمین کند. شبها هم باید یکی دو ساعت نگهبانی میدادم و از مهمانها پذیرایی بکنم و ...
من هم بدون هیچ اعتراضی هرچه گفت چشم گفتم. من درگیر مسائل خودم بودم و به دنبال راهی که روژین را هم به عراق برسانم. لذا چند روزی هم که آنجا بودم، زیاد با بچههای دیگر قاتى نشدم. تنها با همان پسری که قبلاً میشناختم، بعضاً شوخی میکردم و به بحث مینشستیم.
چند روز از رفتن من به کرکوک میگذشت که مسئول مقر از برگزاری مراسمی خبر داد. جلسهای برای اعضای حزب که معمولاً از شهرهای دیگر هم میآمدند. نزدیکهای ظهر بود، تقریباً همه رسیدند. از سلیمانیه، اربیل، مخمور و... بعد از صرف نهار جلسه شروع شد. حدود 30 نفری حضور داشتند.
در این حزب عراقی 20 -30 درصد کادرها از عراقیها و بقیه از دیگر بخشهای کردستان بودند. باز هم درصد بالایی را ترکیهایها تشکیل میدادند. ایرانیها زیاد مشکل زبان و فرهنگ و ... نداشتند. سوریهایها هم به خاطر تسلط بر زبان عربی، خر لنگی را به مقصد میرساندند. اما این ترکیهایها چهکار میکردند؟
آنها نهتنها گویش محلی کردهای عراق را بلد نبودند، بلکه گویش محلی کردهای ترکیه را هم بلد نبودند. بعضاً با مردم این مناطق ترکی حرف میزدند. غافل از اینکه اینجا عراق است و این افراد ترکی بلد نیستند. ریشه اصلی این مشکل به همان فلسفه کمالیسم برمیگردد که قبلاً به آن اشارهکردهایم.
خودرهبربینی عبدالله اوجالان هم به همین ویژگی برمیگردد، مگر تا به حال رفراندومی بدین منظور برگزار شده که نتیجه آن رهبریت او بهعنوان رهبر یک خلق باشد؟ آپو (لقب عبدالله اوجالان) تحلیلهای گسترده و فراوانی در مورد تأثیرات فلسفه و منطق کمالیسم در زندگی روزمره ترکیهایها دارد.
چند روز بعد از جلسه، دو تن از مدیران ردهبالای حزبی، مرا فراخواندند تا چیزی بگویند.
احتمال میدادم به مکان دیگری اعزام بشوم. چون زیاد با بچههای آنجا قاتى نشده بودم. چند احتمال دیگر را هم در نظر گرفتم.
یک آقا و یک خانم بر روی صندلیهای حیاط مقر نشسته بودند. یک صندلی خالی هم برای من در نظر گرفته بودند. خیلی محترمانه بلند شدند و سلام و احوالپرسی کردیم و نشستیم. کمی حاشیه و کمی ادای مدیر و مسئولان را درآوردند.
گفتم: ببخشید من کار دارم باید بروم. (آن روز نوبت آشپزی من بود). بفرمائید امرتان چه بود؟ آقای مسئول با تبسمی معنیدار و حقبهجانب گفت: «عجله نکن این کار خیلی از کار تو مهمتر است. ما به عنوان حزب خواستیم موضوعی را با شما در میان بگذاریم.»
یک جورهایی حرف میزد که انگار دارند برای موضوع مهمی تصمیم میگیرند و نظر من هم خیلی کارساز است. معمولاً خیلی آرام حرف میزد و با مکثهای نابجا در صحبتهایش، احساس میشد که تمرین میکند که با لحنی سیاسی سخن براند، ولی اصلاً به قیافهاش نمیخورد. معلوم بود حرفها و حرکاتش ظاهری هستند.
خانم مسئول همدست به سینه و ساکت نشسته و به چشمهای من خیره شده بود. ادامه داد: «ما خبرداریم که رابطه شما با فلان دختر در چه حد است. رابطه خیلی گرم و صمیمانهای باهم دارید.»
حرفهایش را قطع نکردم گذاشتم تا آخر بگوید. بعد از چند لحظه مکثی کرد. به او گفتم: حرفهایت تمام شد؟ دوباره با آن نیشخند همیشگیاش گفت: «این حرفها که تمامی ندارند، تازه اول کار است.»
من هم سعی کردم کمی با زبان خودش صحبت کنم. با یک تبسم معنادار و حقبهجانب شروع کردم و تنها یک جمله گفتم آن هم اینکه دختر باید خودش اینجا حاضر باشد. هرچه او گفت، من هم تأیید میکنم، حتی اگر دروغ محض هم باشد.
همزمان با سریعتر کردن ریتم سخنانم از روی صندلی برخاستم و همانطور که با قدمهای نرم و آهسته آنجا را ترک میکردم با لحنی نیمه تهدید به آنها گفتم: یادتان نرود اگر اثباتی برای این اتهامات نداشته باشید، باید جوابگو باشید، چراکه آنوقت چرخ روزگار برمیگردد.
خانم مسئول از روی صندلیاش بلند شد و یکچند قدمی دنبالم کرد و از من خواست برگردم و بنشینم، چون هنوز صحبتهایشان تمام نشدهاند. ولی من هیچ اعتنایی به سخنانش نکردم. او هم با صدایی بلند گفت: «بیتربیت». با شنیدن این حرف برگشتم و با خندهای بلند به او گفتم: خُب تربیت را از شما یاد گرفتهایم. هرچه است پیشکش شما ما نمیخواهیم. من واقعاً به سیم آخر زده بودم. چون اولین بار بود در عمرم یک همچنین تهمتی به من وارد میشد. دروغ محض.
روز جلسه این دختر خانم که اولین بار بود میدیدمش، از من خواست با گوشی خودم یک شماره را برایش بگیرم. خودش گوشی نداشت. فکر کنم تازه از کوهستان آمده بود. چون معمولاً باید خودت گوشی تهیه میکردی که کسی هم همچنین پولی نداشت.
برخیها از خانوادههایشان کمک مالی میگرفتند و بعضی دیگر هم از راه کمکهای مردمی به حزب، این کار را میکردند. آخر حقوق ماهیانه هرکدام از اعضا، حتی کفاف سیگار خریدن سیگاریها را هم نمیداد چه برسد به کرایه تاکسی، اتوبوس و خرجهای اضافی و شخصی. خلاصه گوشی را به او دادم، کمتر از 3 دقیقه با گوشی من صحبت کرد و بعد هم خیلی محترمانه گوشی را پس داد. این دختر خانم از کردهای سوریه و متولد شهر عفرین بود.
از بچههای مقر پرسوجو کردم که فلانی شماره دارد یا نه؟ اصلاً گوشی داره یا نه؟ یکی از دخترها که رفیقش بود گفت: «اره تازه گوشی خریده و اینم شماره» به او زنگ زدم. گفت: «من از چیزی خبر ندارم.»
گفتم: باشد حالا شما بیایید مقر منتظرتان هستند. نیم ساعتی طول کشید تا رسید. من هم جلوی درب ورودی مقر ایستاده بودم. این دختر را تنها یکبار دیده بودم. او هم تازه آمده بود.
او را داخل حیاط بردم و در مقابل آن دو که هنوز روی صندلیشان بودند و در مورد موضوع صحبت میکردند، نشاندم. گفتم: منظورتان همین دختر خانم است؟ خانم مسئول گفت: «تو با اجازه کی این کارها را انجام میدهی؟» خیلی عصبانی بودم سعی کردم جلوی خودم را بگیرم، اما فکر نکنم هیچکس توان تحمل همچنین تهمت ناروایی را داشته باشد.
این بار خطاب به دختر گفتم: شما بگویید رابطه ما در چه سطحی است و چهکارها که نکردهایم؟ دختر خانم که خیلی مضطرب و ناراحت بود، گریهاش گرفت، گفت: «من از چیزی خبر ندارم و نمیدانم در مورد چه صحبت میکنید، این تهمت است که شما میگویید و من به این سادگی از شما نمیگذرم، شکایت میکنم.»
من هم با خنده به او گفتم: اگر شکایت کردی از این دو نفر شاکی بشو. چون اینها مدعیاند که من و تو باهم رابطه آنهم از نوع عاطفی و جنسی داریم. آقای مسئول دید واقعاً گند موضوع درآمده، بلند شد و خطاب به من گفت: «صدایت را ببر وگرنه میگم بازداشتت کنند.»
این بار با صدای خیلی بلند خندیدم و قهقهه سردادم و چند تن از بچهها هم در حیاط بودند و ناظر اتفاق. گفتم: شاید بتوانی بازداشتم کنی، اما از دست این تهمتهایت که رهایی نداری. من هم گذشت کنم، این دخترخانم گذشت نخواهد کرد، میدانید زیر سؤال بردن عفت و کرامت و پاکدامنی یک دختر جوان یعنی چه؟ این بار خانم مسئول بلند شد که چیزی گفته باشد. ولی من اجازه ندادم حرفی بزند، گفتم: شما هم با این آقا همدستید، پس ساکت باشید منتظر عواقب تهمتزنیهایتان باشید.
نمیخواستم این جمله پایانی را بگویم، چون هم از لحاظ حقوقی و هم انسانی، خوبیت نداشت. اما از سویی هم از این بیشتر هم حقشان بود.
گفتم: یادتان نرود اگر مدرکی دارید برای اثبات اتهام وارده، رو کنید.
شما که انسانهای سیاسی هستید و باید از این موضوع آگاه باشید. اگر من جای شما بودم، بدون مدرک هیچ حرفی نمیزدم. اگر شما میخواهید این وصله را بدون مدرک به ما بچسبانید، پس بگردید تا بگردیم. چون من برای اثبات ادعایم در مورد روابط شما مدرک دارم. مکث کردم. واقعاً جا خورده بودند. آقای رئیس میخواست به روی خود نیاورد، ولی نتوانست. اما خانم بهکلی رنگش پرید.
نمیدانم چرا اینطور شده بودم. فکر میکنم حرفهای ناگفتنی اینهمه سال را بار آنها کردم. فهمیده بودند به این سادگیها دستبردار نیستم. سعی کردند از راه چند تن از رفقا که آنها هم دارای پست و مقامهای حزبی بودند؛ قضیه را فیصله دهند.
ناگفته نماند که هیچ کاری از دستم برنمیآمد. اگر قانونی هم وجود داشت و واقعاً هم پیگیری میکرد. مجازاتشان سنگین بود، اما همهچیز در دست آنها بود.
باید به چه کسی پناه برد؟ کمیته انضباطی حزب موجودیت داشت، اما اعضای این کمیته هیچوقت شخص عالیرتبه حزبی را به خاطر من که هیچگونه منصب و کرسیای نداشتم، محاکمه و محکوم نمیکردند، حتی اگر بزرگترین جنایت را هم کرده باشند.
اعضای این کمیته به خاطر منفعتهای ناچیز خود، همیشه گوشبهفرمان عالیرتبهها بودند. البته مجبور هم بودند، چون اگر یکی از آنها گوشبهفرمان نبود، خیلی ساده و آسان در یک جلسه خودمانی، چهارتا ایراد برای رفتار و کارهایش پیدا، از کار برکنار و یکی دیگر از مهرههای خود را منصوب میکردند.
جالب اینجاست وقتی از بیرون به ساختار حزب نگاه میکنیم، دستگاهی مالامال از دموکراسی به نظر میرسد. وقتی به جزئیات آن در روند انتخابات و رأیگیریها وارد میشوید، قضیه کاملاً برعکس میشود.
معمولاً هر سیستم طبق اصول تعریفشده خود و از دیدگاه فلسفی خویش تعریف خاصی از دموکراسی دارد. منتهی به خاطر روند جهانیشدن آن، چهره خارجی را با لعابی جهانی به جهانیان عرضه میکنند. اما چهره داخلی آن همان فلسفه سیستم است.
البته من زیاد این سیاست و اصطلاحات فلسفی را نمیفهمم، اما در کتاب یکی از این فیلسوفهای قرن بیستم نکتهای در مورد آزادی و دموکراسی خواندم، خیلی جالب بود.
اسم نویسنده یادم نیست اما جملهاش این بود: «دولتهای استعمارگر (دولتهای غربی) با شعار آزادی فردی و ناسیونالیسم، خیلی از ملتهای جهان سوم و درحالتوسعه را به شورش تشویق کردند و اکنون نیز در اواخر قرن بیستم شعار دموکراسی را برای ملتها به ارمغان آوردهاند.»
همانطور که میدانیم شعار آزادی ملی و تشکیل دولتهای مستقل ملی در اروپا و سایر نقاط جهان منجر به تلفات دهها میلیون نفری شد. اکنون نیز شعار دموکراسی که کشورهای غربی به عنوان اهرم فشار در برابر کشورهای جهان سوم و درحالتوسعه بکار میگیرند. خود را مهد تمدن و حقوق و ... تعریف میکنند. این در حالی است که بنیانگذاران واقعی این اصطلاحات و دستگاهها، همین ملتها بودهاند که متأسفانه امروزه جریان تاریخ برعکس شده است.
بههرحال من از مسئله گذشتم و زیاد هم پیگیر نشدم، چون میدانستم بیفایده است و اگر زیاد هم ادامه بدهم، برای خودم مشکل به وجود میآید.
خاطرات عضو جدا شده گروهک پ.ک.ک-16| زندگی در مقر پژاکانتهای پیام/
R1396/P/S8,90,1414/CT7 واژه های کاربردی مرتبط اخبار "ترکیه"منبع: تسنیم
کلیدواژه: اخبار ترکیه اخبار ترکیه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۲۵۸۳۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا «منشور اخلاقی سیاستمداران» در پارلمان ترکیه رای نیاورد؟
پارلمان ترکیه نتوانست «منشور اخلاقی برای سیاستمداران» را تصویب کند. چرا که همه آشکارا گفتند: اگر بخواهید سختگیری کنید، دنیای سیاست جذابیت خود را از دست میدهد! - اخبار بین الملل -
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، این روزها یک بار دیگر و در آستانه برگزاری انتخابات شهرداریها، صحبت بر سر معیارهای اخلاقی در دنیای سیاست، در رسانهها و محافل سیاسی ترکیه اهمیت یافته است. چرا که بسیاری از احزاب و شخصیتهای سیاسی، برای رسیدن به قدرت و حفظ آن، چنان اهمیت حیاتی و استراتژیکی قائل هستند که حاضرند به خاطر آن، همه مرزهای اخلاقی و انسانی را رد کنند.
اگر چه اخلاق در سیاست، حوزههای متنوعی از آداب اخلاقی، تربیتی و شخصیتی را در برمی گیرد، اما در بحثی که حالا در ترکیه داغ شده، مقصود از ضرورت تبعیت از اخلاق در دنیای سیاست، موضوعات مالی را در بر میگیرد.
پولهای کثیف، میادین سیاسی و دفاتر بسیاری از احزاب و نمایندگان را به سیطره خود در آوردهاند و حالا همه معتقدند که هم برای کنترل سیاستمداران در حوزه فساد مالی و هم برای نظارت بر اصول اخلاقی مربوط به رقابت احزاب، باید یک منشور اخلاقی روشن و قاطعانه در نظر گرفته شود.
ولی مساله اینجاست که احزاب سیاسی ترکیه و به ویژه حزب حاکم، از چنین چیزی میترسند و با وجود تلاش گسترده چند حقوقدان و سیاستمدار برجسته، پارلمان ترکیه نتوانست «منشور اخلاقی برای سیاستمداران» را تصویب کند. چرا که همه آشکارا گفتند: اگر بخواهید سختگیری کنید، دنیای سیاست جذابین خود را از دست میدهد و از این به بعد، کسی حاضر نیست سیاستمدار شود!
اهمیت بحث اخلاق در سیاست در این است که طی چند سال گذشته در ترکیه، رسواییهای اخلاقی فراوانی در چند حزب به بار آمده و چندین سیاستمدار، با دریافت رشوههای کلان چند میلیون دلاری، ناچار شدهاند از دنیای سیاست خداحافظی کنند.
اما آنها نوک کوه یخ هستند و صدها سیاستمدار دیگر وجود دارند که اصطلاحاً دم به تله نمیدهند و توانستهاند با دریافت رشوههای کلان و درصدهای میلیونی، به ثروت و قدرت دست پیدا کنند.
طاها آک یول از روزنامه نگاران پیشکسوت ترکیه و دارای مطالعات عمیقی در حوزه تاریخ عثمانی و جمهوری ترکیه، حقوق و اقتصاد سیاسی، در مقاله امروز خود، به بررسی این موضوع پرداخته که چرا اخلاق در دنیای سیاست در ترکیه، به یک چالش بزرگ تبدیل شده است.
آیا سیاست میتواند اخلاقمند شود؟
نه در دوران طولانی روزنامه نگاری و نه در مطالعات گسترده تاریخیام، هرگز مفهومی به نام «دین داری غیراخلاقی» نشنیده و ندیدهام. برعکس، همواره در جامعه ما این اطمینان عمیق وجود داشت که افراد مذهبی، اخلاقیتر و عادل ترند و از رسیدن به ثروت بادآورده، منافع ناعادلانه و غصب حقوق دیگران حذر میکنند.
اما راستش را بخواهید، حالا سالهاست که دولت برآمده از حزب عدالت و توسعه، این باور جمعی ما را در هم شکسته و نابود کرده است.
این حزب، حالا به گونهای عمل میکند که به راحتی میتوان گفت: حتی سیاستمداران یک حزب دینی و مُبلغ ارزشهای دینی، برای رسیدن به پول و قدرت، از بیاخلاقی سیاسی ابایی ندارند و حاضرند همه چیز را زیر پا بگذارند.
بسیاری از علمای دینی ترکیه و نویسندگان حوزههای دینی و معرفتی، در نوشتهها و مقالات و کتابهایشان، به این واقعیت اذعان میکنند که حالا در کشور ما، «دینداری رسمی جوهره اخلاقی خود را از دست داده است». آن هم در چه زمانی؟ درست حالا که یک حزب محافظه کار، قدرت را در دست دارد.
کشور ما در سال 2023 میلادی از رتبههای متوسط در شاخص ادراک فساد به رتبه 115 در بین 180 کشور سقوط کرده و چنین چیزی شرمآور است.
ارتباط قانون و اخلاق در دنیای سیاستمداران
متأسفانه اخلاق و قانون در زندگی سیاسی ما همیشه از ارزشهای برتر تلقی نشده است. طمع و آز بیانتها برای رسیدن به قدرت، برای بسیاری از سیاستمداران ما برتر از اخلاق و قانون است!
اگر راهی پیدا شود، هم اخلاق و هم قانون به راحتی فراموش میشود و اصول اخلاقی را به راحتی دور میزنند.
در این میان، برخی سیاستمداران و حقوقدانان ما، نگران از گسترش بیاخلاقی، به دنبال تنظیم منشور اخلاقی دنیای سیاست رفتند تا دست کم نمایندگان پارلمان، وزرا و مسئولان رده بالا را مهار کنند.
نمونه برجسته آن تدویم متن روشنی به نام «قانون اخلاق سیاسی» است که از سال 1993 میلادی در دستور کار مجلس قرار گرفت اما هرگز به تصویب نرسید.
زمانی که حزب عدالت و توسعه به قدرت رسید، نه برای اهمیت دادن به اخلاق، بلکه به منظور انطباق با معیارهای اتحادیه اروپا و در نتیجه جذب سرمایه گذاری خارجی، به فکر این موضوع افتاد و در در سال 2004 میلادی، قانونی در مورد ایجاد هیئت اخلاقی برای کارمندان دولتی تصویب کرد.
اما جالب اینجاست که قانون مزبور، بسیار ناقص بود و شامل حال سیاستمداران برحسته نمیشد!
آنچه من واقعاً میخواهم توجه خوانندگان را به آن جلب کنم؛ این است که چرا «منشور قانون اخلاق سیاسی»، دقیقاً به مدت 30 سال در پارلمان ترکیه خاک خورده و هنوز هم تصویب نشده است.
میدانید چرا؟ چون بخشهایی از این منشور، سیاست را تحت کنترل اخلاقی قرار میدهد، استفاده از قدرت توسط سیاستمداران را تنظیم و بررسی میکند، درآمد و هزینه احزاب را شفاف میکند و آنها را برای بازرسی عمومی باز میگذارد، راه بر رشوه و درصدگیری میبندد، مرز روشنی بین حزب و دولت ترسیم میکند و کاری میکند که سیاستمدار نتواند از راه فعالیت سیاسی خود، درآمد و ثروت پنهانی به دست آورد. طبیعتاً چنین قانونی نمیتواند از مجلس عبور کند!
اگر تصویب شود، کسی وارد دنیای سیاست نخواهد شد
جمیل چیچک به عنوان فردی که رئیس پارلمان ترکیه بوده و در تحصیلات دانشگاهی نیز، همواره یک حقوقدان برجسته به شمار آمده، تلاش کرد تا در دوران ریاست بر پارلمان ترکیه، دوباره بحث منشور اخلاقی سیاست را روشن کند.
کمیسیون مصالحه اخلاق سیاسی با ابتکار وی تشکیل شد و طرح پیشنهادی قانون اخلاق سیاسی که با اجماع طرفین تهیه شده بود، در تاریخ 26 دسامبر 2012 به مجلس ارائه شد. اما این بار هم منشور اخلاقی، به قانون تبدیل نشد!
در سال 2016 میلادی مجدداً تلاش دیگری صورت گرفت، ولی باز هم به نتیجه نرسید.
حزب جمهوری خلق در سال 2019 میلادی پیشنهاد مشابهی داد، اما کسی اعتنا نکرد و همه آن اسناد، در آرشیو مجلس باقی ماند! میدانید چرا؟ بگذارید از زبان خود جمیل چیچک بشنویم.
جمیل چیچک در 11 ژوئن 2021 میلادی در یک مصاحبه با دوستمان احمد تاشگتیرن چنین پاسخ داد: «قانونی با 3-4 ماده پیشبینی شده بود و میتوانست به عنوان منشور اخلاقی، سیاستمداران را به حفظ اصول اخلاقی پایبند کند. اما متاسفانه رد شد. گفتند که اگر این معیارها تبدیل به قانون شود و بخواهید درباره مسائل مالی و اخلاقی سیاستمدارن، مته به خشخاش بگذارید، همه انگیزه خود را از دست میدهند و دیگر کسی وارد دنیای سیاست نخواهد شد».
چیچک در ادامه گفته است: «ادعاهایی وجود دارد که افرادی در محوطه پارلمان، کیسههای پول را به راحتی در خودروی نمایندگان گذاشتهاند. یکی از افرادی که با ذکر سند، این ادعا را مطرح کرده، رئیس یک باند مافیایی بوده و اعلام کرده که به چندین سیاستمدار ترکیه پول داده است. هرگز نمیتوان چنین موضوع مهم و حساسی را نادیده گرفت. این ادعا متعلق به فردی است که به عنوان رهبر یک سازمان جنایتکار معرفی شده است. آیا میتوانی این را نادیده بگیری؟»
دو سیاستمدار مشهور ترکیه یعنی علی باباجان و احمد داوود اوغلو در زمانی که عضو دولت اردوغان بودند، بستههای دیگری برای نظارت اخلاقی و مالی پیشنهاد کردند. اما هر دو بسته رد شد و چنین پاسخی گرفتند: «اگر بخواهیم تا این اندازه سختگیری کنیم، در هیچ استان و شهرستانی، آدمی پیدا نمیکنیم که وارد دنیای سیاست شود و به عنوان مسئول شاخه استانی حزب ما فعالیت کند».
واقعاً جای تاسف دارد. چرا که موضوع فقط مربوط به «فساد» و «سود ناعادلانه» نیست. مساله این است که در نظام سیاسی ترکیه، نهاد سیاست، ثروت، سود و رانت را بین افراد تقسیم میکند و تبدیل به یک منبع درآمد کلان میشود.
در نتیجه چنین چیزی، رقابت سیاسی را به یک دعوای وحشتناک تبدیل میکند و اخلاق اجتماعی را هم زیر پا میگذارد.
این بزرگترین بحران ماست! مسئله بقای واقعی ما این است! البته سقوط ارزشهای اخلاقی در دنیای سیاست در ترکیه، فقط به منافع مادی مربوط نمیشود.
در سیاست، دروغ، توطئه، فیلمهای مونتاژ شده و اسناد جعلی با امضای جعلی، از دیگر مصادیق بداخلاقیهای سیاسی است.
در چنین شرایطی انحطاط اخلاقی، فساد، تورم و فقر دست به دست هم میدهند و یکدیگر را تغذیه میکنند. آنچه ما باید به دنبال آن باشیم نظم قانونی است که اصول اخلاقی و کنترل را اجرا کند: تفکیک قوا، کنترل و تعادل، قوای دیوان محاسبات، قوه قضائیه مستقل، مطبوعات آزاد، موسسات حسابرسی و نظارتی مستقل و تبعیت از اصل شایسته سالاری در گزینش کارگزاران.
انتهای پیام/