Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-04-25@20:53:52 GMT

هتک حجاب ارمغان انگلیس

تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۲۶۸۸۴۵

هتک حجاب ارمغان انگلیس

رضاشاه با سبک منحصر به فرد خود در کشف حجاب، عملا نیمی از جامعه را فلج کرد.

به گزارش مشرق، امپراتوری بریتانیا بعد از شکست در نهضت تنباکو، به این اصل پی برد تا زمانی که روح دیانت و رهبری روحانیت در ایران حاکم است، قادر به نفوذ در این آب و خاک نخواهد بود. لذا پیوسته مترصد بود در فرصتی مناسب، موانع حضور خود در ایران را برطرف سازد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این انتظار دیری نپایید و کمتر از ۳۵ سال پس از تحریم تنباکو، با انحلال سلسله قاجار، رضاخان را به پادشاهی رسانید تا مجری فرامین ولی‌نعمت خود باشد.


شخصیت رضاخان


رضاخان از صفات انسانی و آراستگی اخلاقی بهره‌ای نداشت و از نوجوانی فردی شرور و سرکش بود. وی در روابط اجتماعی بسیار هتاک، بدزبان و فحاش و پرده‌در بود. در این شخص صفتی به عنوان ترحم وجود نداشت. اشخاص بسیاری به اشاره او سر به نیست شدند از جمله آیت‌الله آقازاده فرزند آخوند خراسانی، آیت‌الله حاج آقا نورالله نجفی اصفهانی، فرخی یزدی شاعر و افرادی دیگر که با آمپول هوا توسط احمد احمدی معروف به «پزشک احمدی» به قتل رسیدند. همچنین شهادت آیت‌الله سیدحسن مدرس و دستور قتل‌عام مردم بی‌گناه در مسجد گوهرشاد در کارنامه ننگین و سیاه این شخص قابل انکار نیست.

بیشتر بخوانید:

کلاس طراحی در تهران با قوانین لس‌آنجلسی! +عکس آیت‌الله علم‌الهدی برخی به نام مدارا ترویج بی‌حجابی می‌کنند


رضاخان فردی مستبد، تندخو، خودمحور، دیکتاتور و غیرقابل انعطاف بود که حتی نسبت به نزدیکان خود نیز رحم نداشت. از جمله، وزیر دربار خود، عبدالحسین تیمورتاش را که تلاش‌های فراوانی در استقرار حکومت وی کرده بود با آمپول هوای پزشک احمدی کشت.


رضاخان یک دین‌ستیز به معنای تام کلمه بود وی با ابزار سنن غرب به مبارزه با فرهنگ و آداب ایرانی برخاست. او اساساً ارزشی برای باورهای اعتقادی و فرهنگ دینی مردم قائل نبود. رضاخان به نام تجدد و تمدن، با روش‌های قرون وسطایی به زدودن مظاهر دینی از سطح جامعه ایرانی اسلامی اقدام نمود. وی که مذهب را مانع دست‌یابی به ترقی می‌دانست، بدون وقفه در مسیر حذف کوچک‌ترین نشانه‌های هویت دینی مردم از پا ننشست.


یکی از صفات شگفت‌انگیز رضاخان ولع سیری‌ناپذیر در مصادره املاک بود. وی در مدت کوتاهی هزاران هکتار از زمین‌های مزروعی و مراتع را تصاحب کرد. بسیاری از املاک مازندران و مستغلات استان‌های فارس و اصفهان و خراسان و خوزستان را به مالکیت خویش درآورد. تا آنجا که به عنوان ثروتمندترین پادشاه آسیا شهرت یافت.


رضاخان هر روز در کنار وعده‌های غذایی خود از گران‌بهاترین مشروبات الکلی نیز بهره می‌جست در ضمن اعتیاد به مواد مخدر نیز داشت و هر روز مقدار معینی تریاک می‌کشید.


سرگذشت غمبار کشف حجاب


مأموریت رضاخان از سوی اجانب، زدودن آثار دین از چهره کشور بود و در مرحله اول از لباس سنتی مردم آغاز کرد.


مقام معظم رهبری در این باره چنین می‌فرمایند: «کسی که به نفع فرهنگ غربی و به نفع استعمار به وسیله انگلیس در آن روز بزرگ‌ترین قدم را برداشت رضاخان بود. شما ببینید این کارها در وضع امروز چقدر رسواست که پادشاهی بیاید و یکباره لباس ملی یک کشور را عوض کند! مثلاً شما به هند که تشریف ببرید یا در اقصی نقاط عالم که بگردید، ملت‌ها لباس‌های خودشان را دارند احساس افتخار هم می‌کنند اما اینها آمدند و یکباره گفتند این لباس قدغن است. چرا؟ چون با این لباس نمی‌شود عالم شد. عجب! ما بزرگ‌ترین دانشمندانمان - دانشمندان ایرانی که امروز آثارشان هنوز در اروپا تدریس می‌شود با همین فرهنگ و در همین محیط پرورش یافتند مگر لباس چه تأثیری دارد این چه حرفی است چنین منطق مسخره‌ای را مطرح کردند لباس یک ملت را عوض کردند… این مرد قلدر نادان بی‌سواد آمد و در اختیار دشمن قرار گرفت. ناگهان لباس این کشور را عوض کرد بسیاری از سنت‌ها را عوض کرد، دین را ممنوع کرد.. آن هم با قلدری! او به چهره محبوب غرب یعنی استعمارگران تبدیل شد.»


رضاشاه ابتدا گذاشتن عمامه و دستار را ممنوع ساخت و به جای آن دستور داد همه مردان کلاه پهلوی بر سر بگذارند و متخلفین، مجازات گردند. مدتی بعد در اجرای مأموریت پلید خود، قانون اتحاد البسه و کلاه شاپو فرنگی به جای کلاه پهلوی را مطرح ساخت. این فرهنگ‌سازی خلق‌الساعه که با زور چماق و ضرب سرنیزه همراه بود، مورد قبول ملت واقع نشد و در شهرهای مختلف با مقاومت مواجه شد که منجر به کشته و زخمی شدن عده زیادی گردید. رضاخان برای سرکوبی اعتراض عشایر از هواپیما و زره‌پوش استفاده کرد.
قانون اتحاد البسه را می‌توان پیش‌درآمد و زمینه‌ساز کشف حجاب دانست زیرا غربگرایی و بی‌هویتی مردان، مسیر بی‌حجابی بانوان را هموار می‌کند.


یکی دیگر از اهداف اصلی اتحاد البسه، خلع لباس روحانیت بود. اگرچه در قانون مصوب مجلس، گروه‌هایی- از جمله روحانیت شیعه - از پوشیدن لباس متحدالشکل مستثنی شده بودند، اما عملاً مأموران حکومتی بسیاری از معممین را توقیف و حتی وادار به تراشیدن محاسن می‌نمودند.


ریشه‌های کشف حجاب


گروهی معتقدند زمینه‌های اولیه کشف حجاب و تجددخواهی، در دوران قاجار پیدا شد. هنگامی که ناصرالدین‌شاه به سفرهای اروپایی رفت و لباس‌های زنان آن دیار را پسندید، تصمیم گرفت زنان حرمسرای خود را با لباس‌های اروپایی بیاراید. این تغییر در پوشش به شاهزاده خانم‌ها و زنان اشراف و بعد به سایر زنان نیز سرایت کرد. با انقلاب مشروطه مطالبات مردم در آزادی‌خواهی و تجددطلبی اوج گرفت که یکی از این مطالبات کشف حجاب بود. اما در فاصله مشروطیت تا تغییر سلطنت، زمینه اجرای آن پیدا نشد.


طبق این نظریه، رضاشاه تنها، مجری خواسته‌های جامعه و پیاده‌کننده آرمان ملت بود. لذا هیچ ملامتی متوجه او نیست!


این نگرش بسیار قابل نقض است از جمله اینکه: کنار گذاشتن حجاب چه به عنوان برداشتن روبند و نقاب یا حذف چادر و روسری (در مقطعی مقصود از کشف حجاب، برداشتن نقاب بوده است) هرگز خواسته قاطبه مردم نبوده بلکه پدیده کشف حجاب ابتدا از سوی کسانی مطرح گردید که به سفرهای اروپایی رفته و شیفته فرهنگ برهنگی آنان شده بودند بسیاری از این افراد به عنوان متجدد و غربگرا دست به انتشار نشریه و روزنامه می‌زدند و تبلیغات بی‌حجابی را تحت عنوان دفاع از حقوق زنان به راه می‌انداختند. یکی از این افراد صدیقه دولت‌آبادی بود که به عنوان اولین زن مکشوف در سال ۱۳۰۶ یعنی هشت سال قبل از اعلام رسمی کشف حجاب با کلاه و لباس اروپایی در کوچه و خیابان‌های تهران ظاهر شد. وی مدیر نشریه‌ای به نام «زبان زنان» بود که مرتباً به حجاب و وضعیت زنان آن روز می‌تاخت. گروه اندک غرب‌زده‌ها به علت در دست داشتن رسانه و حمایت بی‌دریغ حکومت از آنان، تبدیل به بلندگوهای تبلیغات علیه حجاب شده بودند.


نکته دیگر اینکه رضاشاه مجری صرف نبود بلکه عامل خشن و بی‌رحمی بود که برای اجرای قانون بی‌حجابی از هیچ جنایتی فروگذار نکرد. اعمال وحشیانه و غیرانسانی او و کارگزارانش در هیچ محکمه‌ای قابل دفاع نیست.


نگاهی به دو واقعه تلخ


۱. قضیه ضرب و جرح آیت‌الله بافقی

در عید ۱۳۰۷ سال‌ها پیش از اعلام کشف حجاب، رضاشاه با عده‌ای از دژخیمان، خود را به قم رساند و با چکمه وارد حرم حضرت معصومه (س) شد. آن گاه با عصای تعلیمی خود، وحشیانه آیت‌الله محمدتقی بافقی، اسوه تقوا و اخلاق را مورد ضرب و جرح قرار داد. این عمل سبعانه به خاطر تذکری بود که آن مرد فقیه جلیل‌القدر به خانواده سلطنتی داده بود که در حرم، حجاب خود را مراعات کنند.


۲. ماجرای مسجد گوهرشاد


علی‌اصغر حکمت وزیر معارف رضاخان می‌نویسد: «شاه به محض رسیدن گزارش بست‌نشینی مردم در حرم امام رضا علیه‌السلام به مأموران نظامی مشهد امر کرد که اگر تا فردا صبح جماعت را متفرق نکنند، به بالاترین مجازات نظامی گرفتار خواهند شد.» و با این فرمان بود که صدها نفر پناهنده به حرم مطهر ثامن‌الحجج قتل‌عام شدند و محمد ولی خان اسدی نایب‌التولیه که می‌خواست با مسالمت قضیه را حل و فصل کند، در دادگاهی نظامی محاکمه و اعدام شد.


سفر به ترکیه


تنها سفر خارجی رضاشاه سفر به ترکیه بود که با تمهیدات محمدعلی فروغی رئیس‌الوزرای وقت در خرداد ۱۳۱۳ صورت پذیرفت. این سفر حدود چهل روز طول کشید و رضاشاه فریفته پیشرفت‌های صنعتی، نظامی، اداری و فرهنگی این کشور شد. رضاشاه از آن همه شاخصه‌های پیشرفت در ترکیه، تحت تأثیر بی‌حجابی زنان قرار گرفت تا اندازه‌ای که بعد از بازگشت به ایران از رئیس‌الوزرا محمود جم خواست قانون کشف حجاب را تدوین کند. هر چند پیش از آن تاریخ هم، قوانین سختی برای منع بانوان محجبه وضع شده بود اما نهایتاً در ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ طی جشن فارغ‌التحصیلی دختران در دانشسرای مقدماتی، این قانون رسمیت یافت.


پیامدهای قانون کشف حجاب


جمله معروفی از رضاشاه نقل شده که وی گفت: «چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است!» در دیدگاه وی و مأموریتی که اربابانش به او محول کرده بودند با حجاب به عنوان یک دشمن برخورد می‌کرد لذا هیچ‌گاه در برابر آن کوتاه نیامد. از جمله پیامدهای قانون منع حجاب می‌توان به این موارد اشاره کرد:


- زنان محجبه حق حضور در خیابان، حمام، گورستان، اتوبوس، سینما، رستوران و اماکن عمومی را ندارند.


- افراد نظامی نبایست با زنان محجبه در خیابان‌ها دیده شوند.


- با راه‌اندازی جشن در سطح شهرها، از اقشار مختلف مردم اعم از کارمندان و کسبه و حتی روحانیون همراه با همسران بی حجابشان دعوت به عمل آید. کسانی که از آوردن زنان مکشوف خود، امتناع کنند باید نامشان به مقامات گزارش شود.


- مغازه‌ها و فروشگاه‌ها از فروش اجناس به زنان محجبه خودداری کنند.


مقاومت متدینین


شاه با فرمان جنون‌آمیز خود عرصه را بر مردم دین‌مدار تنگ کرده و زنان را بر سر یک دوراهی قرار داده بود: یا با حفظ حجاب و عفت، از همه امتیازات و حقوق خود چشم بپوشند و یا با پا نهادن بر دین و ارزش‌های اسلامی به حقوق خود دست پیدا کنند. زنان ایرانی در قبال این قانون خشن و غیرانسانی سه موضع مختلف گرفتند:


۱. عده اندکی از کشف حجاب استقبال کردند و آن را قانونی مترقی قلمداد نمودند و در وصف محسنات آن قلم‌فرسایی‌ها و سخنرانی‌ها کردند از جمله اینکه با این عمل رضاشاه، نیمی از جمعیت ایران که در زندان چادر و چاقچور بود بیرون آمد و دوشادوش مردان به صحنه جامعه بازگشت.


۲. عده دیگری از زنان با جبر و اکراه حجاب را کنار گذاشتند و با همسران خود در مجالس و محافل حضور یافتند این گروه با تهدیدات جدی مأموران روبه‌رو بودند و چون پناهگاهی نداشتند به ناچار تن به کشف حجاب دادند. مثلاً هنگامی که رضاشاه در ۱۷ دی در دانشسرا سخنرانی می‌کرد، زنانی رو به دیوار ایستاده و به جهت کشف حجاب خود به شدت اشک می‌ریختند. برخی از این بانوان پس از بازگشت به منزل بر اثر فشار روانی کشف حجاب سکته کرده و جان باختند.


۳. قاطبه زنان جامعه در طی شش سال بی‌حجابی اجباری یعنی از دی ماه ۱۳۱۴ تا شهریور ۱۳۲۰ که رضاشاه از ایران تبعید گردید، تسلیم بی‌حجابی نشدند و در این مدت طولانی، بیشترین آسیب‌های روحی را تحمل نمودند.


خانواده‌های متمول‌تر در خانه خود حمام ساختند و بعضی نیز از پشت‌بام‌های همسایگان به حمام یا محل مورد نظر دیگر می‌رفتند. اما چنانچه ضرورتی ایجاب می‌کرد که پا به بیرون خانه بگذارند و احیاناً با مأموران برخورد می‌کردند، هیچ گذشتی از سوی مأموران وجود نداشت و چه بسیار زنانی که حامله بودند و زیر مشت و لگد دژخیمان، فرزند خود را سقط می‌کردند و نیز خود بر اثر خونریزی، مظلومانه جان می‌باختند. یا از هول حمله مأموران سکته می‌کردند و زمین‌گیر می‌شدند.


برخی از بانوان برای حفظ گوهر عصمت خود دست به انتحار زدند یا خود را در چاه خانه سر به نیست کردند. گروهی در اثر حمله دژخیمان و کندن چادر به عنف، موی سر و چه بسا موی بافته شده با پوست سرشان کنده می‌شد و در این میان نیز، عده‌ای در طول شش سال منع حجاب، از خانه پا به بیرون نگذاشتند.


رضاشاه با سبک منحصر به فرد خود در کشف حجاب، عملاً نیمی از جامعه را فلج کرد. او که در سخنرانی‌های خود از فعال کردن جامعه زنان سخن می‌گفت عملاً زنان را خانه‌نشین و افسرده ساخت. قبح عمل رضا پهلوی به اندازه‌ای بود که دخترش، اشرف نیز در کتاب خود «چهره‌ها در آینه» به آن اشاره می‌کند: «وقتی دوران سلطنت پدرم خاتمه یافت این حقیقت دردناک بر همه ما آشکار شد که هیچ حکومتی نمی‌تواند با وضع قانون و مصوبه دست به یک انقلاب اجتماعی بزند.»


بریتانیا این بار انتقام سختی به جبران قضیه تنباکو از ملت ما گرفت. اما عمر سلطنت رضاشاه دیری نپایید و در شهریور ۱۳۲۰ همان اربابانی که وی را برسر قدرت آورده بودند خودشان وی را به جزیره موریس و از آنجا به آفریقای جنوبی تبعید کردند. رضاشاه سه سال بعد در تبعیدگاه به دوزخ اعمال خود شتافت تا در پیشگاه عدالت خداوند قهار پاسخگوی جنایات بی‌شمار و خون‌های به‌ناحق ریخته باشد.

منبع: کیهان

منبع: مشرق

کلیدواژه: بازار سکه و ارز اعتراضات فرانسه بودجه 98 جام ملت های آسیا انگلیس بی حجابی رضاخان کشف حجاب

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۲۶۸۸۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

درمورد زنان چند بار دست در حفره حجاب کردند و گزیده شدند، اما باز هم تکرار می‌کنند!

عباس عبدی در اعتماد نوشت: چرا عده‌ای با علوم اجتماعی و انسانی به شدت دشمن هستند؟ گروهی که در مرحله بعد نیز به شیوه‌های گوناگون با دانش پزشکی مخالفت می‌کنند. ریشه این مخالفت را باید در الزامات عقلانیت جدید و ترس سنت‌گرایان و به طور مشخص مستبدان و یا بنیادگرایان با این عقلانیت جست‌وجو کرد. ریاضیات و فیزیک کمتر دچار این وضعیت بوده‌اند. بشر از روزی که به مفهوم عدد پی برده دو به علاوه دو را چهار می‌داند و مخالفت با این گزاره ممکن نیست، یا آن اندازه به دور از عقل سلیم است که محلی برای مخالفت باقی نمی‌گذارد. ولی ماجرای جامعه‌شناسی و علوم اجتماعی و انسانی و تا حدی پزشکی متفاوت است.

جامعه‌شناسی یکی از جدیدترین علوم است و اگر بخواهیم خیلی ساده و فشرده تعریف کنیم، بر این فرض استوار است که ریشه پدیده‌های اجتماعی در دنیای انسانی ما قرار دارد و به جای آنکه پدیده‌های اجتماعی را به چیزهایی مثل خشم خدایان اسطوره‌ای یا طبیعت نسبت بدهد، ریشه‌ها و علل را در مناسبات میان انسان‌ها جست‌وجو می‌کند. بر این اساس، جامعه‌شناسان معتقدند که جامعه در طول زمان و به تدریج و بر اثر کنش‌های متقابل انسانی شکل می‌گیرد یا به عبارت ساده‌تر، مجموعه انسان‌ها با هم جامعه را می‌سازند.

این فرض یا ایده معنایش این است که جامعه چنان نرم و شکل‌پذیر نیست که کسی یا کسانی بتوانند مثل موم هر جور که می‌خواهند آن را شکل بدهند. جامعه‌شناسی نشان می‌دهد که بسیاری از خواست‌ها و ذهنیت‌های صاحبان قدرت تحقق‌پذیر نیست؛ و چه بسا نتایج مترتب بر اعمال و رفتار آنان چیزی مغایر با اهداف مورد نظرشان شود. از این منظر علوم اجتماعی برای آنان در نقش جام جهان‌بین است در حالی که آنان هیچ علاقه‌ای به دیدن واقعیات این جام ندارند و به صورت پیش‌فرض آن‌ها را انکار می‌کنند.

جامعه‌شناسی چه پیامی دارد که تا این اندازه مورد نفرت و خشم چنین افراد و گروه‌هایی است؟ به نظرم از میان همه پیام‌ها دو جنبه از همه مهم‌تر است. یکی نگرش تاریخی و دیگری قائل بودن اعتبار برای عینیت اجتماعی و استقلال نسبی آن از اراده‌های فردی و حتی اثرگذاری و جهت‌دهی آن بر اراده است.

نگرش تاریخی یعنی اینکه پدیده‌های اجتماعی در زمان شکل می‌گیرند، رفته‌رفته جا می‌افتند و در طول زمان تغییر می‌کنند و در نهایت هم در زمانی مقرر نیز کاملا دگرگون می‌شوند و از میان می‌روند. این نگرش می‌گوید پدیده‌های اجتماعی ازلی و ابدی نیستند. عقاید مردم، سبک زندگی آن‌ها، سلیقه‌ها و گرایش‌ها و بسیاری از چیزها همواره در حال تغییر است و کسی یا کسانی نمی‌توانند یک قاعده تعیین کرده و از همگان بخواهند که بر اساس آن عمل کنند.

مثل اینکه قاعده‌ای بگذارند که همه باید یک نوع غذا بخورند. در جهان قدیم علوم اجتماعی به معنایی که امروز می‌شناسیم، چندان اهمیت نداشت. زیرا برای تبیین پدیده‌های اجتماعی به تقدیر یا خواست خدایان و مانند آن متوسل می‌شدند. مثلا درباره فقر معتقد بودند که این سرشت خلقت و طبیعت است که برای گروهی از مردم فقر را رقم زده و برای گروهی دیگر موقعیت بالا را. به تعبیر حافظ «بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی/ خون خوری‌گر طلب روزی ننهاده کنی…»

در چنین جامعه‌هایی تحولات بسیار آهسته و بطئی بود. تحرک اجتماعی، روابط میان فرهنگ‌ها و ساکنان مناطق گوناگون خیلی کم بود. بنا بر این کمتر عاملی در جامعه بود که در کوتاه یا حتی میان‌مدت دچار تحولات ریشه‌ای شود و اساسا پرسشی هم درباره تغییر پیش نمی‌آمد و اگر هم بود به تقدیر و سرنوشت و اموری از این نوع نسبت داده می‌شد. در حالی که در چند سده اخیر در اروپا و در ۱۵۰ سال اخیر در ایران تغییرات بسیار گسترده و تند بوده است.

کافی است تصویری چند بعدی از ایران در ۱۵۰.۱۰۰ و حتی ۵۰ سال پیش داشته باشیم و با تصویر مشابه امروز مقایسه کنیم، خواهیم دید که در چهار جهان به نسبت متفاوت قرار داریم. این واقعیت حتی در طول یک نسل نیز مشهود است. ما از چند دهه پیش، از یک جامعه روستایی با اقتصاد کشاورزی و خانواده‌های گسترده، افرادی کم‌سواد و بی‌سواد در فضایی غیرارتباطی وارد عصر صنعتی، شهری با خانواده‌های هسته‌ای یا تک‌عضوی، فناوری دیجیتال، مردم تحصیلکرده و با ارتباطات گسترده شده‌ایم. طبیعی است که هضم این حد از تغییرات برای خیلی‌ها سخت است.

یکی از نزدیکان از عذاب‌هایی که مادر پیرش می‌کشید تعریف می‌کند که با دیدن بی‌توجهی نوه‌ها به دین و نیز پوشیدن شلوارک و تاپ دختران در خانه جلوی برادران خودش چنان حرص و جوش می‌خورد که حد ندارد. یا از سفر رفتن آنان با دوستان‌شان، یا شادی‌ها و زندگی آنان را نمی‌تواند درک کند و تعابیری دیگر از آن‌ها در ذهن دارد. یا دیر ازدواج کردن یا اصلا ازدواج نکردن که مطلقا قابل فهم برای او نیست.

خوب این مادربزرگ دوست‌داشتنی کار چندانی نمی‌تواند انجام بدهد، ولی حکومت‌ها و صاحبان قدرت که نتوانند این تحولات را هضم و درک کنند و بخواهند مانع از تغییرات شوند یا حتی تغییراتی را برخلاف خواست عمومی ایجاد کنند، دچار شکست‌های فاحش می‌شوند، در حالی که دانش جامعه‌شناسی می‌تواند آنان را از این خبط‌های سیاستی دور دارد.

یکی از جالب‌ترین نمونه‌های آن اقدامات رضاشاه در مخالفت با حجاب و برداشتن آن از سر زنان بود. او به خیال یا ادعای خود می‌خواست جامعه را پیشرفته کند، لذا محصول تحولات جامعه مدرن که مشارکت زنان بود را با ریشه آن - که تحولات اقتصادی و اجتماعی است - اشتباه گرفت و جابه‌جا کرده و در سال ۱۳۱۴، اقدام به کشف حجاب اجباری کرد. در شرایطی که ایران هنوز در دوره ارباب‌رعیتی و خان‌خانی بود. غالب اقتصاد آن معیشتی و کشاورزی بود، طوایف هنوز یکه‌تاز بودند.

بی‌سوادی بالای ۸۰ درصد بود. بی‌سوادی زنان احتمالا بالای ۹۵ درصد بود، اشتغال صنعتی و اداری در حداقل‌های قابل تصور بود، شهرنشینی زیر ۲۵ درصد بود، نرخ‌زاد و ولد و نیز مرگ و میر بسیار بالا بود و هیچ نشانه‌ای از شاخص‌های جامعه مدرن در حد متعارف دیده نمی‌شد. او در چنین شرایطی مدعی آزاد کردن زنان بود!

در حالی که مردانش آزاد نبودند و در همان زمان نزدیک‌ترین همراهان سیاسی خود را یکی پس از دیگری در زندان می‌کشت یا بیرون از زندان مجبور به خودکشی می‌شدند. این سیاست به نحو دیگری نیز در حکومت محمدرضا پهلوی نیز ادامه یافت و نتیجه همه اینها را در جریان انقلاب دیدند و جالب اینکه در هر دو مورد سیاستمداران فهمیده‌ای بودند که آن‌ها را از این رفتارها منع می‌کردند.

اکنون نیز با مشکل مشابهی مواجه شده‌ایم؛ قانون فرزندآوری رویه دیگری از همین بی‌توجهی و دشمنی با علوم اجتماعی است. قانونی که با صرف هزینه‌های سرسام‌آور نه‌تنها به اهداف تعیین شده، نرسید که نتایج آن کاملا هم معکوس بوده که در یادداشت جداگانه‌ای با ریز جزییات اشاره کرده‌ام.

مورد مهم‌تر که هزینه‌های مادی، روانی، اجتماعی و سیاسی آن بسیار بیشتر است، نحوه مواجهه با مساله پوشش زنان است. تا حالا چند بار دست در این حفره کرده و گزیده شده‌اند و همچنان هم در حال تکرار آن هستند. توجه ندارند که نتایج منفی این سیاست‌ها بسیار زیان‌بار است. می‌خواهید بدانید که نتیجه چه خواهد شد؟

توماس پیکتی در کتاب «تاریخ کوتاه برابری» با تحلیلی دقیق از بی‌توجهی بلشویک‌ها در تقدیس روابط قدرت و یقین آنان به دانستن حقیقت؛ سرنوشت این حکومت را که مهد سوسیالیسم و منع مالکیت خصوصی و مظهر برابری بود را در پایان عمر ۷۳ ساله‌اش چنین ترسیم می‌کند: «روسیه در سده بیستم به کشوری بدل شد که مالکیت خصوصی را کاملا لغو کرده بود، [ولي] در آغاز سده بیست و یکم به پایتخت جهانی الیگارشی‌ها و نبود شفافیت مالی و بهشت‌های مالیاتی تبدیل شد.»

اگر در سال ۱۹۲۰ و یا حتی ۱۹۴۵ پس از تبدیل شدن اتحاد جماهیر شوروی به یکی از دو قطب جهان، کسی می‌گفت که فقط ۴۵ سال دیگر لازم است تا جامعه‌ای به نسبت مذهبی، همراه با سرمایه‌داری لجام‌گسیخته را در مناطق شوروی شاهد باشیم، اصحاب قدرت مسخره می‌کردند؛ ولی بودند کسانی که ادامه آن روند رسمی حکومت کمونیستی را غیرممکن می‌دانستند. امروز نه فقط یک الیگارشی فاسد سرمایه‌داری در آنجا هست، بلکه افراطی‌ترین مذهبی‌های جهان نیز در گوشه و کنار آن امپراتوری عجیب ریشه دوانده و حتی خودشان را هم از تبعات فاجعه‌بار این افراط‌گری بی‌نصیب نگذاشته‌اند.

کشورهای کمونیستی می‌خواستند جامعه‌ای بسازند که همه انسان‌ها مطابق با قاعده‌ای که حکومت می‌گوید فکر و تحلیل کنند، غذا بخورند، لباس بپوشند، یکسان ببینند و… حتی برای اینکه چه کسی با چه کسی ازدواج کند از حزب کمونیست مجوز بگیرند. اسلاونکا دراکولیچ نویسنده و متفکر کروات در کتاب «کمونیسم رفت و ما ماندیم و حتی خندیدیم» می‌نویسد: «اگر زنی لباس زیبا می‌پوشید عنصر مشکوکی به حساب می‌آمد که گاهی حتی لازم بود درباره‌اش تحقیق شود.

اعضای حزب کمونیست در یوگسلاوی تا سال‌ها بعد از جنگ هم اگر می‌خواستند با زنی ازدواج کنند که ظاهر مشکوکش به وضوح بر اصل و نسب «بورژوایی» او دلالت می‌کرد، می‌بایست رسما از حزب درخواست مجوز می‌کردند». (ص ۴۹)

امروز نه از یوگسلاوی نشانی مانده و نه از آن حزب کمونیست صادرکننده مجوز ازدواج؛ چنان که از شوروی و حزب کمونیستش هم نشانی نمانده، اما جامعه‌ای بسیار متفاوت به جا مانده است. البته یک چیز دیگر هم به جا مانده و آن قضاوتی است که درباره آن سیاست‌ها ابراز می‌شود. قضاوتی همراه با خوارشماری و نفرتی که در مورد این رفتارها و آن ایده‌ها وجود دارد.

بی‌توجهی به رویکردهای جامعه‌شناسانه هزینه سنگینی است که پرداخت خواهد شد. فریب کلاه‌برداران گندم‌نمای جو فروش را نخورید.

دیگر خبرها

  • عزاداری زنان با لباس‌های عجیب و غریب در خیابان
  • نزدیکی نگاه به حجاب در اسلام و مسیحیت
  • (تصاویر) گران قیمت‌ترین استایل‌های زنان هالیوودی در مراسم‌های فرش قرمز
  • درخواست وزیر کشور از بانوان کم توجه در حوزه حجاب | ویدئو
  • معاونت زنان ریاست‌جمهوری نمی‌تواند در اجرای موضوع حجاب وارد شود
  • خزعلی: در زمینه حجاب، دنبال فرهنگ‌سازی هستیم
  • درمورد زنان چند بار دست در حفره حجاب کردند و گزیده شدند، اما باز هم تکرار می‌کنند!
  • حجاب؛ قدرت زن ایرانی
  • اصناف و بازاریان لباس‌هایی با پوشش مناسب در اختیار مردم قرار دهند
  • فیلمی ناب از بازار تهران در حدود ۱۲۰ سال قبل / لباس پوشین مردان و زنان تهرانی جالب است (فیلم)