Web Analytics Made Easy - Statcounter

 گروه اندیشه خبرگزاری تقریب: مسئله تقریب مذاهب یکی از مهم‌ترین ایده‌هایی است که اندیشمندان و دلسوزان مسلمان از روزگار آغازین اسلام تا به حال، بر مبنای تعالیم اسلامی و دیانت حقّه توحیدی پیگیر آن بوده و در مقابله با دشمنان اسلام و مسلمانان  آراء و نظریاتی را در ابعاد مختلف، متناسب با مقتضیات زمان، ارائه کرده‌اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در دهه‌های اخیر امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری(مدظله العالی) منادی ایده تقریب مذاهب بوده‌اند.
هم‌اکنون نیز فضای هم‌آوایی، هم‌گرایی و تقریب در بین مسلمانان با اندیشه‌های انقلاب اسلامی سیر تکاملی دارد و ادامه این روند مستلزم این است که عموم مسلمانان اتفاق خود را در اصول آیین مقدس اسلام در نظر گرفته و تفرقه عملی را کنار گذاشته و در یک صف قرار گیرند.
در این راستا خبرگزاری تقریب طی سلسله گزارش هایی جهت معرفی و آشنایی  به زندگی نامه شخصیت های تقریبی برجسته جهان اسلام پرداخته است؛
در هشتمین شماره از این گزارش به بررسی زندگی امام موسی صدر پرداخته‌ایم که در ادامه می‌آید:

زندگی نامه؛ تولد و خانواده

امام موسی صدر، در ۱۴ خرداد سال ۱۳۰۷ شمسی، در محله چهارمردان شهر قم به دنیا آمد. پدر او سید صدرالدین صدر و مادرش صفیه طباطبایی قمی فرزند سید حسین طباطبایی قمی جانشین سید ابوالحسن اصفهانی و رهبر قیام مردم مشهد بر علیه رضاخان بود. جد پدری او سید اسماعیل صدر، جانشین میرزای شیرازی و مرجع مطلق زمان خود بود.

همسر و فرزندان
امام موسی صدر در سال ۱۳۳۵ شمسی، هنگامی که در نجف به سر می‌برد، با خانم پروین خلیلی، فرزند شیخ عزیزالله ازدواج کرد. حاصل این پیوند، دو پسر به نام‌های سید صدرالدین (متولد ۱۳۳۵) و سید حمیدالدین (متولد ۱۳۳۸) و دو دختر به نام‌های حورا (متولد ۱۳۴۱) و ملیحه (متولد ۱۳۵۰) بود. امام موسی صدر در سال ۱۳۴۴ غزلی با عنوان «مهتاب» سروده و آن را به پروین خلیلی (همسرش) تقدیم کرده بود. نکته این غزل آن است که حروف اول مصرع‌های اول آن نام «پروین خلیلی» و حروف اول مصرع‌های دوم نام «موسی صدر» را می‌سازند.
 
تحصیلات
امام موسی صدر در کنار آیت الله خویی سید موسی صدر دوره ابتدایی را در دبستان حیات قم گذراند و پس از آن وارد دبیرستان سنایی شهر قم شد و هم‌زمان با دورهٔ دبیرستان، به تحصیل علوم اسلامی در حوزه علمیه قم مشغول شد.

حوزه علمیه قم
او پس از اتمام سیکل و بخش مقدمات علوم حوزوی، در خرداد ۱۳۲۲ رسما به حوزه علمیه قم پیوست، و طی مدتی کوتاه، دروس دوره سطح را به پایان رسانید. وی از ابتدای بهار ۱۳۲۶ وارد مرحله درس خارج شد و تا سال ۱۳۳۲ به تحصیل و تدریس در حوزه علمیه قم ادامه داد.
اساتید وی در دروس سطح و خارج عبارت بودند از:
سید محمد باقر سلطانی طباطبایی
عبدالجواد جبل عاملی
امام خمینی
سید محمد محقق داماد
سید حسین طباطبایی بروجردی
سید محمد محقق داماد
سید صدرالدین صدر
سید محمد حجت
هم درسان دوستان اصلی هم بحث امام صدر را در قم، حضرات آیات سید موسی شبیری زنجانی، سید مهدی روحانی، شهید بهشتی، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی و ناصر مکارم شیرازی، و در نجف، پسرعمو، دوست صمیمی و هم بحث او آیت‌الله شهید سید محمد باقر صدر تشکیل می‌دادند. او همچنین با سید محمد علی موحد ابطحی رابطه صمیمانه‌ای داشت.

حوزه علمیه نجف
در سال ۱۳۳۲ پس ارتحال پدرش، برای ادامه تحصیلات حوزوی به نجف رفت و تا سال ۱۳۳۷ در آنجا ماند اساتید اصلی دروس خارج وی در نجف عبارت بودند از:
سید محسن حکیم
سید ابوالقاسم خویی
شیخ حسین حلی
شیخ مرتضی آل یاسین
امام صدر همچنین دروس فلسفی را نزد سید رضا صدر و علامه طباطبایی در قم، و نزد شیخ صدرا بادکوبه‌ای در نجف فرا گرفت.

اندیشه‌ها
موسی صدر دین را امری نه حاصل عقده‌های روانی می‌داند و منشأ دین را امری اصیل و ذاتی در انسان معرفی می‌کند. به نظر موسی صدر دیدگاه‌های دانشمندان دیگر دربارهٔ منشأ دین تغییر کرده‌است و این مسئله هنوز برجای باقی‌مانده که انسانی که دین را نمی‌شناخته است چرا بسوی دین تمایل پیدا کرده‌است. وی همچنین بر این باور است که دین و علم با یکدیگر به دنیا می‌آیند و در سرشت بشر زاده شده‌اند.

از نظر صدر، هم دین و هم علم در پیوند دادن انسان با حقیقت و واقعیت نقش دارند چرا که هر دو سعی می‌کنند تا واقعیت و هستی را رمزگشایی و پرده نمایی کنند. از نظر صدر هر دوی علم و دین در دوران کودکی و جوانی از بیماری خرافات و اساطیر رنج برده‌اند. از نظر وی فقه به عنوان بخشی از دین باید در خدمت انسان‌ها باشد تا انسان‌ها را بسوی خداوند حرکت دهد.

وی فقه را قانونی مقدس می‌دانست که برای حفظ و حراست از حقوق افراد در شرایط مختلف معین شده‌است. از نظر وی قانون مقدس با توجه به ویژگی‌های زمانی و مکانی صادر می‌شود و قانون است و فقیه باید در استنباط‌های خویش به عقل رجوع کند. وی بر اطلاع فقیه از ارزش‌های انسان و فهم درست انسان تأکید می‌کند. وی در کلیسای کبوشیه به این نکته اشاره کرده‌است که این ادیان هستند که در خدمت انسان هستند نه این که انسان در خدمت ادیان باشد.
انسان موجودی دارای اراده و انتخاب آزاد است. وی انسان را موجودی صاحب کرامت و دارای ارزش ذاتی می‌داند و تقدم انسان بر احکام و مناسک فقهی را قائل است. وی همچنین در زمینه اقتصادی بر این باور است که انسان مقدم بر هرگونه ابزار و سرمایه و وسیله اقتصادی است.
در تفکر وی جهان هستی یک امر همگرا و متحد و هماهنگ است. وی تأکید زیادی بر اصل همگرایی در تفسیر هستی‌شناسی دارد. انسان نیز به عنوان جزیی از جهان هستی بر اساس اندیشه صدر، بایستی با دیگر انسان‌ها همگرایی داشته باشد. از نظر وی، همچنین اساس و بنیاد هر دینی خداوند و معرفت به خداوند محسوب می‌شود.
از نظر وی عبادت برای خدا و خدمت به رنج دیدگان بر روی زمین اموری جدایی ناپذیراند. از نظر وی میان ادیان الهی همچون مسیحیت و اسلام یگانگی وجود دارد و جدایی میان پیروان این دو دین اصلاً معنا ندارد.

اندیشه وحدت اسلامی
موضوع وحدت اسلامی یا مسلمانان یکی از نقاط عطف در اندیشه‌های موسی صدر به‌شمار می‌آید. وی برای برقراری اندیشه اجتماع مسالمت‌آمیز فرقه‌ها و ادیان در کنار یکدیگر اندیشه‌های چون حمایت از اصل همزیستی مسالمت‌آمیز و مبارزه با تجزیه کشور لبنان، رد هر گونه فرقه گرایی و مبارزه با تعصب‌های فرقه‌ای تأکید می‌کرد.
وی برای نزدیکی و اتحاد میان مذاهب شیعه و سنی به یکی از مفتی‌های برجسته لبنان در همین راستا نامه‌ای نوشته است و خواستار اقدام عملی وی برای وحدت میان مذاهب شده‌است. وی شیعه و سنی را برآمده از دینی واحد می‌دانست که هیچ تناقضی میان آن‌ها وجود ندارد.

وی علت اصلی عقب ماندگی مسلمانان را در نبود یک جامعه و سازمان منسجم برای هدایت مسلمان‌ها می‌دانست. وی به اختلاف به عنوان عامل حرکت و تکامل مسلمانان نگاه می‌کرد. او بر این باور بود که وحدت کلمه میان مسلمانان از دو راه امکان‌پذیر است: نخست از راه همسان کردن فقه، و دیگری از طریق تلاش و کوشش مشترک.

هجرت به لبنان
امام صدر تا پیش از هجرت به لبنان دو بار به این کشور سفر کرده و با سید شرف الدین عاملی دیدار نموده بود. سید شرف الدین به صراحت او را شایسته رهبری شیعیان لبنان خوانده و به فرزندانش توصیه او را کرده بود. در اواخر سال ۱۳۳۸ و به دنبال توصیه‌های شخصیت‌هایی مانند بروجردی، حکیم و شیخ مرتضی آل یاسین، وصیت آیت‌الله سید عبدالحسین شرف‌الدین را پذیرفت و به عنوان جانشین وی، ایران را به سوی لبنان ترک نمود. اصلاح شئون اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شیعیان آن روز لبنان از یک‌سو، و استفاده از ظرفیت‌های منحصر به فرد لبنان جهت نمایاندن چهره‌ای عاقل، عادل، انسان‌دوست و سازگار با زمان مکتب اهل بیت به جهان از سوی دیگر، اهداف اصلی این هجرت را تشکیل می‌داد.
 
فعالیت ها
امام صدر با توجه به جغرافیای اجتماعی و سیاسی لبنان در منطقه و جهان، از همان بدو ورود فعالیت‌های خود را در سه حوزه موازی سازماندهی نمود:

فعالیت‌ها در ایران و نجف
امام صدر قبل از عزیمت به نجف، از سوی علامه طباطبایی مسئولیت نظارت بر نشریه «انجمن تعلیمات دینی» را بر عهده گرفت. وی همزمان با تحصیل در حوزه علمیه نجف، به عضویت هیئت امناء جمعیت «منتدی النشر» درآمد، و پس از بازگشت به قم ضمن تاسیس و اداره یک مدرسه ملی، مسئولیت سردبیری مجله تازه تاسیس «مکتب اسلام» را عهده‌دار گردید. از مهمترین اقدامات امام صدر در آخرین سال اقامت در شهر قم، تدوین طرحی گسترده جهت اصلاح نظام آموزشی حوزه علمیه بود، که با همفکری شخصیت‌هایی مانند دکتر بهشتی، مکارم شیرازی و برخی دیگر از بزرگان امروز صورت پذیرفت.

پرچمداری حرکت گفتگوی ادیان و تقریب مذاهب در لبنان
هدف استراتژیک موسی صدر آن بود تا طایفه شیعه لبنان را همسان دیگر طوائف، و نه مقدم بر آنان، در تمامی عرصه‌های حیات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن کشور مشارکت دهد.

وی از اولین روزهای ورود به لبنان در زمستان سال ۱۳۳۸، با طرح شعار «گفتگو، تفاهم و همزیستی»، پایه‌های روابط دوستانه و همکاری صمیمانه‌ای را با مطران یوسف الخوری، مطران جرج حداد، شیخ محی الدین حسن و دیگر رهبران دینی مسیحی و اهل سنت آن کشور بنا نهاد.

در طول حضور دو دهه صدر در لبنان، هیچ مراسم سرور یا اندوهی از شیعیان نبود که صدر در آن شرکت جوید، و تنی چند از فرهیختگان مسیحی و اهل سنت در معیت وی نباشند. حمایت صدر از بستنی فروشی مسیحی در اوایل تابستان سال ۱۳۴۱ در شهر صور، که به فتوای صریح وی مبنی بر طهارت اهل کتاب منجر گردید، توجه تمامی محافل مسیحی لبنان را به سمت خود جلب نمود. در اواخر تابستان ۱۳۴۱ مطران گریگوار حداد به شهر صور آمد، و از صدر برای عضویت در هیئت امناء «جنبش حرکت اجتماعی» دعوت نمود.

از اواخر سال ۱۳۴۱ حضور گسترده موسی صدر در کلیساها، دیرها و مجامع دینی و فرهنگی مسیحیان آغاز گردید. سخنرانی‌های تاریخی صدر در دیرالمخلص واقع در جنوب، وکلیسای مارمارون در شمال لبنان طی سال‌های ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲، تأثیرات معنوی عمیقی بر مسیحیان آن کشور بر جای نهاد.

صدر در تابستان سال ۱۳۴۲ و طی سفری دوماهه به کشورهای شمال آفریقا، طرحی نو جهت همفکری مراکز اسلامی مصر، الجزایر و مغرب با حوزه‌های علمیه شیعه لبنان درانداخت. وی در بهار سال ۱۳۴۴، اولین دور سلسله گفتگوهای اسلام و مسیحیت را با حضور بزرگان این دو دین، در مؤسسه فرهنگی «الندوه اللبنانیه» به راه انداخت.

وی پس از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در سال ۱۳۴۶ به دیدار پاپ رفت، و نشستی که ابتدا نیم ساعت پیش‌بینی شده بود، به تقاضای پاپ بیش از دو ساعت به درازا کشید. موسی صدر از سال ۱۳۴۷ به عضویت مرکز اسلام‌شناسی استراسبورگ درآمد، و از رهگذر همفکری و ارائه سمینارهای متعددی در آن، انتشار آثاری ارزشمند چون «مغز متفکر جهان شیعه» را زمینه‌سازی نمود.

صدر در بهار سال ۱۳۴۸ و بلافاصله پس از افتتاح مجلس اعلای اسلامی شیعیان، از شیخ حسن خالد مفتی اهل سنت لبنان دعوت نمود، تا با همفکری یکدیگر برای توحید شعائر، اعیاد و فعالیت‌های اجتماعی طوائف اسلامی، تدبیری بیندیشند. وی در همین خصوص طرح مدونی را به اجلاس سال ۱۳۴۹ «مجمع بحوث اسلامی» در قاهره ارائه نمود، و متعاقب آن به عضویت دائم این مجمع درآمد.

موسی صدر در سال ۱۳۴۹ رهبران مذهبی مسلمانان و مسیحیان جنوب لبنان را در چارچوب «کمیته دفاع از جنوب» گرد هم آورد، تا برای مقاومت در برابر تجاوزات اسرائیل چاره اندیشی نمایند.

وی در زمستان سال ۱۳۵۳ و در اقدامی بی‌سابقه، خطبه‌های عید موعظه روزه را در حضور شخصیت‌های بلندپایه مسیحی لبنان در کلیسای کبوشیین بیروت ایراد نمود، و اگر آتش جنگ داخلی شعله‌ور نمی‌شد، در پی آن بود تا کاردینال مارونی لبنان را برای ایراد خطبه‌های یکی از نمازهای جمعه شهر بیروت دعوت نماید.

صدر در زمستان سال ۱۳۵۵ و در جمع سردبیران جرائد بیروت، با پیش‌بینی صریح حذف فاصله‌ها و روند جهانی شدن در اواخر قرن بیستم، قرن بیست و یکم را قرن همزیستی پیروان ادیان، مذاهب، فرهنگها و تمدنهای گوناگون نامید، و بر رسالت تاریخی لبنان جهت ارائه الگویی موفق در این زمینه پای فشرد. موسی صدر در اواسط سال ۱۳۵۷ موفق گردید رهبران مسلمان و مسیحی لبنان را جهت برپایی یک جبهه فراگیر ملی متقاعد نماید، و در این مسیر تا آنجا پیش رفت که حتی موعد تأسیس و اولین گردهمایی آنان را برای پس از بازگشت خود از سفر لیبی مشخص نمود.
 
تاسیس مجلس اعلای شیعیان لبنان
امام صدر در تابستان ۱۳۴۵ رسما از حکومت وقت درخواست نمود تا همانند دیگر طوائف آن کشور، مجلسی برای سازماندهی طایفه شیعه و پیگیری مسائل آن تاسیس گردد. مجلس اعلای اسلامی‌ شیعه که اولین بخش از برنامه درازمدت امام صدر به شمار می‌رفت، در اول خرداد ۱۳۴۸ تاسیس شد و خود او با اجماع آراء به ریاست آن انتخاب گردید.

پایان دادن به جنگ داخلی
با آغاز جنگ داخلی لبنان در فروردین ۱۳۵۴، تمامی‌ تلاش‌های امام صدر مصروف پایان دادن به این بحران گردید. وی در خرداد آن سال در مسجد عاملیه بیروت به اعتصاب غذا نشست و به پشتوانه مقبولیت وسیع خود در میان تمامی‌ طوائف، آرامش را به تابستان لبنان بازگردانید. با شعله‌ور شدن مجدد آتش جنگ، امام صدر در اردیبهشت ۱۳۵۵ حافظ اسد را بر آن داشت تا با اعزام نیروهای سوری به لبنان، موازنه قوا و آرامش را به این کشور بازگرداند. حل اختلافات مصر با سوریه و متعاقب آن برپایی کنفرانس سران عرب در ریاض طی مهر ۱۳۵۵، آب سردی بود که توسط امام صدر بر آتش جنگ داخلی لبنان فرو ریخته شد. این آرامش تا زمانی‌که امام صدر در لبنان حضور داشت، ادامه پیدا کرد.

گفتگوی ادیان و مذاهب
ملاقات امام موسی با رهبران دیگر ادیان در لبنان
تلاش برای گفتگوی ادیان و تقریب مذاهب در لبنان از اصلی‌ترین دغدغه‌های او بود. وی از اولین روزهای هجرت به لبنان در زمستان ۱۳۳۸، با طرح شعار «گفتگو، تفاهم و همزیستی»، پایه‌های روابط دوستانه و همکاری صمیمانه‌ای را با مطران یوسف الخوری، مطران جرج حداد، شیخ محی‌الدین حسن و دیگر رهبران دینی مسیحی و اهل سنت آن کشور بنا نهاد.

از اواخر سال ۱۳۴۱ حضور گسترده امام صدر در کلیساها، دیرها و مجامع دینی و فرهنگی مسیحیان آغاز گردید. سخنرانی‌های تاریخی امام صدر در دیرالمخلص واقع در جنوب، و کلیسای مارمارون در شمال لبنان طی سال های۱۳۴۱و۱۳۴۲، اثرات معنوی عمیقی بر مسیحیان آن کشور بر جای نهاد. وی در بهار ۱۳۴۴، اولین دور سلسله گفتگوهای اسلام و مسیحیت را با حضور بزرگان این دو دین الهی، در مؤسسه فرهنگی «الندوه اللبنانیه» به راه‌انداخت. در سال ۱۳۴۶ به دیدار پاپ رفت و نشستی که ابتدائاً نیم ساعت پیش بینی شده بود، به تقاضای پاپ بیش از دو ساعت به درازا کشید.

امام صدر از سال ۱۳۴۷ به عضویت مرکز اسلام شناسی استراسبورگ درآمد و از رهگذر هم فکری و ارائه سمینارهای متعدد در آن، انتشار آثاری چون کتاب مغز متفکر جهان شیعه را زمینه‌سازی نمود. وی در سال ۱۳۴۹ به عضویت دائم «مجمع بحوث اسلامی‌ قاهره» درآمد. امام صدر در سال ۱۳۴۹ رهبران مذهبی طوایف مسلمان و مسیحی جنوب لبنان را در چارچوب «کمیته دفاع از جنوب» گرد هم آورد، تا برای مقاومت در برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی چاره‌اندیشی نمایند. وی در زمستان ۱۳۵۳ و در اقدامی‌ بی‌سابقه، خطبه‌های عید موعظه روزه را در حضور شخصیت‌های بلندپایه مسیحی لبنان در کلیسای کبوشیین بیروت ایراد نمود. امام صدر در اواسط سال ۱۳۵۷ موفق گردید رهبران مسلمان و مسیحی لبنان را جهت برپایی یک جبهه فراگیر ملی متقاعد نماید و در این مسیر تا آنجا پیش رفت که حتی موعد تاسیس و اولین گردهمایی آنان را برای پس از بازگشت خود از سفر لیبی مشخص نمود.

مقاومت در مقابل اسرائیل
امام صدر در بهار ۱۳۴۴ گروهی از جوانان مؤمن شیعه را به مصر اعزام نمود، تا در دوره‌ای شش ماهه فنون نظامی را فرا گیرند. با بازگشت این جوانان که اولین کادرهای مقاومت لبنان بودند، عملیات ایذایی مشترک رزمندگان فلسطینی و لبنانی در شمال فلسطین آغاز گردید. بخش اعظم نیروهای رزمنده را جوانان شیعه لبنان، و فرماندهی عملیات را رزمندگان فلسطینی تشکیل می‌دادند.

از پاییز سال ۱۳۵۱ آموزش نظامی جوانان شیعه شتاب بیشتری گرفت. در خرداد ۱۳۵۴ و به دنبال وقوع انفجاری در اردوگاه نظامی «عین البنیه» در کوههای بقاع، که به شهادت ۲۷ تن از جوانان شیعه انجامید، امام صدر رسما ولادت مقاومت لبنان را اعلان نمود. با پایان یافتن جنگ داخلی لبنان و انتقال دامنه ناآرامی‌ها به جنوب، واحدهای مقاومت لبنان رسما در نقاط استراتژیک مناطق مرزی مستقر شدند. امام صدر اولین شخصیتی بود که در زمستان ۱۳۵۶، طرح سازشکارانه آمریکا مبنی بر ساکن کردن پناهندگان فلسطینی در جنوب لبنان را افشاء و از تحقق آن جلوگیری نمود.

حمایت از انقلاب ایران
امام صدر اگرچه لبنان را محل اصلی فعالیت‌های خود قرار داده بود، اما هیچگاه از دیگر مسائل جهان اسلام غافل نبود. موفقیت انقلاب اسلامی‌ ایران، امنیت حوزه‌های علمیه، اتحاد جهان عرب و اسلام جهت مبارزه با اسرائیل و بالاخره گسترش تشیع در آفریقای سیاه، مهمترین دغدغه‌های خارج از لبنان ایشان را تشکیل می‌داد.

در پی دستگیری امام خمینی و در اوایل تابستان ۱۳۴۲، وی راهی اروپا و شمال آفریقا گردید، تا از طریق واتیکان و الازهر، شاه ایران را برای آزادسازی امام تحت فشار قرار دهد. با آزاد گشتن امام در پایان این سفر، آیت‌ الله خویی تصریح نمود که این آزادی بیش از هر چیز مرهون سفر آقای صدر بوده است.

در نیمه دوم دهه چهل و پس از آماده شدن اولین کادرهای نظامی مقاومت لبنان، ده‌ها تن از جوانان مبارز ایرانی به لبنان آمدند و زیر نظر آنان فنون نظامی را فرا گرفتند. با به قدرت رسیدن حافظ اسد در سال ۱۳۵۰ و آغاز همکاری‌های تنگاتنگ وی با امام صدر، سوریه به امن‌ترین کشور خاورمیانه برای مبارزین ایرانی بدل گردید. امام صدر در دیدارهای مکرر سال ۱۳۵۷ خود با رهبران سوریه، عربستان سعودی و برخی دیگر از کشورهای جهان عرب، اهمیت انقلاب اسلامی‌ ایران، پیروزی قریب الوقوع آن و ضرورت هم‌پیمانی آنان با این انقلاب را به آنها گوش‌زد نمود.

وی در شهریور ۱۳۵۷ و یک هفته پیش از ربودن شدن، با انتشار مقاله «ندای پیامبران» در روزنامه لوموند، امام خمینی را به عنوان تنها رهبر انقلاب اسلامی‌ ایران معرفی نمود. بی‌شک بزرگ‌ترین خدمت امام صدر به انقلاب اسلامی‌ ایران در آن بود که پس از دو دهه بسترسازی و ترویج ارزش‌های ناب اسلامی‌ در لبنان، طی سال‌های ۱۳۵۶ تا ۱۳۵۷، عموم مردم، خصوصا شیعیان و بالاخص کادرهای مقاومت آن کشور را رسماً با این انقلاب آشنا و مرتبط نمود.

ربوده شدن
امام صدر در ۳ شهریور ۱۳۵۷ش و در آخرین مرحله از سفر دوره‌ای خود به برخی کشورهای عربی، بنابر دعوت رسمی‌ معمر قذافی به کشور لیبی وارد و در روز ۹ شهریور در آنجا ربوده شد. رژیم لیبی در ۲۷ شهریور ۱۳۵۷ و به دنبال اعتراض مردم لبنان، حوزه‌های علمیه و مطبوعات منطقه، با انتشار بیانیه‌ای رسما اعلان نمود که امام صدر و دو همراه ایشان، با پرواز شماره ۸۸۱ مورخ ۹ شهریور هواپیمایی آلیتالیا، طرابلس را به سوی رم ترک کرده‌اند.

دستگاههای قضایی دولت‌های لبنان و ایتالیا، و همچنین تحقیقات انجام شده از سوی واتیکان، ادعای لیبی مبنی بر خروج صدر از آن کشور و ورود او به رم را رسماً تکذیب کردند. مجموعه اطلاعات آشکار و پنهانی که طی دو دهه پیش بدست آمده، تماماً گواه آنند که موسی صدر هرگز خاک لیبی را ترک نگفته‌است.

سرنوشت
در این میان قرائن متعددی حکایت از آن دارند که صدر همچنان زنده بوده و چون برخی دیگر از علمای اسلامی، شرایط زندان حبس ابد را می‌گذراند. در خبری که در ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۰ توسط سایت «جبهه نجات ملی لیبی» بر روی شبکه جهانی اینترنت منعکس گردید، مدعی آن است که موسی صدر در اواخر سال ۱۳۷۶ توسط برخی زندانبانان زندان ابوسلیم شهر طرابلس مشاهده گردید و اندکی پیش از ماه رمضان گذشته به مکانی دیگر انتقال یافته‌است.

به‌تازگی یک منبع دیپلماتیک لیبیایی که از نظام معمر قذافی رهبر لیبی جدا شده‌است، به " الجزایر تایمز " گفت سید موسی صدر رهبر جنبش محرومان لبنان، هنوز درقید حیات است و زیرنظر دستگاه‌های امنیتی لیبی و درمکانی بسیار ویژه نگاهداری می‌شود. همچنین صدرالدین صدر پسر موسی صدر اظهار داشته‌است:

صدر به همراه محمد یعقوب و عباس بدرالدین همچنان زنده و اسیر معمر قذافی رهبر لیبی هستند و در مسئله ناپدید شدن پدرم و همراهان وی هیچ راز، معما و ابهامی وجود ندارد. مسئله ناپدید شدن صدر کاملاً مشخص است. پدرم و همراهانش همچنان پشت میله‌های زندان هستند.

در سال ۱۳۹۰ و پس از سرنگونی قذافی در لیبی گزارش‌هایی مبنی بر مرگ موسی صدر منتشر شد. سایت آینده به نقل از دکتر کنی نوشت که او از سوی محمدرضا شاه مأمور پی‌گیری وضعیت موسی صدر بوده ولیکن در ملاقاتی انور سادات به او می‌گوید که به دلیل دیوانه بودن قذافی و امکان دست زدن به هر اقدام خطرناکی از سوی او، سرویس اطلاعاتی مصر بر لیبی تسلط دارد و سید موسی صدر نیز با توجه به این اطلاعات به دستور قذافی اعدام شده و جسد وی نیز در یک بلوک بتونی به قعر اقیانوس فرستاده شده‌است.

عبدالمنعم الهونی نماینده شورای انتقالی لیبی در قاهره نیز ضمن تأیید این امر دلیل واقعه را اعلام کرد: قذافی مدعی آگاهی از همه امور سیاسی و دینی بود. در طول یک دیدار قذافی به مذهب تشیع پرداخت و در آن تشکیک کرد و پاسخ موسی صدر نیز شدید بود و او قذافی را به ناآگاهی از علوم دینی اسلام به صورت کلی، و همچنین ناآگاهی از مذهب شیعه و سنی متهم کرد. پس از آن قذافی به موسی صدر دشنام داد و صدر نیز در مقابل قذافی را به خیانت و مزدوری متهم کرد. پس از این جریان بود که قذافی فرمان قتل موسی صدر را صادر کرد.

اما خواهرزاده و داماد موسی صدر گفت که اخباری که از برخی زندانیان آزاد شده در لیبی چندین سال قبل (آخرین خبر ۱۰ سال پیش) مبنی بر وجود وی در زندان منتشر نموده‌اند، خانواده سید موسی صدر مرگ وی را تأیید نمی‌کنند و همچنان فکر می‌کنند که او در لیبی زندانی است. همچنین محمد کرمی‌راد، عضو کمیته بررسی وضعیت موسی صدر در مجلس شورای اسلامی گفت براساس اسنادی که خانواده او در اختیار مجلس قرار داده‌اند قرائن و شواهد حاکی از زنده بودن صدر است و کسانی که با وی بوده‌اند، زنده بودن موسی صدر را تأیید کردند.

حسنی مبارک، رئیس‌جمهور مخلوع مصر در مارس ۲۰۱۲ در روزنامه مصری «روز الیوسف» مدعی شد که سرهنگ قذافی، سید موسی صدر را در لیبی پس از یک مشاجره کشته است. مبارک در یادداشت‌های خود می‌نویسد:

قذافی سید موسی صدر را به شام دعوت کرد و در آن هنگام نوار صوتی‌ای را برای وی پخش کرد که از مصر به دست او رسیده بود. در این نوار صوتی سید موسی صدر انور سادات را تهدید کرده بود که لیبی را به سرنوشتی چون لبنان دچار خواهد کرد و پس از آن مشاجره‌ای کلامی بین سید موسی صدر و قذافی درگرفت. در آن زمان بود که قذافی و نیروهایش سید موسی صدر و همراهانش را مورد ضرب و شتم قرار دادند. قذافی بعد از این حادثه دستور کشتن فوری سید موسی صدر را صادر کرد. اما پیش از آن به زیردستان خود دستور داد ابزار شکنجه را حاضر کنند و خود شخصاً سید موسی صدر را شکنجه داد. سید موسی صدر پس از ۴ ساعت شکنجه از هوش رفت. قذافی در نهایت به زیردستان خود دستور داد، سید موسی صدر و همراهانش را به قطعه‌های سنگین آهنی بسته و آنان را به داخل دریای مدیترانه و در آخرین منطقه مرزی آب‌های لیبی بیندازند.

سید محمد کاظم موسوی بجنوردی در مصاحبه با حسین دهباشی خاطره‌ای را بیان می‌کند که در آن وی از یاسر عرفات در سفرش به ایران در مورد سرنوشت امام موسی صدر پرسیده‌است. عرفات در پاسخ گفته که وی کشته شده‌است.

رباب الصدر در گفتگوی اختصاصی با شبکه تلویزیونی المیادین گفت: «مقامات لیبیایی در سال‌های اخیر مایل بودند به توافقی با ما دست پیدا کنند که ما آن را نمی‌پذیرفتیم. آن‌ها پیشنهاد پرداخت پول در مقابل مختومه شدن پرونده ناپدید شدن سید موسی صدر را مطرح کردند. آن‌ها بارها تماس گرفتند ولی ما پیشنهاد را رد کردیم، ما پول‌پرست نیستیم»

امام موسی صدر از دیدگاه بزرگان

امام خمینی درباره وی گفته بود:
«... آقای صدر یک مردی است که من می‌توانم بگویم او را بزرگ کرده‌ام و ایشان به منزله یک اولاد عزیز برای من است و ما امیدواریم که یک روزی با آقای آسید موسی صدر (سلمه الله تعالی) در قدس باهم نماز بخوانیم انشاالله؛ و ما مأیوس نیستیم..»

آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی در خصوص مهاجرت علمی امام صدر به نجف می‌گوید:
«آیت اللَّه خویی گفتند که سه طلبه از قم آمدند به نجف اما در نجف نماندند و برگشتند موسوی اردبیلی بود، آقای موسی صدر بود و آقا موسی زنجانی.‌ ای کاش من این‌ها را نمی‌دیدم خیلی حیف شد که این‌ها برگشتند به قم! این جریان را آن آقا از قول خویی نقل کردند من در سال ۵۳ به نجف رفتم قضیه را از آقای خویی سؤال کردم ایشان تأیید کردند و گفتند بله...»

آیت الله سید محمد باقر سلطانی طباطبایی در خصوص وضعیت تحصیلی و تدریس ایشان می‌گوید:
«...آقا موسی خیلی خوب درس می‌خواند و شایق به تحصیل بود... استعدادش خوب بود، زحمت هم می‌کشید و خیلی زود درس‌ها را تمام می‌کرد... افراد دیگر این مراحل را که ایشان در طول چند ماه سپری کرده بود حداقل ۴الی ۵ سال وقت لازم داشت تا پشت سر بگذراند...» و در جای دیگر بیان می‌کند که: «اگر الان بود جزو مراجع مسلّم تقلید بود... الان جزو مراجع بزرگ شیعه بود.»

شهید شیخ محمد صدوقی درباره او می‌گوید:
«... آقا موسی مردی بسیار بسیار فوق العاده بود. روشن بود. قدم که در لبنان گذاشت اوضاع آنجا را عوض کرد... تا وقتی که او بود اسرائیل هیچ غلطی نمی‌توانست بکند...امام موسی صدر بی‌نهایت شخصیت بارز، روشن، فهمیده و خدمتگزار بود.»

هاشمی رفسنجانی که مدتی نزد ایشان مطول خوانده است می‌گوید:
«ایشان آدمی خوش بیان بود. خوش سیما و خوش چهره و از لحاظ ما یک شخصیت خوبی بود. از فضلای مورد احترام ذهنی من بود و آن موقع... جزو مدرسین قابل قبول آن دوره در سطوح بالای ادبیات بود.» و در جای دیگر در پاسخ به سؤالی که آیا ایشان در مسایل فقهی و اصولی مجتهد و صاحب نظر بودند؟ می‌گوید: «حتما بودند، حتما بودند... ایشان در همان مقاله مکتب تشیع رأی فقهی دارند...»

آیت الله سید عبد الکریم موسوی اردبیلی درباره ایشان می‌گوید:
«از نظر لیاقت‌ها، ایشان برجستگی‌های خاصی داشت: درایت، هوش، ذکاوت، سرعت فهم، دقت و تأمل در مسائل علمی ایشان را در محافل علمی سرآمد دوستانش کرده بود. ایشان در مسائل اجتماعی بسیار وارد بود... در هر درسی که شرکت می‌کرد به زودی در آن خیلی ممتاز می‌شد... یکی از مدرسین بسیار خوب حوزه بود.»

آیت الله سید موسی شبیری زنجانی ضمن برشمردن امتیازات خاندان صدر می‌گوید:
«آقا موسی صدر هم دارای برجستگی‌های خاص علمی، اخلاقی و روحی بود... از چند نفر از درجه اول‌ها از شاگردان ایشان (مرحوم آیت اللَّه داماد) بودند که یکی از آنان آقای سید موسی صدر بود و ایشان ممتاز بود از قم هم که به نجف رفته بود شنیدم که طلوع کرده بود و خیلی مورد توجه بعضی‌ها واقع شده بود حتی نجفی‌ها گفته بودند که ما خیال نمی‌کردیم که قم چنین محصولی داشته باشد و شما روی قم و قمی‌ها را سفید کردید... حتی آن وقت خیلی مافوق این حرف‌ها بود و در این که قوه استنباط داشت، هیچ شکی نیست، ایشان فهمی صاف و سرعت انتقال داشت، درس هم خوانده بود و در درس بزرگان هم شرکت کرده بود.»

آیت الله ناصر مکارم شیرازی:
 «آقا موسی صدر استعداد فوق‌العاده‌ای داشت. این استعداد به پشتکار و استقامت فوق‌العاده وی ضمیمه می‌شد و هر دو به کار مستمر شبانه‌روزی در مسائل تحصیلی و منظم درس خواندن می‌پیوست. به همین علت بود که آقای صدر خیلی سریع در حوزه علمیه قم ترقی کرد و در مدت کوتاهی جزء فضلای بنام و درجه اول حوزه شد. یکی از کسانی که می‌توانم شهادت بدهم در همان سنین جوانی به اجتهاد رسید، امام موسی صدر بود..»

آیت الله علی مشکینی:
«ایشان سیاست و دیانت را توأم کردند و به دنبال تشکیل یک حکومت اسلامی درست در لبنان بود. ما مقام امام موسی صدر را خیلی بالا می‌دانیم. ایشان را انسان متدین به دیانت الهی و مردی که سیاست و دیانت هر دو را می‌فهمید، می‌شناسیم. آقای صدر از ذخایر عالم تشیع بودند ایشان یکی از پر ارج‌ترین انسان‌های عالم تشیع بودند.»

انتهای پیام/

منبع: تقریب

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.taghribnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تقریب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۲۸۷۳۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شهدای غزه، میهمان ضیافت‌ تهران‌اند یا میزبان؟

خبرگزاری مهر؛ گروه مجله _ مبینا افراخته: ویلچر فرزند ناتوانش را کنار صندلی خودش قرار داده و پرچم غزه هم روی دوشش. با همان اشکِ گوشه چشمانش، با صدای بلند سرود «سلام فرمانده» را هم‌خوانی می‌کند. باد سرد خشکی در ورزشگاه شروع به وزیدن می‌کند. با نگرانی به طرف ویلچر پسرش می‌رود. دست به دستانش می‌گذارد و می‌فهمد که احساس سرما دارد. چفیه را از گردنش برمی‌دارد و دور دست‌های جگر گوشه‌اش می‌پیچد.

روز از ظهر گذشته، قرار است مراسم حدود ساعت سه و نیم عصر در ورزشگاه آزادی شروع شود. استادیوم در ایران همیشه مکانی برای فوتبالی‌های دو آتشه بوده تا بتوانند از نزدیک و با هیجان بازی تیم محبوب‌شان را تماشا کنند؛ اما این بار مستطیل سبز آزادی میزبان یک جشن کم‌سابقه است.

بنرهای دعوت به محفل بزرگ امام حسنی‌ها از همان روزهای شروع ماه مبارک رمضان در سطح شهر بالا رفته بود. حتی در میانه برنامه‌های تلویزیونی هم علاقمندان به این اجتماع بزرگ دعوت می‌شدند. عصر سه‌شنبه شده و شیفتگان حسنی (ع) خودشان را به غرب پایتخت می‌رسانند تا اینجا تولد امام حسن‌شان را مفصل جشن بگیرند.

تهران که نوروز را سپری می‌کند، ترافیک‌هایش روان‌تر و سبک‌تر است؛ نزدیکی‌های ورزشگاه اما شلوغی به چشم می‌آید. اولین نشانه‌هایی که از جشن به چشمم می‌خورد مردان چریکی پوشیده‌ای بودند که برای کنترل امنیت و نظم مراسم در مسیرهای منتهی به استادیوم حضور دارند. جلوتر ماشین‌های شخصی و اتوبوس‌های شهری ایستاده‌اند و مردم گروه گروه سمت ورودی محوطه ورزشگاه می‌روند؛ بعضی هم گوشه و کناری ایستاده‌اند تا با ملحق شدن بقیه دوستان و آشنایان وارد استادیوم شوند.

بعد از عبور از چند در، نوبت به این رسیده بود که داخل محوطه استادیوم مسیری را پیاده به طرف ورزشگاه برویم. در اطراف مسیر چادرهایی و موکب‌هایی برای پذیرایی بعد از افطار مردم در حال آماده‌سازی است. چند غرفه کوچک هم به توزیع گل و پرچم اختصاص داده شده است. در میان پرچم‌های رنگی با ذکر «امام حسن (ع)» پرچم ایران و فلسطین هم زیاد است؛ هر خانواده که از راه می‌رسد پرچمی که می‌خواهد را می‌گیرد و راه را ادامه می‌دهد؛ خیلی‌ها اصرار دارند حتماً پرچم فلسطین را هم داشته باشند.

چشم می‌چرخانم دنبال گروه‌های دوستی؛ آنها که با جمع رفیقان آمده‌اند. کم و بیش به چشم می‌آیند اما اینجا تا چشم کار می‌کند خانواده آمده است. زوج‌های دهه شصتی و دهه هفتادی دست یکی دو تا فرزند دهه هشتادی و دهه نودی خود را گرفته‌اند. بعضی‌ها با یک نسل کهنه‌کارتر آمده‌اند، با پدربزرگ مادربزرگ‌های دهه چهلی و دهه پنجاهی. بعضی هم که بیش از دو فرزند دارند مثل یک تیم تکمیل و پر و پیمان سمت استادیوم می‌رود.

چند دقیقه گشت زدن در میان جمعیت کفایت می‌کند تا گویش‌ها و لهجه‌های مختلف به گوش برسد. معلوم است این ضیافت فقط میزبان تهران‌نشینان نبوده و تعطیلات نوروز این فرصت را به مردم سایر شهرها داده تا از هر جایی که هستند خودشان را به این جشن برسانند.

شهدا مهمان‌اند یا میزبان؟

اینطور که معلوم است برای بعضی از نوجوانان به غیر از حس خوب جشن، حضور در استادیوم هم هیجانی دارد. بعضی پسربچه‌ها و دختربچه‌ها که روی سکوهای بالا می‌رسند از دیدن زمین چمن در آن ارتفاع به وجد می‌آیند. جمع‌های خانوادگی بعد از اینکه روی سکوها می‌آیند با شوق و بی‌خیال ضعف روزه‌داری، همان‌جور که پرچم‌ها و گل‌هایی که در دست دارند برای ورود به سکوها و پیدا کردن یک جای مناسب به تکاپو می‌افتند. مراسم هنوز شروع نشده و هر چقدر که به ساعت شروع مراسم نزدیک می‌شویم ورزشگاه شلوغ‌تر و سکوها از جمعیت پر می‌شدند.

روی هرکدام از صندلی‌ها جعبه‌هایی برای پذیرایی گذاشته‌اند تا روزه‌داران بعد از پایان جشن و صرف انرژی، مجبور نباشند برای افطار تا بیرون ورزشگاه بروند و البته اگر کودک خردسالی دارند یکی دو قلم خوراکی برایش داشته باشند. دور زمین چمن هم صندلی‌هایی چیده شده و اطراف زمین حصاری از گل‌های خوش رنگ و لعاب کشیده‌اند.

آن وسط، در نقطه مرکزی چمن سبز ورزشگاه، سکوی اجرا هم با گل تزئین شده است و از این بالا، آدم‌هایی که آنجا رفت و آمد دارند کاملاً ریز و نامفهوم دیده می‌شوند. سری به اطراف می‌چرخانم. آن سمت زمین جایی که فوتبالی‌ها به آن مقابل جایگاه می‌گویند بنری بزرگ از قرآن قرار دارد که یک طرفش پرچم ایران و طرف دیگرش پرچم فلسطین نصب شده است. اما چشم‌گیرترین صحنه روی سکوهای مقابل جایگاه است؛ جایی که چهار ردیف از صندلی‌ها به عکس شهدا اختصاص پیدا کرده.

از اینجا که دیده نمی‌شود اما عکس‌ها کانال‌های خبری می‌گویند عکس شهیدان طوفان الاقصی است. شهدای غزه مهمان ضیافت‌اند یا میزبان؟ هرکدام که باشند حضورشان حال عجیبی به این ضیافت بخشیده است.

برای عزیزمان، حسن (ع)

مراسم به صورت رسمی با تلاوت قرآن شروع می‌شود و «رسالت بوذری» مجری برنامه محفل بالای سکوی اجرا آمده و به مهمانان خوش آمد می‌گوید. مولودی خوانی‌ها نیز آغاز می‌شود و مردم با هر تلنگری شادی خود را نشان می‌دهند و حتی ریتم دست‌ها را با ضرب آهنگ‌ها هماهنگ می‌کنند. پرچم‌های رنگی دور تا دور ورزشگاه به رقص در می‌آید و فریادهای شادی در فضا می‌پیچد.

مادری که یک دست در دست پسر خردسالش دارد و در دست دیگرش به یاد کودکان مظلوم فلسطینی پرچم فلسطین است، همزمان که دنبال جایی برای نشستن می‌گردد با شادی جمع همراهی می‌کند. پیرمردی کیسه کوچکی از شکلات در می‌آورد و بین مردمی که اطراف صندلی‌اش هستند پخش می‌کند. زن و شوهر جوانی فرزند شیرخواره‌شان را با پخش «علی، علی، مولا» و سرور جمعی سرگرم می‌کنند و روی هوا می‌چرخانند. اینجا همه چیز گرم و دوست داشتنی به نظر می‌رسد.

آسمان در دریچه باز بالای استادیوم هر لحظه به یک شکل خود نمایی می‌کند. یک بار آفتاب می‌آید و با گرمایش فضای بین مردم را گرم‌تر می‌کند. چند لحظه بعد ابرها جایش را می‌گیرند و سایه‌ای می‌اندازند که سبزی چمن را پررنگ‌تر نشان می‌دهند. میهمانان و داوران محفل هرکدام با قرائت کلام خداوند وارد می‌شوند و بعد هم صلوات و تشویق حاضران را دریافت می‌کنند. «حسنین الحلو» که قاری و داور قرآنی محفل و اهل عراق است با دادن هدایای خاص خودش به شرکت کنندگان محفل، در دل ایرانی‌ها جا خوش کرده است؛ طوری که به محض ورودش به بالای سکو، صدای دست و تشویق مردم تمام شدنی نبود.

حالا یک ساعتی از شروع مراسم گذشته اما جمعیت همچنان در حال ورود به ورزشگاه هستند. سرود ملی از بلندگوهای استادیوم پخش می‌شود و همه به احترام آن از جای خود برمی‌خیزند و همزمان با چرخاندن پرچم‌هایشان شروع به زمزمه سرود می‌کنند. جالب اینجاست که حال و هوای فوتبالی در استادیوم هر از گاهی خود را به رخ جشن می‌کشد در میان صدای تشویق‌ها صدای شیپور و بوق شنیده می‌شود. هلیکوپترها در آسمان استادیوم آزادی می‌گردند تا تصاویر بزرگ‌ترین اجتماع قرآنی مردم در جهان اسلام را ثبت و ضبط کنند. بچه‌ها، خوشحال از آن که در این رویداد بزرگ حضور دارند وقتی متوجه پرواز بالگرد می‌شوند برایش دست تکان می‌دهند.

دختران و پسران کوچکی وارد صحنه می‌شوند و برای مردم سرود امام حسنی می‌خوانند. دور صحنه نورافشانی‌ها روشن می‌شود و از لابه‌لای جمعیت بادکنک و زر ورق‌های رنگی به هوا می‌رود و ذوق و توجه کودکان را به خودش جلب می‌کند.

حاجت آزادی غزه از کریم اهل بیت

چند لحظه بعد نوای «الهی عظم البلا» در فضا می‌پیچد و فرشته‌های خردسال دیگری با لباس‌های بلند سفید و پسرانی با دشداشه‌های عربی، «عشق جانم» گویان سلامی را به سبک خودشان تقدیم امام زمان «عج» می‌کنند. جوان و پیر با این گروه همراهی می‌کند و کودکانی که در بین جمعیت هستند نیز با هم خوانی سرود «سلام فرمانده» دل خانواده‌هایشان را می‌برند.

ساعت ۱۷:۲۰ دقیقه و پایان مراسم نزدیک است. در این ساعت مجری از مردم درخواست می‌کند که قرآن و پرچم‌های غزه را با دست‌هایشان بالا بیاورند و چند لحظه‌ای را سکوت کنند. ورزشگاه در سکوت کامل فرو می‌رود. موسیقی عربی «هذا سلام» در فضا می‌پیچد. به یاد زنان و کودکان و مردم بی‌گناه غزه، کبوترهای سفید رنگی از سمت چپ زمین به پرواز در می‌آیند. از چهره و چشمان بارانی زنان و مردان می‌شود ذهنشان را خواند؛ انگار که تمامی جنایات اسرائیل و چهره‌های درمانده فلسطینیان به یک باره از جلوی چشمانشان رد شد. برخی‌هایشان حتی تاب نیاوردند و با شیون سکوت را شکستند.

حالا برای ادای احترام می‌ایستند و با مشت‌های گره شده خواهان نابودی اسرائیل می‌شوند. محمدرضا کودک دهه نودی دلیل آمدنش را این‌طور می‌گوید: «آمدم اینجا تا برای کودکان غزه دعا کنم» مادر یک خانواده چهار نفره با شنیدن کلمه غزه می‌گوید: «اخبار غزه را دنبال می‌کنیم، وجودمان با دیدن این جنایات پر از درد و زخم است، اما کاری جز دعا نمی‌توانیم کنیم؛ ای کاش می‌توانستیم…»

مصطفی جوان سی و چند ساله‌ای که با دو فرزند پسر خود آمده می‌گوید: «شب یلدا، نوروز، اعیاد شعبان، الان هم افطاری‌های رمضان و جشن میلاد امام سن، در این چند ماه هر شادی‌مان زیر سایه غم غزه بوده است. دلمان پیش کودکان غزه است پیش مردم بی‌گناهش، اما کاری از دستمان برنمی‌آید. از خودم بگذریم ولی همین قدر بگویم خیلی‌ها بی‌تاب فدا شدن برای آزادی فلسطین هستند… میلاد دومین امام شیعیان است؛ دلمان شاد است اما قلبمان درد دارد و از کریم اهل بیت می‌خواهیم برای درمان این درد جهانی کمک‌مان کند…»

با نزدیک شدن به اذان مغرب و خواندن دعای قبل از افطار مردم هم به سمت درب‌های خروجی ورزشگاه حرکت کردند. خانواده‌ها با زبان روزه در ورزشگاه بزرگ آزادی به بهانه ولادت امام حسن و به نام بزرگ‌ترین محفل قرآنی دور هم جمع شدند. هم جشن گرفتند و شادی کردند؛ هم اشک ریختند. شادی‌ها و اشک‌هایی که ریشه در باورهاشان دارد؛ ریشه در ایمان، ریشه در انسانیت، ریشه در احساس.

کد خبر 6063376

دیگر خبرها

  • ستاره فوتبال آسیا امام جماعت شد! (+فیلم)
  • همخوانی هستی مهدوی‌فر با آهنگ مارتیک
  • حال و هوای حرم مطهر شاهچراغ (ع) در ایام نوروز + فیلم
  • لبنان: ۲۲ شکایت‌نامه علیه اسرائیل به سازمان ملل ارائه کردیم
  • شهدای غزه، میهمان ضیافت‌ تهران‌اند یا میزبان؟
  • لبنان: پرونده جنایات صهیونیست‌ها را به نهادهای بین‌المللی می‌بریم
  • جشن تکریم ۴۰۰ روزه اولی‌ در باغ خاتون مشهد + فیلم
  • پرونده بازگشت فوق‌ستاره به تیم ملی برزیل بسته شد
  • وصف مظلومیت کریم اهل بیت(ع)
  • برانکو، بزرگترین بازنده بین ما تو هستی!