Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-04-25@02:21:30 GMT

بازخوانی چند کتاب درباره پرستارانِ جنگ

تاریخ انتشار: ۲۲ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۳۳۹۳۰۱

بازخوانی چند کتاب درباره پرستارانِ جنگ

معصومه رامهرمزی دختر یتیم آبادانی بود که با شروع جنگ 14‌ساله بود. یک شیر زن بود. آری! او یک (دختر) بچه بود و جنگ زود (شیر زن) بزرگش کرد و از او آدم دیگری ساخت.

به گزارش مشرق، امروز ۲۲‌ دی‌ماه طبق تقویم ولادت بانوی کربلا حضرت زینب؟ سها؟ است. بانویی که به قول آن شاعر «کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود»؛ کربلا را در خاطر ما همچنان زنده نگه داشته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در ایران سال‌هاست روز ولادت بانو به نام روز پرستار نام‌گذاری شده است. از این رو در این گزارش به کتاب‌هایی می‌پردازیم که درباره حضور این پرستاران در هشت سال دفاع مقدس ایران پرداخته شده و البته روایت‌های زنانه از جنگ تحمیلی علیه ایران را نشان می‌دهد. پیش از آن بگوییم که در عرصه فیلم و سریال هم پرستاران در فیلم ماندگار «سفر به چذابه» و سریال «رقص پرواز» به زیبایی بازنمایی شده‌اند.

روایت دختر ۱۴ ساله از جنگ در «یکشنبه آخر»
«یکشنبه آخر» خاطرات خانم معصومه رامهرمزی، دختری ۱۴ ساله از آبادان که به آغاز تا پایان جنگ و فتح خرمشهر اختصاص دارد و به شدت هم مورد استقبال کتاب‌خوانان قرار گرفته است. روایتی از حضور زنان امدادگر در جبهه‌های جنگ و حضور پرقدرت زنان در دفاع از این سرزمین را به تصویر می‌کشد. این اثر را سوره مهر ۱۳ بار منتشر
کرده است.

بیشتر بخوانیم:

۴تن ماهی یخ‌زده روی دست مسئول ستاد امداد + عکس گفتگو با کاشف راز شهادت یک دختر + عکس دوری از شعارزدگی «راز درخت کاج» را جذاب کرده است

«یکشنبه آخر» در شبکه اجتماعی گودریدز هم ۴.۵‌ ستاره از کابران گرفته است که نشان می‌دهد توانسته مورد رضایت واقع شود. یکی از کاربران درباره این کتاب نوشته است: «معصومه رامهرمزی دختر یتیم آبادانی بود که با شروع جنگ ۱۴‌ ساله بود. یک شیر زن بود. آری! او یک (دختر) بچه بود و جنگ زود (شیر زن) بزرگش کرد و از او آدم دیگری ساخت. تاریخ دفاع مقدس ما در همین صفحات خاطرات رزمندگان و مهم‌تر از آن در اذهان به جاماندگان نهفته است و این پازل جز با توجه همه‌جانبه به همه جوانب این حادثه عظیم بشری تکمیل نخواهد شد.کتاب «دا»، به نماد حضور زنان در دفاع مقدس تبدیل شده است. به زعم من، حداقل یک نکته مهم در مورد این کتاب این است که این کتاب، بازروایی نیست و نویسنده خاطرات خودش را نوشته است. خوب هم نوشته و هم‌ذات‌پنداری با نویسنده کار آسانی نیست. دل بدهید.»در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «در شب جمعه‌ای مجروحی ۱۹‌ ساله به نام ضیایی را به اتاق عمل آوردند. او از قم اعزام شده بود. به جثه ریزنقش او ترکش‌های زیادی اصابت کرده و خونریزی شدیدی داشت. گروه خون او O منفی بود. بانک خون بیمارستان هم کمبود خون داشت؛ به‌خصوص گروه‌های منفی که به‌سختی تهیه می‌شد…خانم وزیری و آقای آذرنیا مسوولان بانک خون بیمارستان طالقانی بودند. آن‌ها همیشه نگران تأمین خون بودند و خواهران امدادگر از منابع اصلی تأمین خون بودند. در بیمارستان امدادگران، فرشته بدری که گروه خونش Oمنفی بود به خاطر اهدای ضروری خون به یک رزمنده، جنین چهارماهه‌اش را سقط کرد. هیچ وقت او و همسرش آقای اسماعیلی از این موضوع اظهار ناراحتی نکردند و نجات جان رزمنده را بر خودشان واجب می‌دانستند. بچه‌های امدادگر طالقانی هم مرتب برای نجات رزمندگان خون هدیه می‌کردند و هریک از ما در عرض ۶ماه حداقل سه بار خون می‌دادیم. گروه خون من و اکثر بچه‌ها مثبت بود و نمی‌توانستیم به ضیایی کمک کنیم. ضیایی عمل شد و ساعت ۱۰‌ شب او را به ریکاوری بردیم. او در حالت بی‌هوشی شروع به خواندن دعای کمیل کرد. دعای کمیل را از اول تا آخر حفظ و با صوتی حزین خواند. پرستار ریکاوری ما را صدا کرد. همه دور ضیایی جمع شدیم و اشک ریختیم. چهره ضیایی سفید و بی‌رنگ بود و حالت محتضر را داشت اما صدایش جوان و رسا بود. تا آخرین لحظه دعا و قرآن خواند. فشار خونش پایین بود. خون زیادی از دست داده بود. ضیایی نزدیک اذان صبح به شهادت رسید. من و سه نفر از پرستاران برانکارد ضیایی را تا سردخانه بدرقه کردیم و پشت سرش الله‌اکبر گفتیم.»

معامله با خدا در «کفش‌های سرگردان»
خانم سهیلا فرجامی برای ادامه تحصیل در دانشکده پرستاری نیروی هوایی در تهران به سر می‌برد که زمزمه‌های آغاز جنگ از سوی عراق نواخته شد. او که اصالتاً آبادانی بود در شروع جنگ در دزفول مشغول خدمت بود و همچنان به کار خود ادامه داد. او در دوران جنگ در شهرهای آبادان، خرمشهر، بهبهان، تهران و دزفول به‌عنوان پرستار فعالیت داشت و در این راه راوی خاطرات بی‌شماری شد که تنها بخشی از آن‌ها در کتاب «کفش‌های سرگردان» منتشر شده است. این کتاب را نیز سوره مهر منتشر کرده و تاکنون ۶چاپ را پشت سرگذاشته و بیش از ۱۲ هزار نسخه آن منتشرشده است. کاربران شبکه اجتماعی گودریدز این اثر را هم پسندیده و ۴ستاره به آن داده‌اند.

در بخشی از این کتاب آمده است: «سه مجروح دیگر باقی مانده بود، پرونده‌هایشان را چک کردم. عاصی شده بودم. خودکار را برداشتم و روی صفحه سفید کاغذ، هی کشیدم… چشم، چشم، دو ابرو، یک دماغ، یک دهان و... چشم، چشم... چشم، چشم... اشک بود که روی گونه‌هایم سرازیر می‌شد. فرشته از استراحتگاه آمده بود ریکاوری تا به من سری بزند و بعد به اتاق عمل برود، گفت: «زده به سرت!» با بغض گفتم: «تخت پنج رو نگا کن، دیگه داره به هوش میاد.» با تعجب گفت: «خب اینکه خیلی خوبه» گفتم: «دکتر توی پرونده‌اش نوشته وقتی به هوش اومد، آروم بهش بگید از دو چشم برای همیشه نابینا شده!» فرشته گفت: «وای...!» رنگ از رویش پرید. وقتی رزمنده تخت پنج به هوش آمد، فرشته خیلی آرام موضوع را با او در میان گذاشت. رزمنده اول سکوت کرد. بعد با آرامش خاصی گفت: «چشمام رو با خدا معامله کردم.»
آن روز بیمارستان شلوغ بود.شب خسته و کوفته وارد استراحتگاه خواهران شدم. در دل شب هم آرامش نداشتیم. آن شب در استراحتگاه، منیر چند روزنامه روی موکت کف اتاق پهن
کرده بود. یک ظرف کوچک نخودچی و کشمش و یک هندوانه بزرگ روی روزنامه‌ها گذاشته بود. همه تعجب کرده بودیم. منیر خندید و گفت: «سفره شب یلداست.» بعد چاقو را روی هندوانه گذاشت، آن را برش داد و دست بچه‌ها داد. منیر گفت: همچین شبی پانزده سال پیش، دخترم به دنیا اومد، اسم او را یلدا گذاشتم. اگه جنگ نبود امشب چه جشن تولدی براش می‌گرفتم. یادم آمد آن وقت‌ها...»

از شمال تا جنوب کشور در «از چنده لا تا جنگ»
خانم گلستان جعفریان، نویسنده شناخته‌شده کشور در یکی از آثار خود به سراغ زنان درگیر جنگ رفت و این بار خاطرات شمسی سبحانی را در کتاب «از چنده لا تا جنگ» تألیف و تدوین کرد. در سرگذشت خانم سبحانی آمده است که از آغاز جنگ ایران و عراق تا اواخر سال ۱۳۶۴ در مناطق جنگی جنوب، به‌عنوان نیروی داوطلب سپاه به امدادرسانی مجروحان جنگی پرداخته و در کتابش راوی خاطرات تلخ و شیرین خود از ایام حضور درجبهه‌های جنگ است. سبحانی در این کتاب همچنین به ذکر خاطراتی از دوران کودکی، مبارزات انقلابی، حضور در کردستان‌، مناطق جنگی جنوب، حضور در عملیات‌های فتح‌المبین، بیت‌المقدس، خیبر و… اشاره‌می کند. «از چنده لا تا جنگ» خاطراتی از دوران کودکی، مبارزات انقلابی، دوران آموزش امدادگری در بیمارستان لقمان، اعدام پاسداران توسط کومله‌ها، نفوذ یکی از نیروهای کومله در بیمارستان اللّه اکبر، بازدید از مناطق آزادشده و عملیاتی هویزه و محل شهادت دکتر چمران در دهلاویه، راه‌اندازی بخش رخت‌شوی‌خانه بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک توسط راوی و خاطراتی از آن روزها، مسلمان شدن یکی از نیروهای امدادگر مسیحی، ازدواج راوی با یکی از نیروهای سپاهی و... را در خود جای داده است. مؤلف کتاب هم درباره این کتاب گفته است: «گفت‌وگو با خانم سبحانی چهار ماه طول کشید. حاصل این گفت‌وگوی چهارماهه ۴۰ نوار کاست یک ساعته‌، پر از حرف‌های تلخ و شیرین بود.»

یک تکنسین بیهوشی وسط جنگ
یکی دیگر از آثار این عرصه کتاب «خاطرات ایران» است که خاطرات تکنسین بیهوشی، خانم ایران ترابی از روزهای جنگ تحمیلی است. این کتاب را خانم شیوا سجادی تدوین کرده و
شرح کاملی از زندگی ایران ترابی است که اوج جوانی‌اش را در بیمارستان‌های مناطق جنگی گذرانده است. از نکات جالب درباره این زن این است که جزو اولین گروه پزشکی است که به مناطق جنگی اعزام می‌شود. شرایط سخت جنگ از ایران ترابی یک تکنسین بیهوشی زن می‌سازد.

در روزهای آغازین جنگ تحمیلی، ایران ترابی که حدوداً ۲۴‌ ساله بود داوطلب رفتن به مناطق مورد هجوم می‌شود؛ روزهایی که هنوز برنامه دفاعی منسجمی برای مقابله با این حمله ددمنشانه نبوده است. شیوا سجادی تدوینگر کتاب درباره نگارش و تدوین این اثر به «خبرآنلاین» گفته است: «شروع به کار مصاحبه و تحقیق پیرامون روایت‌های ترابی به سال‌های ‌۸۳ و ۸۴ برمی‌گردد. حدود ۵۰‌ ساعت مصاحبه ضبط شده در دست بود، با این حال تا آخرین مراحل قبل از سپردن کار به دست نشر که انتخاب و گویا کردن عکس‌ها بود، فرصت پرسش و واکاوی محفوظات ذهنی راوی از دست داده نشد تا اطلاعات تازه‌افزوده و مستند وی فضای روشن‌تری را پیش‌روی مخاطب بگشاید.

کتاب در ۲۲‌ فصل تنظیم شده و در صفحات پایانی شامل عکس‌هایی است که در واقع گزارش تصویری کوتاهی از فعالیت‌های ایران ترابی در دوره جنگ به دست می‌دهد.»برای این کتاب هم در شبکه اجتماعی گودریدز چرخی زدیم. استقبال از کتاب خوب بود، به‌نحوی که ۴.۵ ستاره از کاربران گرفته بود.

نیما اکبرخانی هم که در این شبکه فعال است درباره این کتاب نوشته است: «به‌عنوان یه خاطرات‌خوان ارزش خوندن داره قطعاً. فداکاری‌ها، از جان گذشتگی‌ها و صبر و تحمل یک انسان و هزینه‌ای که بابت اعتقاداتش میده واقعاً جای تفکر و تأمل داره‌. جا داره خود من یه بازنگری تو زندگی خودم بکنم‌. خانم ترابی واقعاً از اون دست آدم‌هایی هست که حق زیادی گردن تک تک مردم ما داره، نه از اون دست که کار خاص و منحصربه‌فردی کرده باشه، بلکه از اون زاویه که هرچی داشته را بی‌ریا گذاشته تو سبد و در مقابل هیچی، ارائه داده‌. زندگی، جوانی، جان شیرین و سلامتی روحی و جسمی همه و همه را ایشون گذاشته وسط، بی‌چشم داشت.»

در بخش‌هایی از کتاب می‌خوانیم:
«آن زمان برای نخستین‌بار بود که عراق از بمب آتش‌زا استفاده می‌کرد. جنازه دو نفر را که با این بمب به شهادت رسیده بودند به سردخانه بیمارستان شوش آوردند. من دوربین داشتم و از بعضی از مجروحین و شهدا که به نظرم خیلی خاص بودند عکس می‌گرفتم. آقای شاهین و همکارش، تکنیسین‌های بیهوشی پیش من آمدند. گفتند خانم ترابی دو تا جنازه آوردند که بمب آتش‌زا خوردند. این قدر که از شجاعتت می‌گویند، اگر جرأت کردی برو از این پیکرها عکس بگیر.»
...
«در ماشین را باز کردم و بالا رفتم، تمام صندلی‌ها را برداشته و مجروحین کف اتوبوس نشسته بودند. هنوز لباس منطقه را به تن داشتند. روی هر کدام یک پتو انداخته بودند که سرما نخورند. تمام تن‌شان تاول زده بود و صورت‌هایشان باد کرده بود، طوری که چشم‌شان جایی را نمی‌دید. هیچ‌کدام از آن‌ها بالای ۳۰‌ سال سن نداشتند. دست نخستین نفر را که گرفتم تا پیاده‌اش کنم با صدای خفه و گرفته‌ای که به زحمت شنیده می‌شد، گفت: دست مرا نگیرید. گفتم: باشد. من گوشه این پتو را می‌گیرم. شما هم گوشه پتوهای همدیگر را بگیرید و آهسته پشت سر هم بیایید.»

*صبح نو

منبع: مشرق

کلیدواژه: بازار سکه و ارز اعتراضات فرانسه بودجه 98 جام ملت های آسیا بانک خون بیت المقدس تهران خرمشهر دعای کمیل دفاع مقدس دفاع مقدس سوره مهر شاهین کتاب دا کربلا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۳۳۹۳۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«رضاخان را بهتر بشناسیم»

خبرگزاری مهر_ فرهنگ و ادب: چهارم اردیبهشت ۱۳۰۵ بود که رضا پهلوی به‌عنوان موسس سلسله پادشاهی پهلوی در ایران تاجگذاری کرد. حسین اصغری پژوهشگر تاریخ معاصر به این‌مناسبت یادداشتی با عنوان «رضا خان را بهتر بشناسیم» نوشته که برای شناخت بهتر و بی‌تعارف این‌چهره تاریخی نوشته شده است.

این‌یادداشت برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است.

مشروح این‌یادداشت را در ادامه می‌خوانیم؛

عبارت «زمان حال، طومار گذشته است که بسته شده تا به عمل درآید»، تعبیری است از ویل دورانت که نشان‌دهنده این حقیقت است «برای درک صحیح زمان حال، لازم است تاریخ و گذشته مورد بررسی و توجه قرار گیرد». نه تنها برای درک درست از وضعیت حال، بلکه برای تدوین نقشه راه برای آینده‌ای روشن نیز ضرورت دارد تا با نگاهی دقیق و موشکافانه به تاریخ، نقاط ضعف و تاریک عملکرد گذشته شناسایی شود و جهت رفع و جلوگیری از تکرار آن در آینده اقدامات لازم به عمل آید.

از جمله مواردی که ضرورت آشنایی و آگاهی نسبت به آن در جامعه احساس می‌شود، تاریخ معاصر ایران مخصوصاً دوران پهلوی است؛ اکنون که بیش از ۴۵ سال از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی می‌گذرد، یکی از پروژه‌های جدی دشمن که متأسفانه برخی از نتایج آن را در تحولات امروز جامعه شاهد هستیم مسئله تطهیر چهره رژیم پهلوی است؛ موضوعی که از طریق تحریف تاریخ، ذکر روایت نادرست یا کتمان حقایقی از آن دوران در دستور کار دشمنان قرار دارد. نسل جوان امروز بیش از هر زمان دیگر نیاز دارد تا با تاریخ معاصر خود مخصوصاً تاریخ یکصد سال گذشته ایران آشنا شود؛ وقتی در تجمعات اعتراضی، شعار «رضاخان روحت شاد» از زبان نسل جوان شنیده می‌شود اولین نکته‌ای که به ذهن خطور می‌کند این است که «این افراد نسبت به تاریخ معاصر خود بی‌اطلاع هستند».

بررسی دوران ۵۷ ساله‌ای که پهلوی (رضاخان و محمدرضا) قدرت را در اختیار داشتند از جنبه‌های متعددی ممکن است اما در این نوشتار به دنبال این هستیم که تنها گوشه‌ای از پازل بسیار بزرگ رژیم پهلوی را از منظر ناظران خارجی بررسی کنیم و در همین راستا، توجه خود را به دوران رضاخان معطوف می‌کنیم.

افرادی که در اعتراضات شعار می‌دادند «مرگ بر دیکتاتور» و «رضاشاه روحت شاد» آیا می‌دانند که میلسپو [مستشار مالی آمریکایی] در کتاب خود که در سال ۱۳۲۵. ش منتشر شده، فضای جامعه ایران دوره رضاخان را سرشار از ترس و وحشت توصیف کرده است؟ او می‌نویسد: رضاشاه «هزاران نفر را حبس کرده و صدها نفر را کشته بود و بعضی‌ها را با دست‌های خود به قتل رسانده بود» و در نتیجه این حکومت وحشت «بر دل مردم ترس افتاده بود، به کسی نمی‌شد اعتماد کرد و احدی جرأت اعتراض یا انتقاد نداشت».

آیا از جنایاتی که ارتش رضاخان در حق ملت مظلوم ایران مرتکب شد خبر دارند؟ ویلیام داگلاس [قاضی ایالات متحده] در کتاب «سرزمین شگفت‌انگیز و مردمی مهربان و دوست‌داشتنی» از دیدار خود با فردی نام می‌برد که ارتش رضاخان به محل زندگی آن‌ها حمله کرده، جوانان آن‌ها را کشته، چندین هزار گوسفند و بز و چندصد گاو و ده‌ها اسب آن‌ها را غارت کرده‌اند، خان‌های آن‌ها را اعدام و در جنایتی کم‌نظیر اسلحه خود را روی سر کودکان در گهواره‌ها گذاشته و مغز آن‌ها را متلاشی کرده‌اند.

داگلاس در همین کتاب، روایت دیدار خود با پیرمرد قشقایی را بیان می‌کند که گفته بود «ما می‌توانیم ارتش را به‌خاطر برخی از این چیزها ببخشیم و با آن‌ها در آرامش زندگی کنیم؛ اما یک چیز وجود دارد که ما هرگز نمی‌توانیم آن را ببخشیم». آن مورد چه بود؟ اینکه سروانی از ارتش رضاخان روزانه مأمورانی را می‌فرستاد تا ۲ لیتر شیر تازه مادران را از زنان شیرده طایفه جمع کنند و به توله سگ‌های او بدهند! شدت زجرآور بودن این واقعه زمانی روشن می‌شود که بدانیم «سوگند به شیر مادر» یکی از مقدس‌ترین سوگندها در بین قشقایی‌ها بوده است.

آیا نسل جوانی که غبطه دوران رضاخان را می‌خورد می‌داند که جان گونتر [جهانگرد آمریکایی] در توصیف رضاخان و شرایطی که او حاکم کرده بود معتقد است که حتی سگ‌ها هم از قساوت او بی‌نصیب نبودند: «وقتی شاه در سفر است (که البته بی‌وقفه در سفر است)، در هر روستا و قریه‌ای که شب در آن منزل می‌کند، سگ‌ها را می‌کشند؛ زیرا او خواب سبکی دارد و هر صدایی او را پریشان می‌کند».

به عنوان مورد آخر، اشاره‌ای کنم به برخی از مواردی که سر ریدر بولارد (وزیر و سفیر بریتانیا در ایران) در کتاب خود به آن پرداخته است و شامل برخی از اقدامات رضاخان در دوران حکومتش می‌شود؛ این موارد دیگر چیزی نیست که طرفداران پهلوی بتوانند ادعا کنند اتهامی است که از طرف مخالفان پهلوی به رضاخان نسبت داده شده است؛ چرا که آن‌ها را انگلستانی روایت کرده که خودش رضاخان را به قدرت رساند و پس از چند سال، این مهره خود را تغییر داد و پسرش را جایگزین او کرد. اکنون به برخی از این موارد اشاره می‌شود:

- شاه در انتخابات مداخله می‌کرد و مجلس آلت دستش بود.

- روزنامه‌هایی که اجازه فعالیت می‌یافتند، جرأت گفتن یک کلمه علیه او یا سیاستش را نداشته‌اند.

- او ایرانیان را با اعمال خشونت تحقیر می‌کرد

- شاه عده‌ای از ایرانیان برجسته را بدون محاکمه کشت؛ مثل مدرس و تیمورتاش

- تمام درآمدهای نفت را تحت کنترل خودش گرفت و البته بدون نیاز به تصویب کسی خرج تسلیحات کرد.

- وقتی او استعفا داد، در بودجه دولت کسری وجود داشت؛ درحالی‌که موجودی حساب شخصی او در بانک معادل ۶ میلیون پوند بود.

- شاه راه‌آهن پرهزینه‌ای را از محل درآمدهای جاری ساخت که نتیجه آن فقیر شدن طبقات کم‌درآمد ملت بود و سهم بی‌تناسبی از انحصارات دولتی بر روی شکر، چای، دخانیات و کبریت به آنان تحمیل می‌شد.

- مناطق گسترده‌ای از اراضی کشاورزی مرغوب را از راه مصادره تصاحب کرد.

- شاه در حالی‌که تعدادی قصر بی‌استفاده در تهران ساخت، در مورد تأمین آب لوله‌کشی هیچ کاری نکرد و گذاشت مردم تهیدست پایتختش حتی برای آب آشامیدنی محتاج جوی خیابان باقی بمانند.

روایات افراد خارجی از دوران رضاخان فراوان است؛ روایاتی در موضوعات مختلف از وضعیت معیشت و اقتصاد گرفته تا اوضاع برخورداری‌های عمومی از قبیل زیرساخت‌ها و اوضاع بهداشت و مواردی از این دست تا مسائل مربوط به آزادی و دیگر محورهای سیاسی اجتماعی اقتصادی نظامی که حاکی از دوران خفقان و تاریک رژیم پهلوی است که رضاخان برای این ملت مظلوم به ارمغان آورد. اگر نسل جوان از تاریخ خود و اتفاقاتی که بر جامعه او گذشته است بی‌خبر باشد ناخواسته به مهره‌ای تبدیل می‌شود که در جهت تأمین منافع اجانب ایفای نقش می‌کند و عاقبتی جز گرفتاری و دچار شن به مصائب همان دوران سیاه گذشته را در پی ندارد؛ چقدر این جمله دقیق و پرمعناست: «ملتی که تاریخ نداند، محکوم به تکرار است».

کد خبر 6086340 فاطمه میرزا جعفری

دیگر خبرها

  • بازخوانی تحلیلی زمینه‌های سیاسی اجتماعی در تدبرگرایی معاصر
  • جذب پرستاران در مراکز درمانی اولویت وزارت بهداشت
  • جذب ۲۱ هزار پرستار بویژه نیروی طرحی دوران کرونا/ تدوین لایحه مادی و معنوی پرستاران
  • استخدام ۲۱ هزار پرستار / تدوین لایحه مادی و معنوی پرستاران
  • کمبود بیش از ۱۰۰ هزار پرستار در کشور / سهم ۸ هزار نفری پرستاران در استخدام های جدید
  • بازخوانی یک پرونده
  • «رضاخان را بهتر بشناسیم»
  • کمبود بیش از ۱۰۰ هزار پرستار در کشور/ سهم ۸ هزار نفری پرستاران در استخدام‌های جدید
  • جزئیات کنسرت «اشعار نو از نغمه‌های کهن»/ وقتی ملودی‌های قدیمی بازخوانی می‌شوند
  • از محاکمه کرباسچی تا قطعی شدن کاندیداتوری سیدمحمد خاتمی /بازخوانی خاطرات آیت الله هاشمی