Web Analytics Made Easy - Statcounter

ساعت24-یکی از عواملی که در شرایط دشوار مانع آسیب رسیدن یا رساندن کودک و نوجوان به خود می‌شود، این باور در اوست که اوضاع هرچقدر هم سخت و بغرنج باشد، من توانایی مدیریت و پشت سر گذاشتن آن را دارم. نوجوانی که به لحاظ روانی انعطاف‌پذیر است، در طوفان خم می شود اما نمی‌شکند.

موضوعاتی مثل مشکلات تحصیلی، شکست عشقی، مسائل مالی یا بر هم خوردن روابط دوستی، شاید برای ما والدین مسایل کوچک و گذرایی باشند اما برای یک نوجوان می‌توانند تبدیل به یک بحران شوند و اگر ظرفیت روانی آنها گنجایش پذیرش و حل این مسایل را نداشته باشد، می‌توانند حتی به رفتارهای پرخطر و آسیب رساندن به خود نیز منجر شوند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

گاه تاکید بیش از حد ما والدین بر رشد تحصیلی فرزندان، آن‌ها را از توسعه‌ی سایر مهارت‌ها، که از آن‌ها تحت عنوان مهارت‌های زندگی یاد می‌شود، باز می‌دارد.

برخی از ما معتقدیم که کودک یا نوجوان اگر سرگرم درس باشد از خیلی مسایل دور می‌ماند و موفقیت‌های آینده او در زندگی تنها مشروط به موفقیت‌های تحصیلی است. بسیاری از ما والدین بر این باوریم که درس نجات دهنده‌ی فرزندانمان است. سرشان به درس و مشقشان گرم باشد و نمره‌های خوب بگیرند تا به دانشگاه بروند. حتی اگر بر این باور نباشیم گاهی چنان تاکیدی بر نمرات بالا و درس داریم که از مسائل دیگر دوران نوجوانی غافلیم. همین موضوع، گاه سبب شکل‌گیری هویتی صرفا تحصیلی در نوجوانمان می‌شود و به محض مواجهه با کوچک‌ترین چالش در این زمینه دچار بحران می‌شود، چرا که تمام عزت نفس او منوط به نمره و موفقیت‌های تحصیلی شده و همین تنها چیز را هم که از دست بدهد، در واقع کل چیزی که هست زیر سوال می‌رود.

بنابراین در چالش‌هایی که کوچک‌ترین احتمال عدم موفقیت وجود داشته باشد مانند رقابتی مثل کنکور، حتی از وارد شدن به چالش پرهیز می‌کند. زیرا که یاد گرفته تنها برای "نتیجه" تلاش کند و کل "فرآیند" یادگیری و تلاش (دقیقا چیزهایی که توانایی کنترل آن‌ها را دارد) و لذت همراه با آن را از دست می‌دهد. این می‌شود که در نهایت، فرزندانی با نمرات ۲۰ اما با مهارت‌ها و تجربیات فقیر بارمی‌آوریم که فقط یاد گرفته‌اند درس بخوانند و نمره بیاورند؛ و به محض مواجهه با چالش‌ها خود را می‌بازند چون وابسته‌اند و ناتوان. چون مهارت‌ها و توانمندی‌هایشان متناسب با سنشان رشد نکرده، به این دلیل که تنها از آن‌ها خواسته‌ایم "تو فقط درست رو بخون ما همه چیز رو فراهم می کنیم." کودک و نوجوان باید در طی رشد میزانی از ناکامی را متناسب با سنش تجربه کند در حالی که والدین در دسترس او (و نه در خدمتش) هستند و او را حمایت می کنند. ما والدین گویی یاد گرفته‌ایم با محدود کردن محیط نوجوان، او را از آسیب‌ها دور نگه داریم. حال آنکه چیزی که بیشتر به ما کمک می‌کند تا مانع از آسیب دیدن نوجوانمان شویم، افزایش مهارت‌های خود اوست و البته ارتباط نزدیک ما با او.

این روزها به دلیل شرایط خاص اجتماعی-اقتصادی، بسیاری از افراد احساساتی چون ناامیدی، افسردگی و سرخوردگی را تجربه می‌کنند. نوجوانان نیز از این امر مستثنی نیستند و زمانی که بی‌کاری تحصیلکردگان جامعه، شرایط سخت اقتصادی، مشکلات رابطه‌ای و دیگر شرایط دشوار اطرافیان خود را مشاهده می‌کنند، به احتمال زیاد دیگر انگیزه‌ایی برای رشد و پیشرفت خود نخواهند داشت؛ به‌خصوص که آن‌ها دقیقا در دوره‌ی شکل‌دهی هویت مستقل خود و تعیین اهداف زندگیشان نیز هستند. حال این شرایط را به احساس ناتوانی و وابسته بودن نوجوانانی که پیش‌تر گفته شد، اضافه کنید. خیلی از نوجوانانی که این احساسات بی هدفی و پوچی را تجربه می‌کنند، افسرده شده، و حتی در شرایطی اقدام به خودکشی می‌کنند. 

بسیاری از تحقیقات نشان داده‌اند که "تکانشگری"، "نامیدی" و "انعطاف‌ناپذیری شناختی" از مهمترین عوامل خطرزا در خودکشی و اقدام به خوکشی نوجوانان هستند. نوجوانی که "عزت نفس" دارد، با "اعتماد به نفس"، "خلاق" و "مسئولیت‌پذیر" است، در حیطه‌های مختلف زندگیش همچون درس، روابط خانوادگی و دوستی، تفریح، ورزش، بهداشت و تغذیه، تعادلی برقرار است. تعادلی که سبب می‌شود در حیطه‌های مختلف همزمان رشد کرده و از درون احساس توانمندی کند. یکی از عواملی که در شرایط دشوار مانع آسیب رسیدن یا رساندن کودک و نوجوان به خود می‌شود، این باور در اوست که اوضاع هرچقدر هم سخت و بغرنج باشد، من توانایی مدیریت و پشت سر گذاشتن آن را دارم. نوجوانی که به لحاظ روانی انعطاف‌پذیر است، در طوفان خم می شود اما نمی‌شکند.

ما والدین چقدر با مسائلی چون "وزن روانی"، "تفکر خلاق" و "مهارت‌های حل مسئله"، "انعطاف پذیری شناختی"، "توانایی تنظیم هیجان" و "سرمایه‌ روانی" آشنا هستیم و به آن‌ها در مقایسه با نمرات ریاضی، علوم و فیزیک اهمیت می‌دهیم؟ البته این نگاه تنها به والدین محدود نمی‌شود. سیستم آموزش و پرورش ما تقریبا در پرورش روانی دانش آموزان نزدیک به صفر و گاها حتی منفی عمل می‌کند. آنچه محیط امنی را برای نوجوان ایجاد می‌کند تا به توسعه‌ی مهارت‌های خود بپردازد، از دل شرایط دشوار عبور کند و حتی از آن به عنوان سکویی برای شناخت بیشتر و بهتر و رشد خود استفاده کند، ارتباط موثر و نزدیک ما با اوست. ارتباطی که حمایتگر او برای رشد خواهد بود.

منبع: ایسنا

منبع: ساعت24

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۳۵۲۳۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حق حضانت فرزند، اهرم فشار والدین

با گذر از راهروهای مجتمع قضایی خانواده زنی را دیدم که مدام در حال راه رفتن بود و توجهم را جلب کرد.

کنارش ایستادم و از او پرسیدم اینجا چه می‌کند و ماجرایش چیست؟ کمی بعد شروع به صحبت کرد، گویی منتظر بود با کسی درد دل کند و آرام شود.

او گفت: ۷ سال از زمانی که ازدواج کردم می گذرد و یک سال است که به طور رسمی طلاق گرفته‌ام.

دختری ۷ ساله داشت و برای حضانت فرزندش راهی دادگاه خانواده شده بود. 

مهسا با بعض ادامه داد: همسرم بداخلاق و بددل بود و مدام فحاشی می کرد و فحش های رکیک می داد و دست بزن داشت.

هر چه از او و اخلاق بدش می گفت گریه اش هم به همان اندازه بیشتر می شد. 

او گفت: زمانی که جلوی خانواده اش مرا کتک زد و فحاشی کرد؛ همان جا بود که فهمیدم زندگی مان به نقطه پایان رسیده است. وضع مالی خوبی دارد و در حال حاضر هم دانشجوی مقطع دکتراست. هر کس او را ببیند نمی فهمد که

چقدر بددل و مریض است. در نگاه اول همه فکر می کنند که مردی متین، آرام، سنگین و با شخصیت است. پشت ظاهر آرام او باطن پلیدی وجود دارد که هیچ کس از آن خبر ندارد. اینجا آمدم کمکم کنند. مستاصل هستم. فرزندم ۷

ساله شده و باید پیش پدر باشد اما او پدرش را دوست ندارد و زمانی که با پدرش می رود می گوید، بابا مدام فحش می دهد و به زنان نگاه می کند و حرف‌های رکیک می‌زند. دخترم معنی فحش‌ها را نمی‌دانست و از پدرش یاد گرفته

بود و در منزل به کار می برد که به او گفتم این حرفها زشت است و تازه متوجه بعضی الفاف رکیک شده بود. دخترم می گوید که پدرش مدام به او گفته مادرت بمیرد راحت می شویم در حالی که وقتی دخترم به خانه می آید می گوید

امیدوارم پدر بمیرد. 

مهسا گفت: به همسر سابقم گفتم دخترمان دوست ندارد با تو باشد اما او قبول نمی کند. گفتم به زور نمی توانی کسی را نگه داری، همان طور که مرا نگه نداشتی. همسرم مستقیم به من گفته که بچه اهرم فشار من است. اینقدر

اذیتت می کنم که به زندگی برگردی.  همسرم بیمار است و دو شخصیتی است. روزهای آخری که با هم زندگی می کردیم می گفت من افسرده‌ام. خواهرش هم افسرده است و بیماری روانی دارد. او مدام مرا تهدید می کند و می گوید

از بعد از ۹ سالگی هم نمی گذارم دخترمان را ببینی.

مهسا گفت: یکتا ناصر را من می‌فهمم. همسرم مدت ۵ هفته فرزندم را برد، بدون اینکه اطلاع دهد و از او به اتهام آدم ربایی شکایت کردم و بعد از ۵ هفته او را آورد.

در حالی که این بانو گریه می کرد می گفت آمده ام کمکم کنند، چه کار کنم؟

براساس این گزارش، طبق ماده ۱۱۶۹ قانون مدنی «برای حضانت و نگهداری طفلی که والدین او جدا از یکدیگر زندگی می‌کنند، مادر تا سن هفت سالگی اولویت دارد و پس از آن با پدر است و  بعد از هفت سالگی در صورت به وجود

آمدن اختلاف، حضانت طفل با رعایت مصلحت کودک به تشخیص دادگاه می‌باشد.»

منبع: خبرگزاری ایسنا

دیگر خبرها

  • چرا باید به قول‌هایی که به فرزندتان می‌دهید عمل کنید؟
  • شناسایی دو هزار و 613 کودک دارای اختلال اوتیسم در اصفهان
  • فرزندی که حساب پدرش را خالی کرد
  • شناسایی دو هزار و ۶۱۳ کودک دارای اختلال اوتیسم در اصفهان
  • حق حضانت فرزند، اهرم فشار والدین
  • نجات شهروند لنگرودی با حضور به موقع پلیس
  • نجات یک شهروند از خودکشی در مسکن مهر لنگرود
  • روش‌های تربیتی مناسب فرزندان اتیسمی + فیلم
  • (ویدئو) «سعید بی‌ناموس» که بود و چگونه در ساختمان وزرا خودکشی کرد؟
  • رسانه اسرائیلی: نجات یافتگان از طوفان الاقصی خودکشی می‌کنند