تلاوت مجلسی سوره إسراء با صدای محمود صدیق منشاوی
تاریخ انتشار: ۲۴ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۳۷۴۶۱۷
به گزارش حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان،سوره اِسراء یا سُبحان هفدهمین سوره قرآن و سورهای مکی است. سوره را به این مناسبت که آیه نخست آن، از سفر شبانه پیامبر، از مسجدالحرام به بیت المقدس سخن میگوید، اسراء(سفر شبانه) نامیدهاند؛ همچنین چون بخش زیادی از آن درباره بنی اسرائیل است، بنی اسرائیل نامیده میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سوره اِسراء ۱۱۱ آیه دارد و از لحاظ حجم، از سورههای مئون و متوسط قرآن است. در این سوره از موضوعاتی چون توحید، معاد، نفی شرک، معراج پیامبر، دلائل نبوت، اعجاز قرآن، نیکی به پدر و مادر، تأثیر گناه بر باورهای انسان و بنی اسرائیل سخن به میان آمده است.
تلاوت مجلسی سوره إسراء
دانلودبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ ﴿۱﴾
منزه است آن [خدايى] كه بنده اش را شبانگاهى از مسجد الحرام به سوى مسجد الاقصى كه پيرامون آن را بركت داده ايم سير داد تا از نشانه هاى خود به او بنمايانيم كه او همان شنواى بيناست (۱)
وَآتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِبَنِي إِسْرَائِيلَ أَلَّا تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِي وَكِيلًا ﴿۲﴾
و كتاب آسمانى را به موسى داديم و آن را براى فرزندان اسرائيل رهنمودى گردانيديم كه زنهار غير از من كارسازى مگيريد (۲)
ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كَانَ عَبْدًا شَكُورًا ﴿۳﴾
[اى] فرزندان كسانى كه [آنان را در كشتى] با نوح برداشتيم راستى كه او بنده اى سپاسگزار بود (۳)
وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا ﴿۴﴾
و در كتاب آسمانى[شان] به فرزندان اسرائيل خبر داديم كه قطعا دو بار در زمين فساد خواهيد كرد و قطعا به سركشى بسيار بزرگى برخواهيد خاست (۴)
فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا ﴿۵﴾
پس آنگاه كه وعده [تحقق] نخستين آن دو فرا رسد بندگانى از خود را كه سخت نيرومندند بر شما مى گماريم تا ميان خانه ها[يتان براى قتل و غارت شما] به جستجو درآيند و اين تهديد تحققيافتنى است (۵)
ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا ﴿۶﴾
پس [از چندى] دوباره شما را بر آنان چيره مى كنيم و شما را با اموال و پسران يارى مى دهيم و [تعداد] نفرات شما را بيشتر مى گردانيم (۶)
إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا ﴿۷﴾
اگر نيكى كنيد به خود نيكى كرده ايد و اگر بدى كنيد به خود [بد نموده ايد] و چون تهديد آخر فرا رسد [بيايند] تا شما را اندوهگين كنند و در معبد[تان] چنانكه بار اول داخل شدند [به زور] درآيند و بر هر چه دست يافتند يكسره [آن را] نابود كنند (۷)
عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يَرْحَمَكُمْ وَإِنْ عُدْتُمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ حَصِيرًا ﴿۸﴾
اميد است كه پروردگارتان شما را رحمت كند و[لى] اگر [به گناه] بازگرديد [ما نيز به كيفر شما] بازمى گرديم و دوزخ را براى كافران زندان قرار داديم (۸)
إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا ﴿۹﴾
قطعا اين قرآن به [آيينى] كه خود پايدارتر است راه مى نمايد و به آن مؤمنانى كه كارهاى شايسته مى كنند مژده مى دهد كه پاداشى بزرگ برايشان خواهد بود (۹)
وَأَنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿۱۰﴾
و اينكه براى كسانى كه به آخرت ايمان نمى آورند عذابى پر درد آماده كرده ايم (۱۰)
وَيَدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَيْرِ وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا ﴿۱۱﴾
و انسان [همان گونه كه] خير را فرا مى خواند [پيشامد] بد را مى خواند و انسان همواره شتابزده است (۱۱)
وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ وَلِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلًا ﴿۱۲﴾
و شب و روز را دو نشانه قرار داديم نشانه شب را تيره گون و نشانه روز را روشنى بخش گردانيديم تا [در آن] فضلى از پروردگارتان بجوييد و تا شماره سالها و حساب [عمرها و رويدادها] را بدانيد و هر چيزى را به روشنى باز نموديم (۱۲)
وَكُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَاهُ مَنْشُورًا ﴿۱۳﴾
و كارنامه هر انسانى را به گردن او بسته ايم و روز قيامت براى او نامه اى كه آن را گشاده مى بيند بيرون مى آوريم (۱۳)
اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا ﴿۱۴﴾
نامه ات را بخوان كافى است كه امروز خودت حسابرس خود باشى (۱۴)
مَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا ﴿۱۵﴾
هر كس به راه آمده تنها به سود خود به راه آمده و هر كس بيراهه رفته تنها به زيان خود بيراهه رفته است و هيچ بردارنده اى بار گناه ديگرى را بر نمى دارد و ما تا پيامبرى برنينگيزيم به عذاب نمى پردازيم (۱۵)
وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا ﴿۱۶﴾
و چون بخواهيم شهرى را هلاك كنيم خوشگذرانانش را وا مى داريم تا در آن به انحراف [و فساد] بپردازند و در نتيجه عذاب بر آن [شهر] لازم گردد پس آن را [يكسره] زير و زبر كنيم (۱۶)
وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنَ الْقُرُونِ مِنْ بَعْدِ نُوحٍ وَكَفَى بِرَبِّكَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا ﴿۱۷﴾
و چه بسيار نسلها را كه ما پس از نوح به هلاكت رسانديم و پروردگار تو به گناهان بندگانش بس آگاه و بيناست (۱۷)
مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلَاهَا مَذْمُومًا مَدْحُورًا ﴿۱۸﴾
هر كس خواهان [دنياى] زودگذر است به زودى هر كه را خواهيم [نصيبى] از آن مى دهيم آنگاه جهنم را كه در آن خوار و رانده داخل خواهد شد براى او مقرر مى داريم (۱۸)
وَمَنْ أَرَادَ الْآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُورًا ﴿۱۹﴾
و هر كس خواهان آخرت است و نهايت كوشش را براى آن بكند و مؤمن باشد آنانند كه تلاش آنها مورد حق شناسى واقع خواهد شد (۱۹)
كُلًّا نُمِدُّ هَؤُلَاءِ وَهَؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّكَ وَمَا كَانَ عَطَاءُ رَبِّكَ مَحْظُورًا ﴿۲۰﴾
هر دو [دسته] اينان و آنان را از عطاى پروردگارت مدد مى بخشيم و عطاى پروردگارت [از كسى] منع نشده است (۲۰)
انْظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَلَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجَاتٍ وَأَكْبَرُ تَفْضِيلًا ﴿۲۱﴾
ببين چگونه بعضى از آنان را بر بعضى ديگر برترى داده ايم و قطعا درجات آخرت و برترى آن بزرگتر و بيشتر است (۲۱)
لَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُومًا مَخْذُولًا ﴿۲۲﴾
معبود ديگرى با خدا قرار مده تا نكوهيده و وامانده بنشينى (۲۲)
وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا ﴿۲۳﴾
و پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر [خود] احسان كنيد اگر يكى از آن دو يا هر دو در كنار تو به سالخوردگى رسيدند به آنها [حتى] اوف مگو و به آنان پرخاش مكن و با آنها سخنى شايسته بگوى (۲۳)
وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا ﴿۲۴﴾
و از سر مهربانى بال فروتنى بر آنان بگستر و بگو پروردگارا آن دو را رحمت كن چنانكه مرا در خردى پروردند (۲۴)
رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِي نُفُوسِكُمْ إِنْ تَكُونُوا صَالِحِينَ فَإِنَّهُ كَانَ لِلْأَوَّابِينَ غَفُورًا ﴿۲۵﴾
پروردگار شما به آنچه در دلهاى خود داريد آگاه تر است اگر شايسته باشيد قطعا او آمرزنده توبه كنندگان است (۲۵)
وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا ﴿۲۶﴾
و حق خويشاوند را به او بده و مستمند و در راهمانده را [دستگيرى كن] و ولخرجى و اسراف مكن (۲۶)
إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا ﴿۲۷﴾
چرا كه اسرافكاران برادران شيطانهايند و شيطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است (۲۷)
وَإِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّكَ تَرْجُوهَا فَقُلْ لَهُمْ قَوْلًا مَيْسُورًا ﴿۲۸﴾
و اگر به اميد رحمتى كه از پروردگارت جوياى آنى از ايشان روى مى گردانى پس با آنان سخنى نرم بگوى (۲۸)
وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا ﴿۲۹﴾
و دستت را به گردنت زنجير مكن و بسيار [هم] گشاده دستى منما تا ملامت شده و حسرتزده بر جاى مانى (۲۹)
إِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا ﴿۳۰﴾
بى گمان پروردگار تو براى هر كه بخواهد روزى را گشاده يا تنگ مى گرداند در حقيقت او به [حال] بندگانش آگاه بيناست (۳۰)
وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئًا كَبِيرًا ﴿۳۱﴾
و از بيم تنگدستى فرزندان خود را مكشيد ماييم كه به آنها و شما روزى مى بخشيم آرى كشتن آنان همواره خطايى بزرگ است (۳۱)
وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا ﴿۳۲﴾
و به زنا نزديك مشويد چرا كه آن همواره زشت و بد راهى است (۳۲)
وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا ﴿۳۳﴾
و نفسى را كه خداوند حرام كرده است جز به حق مكشيد و هر كس مظلوم كشته شود به سرپرست وى قدرتى داده ايم پس [او] نبايد در قتل زياده روى كند زيرا او [از طرف شرع] يارى شده است (۳۳)
وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا ﴿۳۴﴾
و به مال يتيم جز به بهترين وجه نزديك مشويد تا به رشد برسد و به پيمان [خود] وفا كنيد زيرا كه از پيمان پرسش خواهد شد (۳۴)
وَأَوْفُوا الْكَيْلَ إِذَا كِلْتُمْ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا ﴿۳۵﴾
و چون پيمانه مى كنيد پيمانه را تمام دهيد و با ترازوى درست بسنجيد كه اين بهتر و خوش فرجامتر است (۳۵)
وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا ﴿۳۶﴾
و چيزى را كه بدان علم ندارى دنبال مكن زيرا گوش و چشم و قلب همه مورد پرسش واقع خواهند شد (۳۶)
وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَلَنْ تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا ﴿۳۷﴾
و در [روى] زمين به نخوت گام برمدار چرا كه هرگز زمين را نمى توانى شكافت و در بلندى به كوهها نمى توانى رسيد (۳۷)
كُلُّ ذَلِكَ كَانَ سَيِّئُهُ عِنْدَ رَبِّكَ مَكْرُوهًا ﴿۳۸﴾
همه اين [كارها] بدش نزد پروردگار تو ناپسنديده است (۳۸)
ذَلِكَ مِمَّا أَوْحَى إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ وَلَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتُلْقَى فِي جَهَنَّمَ مَلُومًا مَدْحُورًا ﴿۳۹﴾
اين [سفارشها] از حكمتهايى است كه پروردگارت به تو وحى كرده است و با خداى يگانه معبودى ديگر قرار مده و گرنه حسرتزده و مطرود در جهنم افكنده خواهى شد (۳۹)
أَفَأَصْفَاكُمْ رَبُّكُمْ بِالْبَنِينَ وَاتَّخَذَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ إِنَاثًا إِنَّكُمْ لَتَقُولُونَ قَوْلًا عَظِيمًا ﴿۴۰﴾
آيا [پنداشتيد كه] پروردگارتان شما را به [داشتن] پسران اختصاص داده و خود از فرشتگان دخترانى برگرفته است حقا كه شما سخنى بس بزرگ مى گوييد (۴۰)
وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ لِيَذَّكَّرُوا وَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا نُفُورًا ﴿۴۱﴾
و به راستى ما در اين قرآن [حقايق را] گونه گون بيان كرديم تا پند گيرند و[لى] آنان را جز نفرت نمى افزايد (۴۱)
قُلْ لَوْ كَانَ مَعَهُ آلِهَةٌ كَمَا يَقُولُونَ إِذًا لَابْتَغَوْا إِلَى ذِي الْعَرْشِ سَبِيلًا ﴿۴۲﴾
بگو اگر چنانكه مى گويند با او خدايانى [ديگر] بود در آن صورت حتما در صدد جستن راهى به سوى [خداوند] صاحب عرش برمى آمدند (۴۲)
سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يَقُولُونَ عُلُوًّا كَبِيرًا ﴿۴۳﴾
او [پاك و] منزه است و از آنچه مى گويند بسى والاتر است (۴۳)
تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا ﴿۴۴﴾
آسمانهاى هفتگانه و زمين و هر كس كه در آنهاست او را تسبيح مى گويند و هيچ چيز نيست مگر اينكه در حال ستايش تسبيح او مى گويد ولى شما تسبيح آنها را درنمى يابيد به راستى كه او همواره بردبار [و] آمرزنده است (۴۴)
وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَسْتُورًا ﴿۴۵﴾
و چون قرآن بخوانى ميان تو و كسانى كه به آخرت ايمان ندارند پرده اى پوشيده قرار مى دهيم (۴۵)
وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلَى أَدْبَارِهِمْ نُفُورًا ﴿۴۶﴾
و بر دلهايشان پوششها مى نهيم تا آن را نفهمند و در گوشهايشان سنگينى [قرار مى دهيم] و چون در قرآن پروردگار خود را به يگانگى ياد كنى با نفرت پشت مى كنند (۴۶)
نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ وَإِذْ هُمْ نَجْوَى إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُورًا ﴿۴۷﴾
هنگامى كه به سوى تو گوش فرا مى دارند ما بهتر مى دانيم به چه [منظور] گوش مى دهند و [نيز] آنگاه كه به نجوا مى پردازند وقتى كه ستمگران گويند جز مردى افسونشده را پيروى نمى كنيد (۴۷)
انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا ﴿۴۸﴾
ببين چگونه براى تو مثلها زدند و گمراه شدند در نتيجه راه به جايى نمى توانند ببرند (۴۸)
وَقَالُوا أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا ﴿۴۹﴾
و گفتند آيا وقتى استخوان و خاك شديم [باز] به آفرينشى جديد برانگيخته مى شويم (۴۹)
قُلْ كُونُوا حِجَارَةً أَوْ حَدِيدًا ﴿۵۰﴾
بگو سنگ باشيد يا آهن (۵۰)
أَوْ خَلْقًا مِمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَنْ يُعِيدُنَا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُءُوسَهُمْ وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَرِيبًا ﴿۵۱﴾
يا آفريده اى از آنچه در خاطر شما بزرگ مى نمايد [باز هم برانگيخته خواهيد شد] پس خواهند گفت چه كسى ما را بازمى گرداند بگو همان كس كه نخستين بار شما را پديد آورد [باز] سرهاى خود را به طرف تو تكان مى دهند و مى گويندآن كى خواهد بود بگو شايد كه نزديك باشد (۵۱)
يَوْمَ يَدْعُوكُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَتَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۵۲﴾
روزى كه شما را فرا مى خواند پس در حالى كه او را ستايش مى كنيد اجابتش مى نماييد و مى پنداريد كه جز اندكى [در دنيا] نمانده ايد (۵۲)
وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا ﴿۵۳﴾
و به بندگانم بگو آنچه را كه بهتر است بگويند كه شيطان ميانشان را به هم مى زند زيرا شيطان همواره براى انسان دشمنى آشكار است (۵۳)
رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِكُمْ إِنْ يَشَأْ يَرْحَمْكُمْ أَوْ إِنْ يَشَأْ يُعَذِّبْكُمْ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ وَكِيلًا ﴿۵۴﴾
پروردگار شما به [حال] شما داناتر است اگر بخواهد بر شما رحمت مى آورد يا اگر بخواهد شما را عذاب مى كند و تو را بر ايشان نگهبان نفرستاده ايم (۵۴)
وَرَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعْضٍ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا ﴿۵۵﴾
و پروردگار تو به هر كه [و هر چه] در آسمانها و زمين است داناتر است و در حقيقت بعضى از انبيا را بر بعضى برترى بخشيديم و به داوود زبور داديم (۵۵)
قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلَا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنْكُمْ وَلَا تَحْوِيلًا ﴿۵۶﴾
بگو كسانى را كه به جاى او [معبود خود] پنداشتيد بخوانيد [آنها] نه اختيارى دارند كه از شما دفع زيان كنند و نه [آنكه بلايى را از شما] بگردانند (۵۶)
أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا ﴿۵۷﴾
آن كسانى را كه ايشان مى خوانند [خود] به سوى پروردگارشان تقرب مى جويند [تا بدانند] كدام يك از آنها [به او] نزديكترند و به رحمت وى اميدوارند و از عذابش مى ترسند چرا كه عذاب پروردگارت همواره در خور پرهيز است (۵۷)
وَإِنْ مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِيدًا كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا ﴿۵۸﴾
و هيچ شهرى نيست مگر اينكه ما آن را [در صورت نافرمانى] پيش از روز رستاخيز به هلاكت مى رسانيم يا آن را سخت عذاب مى كنيم اين [عقوبت] در كتاب [الهى] به قلم رفته است (۵۸)
وَمَا مَنَعَنَا أَنْ نُرْسِلَ بِالْآيَاتِ إِلَّا أَنْ كَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالْآيَاتِ إِلَّا تَخْوِيفًا ﴿۵۹﴾
و [چيزى] ما را از فرستادن معجزات باز نداشت جز اينكه پيشينيان آنها را به دروغ گرفتند و به ثمود ماده شتر داديم كه [پديده اى] روشنگر بود و[لى] به آن ستم كردند و ما معجزه ها را جز براى بيم دادن [مردم] نمى فرستيم (۵۹)
وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا ﴿۶۰﴾
و [ياد كن] هنگامى را كه به تو گفتيم به راستى پروردگارت بر مردم احاطه دارد و آن رؤيايى را كه به تو نمايانديم و [نيز] آن درخت لعنت شده در قرآن را جز براى آزمايش مردم قرار نداديم و ما آنان را بيم مى دهيم ولى جز بر طغيان بيشتر آنها نمى افزايد (۶۰)
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينًا ﴿۶۱﴾
و هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم براى آدم سجده كنيد پس [همه] جز ابليس سجده كردند گفت آيا براى كسى كه از گل آفريدى سجده كنم (۶۱)
قَالَ أَرَأَيْتَكَ هَذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۶۲﴾
[سپس] گفت به من بگو اين كسى را كه بر من برترى دادى [براى چه بود] اگر تا روز قيامت مهلتم دهى قطعا فرزندانش را جز اندكى [از آنها] ريشه كن خواهم كرد (۶۲)
قَالَ اذْهَبْ فَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَاؤُكُمْ جَزَاءً مَوْفُورًا ﴿۶۳﴾
فرمود برو كه هر كس از آنان تو را پيروى كند مسلما جهنم سزايتان خواهد بود كه كيفرى تمام است (۶۳)
وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا ﴿۶۴﴾
و از ايشان هر كه را توانستى با آواى خود تحريك كن و با سواران و پيادگانت بر آنها بتاز و با آنان در اموال و اولاد شركت كن و به ايشان وعده بده و شيطان جز فريب به آنها وعده نمى دهد (۶۴)
إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ وَكَفَى بِرَبِّكَ وَكِيلًا ﴿۶۵﴾
در حقيقت تو را بر بندگان من تسلطى نيست و حمايتگرى [چون] پروردگارت بس است (۶۵)
رَبُّكُمُ الَّذِي يُزْجِي لَكُمُ الْفُلْكَ فِي الْبَحْرِ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا ﴿۶۶﴾
پروردگار شما كسى است كه كشتى را در دريا براى شما به حركت در مى آورد تا از فضل او براى خود بجوييد چرا كه او همواره به شما مهربان است (۶۶)
وَإِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلَّا إِيَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَكَانَ الْإِنْسَانُ كَفُورًا ﴿۶۷﴾
و چون در دريا به شما صدمه اى برسد هر كه را جز او مى خوانيد ناپديد [و فراموش] مى گردد و چون [خدا] شما را به سوى خشكى رهانيد رويگردان مى شويد و انسان همواره ناسپاس است (۶۷)
أَفَأَمِنْتُمْ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمْ جَانِبَ الْبَرِّ أَوْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حَاصِبًا ثُمَّ لَا تَجِدُوا لَكُمْ وَكِيلًا ﴿۶۸﴾
مگر ايمن شديد از اينكه شما را در كنار خشكى در زمين فرو برد يا بر شما طوفانى از سنگريزه ها بفرستد سپس براى خود نگاهبانى نيابيد (۶۸)
أَمْ أَمِنْتُمْ أَنْ يُعِيدَكُمْ فِيهِ تَارَةً أُخْرَى فَيُرْسِلَ عَلَيْكُمْ قَاصِفًا مِنَ الرِّيحِ فَيُغْرِقَكُمْ بِمَا كَفَرْتُمْ ثُمَّ لَا تَجِدُوا لَكُمْ عَلَيْنَا بِهِ تَبِيعًا ﴿۶۹﴾
يا [مگر] ايمن شديد از اينكه بار ديگر شما را در آن [دريا] باز گرداند و تندبادى شكننده بر شما بفرستد و به سزاى آنكه كفر ورزيديد غرقتان كند آنگاه براى خود در برابر ما كسى را نيابيد كه آن را دنبال كند (۶۹)
وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا ﴿۷۰﴾
و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم و آنان را در خشكى و دريا [بر مركبها] برنشانديم و از چيزهاى پاكيزه به ايشان روزى داديم و آنها را بر بسيارى از آفريده هاى خود برترى آشكار داديم (۷۰)
يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَئِكَ يَقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا ﴿۷۱﴾
[ياد كن] روزى را كه هر گروهى را با پيشوايشان فرا مى خوانيم پس هر كس كارنامه اش را به دست راستش دهند آنان كارنامه خود را مى خوانند و به قدر نخك هسته خرمايى به آنها ستم نمى شود (۷۱)
وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا ﴿۷۲﴾
و هر كه در اين [دنيا] كور[دل] باشد در آخرت [هم] كور[دل] و گمراهتر خواهد بود (۷۲)
وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا ﴿۷۳﴾
و چيزى نمانده بود كه تو را از آنچه به سوى تو وحى كرده ايم گمراه كنند تا غير از آن را بر ما ببندى و در آن صورت تو را به دوستى خود بگيرند (۷۳)
وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا ﴿۷۴﴾
و اگر تو را استوار نمى داشتيم قطعا نزديك بود كمى به سوى آنان متمايل شوى (۷۴)
إِذًا لَأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا ﴿۷۵﴾
در آن صورت حتما تو را دو برابر [در] زندگى و دو برابر [پس از] مرگ [عذاب] مىچشانيديم آنگاه در برابر ما براى خود ياورى نمى يافتى (۷۵)
وَإِنْ كَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْهَا وَإِذًا لَا يَلْبَثُونَ خِلَافَكَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۷۶﴾
و چيزى نمانده بود كه تو را از اين سرزمين بركنند تا تو را از آنجا بيرون سازند و در آن صورت آنان [هم] پس از تو جز [زمان] اندكى نمى ماندند (۷۶)
سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنَا وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا ﴿۷۷﴾
سنتى كه همواره در ميان [امتهاى] فرستادگانى كه پيش از تو گسيل داشته ايم [جارى] بوده است و براى سنت [و قانون] ما تغييرى نخواهى يافت (۷۷)
أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا ﴿۷۸﴾
نماز را از زوال آفتاب تا نهايت تاريكى شب برپادار و [نيز] نماز صبح را زيرا نماز صبح همواره [مقرون با] حضور [فرشتگان] است (۷۸)
وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا ﴿۷۹﴾
و پاسى از شب را زنده بدار تا براى تو [به منزله] نافله اى باشد اميد كه پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند (۷۹)
وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا ﴿۸۰﴾
و بگو پروردگارا مرا [در هر كارى] به طرز درست داخل كن و به طرز درست خارج ساز و از جانب خود براى من تسلطى يارى بخش قرار ده (۸۰)
وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا ﴿۸۱﴾
و بگو حق آمد و باطل نابود شد آرى باطل همواره نابودشدنى است (۸۱)
وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا ﴿۸۲﴾
و ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مى كنيم و[لى] ستمگران را جز زيان نمى افزايد (۸۲)
وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنْسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ كَانَ يَئُوسًا ﴿۸۳﴾
و چون به انسان نعمت ارزانى داريم روى مى گرداند و پهلو تهى مى كند و چون آسيبى به وى رسد نوميد مى گردد (۸۳)
قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِيلًا ﴿۸۴﴾
بگو هر كس بر حسب ساختار [روانى و بدنى] خود عمل مى كند و پروردگار شما به هر كه راهيافته تر باشد داناتر است (۸۴)
وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۸۵﴾
و در باره روح از تو مى پرسند بگو روح از [سنخ] فرمان پروردگار من است و به شما از دانش جز اندكى داده نشده است (۸۵)
وَلَئِنْ شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْنَا وَكِيلًا ﴿۸۶﴾
و اگر بخواهيم قطعا آنچه را به تو وحى كرده ايم مى بريم آنگاه براى [حفظ] آن در برابر ما براى خود مدافعى نمى يابى (۸۶)
إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ إِنَّ فَضْلَهُ كَانَ عَلَيْكَ كَبِيرًا ﴿۸۷﴾
مگر رحمتى از جانب پروردگارت [به تو برسد] زيرا فضل او بر تو همواره بسيار است (۸۷)
قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا ﴿۸۸﴾
بگو اگر انس و جن گرد آيند تا نظير اين قرآن را بياورند مانند آن را نخواهند آورد هر چند برخى از آنها پشتيبان برخى [ديگر] باشند (۸۸)
وَلَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُورًا ﴿۸۹﴾
و به راستى در اين قرآن از هر گونه مثلى گوناگون آورديم ولى بيشتر مردم جز سر انكار ندارند (۸۹)
وَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعًا ﴿۹۰﴾
و گفتند تا از زمين چشمه اى براى ما نجوشانى هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد (۹۰)
أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهَارَ خِلَالَهَا تَفْجِيرًا ﴿۹۱﴾
يا [بايد] براى تو باغى از درختان خرما و انگور باشد و آشكارا از ميان آنها جويبارها روان سازى (۹۱)
أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ قَبِيلًا ﴿۹۲﴾
يا چنانكه ادعا مى كنى آسمان را پاره پاره بر [سر] ما فرو اندازى يا خدا و فرشتگان را در برابر [ما حاضر] آورى (۹۲)
أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاءِ وَلَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَرًا رَسُولًا ﴿۹۳﴾
يا براى تو خانه اى از طلا[كارى] باشد يا به آسمان بالا روى و به بالا رفتن تو [هم] اطمينان نخواهيم داشت تا بر ما كتابى نازل كنى كه آن را بخوانيم بگو پاك است پروردگار من آيا [من] جز بشرى فرستاده هستم (۹۳)
وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَى إِلَّا أَنْ قَالُوا أَبَعَثَ اللَّهُ بَشَرًا رَسُولًا ﴿۹۴﴾
و [چيزى] مردم را از ايمان آوردن باز نداشت آنگاه كه هدايت برايشان آمد جز اينكه گفتند آيا خدا بشرى را به سمت رسول مبعوث كرده است (۹۴)
قُلْ لَوْ كَانَ فِي الْأَرْضِ مَلَائِكَةٌ يَمْشُونَ مُطْمَئِنِّينَ لَنَزَّلْنَا عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ مَلَكًا رَسُولًا ﴿۹۵﴾
بگو اگر در روى زمين فرشتگانى بودند كه با اطمينان راه مى رفتند البته بر آنان [نيز] فرشته اى را بعنوان پيامبر از آسمان نازل میکرديم (۹۵)
قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا ﴿۹۶﴾
بگو ميان من و شما گواه بودن خدا كافى است چرا كه او همواره به [حال] بندگانش آگاه بينا است (۹۶)
وَمَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَبُكْمًا وَصُمًّا مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا ﴿۹۷﴾
و هر كه را خدا هدايت كند او رهيافته است و هر كه را گمراه سازد در برابر او براى آنان هرگز دوستانى نيابى و روز قيامت آنها را كور و لال و كر به روى چهره شان درافتاده برخواهيم انگيخت جايگاهشان دوزخ است هر بار كه آتش آن فرو نشيند شراره اى [تازه] برايشان مى افزاييم (۹۷)
ذَلِكَ جَزَاؤُهُمْ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا وَقَالُوا أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا ﴿۹۸﴾
جزاى آنها اين است چرا كه آيات ما را انكار كردند و گفتند آيا وقتى ما استخوان و خاك شديم [باز] در آفرينشى جديد برانگيخته خواهيم شد (۹۸)
أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ قَادِرٌ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ وَجَعَلَ لَهُمْ أَجَلًا لَا رَيْبَ فِيهِ فَأَبَى الظَّالِمُونَ إِلَّا كُفُورًا ﴿۹۹﴾
آيا ندانستند كه خدايى كه آسمانها و زمين را آفريده تواناست كه مانند آنان را بيافريند و [همان خداست كه] برايشان زمانى مقرر فرموده كه در آن هيچ شكى نيست و[لى] ستمگران جز انكار [چيزى را] نپذيرفتند (۹۹)
قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الْإِنْفَاقِ وَكَانَ الْإِنْسَانُ قَتُورًا ﴿۱۰۰﴾
بگو اگر شما مالك گنجينه هاى رحمت پروردگارم بوديد باز هم از بيم خرج كردن قطعا امساك مى ورزيديد و انسان همواره بخيل است (۱۰۰)
وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى تِسْعَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ فَاسْأَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ إِذْ جَاءَهُمْ فَقَالَ لَهُ فِرْعَوْنُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا مُوسَى مَسْحُورًا ﴿۱۰۱﴾
و در حقيقت ما به موسى نه نشانه آشكار داديم پس از فرزندان اسرائيل بپرس آنگاه كه نزد آنان آمد و فرعون به او گفت اى موسى من جدا تو را افسونشده مى پندارم (۱۰۱)
قَالَ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنْزَلَ هَؤُلَاءِ إِلَّا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ بَصَائِرَ وَإِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا فِرْعَوْنُ مَثْبُورًا ﴿۱۰۲﴾
گفت قطعا مى دانى كه اين [نشانه ها] را كه باعث بينشهاست جز پروردگار آسمانها و زمين نازل نكرده است و راستى اى فرعون تو را تباه شده مى پندارم (۱۰۲)
فَأَرَادَ أَنْ يَسْتَفِزَّهُمْ مِنَ الْأَرْضِ فَأَغْرَقْنَاهُ وَمَنْ مَعَهُ جَمِيعًا ﴿۱۰۳﴾
پس [فرعون] تصميم گرفت كه آنان را از سرزمين [مصر] بركند پس او و هر كه را با وى بود همه را غرق كرديم (۱۰۳)
وَقُلْنَا مِنْ بَعْدِهِ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ اسْكُنُوا الْأَرْضَ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ جِئْنَا بِكُمْ لَفِيفًا ﴿۱۰۴﴾
و پس از او به فرزندان اسرائيل گفتيم در اين سرزمين ساكن شويد پس چون وعده آخرت فرا رسد شما را همه با هم محشور مى كنيم (۱۰۴)
وَبِالْحَقِّ أَنْزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا ﴿۱۰۵﴾
و آن [قرآن] را به حق فرود آورديم و به حق فرود آمد و تو را جز بشارت دهنده و بيمرسان نفرستاديم (۱۰۵)
وَقُرْآنًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنْزِيلًا ﴿۱۰۶﴾
و قرآنى [با عظمت را] بخش بخش [بر تو] نازل كرديم تا آن را به آرامى به مردم بخوانى و آن را به تدريج نازل كرديم (۱۰۶)
قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لَا تُؤْمِنُوا إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ سُجَّدًا ﴿۱۰۷﴾
بگو [چه] به آن ايمان بياوريد يا نياوريد بى گمان كسانى كه پيش از [نزول] آن دانش يافته اند چون [اين كتاب] بر آنان خوانده شود سجده كنان به روى درمى افتند (۱۰۷)
وَيَقُولُونَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنْ كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولًا ﴿۱۰۸﴾
و مى گويند منزه است پروردگار ما كه وعده پروردگار ما قطعا انجامشدنى است (۱۰۸)
وَيَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ يَبْكُونَ وَيَزِيدُهُمْ خُشُوعًا ﴿۱۰۹﴾
و بر روى زمين مى افتند و مى گريند و بر فروتنى آنها مى افزايد (۱۰۹)
قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا ﴿۱۱۰﴾
بگو خدا را بخوانيد يا رحمان را بخوانيد هر كدام را بخوانيد براى او نامهاى نيكوتر است و نمازت را به آواز بلند مخوان و بسيار آهسته اش مكن و ميان اين [و آن] راهى [ميانه] جوى (۱۱۰)
وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا ﴿۱۱۱﴾
و بگو ستايش خدايى را كه نه فرزندى گرفته و نه در جهاندارى شريكى دارد و نه خوار بوده كه [نياز به] دوستى داشته باشد و او را بسيار بزرگ شمار (۱۱۱)
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۳۷۴۶۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا برخی نعمتها بر بنیاسرائیل حرام شد؟
دلیل حرام شدن بعضی از نعمتها بر قوم بنیاسرائیل، ظلمی بود که آنها نسبت به مردم انجام میدادند؛ آزار مردم، جلوگیری از دعوت پیامبران، خوردن اموال مردم به ناحق و رباخواری از نمونههای ظلم بنیاسرائیل است که موجب محرومیت آنها از برخی نعمتهای خدا شد. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در منطق اسلامی، هیچ کسی نمیتواند به بهانه اینکه مسائل خودش مربوط به خودش است، حقوق شخصیاش را زیر پا بگذارد. آسیب رساندن به بدن، سرپیچی از دستور خدا، کفران نعمت و دنبال کردن هوا و هوس نمونههایی از ظلمهایی است که هر کدام از ما میتوانیم به خودمان روا داریم.
اگر بررسی دقیقتری بر آیات قرآن کریم و آموزههای اسلامی انجام دهیم، این نکته را متوجه میشویم که حتی اگر به مردم دیگر ظلم کنیم، اگر حق دوستیها را ادا نکنیم، راه مردم را ببندیم، سد معبر کنیم، به بهانه کار شخصی امور اربابرجوع را به تعویق بیندازیم، دروغ بگوییم، تهمت بزنیم و غیبت کنیم، درواقع نه به دیگری، که در اصل به خودمان ظلم کردهایم. آن هم ظلمی که عواقبش دامان خودمان را میگیرد و در این دنیا و آخرت باید به آتشی که با اراده خودمان بر پا کردهایم، بسوزیم.
خبرگزاری تسنیم در گفتگویی که با دکتر حمیدرضا فلاح، استاد دانشگاه و کارشناس دینی انجام داده است، با رویکردی کاربردی به موضوع ظلم پرداخته است تا ابعاد ظلم و مفهوم آن از منظر قرآن کریم مشخص شود. آن طور که این کارشناس دینی توضیح میدهد، ظلم به معنی ستم و آزار است. در اصل به معنی ناقص کردن، کم کردن یا نادیده گرفتن حق و یا گذاشتن چیزی در غیر جای خودش است.
اشاره به انواع ظلم در قرآن
معمولاً ظلم را تجاوز به حقوق دیگران و ضایع کردن حق دیگری معنی میکنیم. آیا چنین معنایی با آموزههای قرآن تطبیق دارد؟
باید توجه داشت که معنی واقعی کلمه ظلم با آن مفهومی که معمولاً به ذهن ما میرسد، مقداری تفاوت دارد. در بیشتر موارد منظور ما از به کار بردن این کلمه «انجام دادن عمل حرام» است ولی لغتشناسان کلمه ظلم را این طور معنی کردهاند که ظلم یعنی عملی را در غیر مورد انجام دادن. ظلم یعنی قرار دادن چیزی در غیر جایی که مخصوص به او است، حالا چه به کمی و نقصان باشد و چه به زیادی.
اما در اصطلاح ظلم به معنی تجاوز از حدود شرعی یا عرفی است. یعنی همین معنی و مفهومی که در اکثر موارد به ذهن ما خطور میکند. اما ظلم در قرآن کاربردهای گوناگونی دارد و لازم است تعبیرهای آن دستهبندی شود؛ مانند ظلم انسان به خودش، ظلم به خدا و یا ظلم به دیگران که هر کدام عواقب و نتایج خاص خود را دارد.
دژهای پوشالی یهود به دادشان نرسیدوقتی بنده، به خدا و خالق خود ظلم میکند
ظلم انسان به خدا یعنی چه؟ درواقع میخواهیم بدانیم چگونه میشود آدمی که بنده و مخلوق خداست، بتواند به خالق و پروردگار خودش ظلم کند؟
ظلم انسان به خدا بزرگترین ظلمها محسوب میشود. چون همان طور که در پرسش هم اشاره کردید انسان را خدا آفریده و او را پرورانده و سلامت نگه میدارد و هدایت میکند. در این حالت کمال بیادبی و نادانی است که مخلوق در برابر خالقی که این اندازه مهربان است، سرکشی کند و خلاف قاعدهای که او میپسندد رفتار کند که نتیجه شومش هم دامنگیر خودش میشود.
بزرگترین و بدترین ظلم
نمونهای از ظلم به خدا کفر و شرک است. حتی خداوند متعال در قرآن کریمش، شرک را بدترین و بزرگترین نوع ظلم عنوان میکند. چنانکه در سوره لقمان آیه 13 میخوانیم: «إِنَّ الشِّرْک لَظُلْمٌ عَظِیمٌ؛ به درستی که شرک، ستم بزرگی است.»
آیا دروغ بستن به خدا هم ظلم به ذات اقدس الهی محسوب میشود؟
بله. این عمل آن قدر شنیع و ناپسند است که در آیه هفتم از سوره مبارکه صف میفرماید: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْکذِبَ؛ چه کسى ظالمتر است از آن کسی است که بر خدا دروغ میبندد؟» به این ترتیب افرادی که خدا را نمیشناسند و نسبتهایی به او میدهند که دور از شأن و منزلت الهی است و یا آیات و سخنان خدا را تحریف میکنند و نسبت دروغین به خدای تعالی میدهند، یکی از بارزترین نمونههای ظالمان و ستمکاران هستند که خداوند به شدت آنها را تهدید به عذاب و دوری از رستگاری میکند. چنانکه در سوره انعام در این باره میفرماید: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ کذِبًا أَوْ کذَّبَ بِآیاتِهِ إِنَّهُ لاَ یفْلِحُ الظَّالِمُونَ؛ چه کسى ستمکارتر است از آن کس که بر خدا دروغ بسته [ و همتایى براى او قائل شده] و یا آیات او را تکذیب کرده است؟ مسلماً ظالمان، رستگار نخواهند شد.»
ثبت جنایات رژیم صهیونیستی در «تکههای فلسطین»تکذیب آیات و شکستن حدود الهی
کسانی که در برابر حق تسلیم نمیشوند و حق را قبول نمیکنند و یا پیامبران خدا را که با نشانههای الهی آنها را هدایت میکنند، انکار کرده و دروغ میدانند نیز گروه دیگری از ظالمان هستند. آن طور که خداوند متعال در آیه 157 سوره انعام فرموده است: «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن کذَّبَ بِآیاتِ اللّهِ وَصَدَفَ عَنْهَا؛ پس چه کسى ستمکارتر است از کسى که آیات خدا را تکذیب کرده و از آن روى گردانده است؟»
در این میان آنچه که در میان مردم به عنوان ظلم شناخته میشود، ظلم به دیگران است. چه نمونههایی در این زمینه در قرآن کریم مطرح شده است؟
طبق آموزههای قرآن، ظلم کردن به دیگری فقط به معنی آسیب زدن مالی و جانی نیست. از منظر آموزههای دینی هر شخصی در جامعه حریم و محدوده شخصی دارد که پا گذاشتن روی خطوط قرمز آن به منزله نادیده گرفتن حقوق فرد است و تجاوز به آن نمونه بارزی از ظلم به حساب میآید. آن هم ظلمی که خداوند آن را به منزله حق الناس میداند و به راحتی از آن نمیگذرد.
توهین به افراد، غیبت کردن، تهمت زدن، مسخره کردن، عیبجویی و دادن لقبهای زشت از مصداقهای ظلم است که در قرآن کریم به آنها اشاره شده است.
سرانجام ظلمهای بنیاسرائیل
آیا در قرآن کریم به طور مستقیم به ظلم فرد یا افرادی اشاره شده و نتیجه آن بازگو شود تا درسی برای مردم باشد؟
بله، به عنوان مثال در قرآن از بنیاسرائیل و ظلمهای آنها یاد شده است. دلیل حرام شدن بعضی از نعمتها بر قوم بنیاسرائیل، ظلمی بود که آنها نسبت به مردم انجام میدادند. ستمهایی مثل آزار مردم ضعیف جامعه، جلوگیری از دعوت پیامبران خدا در مسیر هدایت مردم، خوردن اموال مردم به ناحق و رباخواری از نمونههای ظلم بنیاسرائیل است که موجب محرومیت آنها از برخی نعمتهای خدا شده است.
همان طور که در سوره مبارکه نساء آیات 160 و 161 در این باره میفرماید: «فَبِظُلْمٍ مِّنَ الَّذِینَ هَادُواْ حَرَّمْنَا عَلَیهِمْ طَیبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَن سَبِیلِ اللّهِ کثِیرًا؛ وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُواْ عَنْهُ وَأَکلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ» به این معنا که «به خاطر ظلمى که از یهود صادر شد و (نیز) به خاطر جلوگیرى بسیار آنها از راه خدا، بخشى از چیزهاى پاکیزه را که بر آنها حلال بود، حرام کردیم. (همچنین) به خاطر ربا گرفتن، در حالى که از آن نهى شده بودند و خوردن اموال مردم به باطل.»
همچنین خداوند متعال سرزنش ظالمان را جایز میداند و خود نیز آنها را ملامت میکند. آنجا که در سوره شوری میفرماید: «إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَى الَّذِینَ یظْلِمُونَ النَّاسَ وَیبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیرِ الْحَقِّ أُوْلَئِک لَهُم عَذَابٌ أَلِیمٌ؛ ایراد و مجازات بر کسانى است که به مردم ستم مىکنند و در زمین به ناحق ظلم روا مىدارند. براى آنان عذاب دردناکى است.»
انتهای پیام/