نگاه نفرتانگیز ملتها به آمریکا نشانه زوال قدرت او است
تاریخ انتشار: ۲۵ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۳۷۹۱۰۹
امام جمعه ملایرگفت: امروز ملتهای آزادیخواه عالم نگاه نفرتآمیزی نسبت به امریکا دارند و این بزرگترین نشانه افول و زوال است.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ حجتالاسلام محمد برقراری در گفتوگو با نافع اظهار کرد: در حالی چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی را جشن میگیریم که به حول و قوه الهی از یک پرونده درخشان با فعالیت بالا و از ظرفیت ارزشمندی برخوردار است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با بیان اینکه معمولاً مسؤولان وقتی در هر کشوری میخواهند گزارش دهند، فعالیت وضع امروز را با دولتها و حکومتهای سابق مقایسه میکنند گفت: امروز وقتی خدمات جمهوری اسلامی را نسبت به دوران حاکمیت استبداد پهلوی مقایسه میکنیم، میبینیم نظام جمهوری اسلامی در همه زمینهها توفیقات چشمگیری داشته است.
امام جمعه ملایر بیان کرد: امروز اقصی نقاط کشور اگر سر بزنیم، جایی نیست که خدمات جمهوری اسلامی به آن نرسیده باشد و این از موفقیتهای محسوس انقلاب است.
وی خاطرنشان کرد: با وجود دشمنی دشمنان و کارشکنیها ما به این همه موفقیت بزرگ دست یافتیم و شیطنت آمریکا از همان بدو انقلاب برای شکست جمهوری اسلامی در دستور کار کاخ سفید بود و تاکنون نیز از کارشکنیها دریغ نکرده است.
برقراری اضافه کرد: آمریکا در عرصه بینالمللی و سازمانهای بینالمللی تا توانسته کارشکنی کرده و سد راه پیشرفت ایران اسلامی بوده، اما با همه اینها ایران به عنوان کشوری مقتدر، پیشرفته، پیشتاز و دارای صنعت فناوری است و در مقابل قدرت آمریکا رو به افول است.
وی ادامه داد: امروز ملتهای آزادیخواه عالم را که میبینید، نگاه نفرتآمیزی نسبت به امریکا دارند و این بزرگترین نشانه افول و زوال است.
امام جمعه ملایر اضافه کرد: آمریکا در عراق، سوریه و افغانستان تلاش کرد که پایگاه نظامی، سیاسی و اجتماعی ایجاد کند، اما یکی پس از دیگری این پایگاهها را از دست میدهد.
وی با بیان اینکه آمریکا خروج تدریجی خود را از سوریه اعلام کرده و این را در مجامع بینالمللی نیز بیان کرده است، افزود: آمریکا در منطقه دچار سراسیمگی شده و نمیداند که نیروها در منطقه بماند یا نماند، چون هم اگر بماند موجب شکست و آبروریزی است و هم اگر نیروهای خود را با دست خود از منطقه غرب آسیا خالی کند، مهر ذلت دیگری بر جبین آمریکای به ظاهر قدرتمند است.
برقراری با اشاره به وضعیت اقتصادی و بدهی تریلیونی آمریکا تصریح کرد: اختلاف شدید بین هیأت حاکم آمریکا با نمایندگان آمریکا دارد و نیز انزوای شخص رئیس جمهور که به عنوان شخصی احمق و دلقک شناخته شده است، نمونههای دیگری از افول است.
وی با بیان اینکه در کشور ما میخواستند دلار را بازیچه سیاست شوم خودشان برای کارشکنی اقتصادی قرار دهند که البته مدیریت شد، افزود: تحریم فلجکنندهای را برای ایران تعبیر میکردند که دیدیم این تحریمها فلجکننده نشد و مردم پای کار آمدند و مدیریت کردند.
امام جمعه ملایر یادآور شد: اگر مدیریت صحیحی در کشور شکل بگیرد و انسجام مدیریتی برای انجام کارها باشد و وحدت و همدلی بین مردم و مسوولان به نحو احسن شکل بگیرد و آن انتظاری که رهبر معظم انقلاب از دولت مردان دارند، عملیاتی شود، ما بیش از این شاهد صعود قدرت جمهوری اسلامی و افول دولت به ظاهر قدرتمند امریکا خواهیم بود.
انتهای پیام/
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۳۷۹۱۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بیماری فردگرایی و افول جنبش دانشجویی
به گزارش خبرنگار مهر، مهدی متولیان، فعال فرهنگی در یادداشتی به موضوع وارفته گی جنبش دانشجویی و فردگرایی نسل جدید که در تضاد با فعالیت اجتماعی در جنبش دانشجویی و تشکّلی مثل بسیج است، پرداخته است. او این پیشنهاد را مطرح کرده که شاید بهتر است از خیر تشکلهای سنتی بگذریم و به اشکال نوین تشکل - مثلاً تشکل مجازی – رو بیاوریم.
متن این یادداشت به شرح زیر است؛
امروز در جلسهای حضور داشتم که بحث از وارفتهگی جنبش دانشجویی بود و از سخنان اخیر رهبر انقلاب در ملاقات رمضان گذشته با دانشجویان یاد شد:
"...توقّع بنده از تشکّلها خیلی زیاد است. این مقداری که شما راجع به توقّع از دولت و نظام و شخص حقیر و مانند اینها اینجا بیان کردید، بدانید چند برابرش من از شما توقّع دارم... اوّلین توقّع اینکه شما باید در محیط دانشجویی اثر بگذارید؛ این اثر دیده نمیشود، کم دیده میشود. شما تشکّلید. تشکّلها باید در درجهی اوّل، نگاهشان به داخل دانشگاه باشد؛ شماها در درجهی اوّل، نگاهتان بیشتر به بیرون دانشگاه است. به بیرون دانشگاه [هم] نظر داشته باشید؛ همینطور که گفتم، دغدغهمند باشید، انتقاد کنید، اشکال داشته باشید، راه حل ارائه بدهید، اینها خوب است، امّا از این خوبتر، از این لازمتر این است که شما به داخل دانشگاه نگاه داشته باشید؛ روی دانشگاه کار بکنید. تشکّلهای ما در دانشگاهها کم کار میکنند؛ انصافاً این کمکاری وجود دارد..." (بیانات ۱۹/۱/۱۴۰۳)
در مقایسه با زمان دانشجویی ما، حدود ۲۰ سال پیش، امروز برای جنبش دانشجویی نا و رمقی نمانده و از آن تأثیرات اجتماعی و مطالبهگریهای جریانساز دیگر خبری نیست... در آن جلسه ما این را حمل بر ضعف مدیریت دانشگاه و امثالهم میکردیم، اما یکی از دوستان گفت: دقت داشته باشید که نسل امروز نسبت به نسل گذشته بهشدت فردگراتر شده است و آمارها و تحلیلها هم شاهدند که جامعهی ایران بهسرعت به سمت فردگرایی میرود؛ و پیش خودم گفتم چه راست گفت!
همین ابزارهای تکنولوژیک که بهطور گسترده در اختیار فرزندان ماست و آنها را به طرز نگرانکنندهای خانهنشین کرده، یکی از لوازم این فردگرایی است و البته عوامل دیگر که گفتناش در این مقال نمیگنجد.
اما فعالیت اجتماعی در جنبش دانشجویی و تشکّلی مثل بسیج، دقیقاً پرورندهی روحیهی جمعگرایی و در تضاد با این میل عمومی نسل جدید قرار دارد. برای این باید چه فکری کرد؟ شاید بهتر است اساساً از خیر تشکلهای سنتی بگذریم و به اشکال نوین تشکل - مثلاً تشکل مجازی – رو بیاوریم؟!
اما واقعیت این است که فردگرایی، مسلخ زندگی و تفکر دینمدارانه است. فردگرایی ملازم فرو رفتن هرچه بیشتر در منیت و خودبنیادی است. و منش بندهی باایمان خدا، دقیقاً نفی منیت و خودبنیادی است. این مهمترین وجه تضاد دین الهی با دین مدرنیسم است. پس بروز این وضعیت در جامعهی ایرانی را فینفسه باید یک بیماری انگاشت که خود منشأ پیدایش انواع بیماریهای روحی و روانی در آحاد جامعه خواهد بود. این فردگرایی با آن خلوتگزینی هر از گاه که برای تفکر و بازنگری در خویشتن توصیه شده، هیچ مناسبتی ندارد.
این فردگرایی رفتهرفته منجر به کوتهبینی، تنگنظری و خودخواهی فرد، در عین ناتوانی و عجز از حل مسائل فردی و اجتماعی میشود. این فردگرایی تکنولوژیک تفکر و قوهی عاقلهی عمومی را پایین میکشد و هوش جمعی را مختل میکند. همچنین بلندنظری و آیندهنگری را ضایع میکند. با چنین وضع و حالی چهطور باید جامعهی آینده را به دست نسل جدید سپرد تا بسازند؟ یا چهطور میتوان به توسعهی معنوی و روحی جامعه امید بست؟
اما دقیقاً بهترین درمان برای این بیماری، تقویت، توسعه و تنوعبخشی به تشکّلهای اجتماعی، و از سوی دیگر جامعیت بخشیدن به تشکّل مردمی است و البته ما آن تشکّل جامع را هماکنون در اختیار داریم: بسیج. اما چهقدر برای آن تبلیغ میکنیم و نسلهای جدید را به فعالیت در آن تشویق و ترغیب کردهایم؟ بهویژه بسیج سازندگی هم در کانسپت تفکر دینی، یک حرکت جذاب و بسیار انسانپرور است که با وجود گسترش فوقالعادهی آن تا امروز، اما در حیث کلی سطح تماس ناچیزی با جمعیت جوان کشور دارد.
به تصور حقیر باید مسئولین دست از دیدن نوک بینیشان بردارند و برای راحتی و فراغت امروزشان، تشکّلهای عمومی و بهخصوص دانشجویی را تضعیف نکنند. امروز روزی است که باید صِرف فعال بودن و رونق گرفتن تشکلها - صَرف نظر از اثرگذاریشان – یک اولویت اجرایی در حوزهی فرهنگ عمومی شود. حتی اگر همسو با ایدهی نظام اسلامی نباشند...