Web Analytics Made Easy - Statcounter

با صدای شکستن شیشه از خواب پریدم، نفس نفس زنان از تخت بلند شدم و به سمت پذیرایی آمدم. مادر و پدرم با یکدیگر دعوا می کردند.به گزارش بلاغ،مادرم ساکش را بسته بود که برود. پدرم ورشکست شده و همه دارایی اش را از دست داده بود. «مهناز» در مرکز مشاوره آرامش پلیس گفت که تا چند ماه قبل سوار گران ترین خودروها می شدیم، فروشگاه که می رفتیم آن قدر خرید می کردیم که فیش پرداخت، هوش از سر می برد اما با لبخندی کارت عابر بانک را به فروشنده می دادیم و بدون هیچ غصه ای آن را پرداخت می کردیم اما به یک باره ورق برگشت و نه تنها از آن همه ثروت خبری نبود بلکه روز به روز شرایط روحی ما هم بحرانی تر می شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مادرم بهانه گیر شده بود و من و برادرم که تاکنون در ناز و نعمت بودیم انگار از خواب پریده باشیم. در آن لحظه فریاد زدم بس کنید دیگر. به جای قهر و دعوا کاری کنیم، گفتم من دنبال کار می روم و...

آن ها مات و مبهوت به من نگاه می کردند. این من بودم! همان مهناز که صبح تا شب دنبال آخرین مدل های لباس بود و پول در جیبش صبوری نمی کرد. لباس هایم را پوشیدم و سرگردان در خیابان به راه افتادم. دیدم عده ای پشت ویترین یک مغازه ایستاده اند، کنجکاو شدم ببینم چیست! آگهی برای کار بود. با شماره ای که نوشته بود تماس گرفتم. خانمی گوشی را برداشت و گفت یک ساعت دیگر آن جا باشم.

در چشم به هم زدنی به عنوان کارشناس فروش استخدام شدم چون روابط عمومی خوبی داشتم. خیلی سریع در بین مشتری ها جا باز کردم، مورد اعتماد رئیس شرکت هم قرار گرفتم، به گونه ای که مرا در جریان امور کاری می گذاشت. با درآمدی که داشتم، می توانستم در هزینه های منزل به والدینم کمک کنم. حالا دیگر آرامش به خانه ما برگشته بود چون مادرم هم سر کار می رفت و پدرم دوباره کارش را از سر گرفته بود. پدرم بارها گفته بود بعد از این که اوضاع مالی مان خوب شود می توانم از کارم استعفا دهم چون دوست نداشت دختر دردانه اش سختی بکشد. یک روز که در شرکت تنها بودم، رئیس مرا صدا کرد و گفت به دلیل عملکردی که از خودم نشان داده ام حقوق مرا افزایش خواهد داد. مدتی از این ماجرا گذشت. یک روز که در دفتر نشسته بودم، یک خانم وارد اتاق شد و بدون این که خودش را معرفی کند، گفت: خانم مهناز شما هستید؟ گفتم بله، شما؟ گفت: من، همسر آقای رئیس هستم. به احترامش از جا بلند شدم. او محکم دستش را روی شانه ام گذاشت و گفت: شنیدم که شما مدیر عامل هستین...

پیشنهاد امروز

همین حالا از حراج استثنایی کیف و کفش زنانه در مدیسه خرید کنید

گفتم: بله؟ گفت: بعداً می فهمی و رفت. رئیس با چهره ای بر افروخته در مقابل در اتاق من ایستاده بود. دعوای شدیدی بین آن دو صورت گرفت. انگار تماس ها و پیامک های من که برای موضوع های کاری بود دردسر ساز شده و همسر آقای رئیس را حساس کرده بود. از جایم بلند شدم و کیفم را برداشتم. کلید اتاق را به رئیس دادم و گفتم: استعفای مرا قبول کنید من نمی خواهم باعث دعواها و اختلافات خانوادگی شما باشم.

رئیس چون از اوضاع اقتصادی خانواده ام با خبر بود مانع رفتن من شد و رو به همسرش گفت: برویم داخل اتاق تا با هم حرف بزنیم. اما همین موضوع به شک بیشتر همسر رئیس دامن زد. از آن پس من سعی می کردم تا حد ضرورت از تماس تلفنی خودداری کنم و این گونه امور را به منشی شرکت سپردم.

یک روز همکارم گفت که به اتاق رئیس بروم. همکارانم برای من جشن تولد گرفته و غافلگیرم کرده بودند. آن شب از طرف همکاران به یک شام در رستوران دعوت شدم. بعد از خوردن شام، رئیس شرکت می خواست مرا به خانه برساند اما مخالف بودم که در نهایت با اصرارش پذیرفتم.

پیشنهاد امروز

همین حالا از حراج استثنایی کیف و کفش زنانه در مدیسه خرید کنید

در راه بابت رفتار همسرش عذرخواهی و شروع به درد دل کرد و از اختلافات خانوادگی اش گفت. من هم سعی کردم با او همدلی کنم. با خودم می گفتم او مرد مورد اعتمادی است و اتفاقی نمی افتد اما کم کم رابطه ما صمیمی تر شد، گاهی با هم برای شام بیرون می رفتیم و گاهی هم مرا به منزل می رساند.

هشت ماه از حضور من در این شرکت می گذشت که یک روز رئیس پیام داد که می خواهد مرا ببیند و از من خواست ساعت 14 به شرکت بروم. آن موقع زمانی بود که شرکت در شیفت عصر تعطیل می شد و همکاران برای استراحت به منزل می رفتند. وقتی رفتم در شرکت بسته بود. رئیس در را باز کرد. به سمت اتاقش رفتم و به عادت همیشگی در را بستم اما گفت، کسی در شرکت نیست در را باز بگذارم.

آن روز، روز کاری ام نبود و با لباس غیر رسمی به اداره رفته بودم. کمی درباره مسائل کاری صحبت کردیم. اما این بار نگاهش با همیشه متفاوت بود، چشمانش برق می زد و لبخند از لبش محو نمی شد. او متأهل بود اما گفت که به من علاقه مند شده است. ترس تمام وجودم را گرفته و نفسم بند آمده بود. در این لحظه صدای زنگ آیفون به صدا درآمد. بلند شدم که در را باز کنم و می خواست مانع شود اما خودم را به آیفون رساندم و در را باز کردم. بعد از یک سال کار در شرکت فهمیدم رشد و پیشرفت من به دلیل رفتار حرفه ای نبوده، بلکه رئیس در ذهنش افکار شوم و پلیدی می پرورانده است ...

منبع: بلاغ مازندران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.bloghnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «بلاغ مازندران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۴۰۵۷۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تحقق شعار سال در اولویت کاری شرکت ملی صنایع مس قرار دارد/ تلاش برای سرعت بخشیدن به طرح‌های توسعه‌ای

به گزارش تابناک به نقل از مس پرس، حسین مدرس خیابانی در دیدار محمدمهدی فداکار، استاندار کرمان که در جریان سفر به این استان انجام شد، با اشاره به برنامه های شرکت ملی صنایع مس ایران در زمینه رشد تولید اظهار کرد: همه تلاش ما بر تحقق شعار سال جاری و رشد تولید استوار است و برای تحقق این هدف، همه ظرفیت‌ها را به کار خواهیم گرفت.

وی با بیان اینکه ایفای مسئولیت‌های اجتماعی حتما یکی از وظایف ماست، تاکید کرد: توسعه زیرساخت‌ها، افزایش بهره وری با نوسازی خطوط تولید و پشتیبانی از تولید به عنوان الزامات تحقق شعار سال جاری مدنظر قرار گرفته است.

مدیرعامل شرکت ملی صنایع مس ایران با اشاره به مجموعه ذخایر مس و ظرفیت های ایجاد شده در این صنعت افزود: پیشبرد و سرعت بخشیدن به طرح های توسعه ای صنعت مس جزو اولویت های این شرکت محسوب می‌شود چرا که رهبر معظم انقلاب بارها تاکید فرموده اند معدن می تواند جایگزین نفت شود.

استاندار کرمان هم در این دیدار، ضمن قدردانی از مدیرعامل شرکت ملی صنایع مس ایران برای اولویت قرار دادن اجرای طرح های توسعه ای گفت: مس بزرگترین صنعت استان کرمان محسوب ‌می‌شود و آماده حمایت از هرگونه اقدامی در راستای توسعه و شکوفایی هرچه بیشتر این صنعت هستیم.

محمدمهدی فداکار با بیان اینکه پروژه های مشترکی جهت همکاری در حوزه مسئولیت های اجتماعی وجود دارد، افزود: همکاری با شرکت های دانش بنیان در راستای افزایش بهره‌وری از موضوعاتی به شمار می‌شود که باید بیش از گذشته مورد توجه قرار گیرد.

وی تصریح کرد: معادن خرد و کوچک زیادی در حوزه صنعت مس استان داریم که برای منطقه و محدوده اطراف خود دارای اهمیت هستند و ظرفیت‌های متنوعی نیز دارند.

دیگر خبرها

  • اثرات ساعات کاری طولانی بر سلامت دوران میانسالی
  • محبی: حضور شیروان‌ و‌ ارشک در جام تختی به چه درد می‌خورد?
  • مسائل مرتبط با رضایتمندی مردم در اولویت کاری ما قرار دارد
  • لزوم توجه ویژه مسوولان مرکزی به خوابگاه دانشجویان متاهل
  • این افراد از کفترپرانی نان می خورند | کسب و کاری به نام کفترپرانی
  • صاعقه جوان ۱۹ ساله رزنی را به کام مرگ کشاند
  • تحقق شعار سال در اولویت کاری شرکت ملی صنایع مس قرار دارد/ تلاش برای سرعت بخشیدن به طرح‌های توسعه‌ای
  • مالک چینی باشگاه اینتر: تا وقتی من رئیس باشم، اینتر فروخته نخواهد شد
  • ژانگ: تا وقتی من رئیس باشم، اینتر فروخته نخواهد شد
  • عاقبت سبقت غیرمجاز، راننده را به کام مرگ کشاند! (فیلم)