ترجمه از زبان واسطه یکی از نقدهایی است که اغلب کارشناسان فرهنگی بهعملکرد برخی مترجمان کشورمان دارند و دلیل مخالفتشان هم این است که امکان فاصله گرفتن متن منتشر شده از نسخه اصلی با این کار بسیارزیاد است. مریم شهبازی خبرنگار
با این حال عدهای از اهالی کتاب همچون پرویز شهدی هم معتقدند در برخی موارد میتوان استثناهایی برای این بحث درنظر گرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این مترجم پیشکسوت ادبیات که نقشی جدی در معرفی برخی نویسندگان فرانسوی به خوانندگان ایرانی داشته تأکید دارد: «من هم قبول دارم که بهتر است
ترجمه از زبان اصلی صورت بگیرد اما گاهی اوقات یک کتاب آنقدر خوب است که ترجمه آن حتی از زبان واسطه، بهتر از رها کردنش به امید ترجمه از زبان اصلی است.» البته در کنار این گفتهاش خطاب به مترجمان جوان میگوید اگر در شرایطی ناچار به ترجمه با زبان واسطه شدند دست به مقایسه ترجمهای که قرار است مبدأ کارشان شود با دیگر ترجمههای خارجی بزنند تا پی به اصولی بودن یا نبودن آن ببرند. به بهانه دو ترجمه تازه از
پرویز شهدی به سراغ او رفتیم، مترجمی که با تلاش وی تا به امروز آثار متعددی از نویسندگانی همچون «آلن رب-گریه»، «مارگریت دوراس»، «ادگار آلن پو» و «کریستین بوبن» در اختیار علاقهمندان ادبیات جهان قرار گرفته است. شهدی دانشآموخته دانشگاه سوربن است و سالها مدیریت بانک ملی شعبه فرانسه را برعهده داشته است. اغلب ترجمههای شما
رمان هستند؛ از جمله کتاب تازهتان، دلیل این علاقهمندی به استقبال مخاطبان بازمیگردد؟ از بحث آثار شما که بگذریم عرضه و تقاضای بازار ادبیات داستانی هم بیشتر متمایل به
رمان است، آن هم در شرایطی که ورود داستاننویسی به سبک مدرن به کشورمان با داستان کوتاه بود، حتی آغاز فعالیت نویسندگانمان هم دراین بخش بوده! بله، عمده فعالیت من در خصوص ترجمه رمان است چراکه داستان کوتاه در میان مخاطبان ایرانی طرفداری ندارد؛ هرچند که چه در میان آثار ترجمه شده و چه تألیفی با داستان کوتاههای خوبی داریم اما اقبال عمومی بیشتر به رمان و حتی داستانهای بلند است. نمیدانم در پاسخ به سؤال شما چه بگویم! بیمهری به داستان کوتاه در شرایطی است که تألیف آن به مراتب کار سختتری است و هر کسی از عهدهاش برنمیآید. نویسنده در داستان کوتاه گاهی به ناچار باید درونمایه یک داستان بلند یا
رمان را در چند صفحه بنویسد که کار بسیار دشواری است. خود من چند سال قبل دست به ترجمه مجموعه داستانی از «دینو بوتزاتی» نویسنده مشهور ایتالیایی زدم اما با استقبالی روبهرو نشد، این در حالی بود که داستانهای مذکور بسیار قوی و برخوردار از طنزی تلخ اما گویای وضعیت جامعه نویسنده بودند. به قول شما جالب اینجاست که آغاز فعالیت نویسندگان خودمان در داستاننویسی مدرن هم با همین گونه ادبی بوده، نمیدانم علت این بیتوجهی چیست؛ آن هم در شرایطی که در روزگار جوانی خودم مردم علاقه بسیاری به داستانهای کوتاه داشتند! از آثار تازهای بگویید که آماده چاپ کردهاید؟ که البته یکی از آنها طی همین روزها منتشر شده است. یکی از این دوکتاب متعلق به نویسندهای با نام «هانری بوشو»، شاعر و نویسنده مشهور فرانسوی زبان بلژیکی قرن بیستم، نویسندهای برخوردار از دانش روانشناسی است. از میان آثارش به سراغ رمان «جاده کمربندی» او رفتهام، این کتاب طی روزهای اخیر با همراهی نشرچشمه در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است. چه ویژگی خاصی در این اثر بود که به ترجمهاش علاقهمند شدید؟ ماجرای رمان از بیماری زن جوانی آغاز میشود که عروس راوی داستان است و او از عیادتهای هر روزه همسرجوان پسرش برای شما میگوید که خودش بواسطه مشغلههای کاری قادر به عیادت و مراقبت از همسرش نیست. نمیدانم اطلاع دارید اما به دور محوطه شهر پاریس از زمان «بارون هاوسمن» که در دوره ناپلئون سوم شهردار آن بوده بلواری به «اکستریور» کشیده میشود و هاوسمن هم تأکید میکند که محدوده پاریس باید به همان ختم شود. البته بعدها بلوار دیگری هم به دور آن کشیده میشود که «کمربندی» نام دارد و عنوان رمان مذکور از آن گرفته شده است. حُسن این بلوار به دروازههای متعددی است که راههای رفت و آمد به شهرهای اطراف پاریس هستند که راوی هم از طریق آنها به دیدن عروس خود میرود. البته در بخشهایی از رمان نویسنده بازگشتهایی به گذشته دارد، یکی از آنها به زمان اشغال فرانسه بازمیگردد که راوی، ماجراهایی از دوستیاش با صخرهنوردی را برایتان تعریف میکند که یکی از اعضای نهضت مقاومت ملی است و یکی از اعضای افراطی گشتاپو(پلیس مخفی آلمان نازی) بهدنبال اوست که در آخر هم او را گیر انداخته و منجر به مرگش میشود، این رمان چند قهرمان دارد که یکی از آنها راوی داستان است و دیگری دوست صخرهنورد او، عضو گشتاپو و آخرین شخصیت اصلی هم زن جوانی است که عروس مردی است که ماجراها را از زبان او میشنوید. این داستان نیمه حماسی و تراژدیک را میتوان به نوعی حدیث نفس دانست، رمانی که به گمانم بیشتر در حیطه ادبیات رئالیستی جای میگیرد و از نظر سبک و ساختار هم اثری قابل تأمل است. «تاراس بولبا» رمانی است که به تازگی ترجمه کردهاید، چه شده که به سراغ اثری از «گوگول» این نویسنده روس تبار رفتهاید؟ شما در رمان «تاراس بولبا» با حال و هوایی تقریباً مشابه رمان دُن آرام نوشته « میخائیل شولوخف» روبهرو میشوید، مردمانی که سبک زندگیشان استوار بر دامداری است اما جنگاورانی بسیار جسور و بیباک هستند. بیاغراق گوگول را میتوان از نویسندگانی دانست که تأثیری جدی بر تثبیت ادبیات رئالیسم انتقادی بویژه در روسیه برجای گذاشتهاند. گوگول از جمله نویسندگانی است که حتی اگر به طور جدی پیگیر نوشتههای نویسندگان روس تبار هم نباشید به صرف علاقهمندی به ادبیات جهان، نامی از او یا نوشتههایش شنیدهاید. در پاسخ اینکه گفتید چرا به سراغ این نوشته گوگول رفتهام باید بگویم که دلیل آن در تلاشی است که گوگول برای کسب اطلاعات از شیوه زندگی کازاکها داشته، او برای مدتی به میان آنها رفته و در بینشان زندگی کرده تا پی به لایههای مختلف زندگیشان ببرد. «تاراس بولبا» زندگی پدری با دو پسرش است که در کنار زندگی روزمرهشان در جنگهایی شرکت میکنند و ماجراهایی حماسی را پیش روی خوانندگان به تصویر میکشند. کازاکها هم در سبک و سیاق زندگی و تربیت فرزندانشان همچون گذشتگان ما سختگیری بسیاری داشتهاند و از این جهت شباهت بسیاری با زندگی برخی قومیتهای خودمان همچون ترکمنها، بلوچها و قشقاییها دارند. گوگول نویسندهای روس تبار است و شما مترجم ادبیات فرانسه، با وجود همه تأکیدهایی که به ضرورت ترجمه از زبان اصلی میشود چرا به سراغ زبان واسطه رفتهاید؟ من هم قبول دارم که بهتر است ترجمه از زبان اصلی صورت بگیرد اما گاهی اوقات یک کتاب آنقدر خوب است که ترجمه آن حتی از زبان واسطه، بهتر از رها کردنش به امید ترجمه از زبان اصلی است. ترجمه از زبان واسطه تنها خاص کشور ما نیست و در دیگر کشورها هم رخ میدهد. برای ترجمه کتابهای خوب از نویسندگان بزرگ، در هر کشوری معمولاً به سراغ مترجمانی میروند که به طور تخصصی بهروی ترجمه آثار یک نویسنده مشخص کار میکنند، البته گاهی اوقات هم این تقسیمبندی تنها به یک نویسنده ختم نمیشود و یک دایره جغرافیایی را شامل میشود. بهعنوان نمونه اگر قرار باشد ناشری کتابی از گوگول را به یک مترجم بدهد فردی را انتخاب میکند که حداقل با ادبیات و فرهنگ روسیه آشنا باشد. با اینکه ترجمه از زبان اصلی برایم در اولویت است اما در شرایطی که اهمیت یک اثر من را به ترجمهاش وادارد برای اطلاع از اصولی بودن ترجمه مذکور به سراغ بازگردانهای آن به زبان دیگری که از آن بدانم هم میروم و دست به مقایسه میزنم. این روزها اثر دیگری هم در دست ترجمه دارید؟ در گذشته مجموعهای ازکارهای کامو را ترجمه کردهام که شامل هشت عنوان میشود، سه عنوان آن نمایشنامه و پنج عنوان دیگر هم رمانهای او هستند. ناشر این مجموعه از من خواسته که روی دیگر کارهای کامو هم کار کنم، البته از آنجایی که کامو بواسطه وقوع تصادف زندگی کوتاهی داشته موفق به خلق آثار چندان زیادی نشده، هرچند که از او تعدادی یادداشت و مقاله هم به جای مانده، بویژه که کامو روزنامهنگار هم بوده و در روزنامهای مخفی در هنگام اشغال فرانسه هم کار میکرده است. رمان دیگری بهنام «انسان اول» یا «مرد اول» هم دارد که یک بار به همت آقای منوچهر بدیعی منتشر شده است. اما از آنجایی که ناشر آن «مرغ آمین» بود و بساط کارش برچیده شد این رمان دیگر بازنشر نشده، از همین رو به احتمال بسیار به سراغ این رمان و یادداشتهای کامو خواهم رفت. سالها در فرانسه زندگی کردهاید و از طرفی به زبان فرانسه هم تسلط دارید، با این تفاسیر ارزیابیتان از ادبیات امروز فرانسه چیست؟ فرانسه در دورهای یکی از سرزمینهای جریانساز ادبیات بوده، بازهم ممکن است شاهد وقوع چنین اتفاقی باشیم؟ نه تنها در مقایسه با کشورهای اروپایی، بلکه در سطح جهانی هم فرانسویان نویسندگانی اثرگذار هستند، بیاغراق اگر برای ادبیات این کشور نقش نخست را قائل نباشیم آنها جایگاه دوم را از آن خود کردهاند. کما اینکه طی یک دهه اخیر شاهد کسب چند جایزه نوبل ادبی از سوی فرانسویان بودهایم. «ژان-ماری گوستاو لو کلزیو» و«پاتریک مؤدیانو» با فاصله چند سال موفق به دریافت این جایزه شدند، فرانسویها با دریافت پانزده جایزه نوبل ادبی دارای بالاترین رکورد هستند و آنان را در ارائه سبک و شیوههای نو ادبی میتوان از جمله نویسندگان پیشقدم دانست، از طرفی مردمشان هم بسیار کتابخوان هستند و تعداد منتقدان ادبی آنان هم قابل توجه است. ملتی که برای ادبیات چنین جایگاهی قائل هستند طبیعی است که موفق به تشویق و از سویی پرورش نویسندگان شاخصی از میان مردمان خود شوند. تعداد نشریات تخصصی ادبی آنها و از سویی رسانههایی که در صفحاتی مرتب دست به نقد و بررسی آثار میزنند قابل توجه است. فرانسویان از اغلب شاخصهایی که منجر به ارتقای این بخش از فرهنگ و هنرشان میشود برخوردار هستند. حتی برخوردار از مؤسسات نشر بزرگی هستند که در سطح جهانی دست به انتشار کتاب میزنند.
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۴۲۵۶۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جایزه داستان و بازآفرینی در ۲ بخش رقابتی و ترویجی برگزار میشود
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صداوسیما، الهام زارع زاده در نشست خبری جایزه ملی داستان و بازآفرینی با تشریح بخشهای مختلف این رویداد گفت: بخش رقابتی در پنج قسمت رمان و داستان کوتاه، داستان کوتاه کوتاه، جستارنویسی و طرح داستان انجام میشود و بخش ترویجی این جشنواره نیز کارگاههای هنری و داستانی است که در شهرهای مختلف برگزار میشود.
وی افزود: این کارگاه ها، هنرمندان، نویسندگان و داستان نویسان را با روش بازآفرینی آشنا میکند و شامل موضوعات علمی است.
دبیر اجرایی جایزه ملی داستان و بازآفرینی درباره شرایط شرکت کنندگان تاکید کرد: به علت اهمیت و تازگی موضوع بازآفرینی هیچ گونه محدودیتی برای شرکت کنندگان نداریم و همه علاقمندان به نویسندگی در ردههای سنی مختلف میتوانند، در این جایزه ملی شرکت کنند.
زارع زاده افزود: نویسندگان و داستان نویسان میتوانند، آثار متعددی در بخشهای مختلف برای دبیرخانه ارسال کنند که هرکدام به طور جداگانه داوری و ارزیابی میشود.
وی درباره داوری آثار گفت: پس از دریافت آثار، داوران در بخشهای مختلف ارزیابیهای جداگانهای خواهند داشت و از هر بخش ۱۰ اثر به عنوان برتر انتخاب میشود.
دبیر اجرایی جایزه ملی داستان و بازآفرینی افزود: امکان تمدید مهلت برای دریافت آثار وجود دارد و مراسم اختتامیه این جایزه نیز پاییز امسال با معرفی نفرات برتر در حوزه هنری اصفهان برگزار خواهد شد.
اعلام جوایزه برترین آثار
همچنین در این نشست احمد نوری رئیس جایزه ملی داستان و بازآفرینی در خصوص جوایز نفرات برگزیده گفت: در بخش رمان جوایز صد، ۵۰ و ۳۰ میلیون تومانی به نفرات اول تا سوم اهدا میشود و در بخش داستان کوتاه ۱۰ جایزه ۱۰ میلیون تومانی در نظر گرفته شده است.
وی افزود: در بخش داستان کوتاه کوتاه ۲ جایزه، پنج میلیون تومانی و در بخش جستارنویسی ۲ جایزه ۱۰ میلیون تومانی به بهترین آثار اهدا میشود و در بخش طرح داستان از ۱۰ اثر برتر به ارزش ۳۰ میلیون تومان برای تولید حمایت خواهد شد.
علاقمندان میتوانند، آثار خود را تا تیر امسال به دبیرخانه جشنواره به نشانی dastanvabazafarini.ir ارسال کنند.