«نه» ظریف عراق به آمریکا؛ تحریمهای پسا برجامی و همراهی بغداد با تهران!
تاریخ انتشار: ۱ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۴۵۴۳۵۱
خبرگزاری میزان- استفاده از مزایای دیپلماسی اقتصادی وزارت خارجه در عراق، نیازمند مدیریت صحیح منابع در داخل و تغییر الگو صادرات است که در غیر این صوت نمیتوان چندان امیدی به تحقق اهداف اقتصادی سفر مقامات کشورمان به بغداد داشت. گروه سیاسی خبرگزاری میزان؛ هفته گذشته محمدجواد ظریف در راس یک هیئت بلندپایه اقتصادی و سیاسی برای سفری پنج روزه به عراق رفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اولین نکته قابل توجه در سفر ظریف به چندین شهر مهم عراق، استقبال گرم مقامات این کشور بود. حسن کاظمیقمی در گفتوگو با خبرنگار میزان این مساله را حامل سه پیام مهم برای کشورهای منطقه و آمریکا دانست و گفت: «استقبال خوب از هیئت ایرانی در عراق نشان دهنده عمق علائق، مشترکات فرهنگی، دینی، تاریخی و منافع فی مابین دو کشور است. همچنین عراقیها با این کار خواستند قدردانی خود را از ایران برای همکاری خالصانه در جریان مبارزه با تروریسم نشان دهند. از سویی این استقبال در شرایطی انجام شد که آمریکا تلاش همه جانبهای برای همسو کردن عراق با تحریمهای خود داشت، اما در کنار پاسخ منفی رهبران این کشور، برخورد مناسب با ظریف و هیئت همراه او به نوعی این تلاشها را خنثی کرد.»
بر این اساس برخی معتقدند ایران به یکی از اهداف سیاسی مهم خود در این سفر دست یافت. در شرایطی که ایالات متحده درصدد تشکیل ائتلاف عبری-عربی علیه ایران است و برگزاری کنفرانس لهستان را در دستور کار دارد، نمایش تمایل عراقیها به تداوم همکاری و روابط دوستانه با کشورمان یک دستاورد بزرگ محسوب میشود.
جایگاه عراق در اقتصاد سیاسی ایران
کشور عراق فارغ از برخورداری از مولفههای مهم ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک در منطقه، میتواند نقش مهمی در خنثیسازی اعمال فشار اقتصادی به ایران در دوران تحریمهای یکجانبه رژیم آمریکا علیه ملت ایران ایفا کند. عراق در میان شرکای تجاری ایران، بیشترین کالا را میخرد، با ارزش افزودهترین کالاهای ایرانی در بازار این کشور به فروش میرسد، بیشترین کالاهای اشتغالزا به عراق صادر میشود، این کشور بزرگترین بازار خدمات فنی-مهندسی ایران به حساب میآید و بیشترین گاز و برق صادراتی ایران در عراق مصرف میشود؛ بنابراین حذف عراق از چرخه صادرات کشورمان میتواند ضربه مهمی به اقتصاد آن وارد کند.
براین اساس طبق آمارهای منتشر شده حجم تجارت دو کشور، بیش ۱۲ میلیارد دلار است که انتظار میرود با توجه به ارتقا همکاریها این رقم به ۱۴ میلیارد دلار تا پایان سال جاری برسد.
در حال حاضر ایران با فروش بیش از ۲.۳ میلیارد دلار محصولات غذایی و کشاورزی به عراق، ۲۰ درصد کل نیاز این کشور به محصولات مذکور را تامین میکند. همچنین درآمد حاصل از خدمات فنی و مهندسی ایران در عراق ۴.۳ میلیارد دلار اعلام شده که پیش بینی میشود این رقم در سال جاری میلادی افزایش یابد.
مساله قابل توجه آنکه طبق سخنان ظریف در عراق، ایران هیچ سقفی برای گسترش روابط و از جمله هیچ محدودیتی برای انتقال فناوریهای مختلف به عراق ندارد و حتی احتمال همکاریهای هستهای با این کشور در چارچوب مقررات بین المللی نیز مطرح است.
علاوه بر این، لغو روادید احتمالی که در اظهارات وزیرامور خارجه کشورمان در بغداد عنوان شد، میتواند بر تعداد گردشگران عراقی در ایران بیفزاید. براساس آمار اکنون ۳۲ درصد کل گردشگران خارجی در کشور را عراقیها تشکیل میدهند؛ لذا تقویت مناسبات سیاسی میتواند چشم انداز مثبتی در جهت افزایش درآمدهای صنعت گردشگری ایجاد کند.
شرایط ایران برای حضور در بازار عراق
بر مبنای آخرین آمار ارائه شده عراق به عنوان یکی از واردکنندگان بزرگ انواع کالا و خدمات، در سال ۲۰۱۷ بیش از ۵۰ میلیارد دلار کالا و ۱۰ میلیارد دلار خدمات فنی از خارج دریافت کرده است. این ارقام در شرایطی که عراق پس از از سرگذراندن اختلافات سیاسی و شکست داعش وارد فاز بازسازی و ثبات شده است، میتواند بازهم بیشتر شود، اما آمار مرکز تجارت جهانی نشان میدهد عملکرد پنج شریک اول تجاری این کشور در ۱۰ سال گذشته به مراتب بهتر از ایران بوده است. امارات متحده عربی، ترکیه و چین سه کشور اول این جدول هستند و کره جنوبی پس از ایران در جایگاه پنجم قرار میگیرد؛ بنابراین به نظر میرسد از ۱۰ سال قبل تا امروز تمرکز و حول خاصی در حوزه تجارت با عراق رخ نداده است، اما چند عامل هم باعث میشود تا نسبت به آینده تجارت با این کشور احساس نگرانی به وجود آید.
کاظمیقمی سفیر پیشین ایران در عراق در این باره تصریح کرد: «آمریکا از چند روش در حال فشار بر بغداد است تا سطح مراودات با تهران کاهش پیدا کند. یکی از این راهها استقرار تیم مستشاری در بانک مرکزی عراق است تا بر فعالیتهای بانکی این کشور نظارت کنند. هدف ایالات متحده قطع هرگونه همکاری بانکی با ایران است. راه دوم تشویق کشورهای عربی که زمانی حامی تروریسم در عراق بودند، به ورود به بازار این کشور تا بتوانند جای ایران را بگیرند. راهکار سوم هم ورود سرمایه گذاران آمریکایی به بازار عراق برای به تولید کالاهایی که این کشور از ایران وارد میکند.».
اما در کنار عوامل خارجی، متغیرهای داخلی نیز میتواند بر سرنوشت تجارت کشورمان با عراق اثر منفی بگذارد. محمدرضا کرباسی معاون بین الملل اتقا بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران ناتوانی مدیریت اقتصادی داخلی را از جمله موانع جدی برای افزایش سطح مناسبات تجاری با عراق دانست.
این مساله در امکان استفاده از توان هندیها و استفاده از روپیه به جای دلار در تعاملات نفتی نیز از سوی یکی از کارشناسان در گفتوگو با میزان مطرح شد. در واقع شیوه مدیریت منابع میتواند آثار بدتری نسبت به تحرکات آمریکا به اقتصاد کشور وارد سازد. هم اکنون حدود نیمی از ترکیب کنونی صادرات به عراق ناپایدار است و در آینده نزدیک ممکن است از دست برود. زیرا محصولات کشاورزی، فرآوردههای نفتی و مصالح ساختمانی از جمله اقلامی هستند که عراق برای تولید آنها در داخل برنامه ریزی کرده و احتمالا در آینده نزدیک نسبت به واردات آنها سختگیری بیشتری اعمال خواهد داشت. در حالی که هر گونه کاهش در این اقلام صادراتی میتواند اشتغال در داخل را تحت تاثیر شدیدی قرار دهد.
در سال ۱۳۹۶ عراق حدود ۵.۱۴ درصد از کل صادرات غیرنفتی ایران را خریداری کرده که در مقایسه با خرید فقط سه درصد از کالاهای غیرنفتی ایران توسط ۲۸ کشور عضو اتحادیه اروپا، صادرات به این کشور رقمی بسیار چشمگیر است. این آمار نشان دهنده اهمیت حفظ بازار عراق برای اقتصاد کشورمان به ویژه در دوران تحریم و عدم همکاری موثر اروپا با ایران است.
جایگاه اقلیم کردستان در سیاست خارجی ایران
استقبال گرم مقامات ارشد اقلیم کردستان عراق از ظریف، نشان دهنده سیاست کردها برای برقراری روابط همه جانبه با همسایگان و دوستان خود در منطقه به رغم فشارهای آمریکا است.
کردها به تجربه تاریخی دریافته اند، اتکا به قدرتهای فرامنطقهای مانند آمریکا پیشران آنها در مسائل سیاسی عراق نیست؛ لذا در شرایط کنونی تلاش دارند فارغ از تهدیدات و فشارهای واشنگتن مبنی بر محدود سازی مراودات با جمهوری اسلامی ایران، از تمامی ظرفیتهای موجود خود برای ارتقا مناطق زیر پرچم اقلیم کردستان استفاده کنند.
طبق آمار اعلام شده نیچروان بازرانی در اردیبهشت سال جاری، در حال حاضر ۳۵۹ شرکت ایرانی و ۱۳۹ کارخانه ایرانی در اقلیم کردستان فعالیت میکنند که باعث ایجاد صدها فرصت شغلی در این منطقه شده اند.
نکته مهم آنکه بیشترین مراودات تجاری بین ایران و عراق از طریق منطقه اقلیم کردستان و مرزهای تمرچین پیرانشهر و کیله سردشت انجام میشود؛ بنابراین تقویت مناسبات تهران-اربیل میتواند بر میزان صادرات کشورمان به عراق، درآمدهای ارزی، افزایش اشتغال در داخل و کاهش قاچاق کالا از مناطق غربی اثر بگذارد.
افزون بر اهمیت بعد اقتصادی اقلیم کردستان، تقویت و بهبود روابط دوجانبه، امکان استفادههای امنیتی و جاسوسی دشمنان کشورمان از جمله رژیم جعلی صهیونیستی و رژیم آمریکا از این مناطق را بسیار کم خواهد کرد. زیرا وابستگی و پیوستگی اقتصادی و تجاری ضمن ایجاد فضای دوستانه میان مردم دو طرف مرز، از جهت گیریهای خصمانه، غیردوستانه و تهدیدآمیز رهبران علیه کشور مقابل جلوگیری میکند.
از این رو سفر ظریف به اقلیم کردستان و برگزاری دو کنفرانس اقتصادی در اربیل و سلیمانیه بسیار مهم ارزیابی میشود که میتواند آثار بلندمدت مثبتی در ابعاد امنیتی و اقتصادی برای کشورمان به همراه داشته باشد.
سخن پایانی
همکاری عراقیها با ایران به ویژه در شرایط تحریم در کنار اشتراکات فرهنگی، تاریخی و مذهبی به دلیل نیاز آنها به سرمایه خارجی و روند با ثبات تامین کالا است. دولت این کشور برای جلوگیری از بروز خاموشیهای گسترده در مناطق جنوبی، نیازمند واردات برق و گاز است. همچنین محصولات غذایی و کشاورزی از جمله کالاهای اساسی جمعیت رو به رشد عراق به شمار میرود؛ لذا تن دادن به خواستههای آمریکا حتی در ازای دریافت امتیازات سیاسی برای سیاستمداران این کشور مقدور نیست. ایالات متحده نمیتواند احتیاجات ضروری عراق را مرتفع سازد و دراین وضعیت، ایران با کمک دیپلماسی اقتصادی باید مسیری برای تقویت تعاملات تجاری بلند مدت خود باز کند.
در این راستا یکی از مسائل مهم بحث احتمال جایگزینی نفت ایران در بازارهای جهانی توسط نفت عراق است. پیرمحمد ملازهی کارشناس مسائل شبه قاره در گفتوگو با میزان تصریح کرد: «عراق و عربستان توان و آمادگی انجام این کار را دارند.» این در حالی است که کاظمی قمی تاکید میکند «عراقیها در چارچوب سهمیه اوپک خود نفت تولید خواهند کرد و پر کردن خلاء نفتی ایران جزء سیاستهای بغداد نیست.».
اما واقعیت این است که برنامه عراق برای ترمیم خسارات ناشی از چهار دهه حاکمیت رژیم بعث، ورود به دو جنگ با ایران و کویت، حمله آمریکا و سپس درگیری با گروههای تروریستی ممکن است در شرایط زمانی مساعد سیاستمداران این کشور را به این سمت متمایل کند. طبق پیش بینی آژانش بین المللی انرژی عراق قادر است با استفاده از ذخایر ۱۱۲ میلیارد بشکهای خود، تا سال ۲۰۳۰ دومین صادر کننده بزرگ نفت جهان شود.
با این دورنما و لزوم تسریع در حرکت در مسیر توسعه، برخی ها معتقدند احتمال جایگزینی نفت عراق وجود دارد. بنابراین تقویت دیپلماسی اقتصادی یک نیاز ضرروری است. انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری میزان
کلیدواژه: سفر ظریف به عراق برنامه های آمریکا صادرات به عراق دیپلماسی اقتصادی الگوی صادرات فشار اقتصادی آمریکا همکاری ایران و عراق تحریم ملت ایران مقاومت منطقه مردم مقاوم ایران اسلامی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۴۵۴۳۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دیپلمات سابق ایران: اینکه 10 کشور برای دفع حمله ایران مجبور به همکاری بودند مهم است
ارزیابیها از تحولات پس از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل، نشاندهنده صحنهای جدید در خاورمیانه با رفتارهایی جدید است.
به جهت بررسی موضوع فوق، «انتخاب» گفتگویی انجام داده با کوروش احمدی، دیپلمات سابق ایران در سازمان ملل، که در ادامه مشروح آن را میخوانیم:
در فاصله 5-4 روز بعد از پاسخ ایران به اسرائیل چه ارزیابی میتوان در مورد این اتفاق مهم داشت؟
هنوز زود است که بتوان بطور مستند در مورد اثرات این حمله به لحاظ صِرف اثربخشی و کارآیی آن قضاوت کرد. طبیعی است که در روزها و هفتههای بعد از چنین اتفاقاتی، طرفین روایتهای خود را ارائه دهند و بکوشند که در جنگ روانی دست بالا را بیابند. اینکه طرف مقابل مدعی است که عمده پرتابههای شلیک شده را رهگیری و خنثی کرده، حتی اگر درست هم باشد، اهمیت ثانوی دارد.
آنچه که مهم است نفس اتفاقی است که افتاده که عبارت است از هدفگیری خاک اسرائیل توسط ایران. به لحاظ تاریخی این نخستین اتفاق از این نوع طی 51 سال گذشته است. یعنی از جنگ 1973 به این سو هیچ کشوری مستقیماً و راسا قلمرو اسرائیل را هدف حمله قرار نداده بود. این حمله میتواند عواقبی در حوزههای نظامی، فنآوری نظامی و دیپلماتیک داشته باشد.
از نظر فنآوری نظامی ایران در عمل نشان داد که تواناییهای قابل توجهی برای پرتاب موشک و پهپاد به فاصله هزار و چند صد کیلومتری خاک خود دارد. گزارشهایی که در مورد حمله به پایگاه نواتیم انتشار یافته حاکی از برخود تعدادی موشک به این پایگاه است. صرفنظر از اینکه چه تعداد موشک به این پایگاه اصابت کرده و میزان خسارت وارده چقدر بوده، نفس برخورد چند موشک به آن پایگاه حساس بسیار مهم است.
اینکه به قولی ده کشور برای دفع حمله ایران مجبور به همکاری و همآهنگی با هم بودند نیز مهم است. با توجه به جزئیاتی که در مورد این همآهنگیها و اقدامات مربوطه شنیدهایم، مشکل میتوان تصور کرد که اگر در شرایطی متفاوت حملهای غیر منتظره و غافلگیرانه با شمار خیلی بیشتری پهپاد و موشک از جانب ایران علیه اسرائیل انجام شود، چه اتفاقاتی ممکن است بیافتد. البته موشکهای دارای کلاهک متعارف خسارات موجودیتی نمیتوانند وارد کنند و تنها شدت میزان تخریب و بی ثباتی که میتواند برای مدتی فلجکننده باشد، طبعا مهم خواهد بود.
از سوی دیگر حملهای که انجام شد برای هر دو طرف حاوی درسهای فنی و تاکتیکی و عملیاتی است. این اولین بار بود که سیستم دفاعی چند لایه اسرائیل و نحوه همکاری متحدان آن به آزمایش گذاشته شد. تا پیش از این سیستم گنبد آهنین در ارتباط با نوع خاص موشکهای کوتاه بردی که از غزه و لبنان شلیک میشدند، مورد استفاده قرار گرفته بود. این حمله همچنین تجربه بزرگی برای طرف ایرانی بود. سپاه نیز بی شک فرصت بی نظیری یافت تا امکانات تهاجمی خود را به آزمایش بگذارد و از نقاط ضعف سیستم مطلع شود و در جهت رفع آنها بکوشد.
با توجه به تبلیغات رژیم اسرائیل در مورد واکنش، آیا واکنشی نظامی و تهاجمی از جانب رژیم اسرائیل محتمل است؟
اگر چه گفته شده که کابینه جنگ رژیم علی الاصول تصمیم به انجام واکنش نظامی گرفته اما برداشت من این است که این اعلام فعلا اهدافدیپلماتیک و جنگ روانی را دنبال میکند و هنوز معلوم نیست که حداقل در مورد حمله به خاک ایران به اجرا گذاشته شود. آنچه که قطعی است این است که آمریکا و اروپا با بالا گرفتن سطح تنش مخالفاند و مایل نیستند که جنگی تمام عیار در منطقه رخ دهد. برای اسرائیل نیز مشخص شد که حتی در حوزه نظامی نیز نیاز مبرمی به کمک متحدان غربی خود دارد و بدون همآهنگی و کمک آنها شدت تخریب و بی ثباتی و تزلزل از ناحیه چنین حملههایی بسیار بالا خواهد بود.
به دیگر سخن اسرائیل نمیتوان نظر غربیها و بخصوص نظر آمریکا را نادیده بگیرد و در مورد از دست دادن کمک آنها ریسک کند. با این حال محتمل است که نهایتاً طرفین در مورد حداقلی از واکنش مثلاً یک حمله بیشتر نمادین به نقطه ای در خاک ایران یا حمله به گروههای محور مقاومت به تفاهم برسند. یک نظر سنجی امروز در تایمز اسرائیل نشان داده که 54 درصد از پاسخدهندگان گفتهاند که حفظ همکاری و همآهنگی با متحدان غربی و منطقهای برایشان اولویت بیشتری دارد تا حمله به خاک ایران.
در پی این حمله، ظاهرا ائتلافی برای تهاجم دیپلماتیک به ایران تشکیل شده؛ نظرتان در این باره چیست؟
اگر چه ایران قبل از حمله فعالیتهای دیپلماتیک گستردهای داشت، اما این فعالیتها نیز مشابه برخی فعالیتهای دیگر از یک نقطه ضعف جدی در رنج است و آن اینکه در اغلب موارد از حد گفتن و شنیدن و تبادل نظر و تبادل اطلاعات فراتر نمیرود و به مرحله همکآری و همآهنگی وارد نمیشود. بطور کلی اگر همسوئی حداقلی و اشتراک حداقلی منافع وجود نداشته باشد، نتیجهای غیر از این حاصل نمیشود.
برخی گزارشها حاکی است که تلاشهای دیپلماتیک ایران بعد از حمله ظاهراً نتیجهای نداشت یا حتی نتیجه عکس داشت. نه تنها برخی رسانههای غربی از جمله وال استریت جورنال به نقل از مقامات آمریکایی با نام و بی نام از همکاری کشورهایی مانند عربستان و امارات با تیم اسرائیلی و غربی گفتند، بلکه برخی منابع داخلی نیز همین را گفتند. مثلاً به گزارش سایت تابناک، مجتبی ابطحی "مشاور وزیر کشور" اظهار داشته که «۶ ناو ضد موشک در دریای سرخ، سیستم موشکی عربستان و امارات ۶ لایه آتشباری در این مدت کوتاه عملیاتی شد».
وی اضافه کرده که "آواکسهای عربستان و آواکسهای خودشان و همچنین پهپادهایی را به پرواز درآوردند تا مانع دستیابی ایران به اهداف خود شوند. " البته رسانههای غربی مدعی بودند که همکاری عربستان و امارات بیشتر به شکل ارائه اطلاعات و دادههای راداری به ائتلاف غربی بوده است.
البته قضیه از جهت فعال شدن اردن به لحاظ عملیاتی و تلاش برای ساقط کردن پهپادها و احیانا موشکهای کروز که باید از روی خاک اردن عبور میکردند، روشن است. از این نظر اکنون این خطر وجود دارد که تلاشهای غرب طی سالهای اخیر برای ایجاد یک سامانه فراگیر منطقهای ضد موشکی و ضد پهپادی و یک سیستم هشدار سریع وارد مرحله جدیدی بشود. آمریکا سالها است که تلاش میکند نوعی از ائتلاف منطقهای را که هم اسرائیل در آن باشد و هم شماری از کشورهای عربی ایجاد کند.
پیمانهای به اصطلاح ابراهیم و وارد کردن اسرائیل در حوزه عملیاتی سنتکام ایجاد چنین ائتلافی را تسهیل کرد و اکنون حمله ایران به خاک اسرائیل ممکن است فرصت دیگری برای آمریکا در این رابطه ایجاد کرده باشد. تبلیغ سوء غرب و اسرائیل این است که امکانات موشکی و پهپادی ایران تنها برای اسرائیل تهدید نیست بلکه برای دیگر کشورهای منطقه هم تهدید است و اگر اخبار مربوط به همکاری اردن و عربستان و امارات درست باشد، میتواند به معنی پیشرفت این تبلیغات باشد.
تبلیغات جدیدی نیز در ارتباط با گسترش تحریمها بعد از این حمله ایران بالا گرفته. آیا غرب میتواند تحریم جدیدی علیه ایران اعمال کند؟
این حوزه نیز در ادامه بحث قبلی یعنی عواقب دیپلماتیک حمله ایران قرار میگیرد. به نظر میرسد که اسرائیل کوشش دارد تا از تهدید به انجام حملاتی علیه خاک ایران به عنوان حربهای برای تحت فشار قرار دادن غرب برای اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران استفاده کند.
لذا ممکن است سخن از تصمیم کابینه جنگ اسرائیل به حمله به ایران بیشتر حربهای برای ایجاد تقابل بیشتر بین ایران و غرب و کشورهای منطقه باشد. نامهای که وزیر خارجه رژیم اسرائیل به 32 کشور نوشته و خواستار انجام اقدامی از سوی آنها علیه سپاه پاسداران شده، در این رابطه قابل توجه است.
البته صرفنظر از این عامل فشار، غربیها نیز ابتدا به ساکن صحبت از تشدید تحریمها به خاطر این حمله علیه ایران کردند. وزیر خزانه داری آمریکا صحبت از تحریمهای جدیدی با هدف کاهش نفت صادراتی ایران کرده و مشاور امنیت ملی کاخ سفید نیز از همآهنگی با گروه 7 کشور صنعتی برای اعمال تحریمهای جدیدی علیه ایران سخن گفته است.
عناصر افراطی در کنگره آمریکا نیز گفتهاند پیشنویسهایی را در هفته آینده به رأی خواهند گذاشت. اتحادیه اروپا نیز صحبت از تحریمهایی علیه فعالیتهای موشکی و پهپادی ایران کرده و نیز انجام اقدامی علیه سپاه پاسداران را تحت بررسی دارد. در میان این تحریمهایی که صحبت از آنها شده، شاید اعمال تحریمهایی با هدف کاستن از نفت صادراتی ایران مهمتر باشد.
اما روشن نیست که با توجه به وضعیت بازار نفت و بی میلی آمریکا به افزایش قیمت نفت در بازار با توجه به سال انتخابات در آمریکا و نیز پالایشگاه کوچک چینی که خریدار نفت ایران هستند، تا چه حد این تلاشها میتواند قرین موفقیت شود.
کانال عصر ایران در تلگرام