گفتگوی رهنما و هاشمی؛ نفوذ سلبریتیها در دنیای روشنفکرها؟
تاریخ انتشار: ۱ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۴۵۹۷۶۳
مهر نوشت: جایزه ابلهانهترین اشتباه سال یکی از سالهای میانی دهه ۹۰ را یک مرد ساکن آمریکای لاتین به دست آورد. او بمبی را در یک بسته جاسازی کرد و به آدرس سفارت آمریکا در آن کشور فرستاد و همچون یک شهروند وظیفهشناس، آدرس خود را در قسمت فرستنده نوشت. نامه او به پست رسید و چون به میزان کافی تمبر به آن نچسبانده بود، نامه به خانهاش برگشت و انفجار.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
***
۱. روز گذشته گفتگویی در روزنامه شرق منتشر شد که فضای مجازی ایرانی را به شدت تحت تاثیر قرار داد. این گفتگو را بهاره رهنما بازیگر سینما و تلویزیون که سالهای سال است حضور پررنگی در عرصه های عامه پسند رسانه ها و فضای مجازی دارد انجام داده بود و طرف مقابل گفتگو فائزه هاشمی؛ دختر پرماجرای آیت الله هاشمی رفسنجانی بود. روزنامه شرق در تاریخ معاصرروزنامه نگاری در ایران به روزنامه بازتاب دهنده افکار و آرا و اخبار روشنفکران و نخبگان فضای سیاسی و اندیشه ای ایران مشهور شده است. سابقه طولانی شرق در محل مراجعه بودن بسیاری از اهالی فکر و فرهنگ به آن باعث شده است که این روزنامه تا سالهای سال تک تریبون فرهیختگان روشنفکر ایرانی باشد. اتفاق روز گذشته اما اتفاقی نمادین بود برای اثبات گزاره ای که چندی است طرفداران آن روی آن تاکید بیشتری دارند: پایان روشنفکری در ایران، آغاز لمپنیزم و سلطه سلبریتیهاست.
این اتفاق آیا مسبوق به سابقه است؟ چند سال پیش در سالن ایوان شمس در جشنی تحت عنوان « سالانه انجمن منتقدان و نویسندگان خانه تئاتر»، همه آن چیزی که سالهای سال، پیشبینی ناامیدکنندهاش، سایه به سایه فضای فرهنگی و هنری کشور پیش میآمد، سرانجام در عریانترین شکل ممکن، از پشت همه ذهینتها و حرفهای درگوشی و مهمانیهای غیررسانهای بیرون آمد.میهمان ویژه این مراسم دو هنرپیشه سالهای سال پیش سینمای ایران بودند:ناصر ملکمطیعی و نصرالله وحدت، دو بازیگر که هویتشان حضور مستمر و طولانی و پرسروصدا و هیاهو در مقولهای به نام «فیلمفارسی» است، یکی از عوامانهترین گونههای هنر تاریخ ایران که نمادی از چیزی به نام «ابتذال» و « نگاه عوامانه» در هنر ایرانی است.
چندی بعد ناصر ملک مطیعی فوت کرد و ستایش های بی شمار و اعجاب آوری که از سوی روشنفکران ایرانی نصیب او شد سند دوباره ای بر تایید این گزاره بود. بزرگان فرهنگ و ادب و هنر مملکت جمع شدند و برای درگذشت ستاره سابق فیلمفارسیهای قبل از انقلاب گریبان چاک کردند که «اسطوره هنر ایرانی» از دست رفت. چند هفته بعد هم نامهای با امضای تعدادی از سرشناسترین هنرمندان ایرانی نوشته شد و درخواستی رسمی برای بازگشت بهروز وثوقی دیگر بازیگر فیلمفارسیهای قبل از انقلاب ارائه شد. همانطور که برخی از هنرمندان در آخرین دیدارشان با رئیسجمهور تنها درخواستی که از این مقام بلندپایه داشتند بازگشت این بازیگر بود.
تایید این گزاره که به صورت مرتب در فضای رسانه ای و فرهنگی و هنری ایران تکرار می شود اتفاق بزرگی است. ظاهرا سرانجام پس از سالها دوران لاپوشانیها، انکارها و ادعاها سرانجام به پایان رسیده است و تلاقی دو ماجرای «روشنفکری» و «سلبریتیسم» و در تعبیر کلیترش؛ چیزی به نام عوامزدگی و بیرمقی در تکنیک و محتوای هنری، واضحتر از همیشه به رویمان آورده شده است. ضعف و کم مایه بودن فضای نظری روشنفکری پس از انقلاب در ایران، بیهودگی خنثی سازی فضای روشنفکری از هرگونه سیاستورزی به معنای اصیل آن و همین طور بیرمق بودن جریان ارتباطگیری روشنفکران ایرانی با مردم عادی از دلایل پیشینی این اتفاق شمره میشود.
اگر تا سالهای پیش، به مراتب، بارها گفته میشد که آن چیزی که هنر و رسانه روشنفکری در ایران به دنبال آن است نهایتا در انتهای جاده به مسیری ختم میشود که پنجاه سال پیش، ملکمطیعیها و وحدتها و بهروز وثوقیها و در این سالها بهاره رهنماها و علی صادقی ها و مهران غفوریان ها طی کردند و و فرهیختگان دنیای روشنفکری به سرو سینه میزدند که شما را چه شده است و ما کجا و آنها کجا، امروز روزنامه شرق در یک اقدام ابتکاری این هدیه بزرگ را به فرهنگ ایرانی اهدا کرد.
۲. از طرف دیگر این اتفاق نشانهای دیگری بر نفوذ بیحدوحصر سلبریتیها از محل جولان قدرت آنها در شبکههای مجازی به رسانههای رسمی نیز هست. همان طور که در تلویزیون در ماههای اخیر نشانههایی از تغییر سیاست نادیده گرفتن سلبریتیها مشاهده میشود و گمان میرود که تلویزیون سرانجام قدرت سلبریتیها در فضای واقعی جامعه ایرانی را درک کرده است (محمدرضا گلزار پربینندهترین برنامه فعلی تلویزیون را اجرا میکند؛ رشیدپور صبحهای شبکه سه را کاملا در اختیار گرفته است و رامبد جوان نیز همچنان میتازد) به نظر میرسد که تریبونهای روشنفکری نیز در حال رسیدن به این گزاره هستند که برای بقا و ادامه حیات نیاز به بازی دادن سلبریتیها دارند. روزنامه سازندگی، دیگر تریبون غیررسمیتر فضای فرهنگ و هنری نخبهگرا در ایران نیز در ماههای اخیر به دفعات عکس روی جلد خود را به ماجراهای مختلف سلبریتیها در فضای مجازی اختصاص داده است؛ علاوه بر آن اخبار متعددی مبنی بر حضور سلبریتیهای اینستاگرامی در فیلمهای سینمایی شنیده میشود و احتمالا ستارههای جدید سینمای ایران همان جوانانی هستند که روسری به سر میکنند و ادای زنانه در میآورند.
آیا قدرت سلبریتیهای مجازی در ایران به اندازهای افزایش پیدا کرده است که بر مهمترین تریبون رسانهای مکتوب روشنفکران نیز تسلط پیدا کردهاند؟ این افزایش نفوذ سلبریتیها در ایران نهایتا در نقطهای متوقف خواهد شد؟
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۴۵۹۷۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
راهبرد اصلاح طلبان برای مدیریت فضای داخلی مجلس دوازدهم/اعتراف تلویحی هم میهن: آشوبهای ۷۸ کار دوستان ما بود!
اصلاح طلبان ساختاری در حالی به دنبال بهره گیری از مجلس دوازدهم می باشند که انتخابات مجلس را تحریم کردند.
سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژههای مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید
************
روزنامههای امروز چهارشنبه پنجم اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که استقبال گرم لاهور و کراچی از رئیسجمهور ایران، تتر به جای دلار در معاملات نفتی و بازی با آمار واردات خودرو در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
اصلاح طلبان راهبرد خود برای فضای داخل مجس شورای اسلامی را مشخص کرده اند، بر اساس اخبار دریافتی اصلاح طلبان ضمن تاکید بر شکل گیری فراکسیون اصلاح طلبان در مجلس شورای اسلامی و لزوم مدیریت بهینه آن، خارج از پارلمان تاکید کرده اند که هدف اصلی این جریان در مجلس باید تعمیق شکاف میان قالیباف و جبهه پایداری و حامیان دولت باشد.
روزنامه آرمان امروز درباره ترکیب مجلس آینده نوشته است:
با نزدیک شدن به روز برگزاری دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی گویا فضای انتخاباتی در داخل مجلس هم در حال گرم شدن است و چنان که از خبرهای پشت پرده و البته جلوی پرده میتوان فهمید باید بگوییم شاخههای تندروی اصولگرا در حال افزایش تحرکات خود برای کنار زدن «محمدباقر قالیباف» هستند. بعد از اینکه خبرهای جلسه «حمید رسایی» با برخی از نمایندگان در رسانهها منتشر شد روز گذشته نوبت به «مجتبی ذالنوری» بود، نایب رییس کنونی مجلس که تلاش دارد خود را در جمع نامزدها حفظ کند رسید تا انتقادهای تندی از نوع مدیریت مجلس بکند، هرچند در نطق خود اعلام کرد که در مورد فرد خاصی صحبت نمیکند ولی بهخوبی مشخص بود که مخطالبش چه کسانی بود.
این روزنامه اصلاحطلب در بخش دیگری از گزارش خود مینویسد:
او در این بین حتی مواردی در خصوص اصلاح روند فعالیت مجلس را هم مطرح کرد. که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد. باتوجه به تحرکات شاخههای تندروی اصولگرا مانند شریان، پایداری و صبح ایران باید بگوییم که آنها پروژه عبور از قالیباف را پیش از شروع رقابتهای ۱۱ اسفند آغاز کرده بودند. در روزی که رائفیپور در میتینگ انتخاباتی خود هدف را رقابت با قالیباف عنوان کرده بود. باید به این موضوع هم اشاره کنیم که در بین ۵ گزینه مطرح شده تنها قالیباف است که از شاخه غیر تندرو وارد میدان انتخابات ریاست مجلس خواهد شد.
روزنامه آرمانملی دیگر روزنامه اصلاحطلب است که علاقه خاصی به مدیریت مجلس آتی داشته و نیمنگاهی نیز به انتخاب رئیس بعدی دارد، این روزنامه مینویسد:
هر چه به روزهای پایانی عمر مجلس یازدهم نزدیکتر میشویم انتظارات برای تشکیل و آغاز به کار مجلس دوازدهم بیشتر میشود و گعدهنشینیها و دورهمیهای منتخبان مجلس دوازدهم برای تاثیرگذاری بیشتر در مجلس آینده افزایش مییابد. البته در دور نخست که شاهد رقابت درون گروهی اصولگرایان با یکدیگر بودیم و قابل پیشبینی هم بود لیست امناء دست بالا را پیدا کرد و اکثریت نفرات راه یافته از تهران به مجلس از این لیست بودند. حال اینکه در دور دوم مجددا همه چیز طبق روال دور اول انجام خواهد شد و تمام کسانیکه در دور اول حدنصاب ممکن آرا را بهدست نیاورده بودند باهم به رقابت خواهند پرداخت. اما اینکه در دور دوم انتخابات چه میزان از واجدان شرایط بخواهند در انتخابات شرکت کنند خود محل سوال است.
اصلاح طلبان تاکید دارند تقویت موضع قالیباف در مجلس از اهداف اصلی این جریان می باشد اما نه به دلیل حمایت از شخص قالیباف بلکه بر اساس این راهبرد که قالیباف ضعیف شده نمی تواند نزاع و اختلاف در میان جبهه اصولگرایی را در داخل و خارج مجلس تامین کند.
به باور اصلاح طلبان تاکید بر حضور قالیباف در راس مجلس گرچه در فرایند مذاکره برای تامین سهم برای فراکسیون اصلاح طلبان و بازی در این مجلس موثر است اما به طور کلی ۲ راهبرد اصلی را هدف قرار می دهد؛ یکی تولید نزاع میان اصولگرایان و تعمیم آن به شکست یکدست سازیدومی مشغول سازی قالیباف، تولید مساله برای وی!
گفتنی است اصلاح طلبان به ویژه اصلاح طلبان ساختاری در حالی به دنبال بهره گیری از مجلس دوازدهم می باشند که مشارکت در انتخابات آن را تحریم و عملا مبارزه با حاکمیت را تجویز کرده بودند و حال با برنامه ریزی برای مجلس آینده علاوه بر به نمایش گذاشتن دورویی خود، از سوی دیگر اعتیاد این جریان به قدرت را نیز عیان می سازند.
اعتراف تلویحی یک روزنامه اصلاحطلب!
روزنامه هممیهن به مدیرمسئولی غلامحسین کرباسچی، در سرمقالهای بدون نام نویسنده، به موضوع توقیف نشریات زنجیرهای در ۲۴ سال پیش پرداخته است. در این یادداشت که مطابق ادبیات اصلاحطلبان، از آن اتفاق در اردیبهشت ۷۹ با عنوان توقیف فلهای نام برده شده، فضای رسانهای کشور را دارای اختلال دانسته و دلیل آن را توقیف رسانههای زنجیرهای در سال ۷۹ دانسته است. در واقع به نظر میرسد هممیهن خواسته یک مشکل بزرگ را ناشی از آن توقیف بداند و گران فروشی کند!
هممیهن در سرمقاله خود آورده که «توقیف فلهای مطبوعات، نشان داد که زیان کوتاه مدت آن اقدام، در ابتدا متوجه اصلاحطلبان شد، ولی در میانمدت و بلندمدت نظام رسانهای کشور که یکی از مهمترین ارکان امنیت آن است، دچار چنان اختلالی شد که دیگر بعید است بتواند آن را جبران کند. وضعیت امروز رسانههای کشور در مقایسه باسال ۱۳۷۹ چگونه است؟ با قاطعیت میتوان گفت که در سال ۱۳۷۹، مرجعیت رسانهای کشور بهطور کامل و بالای ۹۵ درصد در داخل کشور بود. مهمترین رسانه کشور صداوسیما بود، در کنار آن خبرگزاریهای دارای مجوز، فعالیت گستردهای میکردند. در مرحله سوم مطبوعات، بهویژه روزنامهها حضور جدی داشتند که فضای اصلی آن در اختیار مطبوعات اصلاحطلب بود.»
در ادامه این مطلب آمده است که:
اکنون در چه وضعی قرار داریم؟ اثرگذاری صداوسیما در مقایسه با ماهوارههای فارسیزبان بسیار ضعیف و در حاشیه قرار دارد. صداوسیما از حیث میزان بینندگان بهشدت افت کرده و مهمتر از افت کمی، افت کیفی بهرهمندان از این رسانه هستند که بیشتر شامل افراد سالمند، با تحصیلات پایین و افراد غیرشهرهای بزرگ و روستایی، که کمترین اثرگذاری را در فضای عمومی و اجتماعی دارند!
سال ۷۹ تلویزیون بیبیسی فارسی نبود؛ منوتو هم نبود؛ اینترنشنال هم نبود. سال ۷۹ شبکههای اجتماعی نبود؛ پیامرسانهای مجازی نبود؛ کانال تلگرامی و صفحات اینستا و توییتر نبود. چه مقایسه غلطی است که یک رسانه اتفاق ۲۴ سال قبل را بیتوجه به رسانههای نوین و پیشرفت عجیب و غریب رسانهای به فضای کنونی رسانهای ربط بدهد؟
یک نکته قابل تأمل هم این میان وجود دارد. این ادعا که سال ۷۸، ۹۵ درصد مرجعیت رسانه در داخل بود یک معنای نهفته هم دارد و آن اینکه آشوبهای تیر ۷۸ در اثر تحریک رسانههای داخلی و در واقع روزنامههای زنجیرهای آن زمان بود. چه آنکه به قول هممیهن کسی توجهی به رسانههای خارج از ایران نداشت؛ و این امر تأیید ادعای نظام است که «بعضی از این مطبوعاتی که امروز هستند، پایگاههای دشمناند؛ همان کاری را میکنند که رادیو و تلویزیونهای بیبیسی و امریکا و رژیم صهیونیستی میخواهند بکنند.» آیا اصلاحطلبان مسئولیت این تشویش اذهان عمومی را میپذیرند؟