محسن غرویان: دین مثل ریاضیات است؛ با چماق و فشار نمی توان آن را به کسی تحمیل کرد
تاریخ انتشار: ۲ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۴۷۲۰۸۷
آیت الله محسن غرویان درباره واکنش مدیرمسئول کیهان به اظهارات روحانی گفت: آیت الله محسن غرویان درباره واکنش مدیرمسئول کیهان به اظهارات روحانی گفت: صحبت های روحانی بر اساس آیات قرآن است که فرمونده »لا اکراه فی الدین«؛ یعنی در دین اکراه نیست و حقیقت دین به گونه ای است که باید با عقل و تعقل و با فطرت سازگار باشد تا خود انسان دین را قبول کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
غرویان در گفت و گو با انتخاب ، درباره یادداشت حسین شریعتمداری علیه سخنان حسن روحانی که نوشته بود »دیدگاه او از نسخه واتیکانیسم هم خطرناک تر است»، گفت: من برای حرف های آقای شریعتمداری زیاد ارزشی قایل نیستم. یک نکته این است که صحبت های آقای دکتر روحانی بر اساس آیات قرآن است که فرمونده »لا اکراه فی الدین»؛ یعنی در دین اکراه نیست و حقیقت دین به گونه ای است که باید با عقل و تعقل و با فطرت سازگار باشد تا خود انسان دین را قبول کند.
او افزود: دین مثل ریاضیات است؛ با ضرب چماق و فشار نمی توان آن را به کسی تحمیل کرد. مطالب دینی باید بر اساس عقل توسط خود شخص پذیرفته شود و لذا مراجع تقلید و علما هم گفته اند که اصول عقاید تقلیدی نیست. تقلید برای فروع دین است نه برای اصول دین
غرویان ادامه داد: نکته دیگر این است که امر به معروف و نهی از منکر روش دارد. در هیچ کجای دین نیامده است که ضرب و زدن و تحمیل روش امر به معروف و نهی از منکرباشد. امر به معروف و نهی از منکر مبتنی است بر شناخت امر به معروف و نهی از منکر و شناساندن امر به معروف و نهی از منکر تا این که خود طرف به طرف امور معروف و خیر تمایل پیدا کند و از امور شر و نادرست خودش دوری کند.
او تاکید کرد: بنابراین امربه معروف و نهی از منکر اصل روشنی است، ولی بر اساس معرفت است. خود معروف هم از کلمه معرفت است. یعنی ما باید در جامعه مردم و جوانان را با معروف و منکر آشنا کنیم و خود افراد با اختیار و اراده خود به سمت معروف تمایل پیدا کنند و از منکر فاصله بگیرند. بنابر این روش امربه معروف و نهی از منکر بر اساس شناخت است.
او ادامه داد: من خیلی اهمیتی برای حرف های آقای شریعتمداری و امثال ایشان قائل نمی شوم. من دیدگاه خودم را می گویم و تفسیر فرمایش آقای دکتر روحانی را بر اساس مبانی فقهی و مبانی دینی بیان می کنم و کاری به اشخاص ندارم و وقتی ندارم که به حرف های زید و امر بپردازم. خود مردم قاضی در این خصوص خواهند بود.
او تاکید کرد: صحبت های روحانی کاملا بر اساس مبانی قرآنی و مبانی فقهی قابل تفسیر است. نکته دیگر این است که قرائت ها و استنباط ها از دین مختلف است و هیچ کسی نمی تواند قرأت و استنباط خودش را وحی منزل بداند و همه دیدگاه های دیگر را محکوم و ابطال کند
منبع: بیتوته
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.beytoote.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بیتوته» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۴۷۲۰۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آموزش و پرورش پله اول حفظ حجاب
در رابطه با این فراز از رهنمودهای مقام معظم رهبری، گفتوگویی داشتیم با حجتالاسلام علی سرلک، کارشناس علوم تربیتی، جوانان و خانواده که در ادامه از نظر میگذرانید. وی معتقد است اصلاح سبک زندگی و تشکیل یک پروژه کلان ملی برای مسأله حجاب، میتواند واکنش مناسبی به وضعیت موجود باشد.حجاب چطور به یک چالش در جامعه ما تبدیل شد و هیجانات ناشی از آن ادامه یافت؟
حجاب عبارت است از شیوه ارتباط آدمها با یکدیگر، براساس منطق خدا و براساس منطق، توصیف و توصیه خداوند متعال، روابط انسانی باید عاری از انگیزههای جنسیتی باشد و حجاب که هم برای زن است و هم برای مرد، ابزار نفی جنسیت در این ارتباطات است. از این جهت که ارتباطات روزمره اموری متداول، پرتکرار، متعارف و پربسامد هستند، حجاب، خود به خود، به نخستین مسأله ارتباطات ما انسانها با یکدیگر تبدیل میشود؛ نه به این معنا که مهمترین مسأله دینی یا اجتماعی ما باشد اما اولین مسأله ارتباطی ما انسانها با یکدیگر است. حجاب از عفاف و عفت آغاز میشود به آن معنا که روابط ما آلوده فرصتها یا زمینههای جنسیتی نشود. به همین علت است که حجاب همیشه مورد توجه بوده و در دنیای امروز که دنیای مبتنی بر منافع مادی است، برای این عدم پوشش یا برهنگی، طراحی فوقالعادهای انجام میگیرد. اساسا حجاب، هم برای ما و هم برای دشمنان، مسأله اول است، لذا میبینید در دنیایی که بر مبنای انسانمحوری پیش میرود، با مسأله پوشش، برخورد حیثیتی میکنند. در چنین شرایطی، این دو جریان، مشغول به چالش کشیدن مواضع یکدیگرند. نظام دینی که به انسان مکرم و محترم توجه دارد، میخواهد عریانی را به چالش بکشد و جریانی که بدنمندی انسان را ابزار تجارت و سود خود قملداد میکند، چالشهایی را به حجاب تحمیل میکند. بنابراین در مسأله حجاب، همواره یک آوردگاه یا میدان نبرد وجود داشته که فراز و فرودهایی دارد.
بین حجاب و عفاف چه نسبتی برقرار است؟
به نظر من، میان حجاب و عفاف نسبت منطقی عموم و خصوص مطلق برقرار است؛ یعنی عفاف صفت است و حجاب فعل است. هر باحجابی عفیف است ولی هر کسی که عفیف است، الزاما باحجاب نیست.
یعنی ممکن است انسان بیحجاب عفیف داشته باشیم؟
بله؛ منتها دارای مراتبی از عفت. بیحجابی الزاما به معنای بیعفتی نیست، بلکه فقط یک جنس از بیحجابی را میتوانیم بیعفتی بدانیم؛ آنجایی که بیحجابی به مرز تبرج و بدننمایی به قصد جلب توجه دیگران، برسد.
رهبر انقلاب در سخنان خود فرمودند که چالش مسأله حجاب به ما تحمیل شده است. بهجز شبکههای ماهوارهای و فضای مجازی، چه عوامل دیگری این وضعیت را به ما تحمیل کردهاند؟
اصل ماجرا به تغییر سبک زندگی و عدول از آرمانگرایی در جامعه برمیگردد. عریاننمایی فضای مجازی و مواردی از این دست، جلوههای ظاهری مسأله است. در حالیکه اصل ماجرای تحمیل چالش حجاب این است که انسان شهروند دنیای بیآرمانی شود یا دنیا به آرمان انسان تبدیل شود. در اینجاست که بیحجابی به سبک زندگی تبدیل میشود.
بخشهای فرهنگی کشور چه واکنشی باید به این وضعیت نشان دهند؟
باید تاکید کنم که کار فرهنگی کاری بسیار حساس، پیچیده و سترگ است که هر کسی نباید به خودش اجازه دهد که اگر صلاحیتهای لازم را ندارد، وارد این میدان شود. دست افراد زیادی را باید ببوسیم و از ایشان خواهش کنیم که کنار بایستند. کار فرهنگی یک کار فوقتخصصی و حرفهای است. متاسفانه گروهی، بدون صلاحیت، مهارت و تفکر استراتژیک، موقعیتها را اشغال کردهاند. به همین علت است که در برخی سازمانها به کسی که توان کار جدی نداشته باشد، مسئولیت فرهنگی میدهند. متاسفانه ما در عرصه فرهنگ، آدمهای متخصص و حرفهای زیادی نداریم. من درباره حجاب یک پیشنهاد مدیریتی جدی دارم و معتقدم که مسأله حجاب در کشور ما باید بهصورت یک کلانپروژه یا ابرپروژه تعریف شود و در درجه اول، یک متصدی یا مسئول مشخص پیدا کند. اینکه همه سازمانها و نهادها به صورت موازی و حتی متعارض به این موضوع میپردازند، جامعه را به یک احساس رهاشدگی و چندگانگی در مرجع و قانون میرساند. به اعتقاد من، همین موضوع یکی از دلایل طغیان جامعه در مسأله حجاب است. باید یک مدیر مشخص وجود داشته باشد و سازمانهای دیگر، با آن مدیر و متصدی اصلی هماهنگ باشند. علاوه بر این مسأله حجاب حتما بایدبه صورت فرهنگی تعریف شود؛یعنی باید اقداماتی صورت بگیرد که معطوف به تغییر تمایلات و ایجاد گرایش به حجاب باشند. حتما به قانون هم نیاز داریم اما راهحل امنیتی بایدبه حداقل برسدو بخش عمده کار رویکرد فرهنگی است.رویکرد امنیتی باشد برای آن کسانی که میلیاردها دلار خرج میکنند تا از طریق حجاب به کشور ما آسیب وارد کنند.
این رویکرد فرهنگی چگونه شکل میگیرد؟
در این رویکرد، آموزش و پرورش باید میدان و سنگر بسیار مهم حجاب باشد. اگر ما سه چهار سال روی آموزش و پرورش تمرکز کنیم و بتوانیم مسأله نوجوانان را به لحاظ شناختی و رفتاری، در موضوع حجاب روشن کنیم، هزینههای بعدی به ما تحمیل نخواهد شد.