خدمت به مردم بهترین مسیر برای ادامه راه شهیدان است
تاریخ انتشار: ۲ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۴۷۴۱۹۵
به گزارش ایرنا ، نعمت الله ترکی روز سه شنبه در دیدار با مادر و خانواده سرتیپ شهید سعید مهتدی ، از شهدای شهرستان پیشوا افزود: بی شک عزت و اقتدار امروز ایران اسلامی مرهون از خودگذشتگی شهدا و ایثار خانواده معظم آنان است ، عزتی که با وجود توطئه های دشمنان نظام ماندگار و جاودان است.
وی اظهارداشت: یکی از مهمترین خواسته های خانواده معظم شهدا ، رفع مسائل و مشکلات جامعه است که یقینا این مهم با وحدت و همدلی مردم و مسئولان محقق می شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی گفت : شهرستان پیشوا از مردمی ولایت مدار ، کم توقع و نجیب برخوردار است که با وجود کاستی ها ، پا در رکاب انقلاب دارند ، مسئولان استان تهران تلاش دارند تا با نگاه ویژه به این شهرستان ، مشکلات پیش روی پیشرفت این شهرستان را رفع کنند.
سردار شهید سعید مهتدی جعفری در سال 1337 در شهرستان پیشوا به دنیا آمد و دوران کودکی را در مدرسه شیخ جنید این شهرستان سپری کرد.
با آن که پدرش معاون مدرسه بود ولی شهید مهتدی با تلاش و پشتکار با تحصیل پرداخت و کلاس های پنجم و ششم را بصورت جهشی پشت سر گذاشت.
پس از گذراندن دوران دبیرستان وارد مرکز تربیت معلم شد و به تدریس در پیشوا مشغول شد.
در دوران مبارزات مردم علیه رژیم شاهنشاهی نقش موثری داشت و در پخش و چاپ اعلامیه که در روستای قلعه سین از توابع شهرستان پیشوا ساماندهی میشد فعالیت چشمگیری داشت.
شهید مهتدی پس از انقلاب اسلامی علیه تحرکات باطل ضد انقلاب همراه با شهید اکبر بابایی راهی کردستان شد ودر آنجا مسئولیت های مختلفی از قبیل فرمانده منطقه تاز آباد،مسئولیت عملیات سپاه جوانرود،مسئولیت عملیات سپاه بوکان را به مدت 2 سال برعهده گرفت.
سردار شهید مهتدی در نوزدهم دیماه سال 1384 به همراه شهید احمد کاظمی فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، سردارسرتیپ پاسدارسعید سلیمانی معاون عملیات نیروی زمینی سپاه، سردارسرتیپ پاسدارنبیالله شاهمرادی ،معاون اطلاعات نیروی زمینی سپاه،سردارسرتیپ پاسدارخلبان عباس کربندی مجرد ، فرمانده پایگاه هوایی قدر نیروی هوایی سپاه و سردارسرتیپ پاسدارغلامرضا یزدانی، فرمانده توپخانه نیروی زمینی سپاه درسانحه هوایی در ارومیه ، به خیل همرزمان شهیدش پیوست و نامش به عنوان شهید عرفه در تاریخ سراسر افتخار ایران اسلامی ثبت و ضبط گردید.
پیشوا با 80 هزار نفر جمعیت در 45 کیلومتری جنوب شرق تهران واقع شده است.
تهرام/7254 / 1539
انتهای پیام
منبع: جماران
کلیدواژه: جام ملت های آسیا منع به کارگیری بازنشستگان بودجه 98 جلیقه زردها استان تهران انقلاب اسلامی جامعه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مدرسه جام ملت های آسیا منع به کارگیری بازنشستگان بودجه 98 جلیقه زردها امام خمینی س سید مصطفی خمینی سید احمد خمینی سید حسن خمینی انقلاب اسلامی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۴۷۴۱۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انتشار زندگینامه فرمانده گردان تبوک در «خوابهای زنگدار»
به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «خوابهای زنگدار» نوشته رضا وحید به تازگی توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر و روانه بازار نشر شده است. این کتاب زندگینامه شهید اکبر خردپیشه شیرازی است.
شهید اکبر خرد پیشه شیرازی طلبه حوزه علمیه قم، پایه گذار کمیته دِه بید فارس و فرمانده گردان تبوک در عملیات بیت المقدس بوده است. وی همچنین مسؤول آموزش پادگان ۲۱ حمزه تهران، فرمانده یکان دریایی سپاه، مسؤول پادگان شهدای خیبر قم و آموزش سربازان و بسیجیان بوده است.
شهید خرد پیشه شیرازی پس از چند سال فعالیت در مسوولیتهای مختلف در عملیات کربلای ۴ در جزیره بوارین به شهارت رسید.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
روزهای آموزش که تمام شد، نوبت پذیرش اکبر شد، اما بعد از آموزش گفتند: «چند روز برو مرخصی و شنبه بیا سپاه.»
وقتی بعد از دو سه روز آمد سپاه، دید خبری نیست. هر روز میآمد و تا ظهر در آسایشگاه مینشست؛ ولی کسی کاری به او نمیسپرد. دیگر خسته شده بود. یک روز آمد آسایشگاه و دید تعدادی نیرو آمد. پرسید: «خبریه؟!» گفتند: «قراره توی میدون آستانه رژه بریم.»
تعدادی کلت و کلاش تاشو بود که بچهها سرش دعوا داشتند. یک تیربار هم کناری افتاده بود؛ ولی کسی به آن محل نمیگذاشت. شیخ اکبر تیربار را برداشت و روی کولش گذاشت و دو سه ردیف نوار فشنگش را دور کمرش بست و آماده شد برای رژه.
وقتی با آن تیربار سنگین جلوی فرمانده آن وقت سپاه، مرحوم حجتالاسلام «ایرانی» رژه رفت، از اکبر خوشش آمد و مشخصاتش را از بچهها گرفت.
این کتاب با ۳۵۲ صفحه و قیمت ۱۴۰ هزارتومان عرضه شده است.
کد خبر 6086231 فاطمه میرزا جعفری