Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «آفتاب»
2024-04-19@09:29:59 GMT

سه میلیون تومان بگیرید، فرزند بیاورید!

تاریخ انتشار: ۴ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۴۹۸۵۲۰

مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی پیشنهاد داده حداقل سه میلیون تومان برای تولد فرزند پرداخت یا وام داده شود. هر چند هر حمایتی خوب است اما این گفتار ۲۰ دلیل درباره فرزند نیاوری یا کم فرزندی آورده است. آفتاب‌‌نیوز :  «مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی با تأکید بر ضرورت افزایش مبلغ وام ازدواج، پیشنهاد داده حداقل ۳ میلیون تومان برای تولد فرزند پرداخت شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

هر طرح حمایتی البته خوب است و هزینۀ خانوار طبعاً با تولد فرزند بالا می رود و سرپرست خانواده نیاز به حمایت بیشتر دارد اما خطاست اگر تصور کنند به صرف وام ۳ میلیون تومانی یا حتی ۱۰ میلیون تومانی خانواده ها تشویق می شوند فرزندان بیشتری بیاورند، چون فرزند نیاوردن یا کاهش فرزند‌آوری در خانواده‌ها دلایل دیگری دارد.
نویسندۀ این سطور پیش‌تر و برای کاری پژوهشی به ۲۰ دلیل برای کاهش فرزندآوری در خانواده های ایرانی رسیده است.
این ۲۰ دلیل را برمی‌شمرم تا گواهی بر گزارۀ پیش گفته باشد و بدانیم هر چند پرداخت وام برای تولد فرزند خوب است و می توان به یکی از زخم‌های زندگی زد اما خطاست اگر گمان کنیم آنان که فرزند نمی‌آورند به این خاطر است که سه میلیون تومان یا ۱۵ میلیون تومان ندارند!
آن ۲۰ دلیل که برای کاهش فرزندآوری در خانوارهای ایرانی یا بخشی از خانواده‌ها یا دست‌ کم طبقه متوسط و حقوق‌بگیر می توان برشمرد از این قرار است:
۱. سطح دانش عمومی و آگاهی مردم نسبت به حقوق اولیۀ انسانی که با ارادۀ آنها به دنیا می آید بالا رفته و بیم دارند این حقوق را می‌توان تأمین کنند یا نه.
۲. مسایل اقتصادی مردم را در فرزند‌آوری میانه‌رو کرده و این مسایل اقتصادی با وام به هر میزان حل نمی‌شود.
۳. در نگاه بخشی از مردم مزایای یک امر تبلیغاتی به یک امر عینی تبدیل شده و این دسته از مردم مشکلات اقتصادی چند فرزندی را چشیده‌اند. از این رو تنها انگیزه‌ای که می تواند آنان را به فرزند‌آوری تشویق و در واقع تشجیع کند این است که آن چه را مزیت می‌پندارند مزیت ندانند.
۴. یکی از انگیزه‌های فرزند‌آوری در همۀ ادوار «جانشینی پدر و مادر» بوده است. بهبود چشم‌گیر وضعیت بهداشت در دهه های اخیر و کاهش نرخ مرگ و میر کودکان به پدر و مادرها این اطمینان را بخشیده است که دو فرزند برای جانشینی کافی است.
۵. فرزند دیگر نیروی کار به حساب نمی آید. پسر را به چشم نیروی کار هم می دیدند و به ازای دختر می توانستند شیربها بگیرند. این انگاره تا اندازه قابل توجهی اکنون رنگ باخته است.
۶. هر نسل نسبت به نسل قبل وسایل جلوگیری از فرزندآوری بیشتری را در اختیار دارد و از این رو اصطلاح «فرزند ناخواسته» را کمتر می‌شنویم و گاه در واقع یکی از دو طرف می خواسته اما تظاهر به ناخواسته بودن می کند.
۷. اگر در گذشته شخصی فرزندان متعدد و پرشمار داشت به این خاطر بود که از چند همسر بود. تک همسری به کاهش فرزندآوری هم می انجامد.
۸. یکی از دلایل کاهش فرزندآوری این است که در دنیای مدرن جایگاه خانواده فروکاسته است. این می تواند از تبعات نفوذ فرهنگ غربی و حتی توطئه باشد. با این کاری ندارم اما یکی از انگیزه‌های فرزند بیشتر تقویت نهاد خانواده بود و وقتی نمی خواهند بیشتر تقویت کنند طبعا کمتر فرزند می آورند.
۹. تعریف «دارایی» تغییر گذشته است. فرزند در گذشته بخشی از دارایی بود. مثلا شخص می گفت: «سه پسر دارم» و فرزند بیشتر می آورد که دارایی او بیشتر جلوه کند. دوران ما اما به خاطر فضای مجازی عصر «نمود»هاست و جلوه کردن ها نه داشته هایی این گونه. دیگران نمی پرسند چند فرزند داری؟ می خواهند ببینند چه نمودی داری.
۱۰. فرزند پسر برای خانواده فرزند و برای حکومت سرباز است. هر قدر از اعتماد مردم و ساختار سیاسی کاسته شود از علاقه به تأمین نیرو هم کاسته می شود. این گزاره البته قطعی است و به نوع نگاه و باورها بستگی دارد.
۱۱. وقتی دختری در ۱۵ سالگی ازدواج می کند تا ۳۵ سالگی و در این ۲۰ سال ۵ فرزند می آورد ولی وقتی در ۳۵ سالگی ازدواج می کند از ۳۵ سالگی تا ۴۵ سالگی تنها ۵ سال زمان دارد و بعید است بتواند بیش از دو فرزند بیاورد.
۱۲. یک بار رییس مجلس شورای اسلامی در همایشی گفت: «سالانه ۲۰۰ هزار سقط جنین در ایران اتفاق می افتد.» قبلا اگر نطفه ای بسته می شد قانونی و غیر قانونی نمی توانستند موضوع را منتفی کنند اما جدای بحث شرعی به هر حال سقط جنین را نمی توان انکار کرد.
۱۳. سبک زندگی و سازه های مدرن بر پایه فرزندان بسیار طراحی و اجرا نشده است. در آپارتمان ۶۰ متری که نمی توان سه یا چهار فرزند را پرورش داد. نمی توان از یک طرف واحد های کوچک ساخت و عرضه کرد و از سوی دیگر الگوهای جدید را نادرست دانست.
۱۴. در دنیای قدیم هر قدر تعداد اعضای خانواده بیشتر می شد و به ایل و طایفه می رسید قدرت آن خاندان رو به فزونی می گذاشت اما در دنیای امروز فرد با عنوان «شهروند» تعریف می شود و نسبت شهروند با جامعه بر نسبت عضو خانواده با خانواده می چربد یا این گونه تصور می کنند.
۱۵. «هر آن کس که دندان دهد، نان دهد» باور عمومی ماست. واقعا نیز انسان حیران می ماند که زندگی چگونه می گذرد و دستی بالاتر را احساس می کنیم. نکته اما این است که نان، کافی به نظر نمی رسد و امکانات بیشتر مطالبه می شود. یا تعریف نان تغییر کرده است.
۱۶. در فیلم ها و سریال های خارجی فرزند زیاد تبلیغ نمی شود. تنها در سریال های ترکیه ای فرزندآوری تشویق می شود.
۱۷. یکی از دغدغه های خانواده ها نهادهای ضعیف است. فرزند را باید در ۶ سالگی به نظام آموزشی فرسوده بسپاری و سال ها درگیر این نظام آموزشی فرسوده شوی. از دوستان بسیاری که در ایران امکانات خوبی داشته ولی مهاجرت کرده اند شنیده ام که انگیزۀ اصلی آنان تحصیل فرزندان در مدارس بهتر بوده است. هر قدر هم امکانات داشته باشی گرفتار این سیستم آموزشی استعدادکُش می شوی و چرا باید به جای یک یا دو نفر به خاطر سه یا چهار نفر درگیر شوی؟
۱۸. قبح طلاق ریخته است و این یک واقعیت است. برخی زنان احساس می کنند هر قدر فرزند بیشتری داشته باشند هزینه جدایی بیشتر و امکان طلاق کمتر می شود. بنا بر این تصمیم می گیرند فرزند کمتری داشته باشند.
۱۹. در گذشته هویت زن به این بود که فرزند آقای «الف» و همسر آقای «ب» یا مادر آقای «ج» است. در دنیای مدرن اما امکان کسب هویت مستقل وجود دارد. این ارزش اگر چه غربی است اما در جامعه ما هم نفوذ کرده است.
۲۰. در نهایت این که تبلیغات فمینیستی هم در کاهش فرزندآوری مؤثر بوده است. سیمون دوبوآر می گفت: دو نهاد مادری و ازدواج زن را از زن بودن خارج می کند. این انگاره البته با حضور زنانی که این دو را با هم جمع کرده اند قطعا خدشه دیده است. با این همه نقش این تبلیغات و تفکرات را در کاهش فرزند‌آوری نمی توان انکار کرد.
این گفتار درصدد تأیید و تکذیب هیچ‌یک از موارد ۲۰ گانۀ بالا نیست و تنها می‌خواهد بگوید صرف سه میلیون تومان نمی تواند انگیزه فرزندآوری باشد! گاه همین که حس می کنی در قبال زمانی که به تندی از کف می رود انسانی در برابر شما قد می کشد و رشد می کند کافی است و حتی مهمترین انگیزه زندگی می شود.»
منبع: عصرایران

منبع: آفتاب

کلیدواژه: تولد فرزند وام خانواده مرکز پژوهش های مجلس فرزندآوری

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۴۹۸۵۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«ناآگاهی» بزرگ‌ترین تهدید سلامت روان

شبنم کوهی روانشناس و عضو انجمن روان‌شناسی ایران در گفت‌وگو با  خبرنگار گروه سلامت خبرگزاری علم و فناوری آنا با بیان اینکه «ناآگاهی» بزرگترین تهدید سلامت روان خانواده‌هاست، گفت: اصلاً معنای همدلی را نمی فهمیم و باید آموزش های لازم را ببینیم و در کنار این آموزش، مشاوره داشته باشیم.

وی افزود: متاسفانه فکر نمی کنیم که برای ورود به جامعه و گذراندن هر کدام از مراحل زندگی  نیاز به آموزش داریم اما  ازدواج می کنیم. بدون آموزش،  بچه‌دار می‌شویم و بدون اینکه بدانیم در هر مرحله از رشد کودک ما چه تأثیری داریم. برای مثال مادر یا پدر کودک 5 ساله را دعوا می کنند در صورتی که اصلا نمی دانند کودک تا سن 6 سالگی قدرت تفکر منطقی ندارد. والدین منطقی دعوا می کنند که برای مثال چرا سس را روی مبل ریختی، در صورتی که کودک چیزی نمی بیند و فقط می بیند که نزدیک ترین آدم، او را دعوا می کند. بعدها که بزرگ می شود والدین می گویند نمی دانم چرا بچه ام به یک رابطه غلط چسبیده است؟ یا چرا فرزند من مسئولیت پذیر نیست؟ این‌ها به این علت است که اصلا آگاهی نداریم که باید با فرزندمان چطور رفتار کنیم.

وی در پاسخ به این سوال که باید برای رفع این ناآگاهی چه کرد و کجا این آگاهی به دست می آید، گفت: متاسفانه این روزها از هر کسی بپرسید برای بهبود رابطه باید چه کار کنید و یا برای فرزندپروری و ... چه کار کنیم همه صاحب نظر هستند. اما مسئله اصلی این است که آموزش حتما زیر نظر متخصص باشد تا ببینیم این همدلی که می‌گویند چیست.

کوهی افزود:  برای مثال  از هر کسی بپرسید، آیا تو انسان همدلی هستی، می‌گوید نقطه ضعف من این است که خیلی مهربان هستم و همه را درک می کنم. اما زمانی که وارد بطن زندگی این فرد می شوید، متوجه می شوید که این فرد نمی داند همدلی در عمل یعنی چه. زمانی که با بچه یا همسر دعوا می کنم، همدلی یعنی چی؟ خوب گوش دادن یعنی چه و .... این روزها اگر از همه بپرسید می گویند که من از صبح تا شب به حرف های فرزندم و همسرم گوش می دهم اما اگر از همسر و فرزند پرسیده بشود، چیز دیگری می گوید.

این روانشناس خانواده گفت: ما اصلا معنای همدلی را نمی فهمیم و باید آموزش های لازم را ببینیم و باید در کنار این آموزش، مشاوره داشته باشیم. آدم‌ها فکر می کنند مشاوره زمانی باید انجام شود که اتفاقی برای ما پیش آمده باشد. آن زمان واجب است اما قبل از اینکه پیش بیاید هم لازم است. مشاوره در واقع حکم پیشگیری دارد. 

وی با اشاره به  اهمیت نقش مشاوره فردی افزود: با آموزش، کتاب خواندن و دوره رفتن، آموزش زیرنظر متخصص یک پیش زمینه و همزبانی با دنیای  مفاهیم روان شناسی پیدا می کنیم. حالا در اتاق درمان (در خصوص نوجوان، همسر و فرزند) یاد می گیریم این مفاهیم را چطور اجرا کنیم.

کوهی با اشاره به نقش فضای مجازی و تاثیرپذیری خانواده ها گفت: یک زمانی که فضای مجازی نبود، آدم ها از خیلی چیزها خبر نداشتند و بنابراین سطح انتخاب ها، توقعات و انتظارات مشخص بود. مثلا شخصی که در روستا زندگی می کرد با توجه به سطح روستایی که در آن زندگی می کرد، آرزوها شکل می گرفت. اما امروز می بینیم آدم ها در آن سر دنیا چه طور زندگی می کنند، چه ارزشها و اهدافی دارند و این باعث می شود که ما دچار اضطراب شویم، احساس کنیم عقب هستیم. این مسئله دامن خانواده ها را می گیرد. 

وی عنوان کرد: ما زوجهایی را در اینستاگرام می‌بینیم که مدام در مسافرت و خوشگذرانی هستند، بعد ما می بینیم که ما درگیر مشکلات متعدد از جمله اقتصادی و ... فرزند و مشکلات آنها هستیم. یا مثلا همسرم هر روز من را سورپرایز نمی کند، با گل به خانه نمی آید. این باعث می شود که احساس کنیم یک جای کار می لنگد. دلیل این احساس واهی این است که درگیر فضای مجازی شده ایم. البته به خیال خودمان همه چیز را می بینیم. چون ما عادت داریم قشنگی هایمان را قاب کنیم. 
کوهی ادامه داد: بدیهی است ما دعوای آدم های مجازی را نمی بینیم. هیچ وقت زندگی نرمال و صورت بدون آرایش آنها را نمی بینیم. در اینجا آموزش های روان شناسی خیلی مهم‌تر می شود.

 این روانشناس خانواده افزود: مهمترین کار این است که آدم ها بدانند زندگی گاهی سختی هایی دارد و قرار است در سختی ها کنار هم باشیم. البته منظورم این نیست که اگر همسرتان شما را کتک زد و خشونت خانگی داشت و خیانت کرد باید تحمل کرد.  اما یک زندگی ممکن است دعواهای بدی داشته باشد و ممکن است فرزندتان مسیری را انتخاب می کند که شما اصلا دوست نداشتید که چنین انتخابی داشته باشد و ... اما این ها مسائلی است که در هر زندگی وجوددارد و باید بدانیم که آنها را باید حل کنیم، نه اینکه تحمل کنیم، یا رها کنیم یا نه اینکه با همسر و بچه دعوا کنیم، زیرا زندگی سختی هایی دارد که باید آنها را بپذیریم و سعی در  اصلاح آن داشته باشیم و خانواده را حفظ کنیم چرا که  این خانواده با دردها زیباست و گرنه در خوشی‌ها و مسافرت ها همه هستند. زمانی که شما واقعا یک دردی را دارید و با یک نفر سختی را پشت سر گذاشتید، آن آدم ارزشمند است و آن فرد به شما حس امنیت می دهد و حس خانواده را القا می کند.

وی در رابطه با بزرگترین خطری که روابط خانواده را تحت تأثیر قرار می دهد، گفت:  مهمترین دلیل به هم ریختن خانواده «خشم درمان نشده» است. زمانی که به عنوان همسر و فرزند با شما دعوا می کنم (خصوصا فرزندان در دوره نوجوانی) حتی اگر مسئله کوچک باشد، تأثیری که در من می گذارد بزرگ است. این خشم است که همه چیز را از جمله صمیمیت، رابطه جنسی، تفریح، خوشگذرانی و رابطه به عنوان یک نقطه امن برای همسر و فرزند را از بین می برد و نقطه شروع خیانت و سردی عاطفی در خانواده است. جایی که همه چیز تمام می شود.

وی در پاسخ به این سئوال که برای رفع این خشم چه باید کرد، گفت: اولا باید مهارت فردی به عنوان پذیرش و جداسازی افکار داشته باشیم که این ها مهارت های حوزه آگاهی و آموزش است و باید بدانیم که «رابطه» سختی های خودش را دارد و «خشم» جزئی از رابطه است، اما باید بدانم که چطور این خشم را در خودم و ذهن و رابطه حل کنم. 

کوهی افزود: بعد از اینکه فهمیدم چطور در خودم و ذهنم مشکل را حل کنم حالا باید یاد بگیرم چطور با همسر و  فرزندم حل کنم. نحوه «درست صحبت کردن» و «گوش دادن» یک مسئله بسیار مهم و بزرگ است و تکنیک های مختلف دارد. خوب گوش کردن ویژگی های مشخص دارد. گاهی اوقات به همسر خود می گوییم مشکل کجاست؟ تا صحبت می کنم شروع به حمله می کنیم. می گوید چرا می پرسی وقتی نمی خواهی بدانی. بعد اگر بپرسید می گوید من همیشه به همسرم گوش می دهم. اول باید یاد بگیریم و  بدانیم که در موقعیت چطور از آن استفاده کنیم. نحوه درست گفت‌وگو را بدانیم. 

 این روانشناس به یکی از بحران های خانواده های ایرانی اشاره کرد و گفت: بحران خانواده های ایرانی «آرزوهای از دست رفته والدین» است که می خواهند فرزندان آنها را دنبال کنند و حتی همسرانشان با ملاک های آنها زندگی کنند. تفکر سنتی که ما داریم این است که راه یکی است و آنچه من می دانم درست است. یک مقدار باید ذهن را باز کرد و اجازه بدهیم که آدم ها مسیر فردی و شکوفایی خودشان را داشته باشند.
والدین باید استعداد فرزند را بشناسند و اجازه بدهند به جای «کنترل گری» و «تسلط روی زندگی»، اضطراب را بپذیریم و کنترل را برداریم و اجازه بدهیم خانواده با وجودی که هر کدام مسیر خود را می روند، در کنار هم باشند. 

وی افزود: همه خانواده به «تراپی» احتیاج دارند. یک پدر و مادر شاد، خانواده شاد می سازند. یعنی هم باید فردی و هم به عنوان یک پدر و مادر و زوج سالم و هم به عنوان خانواده که تربیت مناسبی برای فرزند داشته باشید تا فرزند شما بتواند آدمی شاد و خوشحال رشد کند و مسئولیت پذیر باشد. تراپی در هر جنبه فردی، زوجی و خانواده خیلی مهم است و می تواند در تمام ابعاد (درآمد خانواده، سلامت فیزیکی و روان خانواده و ازدواج و شغل و آینده فرزند) تأثیرگذار باشد. 

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • درخواست حق اولاد برای خانم های شاغل
  • ارائه تسهیلات به خانواده‌ها در راستای رفع موانع فرزندآوری
  • حق حضانت فرزند، اهرم فشار والدین
  • بیش از ۶۰۰ خانواده متقاضی فرزند خواندگی هستند
  • آغاز پخش فصل دوم برنامه «پا به ماه» از شبکه دو سیما
  • بیمه رایگان مادران غیر شاغل روستایی و عشایر دارای سه فرزند و بیشتر
  • فصل دوم مستند «پا به ماه» از شبکه دو سیما
  • اکران مستند پذیرش در مشهد
  • «ناآگاهی» بزرگ‌ترین تهدید سلامت روان
  • «ناآگاهی» بزرگترین تهدید سلامت روان است