Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-04-19@15:47:15 GMT

300 سرقت مسلحانه در پرونده مردان خشن +عکس

تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۶۰۴۸۵۳

300 سرقت مسلحانه در پرونده مردان خشن +عکس

11 متهم پرونده فرار زندانی مجروح از بیمارستان آخرین جزئیات تبهکاری‌های خود را فاش کردند.

به گزارش مشرق، سردار حسین رحیمی- رئیس پلیس تهران بزرگ - در تشریح عملیات دستگیری این گروه خشن گفت: صبح روز ۹ آبان ۹۷ یک زندانی مجروح برای درمان به بیمارستان امام خمینی منتقل شد اما ناگهان ۵ مرد مسلح با همدستی چهار زن و شلیک تیرهای هوایی مرد زندانی را فراری دادند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با شروع تحقیقات درباره این پرونده مشخص شد که اعضای این باند از سارقان مسلحی بودند که درگیری با پلیس، سرقت خانه و ده‌ها مورد جرم و جنایت در پرونده خود داشتند.

بیشتر بخوانید:

مهمانی شبانه عامل دستگیری زندانی فراری فیلم / عملیات دستگیری سارقان مسلح تهران

بلافاصله دستگیری این افراد به‌صورت ویژه در دستور کار پلیس قرار گرفت، تیم های متعددی برای کنترل این سارقان به سراسر کشور منتقل شدند و کمتر از ۲۰ روز پیش یکی از متهمان بازداشت شد بدین ترتیب سایر متهمان نیز شناسایی و بامداد سوم بهمن در عملیاتی غافلگیرانه پنج مرد و پنج زن بازداشت شدند.رحیمی با بیان اینکه این زنان به‌عنوان طعمه مورد استفاده قرار می‌گرفتند، گفت: پنج قبضه سلاح کلت جنگی که یکی از آنها متعلق به مأمور بدرقه زندان بود، کشف شد، در هنگام عملیات یکی از مجرمان قصد تیراندازی به پلیس را داشت که اجازه عکس‌العمل به وی داده نشد و از ناحیه پا مصدوم شد.

اعضای این باند پس از فراری دادن متهم ۳۰۰ فقره سرقت خانه در تهران، البرز، اصفهان و لرستان مرتکب شدند. متهمان این پرونده با دستور بازپرس ایرد موسی از شعبه پنجم دادسرای سرقت بازداشت و در اختیار کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند.

ترس از حبس طولانی

سعید، ۳۰ ساله، همان مرد زندانی است که با دستور او برادران و دوستانش وارد عمل شده و او را هنگام ورود به بیمارستان فراری دادند.

چه شد که تصمیم گرفتی از زندان فرار کنی؟

در آخرین سرقتم قصد فرار داشتم که با شلیک پلیس دستگیر شدم. تیر به شکمم خورد و برای درمان باید به بیمارستان می‌رفتم. آخرین باری که دکتر مرا معاینه کرد گفت دو ماه دیگر برای ادامه درمان بیا اما این دو ماه به ۶ ماه رسید. از طرفی متوجه شدم که به خاطر پرونده‌های قبلی‌ام به حبس‌های طولانی مدت محکوم شده‌ام و باید سال‌ها عمرم را در زندان سپری کنم. برای همین با برادرم تماس گرفتم و از او خواستم مرا فراری دهد.

نقشه فرار را کی کشیدی؟

دو ماهی می‌شد به راه‌های فرار فکر می‌کردم. شب حادثه که متوجه شدم قرار است به بیمارستان بروم با برادرم تماس گرفتم و موضوع را گفتم.

سابقه داری؟

۱۰ سال به خاطر درگیری بر سر اختلاف ملکی در زندان خرم آباد بودم و حدود دو سال قبل آزاد شدم.

اهل کجایی؟

کوهدشت اما پارسال از دست کسانی که با آنها اختلاف داشتیم فرار کردیم و به تهران آمدیم و از آن به بعد نقشه سرقت از خانه‌ها را هم اجرا کردیم.

پول برای این تغییر محل‌ها را از کجا می‌آوردید؟

پول سرقت‌ها بود. چون ما فراری بودیم هر جایی را نمی‌توانستیم اجاره کنیم. شبی یک میلیون تومان اجاره خانه می‌دادیم.


۸ ساعت عمل جراحی در خانه

یونس، برادر متهم اصلی پرونده است که در فرار نقش داشته است.

نقشه فرار چگونه طراحی شد؟

ما دو ماشین پژو پارس و دنا داشتیم و دو موتور سیکلت. یکی از موتورسیکلت‌ها با یک سرنشین مقابل در بیمارستان بود. من به همراه دو نفر دیگر از ساعت ۸ صبح مقابل بیمارستان بودیم.ساعت ۱۱ بود که ماشین حمل زندانیان آمد و برادرم به همراه زندانی‌های دیگر از ماشین پیاده شد. زمانی که داخل محوطه بیمارستان شدند منتظر ماندیم که مأموران بدرقه و بیمارانشان از هم جدا شوند. بعد از آن با تهدید اسلحه به سمت مأمور بدرقه رفتیم. من کلید دستبند را داشتم و با آن دست برادرم را باز کرده و برادرم را روی دوشم انداختم.

تیراندازی کردید؟

بله، ۴ تیر هوایی توسط همدستانم شلیک شد. من درحالی که برادرم روی دوشم بود به طرف در خروجی دویدم و آنها با اسلحه سعی می‌کردند که مردم را متفرق کنند. برادرم را روی موتورسیکلتی که در مقابل در ورودی بود گذاشتم و خودم و دو همدست دیگرم به سمت خیابان دویدیم و سوار ماشینها و موتورسیکلت شده و فرار کردیم و به خانه یکی از دوستانم رفتیم.

نگران سلامتی برادرت نبودی؟

فکر آن را هم کرده بودیم. یکی از دوستان مورد اعتمادم برای ما پزشکی آورد که در مقابل دریافت پول زیادی در خانه برادرم را عمل کرد.عمل ۸ ساعت طول کشید و حال برادرم رو به بهبودی رفت.

دستگیری در جشن تولد

حمید یکی دیگر از ۶ برادر متهم فراری زندان است. او و دوست دخترش در این عملیات دستگیر شدند.

نقش دوست دخترت چه بود؟

گاهی اوقات برای ما باغ و خانه اجاره می‌کرد. یا در سرقت‌ها همراهمان بود.

چطور با او آشنا شدی؟

هم ولایتی‌مان بود. دانشجوی حسابداری در تهران است. شبی که دستگیر شدیم جشن تولد او بود و همه درگیر تولد بودیم که گیر افتادیم.

قصد داشتید از ایران بروید؟

به هیچ وجه. چون اصلاً فکرش را هم نمی‌کردیم پلیس بتواند ما را دستگیر کند.

به خاطر رفاقت

مهدی، یکی دیگر از افرادی است که در این فرار هالیوودی شرکت داشته است. او مدعی است که به خاطر رفاقت و بدون هیچ پولی در این فرار شرکت داشته است.

سابقه داری؟

بله، به خاطر درگیری و مواد مخدر و شرارت.

اتهامات دیگری هم داری؟

چند سال قبل مردی به خواستگاری خواهرم آمد من به این ازدواج راضی نبودم. همین باعث درگیری و تیراندازی شد و من هم یک تیر به پای یکی از آنها شلیک کردم.

اتهام قتل هم داری؟

یکسال قبل در یکی از شهرستان‌های اطراف تهران دعوایمان شد و من تیراندازی کردم. مجروح را به بیمارستان بردند اما فوت کرد و بعد از مرگ من فرار کردم.

سرقت از خانه استاد دانشگاه

یکی از شاکی های پرونده این باند خشن مرد میانسالی است که استاد دانشگاه ایران و مقیم اتریش است. او از سرقت ۲ میلیاردی خانه اش گفت.

چطور خانه‌تان سرقت شد؟

شهریور بود من به مسافرت شمال رفته بودم و قرار بود بعد از آن به اتریش بروم زمانی که به خانه آمدم متوجه شدم که گاوصندوق خانه به سرقت رفته و ۲ میلیارد طلا و جواهرات، یورو و دلارهایم به سرقت رفته است. فیلم دوربین مداربسته را که دیدیم نشان می‌داد سه نفر وارد خانه شدند. سارقان ۲۶ دقیقه داخل خانه بودند و با خیال راحت خانه را سرقت کردند. همین افراد یک ماه بعد خانه همسایه مان را زدند.

شما از کجا می‌دانید که سارقان یکی بودند؟

خانه ما پلاک ۳۳ در یکی از فرعی‌های میرداماد است. درست یک ماه بعد همسرم متوجه سر و صدا از خانه شماره ۳۱ می‌شود. به همسایه‌مان زنگ می‌زند که از خانه‌تان صدا می‌آید او می‌گوید کسی خانه نیست حتماً دزد آمده است. همسرم بلافاصله با پلیس تماس می‌گیرد. هنگام خروج مأموران گشت به‌دنبال تماس همسرم به آنجا می‌آیند. سارقان هم که مأموران را می‌بینند اقدام به تیراندازی کرده و متواری می‌شوند.

منبع: روزنامه ایران

منبع: مشرق

کلیدواژه: بودجه 98 جام ملت های آسیا تحولات ونزوئلا جشنواره فجر اخبار حوادث سارقان مسلح سرقت مسلحانه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۶۰۴۸۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ناگفته‌های همسر ناصر عبداللهی از مرگ او پس از ۱۸ سال

به گزارش «تابناک»، پس از ۱۸ سال اما «فاطمه فهیمی» همسر«ناصر عبداللهی» در گفت‌وگو با «فراز» ناگفته‌های زیادی را به زبان می‌آورد. 

زندگی ناصر عبداللهی بعد از جدایی از همسر اول

فاطمه فهیمی می‌گوید: «همسر اول ناصر بعد از جدا شدن، تمام زندگی، خانه و اسناد داخل خانه که برای ناصر و بچه‌ها بود را شبانه جمع کرد. به جز وسایل خیلی کوچک که آن هم برای اتاق خواب بچه‌ها بود، حتی برخی از وسایل بچه‌ها را که می‌توانست برده بود. ایشان شبانه رفتند و مدت‌ها خبری از او نبود، ۶ سال بچه‌ها در کنار من و تا زمانی که پیش ناصر بودم زندگی می‌کردند. از بچه‌ها نگهداری کردم و هیچ خبری از آن زن نبود».

او ادامه می‌دهد: «زمانی که ما به بندر آمدیم مدت‌ها در خانه پدرم ساکن بودیم تا زمانی که بتوانیم خانه‌ای تهیه کنیم. چون رفتن ما به بندر یک دفعه اتفاق افتاد. ناصر گفت ۱۰ سال می‌شود در تهران است و می‌خواهد به بندر برگردد. وقتی به بندر آمدیم، پدرم نمازخانه‌ای را که در پایگاه فرهنگی داشت به ما داد تا ما بتوانیم وسایل را آن‌جا بگذاریم. بعد از آن تا وقتی که ما خانه پیدا کردیم در منزل پدرم ساکن شدیم».

فهیمی می‌گوید: «روزی که این اتفاق برای ناصر افتاد من در منزل پدرم بودم و خانه خودم نبودم. من به خواسته خود ناصر به خانه پدرم رفتم و ناصر گفت من در حال تنظیم قطعه‌ای هستم، شما برو و من هم تا غروب خودم را می‌رسانم. همه بچه‌ها در خانه بودند (نوید، نازنین و نامی)».

او با بیان این‌که یکی دو ماه بعد از رفتن به خانه خودمان این اتفاق افتاد، ادامه می‌دهد: «روزی که این اتفاق افتاد بچه‌ها به مدرسه رفتند و من با دخترم نینا برای خرید رفتیم که ناصر به‌من گفت شما برو من خودم به دنبالت می‌آیم. وقتی من رفتم، بعد از آن با ناصر تماس گرفتم و جوابی نداد. با بچه‌ها که تماس گرفتم آن‌ها خانه بودند. یک‌بار گفتند پدرشان خواب و بار دیگر گفتند در حال کار کردن است. فردای آن روز به من گفتند شما در سورو بمان پدر خودش به دنبالت می‌آید».

همسر ناصر عبداللهی می‌گوید: «فردای صبحی که من به خانه پدرم رفته بودم خانواده ناصر به منزل پدرم آمدند؛ فکر می‌کنم برادر ناصر بود که به دنبال پدرم آمد و پدر من نیز رفت. هرچه تماس گرفتم با پدرم که بپرسم چرا خانواده ناصر به دنبالش آمدند پاسخی نداد. بعد فهمیدم که ناصر در بیمارستان است که آن هم پدرم به من گفت. هیچ‌کس به من حرفی نمی‌زد، حتی مادر ناصر به من گفت حال ناصر خوب است و گفته فعلا به خانه نیا با وجود این‌که ناصر در بیمارستان بود».

تن بی‌جانی که روی تخت بیمارستان افتاده بود…

او ادامه می‌دهد: «وقتی من به بیمارستان رفتم ناصر اصلا اوضاع خوبی نداشت. سر تا پای او دچار مشکل شده بود. حالا چه اتفاقی برایش افتاده بود واقعا متوجه نشدم. خانواده من نیز متوجه نشدند چه اتفاقی افتاده است. اما حاشیه‌ها زیاد بود. می‌گفتند کار ما بوده و ما ناصر را زده‌ایم».

فاطمه فهیمی می‌گوید: «تنها یک تن بی‌جانِ بدون جمجمه، کتف، زانو و مچ پا را در بیمارستان دیدم. صورت ناصر زخمی و کلیه‌ها از کار افتاده بود. من این جسمی که کاملا بی‌جان است را در بیمارستان دیده‌ام. این‌که چه بلایی سر این آدم آمده بود را تا به امروز من نفهمیده‌ام».

او ادامه می‌دهد: «ناصر یک سنی مذهب معتقد به اهل بیت بود. حتی زمانی که می‌خواست موزیک احمد سانی را بخواند وقتی با پدر من مشورت کرد، پدرم به او گفت حمایتت می‌کنم و حالا ما را به این‌که ناصر را کشته‌اید محکوم می‌کنند».

قانون به فاطمه فهیمی اجازه پیگیری نداد!

همسر ناصر عبداللهی می‌گوید: «وقتی من به‌خاطر پرونده ناصر به تهران رفتم و پیگیری کردم؛ گفتند شما نمی‌توانید به‌عنوان همسر پیگیری کنید، فقط پدر، مادر و پسر ارشد او می‌توانند پیگیر پرونده ناصر باشند. حتی قانون به من اجازه پیگیری نداد».

او ادامه می‌دهد: «بار‌ها به کسانی که من را مقصر دانسته و حاشیه می‌سازند گفته‌ام اگر من قاتل ناصر هستم چرا باید زنده بگردم؟ مگر ناصر پدر، مادر و خانواده نداشت؛ چرا هیچ‌کدام از من شاکی نشدند؟ مگر به من نمی‌گویید قاتل؟ بالاخره آدم باید یک سرنخی را بگیرد تا به واقعیت برسد. وقتی من برای پیگیری می‌روم، می‌گویند شما نمی‌توانید، باید فامیل درجه یک باشد؛ من که زن ناصر بوده‌ام فامیل درجه یک محسوب نمی‌شوم. می‌گویند مادر، پدر، خواهر، برادر و پدر، این‌ها می‌توانند پیگیر پرونده ناصر باشند».

فاطمه فهیمی می‌گوید: «وقتی من برای پیگیری می‌روم و می‌گویند شما نمی‌توانی و حق این کار را ندارید، چطور پیگیر پرونده ناصر باشم؟ اگر قانون این اجازه را به‌من می‌دهد من پیگیری کنم! به من که هیچ اختیار عملی داده نشد، آن‌ها هم که اختیار داشتند نرفتند، نمی‌دانم چرا، فقط می‌شنوم که به من می‌گویند خانم فهیمی برادر ناصر گفته است که شما ناصر را کشتید. من هم به آن‌ها گفتم برادر ناصر تا دوسال بعد از فوت او در حمایت و پیش ما بود. پس چرا چیزی نگفت؟ چرا در آن دو سالی که ما به او کمک کردیم نگفت که ما قاتل هستیم، اکنون می‌گوید؟ برادرهایش می‌توانند این موضوع را پیگیری کنند، اما این‌کار را نمی‌کنند».

پزشکی قانونی؛ دلیل مرگ نامعلوم، پرونده مختومه است!

فاطمه فهیمی با اشاره به این‌که خانواده ناصر گفتند ما پیگیری کردیم پرونده مختومه است و دیگر نمی‌شود پرونده ناصر ادامه داشته باشد، ادامه می‌دهد: «حالا چه دلیلی داشت، من نمی‌دانم و متوجه نمی‌شوم. گواهی پزشکی قانونی گرفتم دلیل مرگ را نامعلوم زده بود. بچه‌هاهم بعد از این اتفاق رابطه خودشان را با من قطع کردند و هیچ‌کدام جواب درستی به من ندادند. من نمی‌توانم در خصوص این‌که آیا آن‌ها خبر دارند که چه اتفاقی افتاده است، نظری دهم؛ زیرا متوجه نشدم چه اتفاقی برای ناصر افتاد».

او می‌گوید: «از خانواده عبداللهی تنها کسی که می‌توان از او به‌عنوان یک انسان حرف زد تنها ناصر بود. من هیچ چیز خوبی در این خانواده ندیده‌ام. من هم دوست‌دارم بدانم چه اتفاقی برای همسرم افتاد. چه چیزی شد که ناصر آن شکلی شد و چه کسی این بلا را سر ناصر آورد؟ برای منی که محکوم به قتل ناصر هستم نیر سوال است. حتی نمی‌دانم که چرا پسرهایش به دنبال این موضوع نمی‌روند».

فهیمی با بیان این‌که من به‌خاطر تمام شدن حاشیه‌ها می‌روم سراغ پرونده، ادامه می‌دهد: «اما نمی‌شود، زیرا تمام پرونده‌های قانونی ناصر دست برادر و خانواده او است. آن‌ها هم یک کلام می‌گویند پرونده بسته شده و این اختیار به‌من داده نمی‌شود».

مرگی که نه خودکشی بوده و نه بر اثر اعتیاد

او با تاکید بر این‌که ناصر اهل خودکشی نبود و به هیچ عنوان اعتیاد هم نداشت، ادامه می‌دهد: «ناصر را زده بودند، اما این‌که چه کسی این‌کار را کرد من هیچ‌وقت نفهمیدم. هیچ‌کس پیگیری نکرد. من می‌دانم به ناصر حمله شده است از آثاری که در بدن ناصر دیده می‌شد مشخص بود. هیچ‌کس نمی‌تواند جوری به سر خودش بزند که جمجمه‌اش ترک خورده و نرم شود. هیچ‌کس جوری که یک تکه گوشت از صورتش کنده شود خود را نمی‌زند. هیچ‌کس نمی‌تواند در این حد خود را بزند که هر دو کتف، زانو و مچ پا را خورد کند».

همسر ناصر عبداللهی می‌گوید: «من در کسی دشمنی با ناصر ندیده بودم وقتی چیزی ندیده‌ام نمی‌توانم کسی را محکوم کنم. پزشک قانونی حتی حمله را تایید نکرد و دلیل مرگ را نامعلوم زده بود. مسئله ناصر به لحاظ قانونی و پیگیری مشکل داشت».

او با اشاره به قتل روح‌الله داداشی، ادامه می‌دهد: «چند سال پیش وقتی که روح‌الله داداشی را کشتند و زمانی که قاتل او را دستگیر و اعدام کردند من در تهران بودم. برای یک کار قانونی رفته بودم و همان‌جا گفتم که قاتل روح‌الله داداشی یک شبه با این‌که متواری شده و فرار می‌کند پیدا می‌شود؛ زیرا به لحاظ قانونی پیگیری شده و او را پیدا کردند. اما برای ناصر با آن همه شدت جراحتی که روی بدن‌اش بود هیچ پیگیری انجام نشد»

محکومیتِ بی اساس

فاطمه فهیمی می‌گوید: «بردار من آن زمان هیچ سنی نداشت و الان می‌گویند او قاتل است. چرا کسی را نبردند؟ اگر می‌گویند ما قاتل هستیم چرا ما را نبرده‌اند؟ خیلی‌ها من، برادر و پدرم را محکوم می‌کنند. ناصر تمام زندگی‌اش با من و خانواده‌ام بود. اما نمی‌دانم یک‌دفعه چه اتفاقی افتاد که گفتند ما او را کشته‌ایم. اگر بحث اختلاف با زن بود بله ناصر با زن اول خود خیلی اختلاف و مشکل داشت. اما با من و خانواده من هیچ‌جوره مشکلی نداشت. من آن‌ها را هم محکوم نمی‌کنم با این‌که مشکلاتی بین آن‌ها بوده من می‌گویم بالاخره زن و مرد بودند».

او ادامه می‌دهد: «من کسی را محکوم نمی‌کنم، اما تیر محکومیت تا آخرین لحظه سمت من است. با این‌که من تا آخرین لحظه کنار ناصر بودم و یک لحظه از او جدا نشدم. بعد می‌آیم کاری کنم که ناصر نباشد؟ اما اکنون همه می‌گویند کار زن دوم او و دایی‌هایش بود».

اخباری که می‌تواند خانمان‌سوز باشد

فهیمی در ارتباط با اخباری که به گفته او کذب و دروغ بوده است، می‌گوید: «برادر من با ارشاد صحبت کرد و آن‌ها گفتند کاری که ما می‌توانیم انجام دهیم این است که در ارتباط با سایت‌های خبری قانونی پیگیر شوید که کسی به خودش اجازه ندهد همچین کاری را کند. وقتی نهاد قضایی می‌گوید پرونده ناصر مختومه است و پیگیری نمی‌شود کنید از ما چه کاری بر می‌آید؟ چرا بعد از ۱۸ سال دل بچه‌اش را آزار می‌دهید؟ طرف آمده به دختر من پیام داده است، سکوت می‌کنی، چون مادرت قاتل است؟».

او ادامه می‌دهد: «نینا به‌دلیل این اتفاقات یک دفعه دچار حمله عصبی می‌شود. او را پیش دکتر برده‌ام و می‌گوید لقمه عصبی در گلویش در آورده است و این می‌تواند بچه را دچار خفگی کند. به دلیل استرس، بغض و شوک‌های عصبی. خدا می‌داند من چگونه با کمک خانواده‌ام در تمام این ۱۸ سال نینا را بزرگ کرده‌ام و نگذاشتیم کمبودی داشته باشد. اما الان که بزرگ شده است هر کسی یک چیزی به او می‌گوید».

ابهاماتی که با گذشت ۱۸ سال، هنوز برملا نشده است

همسر ناصر عبداللهی با اشاره به این‌که روزی که این اتفاق برای ناصر افتاد همه دیدند، آن‌جا بودند، می‌گوید: «خانواده‌اش اولین کسانی بودند که او را در بیمارستان دیدند. پرسنل صدا و سیما، ارشاد، دوستان ناصر حتی از تهران همه آمدند و ناصر را در آن وضعیت دیدند. من فقط می‌دانم این اتفاق نه از سر خودکشی است نه اعتیاد».

او ادامه می‌دهد: «ناصر دچار مرگ مغزی شده و پشت جمجه‌اش نرم شده بود. آدم چه ضربه‌ای می‌تواند به خودش بزند که پشت سرش نرم شود؟ هیچ‌کس این شکلی نمی‌تواندا خودکشی کند. اگر انگشت اشاره سمت خانواده من است پس چرا وقتی خانواده ناصر حق پیگیری دارند، پیگیری نمی‌کنند؟ چرا در گوش همه می‌گویند کار خانواده زنش است. چرا بعد از ۱۸ سال هنوز پیگیری نکرده‌اند؟».

دیگر خبرها

  • تهدید مسلحانه علیه کنسولگری ایران در پاریس | محاصره ساختمان دیپلماتیک توسط پلیس + فیلم
  • دزدی میلیاردی از برج لاکچری نیاوران توسط سه تبعه افغان
  • سرقت چندین میلیاردی از برج لاکچری نیاوران | خانه ۲ مهاجر کانادا غارت شد
  • سرقت میلیاردی از خانه ۲ مهاجر در برج‌های نیاوران
  • پیام اسرای فلسطینی از «سلاخ‌خانه» اسرائیل برای اعراب و جهان
  • دزدی میلیاردی از خانه ۲ مهاجر کانادا در برج لاکچری نیاوران
  • سرقت ۱۰ میلیاردی نظافتچی از خانه‌ای در لواسان
  • اعترافات متهمان زورگیری اتوبان صدر: از ترس به شمال فرار کردیم!
  • دستگیری سارق زورگیر در تبریز
  • ناگفته‌های همسر ناصر عبداللهی از مرگ او پس از ۱۸ سال