Web Analytics Made Easy - Statcounter

با این که او جایگاه ویژه ای در درباره پهلوی داشت اما تا پنج سال پس از انقلاب اسلامی هیچ کس از او خبرنداشت و پیگیری های ویژه اطلاعاتی برای دستگیری او ادامه داشت تا این که فردوست در پاییز 1362 در تهران بازداشت شد اما به دلیل ملاحظات امنیتی خبر آن رسانه ای نشد تا این که در سال 1364 فردوست در قاب تلویزیون به بیان خاطراتش از رژیم پهلوی پرداخت و همه را غافلگیر کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

روایت چگونگی بازداشت این عنصر مهم دربار پهلوی تاکنون منتشر نشده بود. اما یکی از مسئولان رسیدگی به پرونده فردوست در گفت و گو با پایگاه اطلاع رسانی موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی با اشاره به نقش مهم فردوست در رژیم پهلوی گفت: ما در خارج سرنخ هایی را از فردوست دنبال کردیم، ولی ردی از او نیافتیم و کسی او را ندیده بود. آمریکا، آمریکای لاتین، کانادا، اروپا، ترکیه، حتی کاستاریکا را که هژبر یزدانی، سرمایه‌دار مشهور و عضو تشکیلات بهاییت آن جا بود، بررسی کردیم، روزنامه‌ها و مجلات ضدانقلاب را بررسی کردیم ولی ردی از حضور او یا ملاقاتش با کسی نبود.

وی افزود: بنابراین به این نتیجه رسیدیم که فردوست می‌تواند در ایران باشد، یعنی حداقل سرنخ هایی را می‌شود پیدا کرد که احتمال حضورش در ایران را تقویت می‌کند.

ماجرای شبکه پنهان ساواک

وی اظهارکرد: آن زمان ما در داخل هم یک شبکه‌ پنهان از ساواکی های قدیمی که به هر دلیلی در داخل کشور مانده و بریده بودند و با ما همکاری می‌کردند، تحت هدایت خود داشتیم که در پوشش ضدانقلاب داخلی فعال بودند.  ما خیلی افراد را از طریق همین شبکه می‌گرفتیم، مثلا طرف می‌آمد با این شبکه‌ تحت نظر ما همکاری می‌کرد و رویش سوار می‌شدیم و در نهایت به دستگیری یا کشف خطوط ارتباطی‌اش منجر می‌شد. ما به این افراد خط می دادیم که در ارتباط‌گیری های تان با ضدانقلاب داخل، درباره فردوست پرس‌و‌جو کنید و ببینید خبری از او دارند؟ آیا ردی هست یا نه؟

این مقام مسئول در پرونده فردوست با اشاره به شنود تماس های نیروهای ساواک و دست یافتن به یک پزشک ساواکی که با فردوست ملاقات کرده بود گفت: یکی از چیزهایی که از او گرفتیم، یک آدرس بود که گفت فردوست را آن جا معاینه کرده‌ام. خانه پدری فردوست بود سمت میدان انقلاب، کنار دانشگاه تهران.

او در ادامه با اشاره به بازداشت این مهره کلیدی رژیم پهلوی افزود: او هیچ مقاومتی نکرد و خیلی راحت برخورد کرد. وسایل اش را یک چک کلی و مختصر کردیم و همان شب او را بردیم. با توجه به این که موضوع فردوست که در این مدت پیگیری می‌کردیم، کیس (مورد) مهمی بود، از همان ابتدا او را با نام دیگری-گمان می‌کنم سرهنگ حسینی- در بازداشتگاه ثبت کردیم.

وی با اشاره به این که تصمیم گرفتیم اعلام نکنیم فردوست را گرفته‌ایم و همین خط مبهم بودن سرنوشت اش را حفظ کنیم، گفت: به او هم گفتیم به هیچ وجه اسمت را به دیگران نگو، فقط ما که با تو مرتبط ایم آن را می‌دانیم و کارهایت را با ما مطرح کن که گفت باشد.

ماجرای تلاش بازرگان برای فراری دادن فردوست

این مقام مسئول پرونده فردوست درباره علت خارج نشدن او از کشور هم توضیح داد: بعد از مدتی که بازجویی‌اش کردیم متوجه شدیم نرفتن اش به خاطر این بود که واقعا به هیچ کس اعتماد نداشت و سرنخ های ارتباطی‌اش هم کور شده بود. روزهای حاکمیت دولت موقت هم با آن ها و مهندس بازرگان مرتبط بود و آن ها هم گفته بودند، خارجت می‌کنیم، ولی عملی نشده و او مستاصل مانده بود.

وی ادامه داد: توضیح داد که فردی رابط بین او و دولت موقت بوده، مهندس بازرگان هم گفته بود او را از ایران خارج کنید. یک قراری هم تعیین کرده بودند که او را منتقل کنند و مهندس بازرگان هم در جریان جزئیات این ماجرا بود.

او با اشاره به ملاقات با بازرگان در مجلس برای بررسی صحت و سقم این موضوع گفت: آقای بازرگان را دعوت کردند و با او صحبت کردیم و او گفت بله، همین طور بوده. بالاخره آن موقع دیدگاه جبهه ملی و نهضت آزادی این طور بود که از سر و صدا و اعتراضات غرب هراس داشتند.

وی افزود: به ما گفت اگر او را می‌گرفتند و می‌کشتند چه اتفاقی می‌افتاد؟ ما دنبال کشتار و محاکمه نبودیم و این حرف ها. چون اساسا نهضت آزادی نگاهش این بود که حداکثر شاه می‌ماند و سیاست های رفورمیستی و اصلاحی در چارچوب همان رژیم شاه پیاده می‌شود.

وی درباره وضعیت فردوست پس از بازجویی ها گفت: بعد از مدتی که بازجویی‌ها خوب جلو رفت کم‌کم تسهیلاتی برایش فراهم کردیم، داروهای کنترل بیماری‌اش، غذایی که می خواست، چیزهایی را که می‌خواست، می‌گرفتیم یا حتی بعضی چیزها را می‌گفت فامیل هایش برایش می‌آوردند. رادیو، تلویزیون و روزنامه هم در اختیارش قرار دادیم. گاهی گزارش و مطالبی را که ضدانقلاب درباره‌اش می‌نوشت، می‌دادیم بخواند.

او درباره نگاه فردوست به انقلابی ها هم گفت: او بچه‌های ما را با افراد ساواک و بازداشتگاه‌های زمان شاه مقایسه می‌کرد و می‌گفت نظام با شماها ادامه پیدا می‌کند چون زندگی تان را وقف هدفتان کرده‌اید و حرف هایی از این دست... اوایل در ذهن امثال او این بود که خط شوروی یا انگلیس در انقلاب غالب است و کار دست آن هاست ولی بعد آمد دید نه، فضا واقعا تغییر کرده است.

منبع: ایلنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۶۴۲۷۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

درباره اولین شهید ترور جمهوری اسلامی ایران

امروز، ۳ اردیبهشت مصادف است با چهل‌ ‌و پنجمین سالروز شهادت سید محمد ولی قرنی، شخصیتی که نه‌تنها در تثبیت موقعیت ارتش در نظام جمهوری اسلامی نقش کلیدی داشت، بلکه با شهامت و ایستادگی در مقابل طرح‌هایی که در جهت فروپاشی ارتش مطرح می‌شد، که در پشت این قضیه دست آمریکا بود، به ارتش هویت داد. به همین خاطر خاری در چشم دشمنان شد و او را به شهادت رساندند.

زندگی نامه شهید قرنی

‫شهید قرنی سال ۱۲۹۲ خورشیدی، در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. پدرش، میرزا آقاخان از مدیران مخابرات تهران بود. وی تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان گل‌بهار اصفهان و تحصیلات متوسطه‌اش را در دبیرستان دارالفنون در تهران آغاز کرد و در دبیرستان نظام ارتش به پایان رساند. در سال ۱۳۰۹ وارد دانشکده افسری شد و در سال ۱۳۱۳ با درجه ستوان دومی، در رسته توپخانه فارغ‌التحصیل گردید.

فعالیت‌های قرنی قبل از انقلاب ۵۷

قرنی به علت شایستگی و کاردانی، رتبه‌های نظامی را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و در آخرین مرحله پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، با درجه سرتیپی در راس رکن دوم ستاد ارتش قرار گرفت و تا ۲۰ بهمن ۱۳۳۶ در این سمت بود. در زمان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، فرمانده نظامی تیپ گیلان بود.

بر پایه اسناد موجود، خرده‌گیری سیاسی قرنی علیه حکومت سرسپرده محمدرضا شاه پهلوی، مهره استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا و صهیونیسم بین‌الملل، از پایان ۱۳۳۵ و در دوران نخست‌وزیری حسین علاء آغاز شد. در این دوران، جایگاه سیاسی قرنی در چارچوب انتقاد از دولت‌های وقت بود و این انتقاد، با نخست‌وزیری منوچهر اقبال در فروردین ۱۳۳۶ بالا گرفت.

قرنی در مهرماه ۱۳۳۶ به درجه سرلشکری رسید که این امر نشانگر اعتماد محمدرضا پهلوی به او تا این تاریخ می‌باشد. در ۲۰ بهمن ۱۳۳۶ وی که با درجه سرتیپی در جایگاه رکن دوم ستاد ارتش بود، با به دست‌آوردن عنوان معاون دوم ریاست ستاد ارتش، از سمت یاد شده، برکنار و در ۲۶ بهمن ۱۳۳۶ از جایگاه پایانی نیز کنار گذارده شد.

آغاز فعالیت‌ سیاسی

مبارزه سیاسی عمل‌گرایانه سپهبد قرنی از ۱۳۳۶ آغاز شد. او در دوران خدمت، به فساد مالی در درون ارتش پی برد و در رایزنی با گروهی از همفکران و همکاران، خود را برای اصلاح این وضعیت شروع نمود. برای اینکار، در ۱۳۳۶ هنگامی که ریاست رکن دوم ارتش را به دوش داشت، طرح کودتایی را برای براندازی تاج و تخت محمدرضاشاه پهلوی ریخت که افشای آن، به دستگیری وی در هشت اسفند ۱۳۳۶ انجامید.

پس از روشدن سندهایی درباره نقش آمریکا در این ماجرا و دستگیری قرنی، وی در ۳۱ تیر۱۳۳۷، از ارتش شاهنشاهی اخراج گردید.

قرنی در هشتم آذر ۱۳۳۹، پس از گذراندن ۲ سال و ۸ ماه زندان، آزاد شد. پس از آزادی، از ۱۳۴۱ کوشش خود را علیه حکومت بیگانه ‌دوست پهلوی پررنگ‌تر ساخت. برپایه گزارش ساواک، در این دوره از فعالیت قرنی که تا انقلاب اسلامی دنبال گردیده است، هیچ ردپایی از ارتباط وی با آمریکا موجود نیست.

قرنی و انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره)

همزمان با آغاز مبارزه سیاسی حضرت امام خمینی(ره) علیه حکومت دست‌نشانده شاهنشاهی پهلوی، آمریکا و اسرائیل و همچنین دلبستگی محمدولی به خواندن کتاب‌های سیاسی و مذهبی، او را به گرد شاگردان جنبش اسلامی امام(ره) وارد کرد.

در همین راستا، به چهره‌های مذهبی؛ همچون آیت‌الله سیدمحمود طالقانی و آیت‌الله سید محمدهادی میلانی نزدیک می‌گردد. به زودی پیوندهای قرنی با آیت‌الله طالقانی، دیدار وی با آیت‌الله میلانی در جریان قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲و حضورش در برخی نشست‌های مذهبی فاش شد.

ساواک، در پنجم دی‌ماه ۱۳۴۲، او را به همراه شماری دیگر دستگیر کرد. پس از دستگیری، برخورد حکومت ساواک با قرنی خشن بود. او به مدت ۹ ماه در زندان انفرادی به سر برد. سپس، در دادگاه نظامی به سه سال زندان محکوم شد و تا ۲۰ آذر ۱۳۴۵ در زندان بود. از این زمان تا واپسین روزهای دستگاه حاکم پهلوی، پیوسته ساواک قرنی را می‌پایید.

وی از نظر گذران زندگی، سخت در تنگنا افتاده بود. گزارش ساواک، پس از رهایی قرنی از زندان، نشان از آن داشت که او مبارزه را از سر گرفته است. از این رو، در ۱۴ خرداد ۱۳۴۶، تیمسار حسین فردوست، جانشین ساواک، شهید قرنی را فراخواند و به وی چنین یادآوری شد: «شما فعالیت‌های مشکوکی دارید و لازم است از این قبیل فعالیت‌ها خودداری نمایید.»

دریافت درجه سرلشکری با حکم امام خمینی(ره)

بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، یعنی روز ۲۳ بهمن، سرلشکر قرنی، ضمن اعاده به ارتش با درجه سرلشکری، با حکم امام خمینی (ره) به عنوان رئیس ستاد ارتش انقلاب منصوب شد.

نقش سپهبد قرنی در آشوب‌های کردستان

شهید سپهبد قرنی که در جریان آشوب‌آفرینی ضدانقلاب در کردستان توانسته بود جلوی پیشروی آنها را بگیرد، خشم این پادوهای استکبار و سازمان‌های جاسوسی سیاسی آمریکا و موساد اسرائیل را برانگیخت و نخستین شهید پس از پیروزی انقلاب اسلامی شد.

سرلشگر قرنی را ترور کردند

قرنی پس از کناره‌گیری از ارتش در روز ۶ فروردین ۵۸، خانه‌نشین شد و در نهایت در روز سوم اردیبهشت در منزل شخصی خود در خیابان ولی‌عصر(عج) توسط گروهک فرقان به شهادت رسید. حمید نیکنام از اعضای گروهک فرقان ضارب اصلی سرلشکر قرنی بود که دستگیر و اعدام شد. پیکر شهید قرنی نیز در حرم حضرت معصومه(س) دفن شد.

کینه و نفرت گروه‌های چپ و مارکسیستی از سپهبد قرنی به این دلیل بود که در زمان تصدی رکن دوم ارتش، شبکه افسران حزب توده را پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ کشف و منهدم کرده بود. این مسأله‌ای نبود که گروه‌های چپ از آن بگذرند، یکی از دلایل اصلی ترور وی از سوی گروهک فرقان با تفکرات التقاطی مارکسیستی عنوان شده است. همچنین بسیاری ترور قرنی را به مسأله ضلع زور از مثلث "زر و زور و تزویر" مربوط می‌دانند.

گروهک فرقان پس از ترور شهید قرنی در بیانیه‌اش، دلایل این ترور را این‌گونه اعلام کرد: «سرسپردگی به امپریالیزم آمریکا و کوشش در جهت انجام کودتای آمریکایی، همکاری با رژیم طاغوتی قبلی، همکاری با رژیم ضدتوحیدی فعلی و سرسپردگی به دیکتاتوری آخوندیسم، مفسد فی الارض، اقدام برای سرکوبی مردم کردستان در جهت قلب حقایق و واقعیات و متهم کردن مردم به اینکه مأمور اجنبی هستند، کوشش برای خلع سلاح مردم مبارز و محروم ایران و بازسازی ارتش از جمله دلایل ترور سپهبد قرنی بود!».

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود، درباره شهادت قرنی می‌نویسد: "سیاست دولت موقت در مقابله با آشوب‌ها و درگیری‌های قومی، حل‌وفصل مسئله از طریق گفتگو و مذاکره بود؛ اما اکثر نظامی‌ها و از جمله سرلشکر قرنی که ریاست ستاد ارتش را برعهده داشت، باتوجه به تجربیاتی که از قبل داشتند، چنین سیاستی را بدون پشتوانه‌ای از قاطعیت و نشان دادن اقتدار، برای حفظ یکپارچگی کشور کارآمد نمی‌دیدند و به آن معتقد نبودند؛ ما هنگامی که در کردستان بودیم، این مخالفت را وقتی برخلاف نظر هیئت با پرواز هواپیماهای جنگی در آسمان شهر سنندج مواجه شدیم، به‌عینه دیدیم.

در اثر ابراز همین مخالفت‌ها همراه با فشارهایی که احزاب و گروه‌های عمدتاً چپ‌گرا به دولت موقت وارد می‌کردند، مهندس بازرگان، سرلشکر قرنی را از کار برکنار کرد و به‌جای وی سرلشکر ناصر فربد را برگزید. این برکناری برخلاف ادعائی که می‌شد نه‌تنها آرامشی در حوادث مناطق کردنشین و سایر مناطق به‌وجود نیاورد، بلکه بهانه‌ای به دست گروهک کج‌اندیش فرقان داد که قرنی را متهم به کشتن مردم کُرد کنند و در محکمه‌ای ساختگی او را به اعدام محکوم سازند. درست چند روز بعد از برگزاری رژه بزرگ ارتش، با هجوم به منزلش او را به شهادت برساند.

روایت محافظ و راننده شهید قرنی تنها شاهد صحنه ترور

روایت محسن شجاعی، راننده و محافظ سپهبد قرنی که تنها شاهد ماجرا بوده، از نحوه ترور ایشان توسط اعضای گروه فرقان در کتاب «مرزبان؛ زندگی‌نامه شهید قرنی» این گونه آمده است: «یک روز متوجه شدم یک گروه نقاش به خانه ایشان آمده تا جاهایی از منزل را رنگ کند. به نقاش گفتم شما که دارید اینجا کار می‌کنید، مواظب باشید که یک‌وقت در حیاط را باز نکنید. کُلتم کنارم بود و لب حوض نشسته بودم. یکی از نقاش‌ها روی نردبان بود و دیگری هم داشت نقاشی می‌کرد. یک پسربچه هم همراهشان بود که سطل‌ها را تمیز می‌کرد.

سپهبد قرنی یک سینی چای آورد. گفتم این‌ها که بالا نشسته‌اند، مدام دارند ما را کنترل می‌کنند؛ منظورم کسانی بودند که از بالکن یکی از اتاق‌های هتل واقع در روبه‌روی خانه مشرف بودند.

قرنی گفت: تو چقدر به این‌ها گیر می‌دهی. حدود ساعت ۹ صبح بود، همین‌طور که داشتیم چای می‌خوردیم در خانه را زدند، تا من بلند شوم که در را باز کنم، پسربچه‌ای که کمک نقاش‌ها بود، بی‌اختیار دوید و در را باز کرد. تا من بیرون برسم، یکی از فرقانی‌ها، اسلحه کلاشینکف را زیر گلویم گذاشت. کُلتم که کالیبر ۴۵ داشت را از من گرفت و با ضربه‌ای خشابش را بیرون پراند و خشاب را گوشه باغچه انداخت و کُلتم را پرتاب کرد طرف دیگر حیاط.

مهاجمین مرا هُل دادند و به رویم رگبار بستند، من هم اشهدم را خواندم و به دیوار چسبیدم. فقط مدام می‌گفتم تو را به خدا به تیمسار کاری نداشته باشید، آدم خوب و خیرخواهی است. گفتند ساکت شو حرف نزن و بعد داخل خانه دویدند. دو تیر شلیک کردند و سوار موتور شدند و به سرعت از محل رفتند.

دو گلوله به سینه و پای قرنی اصابت کرده بود. پیکر وی با وانتی به بخش جراحی بیمارستان مهر منتقل شد، اما سرلشکر قرنی چند لحظه بعد از انتقال به بخش جراحی درگذشت.»

براساس این گزارش، سپهبد قرنی با اینکه در دوران رژیم پهلوی به درجه سرلشکری رسیده بود، اما وقتی شاهد ظلم‌هایی بود که محمدرضا پهلوی علیه مردم داشت، مقابل آن‌ها نیز درآمد؛ لذا مهم‌ترین ویژگی شهید قرنی مقابله با ظلم و تلاش برای رفع مشکلات مردم و گسترش تفکر انقلابی در کشور بود، که متأسفانه توسط گروه فرقان و به دست منافقی به نام «حمید نیکنام» به شهادت رسید.

سرهنگ زمانی از امرای ارتش درباره شهید قرنی گفته است: «می‌دانید که حضرت امام خمینی (ره) از هیچ کس بی‌جهت تعریف نکرده‌اند، تنها کسی را که نزدیک ۱۰ بار از او تعریف کرده اند تیمسار قرنی بوده است. وقتی به شهادت رسید و پیکر او را به بهشت زهرا (س) می‌بردند که دفنش کنند، من همه کاره مراسم بودم. امام (ره) به یکی از مقامات روحانی می‌فرمایند او را یک راست به قم ببرید و در صحن حضرت معصومه (س) در کنار آیت‌الله حائری یزدی (ره) دفن کنید».

خدابخش حکیمی-خبرنگار تحریریه جوان قدس

دیگر خبرها

  • ۱۴ کیلوگرم ماده مخدر شیشه در مرز بازرگان کشف شد
  • خنده های جالب تحلیلگر آمریکایی در واکنش به اینکه مردم ایران به رضاپهلوی و بمباران ایران توسط اسرائیل علاقمند هستند + فیلم
  • درباره اولین شهید ترور جمهوری اسلامی ایران
  • تحلیلگر آمریکایی با غلتک از روی ربع‌پهلوی رد شد
  • وقتی «بوقلمون» هم مقابل «رضا پهلوی» کم می‌آورد!
  • وقتی «بوقلمون» هم مقابل «رضا پهلوی» کم می‌آورد!
  • گربه‌ای که خواب از چشم محمدرضا گلزار ربود
  • گرامیداشت روز شهرستان اهر
  • ورزش زنجان سال گذشته ۳۷۰ مدال رنگارنگ کسب کرد
  • ورزشکاران زنجانی ۳۷۰ مدال رنگارنگ کسب کردند