Web Analytics Made Easy - Statcounter

یک استاد دانشگاه با اشاره به اهمیت بومی اندیشی و لوازم تحقق آن، گفت: این مهم در واقع انتظار سیاست گذاران علوم انسانی از انقلاب است که هنوز به طور کامل محقق نشده، بومی اندیشی پیشتازی در علوم انسانی و برداشتن گام های جدید در آن است.

خبرگزاری شبستان، گروه اندیشه:  «نگاهی به ادبیات انقلاب اسلامی نشان می دهد که رویکرد به بومی اندیشی به عنوان یک هدف و انتظار از جانب سیاست گذاران از علوم انسانی تقاضا شده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با این وجود اگر در علوم انسانی و به ویژه در بومی اندیشی ذیل علوم انسانی، دغدغه آسیب شناسی نداشته باشیم و به گشودن گره از مشکلات فرو افتاده در امور نیاندیشیم، آنچه که حاصل می شود عیار پایینی دارد و به کار نمی آید. نکته آن جا است که اگر بپذیریم که بومی اندیشی در علوم انسانی با پیشتاز بودن در این علوم میسر می گردد آن گاه باید این نکته را نیز پذیرا باشیم که که فارغ از نگرش آسیب شناسانه معمولا پیشتازی در علوم انسانی حاصل نمی شود.»

 

این جملات بخش هایی از مباحث «عبدالمجید مبلغی»، استاد دانشگاه و عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی است. در ادامه متن کامل مباحث وی تقدیم حضورتان می شود:

 

به عنوان نخستین سوال، به نظرتان بعد از گذشت چهل سال از انقلاب رابطه جمهوری اسلامی ایران با علوم انسانی چگونه است؟

 

واقعیت مسلم آن است که چهار دهه از عمر انقلاب می گذرد و از جمله عرصه ها و حوزه هایی که باید مورد بازبینی و توجه واقع شود، بحث علوم انسانی و رابطه آن با انقلاب اسلامی است، نگاهی به ادبیات انقلاب اسلامی نشان می دهد که رویکرد به بومی اندیشی به عنوان یک هدف و انتظار از جانب سیاست گذاران از علوم انسانی تقاضا شده است. مشخصا از پژوهشگران علوم انسانی خواسته شده که هدف خود را حرکت به سمت بومی اندیشی تعریف کنند و گام های خود را در این مسیر بردارند.

 

آیا بومی اندیشی در علوم انسانی با توجه به انتظاری که از فکر و اندیشه انقلاب اسلامی می رفت، محقق شده است؟

 

 ابتدا باید به این نکته مهم اشاره کنم که بومی اندیشی بخشی از علوم انسانی است. در واقع نباید به اشتباه گمان ببریم که میان علوم انسانی و بومی اندیشی تفاوتی ماهوی وجود دارد و این دو، گرایش های متفاوت از هم هستند. این که بومی اندیشی را فارغ از علوم انسانی لحاظ کنیم، مثل آن است که بخواهیم کالسکه ای را بدون توجه به دانش هایی نظیر عملکرد موتورهای احتراق درون سوز، دانش مواد و فنربندی و علم طراحی، تبدیل به اتومبیلی بهتر از اتومبیل های فعلی کنیم.

 

بومی اندیشی هم نمی تواند بدون لحاظ دستاوردها، دیسپلین ها و تاملات علوم انسانی قوام یابد و باید در ادامه تاملات و مهارت های ناشی و منشعب از علوم انسانی قرار گیرد. اگر بخواهم همان مثال را تکمیل کنم، می گویم اگر بخواهیم اتومبیلی بهتر از محصولات موجود در بازار بسازیم پیشتر باید دانش و علم موجود را نه تنها بفهمیم بلکه آن را بهتر از دیگران فهم کنیم و این توان را در خود مهیا سازیم که مسیرهای نرفته و خلاقیت های تازه ای را در ارتباط با آن عرضه کنیم. به یک معنا لازمه انجام این مهم آن است که در دانش موجود پیشتاز شویم نه آن که آن را نادیده بگیریم.

 

بومی اندیشی به معنای پیشتاز شدن در علوم انسانی و برداشتن گام های جدید در آن متناسب با زندگی اینجا و اکنون ما است. نیازی به گفتن ندارد که زمانی انسان در یک دیسیپلین فکری پیشتار می شود که آن را به خوبی فهم کرده باشد و از توانایی ایجاد خلاقیت و ابتکار در آن برخوردار شده باشد. با لحاظ این مقدمه می خواهم به آسیب شناسی بومی اندیشی در علوم انسانی، به عنوان مساله ای که می توان آن را انتظار انقلاب از علوم انسانی دانست، بپردازم.

 

چه نکات و ملزوماتی در این باره وجود دارد؟

 

چند نکته در این باره وجود دارد، نکته اول آشنایی با میراث علوم انسانی است، نمی توانید بومی اندیشی را پیش بکشید مگر آنکه میراث و دستاوردهای علوم انسانی را به شیوه ای جانمایه دار و کارآمد دریابید. این فهم علوم انسانی در سه سطح ممکن است: سطح اول فهم موثر آبشخورهای فکری علوم انسانی و متون پایه ای آن و به بیان دیگر فهم ریشه ها و مبادی و مبانی شکل دهنده و قوام بخش به علوم انسانی است.

 

سطح دوم فهم ادبیات علوم انسانی و دستاوردهای آن و به بیان دیگر مطلع شدن از ایده ها و تئوری های مطرح و به روز در علوم انسانی است. سطح سوم نیز فهم تطور تاریخی، جریان شناسی فکری و خطوط تحول اندیشه در علوم انسانی و اطلاع یابی از تنوع حاکم بر تاریخ اندیشه و جریان ها سازنده آن است.

سطح اول به معنای دانستن مبانی، سطح دوم به معنای بروز بودن در علوم انسانی و سطح سوم به معنای تبارشناس بودن در این علوم است. به این ترتیب هم باید ریشه ها و هم ثمرات و هم ساق و برگ علوم انسانی را دریافت و در نهایت تصویری کلی از علوم انسانی، کارکرد و تاریخچه و عقبه آن حاصل آورد.

 

وقتی که می گوییم باید میراث علوم انسانی را بفهمیم منظور آن است که در هر سه این سطوح  به درکی موثر از این علوم برسیم. این یکی از مقدمات اصلی گام زدن در مسیر بومی اندیشی است.

 

آیا حرکت به سمت بومی اندیشی شرایط دیگری نیز دارد؟

 

بله، در ادامه این شرایط را توضیح می دهیم. یکی از این شرایط آن است که رویکرد به بومی اندیشی، برخلاف تصور و نگاه برخی، با ایدئولوژیک بودن ناسازگار است. برخی، به شیوه ای ساده سازانه، گمان می کنند که بومی اندیشی به معنای عرضه دانش سفارشی شده و نگاه ابزاری به علوم انسانی است. این اشتباه است و هم به لحاظ مضامین و هم به لحاظ روشی راه به جایی نمی برد و گره ای از کار نمی گشاید. نکته مهمی که بدون توجه به آن نمی توان به سمت بومی اندیشی حرکت کرد آن است که علوم انسانی عمدتا ماهیتی پدیدارشناسانه و ایضاح گرایانه دارد. بنده اینجا و آنجا می بینم و می خوانم که متاسفانه  برخی از دوستان تحت تاثیر گرایش های افراطی پساساختاگرا، ماهیت علوم انسانی را فراموش کرده اند و گمان برده اند که علوم انسانی در کلیت خود، دانشی ایدئولوژیک است.

 

البته قطعا در علوم انسانی می شود بخش هایی را پیدا کرد که با نگاه های ارزشی و هنجاری در برخی سطوح یا ایدئولوژی ها همسازی و همدلی بیش تری دارد؛ اما بدنه علوم انسانی به هیچ وجه چنین نیست و ماهیت ایضاح گرایانه است. اینکه ما متاثر از نگرش های افراطی پساساختارگرا، علوم انسانی را بی اعتبار بدانیم و این نقدهای ناتمام پساساختارگرایانه را دستاویز و دست مایه ای برای قضاوت در باب این علوم قرار بدهیم و از فهم واقعیت پدیدارشناسانه این علوم خود را محروم کنیم نه تنها راه را بر بومی اندیشی نمی گشاید؛ بلکه خود مانعی می شود از فهم واقعیت و گام نهادن در مسیر بومی اندیشی.

 

از چه نظر؟

 

چون بومی اندیشی را نمی توان بر زمینی از رادیکالیسم پساساختارگرایانه بنا کرد و جای پایی محکم روی درکی تا این حد متزلزل از ماهیت علوم انسانی یافت. علوم انسانی، منطقی ایضاح گرایانه دارد و نگرش مرکزی آن پدیدارشناسانه است. اگر علوم انسانی چنین منطقی دارد و اگر بومی اندیشی وجه پیشتازانه علوم انسانی است، آنگاه لاجرم این انتظار که بومی اندیشی، ایدئولوژیک اندیشی است باید انتظار اشتباهی باشد.

 

 البته ممکن است در برخی سطوح لایه های پایانی و بیرونی برخی گرایش ها تا حدی وجه هنجاری پیدا کند اما به این معنا نیست که یک رسالت ایدئولوژیک برای بومی اندیشی به مثابه بخشی از علوم انسانی تعریف و لحاظ شود. چنین نگرشی به بومی اندیشی آن را از سطح علوم انسانی پایین تر آورده و تبدیل به ابزار مشاجره ایدئولوژیک و سیاسی می کند.

 

علاوه بر ایدئولوژیک نساختن، ما به رویکرد به مسئله روش شناسی و روش تحقیق هم در حرکت به سمت بومی اندیشی نیاز داریم.

 

ماهیت و ملزومات این دو رویکرد چگونه است؟

 

منظور از رویکرد روش شناسانه آن است که از سازه های فکری و چارچوب های تئوریک پرداخت شده از دل ایده پردازی های موفق دیگران برآمده جهت بومی اندیشی بهره بگیریم و بر پایه درکی روش شناختی به گسترش دانش و انجام پژوهش معطوف به بومی اندیشی روی آوریم.

 

ممکن است کسی بگوید چرا نباید از روش شناسی های بومی خودمان جهت بومی اندیشی بهره بگیریم. این پرسش معتبری است و در پاسخ  باید گفت هر زمان که ما توانایی نظری خود را تا آنجا ارتقا بخشیدیم که نگرش های حایز روش شناسی های معتبر را عرضه داشتیم یا سازه های فکری موثری را ارایه دادیم که از دل آن سازه ها، دیگران بتوانند روشی برای مطالعات خود به دست بیاورند آن گاه بهره گیری از روش های بومی جهت بومی اندیشی ممکن می شود. ولی تا آن موقع باید بدانیم که با حلوا حلوا کردن دهان شیرین نمی شود و ز عمل کار برآید و به سخن دانی گره ای از مشکلات گشوده نمی گردد.

 

یعنی با در سر داشتن این هدف، هدف محقق نمی شود؛ بلکه زمانی محقق می شود که گام های موثر و مکفی و جان مایه داری در این ارتباط برداریم. مسئله آن جا است که اگر از روش شناسی ها استفاده نکنیم، تقریبا محال است که دستاوردها و پیامدهای پژوهش ما جایگاه فاخر و ارزشمندی در علوم انسانی و به طریق اولی در راه دشوار بومی اندیشی، به مثابه بخش پیشرو علوم انسانی، پیدا کند؛ چرا که مطالعه فارغ از روش شناسی، مطالعه ای نیست که از پس توضیح موقعیت ها و درک و تحلیل امکان های پیش رو بر بیاید.

 

فکر می کنم که برخی از دوستان اصولا درکی که از روش شناسی دارند کامل و دقیق نیست و گویی بیشتر با حوزه های مطالعات پوزیستویستی و اثبات گراینه مرتبط بودند. برخی دیگر نیز صرفا یا عمدتا با نگرش های بسیار خلاقانه و بعضاً کمتر قوام یافته پست مدرن؛ در حالی که روش شناسی معنایی فراخ تر از این دو گرایش دارد. اگر نخواهم اطاله کلام پیش بیاید باید عرضه کنم که اصولا بدون روش شناسی نمی توان مطالعات خوب و مثمرثمری انجام داد و حاصل کار را به فرجامی شایسته و حایز عیار علمی مناسب برای ارایه نایل آورد.

 

بحث دیگر روش تحقیق است که بدون آن و الزامات اش نمی توان مطالعه خوبی را که منجر به بومی اندیشی شود، ارایه داد. معتقدم باید قابلیت های مراجعه به منابع را در خومان پرورده باشیم، مثلا زبان های مختلف درگیر در موضوع یک پژوهش را به خوبی بدانیم و به ضبط و ثبت منابع و مصادر پژوهش بر اساس معیارهای لازم جهت انجام این مهم بپردازیم.

 

در مورد دیگر شرایط بومی اندیشی چه می توان گفت؟

 

 مورد دیگری که در بومی اندیشی باید به آن توجه کرد لحاظ مسئله تاریخ در مطالعات علوم انسانی است. واقعیت آن است که بدون فهم تطور تاریخی علوم انسانی به مثابه یک کلیت نمی توان گامی در مسیر توسعه آن برداشت. بر این اساس می توان گفت که بومی اندیشی زمان میسر می شود که خودمان را در امتداد یک جریان تاریخی بدانیم حتی اگر به آن نقد موثری نیز داشته باشیم.

 

شرط دیگر اتخاذ رویکرد انتقادی و آسیب شناسانه در مطالعات است و لازم است مطالعات علوم انسانی و به تبع آن بومی اندیشی ماهیتی انتقادی و آسیب شناسانه داشته باشد؛ چرا که نگرش های غیرانتقادی به کار علوم انسانی و بومی اندیشی نمی آید. در توضیح این شرط نیز باید گفت که اگر در علوم انسانی و به ویژه در بومی اندیشی ذیل علوم انسانی، دغدغه آسیب شناسی نداشته باشیم و به گشودن گره از مشکلات فرو افتاده در امور نیاندیشیم، آنچه که حاصل می شود عیار پایینی دارد و به کار نمی آید.

 

نکته آن جا است که اگر بپذیریم که بومی اندیشی در علوم انسانی با پیشتاز بودن در این علوم میسر می شود آن گاه باید این نکته را نیز پذیرا باشیم که فارغ از نگرش آسیب شناسانه معمولا پیشتازی در علوم انسانی حاصل نمی آید.

پایان پیام/248

منبع: شبستان

کلیدواژه: چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی دهه فجر انقلاب اسلامی جشنواره فیلم فجر اسحاق جهانگیری مجلس فیلم فجر انقلاب اسلامی ایران استان همدان گروه سرود بومی اندیشی انقلاب اسلامی علوم انسانی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۶۵۰۰۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ابراز نگرانی از گسترش آفت جوانه‌‌خوار بلوط در «دنا»

سخنگوی محیط زیست کهگیلویه و بویراحمد از شیوع آفت‌ جوانه‌‌خوار بلوط در جنگل‌های شهرستان دنا ابراز نگرانی کرد و گفت: آفت به سرعت در حال گسترش است. - اخبار استانها -

هادی سینایی در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم در یاسوج، اظهار داشت: اوایل فرودین ماه امسال نشانه‌های از آفت جوانه‌خوار بلوط در جنگل‌های اطراف روستای بن زرد  از توابع شهرستان دنا مشاهده شد که به دلیل عدم چاره اندیشی به سرعت در حال شیوع و گسترش است.

وی با تأکید بر اینکه ضروری است قبل از گسترش برای مقابله و کنترل تدبیری کرد، افزود: در محدوده قبرستان جدید روستای بادنگان و اطراف قبرستان جدید روستای باگ (حدفاصل روستای باگ و بن زرد) گزارش گسترش این بیماری توسط مردم داده شده است.

سینایی با اشاره به اینکه اطراف بلوط‌های تنومند دنا در محاطره شفیره‌های سفیدرنگی از ریشه تا ساقه و برگ قرار گرفته‌اند، ابراز کرد: اگر مسئولان اجرایی و دانشگاهیان چاره‌اندیشی نکنند شاهد مرگ بلوط‌های دنا به عنوان یکی از هویت‌های ماندگار این دیار خواهیم بود.

رئیس روابط عمومی اداره کل حفاظت محیط زیست کهگیلویه و بویراحمد یادآور شد: واقعیت امر دغدغه و نگرانی از سوی مسئولان اجرایی برای مقابله و کنترل آفت بلوط‌خوار نمی‌بینیم و از گسترش این آفت مردم بسیار نگران هستند.

سینایی از بخش جنگل و مرتع دانشگاه یاسوج خواست برای کنترل این آفت چاره‌اندیشی کنند و نگذارند درختان بلوط ایستاده بمیرند و بیان کرد: اینکه محلول‌پاشی سال گذشته توسط منابع طبیعی بدون تأثیر بوده، جای سؤال است و باید این مهم به صورت دقیق و علمی بررسی شود.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • آزادنویسی در علوم انسانی؛ همه راه‌ها به پژوهش ختم می‌شود 
  • به خاورمیانه جدید خوش آمدید!
  • آیین نکوداشت حکمت الله ملاصالحی برگزار می شود
  • تاثیر اعتمادبه‌نفس کاذب رانندگی بومی در وقوع تصادف
  • تاثیر اعتمادبه‌نفس کاذب رانندگی بومی در وقوع تصادف/ نوگواهینامه‌ها نقش کمتری در تصادفات دارند
  • اهل سنت خراسان‌شمالی: پاسخ نظامی علیه رژیم صهیونیستی مطالبه ملی بود
  • لزوم توجه به ارتقای کیفیت آموزشی در رشته‌های علوم انسانی
  • همایش هم اندیشی طوایف بهمئی
  • ابراز نگرانی از گسترش آفت جوانه‌‌خوار بلوط در «دنا»
  • ارتقای اساتید علوم انسانی و هنر جداگانه بررسی می‌شود