مجادله حقوقی محسن تنابنده بر سر «قسم»/ ماجرای لغو مشارکت با «اوج»
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۶۷۴۷۷۷
به گزارش خبرنگار مهر، نشست رسانهای فیلم سینمایی «قسم» به کارگردانی محسن تنابنده شامگاه ۱۸ بهمن ماه در خلال سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر در پردیس ملت؛ سینمای رسانه ها برگزار شد.
در ابتدای این نشست تورج اصلانی فیلمبردار این اثر عنوان کرد: فیلم قسم از لحاظ لوکیشن بسیار محدود و چالشبرانگیز بود از ابتدا وقتی با تنابنده صحبت میکردیم دو راه پیش رو داشتیم از آنجایی که امکانات استدیویی برای بازسازی نور خورشید در ایران کم است به نتیجه ایده آل نرسیدیم و تصمیم گرفتیم به لوکیشن واقعی برویم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مهدی ابراهیم زاده صدابردار این اثر هم عنوان کرد: صدای اتوبوس، جای محدود و تعداد زیاد بازیگران کار صدابرداری را دشوار کرده بود از همین رو ما صداها را با ۶ میکروفون ضبط کردیم.
تنابنده هم با اشاره به اینکه تجربه بازیگری به او در ساخت این فیلم بسیار کمک کرده است، درباره بازیگر افغانستانی این فیلم اظهار کرد: ما چهار بازیگر اصلی داریم که نام آنها در تیتراژ می آید در ادامه هم نام اهالی اتوبوس هم در تیتراژ می آید اما قصدی در نیاوردن نام بازیگر افغانستانی نداشتیم.
این کارگردان در ادامه توضیح داد: تعریف کردن این قصه به این شکل بسیار سخت بود چراکه قصه با آدمهایی شروع میشد که درباره پنج سال پیش حرف میزدند. البته ابتدا قرار بود در اتوبوس روایت نشود اما بعد از بازنویسی متوجه شدم که این شیوه موجود بسیار خلاقانهتر و چالشبرانگیزتر و بیشتر منطبق بر قصه است. بارها و بارها فیلمنامه را نوشتم تا به این نتیجه رسیدم.
مهناز افشار بازیگر «قسم» هم بیان کرد: من به معنای واقعی کلمه کار گروهی را در این فیلم تجربه کردم من بعد از فیلم «ناگهان درخت» و «آشفتهگی» قصد نداشتم فیلمی بازی کنم اما بعد از خواندن «قسم» لحظه به لحظه با آدم های اتوبوس همزادپنداری کردم و متوجه شدم هر یک از سرنشینان اتوبوس نماینده یکی از افراد جامعه ماست. نقشم با نام راضیه برای من جالب و حس خواهرانگی آن بسیار ملموس بود.
حسن پورشیرازی دیگر بازیگر این فیلم هم بیان کرد: من تمام مدت پشت فرمان اتوبوس نبودم و یک فرد دیگر رانندگی می کرد چون مسئولیت این کار برای من بسیار سنگین بود.
تنابنده درباره شباهت فیلمنامه این اثر به «دوازده مرد خشمگین» گفت: خیلی زشت است بگویم اما من «دوازده مرد خشمگین» را ندیدهام از سوی دیگر قصه «قسم» کاملا ایرانی و بر مبنای احکام اسلامی است.
وی درباره دیگر فیلم هایش عنوان کرد: پیشنهاداتی برای بازی به من شده اما چون بسیار درگیر «قسم» بودم قبول نکردم و احتمالاً در آینده یکی از آنها را بازی می کنم.
تنابنده درباره ریتم فیلمبرداری این فیلم که شبیه «پایتخت» بود، گفت: این دو کار اصلا در هیچ موردی به هم شباهت ندارند. شاید چیزی که فریب میدهد این است که آدمهای زیادی در هر دو اثر بودند البته تجربه حضور در «پایتخت» به من بسیار کمک کرد اما در هیچ موردی به هم ربط ندارند.
خشایار موحدیان تدوینگر این اثر هم توضیح داد: کار تدوین این اثر بسیار سخت بود اما من آن را دوست دارم.
تنابنده هم عنوان کرد: لوکیشن در قسم منطبق بر قصه بود و این اثر تنگ و ترش آدمها برای من بسیار جذاب بود و از خفقان آن منظور داشتم که این همه آدم بروند تا قسم بخورند برایم بسیار جذاب بود و از این منظر الزام داشتم که این فیلم را در اتوبوس بسازم.
تنابنده درباره شانس این فیلم برای کسب سیمرغ هم گفت: هرچه بدهند خوب است.
مهناز افشار در ادامه اظهار کرد: همه لحظات این فیلم بسیار سخت بود و از آنجایی که تنابنده کارگردان بد اخلاقی است، هیچ سکانسی را بیهوده رها نمیکرد. از لحظهای که نقش خسرو وارد شد فشار بسیار زیاد بود. سکانسی که از اتوبوس پیاده شدم و می خواستم ساکم را بردارم برایم بسیار سخت بود.
افشار در ادامه گفت: وقتی فیلمنامه را خواندم فکر کردم هر بازیگر دیگری بازی کند بهتر از آب در میاد اما حسی در همه ما زنها وجود دارد یکی خواهری یکی مادری است ضمن اینکه من خواهری دارم که این حس بسیار به من کمک کرد.
تنابنده هم بیان کرد: اگر فیلم در همان جایی که خسرو فوت میکرد تمام میشد، قصه ابتر میماند. فیلم درباره مسأله فقهی قسامه است و این شکل رسیدن به قصاص یا بخشش مختص به چالش کشیدن قسامه است اما هیچ قضاوتی درباره آن نمی شود.
الهام غفوری تهیهکننده این اثر هم توضیح داد: من کارت تهیهکنندگی را گرفتهام ولی برای رسمی شدن نیاز بود شورای عالی تهیهکنندگان آن را تایید کند که شروطی لازمه آن بود و برای ورود به سینما باید در یک فیلم سرمایهگذاری میکردم یا به عنوان مدیرتولید می بودم. علت اینکه نام من در تیتراژ نیست این است که جلیل شعبانی تهیهکننده اصلی بود.
تنابنده درباره طرح صحیح برخی مسایل حقوقی در این فیلم هم گفت: از سوی قوه قضائیه مشاوران قضایی داشتم. از سوی دیگر بیش از پنجاه پرونده که به صورت محرمانه به دستم رسیده بود خواندم. درباره آزادی متهم به قتل هم باید بگویم قاضی حمیدیان که از قضات بزرک هستند و چندین پرونده قسامه داشتند ما را راهنمایی کردند از سوی دیگر وقتی پنج سال از یک پرونده می گذرد و قضیه لوس میشود و فرد متهم به قید وثیقه آزاد میشود. یک وقتی هست فیلمنامه با مشاور چهارتا وکیل نوشته میشود اما یک وقتی هم هست که با نظر قضات بزرگ نوشته میشود که ما از این قضات استفاده کردیم.
وی در ادامه خطاب به سوالکنندهای که نکات حقوقی فیلم را محل ایراد دانسته بود، گفت: شما بسیار ناآگاه هستید! من به قدری پروندهها را بررسی کردهام که مو لای درز این وجه داستان نمیرود. برای قسامه تعداد قسم باید به پنجاه نفر برسد از همین رو معتقدم شما که انتقاد میکنید اصلا مسلط نیستید و سوادش را هم ندارید.
در این لحظه گفتگوی تندی بین شخص سوالکننده و تنابنده صورت گرفت که تنابنده گفت: شما به نکته خوبی اشاره میکنید؛ در ارشاد کسی نیست که قانون بداند اما من به شما میگویم بالا سر این فیلم سه قاضی گردن کلفت وجود داشته است. در چنین پروندههایی رای به پنجاه قسم است و اگر شما نتوانید پنجاه نفر را بیاورید رای به تکرار قسم است. اگر من تنها پای این فیلمنامه نشسته بودم حرف شما صحیح بود اما قاضی حمیدیان کسی است که باعث شد «عروس آتش» ساخته شود. اگر گردن شما کلفتتر از مشاوران قضایی است این نکته دیگری است. شما بروید کمی بیشتر بخوانید تا برایتان حل شود.
در ادامه مهناز افشار در پاسخ به سوالی مبنیبر ابهام در منابع مالی این فیلم عنوان کرد: جامعه به سمتی رفته است که نگاه نمیکنیم عملکردها چیست. الان عادت کردهایم اگر از کسی خوشمان بیاید اگر حرف بد بزند او را تشویق میکنیم و برعکس! اما شما هیچوقت پرسیدهاید منابع مالی خبرگزاریها چیست و شما از کجا حقوق میگیرید؟ برای من خروجی کار شما مهم است به همین دلیل فکر میکنم بهتر است شما هم به خروجی کار نگاه کنید. البته شاید من اشتباه می کنم.
شعبانی تهیهکننده فیلم هم در ادامه درباره مشارکت ابتدایی سازمان اوج در این فیلم و انصراف آن در ادامه گفت: تنابنده و الهام غفوری به من مراجعه کردند و گفتند اگر می توانی اوج را برای مشارکت بیاور. سوله ای هم اجاره کردیم چراکه ابتدا قرار بود کار در یک دکور انجام شود اما بعد متوجه شدیم ممکن است نتیجه مطلوب و واقعی نباشد از همین رو وقتی احساس کردیم که میتوانیم خودمان سرمایهگذاری کنیم بخش کوچکی از سرمایه را که از اوج گرفته بودیم به آنها پس دادیم.
تنابنده درباره حضور شتر در فیلم هم گفت: می دانستم ممکن است این تعبیر شود که شتر به معنای دیه است اما این شترها را ما از یک ساربانی که من را به عنوان نقی دوست داشت، گرفتیم.
وی درباره اینکه یک مرد خیانتکار در همه فیلمها حضور دارد هم مطرح کرد: بله این تکراری است ولی خیلی در جامعه زیاد شده است. ضمن اینکه من ابتدا میخواستم فیلمی درباره همین مورد بنویسم چون علت اول طلاقها خیانت است.
بابک پناهی طراح صحنه هم توضیح داد: ما ابتدا سازهای ساختیم که حرکت اتوبوس را شبیه سازی کنیم اما در نهایت چون فکر کردیم بازیها طبیعی نمی شود آن را در اتوبوس ضبط کردیم اما به این معنا نیست که اتوبوس را در جاده انداختیم و فیلمبرداری کردیم بلکه یک اتوبوس دیگر هم برای این کار در نظر گرفتیم. ضمن اینکه سکانس پایانی هم کاملا واقعی گرفته شده است.
فرحناز نادری طراح لباس هم بیان کرد: من لباس ها را طوری طراحی کردم که هم شکل نباشند و کار راحتی نبود.
تنابنده در پایان از پرسشگری که با او دچار کشمش شده بود عذرخواهی کرد.
مهناز افشار هم در پایان صحبت هایش عنوان کرد: دختربچهای که در فیلم حضور داشت دخترم لیانا بود و دوست داشتم یادگاری در این فیلم بماند.
کد خبر 4537102 زهرا منصوریمنبع: مهر
کلیدواژه: سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر محسن تنابنده مهناز افشار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۶۷۴۷۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جنایت هولناک در لواسان؛ کشف جسد در بشکه اسید
این فرد ادامه داد: ساعتی پیش نیز دوست برادرم تماس گرفت و مدعی شد که محسن یک نفر را به قتل رسانده است و برای اختفای جسد و معدوم کردن مقداری مشروبات الکلی، به کمک نیاز دارد!
به گزارش اعتماد، پس از تشکیل پرونده و ثبت شکایت، تیمی از کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی (ویژه فقدان) با دستور بازپرس جنایی تحقیقات ابتدایی را آغاز کردند و در نخستین گام دوست فرد گمشده را به نام آرش هدف بازجویی قرار دادند.
او در اظهارات ضدونقیضی گفت: «هنگامی که محسن از طریق تماس تلفنی درخواست کمک کرد، به خانهاش رفتم، اما فقط مشروبات الکلی را معدوم کردیم؛ جسد را ندیدم به هیچ عنوان نیز قبول نکردم که آن را مخفی کنم!»
بازپرس جنایی در این شاخه از تحقیقات دستور داد اقدامات اطلاعاتی کلید زده شود که مشخص شد چند روز قبل از اینکه فقدانی محسن اعلام شود از کارت بانکیاش در یک مغازه مصالحفروشی بشکه خریداری شده است که همین سرنخ کافی بود تا گرهی از این پرونده مرموز باز شود.
طولی نکشید که کارآگاهان سراغ مغازه مصالحفروشی رفتند و با بازبینی دوربینهای مداربسته متوجه شدند زن جوانی این بشکه آبیرنگ را خریداری کرده است که در ادامه اقدامات اطلاعاتی حاکی از آن بود که زن جوان نامزد آرش است!
همین کافی بود تا آرش و نامزدش با دستور قضایی دستگیر شوند؛ زن جوان در همان بازجوییهای اولیه گفت: «چند وقت قبل با آرش نامزد کردم؛ برای خرید لوازم به سمت جنوب تهران رفتیم، اما او ناگهان ترمز کرد و به بهانه اینکه جای پارک نیست یک کارت بانکی به من داد و درخواست کرد به مغازه مصالحفروشی بروم و یک بشکه بخرم؛ پس از اینکه خرید را انجام دادم بشکه را داخل صندوق عقب گذاشتیم و به سمت خانه محسن رفتیم؛ در آنجا آرش تنهایی با بشکه به خانه موردنظر رفت و بیست دقیقه بعد به پایین آمد!»
با قوت گرفتن فرضیه به قتل رسیدن آرش توسط زن و مرد جوان، تجزیه و تحلیلهای اطلاعاتی به صورت ویژهای توسط تیم جنایی کلید زده شد و بررسیها نشان میداد که اوایل فروردینماه امسال، جسد سوخته یک مرد در داخل یک بشکه آبیرنگ در گردنه برگ جهان منطقه لواسانات به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰، گزارش داده شده بود که با اعلام این خبر، تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل حادثه شدند و با تحقیقات میدانی پی بردند که مرد جوانی به قتل رسیده است و عاملان جنایت جسد را به همراه محلول اسید داخل بشکه قرار داده و پس از انتقال به ارتفاعات گردنه برگ جهان پا به فرار گذاشتهاند.
با توجه به شباهت سرنخهای موجود و جسد کشف شده در لواسانات، خانواده محسن برای آزمایشهای DNA راهی پزشکی قانونی شدند که ازسوی متخصصان پزشکی قانونی مشخص شد که جسد سوخته متعلق به محسن است؛ از سوی دیگر اقدامات فنی نشان میداد که آرش با پسر جوانی برای از بین بردن جسد به صورت پیامکی در ارتباط بوده و برای او نوشته است: «بیل را خریدی؟»
در مرحله بعدی، کارآگاهان پسر جوان را بازداشت کردند که او در جریان بازجوییها گفت: آرش مرتکب قتل شده است؛ او چندی قبل به من زنگ زد و درخواست کرد بهازای دریافت پول یک جسد را از بین ببریم؛ به خاطر همین به آدرسی که فرستاده بود، رفتم، جسد و محلول اسید را با کمک یکدیگر داخل بشکه آبیرنگ قرار دادیم، پس از آن به تنهایی بشکه را به ارتفاعات گردنه برگجهان بردم و بلافاصله فرار کردم. پس از تکمیل پازلهای پرونده و اعترافات پسر جوان و نامزد آرش به جرم خود، آرش همچنان منکر هرگونه ارتکاب جنایت بوده و به قتل اعتراف نکرده است، اما تحقیقات جنایی همچنان ادامه دارد.
با دستور قاضی غلامحسن صادقزاده؛ بازپرس ویژه قتل شعبه هفتم دادسرای امور جنایی، متهمان برای روشن شدن زوایای پنهان پرونده دراختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفتند.