فیلمهایی به رنگ خون؛ تماشاگرانی در برزخ جشن و عزا
تاریخ انتشار: ۲۲ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۷۰۳۴۸۲
یکشنبه (۲۱ بهمن ماه) و با نمایش فیلم سینمایی «ماجری نیمروز ۲ - رد خون» و پس از اکران ۳۹ فیلم بلند، کوتاه، انیمیشن و مستند جشنواره فیلم فجر به کار خود پایان میدهد تا هیجان اهدای سیمرغها به اوج خود برسد.
به گزارش ایرنا، پیش از برگزاری آخرین روز جشنواره و داغ شدن تب سیمرغها با معرفی نامزدهای هر بخش، خوب است نگاهی بیندازیم به ۹ روز نمایش فیلم در پردیس سینمایی ملت، کاخ رسانهای جشنواره که حاشیههای ریز و دُرشت کم نداشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مثلا نخستین حاشیهها از نمایش فیلمهای کِسلکننده آغاز میشد آنجا که به قول همان منتقد معروف، «فیلم درنیامده» و همه نیز معتقد بودند که درنیامده غیر از خود فیلمساز و، اما احتمالا اگر در نشست رسانهای به خستهکننده بودن فیلم اعتراضی میشد، باز هم دیوار کوتاه خبرنگاران نشانه میرفت که چه و چه و چه ...
بعضیها به سوالهای خبرنگاران ایراد گرفتند و معتقد بودند که باید سوالهای فنی پرسیده میشد، حال آنکه اگر خود آن فیلمساز جای ما خبرنگار بود و ۱۰ روز آن هم روزی، چهار فیلم از مستند یا کوتاهِ تکراری گرفته تا فیلم بلند داستانی که احتمالا از سه تا دو تای آن از غم و قصه برایمان لقمه گرفته بود، یا مجریان که با کمترین تخصص سوالها را گلچین میکردند و یا باز هم برخورد تند فیلمسازان با سوالات انتقادی، حوصلهای برای پرسیدن سوال فنی میماند؟
و یا اینکه اساساً پنج دقیقه بعد از تماشای فیلم در فضای هیجانی جشنواره، آیا واقعاً جای پرسیدن سوال خیلی جدی و فنی است؟ و یا اینکه اگر واقعاً نشستهای رسانهای جشنواره اهمیت دارد چرا از مجریان که بیشتر به درد برگزاری شو میخورند تا اجرای برنامه جدی نقد و بررسی، استفاده شده است. (البته بعضی مجریان که سابقه کار نقد یا خبرنگاری را ندارند.)
از دیوار کوتاه خبرنگاران که بگذریم، فیلمهای غمگین و پُر از قتل و قصاص هم در جشنواره غوغا میکرد. آنقدر بود که باید احتمالا «فلوکستین» (داروی ضد افسردگی) برای اهالی رسانه تجویز میشد تا این روزهای آخر سالی دچار افسردگی مزمن نشوند، که البته نشد.
به جز فیلمهای نخست جشنواره که آن هم حاشیههایی دارد و در ادامه به آن خواهیم پرداخت، فیلمهای داستانی بلند در جشنواره فجر تا توانستند به عمد یا سهو، آدم کُشتند و بعد خانواده مقتول به دنبال خانواده قاتل برای رضایت و این داستان تکراری، مدام تکرار شد در هر روز جشنواره؛ مثلا فیلمی با عروسی و شادترین نوع موسیقی آنور آبی آغاز شد. اما خیلی زود یکی را کُشتند و ... بعد دوباره فردای جشنواره، فیلمی با جشن تولد در یک کافه شروع شد. با خاطرهگویی و خندههای بلند چند دوست. اما فردا معلوم شد خانم قبل از جشن تولد، یکی را کُشته و خودش هم خبر ندارد و بعد دوباره ماجرای قصاص و رضایت؛ و این داستان تا روز آخر جشنواره تکرار شد ...
فیلمهای نخست جشنواره هم به مستندها اختصاص داشت که بدون استثنا همه کارگردانان این آثار به ما خبرنگاران انتقاد داشتند که چرا از مستندها استقبال نمیکنید. حالا هم ما میدانیم و هم مستندسازان که این آثار تکراری همین چند ماه پیش در جشنواره سینما حقیقت با برگزاری نشست خبری مفصل برای ما نمایش داده شده بود بنابراین چرا باید دوباره بنشینیم و ببینیم. این هم از آن داستانهاست.
اما امسال جشنواره، دو آقازاده سینمایی هم داشت که در نخستین تجربه فیلمسازی خود، ما را که ناامید کردند. پدرانشان را نمیدانیم؟ کیمیایی «معکوس» کشید که تقریباً استقبالی نشد. صدرعاملی هم «سونامی» آورد که آن هم ایضاً. حالا تازه یکی از آن آقازادههای سینمایی وسط روزهای داغ جشنواره یک مرتبه، نامهای فدایتان شوم و میخواهم بروم نوشت. بعد فردا هم پشیمان شد. نمیدانم شاید تاثیر ساخت فیلم معکوس بود که خیلی زود از تصمیم خود نیز معکوس کشید و نرفت.
حالا همین طور جشنواره آرام و بیصدا داشت آثارش را نمایش میداد که رسیدیم به چهارشنبه. هشتمین روز جشنواره و نمایش دومین تجربه فیلمسازی سعید روستایی. «متری شیش و نیم» که در سانس نخست باید نمایش داده میشد. غلغلهای شد در خیابان آیتالله هاشمی رفسنجانی که رسید به ولیعصر. پارکینگها پُر شده بود و ماشینها بوق میزدند. آنجا که ما خواهش کردیم، آقای پارکینگی در را باز نکرد، داد زد، بعد یک خانمی ماشین را وسط خیابان خاموش کرد و رفت و باقی قضایا که، چون فرهنگی نیست از نگارش آن معذوریم. خلاصه دعا کردیم که الحمدالله جشنواره، فیلم خوب نداشت یا کم داشت، که اگر زیاد داشت چه بلایی سر خیابانهای اطراف ملت میآمد و احتمالا قتل و قصاص پایش به خیابانهای نزدیک جشنواره هم باز میشد.
فاطمه معتمدآریا که امسال اول در جشنواره نکوداشت برایش گرفتند و بعد هم در روزهای برگزاری جشنواره دو فیلم از او نمایش داده شد و حالا یکی از گزینههای دریافت سیمرغ بازیگر زن هم است بعد از افتتاحیه اصلا در جشنواره آفتابی نشد. تا روز هشتم و نمایش فیلم «جاندار» که پیامی صوتی داد و گفت که نمیداند جای او پیش جشنواره خالی است یا جای ما پیش او. ما که نفهمیدیم کجاست تا بگویم جای کی پیش کی خالی است؟ اما با فیلمهایی که در جشنواره دیدهایم...
پول کثیف و پول مشکوک هم پای ثابت نشستهای خبری بود. وقتی زمزمههای این موضوع در میان اهالی رسانه مطرح شد، حالا جشنواره زمان خوبی بود تا خبرنگاران شفافسازی کنند. ما، یعنی خبرنگاران آنقدر پرسیدیم و تهیهکنندگان هم آنقدر جواب دادند که روزهای آخر تهیهکنندگان خودجوش پرده از هزینههای مالی خود بر میداشتند. یک بار هم علی مصفا که در مقام تهیهکننده پاسخگو بود بعد که دوباره در مقام بازیگر به نشست خبری آمد گفت: خوشحال است که قرار نیست این بار پاسخگوی ممیزیهای خبرنگاران درباره منابع مالی باشد. یک بار دیگر هم دعوا شد. وقتی خبرنگاری خطاب به حامد بهداد گفت: تو که بازیگر مردمی هستی چرا در فیلمی که با پول مشکوک ساخته شده بازی کردی؟ بهداد گفت: از منابع مالی خبر ندارد. آقای تهیهکننده هم گفت که آقای خبرنگار اگر ثابت نکنی پول تهیه این فیلم، کثیف بوده حتما از تو شکایت میکنم. بحث بالا گرفت حسابی.
جشنواره سیوهفتم، اما صداهای عجیب و غریب هم داشت؛ مثلا تقریبا در تمامی نشستهای خبری فیلمها به دلیل استاندارد نبودن پایههای میکروفن دائم میکروفنها میافتاد و صدایش خوابزدهها را بیدار میکرد. روزهای آخر هم خدماتیها آنقدر خسته شده بودند که چند نمکدان به علاوه دو قندان را شکستند. بعد هم یک سری بشقاب ۳۰ تایی را یکجا شکستند. این آخری البته صدای مهیبش کلی در جشنواره پیچید، بعضیها هم نکات طنزآمیزی برایش درآوردند. بعضی هم بشقابهای شکسته را سیاسی کردند. همین مانده بود که شکستن بشقاب در جشنواره، سیاسی شود که شد.
جشنواره حاشیههای دیگر هم داشت. از بوی سیگاری که تا روز آخر جشنواره در محل جایگاه خبرنگاران میآمد تا آب معدنی که در روزهای اول به وفور بود و هر روز که میگذشت کم و کمتر شد. در این یکی دو روز پایانی هم که اصلاً خبری از آب نبود. برعکس دبیر جشنواره که روزهای اول هیچ خبری از او نبود، اما هر چه به روزهای پایانی نزدیک شدیم، بیشتر دیده شد، البته مصاحبه نکرد. فقط آمد.
جشنواره میهمان هم، هر چند کم، اما داشت. مثلا دو وزیر مستعفی آمدند. یکی سیدحسن قاضیزاده هاشمی وزیر سابق بهداشت و دیگری عباس آخوندی وزیر سابق راه و شهرسازی. از شهرداری و مجلس هم به جشنواره آمدند. مصطفی کواکبیان، محمود صادقی، سعید اوحدی، محمدرضا باهنر و عماد افروغ، حجت الله ایوبی و محمدمهدی حیدریان دو رئیس سابق سازمان سینمایی هم آمدند.
دکتر روحانی؛ هم روزهای میانی جشنواره پیام داد و گفته بود که در چهلسالگی انقلاب شکوهمند اسلامی، سینمای ایران به همت سینماگران و فعالان این عرصه، به درخت ریشهدار و پرشاخ و برگی تبدیل شده که از اعتباری جهانی برخوردار است. رئیس جمهوری چیزهای دیگری هم در پیام خود نوشت.
حالا جشنواره سیوهفتم که قرار بود با «غلامرضا تختی» آغاز شود، اما «معکوس» شد شروعش، با «رد خون» هم کارش را تمام میکند. در آن روزهای میانی هم از «مسخره باز» گرفته تا «زهر مار»، «طلا» و «حمال طلا» هم نمایش داده شد.
فیلمسازان کُلی آدم کُشتند تا قتل و قصاص شد سوژه اصلی. شاید برای نخستین بار هم بود که جشنواره تقریبا بدون نمایش هیچ فیلم کمدی به کار خود پایان داد. البته مثلا «زهر مار» و «پالتو شتری» قرار بود طنز باشد که چه عرض کنم، همه چیز داشتند جز کمدی.
منبع: فرارو
کلیدواژه: جشنواره فیلم فجر حواشی جشنواره فجر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۷۰۳۴۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شش فیلم داریوش مهرجویی در جشنواره مسکو نمایش داده میشود
شاعرانگی زندگی معمولی؛ این عنوانی در بخش ویژه و مرور آثار جشنواره مسکو روسیه است تا این رویداد بینالمللی در چهلوششمین آوردگاه خود میزبان آثاری از جنس شعر و عرفان و فلسفه باشد؛ آثاری از داریوش مهرجویی فقید که منتخب آنها برای نمایش در این جشنواره، بیانگر این امر فرهنگی مهم است.
از این جهت آثاری چون «گاو»، «هامون»، «درخت گلابی»، «پری»، «لیلا» و «اشباح» از جمله فیلمهایی هستند که در جشنواره بینالمللی مسکو روی پرده میروند.
فیلم سینمایی «گاو»
فیلم سینمایی «گاو» نه تنها از بهترین فیلمهای زندهیاد داریوش مهرجوییست، که از مهمترین آثار سینمای ایران نیز شمرده میشود. این فیلم که به سال ۴۸ ساخته شد در زمره فیلمهای مؤثر در شکلگیری موج نوی سینمای ایران نیز قرار میگیرد. عزتالله انتظامی، علی نصیریان، جمشید مشایخی و جعفر والی از جمله بازیگران فیلمی هستند که روایتگر قصه «مشحسن» و شدت علاقه او به گاوش است. در تمامی این سالها جشنوارههای ونیز، کن، برلین، لندن و لسآنجلس از جمله مهمترین رویدادهای سینمایی میزبان این فیلم بودند، فیلمی که در سالهای ۵۱، ۶۷ و ۷۸ در رایگیری منتقدان، موفق به کسب عنوان بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران شد.
فیلم سینمایی هامون
فیلم سینمایی هامون به نویسندگی داریوش مهرجویی و با بازی خسرو شکیبایی، بیتا فرهی و عزتالله انتظامی، راوی داستان زندگی مردی به نام حمید هامون است که زندگی زناشویی کابوسواری را پشت سر میگذارد. این اثر داریوش مهرجویی که به سال ۶۸ ساخته شد، در دوره هشتم جشنواره فیلم فجر (۱۳۶۸) با کسب پنج سیمرغ بلورین بههمراه جایزه ویژه هیئت داوران ستاره بیرقیب سینمای آن سال ایران بود. این فیلم در جشنواره هشتم برنده جایزه ویژه هیئت داوران برای بهترین فیلم و همینطور سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی، فیلمنامه، فیلمبرداری، نقش اول مرد، و بهترین تدوین شد. همچنین «هامون» کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین در شش زمینه دیگر بود.
فیلم سینمایی «درخت گلابی»
«درخت گلابی»، نیز از دوستداشتنیترین عاشقانههای سینمای ایران با انگارههای فلسفی است، فیلمی برگرفته از داستانی به قلم گلی ترقی که برشی از زندگی یک نویسنده بیبر و بار، همچون درخت گلابی خانه پدری را روایت میکند.
محمود شایان، نویسندهای در حوالی ۶۰ سالگیست که چند کتاب تاکنون نوشته و مشهور شده، چند سالی میشود که او برای نوشتن کتاب جدید، دستش به قلم نمیرود. به همین خاطر، به باغی در دماوند میرود که از ایام شباب، خاطرات زیادی از آنجا دارد. همایون ارشادی، گلشیفته فراهانی، جعفر بزرگی، نعمتالله گرجی و شهرام حقیقتدوست از جمله بازیگران این اثر مهرجویی بهشمار میروند.
فیلم سینمایی «لیلا»
«لیلا» که نیمه دوم دهه هفتاد ساخته شد، دوازدهمین فیلم بلند داریوش مهرجویی به نویسندگی خود او و با اقتباس از داستانی به قلم مهناز انصاریان است. چکیده داستان این فیلم که با بازی لیلا حاتمی، علی مصفا، جمیله شیخی و محمدرضا شریفینیا همراه است را میتوان اینگونه تعریف کرد. لیلا روز بیستوهشتم ماه صفر با رضا، دوست برادرش حسین برخورد میکند و آشناییشان به ازدواج میانجامد. مدتی بعد، لیلا روز تولدش میفهمد که بچهدار نخواهند شد و پزشک هم اشکال را از لیلا میداند.
فیلم سینمایی «پری»
«پری» یکی دیگر از آثار شناختهشده مهرجوییست که در جشنواره مسکو در نگاه مخاطبان مینشیند. این فیلم با تمام انگارههای فلسفیش که البته فاصله مشهودی با «درخت گلابی» دارد را میتوان از عرفانیترین آثار سینمای ایران بخوانیم. «پری»، اقتباسی از رمان «فرانی و زویی» و داستان کوتاهِ «یک روز خوش برای موزماهی» نوشته «جروم دیوید سالینجر» است که در آن بازیگرانی چون نیکی کریمی، علی مصفا، خسرو شکیبایی و پارسا پیروزفر نقشآفرینی کردهاند.
این فیلم که در نیمه اول دهه هفتاد ساخته شد، روایتگر برشی از زندگی دانشجوی ممتاز ادبیات و تئاتر است که با خواندن یک کتاب کوچولو دچار تحولات بنیادی حسی و فکری میشود. پری که در زندگی و روابط خود با اطرافیانش به مشکل خورده، با خواندن این کتاب که به طور اتفاقی پیدا میکند، زندگی خود را کاملا دستخوش تغییرات جدی میبیند تا جایی که رهسپار کشف حقیقت زندگی میشود.
«تیمسار سلیمانی و همسرش در روابط خود به بنبست میرسند، تلاشهای وکیل خانواده برای بهبود اوضاع زندگی آنان بینتیجه میماند. سالها بعد گناهان تیمسار گریبان مازیار (پسر جوانش) را میگیرد و مسیر عشق و زندگی او را دشوار میسازد.» این چکیده داستان فیلمی به نام «اشباح» از دیگر ساختههای مهرجویی به نویسندگی خود او است که بناست روی پرده جشنواره مسکو به نمایش در بیاید. در این فیلم که به سال ۹۲ ساخته شد، بازیگرانی چون همایون ارشادی، مهتاب کرامتی، حسن معجونی و ملیکا شریفینیا به نقشآفرینی پرداختهاند.
جشنواره بینالمللی فیلم مسکو، میزبان قابهایی شبیه به زندگی و از جنس شعر و فلسفه و عرفان است تا با مرور آثار مهرجویی فقید، دفتری از دیوان دوستداشتنی سینمای ایران را ورقی زده باشد.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری سینما و تئاتر