Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-03-29@05:17:05 GMT

مطالبات انقلاب هنوز پابرجاست

تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۷۳۳۸۸۲

مطالبات انقلاب هنوز پابرجاست

تهران- ایرناپلاس- بازخوانی انقلاب اسلامی و بررسی میزان تحقق اهداف و ارزش‌های آن، امروز اهمیت ویژه‌ای دارد. یک جامعه‌شناس در این مورد می‌گوید: عدم تحقق برخی از آرمان‌های انقلاب سبب سرخوردگی مردم و نیرو‌های انقلابی شده است.

مرحوم محمدامین قانعی‌راد یکی از جامعه‌شناسانی است که تلاش داشت با طرح جامعه‌شناسی مردم‌مدار، مسائل مرتبط با این رشته را در بین افکار عمومی بسط دهد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آنچه در ادامه می‌خوانید مصاحبه‌ای است که با وی در سال 1393 در نشریه‌ای دانشگاهی انجام شده است. بازخوانی این مصاحبه که به تبیین فضای اجتماعی و سیاسی‌ منجر به انقلاب پرداخته است، از آن رو اهمیت دارد که نگاه متفاوت قانعی‌راد را در مورد دلایل محقق نشدن مطالبات مردم از انقلاب تبیین می‌کند.

سؤال: برای ورود به بحث با این سؤال شروع کنیم که شما در فعالیت‌های انقلابی چه مشارکتی داشته‌اید؟

قانعی‌راد: در آن سال‌ها دانشجو بودم، به هرحال تحت تأثیر اندیشه‌های شریعتی قرار داشتم و در چهارچوب فعالیت‌های رایج دانشجویی مشارکت داشتم. از جمله فعالیت‌های انجمن اسلامی و کتابخانه‌اش، برگزاری نمایشگاه کتاب، جلسه‌های سخنرانی و فعالیت‌های عمومی که منجر به انقلاب شد.

سؤال: دلیل اصلی شکل‌گیری انقلاب اسلامی را با توجه به شرایط سیاسی، تحولات سیاسی و اقتصادی بین‌المللی و وضعیت سیاست داخلی چه می‌دانید؟

قانعی‌راد: مجموعه گسترده‌ای از عوامل بر شکل‌گیری انقلاب مؤثر بودند، برخی‌ از آن‌ها ابعاد اقتصادی داشتند که تأکید بر افزایش قیمت نفت از سال 52 و افزایش نقدینگی در جامعه و تورم پس از آن‌که منجر به شکاف طبقاتی شده بود. عامل اقتصادی دیگر مربوط به اصلاحات ارضی 42 است که منجر به شکل‌گیری سرمایه‌داری وابسته در ایران شد که با تأسیس کارخانه‌ها و گسترش مراکز صنعتی، همراه با مهاجرت روستاییان به شهر در واقع با تغییر شغل آنان از دهقانی به کارگران شهری که با تغییر بستر اجتماعی‌شان، توقعات و انتظارات جدید هم در آن‌ها ایجاد شده بود و به لحاظ فرهنگی در وضعیت شبه آنومیکی قرار داشتند و درنهایت این مهاجرت‌ها در شکل‌گیری یک جامعه توده‌ای نقش داشتند.

جامعه توده‌ای به معنای شکل‌گیری یک نوع فردگرایی، نه فردگرایی با شالوده‌های به سامان و عمیق، بلکه فردگرایی آنومیک به دلیل اینکه سازمان‌های کنترل اجتماعی تضعیف شده بود. وقتی فرد به‌عنوان دهقان در روستا به سر می‌برد، تحت کنترل نهادهایی قرار داشت که وقتی مهاجرت کرد به شهر، آن‌هایی که کاری پیدا کردند، کار به آنان سازمانی می‌بخشید، ولی بخشی از آنان در حومه‌های شهر به شکل حاشیه‌نشین زندگی می‌کردند و برایشان یک نوع فقر و بی‌سامانی فرهنگی ایجاد شده بود.

آنان سطحی از توقعاتی داشتند که به آن نرسیده بودند و خودشان را با قشرهایی که در مراکز شهر ساکن بودند، مقایسه می‌کردند؛ با کسانی که مثل خودشان بودند، ولی توانسته بودند جایگاهی داشته باشند و از طرف دیگر با نوکیسه‌های شهری مقایسه می‌کردند که از دل صنعتی شدن مدرن در آمده بودند و این مقایسه‌ها در ذهن‌شان آزارشان می‌داد. وجود جامعه توده‌ای در کنار مشکلات اقتصادی که ایجاد شده بود، یک نیروی بالقوه برای تحرک اجتماعی و بسیج اجتماعی در شهرها ایجاد کرده بود، نیرویی که بدون اینکه نارضایتی‌هایشان جهت‌گیری سیاسی داشته باشد، ناراضی بودند و خودشان را در محرومیت نسبی احساس می‌کردند و این نیروها در فرآیند انقلاب بسیج شدند و مذهب توانست به آنان اتحاد دهد و به اصطلاح تبدیل به یک نیروی یکپارچه کند.

از سال 1320 با رفتن رضاشاه و اشغال متفقین و آمدن پسرش، در کنار ابعاد اقتصادی- اجتماعی، ابعاد سیاسی هم مؤثر بود. در دوره رضاشاه، نوسازی و تغییرات از بالا یا توسعه اقتدارگر وجود دارد؛ با برنامه‌هایی که به مشارکت سیاسی بها نمی‌دهد ولی دنبال توسعه اقتصاد، آموزش، بهداشت و توسعه شهرها و کارخانجات است. رضاشاه همراه با توسعه صنعتی برنامه‌هایی هم برای ایجاد وحدت فرهنگی داشت که حاصل ترکیب ایدئولوژی شاهنشاهی و ایران باستانی‌ با برداشتی از نوسازی و مدرنیته ابزاری، بدون استفاده از مشارکت سیاسی مردم و سرکوب فعالیت‌های سیاسی بود.

این رویکرد بخشی از فرهنگ ایرانی باستانی را برجسته می‌کرد و بخش فرهنگ مذهبی را تحت فشار قرار می‌داد و به این دلیل، با فرهنگ سنتی مردم تقابل پیدا کرد که دو پدیده کشف حجاب و برخورد با روحانیت دو نمود از تقابل فرهنگی است که رضاشاه پیش گرفته بود. در این دوره با گسترش شهرها، دانشگاه‌ها و کارخانه‌ها نیروهایی از طبقه متوسط شکل می‌گیرد. نوسازی همراه خودش نیروهای جدیدی به میدان می‌آورد، این نیروها به‌دنبال آن هستند که صدای‌ خودشان را در عرصه‌های سیاسی بازتاب دهند، این بازنمایی صداها تا 1320 ممکن نبود، اما بعد از آن حزب توده، احزاب ملی و مذهبی شکل گرفتند که با دو جریان مواجهیم، جبهه ملی و حزب توده.

در واقع این حرکات سیاسی سعی می‌کرد قدرت را محدود، در انتخابات شرکت و به نحوی شاه و دربار را به چالش بکشانند. در سال 1332 کودتا و برکناری مصدق پیش می‌آید که تا سال 1342 یک وضعیت استبدادی در کشور حاکم می‌شود. در سال 42 مسئله 15 خرداد پیش می‌آید و نیروهای مذهبی در این فاصله تا حدی به‌تدریج دست بالا را پیدا و با سازماندهی‌شان قدرتی پیدا می‌کنند، اما باز هم سرکوب می‌شوند.

بلافاصله اصلاحات ارضی در کشور اتفاق می‌افتد. تا سال 52 داستان سرکوب‌های فعالان سیاسی ادامه می‌یابد. در این فاصله پنج سال از سال 52 تا 57 تشکل‌های سیاسی به‌تدریج به تحرک می‌افتند و جبهه ملی و جریانات چپ دوباره فعالیتشان را به‌صورت پنهانی آغاز می‌کنند؛ به‌ویژه جریان چپ که فعالیت‌های مسلحانه داشتند. جبهه ملی سعی می‌کند به قدرت برگردد که نمی‌تواند. در این شرایط تمام احزاب و جریاناتی که شکل گرفته بودند از طرف دربار به نحوی آسیب دیدند و آزرده شدند.

یک نیروی سیاسی آزرده که به دنبال بازنمایی فرهنگی و سیاسی می‌گردد با نیروی اجتماعی بالفعل ناراضی و بدون جهت‌گیری سیاسی، در شرایط خاصی می‌توانند به هم نزدیک شوند که بخشی از شرایط خاص به تغییر فضای جهانی برمی‌گردد. به‌ویژه سیاست‌های باز کارتر که در آن زمان مطرح شد، اینکه چه ارتباطی بین این سیاست‌ها و قیمت نفت است، قابل بررسی است. ولی این نیروهای سیاسی نمی‌توانستند با مردم ارتباط برقرار کنند مگر به‌واسطه کانال‌های ارتباطی. به نظرم بخشی از این کانال را شریعتی ایجاد کرد، سخنرانی‌هایی که در حسینیه ارشاد داشت، به‌ویژه تأثیراتی که روی دانشجویان مذهبی و به‌تدریج در دانشگاه‌ها و نیروهای انجمن اسلامی اثر داشت و قدرتی پیدا کردند. بعد از 56 و درگذشت شریعتی، این نیروهای دانشجویی مذهبی را به جامعه کشاند. اولین تظاهرات بعد از سال‌ها بعد از فوت شریعتی بود. شب هفتشان در میدان ارگ که خودم حضور داشتم و چند نفری از ما دستگیر شدیم، اولین باری بود که از دانشکده علوم اجتماعی ریختیم بیرون یا از مسجد ارگ به خیابان ریختیم.

پیش‌از آن اگر دانشجویان فعالیتی داشتند، بیشتر برای 16 آذر و در فضای خود دانشگاه بود و این پدیده که بریزند در خیابان‌ها کمتر اتفاق می‌افتاد. درگذشت شریعتی دانشجویان مذهبی و بخشی از عامه مردم و سطحی از حوزه را متأثر کرد و فضایی ایجاد کرد که امام(ره) بتواند نیروهای سیاسی را با مردم پیوند زند و حرکتشان را آغاز کنند. شبکه گسترده ارتباطات دینی مثل مساجد، هیئت‌ها و... کانال خوبی شد تا فکر تغییر از درون نظام مرجعیت بتواند به کل توده‌های مردم منتقل شود. جهت‌گیری امام(ره) در سخنرانی‌هایش از درگذشت شریعتی تا زمان انقلاب، در جهت پیوند روشنفکران و روحانیت، بیشتر منسجم کردن نیروهای سیاسی و فعال کردن پایگاه‌های اجتماعی انقلاب در جامعه بود و به‌تدریج وحدت اجتماعی شکل گرفت، که نمایندگی خودشان را شخصیت امام(ره) می‌دید تا جریان‌های دیگر. این باعث شد اندیشه و خط‌مشی امام (ره) به یک معنا هژمونیک شود و همه گروه‌ها خواسته‌هایشان را در پیام امام(ره) ببینند، بتوانند با آن به خواسته‌هایشان برسند و به‌تدریج پیروزی انقلاب رخ داد.

سؤال: مهم‌ترین تغییرات و تفاوت‌های قبل و بعد از انقلاب را چه می‌دانید؟

قانعی‌راد: مهم‌ترین تغییر، تغییر سیاسی بود که با یک جابه‌جایی قدرت از سال 57 تا 59، احساس تغییر قدرت مشخص بود. قدرتی که تأکیدش بر مردم و بنیان‌های فرهنگی جامعه و مذهب است و در عین حال هنوز خیلی هم تحت تأثیر تحولات بعدی از جمله ترورها و جنگ تحمیلی متمرکز نشده است. مردم احساس می‌کردند که سال‌ها حق مشارکت را از دست داده بودند و اکنون سهیم بودن در قدرت را به دست آورده‌اند. به‌ویژه گروه‌های پایین جامعه که عمدتاً شعارهایی که داده می‌شد برمبنای حمایت از توده‌های مردم، مستضعفان و کوخ‌نشین‌ها بود و به‌دنبال تغییر سیاسی مسئله عدالت پیگیری می‌شود، مثل توجه به نهادهای جهاد سازندگی در روستا، توجه به روستاییان و قشر پایین شهر. شعارهایی که فکر می‌کردند در طول زمان در زمینه مسکن، کار و شغل محقق می‌شود. به هرحال، انقلاب نهادینه نشده بود و در یک سیالیتی قرار داشت که برخی از گروه‌های جامعه احساس می‌کردند می‌توانند بازنمایی شوند و آرمان‌های خودشان را پیدا کنند.

سؤال: همزمان با انقلاب ایران تحولاتی در سایر کشورها رخداد، انقلاب ایران چه تفاوتی با این تحولات دارد و به‌صورت خاص چه تفاوتی با انقلاب‌های همزمان و پیش از آن دارد؟

قانعی‌راد: یک سری از انقلاب‌هایی که قبل از انقلاب ایران رخ داده بود به‌نحوی به‌اصطلاح به انقلاب ایران الگو می‌دادند، مثل انقلاب مصر و جمال‌عبدالناصر، انقلاب الجزایر یا انقلاب کوبا و چه‌گوارا، شخصیت محبوب جوان‌های انقلابی که کتاب‌هایش خوانده می‌شد؛ تقریباً این‌ها به نمادهایی تبدیل شده‌ بودند. ارتباط شریعتی با انقلاب الجزایر و برخی از رهبران انقلابی آن خیلی مهم بود. مورد دیگر فلسطین بود، بسیاری از انقلابی‌های ایران آنجا آموزش دیده بودند و کسانی مثل عرفات بعد از انقلاب به دیدن امام و طالقانی آمدند و از شخصیت‌های نمادین بودند. همه این انقلاب‌ها به‌نوعی در انقلاب ایران اثر داشت، نماد‌ها و آدم‌هایشان مطرح بود و کتاب‌هایشان توسط قشر دانشجو و جوان خوانده می‌شد.

حتی خود عراق هم یک کودتای ضد پادشاهی داشت و از طرفی حافظ اسد در سوریه. این‌ها بیشتر الگو و نمادساز بودند، اما بعد از انقلاب، خاطره انقلاب مشروطه، نهضت ملی مصدق و مسائل سال 32 و قیام 15 خرداد 42 زنده شد. هر گروهی سعی می‌کرد انقلاب را با یکی از این خاطره‌ها پیوند بزند. مذهبی‌ها و روحانیت بر خاطره سال 42 و جبهه ملی و بخشی از ملی‌مذهبی‌ها بر خاطره سال 32 تمرکز داشتند. به‌نوعی بازگشت به آرمان‌ها و مبارزات دوران پیش شکل‌ گرفته بود. این دو نیرویی که یکی بیشتر مذهبی و دیگری ملی‌تر بودند، می‌خواستند این دو مقطع تاریخی را زنده نگه دارند. نیروهای چپ می‌خواستند انقلاب سال 57 را با انقلاب اکتبر روسیه، انقلاب مائو در چین و مبارزات انقلابی کوبا و الجزایر و مصر پیوند دهند.

هرکدام از جریانات به یک نحوی در پی تعریف انقلاب بودند تا نقش خودشان را بر گفتمان انقلاب بزنند. ما در سال‌های 57 و 58 با چنین فضایی مواجه هستیم. انقلاب نیکاراگوئه هم به نظر نمی‌رسد که خیلی تحت تأثیر انقلاب ایران بود، شاید تحت تأثیر فضای جهانی قرار داشت چون تقریباً همزمان با انقلاب ایران شد. احتمالاً سیاست‌های دمکرات‌ها در آمریکا روی تحول در نیکاراگوئه تأثیر گذاشت که باید آن را در قالب تحولات در آمریکای لاتین بررسی کرد و نه تحول در خاورمیانه؛ ارتباط این‌ها بیشتر در فضای کلی جهانی است.

سؤال: فوکو در مقاله‌اش درباره انقلاب ایران، انقلاب را مذهبی می‌داند، شما این نظر فوکو را صحیح می‌دانید؟

قانعی‌راد: پارادایم انقلاب در آن دوره، تحولات در یک پارادایم فکری صورت می‌گیرد، یعنی انقلاب‌ها در یک پارادایم خاصی تفسیر می‌شود. گفتمانی که آن زمان وجود داشت، یکی سوسیالیستی و دیگری ناسیونالیستی بود که بیشتر انقلاب‌ها را تبیین می‌کرد. در منطقه خاورمیانه گفتمان ناسیونالیستی بیشتر تبیین‌گر بود. در سایر نقاط جهان هم مثل بخشی از آفریقا، ویتنام، کوبا و... گفتمان سوسیالیستی وجود داشت. البته گفتمان ناسیونالیستی خاورمیانه هم آمیخته با عناصر سوسیالیستی بود، مثل عراق، سوریه و الجزایر. بحث این بود که ما می‌خواهیم با چه چیز مبارزه کنیم: استعمار یا سرمایه‌داری. سازمان‌دهی از بُعد ناسیونالیستی به مبارزه با استعمار توجه داشت. اما مبارزه سوسیالیستی -مارکسیسم، لنینیسم، مائوئیسم و سوسیالیسم‌های بومی- دشمن خود را در سرمایه‌داری جستجو می‌کرد.

در دوره مدرن انقلابی صورت نگرفته بود که خودش را مذهبی تعریف کند و مبارزه موجود را بین دین و بی‌دینی یا ایمان و کفر قرار دهد. ما می‌بینیم که گفتمان اولیه انقلاب هم مبارزه با استکبار و استضعاف است و تحت تأثیر شیعه مهدویت و انتظار، مباحثی که شریعتی هم مطرح کرده بود. برخی هم معتقدند این ایدئولوژی هم در فضای جنگ سرد ساخته شده و استکبار را به‌عنوان نظام سرمایه‌داری تعریف می‌کند. مستکبر کسی است که ثروت زیادی دارد و قشر مستضعف را از امکاناتی محروم می‌کند. به هرحال، تضادهای اجتماعی و مبارزه اجتماعی شاید برای اولین بار بود که در چهارچوب مذهب تعریف می‌شد. شیعه و شیعه‌گری -که در دوره‌های مختلف تحت فشار بود- و آرمان‌های مهدویت در بسیج مردم نقش داشت. مردم احساس می‌کردند باید دنبال فرجی باشند. برای فوکو این جنبه انقلاب ایران در یک جهان بی‌روح امیدبخش بود.

سؤال: آیا هنوز آرمان‌های انقلابی مورد پذیرش جامعه است و شرایط موجود مطابق با خواست مردم از انقلاب است؟

قانعی‌ راد: شعار انقلاب، استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود، آزادی به معنای مبارزه با استبداد داخلی بود و هر آنچه فعالیت‌های سیاسی را کاهش دهد، مسئله استقلال هم به استعمار و در نهایت، رهایی از سلطه خارجی برمی‌گشت؛ شکل آن هم جمهوری اسلامی توصیف می‌شد. جمهوری اسلامی جایگزینی یک نظام جمهوری به‌جای نظام استبدادی، که در نظام جمهوریت، دموکراسی و رای مردم، انتخابات و نظام حزبی بود، در عین حال هم مقوله اسلامی به چهارچوب فرهنگی و گرایش‌های عمومی مردم برای تحقق اهداف و آرمان‌های مردم بازمی‌گشت، نه به‌عنوان امری انتزاعی.

گروه‌های فعال سیاسی هنوز به دنبال این‌ها هستند و شعارهای انقلاب برایشان مهم است. ولی سرخوردگی به دلیل عدم تحقق اهداف و ارزش‌ها وجود دارد، اینکه تا حدی از این‌ها به وقوع نپیوست، آزادی سیاسی بعضاً محدود شد، استقلال و عدم وابستگی ثمره‌های خودش را نشان نداد، مبارزه با غرب به توسعه اقتصادی نینجامید. عدالت در زمینه‌های مختلف و از جمله به لحاظ اقتصادی به‌طور کامل رخ نداد، بلکه پیچیدگی‌هایی به خود گرفت.

معمولاً برای توده مردم وقتی شعارها محقق نشود، دچار سرخوردگی می‌شوند. اینکه یکی از شعارها استقلال بود، حالا زندگی در غرب برای بخشی از جامعه تبدیل به آرمان شود. موقعی بدترین دشنام می‌توانست این باشد که فلانی گرین کارت آمریکا در جیب‌اش است، اما امروز جلوی همه می‌گویند گرین کارت دارم! قبح گرین کارت داشتن ریخته حتی برخی از نمایندگان مجلس گرین کارت دارند. تبلیغات برای گرفتن گرین‌ کارت و این موج مهاجرت و رفتن برای زندگی و تحصیل، مشکلاتی هستند که در روند این چند سال با آن‌ها مواجه شده‌ایم.

این موضوع که چرا ما در این مسیر افتاده‌ایم و چنین مشکلاتی ایجاد شده، چقدر موفق بوده‌ایم برای رسیدن به ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب دلایل خودش را دارد. الان به نظر می‌رسد که آرمان‌های انقلاب به‌وسیله دو دسته بازتعریف می‌شود و دو نوع تغییر در آرمان‌های انقلاب است. تغییری که مردم از گفتمان انقلاب در اذهان ارائه می‌دهند و تعریفی که خود انقلابیون، از مفاهیم انقلاب می‌کنند. مثلاً بخشی از انقلابیون فقط به دنبال استقلال نیستند بلکه موضوع مدیریت جهانی را مطرح می‌کنند که ما در واقع با جابه‌جایی اهداف مواجهیم. ایران خودش به دنبال سلطه باشد چه به لحاظ فرهنگی و سیاسی و یک نوع بسط در عرصه جهانی مطرح است که این‌ها به‌واسطه برخی از انقلابیون یا عده‌ای از جوانان تند پیگیری می‌شود و شعارهای انقلاب ایران را در عرصه جهانی دنبال می‌کنند که به‌نوعی تأثیر منفی‌ای بر مشکلات درونی ایران گذاشته و مهم‌ترین خطر این جابه‌جایی در اهداف انقلاب برای خود جمهوری اسلامی است که با انواع مشکلات سیاسی در سطح منطقه‌ای و جهانی مواجه شود.

گفت‌وگو از مهدی نجفی‌خواه

منبع: ایرنا

کلیدواژه: اجتماعي چهلمين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي محمد امين قانعي راد انقلاب اسلامي

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۷۳۳۸۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کسانی که می‌گویند احزاب وارداتی و غیربومی هستند، تاریخ سیاسی ایران را نخوانده‌اند

به گزارش خبرنگار سیاسی ایسکانیوز: سخنان حجت‌الاسلام حسین جلالی؛ عضو کمیسیون فرهنگی مجلس درباره «وارداتی بودن احزاب» در ایران، (اینجا بخوانید) مورد توجه تحلیل‌گران سیاسی و کاربران فضای مجازی قرار گرفته است. منتقدان ضمن رد چنین ادعایی بر این باور هستند که تقویت جایگاه احزاب، می‌تواند نقش موثری در کاهش هزینه‌های نظام در بحران‌های سیاسی و اجتماعی داشته باشد.

وی در مصاحبه اخیر خود، درباره انحلال حزب جمهور اسلامی نیز گفته است: «اگر حزب در ایران جواب می‌داد بهترین حزب، حزب جمهوری اسلامی بود که در راس آن شهید بهشتی و… بودند که امام خمینی (ره) فرمودند جمعش کنید.»

به باور بسیاری از ناظران، احزاب سیاسی در کشور ما هنوز ساز و کار مطلوب فعالیت حزبی را پیدا نکرده‌اند و به همین علت نمی‌توانند در بزنگاه‌های سیاسی مانند انتخابات «نقش حداکثری» یک حزب را ایفا کنند.

غلامرضا ظریفیان؛ فعال سیاسی، فقدان «نظام حرفه‌ای حزبی» را عامل سردرگمی و بی‌اعتمادی مردم به احزاب می داند. وی در گفتگو با خبرنگار سیاسی ایسکانیوز گفته است: «وقتی نظام حرفه‌ای حزبی را تدبیر نکرده‌ایم و انتخابات را در فضای توده‌ای با احزاب بدون شناسنامه و بدون برنامه برگزار می‌کنیم مردم سردرگم می‌شوند. در کشورهای توسعه یافته احزاب برنامه محور هستند نه شخص محور».

حمیدرضا ترقی؛ سخنگوی حزب مؤتلفه اسلامی نیز در گفتگو با خبرنگار سیاسی ایسکانیوز درباره آسیب‌شناسی احزاب در ایران گفته است: «احزاب در کشور ما علی‌رغم این که نماینده اقلیتی بیش نیستند خودشان را به عنوان نماینده اکثریت جلوه می‌دهند در حالی که جوامع توسعه یافته سیاسی احزاب هرگز منافع ملی خودشان را فدای منافع حزبی نمی‌کنند.» (اینجا بخوانید)

در کنار تمام انتقاداتی که به ساختار احزاب در ایران وجود دارد اما به نظر می‌رسد انگاره «غیر بومی و وارداتی بودن احزاب» برخلاف واقعیت‌های مشهود در تاریخ معاصر کشورمان باشد. در ایران چه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و چه پس از آن احزاب متعددی که برآمده از فرهنگ ایرانی ـ اسلامی بودند در مقاطع سرنوشت‌سازی ایفای نقش کرده‌اند و چشم بستن روی این واقعیت‌های غیرقابل انکار، نتیجه‌ای جز تضعیف نقش احزاب به عنوان حلقه واسط بین مردم و دولت‌ها ندارد.

در ادامه گفتگو با حسین کنعانی مقدم؛ دبیرکل حزب ایران سبز و نایب رئیس اول خانه احزاب ایران پیرامون «جایگاه احزاب در ساختار سیاسی ایران» را می‌خوانید:

کنعانی‌مقدم گفت: شکل‌گیری نهادهای مدنی و تعدد احزاب در قانون اساسی کشور ما مورد توجه قرار گرفته است. احزاب پل ارتباطی بین مردم و حاکمیت هستند و می‌توانند در سپهر سیاسی کشور در جریان شکل‌دهی ساختار تصمیم‌سازی سیاسی و مشارکت سیاسی مردم سهم عمده‌ای داشته باشند. احزاب با کارکردی که برایشان تعریف شده و یکی از آن‌ها «کسب قدرت» است می‌توانند در این ساختار سیاسی نقش‌آفرینی کنند و البته با ایده «قدرت برای قدرت» موافق نیستیم بلکه «قدرت برای خدمت» باید باشد. احزاب بخشی از مطالبات مردم را می‌توانند نهادینه و برنامه‌ریزی کنند و از حاکمیت مطالبه‌گری داشته باشند و از سوی دیگر اگر خودشان در قدرت قرار گرفتند باید بتوانند به مطالبات مردم پاسخ دهند.

دبیرکل حزب سبز ایران درباره تفاوت ساختار احزاب در ایران و کشورهای غربی گفت: در کشورهای غربی احزاب موظف به کسب قدرت هستند، منتها تفاوتی که با احزاب کشور ما دارند در این است که آن‌ها قدرت را برای قدرت می‌خواهند ما قدرت را برای خدمت می‌خواهیم یعنی این که اگر حزبی دنبال این است که کرسی‌های بیشتری در مجلس داشته باشد و شوراهای شهر را داشته باشد، برای این نیست که قدرتش را افزایش دهد بلکه برای این است که از این قدرت برای خدمت بیشتر استفاده کند.

وی افزود: تفاوت دیگر این است که احزاب باید بیانگر مطالبات به حق مردم باشند. احزاب در غرب بیشتر به دنبال این هستند که مطالبات حزبی، باندی و گروهی خودشان را حاکم کنند و مردم چندان در ساختار احزاب برای حضور قدرتمند در حاکمیت نقش ندارند. احزاب در آن کشورها از رای بیشتر برای مشروعیت و محبوبیت استفاده می‌کنند اما ما معتقدیم رای مردم امانتی در دست احزاب است و باید این امانت را پاس بدارند و حرفشان حرف مردم باشد نه حرف جناح و گروه خودشان.

این تحلیلگر مسایل سیاسی در واکنش به برخی ادعاها مبنی بر «وارداتی بودن و غیربومی بودن احزاب» گفت: این افراد شاید تاریخ نخوانده باشند. بنده چهار جلد کتاب درباره «سیر احزاب سیاسی ایران و جهان» نوشته‌ام و چاپ شده است و سیر تحول و تطور احزاب در ایران را از زمانی که بحث تشکل‌های سیاسی و مذهبی در کشور ما شکل گرفته تحلیل کرده‌ام و شاید یکی از قدیمی‌ترین تاریخ احزاب را ما در ایران داشته باشیم. بعید می‌دانم ‌کسی که چنین قضاوتی کرده این بخش از تاریخ را خوانده باشد.

کسانی که می‌گویند احزاب وارداتی هستند، تاریخ سیاسی ایران را مطالعه کنند

نایب رئیس اول خانه احزاب ایران تاکید کرد: البته در کشور ما برخی احزاب هم وابسته به قدرت‌های خارجی بوده‌اند مثل حزب توده که آبشخورشان آن سوی مرزها بود. اما بعد از پیروی انقلاب احزابی داریم که تونسته‌اند در برهه‌های مختلف نقش‌آفرینی کنند و مورد اعتماد مردم قرار گیرند. کسانی که چنین موضعی می گیرند (اشاره به غیر بومی بودن احزاب) بهتر است تاریخ سیاسی ایران را مطالعه کنند.

وی گفت: پیش از انقلاب نیز از دوران مشروط تا شکل‌گیری انقلاب اسلامی گروه‌ها و احزاب سیاسی بومی و اصیل داشتیم مانند حزب مؤتلفه اسلامی. بنده نیز قبل از انقلاب گروهی را به نام گروه توحیدی عمل تاسیس کردم. و به هر حال تلاش برای کار سازماندهی شده و حزبی از پیش از انقلاب وجود داشته است و خود همین روحانیت مبارز سال‌های سال است که دارای تشکیلات قوی است و درست است که نام حزب ندارد اما در پیروزی انقلاب کارکرد آن را دیدیم و توانست ساواک را زمین‌گیر و رژیم پهلوی را سرنگون کند. این‌ها نشان دهنده این است که فرهنگ کار حزبی و تشکیلاتی یکی از مؤلفه‌های فرهنگ ایرانی و اسلامی ما است و خواهد بود.

امام (ره) از «تک حزبی شدن» کشور واهمه داشتند

کنعانی مقدم درباره علت انحلال «حزب جمهوری اسلامی» گفت: حزب جمهوری اسلامی برخاسته از تفکر و اندیشه انقلاب اسلامی بود و همیشه به دنبال این بودیم که با ایجاد تشکل‌های سیاسی در تحقق آرمان‌های انقلاب اسلامی تلاش کنیم. افرادی مانند شهید مطهری، شهید باهنر، شهید بهشتی، مقام معظم رهبری و بسیاری از شخصیت‌های بزرگ انقلاب ما در حزب جمهوری اسلامی عضو بوده‌اند و در مقاطعی حتی حضرت امام (ره)، «سهم امام» را به حزب داده بودند، منتها امام (ره) از یک موضوع واهمه داشتند و آن این بود که کشور به سمت یک تشکیلات «تک حزبی» برود، مانند دوران پهلوی که تنها حزب کشور، حزب رستاخیز بود.

امام خمینی (ره) تعدد احزاب در کشور را قبول داشتند

وی افزود: این نگرانی به این علت بود که حزب جمهوری اسلامی، مجلس و دولت را در اختیار داشت و هرکجا انتخاباتی برگزار می‌شد این حزب حضور داشت حتی در دورافتاده‌ترین روستاهای کشور حزب جمهوری اسلامی فعالیت می‌کرد و قدرت بلامنازع شده بود. امام (ره) برای پیشگیری از این که فقط یک حزب سرنوشت کشور را تعیین نکند با انحلال حزب موافقت کردند و بسیاری موسسان حزب هم به این نتیجه رسیده بودند که آن روند ممکن بود به یک دیکتاتوری حزب منتهی شود.امام تعدد احزاب در کشور را قبول داشتند و در عین این که روحانیت مبارز را پذیرفته بودند، روحانیون مبارز را که چپ بودند را هم پذیرفته بودند اما حزبی که بخواهد تمام ارکان یک حکومت را در اختیار داشته باشد باید منحل شود. این برداشت من از اندیشه بلند امام (ره) نسبت به فعالیت حزبی است.

برخی احزاب به جای این که «دولت‌ساز» باشند،«دولت ساخته» هستند

این فعال سیاسی اصول‌گرا درباره ظهور یکباره احزاب متعدد در ایام انتخابات و عدم پاسخ‌گویی آن‌ها پس از انتخابات گفت: احزاب چند دسته هستند؛ یک دسته احزابی هستند که داری اساسنامه و مرامنامه هستند و سبقه تاریخی دارند و کار حزبی مستمری را انجام می‌دهند. دولت‌هایی که بعد از انقلاب بر سر کارآمدند، حزب درست می‌کردند و بنابراین با احزابی مواجه بودیم که «دولت ساخته» بودند به جای این که «دولت‌ساز» باشند. چنین احزابی ماندگاری ندارند و بیشتر ویترینی برای سهم‌خواهی هستند از سوی دیگربرخی احزاب هستند که عمدتا در قشر نخبگان فعالیت می‌کنند و بیشتر به دنبال برنامه‌ریزی و سازمان‌دهی هستند و در پی کیفیت هستند تا کمیت. تجربه نشان داده چنین احزابی توانسته‌اند در تصمیم سازی‌های کشور با بهره گرفتن از نخبگانی که در بینشان حضور دارند، موثر باشند.

وی افزود: برخی احزاب هم بیشتر یک تشکیلات حزبی برای مجوز هستند و بعضی نیز پیمان‌کاران سیاسی هستند که عمدتا در انتخابات ظهور و بروز پیدا می کنند و از افرادی حمایت می کنند و بعد ا انتخابات هم پاسخ‌گو نیستند. حزب باید توانایی کادرسازی داشته باشد و دیده بان کشور باشد و حتی دولت در سایه تشکیل دهد و مشارکت سیاسی مردم را افزایش دهد و به حاکمیت برابر عبور از بحران‌ها کمک کنند، از این قبیل احزاب متاسفانه کمتر در کشور داریم و سعی می‌کنیم به این سمت برویم که کارکرد اصلی احزاب را در کشور تقویت کنیم.

پدرخوانده‌ها تلاش می‌کنند با سلطه بر احزاب، از آن‌ها بیشترین بهره‌برداری را کنند

دبیرکل حزب ایران سبز گفت: متاسفانه در فرهنگ سیاسی کشور ما کار حزبی و سیاسی مضموم است حتی در استخدام‌ها می‌بینید که سوال می کنند آیا جزو حزب خاصی هستید یا خیر؟ و اگر پاسخ فرد مثبت باشد به عنوان یک امتیاز منفی برای او در نظر می‌گیرند؛ در حالی‌که در سایر کشورهای جهان اگر شهروندان در حزبی عضویت نداشته باشد نقطه ضعف آن‌ها محسوب می‌شود. کار حزبی کردن در ایران سالیان سال است که کنار گذاشته شده و افرادی که پدرخوانده‌های حزبی هستند تلاش می‌کنند احزاب را تحت سلطه خودشان قرار دهند تا بتوانند بهره‌برداری بیشتری کنند.

وی درباره نقش احزاب در افزایش میزان مشارکت مردم در انتخابات گفت: وقتی احزاب قوی در کشور داشته باشیم با کار حزبی که آن‌ها انجام می دهند مردم را تشویق به فعالیت سیاسی می‌کنند زیرا کاندیداهایی که از این طریق به مسند قدرت می‌رسند پاسخ‌گوی مردم هستند اما اگر خلاف این اتفاق بیفتد و کسانی که به قدرت می‌رسند حاضر نباشند پاسخ‌گوی مردم باشند و به وعده‌هایی که زمان انتخابات داده‌اند، عمل نکنند مردم آن‌ها را کنار می‌گذارند و تمایلشان به حضور در انتخابات کمرنگ می‌شود. البته آمار انتخابات اخیر مجلس به لحاظ مشکلات معیشتی که در کشور وجود دارد معقول بود اما مقبول نبود زیرا معتقدیم باید بیشتر از این‌ها مردم حضور پیدا می‌کردند.

کنعانی مقدم درباره معیار تشخیص احزاب ریشه‌داراز جنبش‌های سیاسی موسمی گفت: مردم باید به احزاب اعتماد کنند و الان این اعتماد وجود ندارد زیرا در مقاطعی احزاب رای مردم را گرفته‌اند و از مردم عبور کرده‌اند. بنابراین باید تلاش کنیم که اعتماد مردم را جلب کنیم تا جایگاه احزاب در ساختار سیاسی کشور تقویت شود به طوری که مردم احساس کنند با حضور در فعالیت‌های سیاسی می‌توانند، شان بیشتری را در سیاست‌های کشور داشته باشند.

انتهای پیام/

فاطمه نورنژاد کد خبر: 1225469 برچسب‌ها انتخابات مجلس شورای اسلامی

دیگر خبرها

  • کسانی که می‌گویند احزاب وارداتی و غیربومی هستند، تاریخ سیاسی ایران را نخوانده‌اند
  • تاثیر مربی کره‌ای بر پیشرفت کمانداران ایران/معضل تجهیزات پابرجاست
  • نمایشگاه قرآن فرصتی برای اجرای مطالبات رهبر انقلاب است
  • رهبر انقلاب: مقاومت بی‌نظیر نیروی مقاومت و مردم غزه به اسلام عزت بخشیده/ ایران در حمایت از فلسطین و غزه تردید نخواهد کرد
  • رهبر معظم انقلاب در دیدار رئیس دفتر سیاسی حماس: جمهوری اسلامی ایران در حمایت از فلسطین و غزه تردید نخواهد کرد
  • رهبر انقلاب در دیدار اسماعیل هنیه: مقاومت بی‌نظیر نیروی مقاومت و مردم غزه به اسلام عزت بخشیده است/ جمهوری اسلامی ایران در حمایت از فلسطین و غزه تردید نخواهد کرد/ اقدامات تبلیغاتی مقاومت فلسطین جلوتر از دشمن صهیونیستی بوده است
  • ایران در صف مقدم حمایت از آرمان فلسطین است
  • کنعانی‌مقدم: سوداگران کرسی ریاست مجلس، وقت خود را تلف می کنند / تحریم‌کنندگان انتخابات میت سیاسی هستند + فیلم
  • کنعانی‌مقدم: سوداگران کرسی ریاست مجلس وقت خود را تلف می کنند / تحریم‌کنندگان انتخابات میت سیاسی محسوب می‌شوند + فیلم
  • سفر‌های نوروزی مردم در اولین بهار پس از انقلاب (+عکس)