Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان،سوره نمل یا سوره سلیمان بیست و هفتمین سوره و از سوره‌های مکی قرآن که در جزء نوزدهم قرآن جای گرفته است. نمل به معنای مورچه است و از آنجا که این سوره به داستان مورچگان و حضرت سلیمان(ع) می‌پردازد، نمل نامیده شده است. خداوند در این سوره با پرداختن به سرگذشت پنج پیامبر، موسی، داوود، سلیمان، صالح و لوط(ع)، به مؤمنان بشارت و به مشرکان بیم می‌دهد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در این سوره همچنین مطالبی درباره مسئله خداشناسی و نشانه‌های توحید و وقایع حَشْر و معاد آمده است.

از آیات مشهور این سوره، آیه امَّن یجیب است که در روایات آمده است درباره حضرت قائم است. شیعیان (دست‌کم در ایران) این آیه را به عنوان دعا و برای رفع گرفتاری و شفای مریضان می‌خوانند. آیه دیگر آیه ۸۳ است که برای اثبات رجعت از آن استفاده شده است.

در روایات آمده است هر کس سوره طس سلیمان (سوره نمل) را بخواند، خداوند به تعداد کسانی که حضرت سلیمان، هود، شعیب و صالح و ابراهیم را تصدیق یا تکذیب کردند، ده حسنه به او می‌دهد و به هنگام قیامت که از قبرش بیرون می‌آید، ندای لا اله الا الله سر می‌دهد.

تلاوت مجلسی سوره مبارکه نمل آیات ۱-۵۵

دانلود

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
طس تِلْكَ آيَاتُ الْقُرْآنِ وَكِتَابٍ مُبِينٍ ﴿۱﴾
طا سين اين است آيات قرآن و [آيات] كتابى روشنگر (۱)
هُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۲﴾
كه [مايه] هدايت و بشارت براى مؤمنان است (۲)
الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ ﴿۳﴾
همانان كه نماز برپا مى دارند و زكات مى‏ دهند و خود به آخرت يقين دارند (۳)
إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ ﴿۴﴾
كسانى كه به آخرت ايمان ندارند كردارهايشان را در نظرشان بياراستيم [تا همچنان] سرگشته بمانند (۴)
أُولَئِكَ الَّذِينَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذَابِ وَهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ ﴿۵﴾
آنان كسانى‏ اند كه عذاب سخت براى ايشان خواهد بود و در آخرت خود زيانكارترين [مردم] اند (۵)
وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ ﴿۶﴾
و حقا تو قرآن را از سوى حكيمى دانا دريافت مى دارى (۶)
إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا سَآتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُمْ بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ ﴿۷﴾
[يادكن] هنگامى را كه موسى به خانواده خود گفت من آتشى به نظرم رسيد به زودى براى شما خبرى از آن خواهم آورد يا شعله آتشى براى شما مى ‏آورم باشد كه خود را گرم كنيد (۷)
فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۸﴾
چون نزد آن آمد آوا رسيد كه خجسته [و مبارك گرديد] آنكه در كنار اين آتش و آنكه پيرامون آن است و منزه است‏ خدا پروردگار جهانيان (۸)
يَا مُوسَى إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۹﴾
اى موسى اين منم خداى عزيز حكيم (۹)
وَأَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ ﴿۱۰﴾
و عصايت را بيفكن پس چون آن را همچون مارى ديد كه مى ‏جنبد پشت گردانيد و به عقب بازنگشت اى موسى مترس كه فرستادگان پيش من نمى‏ ترسند (۱۰)
إِلَّا مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۱﴾
ليكن كسى كه ستم كرده سپس بعد از بدى نيكى را جايگزين [آن] گردانيده [بداند] كه من آمرزنده مهربانم (۱۱)
وَأَدْخِلْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ فِي تِسْعِ آيَاتٍ إِلَى فِرْعَوْنَ وَقَوْمِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴿۱۲﴾
و دستت را در گريبانت كن تا سپيد بى ‏عيب بيرون آيد [اينها] از [جمله] نشانه‏ هاى نه‏ گانه‏ اى است [كه بايد] به سوى فرعون و قومش [ببرى] زيرا كه آنان مردمى نافرمانند (۱۲)
فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ آيَاتُنَا مُبْصِرَةً قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ ﴿۱۳﴾
و هنگامى كه آيات روشنگر ما به سويشان آمد گفتند اين سحرى آشكار است (۱۳)
وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ ﴿۱۴﴾
و با آنكه دلهايشان بدان يقين داشت از روى ظلم و تكبر آن را انكار كردند پس ببين فرجام فسادگران چگونه بود (۱۴)
وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۵﴾
و به راستى به داوود و سليمان دانشى عطا كرديم و آن دو گفتند ستايش خدايى را كه ما را بر بسيارى از بندگان باايمانش برترى داده است (۱۵)
وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ ﴿۱۶﴾
و سليمان از داوود ميراث يافت و گفت اى مردم ما زبان پرندگان را تعليم يافته‏ ايم و از هر چيزى به ما داده شده است راستى كه اين همان امتياز آشكار است (۱۶)
وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ ﴿۱۷﴾
و براى سليمان سپاهيانش از جن و انس و پرندگان جمع‏آورى شدند و [براى رژه] دسته دسته گرديدند (۱۷)
حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۱۸﴾
تا آنگاه كه به وادى مورچگان رسيدند مورچه‏ اى [به زبان خويش] گفت اى مورچگان به خانه ‏هايتان داخل شويد مبادا سليمان و سپاهيانش نديده و ندانسته شما را پايمال كنند (۱۸)
فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ ﴿۱۹﴾
[سليمان] از گفتار او دهان به خنده گشود و گفت پروردگارا در دلم افكن تا نعمتى را كه به من و پدر و مادرم ارزانى داشته اى سپاس بگزارم و به كار شايسته‏ اى كه آن را مى ‏پسندى بپردازم و مرا به رحمت‏ خويش در ميان بندگان شايسته‏ ات داخل كن (۱۹)
وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ ﴿۲۰﴾
و جوياى [حال] پرندگان شد و گفت مرا چه شده است كه هدهد را نمى ‏بينم يا شايد از غايبان است (۲۰)
لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ ﴿۲۱﴾
قطعا او را به عذابى سخت عذاب مى ‏كنم يا سرش را مى برم مگر آنكه دليلى روشن براى من بياورد (۲۱)
فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ ﴿۲۲﴾
پس ديرى نپاييد كه [هدهد آمد و] گفت از چيزى آگاهى يافتم كه از آن آگاهى نيافته‏ اى و براى تو از سبا گزارشى درست آورده‏ ام (۲۲)
إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ ﴿۲۳﴾
من [آنجا] زنى را يافتم كه بر آنها سلطنت میکرد و از هر چيزى به او داده شده بود و تختى بزرگ داشت (۲۳)
وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ ﴿۲۴﴾
او و قومش را چنين يافتم كه به جاى خدا به خورشيد سجده مى كنند و شيطان اعمالشان را برايشان آراسته و آنان را از راه [راست] باز داشته بود در نتيجه [به حق] راه نيافته بودند (۲۴)
أَلَّا يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ ﴿۲۵﴾
[آرى شيطان چنين كرده بود] تا براى خدايى كه نهان را در آسمانها و زمين بيرون مى ‏آورد و آنچه را پنهان مى داريد و آنچه را آشكار مى ‏نماييد مى‏ داند سجده نكنند (۲۵)
اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ﴿۲۶﴾
خداى يكتا كه هيچ خدايى جز او نيست پروردگار عرش بزرگ است (۲۶)
قَالَ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۲۷﴾
گفت‏ خواهيم ديد آيا راست گفته‏ اى يا از دروغگويان بوده‏ اى (۲۷)
اذْهَبْ بِكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ ﴿۲۸﴾
اين نامه مرا ببر و به سوى آنها بيفكن آنگاه از ايشان روى برتاب پس ببين چه پاسخ مى‏ دهند (۲۸)
قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ ﴿۲۹﴾
[ملكه سبا] گفت اى سران [كشور] نامه‏ اى ارجمند براى من آمده است (۲۹)
إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۳۰﴾
كه از طرف سليمان است و [مضمون آن] اين است به نام خداوند رحمتگر مهربان (۳۰)
أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ ﴿۳۱﴾
بر من بزرگى مكنيد و مرا از در اطاعت درآييد (۳۱)
قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنْتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ ﴿۳۲﴾
گفت اى سران [كشور] در كارم به من نظر دهيد كه بى‏حضور شما [تا به حال] كارى را فيصله نداده‏ ام (۳۲)
قَالُوا نَحْنُ أُولُو قُوَّةٍ وَأُولُو بَأْسٍ شَدِيدٍ وَالْأَمْرُ إِلَيْكِ فَانْظُرِي مَاذَا تَأْمُرِينَ ﴿۳۳﴾
گفتند ما سخت نيرومند و دلاوريم و[لى] اختيار كار با توست بنگر چه دستور مى‏ دهى (۳۳)
قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ ﴿۳۴﴾
[ملكه] گفت پادشاهان چون به شهرى درآيند آن را تباه و عزيزانش را خوار مى‏ گردانند و اين گونه مى كنند (۳۴)
وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِمْ بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ ﴿۳۵﴾
و [اينك] من ارمغانى به سويشان مى‏ فرستم و مى ‏نگرم كه فرستادگان [من] با چه چيز بازمى‏ گردند (۳۵)
فَلَمَّا جَاءَ سُلَيْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِمَّا آتَاكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ ﴿۳۶﴾
و چون [فرستاده] نزد سليمان آمد [سليمان] گفت آيا مرا به مالى كمك مى‏ دهيد آنچه خدا به من عطا كرده بهتر است از آنچه به شما داده‏ است [نه] بلكه شما به ارمغان خود شادمانى مى ‏نماييد (۳۶)
ارْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لَا قِبَلَ لَهُمْ بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ ﴿۳۷﴾
به سوى آنان بازگرد كه قطعا سپاهيانى بر [سر] ايشان مى ‏آوريم كه در برابر آنها تاب ايستادگى نداشته باشند و از آن [ديار] به خوارى و زبونى بيرونشان مى ‏كنيم (۳۷)
قَالَ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَنْ يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ ﴿۳۸﴾
[سپس] گفت اى سران [كشور] كدام يك از شما تخت او را پيش از آنكه مطيعانه نزد من آيند براى من مى ‏آورد (۳۸)
قَالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِكَ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ ﴿۳۹﴾
عفريتى از جن گفت من آن را پيش از آنكه از مجلس خود برخيزى براى تو مى ‏آورم و بر اين [كار] سخت توانا و مورد اعتمادم (۳۹)
قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ ﴿۴۰﴾
كسى كه نزد او دانشى از كتاب [الهى] بود گفت من آن را پيش از آنكه چشم خود را بر هم زنى برايت مى ‏آورم پس چون [سليمان] آن [تخت] را نزد خود مستقر ديد گفت اين از فضل پروردگار من است تا مرا بيازمايد كه آيا سپاسگزارم يا ناسپاسى مى ‏كنم و هر كس سپاس گزارد تنها به سود خويش سپاس مى‏ گزارد و هر كس ناسپاسى كند بى‏ گمان پروردگارم بى ‏نياز و كريم است (۴۰)
قَالَ نَكِّرُوا لَهَا عَرْشَهَا نَنْظُرْ أَتَهْتَدِي أَمْ تَكُونُ مِنَ الَّذِينَ لَا يَهْتَدُونَ ﴿۴۱﴾
گفت تخت [ملكه] را برايش ناشناس گردانيد تا ببينيم آيا پى مى ‏برد يا از كسانى است كه پى نمى ‏برند (۴۱)
فَلَمَّا جَاءَتْ قِيلَ أَهَكَذَا عَرْشُكِ قَالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ وَأُوتِينَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهَا وَكُنَّا مُسْلِمِينَ ﴿۴۲﴾
پس وقتى [ملكه] آمد [بدو] گفته شد آيا تخت تو همين گونه است گفت گويا اين همان است و پيش از اين ما آگاه شده و از در اطاعت درآمده بوديم (۴۲)
وَصَدَّهَا مَا كَانَتْ تَعْبُدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنَّهَا كَانَتْ مِنْ قَوْمٍ كَافِرِينَ ﴿۴۳﴾
و [در حقيقت قبلا] آنچه غير از خدا مى ‏پرستيد مانع [ايمان] او شده بود و او از جمله گروه كافران بود (۴۳)
قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَكَشَفَتْ عَنْ سَاقَيْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوَارِيرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۴۴﴾
به او گفته شد وارد ساحت كاخ [پادشاهى] شو و چون آن را ديد بركه‏ اى پنداشت و ساقهايش را نمايان كرد [سليمان] گفت اين كاخى مفروش از آبگينه است [ملكه] گفت پروردگارا من به خود ستم كردم و [اينك] با سليمان در برابر خدا پروردگار جهانيان تسليم شدم (۴۴)
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذَا هُمْ فَرِيقَانِ يَخْتَصِمُونَ ﴿۴۵﴾
و به راستى به سوى ثمود برادرشان صالح را فرستاديم كه خدا را بپرستيد پس به ناگاه آنان دو دسته متخاصم شدند (۴۵)
قَالَ يَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلَا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۴۶﴾
[صالح] گفت اى قوم من چرا پيش از [جستن] نيكى شتابزده خواهان بدى هستيد چرا از خدا آمرزش نمى‏ خواهيد باشد كه مورد رحمت قرار گيريد (۴۶)
قَالُوا اطَّيَّرْنَا بِكَ وَبِمَنْ مَعَكَ قَالَ طَائِرُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ ﴿۴۷﴾
گفتند ما به تو و به هر كس كه همراه توست‏ شگون بد زديم گفت‏ سرنوشت‏ خوب و بدتان پيش خداست بلكه شما مردمى هستيد كه مورد آزمايش قرار گرفته ايد (۴۷)
وَكَانَ فِي الْمَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ ﴿۴۸﴾
و در آن شهر نه دسته بودند كه در آن سرزمين فساد میکردند و از در اصلاح درنمى ‏آمدند (۴۸)
قَالُوا تَقَاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَأَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ مَا شَهِدْنَا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿۴۹﴾
[با هم] گفتند با يكديگر سوگند بخوريد كه حتما به [صالح] و كسانش شبيخون مى‏ زنيم سپس به ولى او خواهيم گفت ما در محل قتل كسانش حاضر نبوديم و ما قطعا راست مى‏ گوييم (۴۹)
وَمَكَرُوا مَكْرًا وَمَكَرْنَا مَكْرًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۵۰﴾
و دست به نيرنگ زدند و [ما نيز] دست به نيرنگ زديم و خبر نداشتند (۵۰)
فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْنَاهُمْ وَقَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۵۱﴾
پس بنگر كه فرجام نيرنگشان چگونه بود ما آنان و قومشان را همگى هلاك كرديم (۵۱)
فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خَاوِيَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿۵۲﴾
و اين [هم] خانه ‏هاى خالى آنهاست به [سزاى] بيدادى كه كرده‏ اند قطعا در اين [كيفر] براى مردمى كه مى‏ دانند عبرتى خواهد بود (۵۲)
وَأَنْجَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ ﴿۵۳﴾
و كسانى را كه ايمان آورده و تقوا پيشه كرده بودند رهانيديم (۵۳)
وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ ﴿۵۴﴾
و [ياد كن] لوط را كه چون به قوم خود گفت آيا ديده و دانسته مرتكب عمل ناشايست [لواط] مى ‏شويد (۵۴)
أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ ﴿۵۵﴾
آيا شما به جاى زنان از روى شهوت با مردها در مى ‏آميزيد [نه] بلكه شما مردمى جهالت‏پيشه‏ ايد (۵۵)

انتهای پیام/

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: تلاوت قرآن

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۷۳۶۸۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دعا برای زیاد شدن نور چشم | دستورالعمل برای زیاد شدن نور چشم

لذت زندگی همراه با عافیت بر کسی پوشیده نیست عافیتی همه جانبه که همه گونه درد و بیماری و رنج را از بدن انسان را در بر بگیرد، بخشی از این عافیت و سلامت مربوط به سلامت چشم می‌شود. 

شفاء در پناه قرآن و اسلام

آیه‌ای در قرآن کریم داریم که می‌فرماید: «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لا یزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَساراً؛ واز قرآن، آن چه شفا و رحمت است برای مؤمنان نازل می‌کنیم؛ و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمی‌افزاید. خدا که خودش طبیب و شفا دهنده‌ی همه بیماری‌ها و رنج‌ها هست، در این آیه قرآن را مایه شفا و رحمت معرفی می‌کند.

همچنین حضرت امیرالمومنین علیه السلام می‌فرماید: واستشفوا بنوره فإنه شفاء الصدور؛ از نور آن شفا بجویید که شفابخش سینه هاست. از طرف دیگر برای سوره‌های قرآن خاصیت‌هایی ذکر شده که در صورت تلاوت آنها اثراتش در زندگی مادی و معنوی ما کاملا مشهود خواهد بود. اینها را گفتیم که بگوییم هر دردی در پناه اسلام و قرآن قابل درمان هست از جمله زیاد شدن نور چشم.

دعا برای زیاد شدن نور چشم

بسیاری از ما که به بیماری‌های چشمی مبتلا هستم حداقل برای یکبار هم که شده سراغ یک دعا برای زیاد شدن نور چشم رفته ایم. بزرگان دینی ما توصیه‌هایی داشته اند برای اینکه نور چشم مان زیاد شود در این فرصت اول می‌خواهیم سراغ سوره‌ها و آیه‌هایی برویم که برای نور چشم توصیه شده اند و بعد از آن به سراغ دعا‌هایی که در این زمینه آمده است.

نگاه به قرآن

اولین توصیه قرآنی برای زیاد شدن نور چشم همین نگاه کردن به قرآن است. امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: «هر کس قرآن را از روى آن تلاوت کند چشم وى نیز از قرآن بهره بردارى مى نماید و از عذاب او و پدر و مادرش هم کاسته مى شود گرچه با کفر از دنیا رفته باشند» همچنین از پیامبر گرامی اسلام روایت شده که فرمودند: «هر کس پیوسته به قرآن بنگرد، تا زنده است، از بهره بینایی برخوردار می‏‌شود» پس خود نگاه کردن به قرآن باعث زیاد شدن نور چشم می‌شود.

خواندن آیت الکرسی

در آثار و خواص خواندن آِیت الکرسی همین زیاد شدن نور چشم را عنوان کرده اند. از حضرت علی روایت شده که فرمودند: «زمانی که کسى مبتلا به چشم درد شود آیه الکرسى را به نیّت شفا بخواند و [اگر]به دل یقین داشته باشد که خوب می‌شود به راستى، إن شاء اللَّه، درمان یابد» در بحث دعا برای زیاد شدن نور چشم به آیت الکرسی زیاد اشاره شده است ولی در روایات تنها به خواندن آیت الکرسی برای نور چشم اشاره شده است ولی میان مردم هم رایج است که بعد از نماز دست‌ها را روی چشم می‌گذارند و آیت الکرسی می‌خوانند هر چند در روایات خواندن آیت الکرسی با این کیفیت نیامده ولی از سید بن طاووس نقل شده که: نور چشم شخصى ضعیف شد.

در خواب، شخصی را دید که به او می‌گوید این کلمات را بخوان: «أُعِیذُ نُورَ بَصَرِی‏ بِنُورِ اللَّهِ الَّذِی لَا یُطْفَى‏؛ پناه می‌دهم روشنى چشم خود را به نور خدا که خاموش نمی‌شود» سپس دست‌هاى خود را بر چشمان خود بمال و به دنبال آن آیه الکرسى را بخوان. راوى گوید: پس، آن مرد چنان کرد، چشم‌هایش خوب شد و به دفعات، دیگران نیز این را تجربه کرده و از آن نتیجه گرفتند»

سوره حمد؛ شفای چشم

برای سوره حمد خواص بسیاری ذکر شده و در واقع سوره حمد نسخه‌ای هست برای همه آلام و درد‌هایی که ممکن است داشته باشیم در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند: «چنان‎چه بر مرده‎ای ۷۰ بار سوره حمد خواندید و زنده شد تعجب نکنید.»، اما یک از خواص عجیب این سوره در باره نور چشم هست چرا که پیامبر فرمودند: «چون کسی را درد چشم باشد یا در بینایی او ضعفی باشد در اول ماه، چون هلال ماه را ببیند دست بر چشم خود بنهد و سوره فاتحه را ۱۰ بار با نیت خالص و توجه به معنی آن بخواند و در آخر سوره مبارکه «توحید» را ۳بار بخواند بعد از آن ۷بار بگوید: «یا ربِّ قَوِّ بَصَری».

سپس بگوید: «اللهم اکف انت الکافی، اللهم عاف انت المعافی». درد چشم و ضعف بینایی به صحت مبدل می‌گردد. (خواص آیات قرآن کریم، محمدتقی نجفی، ص۱۰)

دعا برای زیاد شدن نور چشم در روایات

امام رضا علیه السلام توصیه‌های بسیار مفیدی برای تقویت چشم و زیاد شدن نور چشم دارند که به کار بستن آنها براحتی می‌تواند ما را از بیماری‌های چشمی برهاند. از جمله مواردی که امام رضا علیه السلام به آن دستور داده اند کوتاه نمودن ناخن‌ها هست.

در کتاب کافی آمده است که علی اسباط از امام رضا علیه السلام نقل می‌کند که ایشان مرا در خراسان دید در حالی که چشم درد داشتم. حضرت به من فرمودند: می‌خواهی تو را به کاری دعوت کنم از این وضع خلاصی یابی. او گفت بله! حضرت فرمودند: هر روز ۵شنبه‌ها ناخن هایت را کوتاه کن. من هر هفته چنین کردم و تاپایان عمر به چشم درد مبتلا نشدم.

همچنین حضرت مسواک کردن را موجب تقویت بینایی می‌دانند و می‌فرمایند: «اَلسِّواکُ یَجْلُو الْبَصَرَ وَ یُنْبِتُ الشَّعْرَ وَ یَذْهَبُ بِالدَّمْعَهِ؛ مسواک زدن، نور چشم و رشد مو را زیاد و آبریزش چشم را برطرف مى‏کند.»

توصیه بعدی امام رضا علیه السلام سرمه کشیدن است «من اصابه ضعف فی بصره فلیکتحل سبعه مراود عند منامه من الاثمد؛ هر کس ناراحتى و ضعفى در چشم خویش احساس مى کند به هنگام خواب هفت بار سرمه اثمد بکشد، چهار بار در چشم راست و سه بار در چشم چپ»

همچنین فرمودند: «من کان یؤمن باللّه و الیوم الاخر فلیکتحل؛ کسى که ایمان به خداوند و روز قیامت دارد پس سرمه بکشد»؛ و در نهایت در نسخه شفابخش امام رضا علیه السلام برای چشم آمده است که: «هرکس بعد از طلوع آفتاب ۱۰۰۰ مرتبه بگوید «الظاهر» ایزد تعالی او را از نابینائی نگاه دارد.

tags # دعا سایر اخبار آیا انسان می‌تواند در فضا تولید مثل کند؟ | رابطه جنسی و زایمان در فضا چگونه است؟ بعد از فضا چه چیزی وجود دارد، جهان کجا تمام می‌شود؟! (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟ فضانوردان چگونه در فضا دستشویی می‌کنند؟ | سرنوشت مدفوع انسان در فضا چه می‌شود؟

دیگر خبرها

  • تجلیل از فعالان و سفیران سلامت دانش آموزی آذربایجان غربی
  • تعاملات سایپا با فولاد مبارکه در راستای افزایش ۱۰۰ درصدی تولید خودرو
  • نوای دلنشین نقاره زنی در چهارشنبه زیارتی حرم مطهر رضوی
  • ایلیا سلیمان کارگردان فلسطینی قلب جشنواره فیلم سارایوو را می‌گیرد
  • آیا مورچه‌ها صدا دارند و چرا صدای مورچه‌ها را نمی‌شنویم؟
  • دعا برای زیاد شدن نور چشم | دستورالعمل برای زیاد شدن نور چشم
  • جاده شهرک صنعتی سلیمان صباحی بیدگلی ایمن نیست
  • امیر تتلو در دومین دادگاه ؛ ریش و مو اصلاح شده، تتو‌ها بیرون زد (عکس)
  • امیر تتلو در دومین دادگاه ؛ ریش و مو اصلاح شده (عکس)
  • دعای دفع حشرات؛ مفید برای از بین بردن مورچه، ملخ، موش و…