گلوله پلاستیکی 11 سال در گوش یک زن جا خوش کرده بود
تاریخ انتشار: ۲۶ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۷۵۴۱۸۵
زن ۲۸ سالهای که ۱۱ سال از مشکلات شنوایی رنج میبرد، در نهایت با کمک پزشکان شنواییاش را به دست آورد.
«جید هاریس» زن ۲۸ سالهای که ۱۱ سال از مشکلات شنوایی رنج میبرد، در نهایت با کمک پزشکان شنواییاش را به دست آورد.
--- طبق تحقیقات، زمانی که او ۱۷ ساله بود، به جشنی رفت و در آنجا یکی از دوستانش برای شوخی با دیگران با اسلحه پلاستیکی گلولههایی را به سمت آنها پرتاب میکرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نوداد
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۷۵۴۱۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت کودک فلسطینی از شکنجههای صهیونیستها
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما؛ به نقل از شبکه الاقصی، یک کودک فلسطینی که نظامیان صهیونیست او را در نوار غزه اسیر کرده بودند و پس از مدتی او را آزاد کردند، درباره شکنجههایی که در زمان اسارت شده است، سخن میگوید.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیپسربچه فلسطینی: میخواهم برگردم و همانطور که او به من میزد، او را بزنم. منتظر میمانم تا بزرگ شوم و بتوانم یک مبارز باشم. زمانی که بزرگ شوم، میخواهم همانطور که او بر سر من میزد، به سر او ضربه بزنم. میخواهم همانطور که روی سر من میایستاد، روی سر او بایستم و به کسی که به طرف من تیراندازی کرد، تیر بزنم.
اسم من نمر و سن من ۱۲ سال است. من یک کودک هستم، گناه من چیست؟ این زخم من است. دو گلوله به من اصابت کرد که گلولههای انفجاری بود. به اینجا نگاه کنید و ببینید زخم من چطور است. گناه من چیست؟ با این زخم چه کار میتوانم بکنم؟ اینجا. گلولههای انفجاری. من فقط در حال برداشت سبزیجات بودم. من فقط سبزیجات و گیاهان را جمع میکردم تا غذایی تهیه کنم و برای برادرانم غذا ببرم. گناه من چیست؟ آنها به سوی من تیراندازی کردند. تاندون و رگهای خونی پایم قطع شده است. من زخمی هم در این پایم دارد. اینجا. در کمرم هم زخمهایی وجود دارد. زخمی هم روی شکم است.
خواهر کوچکم هر وقت از خواب بیدار میشد، به من میگفت، بابا بیرون برو و برای ما نان بیاور. یعنی میگفت بیرون برو و برای ما غذا بیاور. به همین علت من هر وقت بیرون میرفتم تا غذا بیاورم، به محض اینکه بر میگشتم، او به سراغ من میآمد و در را باز میکرد و به من آویزان میشد و میگفت، بابا نان آوردی؟ من هم جواب میدادم بله. یک گوجه فرنگی به او میدادم تا بخورد و او مینشست و آن را میخورد. این کاری بود که ما همیشه انجام میدادیم. من بیرون میرفتم تا غذا بیاورم. یک روز، من هدف گلوله قرار گرفتم و اسرائیلیها من را بردند و نتوانستم خواهرم را ببینم. وقتی زندان بودم، همیشه به آنان فکر میکردم. آیا او چیزی برای خوردن دارد؟ کسی برای او غذا میبرد؟ چه کسی بیرون میرود تا غذا بیاورد؟ اوضاع برای ما دشوار بود. اوضاع در غزه خیلی سخت است.