Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشتی از حسن انصاری پژوهشگر ارشد علم کلام و فلسفه اسلامی است که در ادامه می خوانید؛

در چند دهه اخیر اندیشه ایران به مثابه یک مسئله از گفتمان و بل بهتر بگویم گفتمان های مختلف روشنفکری دینی ما تقریبا غایب بوده است. منظورم نسبت میان دین و ملیت تنها در مقام بحثی فلسفی نیست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به طور مشخص منظورم نسبت میان ایران به عنوان یک هویت تاریخی و به عنوان یک اصطلاح و مفهوم ملی است با اسلام و تشیع در بستر تاریخی آن.

به راستی چقدر روشنفکران دینی ما درباره نسبت اسلام و تشیع با هویت ملی مان کار کرده اند و اندیشه ورزی کرده اند؟ بسیار می بینیم که روشنفکران دینی ما درباره نسبت دین و سیاست قلم می زنند اما مگر می توان از این دو مفهوم در بستر تاریخی و جغرافیایی ایران سخن گفت اما درباره عناصر شکل دهنده هویت ملی مان و جایگاه دین و مذهب در آن سخن نراند؟ مگر می توان درباره قدرت های سیاسی و دینی و جایگاه حقوقی و فقهی و سیاسی و دینی شاهان و روحانیان سخن راند اما درباره نسبت میان اصحاب علم و قلم و مذهب از یک سو و اصحاب سیف و قدرت از دیگر سو در شکل دهی هویت تاریخی سرزمینی حرف نزد؟

ایران تنها یک هویت سیاسی در مفهوم جغرافیای سیاسی نیست. ایران یک هویت تاریخی و فرهنگی و تمدنی است. عناصری سازنده دارد که با وجود تغییرات تاریخی هسته اصلی و بنیادی شکل دهنده مفهوم آن دست کم دو هزار و پانصد سال است تداوم دارد. جغرافیای سیاسی آن دستخوش تغییر شده اما ایران به مثابه مفهومی تمدنی عناصر اصلی آن تغییری نکرده است. نوعی استمرار در عین تحول است. ایران و اندیشه و فرهنگ و تمدن ایرانی مهمترین عناصر اصلی اش قرن ها و بل چند هزار سال است که با وجود همه تحولات و همه ظهورات مختلف تاریخی اش همچنان باقی است. یکی از اینها نسبت میان دین و دولت و نسبت میان هویت ملی و هویت دینی است که قرن هاست از عناصر تعیین کننده ایران به مثابه هویت سرزمینی است. شکل ها و صورت ها تغییر کرده اما عناصر اصلی همچنان باقی است. 

هانری کوربن از اسلام ایرانی سخن می گفت. قبلا نوشته ام که شخصا این نوع تعبیر را برای تشیع و یا تصوف ایرانی و یا حتی عمومی تر برای توصیف تفکر و یا مذهب ایرانی نمی پسندم. کما اینکه تعبیر محمد عابد جابری را که از عقل عربی در برابر عقل ایرانی سخن می راند نمی پسندم. تفکر نمی تواند در چارچوب چنین ذات انگاری ها محدود شود. از اواخر سده نوزدهم و بعد در بیشتر سال های قرن بیستم ما ایرانیان همچون عرب ها همانند دیگران ظهور و بروز اندیشه هایی معطوف به آنچه ناسیونالیزم نام دارد تجربه کردیم. ناسیونالیزم در همه اشکال آن از فقر فهم تاریخی رنج می برد گرچه خود یک «مذهب تاریخی» است. بریده از تاریخ و تحولات تاریخی است. مقصود من از ایران به مثابه مفهومی تمدنی برداشت های سطحی و عقیم ناسیونالیستی نیست. چنین برداشت هایی اصلا خود ناقض مفهوم ثابت و در عین حال متحولی است که از ایران فرهنگی و تمدنی سراغ داریم و باید سراغ داشته باشیم. ایران نیازمند ناسیونالیزم نیست. 

مقصود من باز مقوله تازه طرح شده ایرانشهری جواد طباطبایی هم نیست. درباره آن قبلا مختصرا نوشته ام و گفته ام که به عقیده من و دست کم بنابر آنچه برداشت و فهم من از آن سخنان است چنان سخنانی معطوف به اندیشه فلسفی ایرانشهری نیست، بلکه برداشتی از سیاستنامه های اندیشه تغلب سلطانی است. 

آنچه من از هویت ایرانی مراد دارم بستر فرهنگی و تمدنی آن است که در عین جهانی بودنش و در عین تحول و گشودگی فرهنگی بر تمدن ها و فرهنگ ها وقومیت های دیگر و در عین کثرت اما وحدت خود را حفظ کرده و مایه وحدت سرزمینی مان شده است. ساسانیان یکی از پرده های این پدیده ثابت در عین حال متحولند و صفویه پرده ای دیگر. 

روشنفکری دینی چند دهه است درباره دین و دولت و نسبت این دو و درباره هویت و سیاست و مردمسالاری و آزادی و حق و تکلیف سخن می گوید. کما اینکه دیری است روشنفکران دینی ما از صفویه و  «تشیع صفوی» انتقاد می کنند. وقت آن است که همه این سخنان را در نسبت با مفهوم ایران فرهنگی و تمدنی بازخوانی کنند. بدون چنین نگاهی آنچه می گوییم در بهترین حالت نظریه پردازی هایی معلق در فضا و خارج از بستر تاریخی است. نسبتی با تاریخ و واقعیت تاریخی سرزمینی مان ندارد. 

باید بازگردیم به آنچه در صد سال گذشته درباره تاریخ ایران و هویت تاریخی ایران و ایرانی محققان تاریخ میهنمان نوشتند. باید از قزوینی و تقی زاده و حسن پیرنیا و عباس اقبال آشتیانی و عباس زریاب و عبد الحسین زرین کوب و احسان یارشاطر و ایرج افشار آموخت. اینان تاریخ ایران را در پرتوی همین مفهوم تمدنی و فرهنگی از ایران و در استمرار در عین تحولش نوشته اند. حاصل آن پژوهش ها را امروز می توان در مقالات متعدد دانشنامه ایرانیکا و همچنین دائره المعارف بزرگ اسلامی  و تاریخ جامع ایران دید و خواند. 

روشنفکری دینی ما نیازمند بازخوانی تاریخ ایران و اندیشه ورزی درباره ایران تاریخی است.

کد خبر 4543151

منبع: مهر

کلیدواژه: حسن انصاری سید جواد طباطبایی ناسیونالیسم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۷۵۹۵۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

همه چیز درباره کشفیات مرموز باستان‌شناسی در اصفهان / از کشف یک کوره اعجاب‌انگیز تاریخی تا لوله‌های عظیم آب و فاضلاب ۱۰۰۰ ساله و یک سازه عجیب مسقف احتمالا متعلق به یهودیان (فیلم)

عصر ایران ؛ حسن ظهوری و فرزانه احمدی _ باستان‌شناسان ردپایی از تاریخ را یافته‌اند که اعجاب‌انگیز بوده‌است. منتظرم تمیزکاری تمام شود تا در حفره‌ای که ایجاد شده پایین بروم. قرار است به عمقی از تاریخ سفر کنم. به حدود ۷۰۰، ۸۰۰ یا ۱۰۰۰ سال قبل. همان زمانی که استادکاران اصفهانی، این‌جا سفالی می‌ساختند که آوازه‌ زیبایی‌اش در شهرهای دیگر پیچیده بود.

گزارش را اینجا ببینید

حالا باستان‌شناسان ردپای آن استادکاران سفالگر را پیدا کردند. درست در همان‌جایی که بر آتش گل سرشت‌شان، می‌دمیدند. آن را به حدی سالم یافته‌اند که رموز کارشان را فاش کند؛ هرچند سالم‌تر بود اگر تیغ لودرها، خواب سنگین هزار ساله گذر تاریخی کمرزرین را برآشفته نمی‌کردند. 

لقمه بزرگی که تیغ لودرهای شهرداری از جان محوطه می‌کنند، باعث آشکار شدن نشانه‌های تاریخی می‌شود. بقایای آجرهایی که فاش می‌کنند این‌جا بنایی و احتمالا آثار زیادی مدفون است. این‌که جلوی شهرداری گرفته شود هم خیلی آسان نبود و چندین نامه‌نگاری از سوی مردم و میراث فرهنگی برای توقف و در نهایت، افشاگری یکی از باستان‌شناسان باعث شد، دادستانی ادامه فعالیت‌های عمرانی متوقف و گذر کمر زرین، یک محوطه باستانی شود. آن هم در جایی که فاصله چندانی با مسجد جامع اصفهان ندارد و احتمالا هسته اولیه و اصلی شهر اصفهان باشد. 

برای انجام کاوش‌های باستان شناسی از دانشگاه هنری اصفهان دعوت شد تا این کاوش‌ها را به انجام برساند. دانشگاهی که هم تیم باستان شناسی و هم تیم مرمت دارد. سرپرستی این کاوش‌ها به علی شجاعی سپرده شد. 

باستان‌شناسان وقتی اولین ترانشه باستان‌شناسی را باز کردند، با یک سازه مسقف عجیب مواجه شدند. تیغ لودرها بخشی از آن را از بین برده‌است، اما بخش زیادی را سالم یافتند. یک زیرزمین مسقف که احتمالات زیادی درباره این‌که چه کاربری داشته وجود دارد. ظاهرا شبیه یک انباری است اما هنوز اتاق‌های تو در تویی دارد و سقف آجری آن بی‌نظیر است. 

به دوره صفویه یا کمی پس از آن تعلق دارد. هیچ‌کس هنوز نمی‌داند کاربری اطاقک‌های دو طرف بنا چیست. اینکه انباری هست یا یک بنای مربوط به یهودیان هنوز در هاله‌ای از ابهام است. انتهای بنا هم اتاقی دارد که سئوال‌برانگیز است. اما آن‌چه تعجب باستان‌شناسان را برانگیخته کشف یک اثر سفالی عجیب است. مجموعه‌ای از بدنه‌های سفالی که به شکل خاصی در هم تنیده شده‌‌اند. اولین گمان، احتمالا تنپوشه‌های سفالی هستند که کارشان انتقال آب یا فاضلاب بود‌ه‌است. اما ماجرا خیلی پیچیده‌تر از این‌‌هاست. 

نقش‌های هندسی دارند و با توجه به لایه‌ای که در آن کشف شده، احتمالا به دوره‌های پیش از ورود مغولان تعلق دارد. بزرگی و عظمت آن نشان می‌دهد که این‌جا در حدود ۷۰۰ یا ۸۰۰ سال قبل، اتفاقات عجیبی رخ داده و کسانی که از این تپوشه‌ها استفاده می‌کردند، نه تنها جمعیت زیادی بودند که کار ویژه‌ای هم انجام می‌دادند. مثل استادکارانی که با هنرمندی تمام یک کوره پخت سفال ساخته‌ بودند تا این‌جا سفال زرین‌فام تولید کنند. سفالی که پیدا کردن آن برای هر باستان‌شناسی ارزشمند است. 

رفتن به درون کوره پخت سفال، سفری هیجان‌انگیز به عمق تاریخ است. این‌که می‌شد از نزدیک تکنیک استادانی را دید که با دانش عجیبی آن را ساخته‌اند، اعجاب انگیز است. دانشی که حتی امروز نمی‌دانیم آن را چطور به دست آورده بودند. این حفره‌هایی که می‌بینید احتمالا محل ورود هوا و دمیدن بر آتش بوده که به این آتشدان ختم می‌شده و به این وسیله نه تنها حرارت که اکسیژن را هم درون کوره تنظیم می‌کردند. شگفت‌انگیز است و توصیف بودن در این نقطه از تاریخ خیلی سخت است. 

کل گذر باید مورد حفاری باستان‌شناسی قرار بگیرد و هنوز بخش‌هایی وجود دارد که کلنگ باستان‌شناسی نخورده و اتفاقا از تخریب‌ لودرها هم در امان بوده‌است. مردم هر روز برای تماشای کاوش‌های باستان‌شناسی می‌آیند. آن‌ها هم کنجکاوند این‌جا چه خبر است. حالا دیگر شهرداری نمی‌تواند همان طرح سابق را این‌جا ادامه دهد. حالا اصفهان با یک موزه باستان‌شناسی طرف است. 

کاوش‌ها هر روز هیجان‌انگیز می‌شوند و باید فکری برای ادامه آن بشود. کمرزرین محوطه‌ای نیست که به حال خود رها شود. این‌جا حالا یکی از مهمترین محوطه‌های تاریخی ایران است که طی یک دهه گذشته پیدا شده و باید حفظ شود.

 

 

ویدئوهای دیدنی دیگر در کانال های آپارات و یوتیوب عصر ایران ???????????? کانال 1 aparat.com/asrirantv کانال 2 aparat.com/asriran کانال 3 youtube.com/@asriran_official/videos کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: کشف آثار مرموز تاریخی در وسط شهر اصفهان / باستان‌شناسان: «خیلی عجیب هستند تا به حال شبیه‌شان دیده نشده‌است» (فیلم)

دیگر خبرها

  • تاریخی‌ترین شهرهای جهان کدامند؟
  • ۴۴؛ بایرلورکوزن رکورددار طولانی‌ترین روند شکست‌ناپذیری در تاریخ پنج لیگ معتبر اروپایی
  • همه چیز درباره کشفیات مرموز باستان‌شناسی در اصفهان / از کشف یک کوره اعجاب‌انگیز تاریخی تا لوله‌های عظیم آب و فاضلاب ۱۰۰۰ ساله و یک سازه عجیب مسقف احتمالا متعلق به یهودیان (فیلم)
  • رشد ۱۶ درصدی مخاطبان صدا و سیما نسبت به سال قبل/ یک قدم کوتاه نمی‌آییم
  • همکاری شهرداری و بنیاد ایران‌شناسی برای احیا هویت تاریخی شهر ارومیه
  • خیز الهلال برای ثبت رکورد تاریخی در آسیا و جهان
  • فیلم «‌مصلحت»؛ برداشتی «لاکاتوش»ی از مفهوم مصلحت
  • شکل‌گیری مفهوم محیط‌زیست در تفکر اجتماعی
  • قصه آدم‌هایی که برای عزت ایران می‌کوشند
  • ضرورت تعامل و همکاری شهرداری و بنیاد ایران‌شناسی در راستای احیا هویت تاریخی شهر ارومیه