«دیدن این فیلم جرم است» یکی از الزامات سینمای ایران
تاریخ انتشار: ۲۷ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۷۶۲۳۱۴
درباره تنوع ژانر و الزام رعایت آن در سینما بارها سخن گفتهشده، اما عموماً این خواسته در سینمای ما فراموش میشود، بهویژه در جشنوارههای «فیلم فجر» فیلمهایی روی پرده میروند که عمدتاً از موضوعاتی اجتماعی بهره بردهاند. در چنین شرایطی جشنواره سیوهفتم سعی کرده تا حدی از این رویکرد فاصله گیرد. گواه این ادعا هم فیلمهایی نظیر «دیدن این فیلم جرم است»، «شبی که ماه کامل شد»، «۲۳ نفر» و.
بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این یادداشت فیلمی که میخواهیم به آن بپردازیم «دیدن این فیلم جرم است» نام دارد. این فیلم سینمایی را رضا زهتابچیان بهعنوان کار اول، کارگردانی کرده است. نکته جالب درباره این فیلم صاحب اثر است. حوزه هنری با تولید این فیلم سینمایی روی لبه شمشیر حرکت کرده است، چون موضوعی بهشدت سیاسی و حساس آن این امکان را به وجود میآورد تا جلوی نمایش آن گرفته شود. اتفاقی که برای دیگر فیلم حوزه هنری همچون «روز رستاخیز» هم چند سال پیش رخ داد.
فیلم داستان یک گروگانگیری است. یک بسیجی که فرزندش از سوی یک تبعه انگلیسی کشته شد و به همسرش هتک حرمت صورت گرفته، فرد خاطی را در مرکز بسیج به گروگان میگیرد و از مسئولان امنیتی میخواهد با آوردن یک قاضی امین در همان مکان، مجرم را محاکمه کنند. این قصه شروع اتفاقات جدید است، چون افرادی که مصالح بهاصطلاح کشور را درخطر میبینند مقابل خواسته این بسیجی میایستند.
در ادامه داستان عموی مهدی زمینپرداز (شخصیت بسیجی) که یک سردار سپاه است و نقشش را امیر آقایی ایفا میکند وارد قصه شده و باعث میشود گروگانگیرها و کسانی که به گروگان گرفتهشدهاند بدون هیچ آسیبی دستگیر شود. در این لحظه که بسیجی فکر میکند عمویش به وی خیانت کرده، متوجه میشود، تازه خود سردار است که میخواهد بازی گروگانگیری را شروع کند. در همین نقطه قصه به پایان میرسد. کششهایی که در این فیلم وجود دارد تا انتها تماشاگر را با خود همراه میکند، البته برخی از اعتراضات فیلم شکلی شعاری دارد، اما همین شعارها هم تا به حال از زبان دیگران شنیده نشده، پس باید به آن توجه کرد. عدهای بر این باورند حمایت حوزه هنری از این فیلم باعث شده چنین کاری اجازه نمایش پیدا کند، اما مطمئن باشید اگر این سازمان تا به این اندازه قدرت داشت میتوانست زمینه نمایش «روز رستاخیز» را فراهم کند، البته اینکه چه بخش و نهادی این کار را تولید کرده چندان اهمیت ندارد، بلکه نکته مهم، موضوع فیلم است که بسیار شجاعانه و جسورانه است.
درباره ساختار این فیلم هم میتوان به چند آیتم اشاره کرد. در ابتدا فیلمنامه «دیدن این فیلم جرم است» را باید مدنظر قرار داد. کارهایی که موضوعی سیاسی و اکشن دارند بهشدت به فرم توجه میکنند و کمتر به قصه میپردازند، اما کارگردان این فیلم سعی کرده با گرههایی که به داستان میاندازد قدرت پیشبینی را از تماشاگر بگیرد. برای همین بهجرئت باید گفت پایان فیلم را هیچ تماشاگری قادر به حدس زدن نیست. این اتفاق در سینمای ایران بسیار نادر است. در کنار تعلیق و غیرقابل پیشبینی بودن قصه باید به شخصیتپردازی برخی از نقشها نمره مثبت داد بهویژه مهدی زمینپرداز و امیر آقایی کاراکتری قوی دارند. در این میان شاید انتقاداتی پیرامون نقشهای مکمل وجود داشته باشد که تا حدی قابلقبول است، اما باید در نظر داشت تریلرهای سیاسی و اکشن ظرفیت شخصیتپردازی برای نقشهای مکمل را همانند فیلمهای اجتماعی دارا نیستند، چون بسیاری از بخشهای فیلم صرف پرداختن به فرم میشود. یکی دیگر از امتیازات این فیلم به صحنهپردازی عالی فیلم برمیگردد به نظرم طراحی صحنه و لباس به فیلم کمک بسیار کرده است بهویژه پایگاه بسیج بهخوبی بازسازیشده و آدمها نیز بهواسطه پوششان بهنوعی رفتارشان را توجیه میکند، حتی در برخی مواقع پوشش، نقش نقادانه دارد. برای مثالی فردی که ادعای حزباللهی بودن را دارد در بخشی از فیلم نشان میدهد ایمانش به آنچه فریاد میزند واقعی نیست.
بحث دیگر به بازیگری در این فیلم مربوط میشود. در فیلمهای سیاسی بهویژه تولیدات سالهای اخیر عمده کارهایی که در این رابطه تولید شدهاند به دلیل بازیهای ضعیف نتوانستند آنگونه که باید دیده شود، درصورتیکه در فیلمی نظیر «آژانس شیشهای» ما نقطه اوجی از بازیگری را شاهد بودیم. در «دیدن این فیلم جرم است» نیز خوشبختانه بازیها شکلی کارتونی ندارد، برای همین هم تماشاگر نسبت به آن واکنش منفی نشان نمیدهد.
به عنوان مثال، فیلمهایی نظیر «قلادههای طلا» یا «پایاننامه» جدا از تمام ضعفهایشان بازیهای بسیار بدی داشتند برای همین در زمان نمایش فیلم در جشنواره صدای خنده تماشاگران بیش از صدای فیلم شنیده میشد، اما این اتفاق برای فیلم زهتابچیان رخ نمیدهد این ویژگی است که از آن میتوان بهعنوان امتیاز فیلم نام برد. نکته دیگری که در برخی نقدها پیرامون این فیلم آمده است به تشابهات «دیدن این فیلم جرم است» به «آژانس شیشهای» مربوط میشود، نقدی که به نظر میرسد قابلقبول نیست، چراکه برخی موضوعات هستند که همیشه در سینما بازگو شدهاند، اما به دلیل فضای جذابی که دارند بازهم درباره آنها فیلم ساخته میشود. برای مثال جزیره و زندان دو لوکیشن هستند که هیچگاه تکراری نمیشود. بگذارید مثال دیگری بزنیم؛ زمانی که «آژانس شیشهای» روی پرده رفت این نقد به فیلم وارد شد که از فیلم «بعدازظهر سگی» کپی بهعملآمده است، زیرا قصه درباره گروگانگیری است. نقدی که اگر درست باشد باید فیلم «بعدازظهر سگی» را هم تقلید از فیلمهایی که درگذشته با همین موضوع ساختهشدهاند، دانست. با این توضیح باید گفت مهم نیست که کلیت قصه چند بار بازگو شده، چون این شکل روایت است که زیبا بودن یک اثر سینمایی را تضمین میکند.
نکته پایانی پیرامون فیلم دیدن این فیلم است، این است که این کار شاید یک اثر ایدهآل در ژانر سیاسی نباشد، اما قدمی قابلتأملی است که ساختارهای حرفهای را در حد توان فیلمساز رعایت کرده است، حتی میتوان گفت در برخی بخشهای فیلم بیش از توان سینمای ایران صرف کیفیت فیلم شده است. حرف آخر اینکه در این فیلم این پیام اشاعه داده میشود که در چهلسالگی انقلاب به چنین ظرفیتی رسیدهایم که قادریم به این شکل برخی از نهادهای دولتی و امنیتی را نقد کنیم.
به قلم داود کنشلو انتهای پیام
منبع: ایکنا
کلیدواژه: خبرگزاری قرآن قرآن ایکنا هنر فرهنگی عکس دیدن این فیلم جرم است
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۷۶۲۳۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عکس| ثبت تصویر یک زاغ سفید کمیاب
آفتابنیوز :
لوسیتیسم نوعی از زالی است که در آن جاندار به طور وراثتی دچار کمبود آنزیم ملانین است و به دلیل فقدان رنگدانهها، پوست، پولک، فلس یا پرها به سفیدی میگراید. انجمن پرندهشناسی ولز در اظهارنظری این پرنده را «خیلی غیرمعمول و یک در میلیون» توصیف کرده است.
رایت، عکاس این پرنده کمیاب، خود به بیماری ویتیلایگو یا پیسی مبتلاست که باعث از بین رفتن رنگدانه در قسمتهایی از پوست میشود.
او با اشاره به اینکه با دیدن این پرنده کمیاب حس کرده که خوششانسترین آدم دنیا است، گفت: دیدن این پرنده باعث شد احساس آرامش کنم و فکر کنم که [در این بیماری]من تنها نیستم.
منبع: فرارو