حمایت، تقاظای استیلی از هیات رئیسه فدراسیون فوتبال
تاریخ انتشار: ۲۷ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۷۶۸۳۵۵
تهران - ایرنا - مدیر فنی تیم فوتبال امید از هیات رئیسه فدراسیون فوتبال خواست برای صعود این تیم به المپیک 2020 توکیو از برنامه های کادرفنی حمایت کنند.
به گزارش ایرنا از فدراسیون فوتبال، حمید استیلی که امروز شنبه در جلسه هیات رئیسه فدراسیون فوتبال برای ارائه گزارشی در خصوص تیم امید حاضر شده بود، افزود: متاسفانه کمتر از 30 درصد از بازیکنان تیم امید در تیم باشگاهی خود به بازی گرفته می شوند و ما مجبوریم در اردوها بازیکنان را به شرایط مسابقه نزدیک کنیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی گفت: اردوی نهایی تیم امید پیش از حضور در رقابت های مقدماتی اهمیت به سزایی دارد و از باشگاه ها درخواست کردیم همکاری کنند. برنامه ما از 11 اسفند آغاز می شود و تا شروع مسابقات ادامه دارد و به همه بازیکنان دعوت شده نیاز داریم.
مدیرتیم فوتبال امید ادامه داد: کادرفنی تیم امید درک خوبی از شرایط فعلی دارد و تلاش زیادی برای آمادگی بازیکنان انجام داده است. ولی خواسته ما در این مرحله هماهنگی و همکاری باشگاه ها است تا بازیکنان دعوت شده در اختیار تیم امید باشند.
آخرین اردوی آمادگی تیم امید در حالی برگزار شد که فقط 11 بازیکن در این اردو حضور داشتند.
استیلی افزود: خوشبختانه تمامی امکانات و نیازهای مورد نظر ما طبق برنامه و خواسته کادر فنی با همراهی مسئولان فدراسیون فوتبال تامین شد و اکنون زمان به ثمر رسیدن این تلاش ها است.
وی ادامه داد: حساس ترین کار تیم ما برای اردوی اسفند ماه و رقابت های پیش رو است و فراموش نکنیم که در گروه سختی قرار داریم و با حریفان قدرتمندی دیدار می کنیم. زیرا مسابقات در کوتاه ترین زمان ممکن برگزار می شود و بین هر دو بازی فقط یک روز فرصت بازسازی است.
رقابت های مرحله مقدماتی فوتبال در رده سنی زیر 23 سال برای صعود به بازی های المپیک 2020 توکیو، نیمه نخست فروردین ماه سال ٩٨ به میزبانی ایران برگزار می شود و تیم فوتبال امید کشورمان قرار است در گروه سوم به مصاف تیم های عراق، یمن و ترکمنستان برود.
ورزشی**9029**
منبع: ایرنا
کلیدواژه: ورزش فوتبال تيم اميد حميد استيلي
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۷۶۸۳۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فصل آخر زندگی حمیدرضا صدر
حمیدرضا صدر برای خیلیها نامی آشنا همراه با شور و شوق حرف زدن و تحلیل کردن فوتبالی است؛ او که دستی در سینما و نوشتن داشت و از زمانی که بیمار شد بار دیگر قلم برداشت و از روزهای متفاوت خود نوشت.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، هیچ چیز واقعیتر از مرگ نیست؛ جملهای که آن را حمید رضا صدر نوشت و باقی گذاشت و رفت. «حمیدرضا صدر» برای بسیاری که اهل سینما بودند یک منتقد متفاوت بود؛ از آنهایی که برخلاف خیلی از منتقدها که محدود بودند و هستند در غرغرهای عجیبشان، میتوانست شور زندگی را از دل یک فیلم بیرون بکشد، از مناسبات زیبای آدمها در دل دیالوگها بگوید.
برای فوتبالیها هم، زنده یاد صدر یک کارشناس خاص بود. کسیکه فوتبال را در تاکتیکها محدود نمیکرد؛ دنبال تحلیل آرایش خط هافبک تیمها و شیوه ضد حملاتشان نبود؛ او با فوتبال هم همان کاری را میکرد که با سینما. نگاهی زیبا، دوستداشتنی و لبریز از شوق زندگی.
اما چه شد مردی که اینقدر لبریز از امید و طراوت بود کتابی درباره مرگ نوشت؟ «از قیطریه تا اورنج کانتی» قصه سه سال پایانی زندگی اوست؛ کتابی که در ۳۳۳ صفحه به رشته تحریر درآمده و نشر چشمه آن را در دو بخش اصلی شامل تهران و آمریکا و دو بخش شامل مقدمه و موخره منتشر کرده است.
آغاز یک داستان از سرفههای حین خوابصدر دکترای برنامهریزی شهری را از دانشگاه معتبر لیدز انگلستان گرفته بود؛ چیزی دور از فوتبال و سینما. داستانهای جذاب مینوشت. در عینحال نگاهی اجتماعی به فوتبال و پیشینهاش در ایران و جهان داشت.
فوتبال را در دنیای هواداری رصد میکرد و از پیامدهای جالب این پدیده بر مردم میگفت. سال ۱۴۰۰ بود که خبر بیماریاش پخش شد. دخترش اعلام کرد پدر سه سالی است درگیر سرطان است.
خودش در کتابش نوشت همهچیز از سرفههای نیمه شب و میان خواب شروع شد. مدت کوتاهی بعد از اینکه خبر بیماریاش رسید، درگذشت. از همان روزهای اولی که خبر بیماری را شنیده بود شروع کرده بود به نوشتن کتابی درباره رنج بیماری، ترس رفتن، امید و روزهای آخر. کتابی که وصیت کرده بود فصل آخرش را دخترش غزاله تکمیل کند و حتماً بعد از فوتش منتشر شود.
درون ذهن مردی که عاشق بودصدر که از درمان ناامید شده بود به آمریکا رفته بود. اما وصیت کرده بود حتماً در ایران به خاک سپرده شود. کتاب او از تهران و روزهای ابتدایی بیماری شروع میشود و تا اورنج کانتی ادامه دارد. روایتی که انگار نجواهای درونی خود اوست، انگار درون ذهن مردی هستیم که بیوقفه عاشق زندگی بوده و لبریز از امید و حالا چون میداند هیچ چیز واقعیتر از مرگ نیست باید با ۳ سال آخر، هراس، امید و رنجهایش همراه شویم تا نگاه او به زندگی و مرگ را از نزدیک و ملموس حس کنیم. آنهم در سختترین و نزدیکترین لحظهها و روزهایش به مرگ.
لحظاتی عجیب و برزخی که ذهن او درگیر است و کادر بیمارستان بیتوجه به این موضوع دوست دارند با او عکس بگیرند. صدر در مقدمه کتابش مینویسد: «پیشامدها شبیه بادند، آمدنشان را نمیبینید. مویتان ناگهان تکان میخورد و خزیدن باد را بر چشمها و صورتتان احساس میکنید» …
برشی کوتاه، تلخ و شیرین از کتابنویسنده کتاب که عاشقانه مینوشته و تحلیلگرانه سخن میگفته، مینویسد: «احساس میکنی رفتهرفته در حال از پا افتادنی. دردی نداری اما پاهایت بیحس شدهاند. زنوانت خم شدهاند. نای حرف زدن نداری. شقیقهات میتپد و سرت به یک سو افتاده. به حافظهات فشار میآوری. تلاش میکنی جلوی محو شدن نامها را بگیری: مامان زهرا، مهرزاد، غزاله، مهشید، شاهین، مهرناز، امیرحسین، نیما، هراچ… خواهش میکنم از یادم نرین. بمونین. همین اطراف. من برمیگردم، برمیگردم.»
یادداشت از: محمود افشاری - خبرنگار ایمنا
کد خبر 725201