اعضای این سازمان کشتار را تمرین میکنند
تاریخ انتشار: ۲۹ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۷۸۷۰۹۷
به گزارش گروه سیاسی ایسکانیوز؛ نشریه آلمانی «اشپیگل» در گزارشی با عنوان «زندانیان شورش» به وضعیت اعضای گروهک تروریستی منافقین و حمایت دولت آمریکا از آنان پرداخت و نوشت که «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا از سیاستی پیروی میکند تا دولت ایران را سرنگون کند و در این زمینه اعضای این سازمان هم سیاستی همراستا با آمریکا دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ادامه، ترجمه متن این گزارش آمده است:
در انتهای خیابانی طولانی در شمال غربی آلبانی زنان و مردانی عجیب خود را برای سرنگونی حکومت ایران آماده میکنند. یکی از افرادی که از این سازمان جدا شده میگوید که آنها سه بار در طول هفته بریدن گلو با چاقو، شکستن دست، درآوردن چشم با انگشت و پاره کردن دهان را تمرین میکنند.
این کمپ مساحتی به اندازه ۵۰ زمین فوتبال دارد که به وسیله حصارهای بلند احاطه شده است. جدا شدگان میگویند که بیشتر دو هزار نفری که در کمپ به سر میبرند، اجازه ندارند تلفن همراه داشته باشند. برخی از آنها حتی مجاز به داشتن ساعت و تقویم هم نیستد.
«مصطفی محمدی» که دخترش به نام «سمیه» سالهاست در این سازمان به سر میبرد گفت که دخترش را که اکنون ۳۸ سال دارد، بر خلاف میل وی در این کمپ نگه داشتهاند. وی به اشپیگل گفت: «من به سیاست کاری ندارم فقط میخواهم دخترم را ببینم.» اما آنچه از فیلمها و شواهد مشخص است این است که محمدی سالها از هواداران این سازمان بوده است. دو خبرنگار آلبانیایی هم با سمیه گفتوگو کردند. وی گفت که پدرش جاسوس دولت ایران است و او میخواهد در کمپ بماند.
آمریکا تا سال ۲۰۱۲ نام این سازمان را در فهرست گروههای تروریستی قرار داده بود. اما در سالهای اخیرا این سازمان حامی دولت ترامپ شده، چراکه دو طرف خواهان سرنگونی حکومت ایران هستند. این گروه به حدی در این زمینه مصر است که امیدوار است آمریکا در برنامههای خود علیه ایران موفق باشد.
چنین موضوعی در کنفرانس اخیر در ورشو مشهود است. «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر اسرائیل که همپیمان ترامپ است از جنگ علیه ایران سخن گفت و «رودی جولیانی» وکیل ترامپ هم در سخنرانی در تجمع مجاهدین (منافقین)، از تغییر رژیم در ایران حمایت کرد. حدود ۳۰ سال اعضای این سازمان در خاک عراق به سر میبردند. در سال ۲۰۱۳ عده زیادی از آنها به آلبانی آمدند و از اواخر سال ۲۰۱۷ بخش اعظمی از آنها در کمپی در تیرانا (پایتخت آلبانی) مستقر شدهاند.»
پس از اینکه این افراد از عراق به آلبانی منتقل شدند، عدهای از این گروه جدا شدند. این افراد از شکنجه، تشکیل جلساتی که در آنها افراد مجبور میشوند افکار جنسی خود را اعتراف کنند و ... سخن میگویند. اینها تحت رهبری «مسعود رجوی» صورت گرفته است که از سال ۲۰۰۳ هیچکس او را ندیده و مشخص نیست که آیا زنده است یا خیر.»
سازمان مجاهدین با بازوی نظامی خود موسوم به ارتش مقاومت ملی در اروپا و آمریکا فعال است. «مریم رجوی» همسر مسعود رجوی در طول این سالها موضع سختی علیه ایران گرفته است. وی بین آلبانی و پاریس در تردد است و در واشنگتن هم دفتر دارد. این سازمان حتی در آلمان هم فعال است و در برلین دفتر دارد. مریم رجوی با لابیهای گسترده در سالهای اخیر همپیمانان زیادی جذب کرده است. «الیانو چائو» وزیر حملو نقل آمریکا، «جان بولتون» مشاور امنیت ملی ترامپ و جولیانی و دولت ترامپ این گروه را به عنوان آلترناتیوی برای تغییر حکومت ایران میبیند.
همپیمانان ترامپ در کجا به سر میبرند؟
دو مجسمه شیر در ورودی کمپ قرار داده شده است و وقتی کسی در برابر ورودی توقف میکند، نگهبانان افراد را دور میکنند.
تلاش خبرنگاران اشپیگل برای بر قراری ارتباط با دفاتر این سازمان در تیرانا، پاریس و برلین به نتیجه نرسیده است. یکی از وکلای این سازمان هم درباره موضوع سمیه محمدی اطلاعاتی در اختیار قرار نمیدهد و فقط در قالب یک ایمیل به بیانیه سازمان اشاره میکند که در آن آمده است که اگر این سازمان در ایران قدرت را به دست بگیرد، همه چیز بهتر خواهد شد.» اما حتی افرادی که در کمپ به سر میبرند هم این ادعاها را قبول ندارند. اشپیگل با ۱۵ نفر از افرادی که این گروهک را ترک کردهاند صحبت کرده است.
«غلامرضا شاکری» ۵۰ ساله یکی از آنان است که ۲۷ سال با این سازمان زندگی کرده است و میگوید: «از خارج به نظر میآید که این سازمان لیبرال است، اما از داخل مشخص میشود که عملکرد آن برمبنای دروغ، تقلب و ترس است.»
وی زمانی که ۲۰ ساله بود به عراق گریخت و با این سازمان آشنا شد. شاکری میگوید که اعضای سازمان از آزادی و دموکراسی برای وی گفتند و به او اطمینان دادهاند که برایش ویزای اروپا تهیه میکنند. شاکری گفت: «آنها به ما دروغ گفتند تا ما را فرمانبردار خود کنند. ما تحت نظارت بودیم و ما را وادار کردند که ارتباط خود را با خانوادهمان قطع کنیم.» این سازمان مدعی است که ارتباط اعضای خانواده، با عضو یک نهاد نظامی ممنوع است.
این عضو جدا شده از مجاهدین خلق میگوید که همواره از مقامات میپرسیده که چه زمانی میتواند سازمان را ترک کند. اواسط دهه ۹۰ میلادی افرادی که میخواستند سازمان را ترک کنند و یا پرسشهای چالشی میپرسیدند، شکنجه شدند. شاکری میگوید که به جاسوسی متهم شده بود. وی محلی را روی دست خود نشان داده و گفت که آنها (منافقین) روی دستش سیگار خاموش کردند و به سینهاش ضربه زدند تا خون جاری شد و به مدت یک هفته در شرایطی بود که پاهایش سیاه شدند و هنوز هم جای آسیب روی پاهایش وجود دارد.
در نهایت هم مسعود رجوی همه افراد شکنجه دیده را فراخواند و به آنها گفت که اگر در این مورد حرفی بزنند به نیروهای امنیتی عراقی تحویل داده خواهند شد و چنین اقدامی به معنای شکنجه و مرگ بود. با این حال سازمان مدعی است که نه در دهه ۹۰ میلادی و نه قبل و بعد از آن افراد شکنجه نشدهاند.
شاکری سالها با این گروه به سر برده تا اینکه سرانجام در سپتامبر ۲۰۱۶ میگذارند که وی برود. او در تیرانا میماند و از کمکهای آژانس پناهندگان سازمان ملل استفاده میکند. با این حال، چون شاکری مدارک شناسایی نداشت، نمیتوانست آزادانه به هر کجا که میخواهد برود.
وی گفت که پس از جدایی از این سازمان، آنها بیش از ۶ ماه، هر ماه حدود ۳۵۰ یورو به عنوان حقالسکوت به وی پرداخت میکردند. شاکری گفت: «سازمان به ما گفته بود که ما جاسوس هستیم و به همین دلیل هیچکس ما را باور ندارد. اما من برای کسی کار نمیکنم.» پیشتر «صدام حسین» دیکتاتور عراق به آنها پول میداد و اکنون هم مشخص است که مورد حمایت مالی قرار میگیرند.
سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در مورد منبع هزینههای خود برای اشپیگل نوشته است که هزینههای کمپ را حامیان داخلی و خارجی تامین میکنند. با این حال کارشناسان مسایل امنیتی این گمانهزنی را مطرح کردهاند که عربستان سعودی، آمریکا و اسرائیل هم این گروه را مورد حمایت مالی قرار میدهند، اما این سازمان تاکید دارد که حتی یک یورو هم از هیچ دولتی دریافت نکرده است.
در طول سالهای گذشته تندروها در آمریکا از جمله «دونالد رامسفلد» وزیر دفاع پیشین آمریکا و «دیک چنی» معاون رئیسجمهور پیشین خواستهاند که از این سازمان به عنوان سلاحی علیه ایران استفاده کنند. در سال ۲۰۰۲ هم با همدستی مجاهدین خلق (منافقین)، سازمان اطلاعات اسرائیل (موساد) از غنیسازی اورانیوم در ایران مطلع شد.
از سال ۲۰۰۷ شماری از نیروهای این سازمان در مرکز فرماندهی در صحرای «نوادا» در آمریکا آموزش دیدهاند. این در شرایطی بود که این گروه هنوز در فهرست گروههای تروریستی آمریکا قرار داشت. امروزه دولت ترامپ از آنها میخواهد که موضع سختی علیه ایران داشته باشند، این چیزی است که دستکم سران مجاهدین (منافقین) ادعا میکنند و حتی زمانی که ترامپ از توافق هستهای با ایران خارج شد هم جشن گرفتند. فهرست حامیان سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به حدی طولانی است که پیش از این هرگز تا این حد مفصل نبوده است. این فهرست از سناتورها و نظامیان آمریکایی گرفته تا «ترکی الفیصل» رئیس سرویس اطلاعات پیشین عربستان را شامل میشود. در پارلمان اروپا هم به این گروه نام سازمان صلح برای ایران آزاد داده شده است. در پارلمان آلمان هم گروهی در همین ارتباط با نام «کمیته همبستگی آلمان برای ایران آزاد» وجود دارد و نمایندگان حزب دموکرات مسیحی، به همراه «ریتا زوسموس» رئیس پیشین پارلمان از کمپ آلبانی دیدار کردهاند.
افرادی که از این سازمان آزاد شدهاند میگویند که هر هشت نفر در یک اتاق هستند و حدود ساعت ۴ و ۳۰ دقیقه صبح هم باید از خواب بیدار شوند و در کنار آموزشهایی که در زمینه مسایل رزمی میبینند به ساختوساز در کمپ میپردازند. «استیگر ویتر» از کارشناسان امور رایانه میگوید: «گفته میشود که آنها با حسابهای جعلی در توییتر و فیسبوک مشغول پروپاگاندا برای سازمان هستند. اعضا همچنین از پیامرسان تلگرام برای جذب ایرانیهای بیشتر و کشاندن آنها به آلبانی استفاده میکنند.»
وزارت کشور آلبانی به این پرسش که چرا دولت آلبانی این افراد را در خاک خود پذیرفته، پاسخی نداده است. جواب این سوال را در مدارک دولت آمریکا میتوان پیدا کرد. پس از سقوط صدام، عراق دیگر برای این سازمان امن نبود و «هیلاری کلینتون» وزیر خارجه وقت آمریکا به همراه سازمان ملل متحد تلاش کردند تا جایی برای آنها بیابند و سرانجام آلبانی با پذیرش این افراد موافقت کرد. در مقابل آمریکا و کمیساریای آوارگان سازمان ملل موافقت کردند که ۲۰ میلیون دلار برای توسعه به آلبانی کمک کنند. تا اینکه سازمان مجاهدین (منافقین) به مرور زمینهای بیشتری را خرید و سرانجام یک کمپ ساخت.
فارس
انتهای پیام/
171 / 156 منافقین ایران فرانسه آلمان آمریکا اروپامنبع: ایسکانیوز
کلیدواژه: منافقین ایران فرانسه آلمان آمریکا اروپا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۷۸۷۰۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«خشونت در خونم بود»؛ داستان تنها زنی که عضو یاکوزای ژاپن شد
فقط مردها میتوانند عضو یاکوزا شوند. این یکی از اصول سفت و سخت حاکم بر مافیای ژاپن است که از بیش از ۲۰ گروه و سازمان جنایی در سرتاسر کشورهای آسیایی تشکیل شده است.
به گزارش بی بی سی، در بیش از سه قرن تاریخ یاکوزا، تنها نام یک زن ثبت شده است که توانسته مراسم و مراحل عضویت در آن را به طور کامل پشت سر بگذارد.
نام این زن نیشیمورا ماکو است. او از سنین پایین عطش سیریناپذیری به شورش و سرکشی داشت و خیلی زود عضو یکی از باشگاههای موتورسواران یاغی شد که در ژاپن با نام «بوسوزوکو» شناخته میشوند.
ملاقات او با یکی از اعضای جوان یاکوزا به نقطه عطفی در زندگی او تبدیل شد. او که مسحور دنیای جنایات سازمانیافته شده بود، خیلی زود وارد فعالیتهای غیرقانونی مافیای ژاپن شد.
ظاهر ظریف نیشیمورا در تناقض آشکار با میل او به خشونتطلبی بود. او که الان ۵۷ ساله است، زمانی در مصاحبه با مارتینا بارادل، پژوهشگر دانشگاه آکسفورد -که بعد از سالها تحقیق درباره یاکوزا موفق شده بود اعتماد نیشیمورا را جلب کند- گفته بود: «در جنگ و دعوا عالی بودم. هیچ وقت از یک مرد شکست نخوردم.»
سابقه جنایی او که از درگیری با دار و دستههای رقیب تا قاچاق مواد مخدر و قاچاق زنان برای روسپیگری را در بر میگیرد، و همین طور شخصیت جسور و بیرحم او دری را به روی او باز کرد که تا پیش از آن به روی زنان بسته بود.
افول یاکوزا در دهههای اخیر و شرایط شخصی نیشیمورا (که مادر دو فرزند است) باعث شد او دنیای زیرزمینی را ترک کند و یک زندگی عادی را آغاز کند.
امروز او یک سازمان خیریه را اداره میکند که در آن به دیگر اعضای سابق دستههای مافیایی کمک میکند که میخواهند مثل خودش به جامعه برگردند.
مارتینا بارادل پژوهشگر ایتالیایی که شیفته داستان نیشیمورا و یاکوزا شده بود، شبکهای ارتباطی برای خود ساخت تا بتواند با شخصیتهای دخیل در جنایات سازمانیافته ژاپن ارتباط برقرار کند.
این ارتباطات به او اجازه داد که دوستی نزدیکی با نیشیمورا برقرار کند و به صورت مرتب با او دیدار کند.
بخش موندو بیبیسی ساعاتی بعد از یکی از ملاقاتهای بارادل با نیشیمورا در شهر گیفو در ۲۷۰ کیلومتری توکیو، با این محقق ایتالیایی گفتگو کرد.
از کجا میدانیم که ماکو تنها زنی است که به عضویت یاکوزا درآمده است؟
اگر زن دیگری هم بود، خبرش در میآمد. پلیس سابقه اعضای یاکوزا را دارد. زنان بسیاری به صورت غیر رسمی به مافیا کمک کردهاند، اما هیچ کس مثل او نبوده است.
رئیس او بود که این تصمیم بیسابقه را گرفت که او را به عضویت گروه در بیاورد. عضویت کامل او در یاکوزا اثبات شده است. او عکسهایی از مراسم ساکازوکی خود دارد که نشاندهنده ابراز وفاداری و تعهد او به مافیای ژاپن است.
چطور با او ارتباط برقرار کردید؟
شیفتگی من به یاکوزا در دوره کارشناسی دانشگاه شروع شد. در آن زمان به صورت اتفاقی در ساحلی در ژاپن اعضای یاکوزا را دیدم. ملاقات اول آنقدر برایم جالب بود که باعث شد تحقیقات دانشگاهیام را به مطالعه درباره این سازمان اختصاص دهم.
تعداد افرادی که درباره یاکوزا تحقیق میکنند خیلی زیاد نیست، به همین دلیل توانستم با خیلی از آنها از جمله روزنامهنگاران و پژوهشگران ارتباط برقرار کنم، و سنپا (مربی) من گفت که قرار است با نیشیمورا دیدار کند و به این ترتیب ما را به هم معرفی کرد.
اولین ملاقات چطور بود؟
یک برنامه خیریه بود برای بازپروری و بازگشت زندانیان سابق به اجتماع و او هم آنجا گروه خودش را داشت. رفتیم شام و بعد هم کارائوکه. او الکل نمینوشید، سیگار نمیکشید و در اولین دیدار محتاط بود.
بعد باز هم با او قرار گذاشتم تا بیشتر صحبت کنیم و کم کم بیشتر با او آشنا شدم و با عمیقتر شدن گفتگو رابطهای بین ما شکل گرفت.
چرا ماکو عضو یاکوزا شده بود؟
به من اعتراف کرد که از دوران کودکی میل عجیبی به خشونت داشته و از دعوا لذت میبرده. به همین دلیل شروع به گشتن با دار و دستههای موتورسوار کرده و وارد دعواها و درگیریها با دستههای دیگر شده، چیزی که او را به شدت جذب میکرده؛ و به تدریج متوجه شده با وجود این که قدش تنها کمی بیشتر از یک و نیم متر و وزنش حدود ۴۵ کیلو بوده، اما از نظر جسمی به شکلی غیر عادی قوی بوده است.
چرا انگشت کوچکش را قطع کرده؟
این کار را وقتی خیلی جوان بوده انجام داده، اوایل عضویتش در یاکوزا، یعنی حدودا ۲۰ ساله بوده. مشکلی پیش میآید که او مسئولیتش را میپذیرد، مقداری مواد مخدر گم میکند یا چیزی شبیه این. بعد فکر میکند که نداشتن انگشت کوچک در ترکیب با خالکوبیهایش کاملا جواب میدهد، چون این دو از مشخصههای اصلی ظاهری در یاکوزا است.
علاوه بر این خودش میگوید که دردی احساس نکرده و بدش هم نمیآمده که انگشت کوچک اعضایی را که خودشان نمیخواستند این کار را بکنند، قطع کند. مهارت او در اجرای مراسم «یوبیتسومه» که در آن بند آخر انگشت کوچک را قطع میکنند، باعث شد به او لقب «استاد قطع انگشت» بدهند.
به عنوان یک عضو یاکوزا، چطور با جامعه عادی ارتباط برقرار کرده؟
او اولین بار وقتی حامله شد یاکوزا را ترک کرد. بعد از آن دنبال یک کار عادی میگشت، اما جامعه ژاپن او را نمیپذیرفت. دلیل اصلی آن هم خالکوبیهایش بود که نشان میداد عضو مافیا بوده
همیشه تلاش میکرد این خالکوبیها را پنهان کند و لباس آستین بلند بپوشد، اما همکارانش بالاخره متوجه آن میشدند و به همین دلیل او دو بار از کار اخراج شد.
همین باعث شد که به مافیا برگردد؟
دقیقا. خیلی ناراحت بود، چون تلاش میکرد نقش یک مادر را داشته باشد، کار مناسبی پیدا کند و زندگی قبلی را کنار بگذارد، اما به دلیل تفاوتهایش درها به روی او بسته بود. او فکر میکرد این وضعیت خیلی ناعادلانه است و به همین دلیل حتی از قبل هم افراطیتر شد.
این همان زمانی است که خالکوبیهایش را تا سر انگشتانش ادامه داد و خود را به دست تقدیر سپرد. او قبل از بازگشت، یک بار با یکی از اعضای یاکوزا ازدواج کرده بود که بعدها رئیس شد، و به همین دلیل نقش همسر رئیس را هم داشت.
او بعدا به صورت کامل از مافیا جدا شد. آیا ترک یاکوزا کار آسانی است؟
اگر رئیست موافقت کند، میتوانی با پرداخت مبلغی جدا شوی، و اگر موافقت رئیس را داشته باشی حتی گاهی همین کار هم لازم نیست. شرایط افراد مختلف متفاوت است، اما بیشتر وقتها امکان جدا شدن بدون دردسر زیاد وجود دارد.
عجیب است، چون بالاخره قرار است از مافیا بیرون بیایی.
بله درست است که مافیا است، اما واقعیت این است که رازهای زیادی برای برملا کردن ندارد. ساختار آن مشخص است و پلیس هم خبر دارد که چه کسی رئیس شما است، آدرسها را میداند و میتواند هر وقت خواست به سراغ افراد برود.
مثل مافیای سیسیل نیست که در آن گانگسترها ممکن است ۳۰ سال در خفا زندگی کنند.
علاوه بر این کسانی که از یاکوزا خارج میشوند به بقیه خیانت نمیکنند، چون کار شرافتمندانهای به حساب نمیآید.
یاکوزا در مقایسه با کارتلهای دیگر در ایتالیا، آمریکای لاتین و مناطق دیگر چگونه فعالیت میکند؟
چیزی که بین آنها اشتراک دارد این است که پیشنهاد محافظت شخصی از آدمها و کسب و کارها را ارائه میکنند و کنترل تثبیت شدهای روی مناطق دارند که به آنها اجازه میدهد هم بازار قانونی و هم غیرقانونی را در کنترل خود داشته باشند.
یاکوزا ابعادی از نظارت و کنترل را در دست دارد که میتواند در طول زمان آن را حفظ کند، شبیه موقعیتی که مافیا در ایتالیا و روسیه دارد و خدماتی مثل داوری برای حل اختلافات محلی ارائه میدهد و برای کنترل بازار پول محافظت و نظارت میگیرد.
یاکوزا که در قرن هفدهم میلادی به وجود آمد، در نیمه دوم قرن بیستم شکوفا شد، اما شرایط امروز و مبارزه پلیس با آنها باعث افت فعالیتهای این سازمان شده که در ابتدای دهه ۱۹۶۰ میلادی بیش از ۲۰۰ هزار عضو داشت، اما در حال حاضر تعداد اعضای آن به حدود ۱۰ هزار نفر کاهش پیدا کرده است
با در نظر گرفتن این که نیشیمورا یک استثنا بوده، نقش زنان به صورت کلی در یاکوزا چیست؟
آنها معمولا از طریق رابطه یا ازدواج با اعضا وارد میشوند. با این که رسما عضو نمیشوند، اما بعضی از کارها را بر عهده میگیرند. برای مثال اگر همسر یک رئیس باشید، نمیتوانید خود را تنها به داشتن یک زندگی پر زرق و برق محدود کنید، بلکه انتظار میرود که به عنوان واسطهای بین رئیس و اعضای جوانتر ظاهر شوید؛ و البته بهرهکشی از زنان هم وجود دارد، چون یاکوزا در کلوبهای شبانه، روسپیگری و صنعت سکس و پورن هم فعال است. نیشیمورا هم در این کارها دست داشته است: او زنان را خریده، فروخته و از آنها بهرهکشی کرده است.
از مطالعه اعضای یاکوزا چه آموختید؟
دیدم که آنها ممکن است اشتباهاتی مرتکب شده باشند، که حتما شدهاند، چون دارند فعالیتهای جنایی انجام میدهند، اما آنها را به چشم آدمهای بد ندیدم.
آنها به دنبال چیزی بودند که به آن دسترسی نداشتند. بسیاری از آنها از خانوادههایی میآیند که فرصتهای زیادی پیش پایشان نیست. در ژاپن اگر تحصیلکرده نباشید یا خانواده شما را حمایت نکند، پیدا کردن شغل و پیشرفت کاری بسیار سختی است. به همین دلیل میتوانم درک کنم که آنها تلاش میکنند به شیوهای که قانونی نیست، حسی از تعلق اجتماعی و انگیزه شخصی پیدا کنند؛ و برای بیشتر آنها بهتر است که عضو یاکوزا باشند تا این که به دار و دستههای بینام و نشان بپیوندند،، چون یاکوزا روی اعضای خود کنترل دارد و برای خودش نوعی مرام و مسلک دارد.
از ۹ سال پیش درباره یاکوزا تحقیق میکنید و با آنها در ارتباط هستید. این کار خطرناک نیست؟
نه خیلی. سازمانهای جنایی که یاکوزا را تشکیل میدهند در واقع -بر خلاف مافیای ایتالیا- غیرقانونی نیستند. در ژاپن عضویت در یاکوزا خلاف قانون نیست و به همین دلیل است که آنها دفتر دارند و در جامعه هم شناختهشده هستند.
چون مخفیانه و غیرقانونی نیستند، ارتباط با آنها خیلی خطرناک نیست. علاوه بر این معمولا ما به یک شخص ثالثی معرفی میشویم که مسئولیت کنترل وضعیت و رفتار دو طرف را برعهده دارد؛ و درباره من خارجی بودن و زن بودن یک امتیاز است، چون اگر اتفاقی برای من بیفتد برای خودشان خیلی گران تمام میشود.