Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-04-24@03:37:29 GMT

یادگارهای ایثار زیر غبار فراموشی و تنهایی

تاریخ انتشار: ۲۹ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۷۹۶۰۰۶

یادگارهای ایثار زیر غبار فراموشی و تنهایی

سیزدهم جمادی الثانی مصادف با سی ام بهمن سالروز وفات بانوی بزرگوار حضرت ام البنین در تقویم کشورمان به نام روز تکریم مادران و همسران شهدا نامگذاری شده است. مادران و همسران شهدا با تأسی از حضرت ام البنین(س) پسران و همسران خود را به سوی خط مقدم جبهه راهی کردند تا برای دفاع از ولایت سینه سپر کنند و نگذارند یک وجب از خاک مقدس این سرزمین به دست دشمن تا دندان مسلح بیفتد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مرجان قندی

سیزدهم جمادی الثانی مصادف با سی ام بهمن سالروز وفات بانوی بزرگوار حضرت امالبنین در تقویم کشورمان به نام روز تکریم مادران و همسران شهدا نامگذاری شده است. مادران و همسران شهدا با تأسی از حضرت ام البنین(س) پسران و همسران خود را به سوی خط مقدم جبهه راهی کردند تا برای دفاع از ولایت سینه سپر کنند و نگذارند یک وجب از خاک مقدس این سرزمین به دست دشمن تا دندان مسلح بیفتد. روز تکریم مادران و همسران شهدا، فرصت مناسبی برای تکریم زنانی است که به ندای رهبر کبیر انقلاب لبیک گفتند و زینب گونه در پیروزی انقلاب و هشت سال دفاع مقدس، نقشآفرینی کردند. امسال تصمیم گرفتیم به مناسبت گرامیداشت این روز به آسایشگاه خیریه سالمندان کهریزک برویم و با مادران شهیدی که میتوان گفت به دور از انصاف امروزشان را در آنجا می گذرانند دیدار و گفتوگو کنیم. در ادامه ماحصل گفت وگوهایی که در دیدار با مادران شهیدان پرویز مشهدی عبدالله، رمضان فرازنده فر، اسماعیل پروینی و مسئولان این آسایشگاه سالمندان انجام دادیم، می خوانید.

 

    اگر پسرم شهید نشده بود، نمیگذاشت سال های آخر عمرم را اینجا بگذرانم

اینجا کهریزک است. جایی پر از همدم نه همدرد. جایی که نبض زندگی در آن می تپد. اگر مثل من برای اولین بار به کهریزک بروید می بینید که دیدنی زیاد است و شنیدنی زیادتر؛ عده ای با معلولیت شان دست وپنجه نرم می کنند، عده ای دوست دارند حرف بزنند و بشنوی و عده ای هم منتظر یک لبخند و سلامی هستند.به همراه عکاس روزنامه و  دو نفر از مددکاران اجتماعی آسایشگاه به سمت یکی از اتاق های بخش نارون ۶ آسایشگاه می رویم. وارد اتاق که می شویم غربت مادرانی را می بینیم که به دور از هیاهوی روزگار، روی تخت هایشان چشم انتظار ملاقاتی نشسته اند. اولین دیدارمان با بلور اسدی مادر شهید پرویز مشهدی عبدالله است. روسری را روی سرش صاف می کند و موهای سپیدش را می پوشاند، لبخندی روی لب هایش می نشاند و با مهربانی نگاهم می  کند. از او می خواهم درباره پسرش و جبهه رفتنش برایم بگوید، کمی فکر می کند و می گوید که چیزی خاطرش نیست.

پرستاری که از وضعیتش مطلع است درباره بلور خانم می گوید: 5 سال است که میهمان کهریزک است. وقتی به اینجا آمد لگنش شکسته بود و چون کسی را نداشت که مراقبش باشد او را به آسایشگاه آوردند.

بلور خانم با شنیدن صحبت های پرستار انگار دلتنگی اش تازه می شود و به حرف می آید و می گوید: از این دنیا فقط یک پسر داشتم که او هم شهید شد. اگر پرویز شهید نشده بود، نمی گذاشت سال های آخر عمرم را اینجا بگذرانم. فراموش نمی کنم بوسه هایی را که هر روز صبح بر پیشانی ام می زد و از خانه بیرون می رفت. با همه دلتنگی ام اما همیشه خدا را شکر می کنم که تنها فرزندم عاقبت بخیر شد. هنوز خیلی ها اینجا نمی دانند که من مادر شهید هستم. با اینکه پرستاران اینجا مهربانند و حواس شان به سلامتی همه ما هست اما خیلی وقت ها دلم می گیرد، اینجا همه ما هر روز چشم انتظار ملاقاتی هستیم.

بلور خانم نفسی تازه می کند و ادامه می دهد: تار و پود و روح مادر را از مهربانی بافته اند، مادر بودن سخت است، مسئولیت دارد، بیخوابی دارد، دغدغه های زیادی دارد. پسرم  را برای دفاع از ناموس و آب و خاک وطن به جبهه بدرقه کردم اما حالا از او فقط  برایم یک دنیا خاطره مانده است. بعد از چند دقیقه ای از بلور خانم خداحافظی می کنیم تا به دیدار 2 مادر شهید دیگر برویم، با چشم های مهربانش نگاهمان می کند و می گوید الهی خیر ببینید  مادر.

    مادر فراموشی گرفته یا ما آنها را فراموش کردیم!

به بخش بنفشه ۵ اتاق طیاره صمدی، مادر شهید اسماعیل پروینی می رویم. همین که همراه با پرستار بخش و عکاس روزنامه وارد اتاق می شویم و ما را می بیند با خوشرویی با حرکت سرش سلام و احوال پرسی می کند و مثل مادربزرگ ها شروع به خوش و بش می کند. پرستار بخش خیلی تعجب کرده و می گوید: خاطرتان عزیز است چون خیلی کم این روحیه را از او دیده ام. اکثر اوقات حتی وقتی کسی به ملاقاتش می آید عکس العملی نشان نمی دهد و همانطور در خودش است.

می خواهم سر صحبت را با او درباره پسر شهیدش اسماعیل پروینی باز کنم اما هر بار که اسم شهید یا جبهه را می شنود انگار که خاطرات محوی از جلو چشمانش می گذرد و این خاطرات هنوز نیامده دوباره از ذهنش فراموش می شود.مددکار بخش آرام نزدیکم می شود و می گوید: طیاره خانم فراموشی دارد و درباره گذشته چیزی به یاد نمی آورد.

نمی دانم واقعاً طیاره خانم فراموشی دارد یا نه، اما مطمئن هستم هرچه را هم که فراموش کرده نام و یاد پسرش را به یاد دارد چون هر بار نام پسرش اسماعیل را می شنید چشمانش می خندید. پیش خودم فکر می کنم این حالت شاید از فراموشی نباشد بلکه از بی مهری ما اطرافیان باشد که او الآن آنجا که دوست دارد، نیست.

    آرزوی این مادر شهید را برآورده کنید

از طیاره خانم هم خداحافظی می کنیم و به اتاق دیگری در همان بخش می رویم. دیدار با فاطمه حقیقت خواه  مادر شهید رمضان فرازنده فر با دو مادر شهید قبلی خیلی برایم متفاوت است. او کمتر با زبان حرف می زند و بیشتر با چشمهایش حرف دلش را لو می دهد. خطوط چهره اش سطر به سطر خواندنی است و ژرفای زیبای نگاهش تماشایی است. خودش هم این موضوع را می داند و وقتی از او می خواهم با من حرف بزند فقط بهم می گوید: حرفم در نگاهم است با دلت گوش بدهی می شنوی.

سعیده خانم، هم اتاقی مادر شهید فرازنده فر است، وقتی سکوت فاطمه خانم را در برابر سؤال های ما می بیند، می گوید: قبلاً برایم تعریف کرده که پسرش شلمچه شهید شده است. همیشه برایش دلتنگ است و آرزو دارد بر سر مزارش برود.

از مددکاران سؤال می کنم تا به حال نشده که او را بر سر مزار پسرش ببرند؟ می گویند تا آنجا که اطلاع دارند این کار انجام نشده است.

 مزار پسر فاطمه خانم در قطعه شهدای بهشت زهراست و با آسایشگاه کمتر از نیم ساعت فاصله دارد. اما از این فاصله فقط یک دنیا حسرت برای دل این مادر وجود دارد.

فاطمه یزدان دوست مادر شهید نوریزاده، عزیز دیگری بود که قرار بر دیدارش را داشتیم اما متأسفانه پرستاران و مددکاران بخش خبر دادند که ایشان وضعیت جسمانی شان برای ملاقات خوب نیست و نیاز به استراحت دارند.

برای پیگیری بیشتر از وضعیت و درخواست های مادران شهیدی که با آنها دیدار داشتیم به سراغ محسن پزشکی مدیر روابط عمومی آسایشگاه خیریه کهریزک رفتیم.

مدیر روابط عمومی آسایشگاه خیریه کهریزک درخصوص رسیدگی ویژه به مادران شهید می گوید: تلاش ما بر این است بر اساس دستورالعمل و دستورات صادر شده و اختیاراتی که کارشناسان حوزه سلامت و اجتماعی آسایشگاه دارند به همه عزیزان پذیرش شده در یک سطح معقولی سرویس دهی کنیم و امکانات را به صورت یکسان در اختیار عزیزان قرار دهیم.پزشکی ادامه می دهد: در راستای خدمات به خانواده های معزز شهدا ما ارتباط خوبی با سازمان های متولی و مربوطه در سطح تهران و شهرستان ری داریم که در این زمینه با عزیزانی که عهده دار مسئولیت در بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان ری هستند این ارتباط تنگاتنگ است. به طوری که طی یکی دو ماهه گذشته مسئولان این نهاد دوبار بازدیدهایی در جهت رفع مشکلات احتمالی این عزیزان داشتند. در این بازدیدها از خانواده معزز شهدا عیادت و دلجویی هم صورت گرفت اما مورد ویژهای برای ادامه بررسی و کنترل کار نیاز نبود. بجز برنامه هایی که آنها برای عیادت از مادران یا پدران شهید می گذارند، اگر در مواردی به مشکل بربخوریم با مسئولان مربوطه تماس می گیریم و مشکل را در میان می گذاریم. به طور مثال می گوییم که در ارتباط با درمان تخصصی و تکمیلی مادر شهید... مشکلی وجود دارد(چه از نظر تأمین اعتبار و هزینه درمان چه کارهای اداری و سازمانی نیاز باشد). آنها هم تا به الآن مورد خاصی را دریغ نکرده اند و هرگونه کمکی خواستیم با اشتیاق به کمک آمدند و همراهی و همکاری داشتند.

او همچنین درباره برنامه های فرهنگی آسایشگاه برای قدردانی از مادران و پدران شهید که تعدادشان کمتر از 10 نفر است، اعلام کرد: ما به این موضوع بهطور ویژه در برنامه هایی که به مناسبت های مختلف برگزار می شود دقت می کنیم. در چند روز گذشته به مناسبت ایام دهه فجر و چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی جشنی برگزار کردیم که در آن مراسم از خانواده شهدا هم قدردانی شد. به هر شکل این وظیفه اجتماعی و وجدانی و شرعی تک تک ما افرادی است که به راحتی زندگی و کار می کنیم و همه امورمان را می گذرانیم. همه ما مدیون شهیدانی هستیم که طی سال های 57 به بعد در دوره انقلاب و جنگ تحمیلی رفتند و جان شان را در طبق اخلاص گذاشتند و برای آزادی این مملکت جنگیدند و رزم کردند.

    بیشتر به فکر مادران شهدا باشیم

با خودمان فکر کنیم؛ اگر پسران این مادران با عزت زنده بودند غیرت مثال زدنیشان هرگز اجازه می داد پای مادرانشان حتی برای یک روز هم به لحظه های تنهایی آسایشگاه سالمندان باز شود؟

بلور خانم مادر شهید پرویز مشهدی عبدالله چقدر خوب گفت:«تار و پود و روح مادر را از مهربانی بافته اند، مادر بودن سخت است، مسئولیت دارد، بیخوابی دارد، دغدغه های بسیار دارد...» چقدر خوب می شود اگر هر کدام مان روی کلمه به کلمه این صحبت ها بیشتر فکر کنیم و با خود حلاجی کنیم که امروز مسئولیت ما نسبت به مادران شهید چیست؟

منبع: ایران آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۷۹۶۰۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مادر شهیدان رادی مهمان فرزندان شهیدش شد

حاجیه خانم بتول فتحی مادر شهیدان والا مقام سعیدرضا و سعادت رادی در نجف‌آباد دار فانی را وداع و به فرزندان شهیدش پیوست.


شهید سعادت رادی متولد سال ۱۳۴۷ در شلمچه کربلای ۵ در سال ۶۵ به شهادت رسید.


شهید سعیدرضا رادی متولد سال ۱۳۴۲ پاسدار در سال ۶۶ به شهادت رسید.

باشگاه خبرنگاران جوان اصفهان اصفهان

دیگر خبرها

  • آسمانی شدن مادر شهید عباسی در کازرون
  • درگذشت مادر شهید عباسی در کازرون
  • آسمانی شدن مادر شهید در رحیم آباد
  • مراقبت از هزار و ٣١٣ مورد مادر باردار در فریمان
  • پیگیری علت فوت مادر باردار در اندیمشک
  • تشییع مادر شهید محمدحسین عبدالله نژاد در قائنات 
  • شناسایی ۱۴ شهید غریب اسارت در خراسان شمالی
  • مادر شهیدان رادی مهمان فرزندان شهیدش شد
  • تشییع پیکر مادر و همسر شهیدان سلطانی
  • تشییع مادر شهید در فارسان