آیا تستهای شخصیت شناسی ازدواج معتبر است؟
تاریخ انتشار: ۲۹ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۷۹۶۸۶۳
اکثر انسانها علاقهمند هستند اطلاعاتی را درباره خصوصیات اخلاقی و رفتاری خود و دیگران به دست آورند چراکه معتقدند شناخت شخصیت افراد کمک بسیاری در روابطشان با دیگران میکند. ۲۹ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۶:۲۸ رسانه ها خواندنی نظرات - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، حتماً تابهحال با پیغامهای شناخت شخصیت خود و دیگران از روی ماه تولد، انگشتان دست، فرم دهان، غذای موردعلاقه و.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برخی افراد به راحتی از طرز صحبت کردن فرد مقابلشان به شخصیت او پی میبرند اما راههایی وجود دارد تا شما قبل از صحبت کردن با دیگران شخصیت واقعی آنها را کشف کنید؛ با جستوجوی ساده در گوگل میتوانید با راههای مختلف شناخت دیگران آشنا شوید مثلاً افرادی که زیاد از حرکات دست استفاده میکنند، معمولاً افرادی قدرتمند و با اعتمادبهنفس بالا شناخته میشوند که دوست دارند خودشان را در مقابل دیگران بیان کنند یا افرادی که بیشتر لباسهایی به رنگ سیاه میپوشند اغلب حساس، هنرمند و انسانهایی دقیق به جزئیات هستند و یا اگر هنگام خوردن خورشتی مانند قورمهسبزی تمایل به خوردن گوشت دارند، فردی هیجانی به حساب میآیند.
در آزمونها و مطالب مربوط به تستهای شخصیتشناسی در اکثر موارد از 10 مورد، 5 مورد آن با روحیات انسان تطابق دارد و این مسئله موجب میشود تا افراد به آنها اعتماد کنند و بر اساس آن برای زندگی آیندهشان تصمیم بگیرند و یا با توجه به آن روابطشان را با دیگران تغییر دهند؛ مثلاً در رابطه با خصوصیات اخلاقی متولدین بهمن ماه گفتهشده است که افرادی بسیار حسّاس، استوار و ثابتقدم، واقعاً عاقل و تودار، بدون ریا و تزویر، انسان واقعاً خوب، دانا، خونسرد، رکگو، مستقل، منطقی، عاشق بشریت و انسانیت، خوشقلب و مهربان، کمحافظه، بهترین مشاور و... هستند اما آیا تمام بهمنماهیها این خصوصیات اخلاقی را دارند؟!
گفتوگوی مهدی صادقلو استاد ارتباطات و فن بیان، درزمینه اعتبار تستهای شخصیت شناسی و پی بردن به شخصیت بر اساس آنها را در ادامه بخوانید.
آیا به تستهای شخصیتشناسی مختلف همچون پی بردن به شخصیت از طریق انگشتان دست، غذای موردعلاقه، فرم لبها، طرز دست دادن و... میتوان اعتماد کرد و اساساً تستهای روانشناسی شخصیت چقدر معتبر هستند؟
شاید در مواردی بتوانید نکات مثبتی از این تستها دربیاورید و شخصی را بشناسید که با ویژگیهای گفتهشده در تست تطابق داشته باشد اما وقتی میگوییم شخصیتشناسی انسان، درواقع ما درباره فردی صحبت میکنیم که اشرف مخلوقات است؛ خیلی از ویژگیها و علت و معلولهایی که حتی در بدن انسان اتفاق میافتد، هنوز کشف نشده است لذا ما در مورد یک ماشین یا وسیله صحبت نمیکنیم که آن دستگاه دستورالعمل خاصی داشته باشد. تستهای شخصیت شناسی مانند دستورالعملهای آن دستگاهها و ماشینها است که شخصیت افراد را بر اساس معیار خاصی میسنجد مثلاً میگوید اگر کسی عاشق چیپس است پس فردی بلندپرواز است! درحالیکه اینچنین نیست؛ شما در کل دنیا هنوز نمیتوانید کسی را پیدا کنید که اثرانگشت یکسانی داشته باشند پس نمیتوان نسخه و دستورالعمل ثابتی را برای انسانها درنظرگرفت و بر اساس این تستها به شخصیت افراد پی برد؛ حتی تستهای روز و معتبر شخصیتشناسی همچون امتیبیای (MBTI)* هم با قطعیت در مورد شخصیت افراد نظر نمیدهد. با تست شخصیتشناسی براساس غذاها، رنگها، حرفها و... نمیتوان دستورالعمل صادر کرد.
استفاده از تکنیکهای بدن چقدر در شناخت اطرافیان مؤثر است؟
تکنیکهای زبان بدن یک مکمل است و بهطور دقیق نمیتواند در این زمینه کمک کند، اگر خیلی به تکنیکهای زبان بدن تسلط داشته باشید، تنها در همان لحظه میتوانید به افکار طرف مقابلتان پی ببرید که مثلاً فرد مقابل الآن چه چیزی را پنهان میکند، به چه چیزی فکر میکند و ...؛ اما بهترین کار استفاده از تکنیکهای رفتارشناسی است که خیلی حرفهایتر و مفصلتر از روشهای مکملی همچون زبان بدن است. متداولترین تکنیک رفتارشناسی، روش دیفک است؛ این روش انسانها را به گروه مختلفی تقسیم میکند و بعدازاینکه آزمونی از شخص گرفته میشود یک کد از آن آزمون خارج میشود که با نتیجه نزدیکی به واقعیت میتواند شخصیت فرد موردنظر را به ما بگوید البته باید به این نکته هم توجه داشت که گاهی این آزمونها فرد را برای تغییر آماده میکنند؛ مثلاً ممکن است یک نفر در سال، دو بار آزمون دهد و با انجام آزمون اول تصمیم بگیرد برخی از ویژگیها را در خود تغییر بدهد؛ در این صورت با دادن آزمون دوم به نتیجه متفاوتی میرسد.
آیا راهی برای پی بردن به شخصیت دیگران ازجمله افرادی که با آنها در ارتباط هستیم یا قراراست در آینده با آنها در ارتباط باشیم، وجود دارد؟
بله تنها راه معاشرت، همصحبت شدن و زندگی کردن با آن شخص است؛ اگر چنین امکانی را برای شناخت طرف مقابلمان نداریم مانند فردی که میخواهد ازدواج کند، تستهای معتبری همچون امتیبیای (MBTI) وجود دارد که میتواند کمک زیادی کند اما بازهم نمیتوان با قطعیت نتیجه تست را به شخصیت فرد موردنظر نسبت داد بلکه تستهای ازدواج تنها اولویتبندی نیازها و تفاوتها و شباهتهای دو طرف را مشخص میکند. معمولاً این تستها در کنار مشاورههای ازدواج انجام میشود که در صورت وجود تفاوت معنادار بین دختر و پسر، ازدواج آنها توصیه نمیشود اما اگر با توجه به نتیجه تست، بر طرف شدن تفاوتها با کسب مهارت قابل حل باشد، ازدواج بلامانع خواهد بود.
بهترین راه برای شناخت همسر آینده، رفتوآمد زیاد است که باعث میشود افراد با سلایق، روحیات و ناملایمات یکدیگر آشنا شوند و دوم مراجعه به مشاوران و متخصصان ازدواج است که در بیشتر مواقع با انجام تستهای تخصصی، شناخت واقعیتری را از یکدیگر به دست میآورند.
منبع:تبیان
انتهای پیام/
بازگشت به صفحه رسانهها
R41383/P/S9,1299/CT12منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۷۹۶۸۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چگونه نظر دیگران را عوض کنیم؟
در پژوهشی که برای کتاب لورا با عنوان «لبه: تبدیل دشواری به مزیت» (Edge: Turning Adversity into Advantage) انجام شد، بیش از ۶۰ رهبر تحتنظر گرفته شدند و سپس با آنها مصاحبه شد. این رهبران سعی داشتند همکاران و سایر افراد را راضی کنند که نظرشان را درباره روشی که در ابتدا با آن مخالف بودند، تغییر دهند.
به گزاش چطور، رهبرانی که در غلبه بر تردید دیگران بیشترین موفقیت را داشتند، کسانی بودند که پیش از تلاش برای متقاعدکردن دیگران ریشه اختلافات را تشخیص میدادند. آنها ابتدا از خود میپرسیدند «چه چیزی موجب مقاومت فرد مخالف در برابر من میشود؟» معمولا این رهبران تعیین میکردند که چه جنبههایی از استدلالهایشان بیشترین مخالفت و واکنشهای احساسی را در طرف مقابل برانگیختهاند، سپس بسته به پاسخ دادهشده با یکی از سه استراتژی هدفمند زیر با آن موقعیت روبهرو میشدند.
۱. گفتوگوی شناختی (Cognitive Conversation)گاهی دلیل مخالفت طرف مقابل دلیلی عینی است. اگر او مجموعهای منطقی از مخالفتها را بهروشنی بیان میکند و به نظر نمیرسد که انگیزههایی پنهان داشته باشد، با گفتوگوی شناختی با او روبهرو شوید. این روش بهویژه زمانی مفید است که فرد مخالف نگرشی جدی دارد و بهراحتی میتواند در فرایند تصمیمگیری احساسات را کنار بگذارد.
گفتوگوی شناختی موفق نیازمند ۲ چیز است: استدلالهای درست و ارائه مناسب آنها. مثلا فرض کنید که میخواهید تأمینکننده را تغییر دهید، زیرا محصولات تأمینکننده فعلی موجب ایجاد مشکلات فراوانی شدهاند و تأمینکنندهای را یافتهاید که مواد و محصولات بهتری دارد.
ولی همکارتان ترجیح میدهد که با تأمینکننده فعلی کار کنید، زیرا روابط طولانیمدتی با او دارد. او با اشاره به قیمتهای بیشتر تأمینکننده جدید با پیشنهاد شما مخالفت میکند. شما باید استدلالهای درستی داشته باشید که ایرادهای همکار مخالفتان را رد کند.
در این مورد میتوانید بگویید که اگر تمام هزینههای تولید اضافه ناشی از همکاری با تأمینکننده فعلی را در نظر بگیرید، متوجه میشوید که در بلندمدت کارکردن با تأمینکننده جدید هزینههای کمتری خواهد داشت. باید چهارچوبی منطقی و خط داستانی واضحی داشته باشید تا همکارتان را متقاعد کنید که نظرش را دوباره ارزیابی کند. مثلا میتوانید تأکید کنید که این تصمیم شما بر اساس قیمت، کیفیت و خدمات گرفته شده است.
احساسات را وارد حرفهای خود نکنید. باید نشان دهید که از دیدگاهی عینی و واقعی، موضع همکارتان بهاندازه استدلال شما منطقی نیست. توجه داشته باشید که این مخالفان بهراحتی و با دلایل کلی تحتتأثیر قرار نمیگیرند. برای مشاجره ذهنی با آنها آماده باشید و حقایقی را آماده کنید که درستی تمام جنبههای استدلال کلی شما را نشان میدهند.
۲. تبدیل به مدافع (Champion Conversion)وقتی فرد مخالف را نمیتوان با استدلالهای شناختی و منطقی متقاعد کرد یا زمانی که او درباره رابطه شما با خودش شکایتی را مطرح میکند، بحثکردن بیهوده است. مثلا فرض کنید که میخواهید به فردی شایسته که تحت نظارت شما عملکرد درخشانی داشته است ترفیع شغلی بدهید، ولی یکی از مدیران همرَده شما عقیده دارد که کارمندان شما بیشتر از کارمندان او ترفیع میگیرند. حتی اگر کاندیدای شما برای ترفیع شغلی شایستهتر باشد، باز هم ممکن است که دیگران برنجند و از شما حمایت نکنند.
در این شرایط سعی نکنید که فرد مقابل را متقاعد کنید. باید وقت خود را صرف شناخت او و ایجاد رابطه با او کنید. دیگر مسئله استدلالها یا نحوه ارائه آنها مطرح نیست (دستکم در ابتدا)، بلکه مسئله درک دیدگاه و دلیل رنجش آنها مطرح است. مثلا میتوانید درباره کارمندان او و اینکه بهنظر او کدامیک بیشترین شایستگی را دارد بپرسید.
بهتدریج و با روشهایی مانند روشنترکردن ویژگیهایی در افراد که از نظر شما ارزشمندند یا نشاندادن اینکه برای سبک مدیریت فرد مخالف با خود ارزش قائلید، او را به فردی تبدیل کنید که مدافع یا حامی شماست. تا زمان تصمیمگیری نهایی برای ترفیع شغلی مطمئن شوید که هر دو درباره ویژگیهای لازم برای ترفیع شغلی همنظرید و بهروشنی توضیح دهید که چرا کاندیدای شما نمونهای از این ویژگیهاست.
نباید انتظار داشته باشید که طرف مقابل با تصمیمی غیرمنطقی موافقت کند. موضع شما باید منطق روشنی داشته باشد. واقعیبودن رمز موفقیت است: بگذارید طرف مقابل خود واقعی شما را ببیند تا بهتر بتواند دیدگاه شما را درک کند.
۳. رویکرد همکار قابلاعتماد (credible colleague approach)گاهی اعتقادات شخصی فرد مخالف موجب میشود که با پیشنهاد شما مخالف باشد. مثلا همکاری را در نظر بگیرید که با انجام یک آزمایش بالینی ضروری برای محصول جدید مخالف است، زیرا اعتقاد دارد که ممکن است آزمایش بالینی بهنوعی مضر باشد یا مغایر با ارزشهای اوست، درحالیکه بر اساس شواهد، فواید این آزمایش از مضرات آن بیشتر است. گاهی عواملی مانند تربیت فرد، سابقه شخصی و تعصبها پذیرش یک تصمیم را برای افراد غیرممکن میکنند و ارائه استدلالهای منطقی یا احساسی فایدهای ندارد.
در این موقعیتها بهجای بحثکردن، از همکاری قابلاعتماد کمک بگیرید. مدافعی با موضع شما از بخش دیگری از سازمان که همرده یا بالاتر از شماست، شاید برای متقاعدکردن فرد مخالف مناسبتر باشد. با این کار فرد مخالف مجبور میشود که شما را از استدلالهایتان جدا کند و پیشنهاد شما را بر اساس فواید عینی آن ارزیابی کند. اگر شما و فرد مخالف در بنبست باشید، همکار قابلاعتماد میتواند شرایط را بهنفع شما تغییر دهد.
کمکگرفتن از فردی دیگر شمشیر دولبه است، زیرا ممکن است که موضع فرد مخالف در قبال پیشنهاد شما را بدتر کند، بهویژه اگر احساس کند که همکار قابلاعتماد او را مجبور کرده است که طرف شما را بگیرد. بنابراین باید همکار مناسبی را پیدا کنید که بتواند در عین حفظ رابطهای صمیمانه از موضع شما حمایت کند.
توصیههای مهم برای تغییردادن نظر دیگران ۱. با آرامش شروعکردن گفتوگوسعی کنید خونسرد، آرام، متین و مشتاق برای یادگیری باشید. اگر عصبانی هستید و میدانید که ممکن است از کوره دربروید، طرح مسئله را به زمان دیگری موکول کنید. همچنین عصبیبودن یا آسیبپذیری خود را به طرف مقابل نشان دهید. ما معمولا این مسائل را پنهان میکنیم، ولی درک این مسئله که شما عصبی هستید موجب نرمشدن و انعطافپذیری دیگران میشود.
تصور نکنید که طرف مقابل از شما متنفر است. اگر گفتوگو را با این تصور شروع کنید که با فردی صحبت میکنید که از شما متنفر است و نمیخواهد به حرفهایتان گوش دهد، گفتوگو خوب پیش نمیرود.
۲. همدلیکردنطرف مقابل هر عقیدهای هم که داشته باشد، باید بدون قضاوتکردن و با همدلی به حرفهایش گوش دهید. اگر به او بگویید که باید شرمنده باشد یا فردی احمق یا سادهلوح است، نمیتوانید نظر او را تغییر دهید یا او را قانع کنید که بیشتر درباره موضع خود فکر کند.
طبق پژوهش منتشرشده در مجله «علوم روانشناسی» (Psychological Science)، همدلیکردن با افرادی که با آنها مخالفیم میتواند استدلالهای سیاسی ما را متقاعدکنندهتر کند. استفاده از عباراتی مانند «موافقم»، «همه ما میخواهیم» و «درک میکنم که» برای نشاندادن همدلی شما مؤثرند.
۳. یافتن نقطه مشترکمیتوانید گفتوگو را با یافتن چیزی که هر دو دربارهاش توافق دارید، شروع کنید. مثلا اگر کسی میگوید که باید اعتراضات علیه پلیس متوقف شود، میتوانید بگویید که قطعا افسران پلیس خوبی نیز وجود دارند. تا جایی که میتوانید با صحبتهای او موافقت کنید، حتی اگر با بخشی از آنها مخالفید. در این استراتژی قبل از بهچالشکشیدن فرد و بحثکردن با او، در مواردی موافقت خود را با او ابراز میکنید. با این کار میتوانید در او ذهنیتی باز و پذیرا ایجاد کنید و سپس او را به پذیرش تفکری جدید دعوت کنید.
۴. داستانگویی بهجای تکیه بر بیان حقایقاحتمال تأثیرگذاری بیان تجربهها و روایتهای شخصی بسیار بیشتر از گفتن حقایق است. انکارکردن حقایق برای افراد آسان است، اما انکارکردن تجربهها به این آسانی نیست. پرسیدن سؤال درباره تجربههای فرد (بهجای عقاید او) که دیدگاه او را نشان میدهد و اجتناب از حمله به او میتواند مفید باشد. فرض کنید با کسی صحبت میکنید که رأی نمیدهد و شما میخواهید نظر او را تغییر دهید.
او میگوید که هیچ سیاستمداری به حرفهای ما گوش نمیدهد. بهجای اینکه به او بگویید اشتباه میکند، تجربهای در زندگی خود را بگویید که در آن حس میکردید سیاستمداران به حرفهای شما گوش نمیدهند. با این کار او حس میکند که هر دو موضع یکسانی دارید.
سپس تجربهای را تعریف کنید که به شما ثابت کرد سیاستمداران به حرفهایتان گوش میدهند. بگویید که چگونه متوجه این حقیقت شدید و چرا این مسئله اهمیت دارد. داستان گویی موجب اعتماد میشود و افراد را تشویق میکند که با گسترش دیدگاههایشان پذیراتر و شنواتر شوند.
۵. فراهمکردن زمینه برای دروننگری و تأملبسیاری از افراد به مسائل تفرقهانگیز احساس شدیدی دارند، ولی هرگز به دلایل آن فکر نمیکنند. میتوانیم برای این افراد فضایی را ایجاد کنیم که بیشتر به قضیه فکر کنند و نظر و دیدگاه خود را شکل دهند. فرض کنید که نظر کسی را درباره ممنوعیت استفاده از اسلحه پرسیدهاید و از او خواستهاید که احساس خود را با عددی بین ۱ تا ۱۰ مشخص کند و او نیز عدد ۷ را انتخاب کرده است. سپس بپرسید که چرا ۶ یا ۱۰ را انتخاب نکرده است.
معمولا وقتی سؤال بعدی را میپرسید، طرف مقابل پیش از اینکه توضیحی بدهد، مکث و اندکی فکر میکند. احتمالا پاسخ او توضیحی است که برای خودش نیز جدید است. در این شرایط درنتیجه دروننگری ممکن است که طرف مقابل متوجه شود نظراتش آنطور که فکر میکرده قوی نیستند و جایی برای انعطافپذیری و تغییر آنها وجود دارد.
۶. استفاده از زمان استراحتبعضی از گفتوگوها به مشاجره تبدیل میشوند. اگر طرف مقابل به شما توهین میکند، میتوانید بگویید: «میخواهم به قبل از زمانی که فلان چیز را گفتید برگردم» و مکالمه را به عقب برگردانید. ایجاد وقفه و زمانی برای استراحت نیز خوب است. اگر اوضاع در حال وخیمشدن است، به بهانهای مانند رفتن به دستشویی گفتوگو را متوقف کنید و قبل از تصمیمگیری درباره ادامه گفتوگو فرصتی را برای آرامکردن خود ایجاد کنید.
سخن پایانیتغییردادن عقیده افراد مخالف و منتقد آسان نیست. نکته مهم این است که دلیل مخالفت آنها را درک کنید و از استراتژی هدفمندی استفاده کنید. در این صورت شانس بسیار بیشتری برای گرفتن پاسخ مثبت خواهید داشت. البته تغییر نظر دیگران همیشه امکانپذیر نیست، ولی نباید ناامید شوید و به خاطر داشته باشید که این تنها فرصت شما برای گفتوگو و تغییر نظر آنها نیست. سعی کنید چیزهایی را بیاموزید و اطلاعاتی را جمعآوری کنید تا بتوانید با استفاده از آنها در گفتوگو یا گفتوگوهای بعدی موفق شوید.
کانال عصر ایران در تلگرام