نقش زنان توانمند در توسعه اقتصادی جامعه بی بدیل است
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۸۱۳۰۹۷
به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از اصفهان، یکی از مهم ترین معیارها برای سنجش درجه توسعه یافتگی یک کشور، میزان اهمیت و اعتباری است که زنان در آن کشور دارا هستند. بدون تردید، نقش زنان در توسعه کشور با هدف توسعه اجتماعی و اقتصادی، ارتباطی مستقیم دارد؛ و از این رو در سیر تحولات همه جوامع انسانی، این حضور عاملی بنیادین به شمار می رود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رییس شورای عالی بانوان اتاق بازرگانی اصفهان در این ارتباط معتقد است، کشور در مسیر توسعه گام برمی دارد و براین اساس سمت تحولات کشور نیز در حوزه مدیریتی به ویژه در شهر اصفهان به سوی زنان است. زهرا اخوان نسب، از انتخاب سه زن به منصب رئیس سازمان بهزیستی استان ، مدیر یکی از مناطق شهری شهرداری و رئیس دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به عنوان مثال هایی بر این ادعا تاکید می کند.
گفتگوی ما را با این بانوی کارآفرین می خوانید؛
معتقدم باید به این موضوع از دو زوایه متفاوت نگاه کنیم؛ نخست با توجه به قول های تبلیغاتی رئیس جمهور مبنی بر بهره مندی حداکثری از ظرفیت بانوان در جایگاه های مدیریتی؛ که اگرچه این حضور در دستگاه ها ، سازمان ها و وزراتخانه ها نسبت به سال های قبل افزایش یافته، اما آن گونه که انتظار جامعه زنان برای بکارگیری نیروهای توانمند زنان مدیر در سطح گسترده بود، میسر نشد.
شایسته سالاری یا مصلحت ورزیهرچند در اصفهان نیز شاهد تحولاتی در حوزه مدیریتی زنان هستیم؛ و نخستین بار ریاست سازمان بهزیستی استان، شهردار یکی از مناطق شهری و رئیس دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به بانوان متعهد سپرده شده است؛ اما ظرفیت و توان زنان اصفهانی بسیار بیشتر از اینهاست. این امر گویای آن است که اگر دولتمردان ما، به واقع و صادقانه به حوزه زنان توجه نمایند، منشا اثر خواهد بود و تحولاتی در جامعه به وقوع خواهد پیوست. نگاه دوم، از زوایه توانمندی زنان و تربیت و پرورش بانوان مدیر درجامعه است که این نکته بسیار حائز اهمیت می باشد. بی شک، برای حضور زنان در عرصه های تصمیم گیری و تصمیم سازی، حضور آنان در لایه های میانی مدیریتی بسیار ضروری می باشد. در هر حال ظرفیت فعلی بانوان استان برای حضور در عرصه های مدیریتی، مطلوب و رو به رشد است و به شرط اینکه آقایان مسئول نیز به این حوزه با نگاه کارشناسی و شایسته سالاری نگاه کنند نه با دید مصلحت ورزی.
نقش اتاق بازرگانی در ایجاد بستر های لازم برای ورود و توسعه فعالیت زنان طی ۴ سال گذشته چگونه بوده است؟اتاق نهایت سعی و تلاش خود را برای توسعه فعالیت بانوان در طی 4 سال گذشته به کار گرفت و گواه این موضوع ادعای بانوان عضو اتاق و همراه با برنامه های شورای عالی بانوان می باشد. طبیعتاً بنده نمی توانم در این موضوع اظهار نظر قطعی انجام دهم؛ اما آنچه اهمیت دارد، این است که آنچه در توان داشتیم باکمک از اساتید دانشگاهی و بانوان خبره فعال اقتصادی به کار گرفتیم.
برای حضور زنان در عرصه های مدیریتی چندین کار اساسی باید انجام شود: اول تغییر نگاه فرهنگی به این موضوع که بتدریج این تغییر در حال رخ دادن است و شرایط اقتصادی نیز به این نوع تغییر کمک کرده است.
دوم ، زنان ما باید قابلیت های خویش را رشد و تعالی دهند. زنانی که در عرصه های اقتصادی فعالانه در حال مبارزه با مشکلات هستند و با چالشهای گوناگون دست و پنجه نرم می کنند، باید با اعتماد به نفس حاضر به پذیرفتن جایگاه های مدیریتی نیز باشند.
جذب دختران نخبه و با استعداد شهر در اتاق بازرگانی اصفهاندر این راستا اتاق با برگزاری دوره های آموزشی، همایش های ملی و استانی، رویدادکارآفرینی (استارتاپ) و برگزاری نشستهای تخصصی، جلسات تخصصی گپ و گفت در حوزه های بازرگانی و خانواده ویژه بانون فعال اقدام به توانمند سازی بانوان نمود. جذب دختران نخبه و با استعداد شهر در اتاق از جمله فعالیت های حوزه شورای عالی بانوان اتاق بازرگانی اصفهان بوده است. لذا همه اقدامات انجام شده در طول 4 سال گذشته در حوزه زنان صرفاً به منظور حمایت، پشتیبانی، تقویت و توسعه حضور و مشارکت بانوان در عرصه های اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی بوده است.
به عنوان مسئول حوزه مسئولیت های اجتماعی اتاق بازرگانی تا چه اندازه عملکرد اتاق را در این بخش موفق ارزیابی می کنید؟
حوزه مسئولیت های اجتماعی در دوره اخیر به مجموعه فعالیت های اتاق افزوده شد. با توجه به تازه کار بودن این حوزه در این دوره ، سعی و مطالعه و تحقیق در مورد مفاهیم، مصداق ها و جایگاه مسئولیت های اجتماعی در استان و کشور نمودیم. حوزه مسئولیت های اجتماعی بسیار گسترده و وسیع است و شاید یکی از ابعاد آن انجام امور خیر و کمک به نیازمندان باشد.
در حوزه صنعت ، معدن ،تجارت و کشاورزی حوزه مسئولیت های اجتماعی واژگانی بسیار عمیق و پرمعناست و توجه به اهمیت منابع خدادی ، تولید با کیفیت ، ارائه خدمات گسترده ، حفظ محیط زیست ، توجه به مسائل و مشکلات زیست محیطی ، توجه و اهمیت دادن به نیروها و منابع انسانی که ذخائر هوشمند جامعه ماست، اولویت دارد.
تدوین منشور مسئولیت اجتماعی فعالان اقتصادی
لذا در این دوره با تدوین منشور مسئولیت اجتماعی فعالان اقتصادی و طرح این موضوع ، بیشتر به فرهنگ سازی در حوزه اجتماعی پرداخته شد. در ابتدا تمرکز خود را به مراکز آموزشی و مدارس دوختیم که با تشکیل اتاق فکری از بزرگان خیر استان در سال های آتی برای هم اندیشی و تعامل بیشتر در این زمینه و توجه به مسئله نشاط و شادابی فعالان اقتصادی استان در دستور کار سالهای آتی این کمیسیون نیز قرار گیرد.
زنان قادر به فعالیت در همه حوزه ها هستند و حضور در عرصه های فرهنگی ، هنری ، ورزشی ، اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی هیچ منعی برای بانوان ندارد. خوشبختانه بستر حضور بانوان در زمینه های فوق به تدریج در حال آماده سازی است، زیرا نسل جوان ما متقاضی تحول در این بخش هستند و طبیعی است که عرضه و تقاضا می بایست متعادل گردد، البته باید توجه داشت که در حال حاضر عرضه بیشتر از تقاضاست و میزان بانوان با تجربه و برجسته در حوزه های گوناگون بیش از به کارگیری آنها در مناصب مربوطه و شایسته است.
تأکید شما بر مشارکت زنان و تشکیل یک هسته مرکزی به چه دلیل بوده است؟به طور معمول یکی از اهداف توسعه کشورها بهره مندی از کلیه ظرفیت ها و امکانات است که در این راستا ظرفیت منابع انسانی کشور ما نیز بسیار غنی بوده و نیمی از آن را بانوان تشکیل می دهند. بدیهی است برای بالا بردن میزان اشتغال جوانان و افزایش سطح در آمد سالم خانواده ها ، افزایش مشارکت بانوان در عرصه های گوناگون می تواند باعث تزریق افکار جدید ، نوآورانه و خلاق به جامعه باشد.
همگرایی بانوان مدیر ، نخبه و کارشناس در اتاق بازرگانی اصفهانبنابراین بهره مندی از همه ظرفیت های بانوان و تشکیل اتاق فکر از جمع بانوان فعال در چرخه اقتصادی استان یکی از اهداف همیشگی شورای عالی بانوان اتاق بازرگانی اصفهان بوده است، کما اینکه در طول یک دهه گذشته از فعالیت های بانوان در اتاق ، اکنون شاهد همگرایی بانوان مدیر ، نخبه و کارشناس استان در اتاق بازرگانی هستیم.
در تقسیم بندی سهم زنان در کسب و کارهای خصوصی در قیاس با کارهای دولتی، این میزان را چگونه ارزیابی می کنید؟
با در نظر گرفتن شرایط فعلی، سهم زنان در بخش خصوصی بسیار بیشتر از بخش دولتی است و این روند در بخش خصوصی همچنان رو به افزایش است. حوزه زنان اتاق بازرگانی نیز به نوعی سعی بر آن داشته که فارغ التحصیلان دانشگاهی و بانوان جویای کار را بیشتر به سمت کار آفرینی و اقدام به راه اندازی کسب وکارهای کوچک و متوسط هدایت نماید، چرا که ما باید به سمت خصوصی سازی و اقتصاد بخش خصوصی حرکت کنیم و خوشبختانه شورای عالی بانوان اتاق بازرگانی اصفهان در این سال ها برای رسیدن به این مقصد گام هایی هرچند کوچک نیز برداشته است
تجارت خارجی به ویژه صادرات در میان بانوان تا چه اندازه توسعه یافته و این بستر تا چه حد از سوی دولت فراهم شده است؟
با سخت تر شدن حلقه تحریم ها، تجارت خارجی و ارتباطات بین المللی نیز با محدودیت های خاص خود روبرو شده است، به گونه ای که در این عرصه عده ای ازتجار، بازرگانان و فعالان اقتصادی فعالیت صادراتی خود را کاهش یا لغو نموده و عده ای نیز در این شرایط سخت به توسعه فعالیت های خارجی باوجود مشقات و سختی هایش اقدام کرده اند.
بدیهی است در این عرصه بانوان نیز همانند آقایان چالش های سختی را سپری می کنند و با مشکلات کنار می آیند. اگرچه دولت همواره سعی در بهتر کردن اوضاع داشته، اما تجربه همین سال های اخیر نشان می دهد که نظرات عجولانه و کارشناسی نشده دولتیان عملا شلاق های سختی به پیکر نحیف و بی رمق تجارت خارجی وارد کرده و هزینه های فراوانی را به فعالان این حوزه تحمیل نموده است.
انتهای پیام /س
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: اتاق بازرگانی اخبار اقتصادی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۸۱۳۰۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درمورد زنان چند بار دست در حفره حجاب کردند و گزیده شدند، اما باز هم تکرار میکنند!
عباس عبدی در اعتماد نوشت: چرا عدهای با علوم اجتماعی و انسانی به شدت دشمن هستند؟ گروهی که در مرحله بعد نیز به شیوههای گوناگون با دانش پزشکی مخالفت میکنند. ریشه این مخالفت را باید در الزامات عقلانیت جدید و ترس سنتگرایان و به طور مشخص مستبدان و یا بنیادگرایان با این عقلانیت جستوجو کرد. ریاضیات و فیزیک کمتر دچار این وضعیت بودهاند. بشر از روزی که به مفهوم عدد پی برده دو به علاوه دو را چهار میداند و مخالفت با این گزاره ممکن نیست، یا آن اندازه به دور از عقل سلیم است که محلی برای مخالفت باقی نمیگذارد. ولی ماجرای جامعهشناسی و علوم اجتماعی و انسانی و تا حدی پزشکی متفاوت است.
جامعهشناسی یکی از جدیدترین علوم است و اگر بخواهیم خیلی ساده و فشرده تعریف کنیم، بر این فرض استوار است که ریشه پدیدههای اجتماعی در دنیای انسانی ما قرار دارد و به جای آنکه پدیدههای اجتماعی را به چیزهایی مثل خشم خدایان اسطورهای یا طبیعت نسبت بدهد، ریشهها و علل را در مناسبات میان انسانها جستوجو میکند. بر این اساس، جامعهشناسان معتقدند که جامعه در طول زمان و به تدریج و بر اثر کنشهای متقابل انسانی شکل میگیرد یا به عبارت سادهتر، مجموعه انسانها با هم جامعه را میسازند.
این فرض یا ایده معنایش این است که جامعه چنان نرم و شکلپذیر نیست که کسی یا کسانی بتوانند مثل موم هر جور که میخواهند آن را شکل بدهند. جامعهشناسی نشان میدهد که بسیاری از خواستها و ذهنیتهای صاحبان قدرت تحققپذیر نیست؛ و چه بسا نتایج مترتب بر اعمال و رفتار آنان چیزی مغایر با اهداف مورد نظرشان شود. از این منظر علوم اجتماعی برای آنان در نقش جام جهانبین است در حالی که آنان هیچ علاقهای به دیدن واقعیات این جام ندارند و به صورت پیشفرض آنها را انکار میکنند.
جامعهشناسی چه پیامی دارد که تا این اندازه مورد نفرت و خشم چنین افراد و گروههایی است؟ به نظرم از میان همه پیامها دو جنبه از همه مهمتر است. یکی نگرش تاریخی و دیگری قائل بودن اعتبار برای عینیت اجتماعی و استقلال نسبی آن از ارادههای فردی و حتی اثرگذاری و جهتدهی آن بر اراده است.
نگرش تاریخی یعنی اینکه پدیدههای اجتماعی در زمان شکل میگیرند، رفتهرفته جا میافتند و در طول زمان تغییر میکنند و در نهایت هم در زمانی مقرر نیز کاملا دگرگون میشوند و از میان میروند. این نگرش میگوید پدیدههای اجتماعی ازلی و ابدی نیستند. عقاید مردم، سبک زندگی آنها، سلیقهها و گرایشها و بسیاری از چیزها همواره در حال تغییر است و کسی یا کسانی نمیتوانند یک قاعده تعیین کرده و از همگان بخواهند که بر اساس آن عمل کنند.
مثل اینکه قاعدهای بگذارند که همه باید یک نوع غذا بخورند. در جهان قدیم علوم اجتماعی به معنایی که امروز میشناسیم، چندان اهمیت نداشت. زیرا برای تبیین پدیدههای اجتماعی به تقدیر یا خواست خدایان و مانند آن متوسل میشدند. مثلا درباره فقر معتقد بودند که این سرشت خلقت و طبیعت است که برای گروهی از مردم فقر را رقم زده و برای گروهی دیگر موقعیت بالا را. به تعبیر حافظ «بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی/ خون خوریگر طلب روزی ننهاده کنی…»
در چنین جامعههایی تحولات بسیار آهسته و بطئی بود. تحرک اجتماعی، روابط میان فرهنگها و ساکنان مناطق گوناگون خیلی کم بود. بنا بر این کمتر عاملی در جامعه بود که در کوتاه یا حتی میانمدت دچار تحولات ریشهای شود و اساسا پرسشی هم درباره تغییر پیش نمیآمد و اگر هم بود به تقدیر و سرنوشت و اموری از این نوع نسبت داده میشد. در حالی که در چند سده اخیر در اروپا و در ۱۵۰ سال اخیر در ایران تغییرات بسیار گسترده و تند بوده است.
کافی است تصویری چند بعدی از ایران در ۱۵۰.۱۰۰ و حتی ۵۰ سال پیش داشته باشیم و با تصویر مشابه امروز مقایسه کنیم، خواهیم دید که در چهار جهان به نسبت متفاوت قرار داریم. این واقعیت حتی در طول یک نسل نیز مشهود است. ما از چند دهه پیش، از یک جامعه روستایی با اقتصاد کشاورزی و خانوادههای گسترده، افرادی کمسواد و بیسواد در فضایی غیرارتباطی وارد عصر صنعتی، شهری با خانوادههای هستهای یا تکعضوی، فناوری دیجیتال، مردم تحصیلکرده و با ارتباطات گسترده شدهایم. طبیعی است که هضم این حد از تغییرات برای خیلیها سخت است.
یکی از نزدیکان از عذابهایی که مادر پیرش میکشید تعریف میکند که با دیدن بیتوجهی نوهها به دین و نیز پوشیدن شلوارک و تاپ دختران در خانه جلوی برادران خودش چنان حرص و جوش میخورد که حد ندارد. یا از سفر رفتن آنان با دوستانشان، یا شادیها و زندگی آنان را نمیتواند درک کند و تعابیری دیگر از آنها در ذهن دارد. یا دیر ازدواج کردن یا اصلا ازدواج نکردن که مطلقا قابل فهم برای او نیست.
خوب این مادربزرگ دوستداشتنی کار چندانی نمیتواند انجام بدهد، ولی حکومتها و صاحبان قدرت که نتوانند این تحولات را هضم و درک کنند و بخواهند مانع از تغییرات شوند یا حتی تغییراتی را برخلاف خواست عمومی ایجاد کنند، دچار شکستهای فاحش میشوند، در حالی که دانش جامعهشناسی میتواند آنان را از این خبطهای سیاستی دور دارد.
یکی از جالبترین نمونههای آن اقدامات رضاشاه در مخالفت با حجاب و برداشتن آن از سر زنان بود. او به خیال یا ادعای خود میخواست جامعه را پیشرفته کند، لذا محصول تحولات جامعه مدرن که مشارکت زنان بود را با ریشه آن - که تحولات اقتصادی و اجتماعی است - اشتباه گرفت و جابهجا کرده و در سال ۱۳۱۴، اقدام به کشف حجاب اجباری کرد. در شرایطی که ایران هنوز در دوره اربابرعیتی و خانخانی بود. غالب اقتصاد آن معیشتی و کشاورزی بود، طوایف هنوز یکهتاز بودند.
بیسوادی بالای ۸۰ درصد بود. بیسوادی زنان احتمالا بالای ۹۵ درصد بود، اشتغال صنعتی و اداری در حداقلهای قابل تصور بود، شهرنشینی زیر ۲۵ درصد بود، نرخزاد و ولد و نیز مرگ و میر بسیار بالا بود و هیچ نشانهای از شاخصهای جامعه مدرن در حد متعارف دیده نمیشد. او در چنین شرایطی مدعی آزاد کردن زنان بود!
در حالی که مردانش آزاد نبودند و در همان زمان نزدیکترین همراهان سیاسی خود را یکی پس از دیگری در زندان میکشت یا بیرون از زندان مجبور به خودکشی میشدند. این سیاست به نحو دیگری نیز در حکومت محمدرضا پهلوی نیز ادامه یافت و نتیجه همه اینها را در جریان انقلاب دیدند و جالب اینکه در هر دو مورد سیاستمداران فهمیدهای بودند که آنها را از این رفتارها منع میکردند.
اکنون نیز با مشکل مشابهی مواجه شدهایم؛ قانون فرزندآوری رویه دیگری از همین بیتوجهی و دشمنی با علوم اجتماعی است. قانونی که با صرف هزینههای سرسامآور نهتنها به اهداف تعیین شده، نرسید که نتایج آن کاملا هم معکوس بوده که در یادداشت جداگانهای با ریز جزییات اشاره کردهام.
مورد مهمتر که هزینههای مادی، روانی، اجتماعی و سیاسی آن بسیار بیشتر است، نحوه مواجهه با مساله پوشش زنان است. تا حالا چند بار دست در این حفره کرده و گزیده شدهاند و همچنان هم در حال تکرار آن هستند. توجه ندارند که نتایج منفی این سیاستها بسیار زیانبار است. میخواهید بدانید که نتیجه چه خواهد شد؟
توماس پیکتی در کتاب «تاریخ کوتاه برابری» با تحلیلی دقیق از بیتوجهی بلشویکها در تقدیس روابط قدرت و یقین آنان به دانستن حقیقت؛ سرنوشت این حکومت را که مهد سوسیالیسم و منع مالکیت خصوصی و مظهر برابری بود را در پایان عمر ۷۳ سالهاش چنین ترسیم میکند: «روسیه در سده بیستم به کشوری بدل شد که مالکیت خصوصی را کاملا لغو کرده بود، [ولي] در آغاز سده بیست و یکم به پایتخت جهانی الیگارشیها و نبود شفافیت مالی و بهشتهای مالیاتی تبدیل شد.»
اگر در سال ۱۹۲۰ و یا حتی ۱۹۴۵ پس از تبدیل شدن اتحاد جماهیر شوروی به یکی از دو قطب جهان، کسی میگفت که فقط ۴۵ سال دیگر لازم است تا جامعهای به نسبت مذهبی، همراه با سرمایهداری لجامگسیخته را در مناطق شوروی شاهد باشیم، اصحاب قدرت مسخره میکردند؛ ولی بودند کسانی که ادامه آن روند رسمی حکومت کمونیستی را غیرممکن میدانستند. امروز نه فقط یک الیگارشی فاسد سرمایهداری در آنجا هست، بلکه افراطیترین مذهبیهای جهان نیز در گوشه و کنار آن امپراتوری عجیب ریشه دوانده و حتی خودشان را هم از تبعات فاجعهبار این افراطگری بینصیب نگذاشتهاند.
کشورهای کمونیستی میخواستند جامعهای بسازند که همه انسانها مطابق با قاعدهای که حکومت میگوید فکر و تحلیل کنند، غذا بخورند، لباس بپوشند، یکسان ببینند و… حتی برای اینکه چه کسی با چه کسی ازدواج کند از حزب کمونیست مجوز بگیرند. اسلاونکا دراکولیچ نویسنده و متفکر کروات در کتاب «کمونیسم رفت و ما ماندیم و حتی خندیدیم» مینویسد: «اگر زنی لباس زیبا میپوشید عنصر مشکوکی به حساب میآمد که گاهی حتی لازم بود دربارهاش تحقیق شود.
اعضای حزب کمونیست در یوگسلاوی تا سالها بعد از جنگ هم اگر میخواستند با زنی ازدواج کنند که ظاهر مشکوکش به وضوح بر اصل و نسب «بورژوایی» او دلالت میکرد، میبایست رسما از حزب درخواست مجوز میکردند». (ص ۴۹)
امروز نه از یوگسلاوی نشانی مانده و نه از آن حزب کمونیست صادرکننده مجوز ازدواج؛ چنان که از شوروی و حزب کمونیستش هم نشانی نمانده، اما جامعهای بسیار متفاوت به جا مانده است. البته یک چیز دیگر هم به جا مانده و آن قضاوتی است که درباره آن سیاستها ابراز میشود. قضاوتی همراه با خوارشماری و نفرتی که در مورد این رفتارها و آن ایدهها وجود دارد.
بیتوجهی به رویکردهای جامعهشناسانه هزینه سنگینی است که پرداخت خواهد شد. فریب کلاهبرداران گندمنمای جو فروش را نخورید.