Web Analytics Made Easy - Statcounter

محمود ملکی، برگزیده کتابسال حوزه در سال 97، محقق و پژوهشگر مجمع الفکر الاسلامی، در گفت‌وگو با ایکنا؛ به تشریح رساله دکتری خود که منجر به کسب رتبه برگزیده شد پرداخت و گفت: عنوان رساله دکتری بنده «بازپژوهی منابع کافی» بود که در آن به منابعی پرداختم که مرحوم کلینی از آن استفاده کرده است.

وی با بیان اینکه برخی معتقدند که کلینی روایات خود را از آخرین فرد در سلسله سند که صاحب کتاب است گرفته، تصریح کرد: بنده در این تحقیق و تتبع علمی و در حد اطمینان بالا اثبات کردم که عمده منابع کلینی از اساتید وی، اساتید اساتید و اساتید اساتید اساتید ایشان بوده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مدیر امور پژوهشی دانشگاه قرآن و حدیث با بیان اینکه اگر سند، تکرار زیاد داشته باشد نشانگر آن است که ناقل حدیث از آخرین فرد صاحب کتاب آن روایت را گرفته است، بیان کرد: بنده در این تحقیق که رساله دکتری بنده در جامعةالمصطفی(ص) است نشان دادم که در مورد روایات کلینی عمدتاً این مسئله صدق نمی‌کند.

وی تصریح کرد: برای مثال در یکی از روایاتی که کلینی آورده است، چهار نفر در سلسله سند او وجود دارند؛ علی بن ابراهیم، صاحب تفسیر؛ پدر علی بن ابراهیم یعنی ابراهیم بن هاشم و ایشان هم از نوفلی و نوفلی از سکونی که از یاران امام صادق(ع) است روایت را گرفته است. براساس رأی و نظر مشهور محققان، کلینی این روایت را از کتاب سکونی گرفته، ولی معتقدم که کلینی روایت مذکور را از علی بن ابراهیم و یا پدر ایشان گرفته است، هر چند ممکن است کتابی از سکونی هم در دست وی بوده است.

این محقق و پژوهشگر مجمع‌الفکرالاسلامی با بیان اینکه در این رساله اعتبارسنجی بیشتر کتب نیز انجام شده و از آن می‌توان به عنوان یکی از وجوه ممیزه این اثر نام برد اظهار کرد: در این تحقیق، کل کتاب محاسن برقی با کافی مقایسه شده و به این نظریه رسیده‌ام که در سطور فوق تشریح شد.

وی به تقدیر از زحمات محققان و مسئولان مرکز کامپیوتری علم اسلامی(نور) پرداخت و اظهار کرد: یکی از عوامل مهم و مؤثر و تسهیلگر در ارائه این نظریه، نرم‌افزار جامع الاحادیث بود که در ان امکان مشابه‌یابی وجود دارد و توانستم این کار را به ثمر برسانم.

عرضه کافی به امام زمان(عج) قابل اثبات نیست

ملکی در پاسخ به این سؤال که در مورد کتاب مرحوم کلینی(اصول، فروع و روضه کافی) این مسئله مطرح است که چون ایشان در دوره غیبت صغری زندگی می‌کرده مورد تأیید حضرت حجت(عج) قرار گرفته است، آیا این مسئله می‌تواند صحت داشته باشد، بیان کرد: چنین چیزی ثابت شده نیست، تعبیری در مورد این کتاب با عنوان «کاف لشیعتنا» آمده، ولی این روایت، منبع و مصدر معتبری ندارد و معلوم نیست از کجا ذکر شده است. البته امکان عرضه این اثر به امام زمن(عج) وجود داشته، ولی اثبات نشده است.

وی تصریح کرد: تعبیری از ملاخلیل قزوینی نیز مبنی بر اینکه هر جا در کافی «قال العالم» آمده نشان می‌دهد که روایت از امام زمان(عج) است بیان شده، ولی در تحقیقی که بنده داشتم به این نتیجهرسیدم که ایشان فرموده است «قال العالم» می‌تواند امام عصر(عج) باشد، یعنی نظر ایشان هم احتمال را بیان کرده و نه قطعیت؛ بنابراین این مسئله قابل اثبات نیست.

منشأ ضعیف دانستن کافی

این نویسنده و محقق در پاسخ به این سؤال که در مورد روایات کتاب کافی نیز بیان شده که 9 هزار حدیث ضعیف دارد آیا با وجود این مقدار روایت ضعیف، می‌توان به این اثر روایی به عنوان منبع استناد کرد؟ گفت: اولین کسی که کافی را به ضعیف و قوی تقسیم‌بندی کرد علامه مجلسی است. البته با این توضیح که مجلسی، در مرآة و در مقدمه آن فرموده است که این تقسیم‌بندی صرفاً در روایات متعارض قابل کاربرد و تأثیر است؛ یعنی صرفاً اگر به یک یا چند روایت معارض برخورد کردیم برای حل تعارض به آن می‌توان روایت قوی را مبنا قرار دهیم، ولی متأسفانه برخی این جمله ایشان را بدون توجه به مقدمه مستمسک گرفته و ضعف 60 تا 70 درصدی را به کافی نسبت می‌دهند.

وی با بیان اینکه تا قرن هفتم ملاک اعتبارسنجی روایات، کتب روایی بود و نه سند روایت، ولی بعد از قرن هفتم، یعنی دوره علامه حلی این مبنا تغییر یافت، تصریح کرد: مبنای قدما را در اعتبارسنجی روایات کافی قبول داریم و نه مبنای متأخرین که بعد از قرن هشتم که تنها به سلسله سند نگاه می‌کردند و این رویه در دوره معاصر و در دوره حیات علمی آیت‌الله خوئی رواج بیشتری یافت.

عمده روایات کافی معتبر است

ملکی با تاکید بر اینکه حجم روایت ضعیف در کافی بر مبنای قدما بالا نیست، لذا روایات کافی شریف معتبر هستند، اظهار کرد: البته تحقیق بنده در مورد اصول است، ولی در فروع هم این نظر را قبول دارم.

وی در پاسخ به این سؤال که ارزیابی شما از جشنواره کتاب سال حوزه در سال جاری چیست، بیان کرد: این جشنواره از حیث حرکت به سمت بحث اسلامی‌سازی علوم انسانی موفق عمل کرده و توجه بیشتر به مباحث میان رشته‌ای و متناسب با نیاز جامعه در آن مشهود است.

این پژوهشگر و نویسنده آثار دینی ادامه داد: البته تنها چهار برگزیده برای جشنواره آمار پائینی است و معتقدم باید برای آن تدبیری جدی اندیشیده شود. البته برخی آثار از جمله در رشته قرآن قابلیت انتخاب به عنوان برگزیده را داشتند ولی شایسته تقدیر شدند و برخی آثار نیز در حد شایسته تقدیر بود، ولی به عنوان برگزیده منتخب شدند.

وی تاکید کرد: خوب نیست که در حوزه قرآنی آثار برگزیده و یا اثر برگزیده نداشته باشیم؛ زیرا قرآن، کتاب زندگی و دین ما است و باید توجه به آن از سایر رشته‌ها بیشتر باشد.

انتهای پیام

منبع: ایکنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۸۱۷۸۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شنیدن رنج‌ مردم برایم عادی نشده!

  خانواده ابدی، روایت خانواده اسکندری از شهادت مادر خانواده شهید عشرت اسکندری است که یک روز صبح در منزلش و سر سفره صبحانه به همراه دو نفر از مهمانانش، توسط تیمی از منافقین ترورشد و به شهادت رسید. این کتاب را انتشارات حماسه‌یاران قم منتشر کرده است. آنچه در این بخش می‌خوانید، برش‌هایی از سخنان نویسنده کتاب در این نشست است. 

۱- درخواست دختر شهید
این سوژه بودکه سراغ من آمد. همان‌طور که درمقدمه کتاب گفته‌ام، دختر شهید با من تماس گرفت و از من خواست کتاب را بنویسم. علت این بود که کتاب «من میترا نیستم» را خوانده بود و می‌گفت کتابی درباره شهید ترور ندیده بودم که آنقدر موفق باشد. می‌بینم کتاب در دست همه است و بچه‌های مدرسه‌ای و حتی دختر من آن را خوانده است. ما هم از خواندن کتاب لذت بردیم. مادر من هم شهید ترور است. دو فیلم مستند درباره‌اش ساخته‌اند و یک کتاب در قطع پالتویی نوشته شده ولی هیچ‌کدام حق مطلب را آن‌طور که باید ادا نکرده‌اند. 

۲- شنیدن رنج‌ مردم برایم عادی نشده
 کار کتاب شهیده زینب کمایی کار سختی بود. نشستن پای درد مردم برای ما سخت است. هنوز شنیدن غصه‌ها و رنج‌های مردم برای من عادی نشده و نمی‌توانم به‌راحتی بگذرم. درگیر ماجرا می‌شوم و حتی بیشتر از آنها گریه می‌کنم. آن چنان با موضوع همذات‌پنداری می‌کنم که برخی شب‌ها خواب آنها را می‌بینم. از این رو مایل نبودم این کار را قبول کنم، چون می‌دانستم فشارهای روحی،زیاد است‌ به‌خصوص وقتی از زبان دختر شهیده شنیدم که چهار فرزند شهیده که از دو تا هشت سال داشتند شاهد ترور وحشتناک و مرگ مادر بودند اما آقای اسکندری با من تماس گرفتند و گفتند کار ما را بنویسید و من احساس کردم اگر به این کار نه بگویم، بی‌احترامی و ناسپاسی نعمت است. 

۳- علاقه‌ ندارم درباره آدم‌های شاخص بنویسم!
وقتی کار نویسندگی در حوزه جنگ را شروع کردم، آرزویم این بود که درباره گمنام‌ترین‌ها بنویسم. دوست داشتم درباره آدم‌های معمولی جنگ بنویسم و علاقه‌ای نداشتم درباره فرماندهان، سرداران و آدم‌های شاخص بنویسم. من از نوشتن درباره کسانی که تریبونی ندارند استقبال می‌کنم. به خانواده شهید گفتم که می‌آیم تا مصاحبه‌ای تشخیصی انجام بدهم و ببینیم چه اتفاقی افتاده است‌؛ چون به نظر من فقط ذکر مصیبت و گفتن از آن درد، چیزی برای کتاب ندارد و باید چیزی علاوه بر آن وجود داشته باشد. دو جلسه به دیدار آقای اسکندری و همسرشان (مامان فاطمه) رفتم و متوجه شدم شیوه عبور این خانواده از این بحران و حادثه وحشتناک، انسجام، وحدت، پیوستگی و پدرانگی که در این خانواده بود، دیدنی است. آقای اسکندری پدری واقعی و دلسوز است که بچه‌ها را به دندان می‌کشد. 

۴- نمی‌خواستم کتابم سیاسی شود
 زن‌ها در این کتاب قوی هستند. این زن‌ها؛ مومن، مهربان و رئوف هستند. در دنیای امروز، در آثار نمایشی و در اطراف‌مان زن‌ها بدجنس و حسود جلوه می‌کنند و با هم نمی‌سازند؛ ولی در این کتاب می‌بینیم دو جاری مثل دو خواهر هستند. زهرا خانم و عشرت آن‌قدر به هم علاقه دارند که انگار یک روح در دو بدن هستند. چه می‌شود که این آدم‌ها آن‌قدر قشنگ زندگی می‌کنند ولی ما امروز تجربه‌های این‌چنینی کمتری داریم. وقتی این ویژگی‌ها را در خانواده دیدم احساس کردم این کار باید نوشته شود. مصاحبه‌ها را با تک‌تک اعضای خانواده و دوستان خانوادگی شروع کردم و با همه افرادی که بودند صحبت کردم. با برخی از افراد که در مورد ترورهای دهه۶۰ مطلع بودند ارتباط گرفتم و منابعی را پیدا کردم و کتاب‌هایی را خواندم و وضعیت سیاسی آن سال‌ها بیشتر برایم روشن شد. نمی‌خواستم کتابم سیاسی شود و نشان دادن مظلومیت این خانواده مد نظر من بود. 

۵- نویسنده حتی در کتاب مستند هم سهم دارد
 نویسنده حتی در کتاب مستند هم سهم دارد‌؛ این مطلب برو برگرد ندارد. من کتاب‌هایم را بارها بازنویسی می‌کنم چون نثر و زبان فارسی برای من مهم است. برخی وقت‌ها که این کار را انجام نمی‌دهیم متنی حاصل می‌شود که در‌ شأن زبان فارسی نیست.‌ شأن زبان و ادبیات فارسی برای من مهم است و دوست دارم کسی که کتاب را به دست می‌گیرد، روان بخواند و اثر برایش سبک و خواندنی باشد. وقتی از من می‌پرسند کتاب‌های شما بازنویسی است؟ می‌گویم: بله. یعنی ساماندهی و باز ساماندهی نیست و بازنویسی است. البته آن کارها را هم انجام می‌دهم. من در بازنویسی برای خود خطوط قرمزی قائل هستم. خط‌قرمزهای من وجدانی است. نویسنده باید به وجدان خود رجوع کند و بگوید کار مستند باید با کار داستانی متفاوت باشد. من به بسیاری از چیزها ورود نمی‌کنم درحالی‌که می‌توانم. من داستان نمی‌سازم و سعی می‌کنم قاب ببندم. قاب بستن‌ها سهم نویسنده است. گزینش‌ها سهم نویسنده است. این که فصل‌ها چگونه در کنار هم قرار بگیرد سهم نویسنده است. 

۶- برای راوی، دفاع از انقلاب مهم است
 در این کار وقتی به قسمت‌های آخر می‌رسیم دهه ۷۰ را انتخاب می‌کنیم. دهه ۷۰چه دهه‌ای است؟ دهه‌ای که معصومه، منصوره و جواد ازدواج کرده‌اند. ما می‌خواهیم بگوییم ازدواج این بچه‌ها چقدر سخت بود. این کتاب پر از خواب بود و من خواب‌ها را گزینش کردم. این انتخاب‌ها با من است ولی در روایت‌ها از جمله در روایت‌های منصوره، معصومه، مامان فاطمه، زن‌عمو زهرا و جواد هیچ دخل و تصرفی نکردم. در روایت آقای محسن اسکندری در دو جا این کار را کرده‌ام. عبارت آقای اسکندری در مورد روز حادثه این است که می‌گوید من مثل آدمی بودم که توی سرش پتک زده‌اند. گیج و منگ بودم و بعد احساس کردم باید بروم و در کوچه برای مردم سخنرانی کنم. مردم جمع شدند و اگر ببینند ما شکسته‌ایم و کم آورده‌ایم منافقین پیروز شده‌اند و خون عشرت به هدر رفته است. ایشان می‌گویند به کوچه رفتم و شروع کردم به حرف زدن.آقای اسکندری آن روز را با زبان خودش گفت و من می‌دیدم که برای این ‌آدم این روایت‌ها مهم است. این مهم است که بگوید انقلاب پیروز است و سبک شعاری و حماسی در سخنان وی وجود دارد. روایاتی که از انقلاب دفاع می‌کند برایش مهم است، نه روایتی که همسرش عشرت روی زمین افتاده است. من این بخش را با قلم خودم نوشتم. 

مرتضی قاضی، نویسنده و پژوهشگر: نمی‌خواستم خودم را جای نویسنده بگذارم!

​​​​​​​مرتضی قاضی، نویسنده و منتقد ادبیات پایداری در نشست بررسی کتاب «خانواده ابدی» گفت: توفیق داشتم در شروع این کار در مرکز اسناد دفاع مقدس همکار خانم رامهرمزی باشم. کتاب در سال ۱۳۹۸ به ایشان پیشنهاد شد. من همان روز اول سختی این کار را در چهره ایشان دیدم و نمی‌خواستم خودم را جای خانم رامهرمزی بگذارم. در جلسه اول با آقای اسکندری متوجه شده بودند که گرفتن خاطره از ایشان سخت است‌؛ آدمی که منبری و واعظ است و ذهن تحلیلی دارد. آقای اسکندری تحلیلگر سیاسی است و حالا باید از چنین فردی روایت گرفت. اگر آقای اسکندری را در رونمایی کتاب ندیده بودم سختی روایت‌گرفتن از ایشان برای من ملموس نمی‌شد ولی روز رونمایی فهمیدم که خانم رامهرمزی چه زحمتی کشیده‌اند. 
   
نقد، بررسی انتخاب‌های نویسنده است
خانم رامهرمزی به جهت مادر بودن، همسر بودن و زن بودن به چنین ترکیبی رسیده‌اند. در نقد می‌خواهیم در مورد انتخاب‌های نویسنده حرف بزنیم. نقد به این معنی نیست که کتاب را تخطئه کنیم.کتاب، روایت اول شخص است و همه آدم‌ها روایت‌های خودشان را بیان می‌کنند. محسن اسکندری روایت خودش را می‌گوید. معصومه اسکندری روایت خود را دارد. منصوره و محمدجواد اسکندری هم روایت‌های خودشان را دارند. مامان‌فاطمه و زن‌عمو و دیگران هم همین‌طور. تعبیر خانم رامهرمزی در مورد این کار، دوی امدادی است؛ یعنی هرکسی روایت خود را می‌گوید و چوب را می‌رساند تا نفر بعدی هم بدود و کار را به نفر بعد از خود برساند. 
   
دل دادن، اصل ماجرای مستندنگاری است
بخش اول کتاب شروع جذابی دارد و با برخاستن معصومه ازخواب در صبح روز حادثه شروع می‌شود. روایتی نفس‌گیر تا لحظه شلیک و شوک به این دختر ادامه دارد و سپس راوی عوض می‌شود و وارد داستان محسن اسکندری می‌شویم. به ابتدای زندگی او و فیروزکوه می‌رویم و ۱۳۰صفحه بعد از فصل دوم به‌ روز حادثه برمی‌گردیم.خانم رامهرمزی درمقدمه، تعابیری دارند که برای من جالب بود.ایشان می‌گویند من در جلسه اول ضبط‌صوت نبردم ورفتم و به روایت‌ها دل دادم وضمن گوش‌دادن به تفاوت روایت‌ها توجه می‌کردم. دل دادن اصل ماجرای مستندنگاری است. چه شنونده باشید چه ضبط کنید و...اصل ماجرا دل دادن است. 
   
این کتاب ظرفیت پرداختن به زبان جهانی را دارد
برخی فکر می‌کنند برای نوشتن تاریخ شفاهی باید موضوع تاریخی خاصی وجود داشته باشد، ولی وقتی چنین ماجرایی را وسط می‌گذارید همین یعنی تاریخ مملکت ما. یک محقق و پژوهشگر در این مرحله موضع خود را مشخص می‌کند و تصمیم می‌گیرد این واقعه را طوری بیان کند که هرکسی هرجایی با هر باوری به این ماجرا نگاه کرد اوج مظلومیت این طرف و اوج پلیدی آن طرف را درک کند. این کتاب ظرفیت پرداختن به زبان جهانی را دارد چون موضوع، جهانی است.
داستانی به ظاهر خانوادگی که مظلومیت جمهوری اسلامی را بیان می‌کند. 

دکتر محسن شاهرضایی: قلم خانم رامهرمزی در نوشته‌های‌شان چگال است

دکتر محسن شاهرضایی، منتقد و پژوهشگر ادبیات پایداری سال‌هاست در این حوزه فعالیت دارد و بیشتر از هر کاری به نقد و بررسی کتاب‌های این حوزه پرداخته است. او نیز در بخش دیگری از این نشست گفت: من به یاد دارم خانم رامهرمزی دست‌کم دو سه سال به دنبال کار این کتاب بود. من درگیری ایشان در رابطه با مصاحبه‌های این کتاب را به یاد دارم. یکی از مشخصه‌های آدم‌های موفق استمرار در کار است. این‌طور نیست که خلق‌الساعه عمل کنند. ایشان حدود سه تا چهار سال برای مصاحبه‌های این کتاب وقت گذاشته است.من به چند دلیل داخل این اثر هستم. وقتی خانم رامهرمزی این کار را به‌عهده گرفتند و برای مصاحبه‌ها می‌رفتند من هم کماوبیش در جریان این سوژه بودم. من با قلم خانم رامهرمزی آشنا هستم. قلم خانم رامهرمزی در نوشته‌های‌شان چگال است و شما متوجه نمی‌شوید کدام‌یک از خود ایشان است و کدام‌یک از آنهاست‌! آنقدر در هم عجین می‌شوند که من می‌گویم نوشته‌های ایشان با مصاحبه‌های‌شان چگال است و ممزوج و در هم است. 
   
انتخاب سوژه، عالی است
انتخاب سوژه، عالی است چون این سوژه مغفول است و ما اطلاع زیادی از شهدای ترور نداریم. معدود کتاب‌هایی را مثل این کتاب داریم. وضعیت شهدای بمباران از اینها بدتر است. مدرسین مستندنگاری به ما یاد داده‌اند که سوژه را درست انتخاب کنیم. این سوژه ناب و کم‌نظیر است.به ما یاد داده‌اند چگونه تحقیق و تدوین کنیم و به نظر من این کتاب می‌تواند کارگاه آموزشی عملی برای نوقلمان باشد وانتخاب سوژه، چگونگی مصاحبه، گرفتن و مسیر تدوین را به نوقلم بیاموزد. از این نظر به نویسنده تبریک می‌گویم. 
   
ادبیات فارسی خانواده‌محور است
ادبیات ما خانواده‌محور است. نگاه خانم رامهرمزی در این کتاب و در بسیاری از آثارشان، نگاهی خانواده‌محور است و این نکته بسیار مهمی است. به نظر من جای تحقیق دارد که خانواده در ادبیات فارسی چه نقشی دارد؟! مسأله دیگر این است که همان‌طور که می‌گوییم پشت‌سر هر مرد موفقی، زن موفقی وجود دارد، باید گفت که پشت‌سر هر زن موفقی نیز مرد موفقی وجود دارد که این فضا را ایجاد کرده و این اجازه را داده و از این رو‌ باید از خانواده نوروزی و همسر‌خانم رامهرمزی تشکر‌کرد. 

دیگر خبرها

  • کتاب تاریخ شفاهی دفاع مقدس به روایت عبدالله حاجی صادقی منتشر شد
  • شنیدن رنج‌ مردم برایم عادی نشده!
  • چهار روایت معتبر از سبک زندگی با آموزه های قرآنی
  • ضبط و شناسایی ۳۴۰ کیلوگرم فراورده تاریخ گذشته در بروجرد
  • الزام اقدام عملی سازمان جهانی بهداشت برای غزه
  • روایت تاریخی سرگذشت فلسطین در «قضیۀ فلسطین»
  • پرفروش‌ترین کتاب‌ها در زمینه دفاع مقدس است
  • چرا یونسکو برای علامه مجلسی، بزرگداشت گرفت؟ / همه کتب اربعه در بحارالانوار نیامده!
  • بنزین به اندازه کافی موجود است
  • زمان‌بندی آزمون سراسری حفظ ۲۰ جزء قرآن اعلام شد