شغل دوم سلبریتیهای ایرانی که از آن بی اطلاعید!/ از انستیتو زیبایی نیکی کریمی تا کافه هنر شهاب حسینی
تاریخ انتشار: ۴ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۸۴۸۵۴۹
بازیگر سریال " شهرزاد" پس از این سریال تمام پیشنهادهای سینمایی را رد کرده و ترجیح میدهد به فعالیت های غیر سینمایی بپردازد. ترانه علیدوستی این روزها در باغ فردوس و اطراف موزه سینما در حال راه اندازی یک کافه گالری است، کافه گالری که قرار است طراحی و محیط متفاوتی داشته باشد؛ که در تاسیس این کافه گالری، با آرمان گرشاسبی فرزند مدیرعامل باشگاه پرسپولیس و خواننده گروه چارتار همکاری دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
البته علیدوستی نخستین و آخرین سلبریتی نیست که شغل دیگری را برای امرار معاش انتخاب میکند و پیش از این سلبریتیهایی دیگری در کنار فعالیت اصلی، مشاغل لاکچری دیگری را برای امرار معاش انتخاب کردهاند. شکل زندگی سلبریتیها شبیه مردم عادی نیست. آنان جماعتی هستند که زندگیشان با طبقه متوسط ایرانی با اختلاف فاحشی لوکس و لاکچری است و مفاهیمی مثل گرانی و مشکلات اقتصادی، پوچ و بیمعناست به همین جهت کارنامه برخی از دو شغلهها را در این گزارش بررسی کردیم.
محمدرضا گلزار ابولمشاغل سلبریتیهااو در ابتدای فعالیتش به عنوان نوازنده و بازیگر، فعالیت در حوزه تبلیغات را تجربه کرد و مدل بودن او سبب شد که او یک کلوب زیبایی مخصوصاً آقایان در خیابان یخچال تهران تاسیس کند و آتلیه عکاسی، آرایشگری و سولاریون بخشی از فعالیتهای این کلوپ محسوب میشد. گلزار پس از مدتی ظاهراً به کار تولید پوشاک هم مشغول شد و برندی اختصاصی را فعال کرد. این بازیگر پس از مدتی فعالیت در حوزه پوشاک، مدتی بعد «رستوران انار» را تاسیس کرد و فعالیتهای خود را در مقام خواننده ادامه داد و کنسرتهایی متعددی را برگزار کرد. آنطور که از تبلیغات ویدئویی گلزار مشخص است، بیشتر علاقهمندان این سلبریتی بیشتر از آنکه برای شنیدن موسیقی او به کنسرتهایش بروند، برای ملاقات با او بلیط تهیه میکنند. گلزار صدا یا موسیقی خاصی ندارد و مشی او در موسیقی مثل سینماست و همچنان نان چهرهاش را میخورد.
گلزار هم اکنون برنامه برندهباش را در تلویزیون اجرا میکند. در تحلیل فعالیتهای فرامتنی گلزار این نکته بسیار اهمیت دارد که او چند سالی است به عنوان بازیگر فعال در حوزه سینما شناخته نمیشود، کما اینکه علاوه بر مطرح بودن، او بازیگری را در سینما به صورت مستمر دنبال نمیکند و در حال حاضر مسابقه برندهباش را روی آنتن دارد.
بهرام رادان
رادان، دیگر موقعیت و اعتبار گذشته را در سینما ندارد و حضور او در یک اثر سینمایی، تضمینی برای موفقیت آن اثر نیست. محور شدن رضا عطاران و جواد عزتی، سبب پایان دوران هنرپیشههای چشم رنگی شد. هنرپیشههایی که زمانی با خبرسازیهای خاص، اخباری از حضور آنان در هالیوود منتشر میشد، اما رادان مثل سایر ستارههای چشم رنگی دهه ۸۰ دچار افول فاحشی شد، کما اینکه افول بخشی از کاراکتر او در حوزه بازیگری محسوب میشود.
حتی چهرههایی نظیر حمید گودرزی از رادان که حالا مدل «نوین چرم» شده، بازیگرتر است. او در سالهای اخیر نقش چندان مهمی را ایفا نکرده و به هنرپیشهای درجه دوم تبدیل شده است در نتیجه او هم همان مسیری گلزار را در پیش گرفته و بعید نیست که رکود سینمای ایران او را به سوی تلویزیون و اجرای مسابقه یا نقشآفرینی در سریال سوق دهد. او صاحب یک کافی شاپ است. این کافه ۲ شعبه در ۲ خیابان معروف شمال تهران دارد.
شهاب حسینی
این بازیگر که سالها در منطقه لواسان زندگی میکند، کافه هنر را با همکاری برادرش مهدی حسینی در سال ۱۳۸۷ تاسیس کرد. بهانه تاسیس این کافه به گفته حسینی این بود که با مخاطبانش به گپ و گفت بپردازد هر چند به نظر میرسد با تاسیس کمپانی فیلمسازی در آمریکا، کافه داری از اولویت های شهاب حسینی محسوب نمیشود.
هادی کاظمی و لیالی
کافی شاپ و رستوران داری مهمترین و اصلیترین شغلی است که سلبریتی برای کسب درآمد از آن به عنوان شغل دوم و یا شغل اصلی استفاده میکنند. هادی کاظمی هم با این بهانه که نمیخواهد هر نقشی را برای ایفا انتخاب کند، کافه لیالی را تاسیس کرد.
کاظمی پس از قهوه تلخ نتوانست به بازیگر شاخصی در آثار سینمایی و تلویزیونی تبدیل شود و در حوزه بازیگری به عنوان دوست بازیگران مطرح شناخته میشود که گه گاه نقش کوچکی را عهم ایفا میکند. آخرین نقش کاظمی در سینما، حضور بسیار کمرنگ در فیلم مصادره است.
سیاوش خیرابی از آتلیه تا رستوران
خیرابی از آن دست میکروسلبریتی هایی است که نه در سینما توفیقی کسب کرد و نه در تلویزیون چندان درخشید. پس از فروکش کردن تب سریال دلدادگان، تب فعالیتهای خیرابی فروکش کرد و در نتیجه او هم همچون سایر مینیسلبریتیهای به سراغ شغل دوم رفت. ابتدا آتلیه عکاسی همراه با برادرش تاسیس کرد و پس از مدتی اقدام به تاسیس یک فست فود شیک و گران کرد.
شاهرخ شاهی، مهندس ناظر باقی ماند
بسیاری اعتقاد دارند نیما شاهرخ شاهی از ابتدا برای بازیگری ساخته نشده بود. بازیگری که بسیار از فیلمسازان و کارشناسان اعتقاد دارند، هنوز بسیاری از کلمات را به خوبی ادا نمیکند و جویدن کلمات به بازیگری او لطمه فراوانی میزند. این بازیگر با اشراف به اینکه دوره بازیگری او کوتاه مدت خواهد بود پس از فارغالتحصیلی در رشته مهندسی عمران به عنوان مهندس ناظر سالها یک شغل معین را دنبال میکند و مدت طولانی است که هیچ کار شاخصی را در سینما و تلویزیون انجام نداده است.
شاهرخشاهی عکسهای متنوعی از تورهای اروپاییاش را در فضای مجازی منتشر می کند
او هم به سرنوشت بازیگرانی نظیر سروش گودرزی دچار خواهد شد. وی در گفتوگوی های متعددی اشاره کرده پس از حضور در فیلم مکس (سامان مقدم) هیچ وقت شغل اصلیاش را رها نکرده است.
تب شادمهری عسگری به کافهداری منجر شدحمید عسگری ماحصل دوران بازتولید سندروم شادمهر عقیلی است. زمانی که اولین آلبوم او در نیمه دهه هشتاد به بازار آمد، او را با شدمهر عقیلی اشتباه میگرفتند و از همان ابتدا آینده عسگری مشخص بود که با از میان رفتن تب شادمهر شدن، هنری که عرضه میکند رنگ خواهد باخت، در نتیجه عسگری از نیمچه فرصت و شهرت حاصله استفاده کرد و کافهای را در غرب تهران وکرج تاسیس کرد تا با پایان یافتن دوران کوتاه شهرتش مثل بازیگرانی نظیر سیاش خیرابی و نیما شاهرخشاهی درآمدی غیر از فعالیت در زمینه هنری داشته باشد.
سلوکی؛ سمبل کت و شلوارهای شیک
حکایت حضور و فعالیتهای سلوکی در تلویزیون شبیه همان مَثل قدیمی است که نه خانی آمده و نه خانی رفته است. سلوکی از همان نسل مجریهای متوسطی است که بیشمار برنامه گفتوگو محورِ بیمخاطب را در تلویزیون اجرا کردهاند و صرفاً بودهاند و بودن یا نبودن، مثل ماندگار هملت در مورد آنان صدق نمیکند.
محمد سلوکی، مجری تلویزیون طبق شنیدهها صاحب یک پیک موتوری و البته فروشگاه لباس است. همین اواخر تصاویر او در فروشگاه لباسش در فضای مجازی منتشر و دست به دست شد.
تب بهاری موسیقی خندانحمید خندان در دورانی به شهرت رسید که چهرههای جدید در عرصه سینما و تلویزیون، به شکل انفجاری وارد این عرصه میشدند، اما ماندگاری نداشتند و تاریخ مصرفشان زود تمام میشد. کار به جایی رسید که خوانندهای با آن همه آوازه، برنامههای کوچک محلفی در کیش اجرا میکند، به همین دلیل او نیز از فرصت حاصله در دوران اوج خود به درستی بهرهبرداری کرد و بزرگترین کافه را در میان هنرمندان افتتاح کرد. البته خندان دارای یک آتلیه شخصی عکاسی هم هست.
ضیغمی سمبل جراحی، همچنان مشغول به کار زیبایینیوشا ضیغمی سمبل جراحیهای زیبایی در سینماست و کاملاً مشخص این زیبایی هدیه انستیتوهای زیبایی است و سایت «بازده» گزارش میدهد که این بازیگر در مرکز زیبایی خودش با همکاری پزشکان مختلف و متخصص به بانوان خدمات زیبایی ارائه میدهد. گفتنی است که موسسه او در یکی از گرانترین خیابانهای تهران است.
هدایتی مدیریت رستوران پس از مدیریمحمدرضا هدایتی تیپ ساز خوبی در آثار مدیری بود، اما در هیچ اثر دیگری نتوانست به عنوان بازیگر شاخص شناخته شود. اوج موفقیت هایش محدود به حضور در کمدیهای پویا فیلم و تقلید و لب زدن ترانههای لسآنجلسی است.
هدایتی آگاه به عدم موفقیتش در این حرفه بود. او برای چهره ماندن خوانندگی را امتحان کرد که برایش نتیجهای نداشت و در نهایت رستوران خود را به نام “لندو” راه اندازی کرده است. او متولد چابهار است و غذاهای سنتی سیستانی را در آن غذاهای سرو میکند. حتی نام رستوران او از نام نوعی غذا گرفته شده که در سیستان و بلوچستان طبخ می شود.
پایان دوران لوکسهای تلویزیون و لوستر فروشییوسف تیموری با فروکش کردن تب تولیدات آیتمی، در هیچ سریال و فیلم دیگری نتوانست خودی نشان دهد و فعالیت با نقش های طنز مخصوصاً نقش یک پسر دست و پاچلفتی احساساتی و بانمک در ذهن مخاطبان جاخوش کرده به عنوان شغل دوم خود لوستر فروشی را انتخاب کرد.
غفوریان سرنوشتی مشابه پیر پکاجکیمهران غفوریان تنها کاراکتر مهمی که در عرصه نمایش آفرید بهروز پیرپکاجکی در سریال زیر آسمان شهر بود و پس از سالها تجربهاندوزی، تنها وجه طنازانهاش به عنوان بازیگر، چپ کردن چشمهایش در سریال «در حاشیه» مهران مدیری بود و جشن حافظ به شکل بیهودهای او را دوباره بر سر زبانها انداخت.
در صورتیکه در منظومه آثار نمایشی غفوریان دیده نمیشود. او نیز از آن دسته سلبریتیهایی است که فقط معروف است، بی آنکه کار و اثر متفاوتی ارائه کرده باشد، در نتیجه بیکاری مستمر مثل سایر همکاران گریبانش را میگیرد و او نیز با توجه به غذادوستیاش در عرصه رستوران داری حضور پرنگی دارد.
سپند و کمند امیرسلیمانی نجیبهای تلف شده!سپند و کمند امیرسلیمانی استعداد های تلف شده سینما و تلویزیون است، مخصوصاً سپند که میتوانست ستاره شاخص سینمای ایران باشد، اما سیکل معیوب سینمای ایران تولید بازیگر اگزجره میکند که خروجی آن حامد بهداد و نوید محمدزاده است. در نتیجه این خواهر و برادر با توجه به اینکه از سلامتترین و خانوادهدارترین هنرمندان کشور هستند، در سینما و تلویزیون چندان موفق نبودند. امیرسلیمانی خواهر با توجه به اینکه با یک عکاس ازدواج کرده بود به سراغ هنر عکاسی رفت و یک آتلیه عکاسی تاسیس کرده که در زمان فراغت از بازیگری به عنوان شغل دوم در آنجا مشغول است.امیر سلیمانی برادر هم یک رستوران دارد که یکی از شلوغترین و پرمشتریترین رستورانها، در میان سلبریتیهاست. به هر حال خانواده امیرسلیمانی نسبت به سایر همتایان و همکاران خود از محترمترین سلبریتیها به شمار میروند.
پیمان معادی، ساعت فراموشی در ساعت فروشی
معادی ادعای بازیگری در عرصه بینالمللی را دارد اما به نظر میرسد حضور در آثار هالیودی هم با توجه به گرانی دلار کفاف زندگی معادی را نمیدهد. شاید بتوان به این موضوع هم اشاره کرد که معادی صرفاً بازیگر خوبی است که تواناییاش محدود به عرصه بازیگری میشود و در حوزه های دیگر چندان موفق نیست. معادی به دلیل علاقه وافرش به ساعت، در شهرک غرب تهران صاحب گالری ساعت است.
اشکان خطیبی، رعنا نشد اما رعنا را تاسیس کرداشکان خطیبی در بازیگری از همان ابتدا هم مشخص بود به جایی نمیرسد و در نتیجه با چند سریال و حضور در شوء های تلویزیونی به شهرت رسید. سینماگران رابطه کاری خوبی با خطیبی در سینما ندارند. خطیبی متمرکز روی اجرای تئاترهای موزیکال توام با آوازخوانی (لالهزاری مدرنتر) است. در نتیجه آنقدر باهوش بود که میدانست در مسیر فعالیتهای هنری و سینمایی به جایی نخواهد رسید و از شهرت بدست آمده به خوبی استفاده کرد و به عنوان شغل دوم اقدام به رستوران داری کرد و یک رستوران به نام رعنا را راهانداخت. در میان بازیگران و چهرههای شناختهشده سینما و تلویزیون اشکان خطیبی اولین کسی بود که به سمت رستورانداری رفت.
درخشانی بازیگر فصلی و فست فودیسام درخشانی هم مهره چندان جدی در حوزه بازیگری نیست و اگر سریال پژمان با حضور او ساخته نمیشد، او هم در این عرصه حذف شده محسوب میشد. اما قبل از پژمان فستفودش به راه انداخت و با پژمان دوباره مطرح شد. درخشانی چون قابلیت قابل اعتنایی ندارد بزودی از این عرصه محو خواهد شد و فعالیت فست فودیاش را گسترش خواهد داد.
علی مصفا
اگر تاریخ سینمای ایران را منهای نام مصفا فرض کنیم، هیچ اتفاق خاصی نخواهد افتاد. کما اینکه او را بیشتر به عنوان همسر لیلا حاتمی میشناسند تا لیلا حاتمی را به عنوان همسر او. کارنامه مصفا یعنی، حضور مستمر سایهوار در یک بازه طولانی در سینما که بود و نبودش حتی در فیلم گذشته اصغر فرهادی تفاوت چندانی نمیکند. با این شرایط او هم به جمع کافهدارها پیوسته است. طبقه بالای «سینما جمهوری» جای دنجی هست که حالا به نام کافه مصفا و همسرش «لیلا حاتمی» شناخته میشود و این مکان به عنوان کافه حاتمی شناخته میشود تا مصفا. او درباره راه اندازی این کافه میگوید: «این تریا در حقیقت کافی شاپ نیست. بلکه ما تصمیم گرفتهایم که در طبقه بالای سالن سینما جمهوری فیلمهای مستند و زبان اصلی نمایش بدهیم و در کنار این کار، کافه تریایی هم برای پذیرایی مهمانان و علاقه مندان در نظر گرفتهایم. اما تاکید ما بر کار فرهنگی است». به گفته مصفا قرار است نمایش این فیلمها همراه با جلسات نقد و بررسی باشد و در هر جلسه میهمانان ویژهای حضور داشته باشند.
عزتی تازه به رستوران رسیدهدست فرمان عزتی در بازیگری شبیه غفوریان، رضویان و حتی عطاران است و به زودی او هم از لیست گیشه گردانان سینما حذف خواهد شد. البته او باهوش است و قبل از کمرنگ شدن او هم به جرگه رستوران داران پیوسته است.
رضا عطاران آتلیهدار بدون آتیهشکست خانم یایا، پایان رضا عطاران در سینماست. اما عطاران با تجربه ساعت خوش، میداند که دورهاش در سینما همچون تلویزیون به پایان خواهد رسید. و او نیز آتلیه عکاسیاش را قبل از ورشکستگی در سینما افتتاح کرده است.
هنری بازیگر ویترینی برای شهرت و طراحی لباسمهتاب کرامتی در سینما پلههای سقوط را به جای ترقی طی میکند. او فیلم به فیلم بدتر میشود و جاده قدیم منیژه حکمت را یک تنه به زمین زد. شاید اگر هر بازیگر زن دیگری نقش او را ایفا میکرد فیلم با چنین شکستی مواجه نمیشود. این مرحله را هم باید پایان کرامتی تلقی کنیم. کرامتی هیچگاه حتی نزد مخاطبان سینما محبوبیتی نداشته در اوقات بیکاری بیشتر با طراحی مزون و تولید لباسش سرگرم کرده است. او ۱۲ سال است که در یک مزون به کار تولید انبوه لباس مشغول است و برای یکی از برندهای معروف، لباس طراحی کرده و تولید می کند.
رضا صادقی خداحافظ بلک من و بلک شاپ دوره موفقیت رضا صادقی به پایان رسیده است و فیلم بدون خداحافظی احمد امینی درباره زندگی او را میتوان پایانی برای رضا صادقی دانست. او مدتهاست آهنگ داغی را نخوانده و مشغول فعالیت در فضای مجازی است. کافه مشکی معروف به «بلک شاپ»، تاسیس و تعطیل شد و صادقی قصد دارد دوباره در جهانشهر یا عظیمیه کرج کافه دیگری را افتتاح کند.بازیگر یا اقتصاد دان؟
رستمی هر چه تلاش میکند و در آثار مختلفی حضور پیدا میکند حتی نمیتواند به مفهوم نیمچه بازیگر یا میکرو سلبریتی نزدیک شود. اما او بیشتر از آنکه استعداد بازیگری داشته باشد، استعداد اقتصادی دارد. او که جوان ترین عضو اتاق بازرگانی ایران و امارات است اکنون مدیر یک شرکت بازرگانی است. آناهیتا نعمتی از همان ابتدای فعالیت در سینما و تلویزیون چهره تعجببرانگیزی بود، اما نه به خاطر ویژگیهای ظاهری و بازی متفاوت، او چهره مشهوری بود چون عنوان همسر ابولفضل پور عرب را یدک میکشید و پس از طلاق از این بازیگر محبوب دهه شصت و هفتاد، توفیقی در زمینه بازیگری نصیبش نشد وآنطور که نمناک گزارش میدهد در شوهای لباس حضور دارد و گاهی در پروژه های عکاسی حضور پیدا میکند و این مجموعه فعالیت تنها یک نام دارد؛ مدل. علی لهراسبی سلطان بی چون و چرا و تا مدتهای تلویزیون که پس از نسل اولی های پاپ به شهرت رسید، اما دایره شهرت و محبوبیت در موسیقی ایرانی بسیار محدود است و لهراسبی همانطور که خیلی زود آمد، خیلی زود هم رفت. اما در دوره شهرت یک شغل پردرآمد را پذیرفت و به عنوان مدیر پروژه تبلیغاتی یک شرکت خصوصی مشغول به فعالیت شد و آنطور که در نمناک گزارش میدهد او مشغول پول پارو کردن است. نیکی کریمی نیکی کریمی هم امالمشاغل سینمای ایران محسوب میشود. کتاب ترجمه میکند، فیلم میسازد، گالری برگزار میکند و … اما در همه مشاغلی که او در آن فعالیت میکند مدیریت یک انستیتو زیبایی تنها شغلی است که با توجه به ظاهر این بازیگر، تخصصیتر از سایر مشاغل اوست و کریمی مثل سایرین که برای ژست بیشتر، کتاب ترجمه میکند، اما مترجم خوبی نیست.
منبع: افکارنيوز
کلیدواژه: موزه باشگاه پرسپولیس گرانی مشکلات زیبایی تبلیغات موسیقی بلیط تلویزیون هالیوود سینمای ایران درآمد قهوه عکاسی فست فود سینما و تلویزیون فضای مجازی شاخص سیستان و بلوچستان ذهن مهران مدیری بیکاری ایران ازدواج خانواده دلار لیلا حاتمی اصغر فرهادی جاده زمین اقتصاد بازی طلاق پول نیکی کریمی نیوشا ضیغمی شهاب حسينی سلبریتی ها ترانه عليدوستی رضا گلزار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۸۴۸۵۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عبور «مست عشق» از هفت خان
به گزارش قدس آنلاین، پس از فراز و نشیبهای بسیار فیلم سینمایی «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی از امروز اکران عمومی خود را آغاز میکند؛ فیلمی پرحاشیه که در طول دوران تولیدش تا زمان اکران دستخوش اتفاقات و حاشیههای بسیاری شد و بالاخره توانست راه خود را به پرده سینما باز کند. اما بد نیست پیش از مرور سرگذشت این فیلم در دوران تولید، نگاهی بیندازیم به آثاری که مولانا و حکایت پرشور زندگیاش، بهانه خلق آنها شده است.
ردپای مولانا در آثار هنری
مولانا و اشعار بیبدیل و عرفانی و البته ماجرای دیدارش با شمس دستمایه ساخت آثار ادبی و هنری متعددی شده است؛ از رابطه مولانا و شمس تبریزی که بهانه نگارش رمانهای پرفروش و آثار پژوهشی ارزشمندی شده تا انعکاس آن در دنیای موسیقی و تئاتر؛ آلبوم «صورتگر» با آواز سالار عقیلی و روایتگری امین تارخ نمونهای از این تولیدات است که حکایتی شورانگیز و موسیقایی از زندگی مولاناست. همچنین سمفونی «رومی» کاری از حافظ ناظری است که درباره مولانا ساخته شده و یا قطعاتی که محسن چاوشی از اشعار مولانا خوانده و از محبوبیت بسیاری برخوردار است. در صحنه تئاتر نیز اپرای عروسکی مولوی کاری از بهروز غریب پور تولید شده که براساس اشعار مثنوی معنوی و کلیات شمس به رشته تحریر درآمده است، اما در این میان سینما و تلویزیون در پرداختن به زندگی یکی از مهمترین شاعران این مرز و بوم کم کارتر بوده است؛ سریال «جلال الدین» به کارگردانی شهرام اسدی و آرش معیریان تنها تولید تلویزیون در این زمینه است که زمستان ۹۳ روی آنتن رفت و در فاز اول آن به کودکی مولانا در بلخ پرداخته شد که البته چندان هم مورد اقبال قرار نگرفت. در دنیای سینما مولانا برای غربیها هم شخصیت جذابی است؛ چند سال قبل دیوید فرانزونی فیلمنامهنویس «گلادیاتور» از نگارش فیلمنامهای درباره زندگی مولانا خبر داد و از تمایلش به بازی لئوناردو دیکاپریو در نقش مولانا صحبت به میان آمد که جنجالهای بسیاری به راه انداخت. اما در نهایت ساخت فیلمی درباره این شاعر و عارف بنام به دست یکی از فیلمسازان برجسته ایرانی رقم خورد.
سینمای شاعرانه به سبک فتحی
حسن فتحی یکی از برجستهترین کارگردانان سینما و تلویزیون است که سبک ویژهای در فیلمسازی دارد و نگاه شاعرانه او بیش از هرچیز یادآور سیاق زندهیاد علی حاتمی است. فتحی با شیوه مخصوص به خودش در کارگردانی، روایت و دیالوگنویسی و نثر شاعرانهاش آثار درخشانی خلق کرده که به او جایگاه منحصر به فردی داده است. سریالهای شاخصی همچون «مدار صفر درجه»، «پهلوانان نمیمیرند»، «شب دهم»، «شهرزاد» تنها نمونههایی ماندگار و موفق از آثار فتحی است که از جایگاه ویژهای برخوردارند.
با اینکه فتحی در تلویزیون پرکارتر از سینما بوده و با دو سریال مهم «شهرزاد» و «جیران» در شبکه نمایش خانگی حضور داشته اما ۵ فیلم را هم در مدیوم سینما ساخته که مهمترین آنها «پستچی سه بار در نمیزند» و «کیفر» است و حالا با جدیدترین ساخته خود «مست عشق» که احتمالاً مهمترین اثر سینمایی او هم باشد به سینما بازگشته است. در ادامه نگاهی خواهیم داشت به روند تولید یکی از مهمترین فیلمهای تاریخی سینمای ایران که با ادبیات گره خورده و زندگی شمس و مولانا از برجستهترین شخصیتها و مفاخر ادبی را روایت کرده است.
از داستان چه میدانیم؟
حسن فتحی علاقه و استعداد ویژهای در خلق درامهایی دارد که در دل تاریخ روایت میشوند و اغراق نیست اگر او را یکی از چیرهدستترین فیلمسازان این ژانر قلمداد کرد. او در «مست عشق» سراغ مولانا و شمس تبریزی رفته و برشی از زندگی این شاعر را در سالهای ۶۴۰ تا ۶۴۵ هجری روایت میکند و عشق و ارادات مولانا به شمس و تأثیر فراوانی که بر زندگی و اشعار مولانا داشت را به تصویر میکشد. فیلمنامه «مست عشق» توسط فرهاد توحیدی و از دل مشورتهای فراوانی با مولویشناسان برجستهای همچون دکتر محمدعلی موحد به نگارش درآمده است. از دیگر ویژگیهای مهم و جذاب «مست عشق» تیم بازیگرانش است؛ جمعی از ستارگان سینمای ایران و ترکیه ترکیب بازیگران این فیلم را شکل میدهند. پارسا پیروزفر، شهاب حسینی، حسام منظور و هانده ارچل، بوراک توزکوپاران، بنسو سورال، سلما ارگچ و ابراهیم چلیککول از بازیگران مطرح سینما و تلویزیون ترکیه در این فیلم حضور دارند.
مسیر پرپیچ و خمی که «مست عشق» طی کرد
اواخر تابستان ۹۸ بود که خبر ساخت «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی و تهیهکنندگی مهران برومند رسانهای شد. تولید فیلمی مشترک با ترکیه درباره مولانا یکی از مهمترین شاعران فارسی زبان که بسیاری از کشورهای همسایه همچون ترکیه همواره سعی در مصادره آن داشتهاند. طبیعتاً یکی از چالشبرانگیزترین بخشهای این فیلم به انتخاب بازیگران و سیر داستان در فیلمنامه بازمیگشت. همان زمان شهاب حسینی در نقش شمس معرفی شد اما همچنان این سوال مطرح بود که بازیگر نقش مولانا از میان هنرپیشگان ایرانی انتخاب خواهد شد یا ترک. در همان ایام فرهاد توحیدی اعلام کرد که هسته اصلی این فیلم ایرانی است و در آن به صراحت به اصلیت ایرانی مولانا اشاره میشود، اما به دلیل اینکه فیلم تولید مشترک است باید به بازار جهانی هم توجه داشت و ترکیب بازیگران بینالمللی خواهد بود. او تلویحاً به ایفای نقش مولانا توسط یک بازیگر غیرایرانی اشاره کرد که با واکنشهایی روبرو شد و با وجود اظهارات توحیدی، اما فتحی به صراحت اعلام کرد که بازیگر نقش حضرت مولانا هم قطعاً ایرانی خواهد بود و در فاصله کمی پارسا پیروزفر برای این نقش معرفی شد که انتخاب او همچون شهاب حسینی بازخوردهای بسیاری خوبی داشت.
اما این همه ماجرا نبود؛ «مست عشق» در آستانه فیلمبرداری با حواشی متعددی روبرو شد، از اعلام مخالفت دو تن از مراجع عظام در پرداختن به زندگی مولانا و اشاعه فرقه صوفیه تا اختلافات کشداری که در دوران تولید با سرمایهگذار ترک به وجود آمد. اواسط مهرماه فیلمبرداری در قونیه کلید خورد و اواخر پاییز بود که خبر آغاز پیشتولید «جیران» در تهران منتشر شد. در حالی که با طی شدن روند تولید و مراحل فنی بسیاری انتظار داشتند نخستین اکران «مست عشق» را در جشنواره فجر شاهد باشند اما علیرغم اینکه سازندگان فرم حضور در جشنواره را پر کرده بودند، فتحی اعلام کرد که فیلمی در جشنواره نخواهد داشت و نام «مست عشق» به عنوان یکی از غایبان بزرگ فجر نام مطرح شد. با همهگیری کووید فرایند تولید «مست عشق» به دلیل مشکلات مالی چند ماهی مسکوت ماند و تهیهکننده اعلام کرد برای فیلمبرداری چند سکانس باقی مانده گروه در انتظار بازگشایی مرزها هستند. اما اواخر مهرماه ۹۹ سهراب پورناظری که قرار بود در ساخت موسیقی این فیلم کنار سازندگان باشد اعلام کرد «مست عشق» نیمه کاره رها شده و تولید آن به اتمام نرسیده، مدتی بعد ویدئویی در فضای مجازی منتشر شد مبنی براینکه با تصمیم سرمایهگذار ترکیهای، قرار است «مست عشق» پخش جهانی خود را آذرماه همان سال همزمان با هفته بزرگداشت مولانا آغاز کند و علاوه بر نسخه سینمایی، یک سریال هشت قسمتی هم از این اثر نیز آماده شده است. این اقدام با واکنش تیم تولید روبرو شد و فتحی این خبر را کذب خواند. این اختلافات و انتشار بیانههای متعدد از هر دو سو ادامه داشت تا اینکه اوایل اردیبهشت ۱۴۰۰ یکی از شبکههای ماهوارهای فارسیزبان با پخش تیزرهایی از پخش سریال «مست عشق» در ترکیه خبر داد. پس از انتشار این خبر، حسن فتحی یادداشتی منتشر و از این اقدام گلایههای تندی کرد و آن را خبری تاسفآور و سندی آشکار بر رفتار غیراخلاقی و غیرقانونی سرمایهگذار تُرک دانست، آن هم در شرایطی که تنها در ٣٠ درصد فیلم سرمایهگذاری کرده است. در نهایت و پس از کش و قوسهای فراوان شهریورماه همان سال خبر حل اختلاف سرمایهگذاران ایرانی و ترک با میانجیگری سرکنسولگری منتشر و سهام کامل پروژه به طرف ایرانی واگذار شد.
آیا «مست عشق» معادلات گیشه را بهم خواهد زد؟
حالا پس از مسیری طولانی و ناهموار و گذر از هفت خانی سخت، «مست عشق» به ایستگاه پایانی رسیده و اکران خود را آغاز کرده است و به زودی در ترکیه نیز به نمایش درخواهد آمد. با این حال باید منتظر ماند و دید در روزهایی که سینما رونق خود را مدیون فروش بالای کمدیهاست یک فیلم فاخر و شاعرانه آن هم از جنس ساختههای فیلمسازی چون حسن فتحی چقدر میتواند توجه گیشه را به خود معطوف کند.
صبا کریمی