Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «آفتاب»
2024-04-25@17:43:16 GMT

خوشحال باشید که ‌شاعر شده‌اید

تاریخ انتشار: ۴ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۸۴۸۷۹۷

عبدالجبار کاکایی در نخستین روز از برگزاری مهرواره ‌شعر آفرینش به ‌نقد و بررسی اشعار مربیان و کارشناسان ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان سراسر کشور پرداخت. آفتاب‌‌نیوز : عبدالجبار کاکایی شاعر با حضور در جمع اعضای انجمن‌های ادبی کانون سراسر کشور ضمن نقد و بررسی اشعار مربیان، درباره‌ی برخی اصول فنی شعر سخن گفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


این شاعر در ابتدای سخنانش خطاب به شاعران نوجوان و جوان راه‌یافته به این مهرواره گفت: خوشحال باشید که در پایتخت شعر دنیا زندگی می‌کنید. هر ملتی قابلیت‌هایی دارد. در ملتی که چند هنر بین مردمش رواج دارد، ممکن است مجسمه‌سازی هنر غالب باشد. ملتی به‌رمان‌نویسی و داستان‌نویسی شهرت دارند. قابلیت یک کشور هم فلسفه است. در ملت و فرهنگ ما نیز چنان‌که پیشینه تاریخی نشان می‌دهد شعر نقش اول را در انتقال میراث فرهنگی و میراث فکری ما داشته است. شعر آن‌چنان با سرنوشت ما عجین شده است که خیلی از مقوله‌های علمی و فکری در قالب شعر بیان شده. شعر اغلب فصل‌الخطاب مجادله‌های ماست. شعر به‌طرز شگفت‌انگیزی باورپذیری را در ما تقویت کرده است. خوشحال باشید که ‌شاعر شده‌اید.
به گزارش ایسنا به نقل از اداره کل روابط عمومی و امور بین‌الملل کانون، کاکایی قبل از بررسی تفاوت‌های شعر و ترانه، به ویژگی‌های لازم برای شروع سرایش شعر اشاره کرد و افزود: ذهن هر کدام از شما دایره‌المعارفی از لغات است. در ذهن شما فرهنگی از لغات و کلمات از کودکی شکل گرفته است و هر کدام مشاهداتی را ثبت کرده‌اید. وقتی ما تحت تأثیر عواطف و احساسات خود قرار می‌گیریم. عواطف و احساسات ما زبان را دگرگون می‌کند. پس عواطف، زبان ما را تغییر می‌دهد و تحت تأثیر هیجانات و احساسات ما جملاتی که به شکل معمولی باید ناقل اطلاعات و اخبار باشد ناقل عواطف و احساسات می‌شود و جملات ما دیگر گزاره خبری نیست. این طغیان گاهی از فعل شروع می‌شود.
مهمان نخستین مهرواره شعر آفرینش ادامه داد: گاهی فکر می‌کنیم این‌ها حاصل تصادف است اما تصادف نیست. ضمیر ناخودآگاه در واقع به کلمات معنی می‌دهد برای بارور کردن و قدرت‌مند کردن این شبکه‌ی معانی می‌توانید از خواندن استفاده کنید. با این حال فقط احساسات و زبان کافی نیست. شاعر باید نسبت به‌جهان منظومه‌ی فکری و نگاه داشته باشد. اگر نگاه تعریف شده‌ای نسبت به‌جهان نداشته باشیم دچار پارادوکس می‌شویم. در شعر سهراب عشق به طبیعت را می‌بینیم. در آثار شاملو انسانی مقتدر را می‌بینیم که س‌پهر فکری دارد. منظومه و سپهر فکری قیصر و فروغ مشخص است.
او به سخنانش در این بخش را این‌طور پایان داد: درباره‌ی مطالعه سخن گفتیم. شاعر به علوم جامعه‌شناسی تا روان‌شناسی احتیاج دارد. چرا که شیوه اندیشیدن شما سبب می‌شود احساسات شما برانگیخته شود.
در بخش دوم این نشست که به موضوع تفات‌وهای شعر و ترانه اختصاص داشت، این شاعر ابزار واحد هر دو گونه را کلمه و زبان خواند اما تفاوت را در مسیر آن‌ها دانست و گفت: وقتی شروع به نوشتن ترانه می‌کنیم. بعد از نوشتن کلمه‌ی اول و با آغاز کلمه‌ی دوم این مسیر تغییر می‌کند. شعر تزریق احساسات، عواطف و اندیشه‌ها با تکیه بر زبان و تغییراتی در زبان است. اتفاق‌هایی که در زبان می‌افتد در واقع تأثیر رفتارهای ضمیر ناخودآگاه ما بر زبان است. بعدها افرادی آن‌ها را نام‌گذاری علمی می‌کنند. اما ترانه به صناعات شعر مقید نیست.
این ترانه‌سرا ادامه داد: ترانه بر موسیقی سوار می‌شود. در واقع باید گفت تصنیف‌ساز روی جملات موسیقیایی کلام، سوار می‌شود. و کار ترانه‌سرا رمزگشایی از موسیقی است. کسی که جملات موسیقیایی می‌سازد، فرصت کمی برای خلق فضای شاعرانه دارد. او اگر در اثر خود به انکار، تاکید، تمنا و تحسین بپردازد فرصت اندکی دارد و باید همه‌ی احساسات را در چند پاره بگنجاند. به همین دلیل آنچه ترانه و شعر را از هم جدا می‌کند منطق متفاوت هر دو است.
کاکایی التزام ترانه به سادگی را مهم دانست و گفت: مخاطب ترانه متکی بر قوه‌ی شنوایی خود است، او نیازمند تحلیل و نتیجه نیست. به همین دلیل ترانه روان‌تر و ساده‌تر از شعر است.
این کارشناس ترانه در بخشی از سخنان خود به نظام عروضی در ترانه اشاره داشت و به موضوع اجازه‌ی ترانه‌سرا در تغییر این نظام پرداخت.
او در ادامه خاطرنشان کرد آنچه به عنوان ترانه در برخی محافل ارائه می‌شود و همراه با جلوه‌های ویژه یا با پیش زمینه‌ی سرگرمی است را نمی‌توان در قالب یک اثر ادبی به بوته نقد گذاشت.
این شاعر توضیح داد: این‌گونه آثار متمرکز بر انتقال کلام یا متکی بر ارزش کلام نیستند. بنابراین قضاوت کردن این ترانه‌ها منطق درستی نیست. باید این‌طور تفسیر کنیم که جامعه‌ی ما نیاز به تفریحاتی دارد و این تفریحات در بستر موسیقی اجرا می‌شود. لذا چنین اثری را نباید ارزش‌گذاری کرد.
در ادامه‌ی این نشست جمعی از مربیان و کارشناسان ادبی ۲۶ استان کشور به خوانش غزل، چهارپاره، دوبیتی، شعر سپید و نیمایی پرداختند. ابوذر افشنگ از مازندران، فاطیما سلیمانی از استان زنجان، زهرا امیریان کریمی از استان کرمان، پریناز ستونه از اردبیل، حدیثه پورشیخ از استان قزوین، رامین غلامحسین‌نژاد از استان تهران، محدثه حسینی از استان تهران، مژگان شیخ‌طبع از استان کرمانشاه، محدثه الماسی از استان خوزستان، سیدمحسن حسینی از استان لرستان، فاطمه زهیری از استان مرکزی، سمیه حاضر وظیفه از استان آذربایجان غربی، مهین عابدینی از استان آذربایجان شرقی، معصومه سهیل‌بیگی از استان ایلام، بتول کریم‌زاده از استان کهکیلویه و بویراحمد، محبوبه بزم‌آرا از خراسان رضوی، رقیه هاشمی از خراسان شمالی، میترا یگانه از فارس، زهرا پردل از سیستان و بلوچستان، اعظم جلالیان از یزد شاعرانی بودند که ضمن دیدار با کاکایی از نقدها و نظرهای او بهره بردند.

منبع: آفتاب

کلیدواژه: عبدالجبار کاکایی شاعر شعر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۸۴۸۷۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آیا انسان واقعا «اختیار» دارد؟ اسپینوزا پاسخ می‌دهد

باروخ اسپینوزای فیلسوف، مفهومی قابل‌تامل از آزادی و اختیار را ارائه کرده که فهم شهودی ما از این موضوع را به چالش می‌کشد. به عقیده او، در حالی که فقط خداوند دارای آزادی و اختیار مطلق است، انسان‌ها تنها به طور نسبی مختار هستند.

به گزارش فرادید، اسپینوزا می‌گوید آزادی واقعی با تصدیقِ ضروری بودن رویدادها و موقعیت ما در زنجیرۀ علّی طبیعت به دست می‌آید. او ادعا می‌کند با پذیرش این دیدگاه ما می‌توانیم بر احساسات خود کنترل داشته باشیم. به عبارت خیلی ساده‌تر اسپینوزا می‌گوید اختیار انسان به این معناست که بپذیرد مجبور است.

اسپینوزا: کمک به دیگران برای دیدن

پرتره باروخ اسپینوزا، ۱۶۶۵

باروخ اسپینوزا روز ۲۴ نوامبر ۱۶۳۲ در آمستردام به دنیا آمد. او در یک جامعه یهودی بزرگ شد اما در جوانی تحت تأثیر طیف وسیعی از سنت‌های فلسفی از جمله آثار دکارت قرار گرفت. سرانجام، رشد ایده‌های خود او، منبعی برای بحث و جدل در جامعۀ یهودی و نهایتا منجر به تکفیر او توسط کنیسه آمستردام در سال ۱۶۵۶ شد. 

حتی در مقطعی، یک یهودی متعصب سعی کرد او را ترور کند. ژیل دلوز می‌گوید: «گاهی اوقات اتفاق می‌افتد که یک فیلسوف محاکمه شود، اما به ندرت با تکفیر و سوءقصد به جانش در ابتدای کار مواجه می‌شود» (۱۹۸۸، ص ۶). 

اسپینوزا برای ساخت ابزار نوری لنز می‌تراشید و این کار منبع اصلی درآمد او شد. او با وسایل کمی زندگی می‌کرد و تنها تجملِ زندگی او کتاب بود. او حتی کمک‌های مالی دوستان ثروتمند خود را رد می‌کرد. 

اسپینوزا از تراشیدن لنزها از نظر عملی و استعاری راضی بود. او علاقه داشت واقعیت را با دقت بیشتری ببیند و به دیگران کمک کند بهتر ببینند. او خواستار آزادانه اندیشیدن بود. او در مقطعی نپذیرفت در هایدلبرگ سخنرانی کند، چون می‌ترسید آزادی فکرش را محدود کند. همانطور که دلوز اشاره می‌کند، او نمی‌خواست به کسی فرمان دهد یا حتی او را متقاعد کند، بلکه فقط می‌خواست شیشه را شکل دهد یا عدسی را برای این دید آزاد الهام‌گرفته جلا دهد (۱۹۸۸، ص ۱۴). حالا می‌توانیم با یک ایده ساده اما جذاب شروع کنیم: مفهوم او از آزادی به «واضح دیدن» مربوط می‌شود. 

مبانی متافیزیکی اسپینوزا

پرتره رنه دکارت اثر فرانس هالس، ۱۶۴۹-۱۷۰۰

پیش از پرداختن به مفهوم آزادی یا اختیار، لازم است خیلی خلاصه تفسیر متافیزیکی اسپینوزا از جهان را که در کتاب «اخلاق» او بیان شده، ترسیم کنیم. سه مفهوم مورد نیاز است: جوهر، صفات و حالات. 

جوهر به یک موجود قائم به ذات و مستقل اشاره دارد که جز خود مستلزم چیز دیگری برای وجودش نیست. جوهر ذات زیربنایی هر چیزیست و بنابراین نامتناهی و ابدی است. اسپینوزا از این امر به عنوان خدا یا طبیعت یاد خواهد کرد و آن را به اصطلاح لاتین causa sui می‌نامد. 

صفات، کیفیات جوهر هستند. صفات در واقع حالات گوناگون جوهر هستند که تعدادشان هم نامتناهی است. اما از نظر اسپینوزا انسان‌ها تنها دو مورد از این صفات را می‌شناسند: فکر و امتداد. علاقه‌مندان به دکارت ممکن است Res cogitans (اندیشه) و Res extensa (امتداد) او را به یاد بیاورند.

اما برخلاف آنچه در فلسفۀ دکارت گفته می‌شد، برای اسپینوزا این دو صت از هم منفک نیستند بلکه در حقیقت حالات گوناگون یک جوهر (یعنی خدا) هستند؛ بنابراین، اسپینوزا نیازی به این نداشت که خودش را برای تعیین شیوۀ ارتباط نفس و بدن به زحمت بیاندازد. زیرا از نظر او نفس و بدن در واقع دو صفت یک جوهر یا دو روی یک سکه هستند.

در نهایت، حالات روش‌های خاص و متناهی هستند که در آن‌ها، جوهر خودش را بیان می‌کند. حالات مانند امواج بی‌شمار یک اقیانوس هستند. یک درخت، یک انسان، یک ساختمان و یک صندلی، همگی حالات جوهر هستند. 

به دنبال این ایده‌ها، حالات همیشه با حالات دیگر در ارتباط هستند، آن‌ها به هم وابسته هستند، به این دلیل که، طبق تعریف، جوهر به یک موجود قائم به ذات اشاره دارد. اما من و شما وجود را انتخاب نکردیم. ما پیامد علل خارج از خودمان هستیم. ما برای زیستن به دیگر چیزها وابسته هستیم. اسپینوزا استدلال می‌کند که بنابراین «آزادی اراده» یا همان اختیار در حقیقت یک توهم است.

گاهی اوقات، ما تصور می‌کنیم میل مثلاً خوردن کیک شکلاتی، محصول اراده ماست. اما در واقع، این به سادگی به این معناست که ما عللی را نادیده می‌گیریم (که ما را به حالات دیگر مرتبط می‌کند) که منجر به آن میل می‌شود؛ عللی مانند انگیزه‌های بیولوژیکی یا تبلیغاتی؛ به گفته اسپینوزا «نوزاد بر این باور است که با اراده آزاد خودش شیر می‌خورد». توهم اراده آزاد به ناتوانی در این درک مربوط است که ما حالات جوهر خدایی هستیم. 

برخی تصور اسپینوزا از خدا را مرتبط با پانتئیسم (همه خدایی) تفسیر کرده‌اند. در فلسفۀ اسپینوزا خداوند فراتر از واقعیت (یک موجود متعالی) نیست بلکه همۀ واقعیت است؛ خدا جهان هستی است. 

آزادی مطلق خداوند

تعریف آزادی در بخش اول کتاب «اخلاق» بسیار جالب است. اسپینوزا می‌نویسد: «آن چیز آزاد نامیده می‌شود که صرفاً به اقتضای ماهیت خودش وجود داشته باشد، و کنش‌هایش به خودی خود تعیین شود» این تعریف در حال حاضر با توصیف مشترک و شهودی ما از آزادی در تضاد است. 

برای نمونه، فرد می‌تواند آزادی را قدرت انجام کاری بدون متوقف شدن یا زندانی و برده نبودن تعریف کند. در مقابل، آزادی برای اسپینوزا مربوط به «متکی بودن به خود» است. این تنها معنای آزادی از نظر اوست.

اگر این درست باشد، پس خدا تنها موجودی است که می‌تواند آزاد باشد زیرا او تنها موجودی است که برای وجود داشتن به هیچ چیز جز خودش متکی نیست. متیو کیسنِر فیلسوف این را «آزادی مطلق» می‌نامد. اگرچه انسان‌ها هرگز نمی‌توانند به آزادی مطلق دست یابند، اما می‌توانند آزادی نسبی یا «درجاتی از آزادی» را مدنظر قرار دهند. 

اما در اینجا نیز این ایده باز به خوداتکایی مرتبط است. کیسنر توضیح می‌دهد: «اگر به خاطر حرف‌های یک فروشنده انتخاب کنم که یک خودروی جدید را بخرم، میتوان گفت نسبت به زمانی که این انتخاب نتیجه ترجیحات و استدلال‌های خودم باشد، از خوداتکایی و بنابراین آزادی و اختیار کمتری برخوردارم». 

استدلال به سوی آزادی نسبی

استدلال می‌تواند به افزایش آزادی نسبی فرد کمک کند. درک خطوط علیت، (نحوه ارتباط و اثرگذاری حالات بر یکدیگر) می‌تواند به درک آنچه بر ما اثر می‌گذارد و نیروهای خارجی که پیوسته به ما شکل می‌دهند کمک کند. وضوح داشتن در مورد آن ارتباطات علّی به معنای داشتن ایده‌های کافی در مورد واقعیت است. 

بنابراین، اگرچه انسان‌ها از نظر متافیزیکی آزاد نیستند، اما می‌توانند با درک چرایی چیزها به آن شکل که هستند، به آزادی نسبی دست یابند. در این مفهوم دوم، ما می‌توانیم به گونه‌ای آزاد باشیم که قدرت ما را برای فعال بودن افزایش دهد. به گفته گیتنز: «هرقدر خدا را بیشتر درک کنیم (…) بیشتر درک می‌کنیم که بخشی از او هستیم و چنین درکی به ما کمک می‌کند از آسیب دوری کنیم و آنچه را دنبال کنیم که برای ما خوب است». 

از این دید، اسپینوزا شبیه رواقیون است. او متقاعد شده که پذیرش ضرورت راه آزادی و فضیلت است.

آزادی به عنوان تسلط بر احساسات

خودنگاره (مرد ناامید)، گوستاو کوربه، ۱۸۴۳–۱۸۴۵

اسپینوزا تعریف دیگری از آزادی و اختیار هم دارد: تسلط بر احساسات

ما از طریق آگاهی و عقل می‌توانیم علایق‌مان را درک کنیم. وقتی احساسات‌مان را درک کنیم، دیگر اسیر آن‌ها نمی‌شویم. برای نمونه، افراد مبتلا به اعتیاد آزاد نیستند چون اعتیاد آن‌ها سبب ایجاد احساسات و اعمالی می‌شود که مخالف عقل است. 

اسپینوزا به عنوان یک خردگرا به تسلط بر احساسات از طریق درک عقلانی معتقد بود. با به دست آوردن بینش در مورد علل و مکانیسم‌های احساسات خود، می‌توانیم دلیل پدیدار شدن احساسات و اثرگذاری‌شان را بر اعمال‌مان را درک کنیم. در مورد این مفهوم آزادی به خودآگاهی مربوط میشود. در مورد اعتیاد، می‌تواند به شناسایی منابع اعتیاد کمک کند، مثلاً فقدان معنا، احساس تنهایی و یک بُعد فیزیولوژیکی مرتبط با پرهیز. 

در مجموع، فرد از راه عقل، میتواند ایده‌های مناسبی در مورد نیروهای علّی بیرونی شکل دهد که او را به کاهش انگیزه، قدرت و در نهایت یک زندگی غم‌انگیز سوق می‌دهد. در مقابل، آزادی راه برخورداری از یک زندگی شاد را محکم می‌کند. نبود آزادی اسارت است. اسپینوزا می‌نویسد: «وقتی انسان طعمه عواطف خود شود، ارباب خودش نیست، بلکه تحت سلطه بخت قرار می‌گیرد.» 

نکته ظریفی را باید افزود: تسلط بر احساسات شامل سرکوب یا حذف احساسات نمیشود، بلکه منظور هدایت آن‌ها از طریق عقل است. شاید به دلیل همین واقعیت است که این مفهوم آزادی درمانگر است و همانطور که کیسنر خاطرنشان میکند، به این معنا نیز هست که اسارت «فی نفسه اسارت عواطف نیست، بلکه اسارت هدایت شدن توسط احساسات غیرمنطقی است». 

نتیجه‌گیری نهایی

هنگام صحبت درباره زندگی اسپینوزا، بر اشتغال او به تراشیدن عدسی‌ها به‌عنوان روشی استعاری برای خلاصه کردن هدفش از دیدن واضح‌تر تأکید کردیم. اکنون، می‌توانیم این نکته را بیفزاییم که توانایی استدلال (بدست آوردن ایده‌های کافی در مورد پیوندهای علّی خود) می‌تواند نمایانگر لنزها باشد.

تنها در این صورت است که می‌توانیم ببینیم که آزادی انجام آنچه که می‌خواهیم (توهم آزادی اراده) نیست، بلکه درک جایگاه خود در خطوط و سطوح هستی است. فهمیدن یعنی آزاد بودن. 

البته، این ادعا که ما مفهوم اسپینوزا از اختیار و آزادی را در اینجا روشن کرده‌ایم، گستاخانه خواهد بود. غنا و پیچیدگی کار او همچنان افراد کنجکاو را مجذوب خود می‌کند. این مقاله بیش از این که یک مرور کلی باشد، تشویقی برای آشنایی با اسپینوزا است. شاید به همین دلیل، هگل در «سخنرانی‌های خود درباره تاریخ فلسفه» نوشت: «شما یا اسپینوزایی هستید یا اصلاً فیلسوف نیستید».

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • (ویدئو) اجرای دیالوگ ترانه علیدوستی به زبان کره‌ای
  • خشم بهاری را کنترل کنید
  • سوءاستفاده از احساسات زنان با پیج مادر
  • آیا انسان واقعا «اختیار» دارد؟ اسپینوزا پاسخ می‌دهد
  • بانوی ورزش ایران: جایزه ای که از مردم بگیری چیز دیگری است
  • می دانستید چرا در بهار بیشتر خشمگین می شوید؟
  • تجلیل از پدر دو بیتی لکی لرستان
  • علی خطیر: روز بزرگی بود و نمی‌دانید چقدر خوشحال هستم / فیلم
  • اگر مراقب خودتان باشید، فرزند سالم‌تری خواهید داشت/ خطرات استرس مادر بر جنین
  • هوش مصنوعی دوربین‌ها را شاعر کرد!