Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-04-20@02:14:25 GMT

خداحافظی از مادر

تاریخ انتشار: ۴ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۸۵۱۴۱۰

خداحافظی از مادر

سید حمید چشم‌هایش قرمز شده بود. حق داشت. یاد سید فرج افتاده بود! می‌گفت همان ماه‌های اول جنگ مادر و پدر پیرمان را آورده بودیم تهران. قرار بود چند روزی کنارشان باشیم. تهران هم با همه بزرگی‌اش، مثل تمام جنگ زده‌ها خیلی غریب بودیم. دلمان مانده بود اهواز جسم‌مان آمده بود تهران. سید ناصر که اصلاً نیامده بود، ولی من و سید فرجِ نوجوان همراه‌شان بودیم، می‌دانستیم ما هر دو، چند وقت بیشتر نمی‌مانیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

رحیم قمیشی نویسنده و آزاده دوران دفاع مقدس

سید حمید چشم‌هایش قرمز شده بود. حق داشت. یاد سید فرج افتاده بود! می‌گفت همان ماه‌های اول جنگ مادر و پدر پیرمان را آورده بودیم تهران. قرار بود چند روزی کنارشان باشیم. تهران هم با همه بزرگی‌اش، مثل تمام جنگ زده‌ها خیلی غریب بودیم. دلمان مانده بود اهواز جسم‌مان آمده بود تهران. سید ناصر که اصلاً نیامده بود، ولی من و سید فرجِ نوجوان همراه‌شان بودیم، می‌دانستیم ما هر دو، چند وقت بیشتر نمی‌مانیم. ولی خیلی زود تماس گرفتند که خودتان را برسانید. وضعیت اهواز خوب نیست. چشم به هم زدنی سید فرج سوار موتورسیکلت شده و آن را روشن کرده بود.
- می‌روم راه‌آهن، من خودم را می‌رسانم اهواز، تو هم بعداً بیا!
می‌گفت خواستم بگویم تو بمان پیش پدر و مادر، من می‌روم. که دیدم رفته! غصه عمیقی همه وجودم را گرفت. سید فرج خیلی نوجوان بود. من ناحسابی برادر بزرگش بودم...
زمین و آسمان دور سرم می‌چرخید. خجالت می‌کشیدم برگردم خانه. بگویم سید فرج نرسیده تهران، برگشت جبهه، بگویم حمله عراق سنگین شده و نیرو نبوده. آخر بگویم من ماندم چه کار؟!
یک ساعت توی خیابان بالا و پایین رفتم، نه می‌توانستم بروم داخل. نه می‌توانستم بروم دنبالش. آشوبی شده بود دلم. از خودم بدم می‌آمد.
ناگهان دیدم موتورسیکلتی مثل فشفشه از دور می‌آید. چشم‌هایم را پاک کردم و نگاه کردم. دیدم خودِ سید فرج است که برگشته. با همان لبخند همیشگی‌اش. فکر کردم خواب می‌بینم...
انگار دنیا را به من داده بودند. انگار یک ماه ندیده بودمش. انگار فهمیده بود بغض کرده‌ام. می‌خندیدم و گریه می‌کردم. توی بغل گرفته و می‌بوسیدمش.
گفتم‌ها سید فرج برگشتی...
آنقدر تند آمده بود که چشم‌هایش پر شده بود از غبارهای لعنتی تهران. همین طور می‌مالیدشان. حس کردم نمی‌تواند چیزی بگوید. حیا کردم دوباره بپرسم.
موتورسیکلت را کشید روی جَک. رفت طرف درِ خانه. قبل از اینکه داخل شود برگشت رو به من و گفت:
 - تا نزدیک راه‌آهن رفتم. یادم آمد با مادر خداحافظی نکرده‌ام. دستش را نبوسیده‌ام. برایم دعا نکرده. دستش را نکشیده روی سرم. می‌روم خداحافظی کنم، زود برمی‌گردم راه‌آهن. می‌رسم به قطار اهواز...
دیگر اشک‌های سید حمید سرازیر شده بودند.
می‌گفت:الان به کی بگوییم شهیدها چی بودند. الان چطوری بگوییم چه روح بزرگی داشتند. الان برای چه کسی حالشان را تعریف کنیم؟! کسی می‌پرسد چطور به مادرش گفتیم پسرت دیگر نمی‌آید. به کی بگوییم شهدا چه عشقی داشتند و چه احساسی... یک زندگی بودند، یک دنیا بودند.
می‌گفت نمی‌دانم اصلاً کسی باور می‌کند چه دادیم برای حفظ دین و کشورمان! و چه حالی دارند خانواده‌های شهدا این روزها....
دلم گرفت، آمدم بگویم حمید! به هیچ‌کس نگو که خودش گفت:
- دیگر تنها برای خدا می‌گویم... من هم زدم زیر گریه
دیدم چقدر سید فرج تنها شده، چقدر سیدناصر تنها شده، چقدر سید حمید تنهاست، چقدر سخت است برادر بزرگتر باشی، برادرهای کوچکتر بروند، نیایند. تو بمانی و امروز ببینی چه غریبند!
چه می‌کشند برادرهای بزرگتر... چه می‌کشند خانواده‌های شهدا... سید فرج سید نور آذر 1360 رفت پیش خدا، سید ناصر سید نور اسفند 1362 رفت پیش خدا و سید حمید ماند، خیلی تنها.

منبع: ایران آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۸۵۱۴۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

خداحافظی با پیاده‌رو‌های خاکی در منطقه پردیسان قم

علیرضا مظفری،مدیر منطقه هشت شهرداری قم با اشاره به اقدامات منطقه هشت در سال گذشته اظهار کرد: سال ۱۴۰۲ حدود ۱۶۰ میلیارد تومان بودجه عمرانی بود که تا حدود ۱۵۰ میلیارد تومان از این میزان محقق و ازنظر پیشرفت فیزیکی ۹۳ درصد پروژه‌ها انجام شده است. 

وی با بیان اینکه برای سال ۱۴۰۳ بالغ‌بر ۲۸۰ میلیارد تومان بودجه عمرانی در نظر گرفته شده است خاطرنشان کرد: ۸۰ میلیارد تومان از این مبلغ صرف نهضت پیاده‌روسازی می‌شود.

مدیر منطقه هشت شهرداری قم ابراز کرد: در شش ماه نخست امسال، حداقل ۹۰ تا ۹۵ درصد پردیسان را از پیاده‌رو‌های خاکی به سیمان برسانیم و از سال‌های آینده نیز به سنگفرش و موزاییک فرش تبدیل کنیم.

وی با تأکید بر اینکه پیاده‌رو‌های خاکی در منطقه پردیسان یکی از معضلات شهروندان در سال‌های اخیر بوده است، اضافه کرد: این مشکل به دلیل کامل اجرا نشدن تعهدات تعاونی‌های مسکن فعال در این منطقه رخ‌داده است.

 مظفری مطرح کرد: شهرداری قم در سال‌های اخیر تلاش کرده است تا با چشم‌پوشی از انجام نشدن تعهدات از سوی دیگران با اصلاح این پیاده‌روها، شرایط تردد برای شهروندان پردیسان را بهبود ببخشد.

بوستان‌های جنگلی تجهیز می‌شوند

وی یکی دیگر از اقدامات برنامه‌ریزی‌شده برای سال ۱۴۰۲ در پردیسان را تجهیز بوستان‌های جنگلی در این منطقه دانست و گفت: چند مجموعه باغ و فضای سبز جنگلی در منطقه هشت قرار دارد که برنامه‌ریزی‌شده تا به بوستان شهری با قابلیت استفاده مردم تبدیل شود. 

مدیر منطقه هشت شهرداری قم تصریح کرد: این فضای سبز جنگلی، معبر، آب و برق و امکانات ندارد که در سال جدید این اقدامات اجرایی خواهد شد و فضای سبز جنگلی به فضای سبز شهری مورد استفاده مردم تبدیل می‌شود.

باشگاه خبرنگاران جوان قم قم

دیگر خبرها

  • عجیب‌ترین قتل امسال توسط یک مادر و دختر
  • لحظه پیوستن روباه مادر به توله‌اش در ولنجک تهران (فیلم)
  • حمید مطهری، تماشاگر ویژه بازی هوادار و پیکان
  • خداحافظی‌های بی پایان در غزه
  • قتل دلخراش مادر ۴۵ ساله به دست پسرش
  • قتل دلخراش مادر ۴۵ ساله به دست پسرش/ «پدرم حرف‌های بدی درباره مادرم می‌زد، آنقدر گفت تا باور کردم»
  • قتل دلخراش مادر جوان به دست پسرش | پدرم آنقدر بدگویی کرد که باور کردم مادرم...
  • قتل مادر در اثر بدگویی‌های پدر معتاد
  • (ویدئو) لحظه پیوستن روباه مادر به توله‌اش در ولنجک تهران
  • خداحافظی با پیاده‌رو‌های خاکی در منطقه پردیسان قم