روایتی از مصرف شیشه در ایام خانه تکانی
تاریخ انتشار: ۴ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۸۵۷۴۸۶
روایتی که در ادامه میآید، هشداریست در این روزها به کسانی که بی محابا افراد را برای تمیز کردن خانه با درون محفلشان راه میدهند، این داستان واقعیست: «همه چیز درست از نقطهای آغاز شد که پای کسی که نمیشناختمش برای تمیز کردن به خانه بازشد. نزدیک عید بود و من فرصت چندانی برای پیدا کردن کارگری که آشنایی با او داشتم نبود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بعد از چند روز پسر جوانی به خانه آمد، لاغر اندام اما سریع.
میتوانست یک دیوار خانه را در عرض چند ساعت رفت و روب کند، در عرض یک چهارم زمانی که هر فرد دیگری برای تمیز کردن خانه صرف میکرد.
نوبت به حمام خانه رسید درب را از پشت بست و نیم ساعت خبری از او نشد، درب را کوبیدم و بعد از چند دقیقه خودش از حمام خارج شد.
وارد حمام که شدم انگار ترکیبی از چند ماده مختلف به دماغم خورد سرفه کردم. میگفت ترکیب مواد شیمیایی برای تمیز کردن خانه است. گفتم باید درب را باز بگذارد تا دستگاه تنفسیش آسیب نبیند اما توجهی نکرد و نوبت بعدی تمیز کردن دستشویی بازهم درب را بست. دقیقا صدای فندک را حس کردم.
وقتی درب را ناگهان باز کردم پایپ را در دستانش مشاهده کردم. او مصرف کننده شیشه بود.»
شیشه چه علایمی دارد؟
شیشه اما بو ندارد، بهم ریختگی برای مصرفش هم کمتر است و به همین دلیل است که شاید کمتر کسی متوجه آن شود. شیشه اما میتواند فعالیت فرد را زیاد کند، سرعت کارهای روزمرهش را افزایش دهد و رضایت خاطر افراد را جلب کند اما به همان میزان توهم میآورد و خشونت.
یک روانشناس در این باره میگوید: ماده مخدر شیشه در دسته مواد مخدر روان گردان، قرار می گیرد و از خانواده آمفتامین هاست. مصرف آن سبب افزایش انرژی، تحرک و فعالیت، احساس لذت و افزایش سطح هوشیاری و توان بدنی در فرد معتاد می شود.
وی تاکید میکند: به همین خاطر است که فرد مصرف کننده بدلیل همین افزایش هوشیاری ممکن است بیست چهار ساعت هم بیدار بماند و هیچ واکنشی هم نداشته باشد.
مرجان محمدیان تاکید میکند: افرادی که شیشه مصرف می کنند، تغییر قدرت جسمانی زیادی در آنان دیده می شود که می توانند سخت ترین کارهای فیزیکی را که قبلا قادر به انجام آن نبودند، انجام دهند. دندان های این افراد تیره می شود بعد از گذشت زمان شروع به ریختن می کند.
ساعت خواب در این افراد به شدت کاهش پیدا می کند و دائما بیدار هستند و با کوچکترین حرکتی در اطرافشان بیدار می شوند. زیر چشم این افراد معمولا گود رفته است.
منبع: خبرفوری
منبع: اکوفارس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ecofars.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اکوفارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۸۵۷۴۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کافهنشینی، از ازل تا ابد
کم کم با منوی قهوهها و شیکها و کیکها آشنا شدهایم و دیگر نمیخواهیم «بامدیریت جدید» را از منو سفارش بدهیم. خلاصه که کافه شده بخش ناگسستنی روزها و شبهای ما و محلِ خاطرههای تلخ و شیرین،پس یحتمل برایمان جالب باشد که این کافه که امروز این مختصات را دارد از کجا پدید آمده و چه سیری را گذرانده تا امروزه به این کافههایِ ادایی و غیر ادایی در سطح کشور و جهان تبدیل شده.امروز و اینجا قرار است قطار تاریخ را به عقب ببریم و کمی در کافههای قدیمی سیر کنیم.اروپا و کافههای شورشی
وقتی ملت اروپا کمکم از خوابِ عمیق قرون وسطا بیدار شد و تلاش کرد با تولید علم، کمرِ کلیسا و آموزههای خرافی را بشکند، شروع کرد به مبارزه با نظامهای سلطنتی و کلیسایِ آن زمان؛ و این مبارزه از قشر تحصیل کرده و روشن فکر آغاز شد، این آدمها برای گپ و گفت و به اشتراک گذاشتن عقاید خود از مکانهایی استفاده میکردند و کنار هم جمع میشدند که رفته رفته به این محلها کافه گفته شد. به خصوص در جریان انقلاب کبیر فرانسه که جرقه انقلابهای لیبرالیستی و آزادیگرایانه اروپا بود، این اتفاق پررنگتر شد و بیشتر به رسمیت شناخته شد. کافیشاپها که در ابتدای امر بیشتر برای افراد متمول و برگزاری جشن و پایکوبی بود تبدیل به یک مکان ناب برای دورهمیهایِ سیاسی و جلسات اجتماعی شد.
کافه و پسا کرونا
پاندمی عجیب و غریب کرونا و آن سالهای تاریک، سبک زندگیمان را خیلی تغییر داد و همه چیز را به طرز غریبی آنلاین یا برخط کرد. کار کردنمان، درس خواندنمان، دیدارهایمان و تفریحاتمان همه به کلی مجازی شدند و ما ماندیم و یک صفحه پر نور که از داخلش باید کل زندگیمان را کنترل میکردیم، ما آن واکسنهای با برکت را زدیم و این ویروس منحوس رخت بربست اما همچنان یادگاریهایش برای ما باقی ماند. مثلا به صورت آنلاین کلاس برگزار کردن و دورکاری جزئی از زندگی خیلی از ما شد. حالا این روزها در دوران پسا کرونا به وفور و کرات شاهد کافههایی هستیم که اختصاصا برای همین کار تعبیه شدهاند و آدمهای زیادی که محل کار و کلاس و محل برگزاری مراسمات و قرارهای کاری و دوستانهشان همه و همه در این مکان صورت میگیرد. به نظر شما تا چند سال آینده کافهها چه تغییراتی میکنند؟
آغاز کافهنشینی در ایران
از آنجا که همیشه مرکز همه چیز برای پایتختنشینان است، حدود ۲۰۰ سال پیش اکثر شعرا و ادیبان در نصف جهان و پایتخت حکومتِ صفویان جمع میشدند و به نحوی اصفهان مهدِ هنر و فرهنگ و ادب ایران زمین بود، رفته رفته قهوهخانهها پدید آمد و محلی شد برای گرد هم نشستن شعرا و شعر خواندن و قهوه نوشیدن.و همین امر باعث به وجود آمدن سبکهایِ جدید در نظم فارسی شد. شاید برایتان جالب باشد که قهوهخانهها در آن زمان چه شمایلی داشتند اما باید بدانید این که جدیدا مد شده حیاط خانههای قدیمی را کافه میکنند امر جدیدی نیست و آن زمان قهوهخانه در فضای سرباز با حوض و باغچه بود و برنامههایی مثل نقالی و شاهنامهخوانی و قصهگویی و گاه روحوضی در آنجا اجرا میشد. توجه کنید که قهوهخانه فضایی کاملا مردانه بود.
نقطه عطف کافهنشینی در تاریخ ایران
با اشغال ایران توسط غربیها بعد از دوره قاجاریه، ظاهر قهوهخانههای ما هم تغییر کرد، انگلیسیها چای را وارد فرهنگ ما کردند و ایرانیهای قهوه خور را چای خور شدند. در این سالها کمکم کافهها پاتوق قشر فرهنگی و نویسندگان و شعرای ایرانی شد و کسانی مثل صادق هدایت، بزرگ علوی، سیمین دانشور، فروغ فرخزاد و … دورهم در کافهها جمع میشدند و درباره مسائل روز دنیا و بحثهای سیاسی و اجتماعی گفتوگو میکردند، کافهها بیشتر در مرکز شهر بود مثلا اگر سریال شهرزاد را دیده باشید یحتمل کافه نادری را خوب به خاطر دارید که فرهاد آن گردنبند مرغ آمین را بر گردن شهرزاد انداخت. آن کافه یکی از مهمترین کافههای آن دوران بود اما کافه و کافهنشینی هنوز آنقدر همه گیر نشده بود و خوانش اذهان عمومی از کافهنشینان افراد فرهیخته و روشنفکر و از ما بهتران بود.
کافهها در حال و هوای انقلاب
نمیدانم چرا اما انگار قهوه به اندیشههای انقلابی و جنجالی دامن میزند و پر و بالشان میدهد، کافهها همیشه نقش مهمی در جریانهای تاریخ معاصرمان داشتند از همان انقلاب فرانسه و اروپا بگیر تا انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ در ایران، همانطور که گفته شد بعد از ورود غربیها کافهها بیشتر پاتوق افراد فرهیخته و روشنفکر بود و تازه شمایل غربی پیدا کرده بود مثلا زنان پا به پای مردان در محافل میآمدند و خیلی اوقات در کافهها رقص و رقاصه و آوازهخوان وجود داشت، از این نظر افراد انقلابی آن زمان که پایبند به دین و شریعت بودند تصور مثبتی از کافهها در ذهنشان نقش نبسته بود و در جریان انقلاب اسلامی و دهههای بعد از آن اکثرا فرمهای مشخصی از افراد به کافهها رفت و آمد داشتند و در اذهان مردم هنوز کلیشه اینکه فقط این افراد به کافهها میروند وجود داشت.
کافه، پدیدهای همهگیر
در سالهای اخیر به خصوص از دهه نود به بعد استقبال و رفت و آمد مردم به کافهها به طرز عجیبی گسترش پیدا کرد، عوامل متعددی در این اتفاق سهیم بودند؛ مثل کوچکتر و تنگتر شدن خانه، ارتباط کمتر با خانواده و فامیل و ارتباط بیشتر با دوستان و در کل سبک زندگی غربی ما را وادار کرد که بیشتر به کافهها رجوع کنیم و برای تازه کردن دیدار دوستانمان و حتی مراسم و تولدها هم از این فضا استفاده کنیم، از آن طرف سرمایهداران فارغ از تخصص و ذوق فرهنگی و هنری و صرفا به دلیل سودآوری به ساخت و تاسیس کافهها روی آوردند و امروزه تقریبا در هر سبکی و در هر منطقه و شهری به تعداد موهای سرمان میتوانیم کافه پیدا کنیم.