Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «افکارنيوز»
2024-04-16@10:27:34 GMT

سردار آزمون: رکوردهای علی دایی «قلبی» است

تاریخ انتشار: ۵ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۸۶۴۶۷۲

سال‌های سال بعد، در لابه‌لای تمام خاطرات تاریخی فوتبال ایران، همه پنج‌شنبه شب اسفندماهی را به یاد می‌آورند که در آن یک سردار فاتح ایرانی آنچنان فضا را شکافت و توپ را وارد دروازه حریف کرد که تبدیل به قهرمان شد. تاریخ ایران و روسیه وجه اشتراک مشترکی دارند و حالا بزرگترین وجه اشتراک‌شان «سردار آزمون» است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

همیشه ایرانی‌ها به قهرمان‌هایشان افتخار می‌کنند. در تاریخ ایران همواره نبردها، قهرمان‌ها را مشخص کرده‌اند. جنگ شمشیر و نیزه و سپر، جنگ توپ و تفنگ. جنگ موشک و تانک، اما این جنگ و این سردار برای ما یادآور جنگ «توپ و دروازه» خواهد بود. گاهی فوتبال مثل یک موسیقی سلیس و روان است. شبیه یک رگه زیبایی از انرژی نامرئی که می‌تواند برای ما حتی خاطره‌انگیزتر از جنگ‌های بزرگ تاریخ باشد. گاهی قصه‌های فوتبال ایران را نسل‌ها، هیجان‌انگیزتر از قصه‌های جنگ تعریف می‌کنند. هنوز وقتی خوره‌های فوتبال درباره گل‌های دایی به چلسی در آن شب تاریخی لیگ قهرمانان حرف می‌زنند، گوشه چشم‌شان برق می‌زند. حالا، اما یک تصویر به یادماندنی دیگر هم برای‌مان ثبت شده. آن ضربه سر زیبای سردار در بازی پنج‌شنبه شب مقابل فنرباغچه و بعد آن سماجت ادامه‌دار برای زدن گل دوم. فارغ از همه این تصاویر، اما یک چیز بیشتر و بیشتر در تاریخ ماند. اینکه سردار آزمون توانست حتی رکورد علی دایی را جابه‌جا کند. تا پیش از این شهریار با ۶ گل زده به عنوان گلزن‌‍‌ترین ایرانی تاریخ اروپا مطرح بود و حالا نام سردار آزمون را بالاتر از او می‌گذاریم؛ با ۸ گل زده. بعد از درخشش فوق العاده سردار ایرانی در لیگ اروپا، گفت‌وگویی ویژه با این بازیکن داشتیم... 
گلم زلاتانی بود؟ نمی‌دانستم
دقیقه ۳۷ بازی. انگار کفش پای سردار در می‌آید. زنیت در حمله است. سردار مجبور می‌شود بیرون از محوطه جریمه روی زمین بنشیند تا بند استوکش را ببندد. در این لحظه توپ روی دروازه ارسال می‌شود. سردار خیزی شبیه خیز‌های ویران‌کننده زلاتان برمی‌دارد. در چشم به‌هم‌زدنی او روی هواست. کسی باورش نمی‌شود. سردار در یک حالت نامتعادل با بغل سر و به شکل ماهرانه‌ای دروازه فنرباغچه را باز می‌کند (اینجا ببینید). گل او شبیه گل‌های زلاتانی است. وقتی از آزمون در این باره سؤال می‌کنیم، لبخندی می‌زند و می‌گوید: «گلم شبیه گل‌های زلاتان بود؟ راستش نمی‌دانستم و دقت نکرده بودم. قبل از گل، بند استوکم باز شده بود و می‌خواست از پایم دربیاید. مجبور شدم روی قوس ۱۸ قدم بنشینم و آن را ببندم ولی حواسم به توپ بود. هر لحظه ممکن بود ارسال کنند. اصلاً نمی‌دانم آن لحظه کامل بند استوکم را بستم یا نه. فقط دیدم توپ ارسال شد و باید بدوم. توپ کمی بالا بود و می‌دانستم باید بیشتر از حالت عادی بپرم. مدافع حریف شرایط بهتری داشت و موقعیت به نفع او بود ولی بلند شدم و با بغل سر زدم. بعد از گل هم، چون سرعتم زیاد بود به زمین افتادم ولی روی هوا دیدم توپم گل شد. لحظه خوب، اما سختی بود.» 
دوست ندارم فقط بگویند سردار
اگر فکر می‌کنید این پایان نمایش سردار روی پرده بود کاملاً اشتباه می‌کنید. قبل از آن او یک گل ساخته بود ولی مثل سربازی می‌ماند که انگار مأموریتش هیچ‌وقت به پایان نمی‌رسد. زنیت بازی رفت را یک بر صفر به فنرباغچه باخته بود. در بازی برگشت با گل سردار زنیت با دو گل جلو افتاد، اما تیم ترکیه‌ای یک گل زد. این یعنی حذف زنیت و صعود فنرباغچه. استرس در گازپورن آره‌نا حاکم شد، اما آن سردار ایرانی یک مأموریت تمام نشده داشت. در دقیقه ۷۶ یک بار دیگر هیجان به این ورزشگاه برگشت. آزمون در یک صحنه با سماجت زیاد توپ را از جلوی پای مدافع فنرباغچه قاپید. کسی نفهمید دقیقاً چه شد. صحنه آنقدر تند اتفاق افتاد که برای دیدن مهارت سردار باید چند بار آن را جلو و عقب می‌کردید. او توپ را گرفت و به تور دروازه چسباند تا یک‌تنه تیمش را به مرحله بعدی لیگ اروپا برود. سردار مکثی می‌کند و این‌طور جواب می‌دهد: «این حاصل کار همه تیم بود و دوست ندارم بگویند فقط سردار پاس گل داد و گل‌ها را زد. ما یک تیم هستیم.» او درباره آن صحنه می‌گوید: «من به عنوان فوتبالیست یک چیز را یاد گرفته‌ام؛ تا لحظه آخر باید مبارزه کرد. با اینکه مدافع فنرباغچه جلوتر از من بود می‌خواستم توپ را بگیرم و چیزی جز این در سرم نبود. از قدرت بدنی‌ام استفاده کردم و خدا را شکر توانستم توپ را بگیرم و تبدیل به گل کنم.» 
گل‌هایم را به «سرزمینم» تقدیم می‌کنم
دو گل یک پاس گل. طبیعتاً سردار ستاره مرحله یک‌شانزدهم نهایی لیگ اروپا بود. او، اما این گل‌ها را به چه کسی تقدیم می‌کند؟ جواب آزمون این است: «گل‌هایم را به سرزمینم تقدیم می‌کنم. به مردم کشورم.» حالا همه از سردار تعریف می‌کنند. او نشان داد مرد مبارزی است و هیچ‌گاه ناامید نمی‌شود. رسانه‌های اروپایی بالاترین نمره را برای آزمون در نظر گرفتند و رسانه‌های کشور هم به تعریف و تمجید از این ستاره جوان پرداختند. آزمون ادامه می‌دهد: «حس خوبی است وقتی گل می‌زنید. راستش من در آن لحظه خدا را شکر می‌کنم که برای تیمم مثمرثمر بازی کردم. همیشه تلاش کرده‌ام برای شادی دل هواداران فوتبال بازی کنم. خوشحالم دل مردمم را در این شرایط شاد کردم. همین‌طور باید از هواداران زنیت تشکر کنم. این گل‌ها را به آن‌ها هم تقدیم می‌کنم. حمایت خوبی از من داشتند.» 
رکورد علی‌آقا قلبی است
سردار با دو گلی که زد، رکورد علی دایی را در اروپا شکست. حالا نام او در صدر گلزنان ایرانی در سطح قاره قرار می‌گیرد. ۸ گل. گل‌هایی که وارد دروازه تیم‌های بزرگی شده است از جمله بایرن‌مونیخ و اتلتیکو مادرید. نمی‌دانیم آیا ممکن است بعد از سردار هم این اتفاقات شیرین تکرار شود یا نه؟ وقتی از او درباره شکستن رکورد دایی می‌پرسیم، بدون اینکه مکثی کند جواب می‌دهد: «علی‌آقا که بزرگ ماست و همیشه به او ارادت ویژه‌ای دارم. رکورد علی‌آقا یک رکورد قلبی است و در قلب همه ما ایرانی‌ها حک شده است. هیچ‌وقت در زندگی‌ام به رکورد و این‌طور چیز‌ها فکر نکرده‌ام. فقط و فقط خواستم دل مردم را شاد کنم. خیلی خوشحالم می‌توانم نقش کوچکی در این زمینه داشته باشم. در یک جمله من برای دل مردمم بازی می‌کنم نه برای رکوردها.» او حرف‌‎های خود را این‌طور تمام می‌کند: «البته رسیدن به چنین رکوردی قطعاً برای هر بازیکنی افتخار است. خوشحالم که به آن رسیده‌ام ولی تمرکزم را روی چنین چیزی نمی‌گذارم. در ادامه مسابقات هم فقط و فقط به این فکر می‌کنم که ان‌شا‌الله بتوانم برای زنیت و برای تیم ملی کشورم مفید باشم.» 
مثل روس‌ها از سردار حمایت کنید
سردار آزمون بار دیگر نشان داد چه بازیکن توانمندی است و می‌تواند در میادین بزرگ سرنوشت یک بازی را رقم بزند. بعد از بازی او به دوربین روسی گفت وقتی حمایت می‌شود این‌گونه می‌درخشد. پیام او شاید برای بعضی از ایرانی‌ها بود. یک سال گذشته برای سردار سخت گذشت. انتقاد‌ها از طرف عده‌ای بالا گرفت و حتی کمر به نابودی این بازیکن بستند. تمام حرف آزمون این بود که نیاز به حمایت دارد تا بدرخشد. روس‌ها همه‌جوره پشت او ایستادند و بار دیگر مشخص شد حمایت چقدر می‌تواند باعث شکوفایی یک بازیکن شود. بی‌شک روس‌‎ها می‌توانند یک الگوی خوب برای ایرانی‌ها باشند.

 

منبع: افکارنيوز

کلیدواژه: فوتبال ایران و روسیه ایران زیبایی انرژی فوتبال ایران چلسی لیگ قهرمانان برق بازی علی دایی کفش زمین سربازی استرس شکر شادی قلب تیم ملی دوربین علی دایی سردار آزمون بازیکن تیم ملی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۸۶۴۶۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

لژیونر والیبالی که می‌خواهد همبازی سردار آزمون شود

میلاد عبادی پور بازیکن ۳۰ ساله سال ۲۰۲۳ از میلانو ایتالیا به اورال روسیه آمد. او نه تنها به یکی از بازیکنان کلیدی تیم تبدیل شد، بلکه یک چهره برجسته در کل مسابقات قهرمانی لیگ روسیه نیز است. ملی پوش والیبال ایران در بین ده گلزن برتر سوپرلیگ قرار دارد.

میلاد عبادی پور در گفتگو با BO Sport از دوستی اش با سردار آزمون ستاره فوتبال ایران، اولین دیدارش با ولادیسلاو بابکویچ و پاسپورت لهستانی اش صحبت کرد.

میلاد، اولین بار در سال ۲۰۱۷ به اوفا دعوت شدی. چرا آن پیشنهاد را رد کردی؟

قرار بود اولین فصلم را خارج از ایران بگذرانم. دلیل خاصی نداشت، چون من از ایتالیا، لهستان و ترکیه هم پیشنهاد داشتم و اسکرای لهستان را انتخاب کردم. مسابقات قهرمانی روسیه بسیار دشوار است، از بسیاری جهات با سایر لیگ‌ها متفاوت است و سبک خاص خود را دارد.

اوفا را چطور تجربه کردید؟

خیلی شگفت زده شدم، همه چیز را دوست دارم. در اینجا می‌توانید هر آنچه را که نیاز دارید پیدا کنید و در عین حال مثل یک کلان شهر بزرگ نیست. از این نظر اوفا شبیه ارومیه شهر من در ایران است. با این حال، یک تفاوت وجود دارد. در ارومیه دمای هوا ۳۰ درجه زیر صفر نیست و زمستان‌ها هم آنقدر طولانی نیست.

زمستان با یخبندان و بارش برف همراه بود. آیا این برای شما غیرعادی بود؟

در ایران هوا قطعا متفاوت است. شهر من هم نزدیک کوه قرار دارد، ولی دمای هوا به ندرت به زیر منفی پنج می‌رسد. در موارد نادر، ممکن است در شهرم دمای هوا تا منفی ده برسد، اما این اتفاق سالی یک بار رخ می‌دهد. در کل در کشور من باران و برف کمتری می‌بارد.

اوفا یک منطقه مسلمان‌نشین است. چقدر مذهبی هستی و اینجا به مسجد می‌روی؟

من به دین خود احترام می‌گذارم و در کل به همه ادیان احترام می‌گذارم، زیرا برای مردم بسیار مهم است. وقتی به اورال نقل مکان کردم از این موضوع مطلع بودم. هر هفته مسابقات به صورت فشرده برگزار می‌شود و شما مدام در حال پرواز هستید و خانواده نیز وجود دارد. مطلقاً زمانی برای شناخت بهتر مردم و فرهنگ شهر باقی نمانده است. باور کنید یا نه، در طول فصل پیش فصل من حتی وقت نداشتم در شهر قدم بزنم. برنامه من این بود. سه روز تمرین - یک روز استراحت - سه روز تمرین.

زادگاه شما ارومیه را اغلب پایتخت والیبال ایران می‌نامند. چرا؟

صرفاً به این دلیل که مردم ارومیه عاشق والیبال هستند و با والیبال زندگی می‌کنند. اگر در خیابان‌های ارومیه قدم بزنید خیل عظیمی از مردم در حال بازی والیبال هستند. در آلمان یا انگلیس، همه سمت فوتبال می‌روند، ولی در ارومیه والیبال بسیار محبوب است. در روسیه پسرانی را می‌بینم که در خیابان هاکی و فوتبال بازی می‌کنند و در ارومیه ورزش شماره یک والیبال است و من آن را خیلی دوست دارم. به محض گرم شدن هوا، افراد در هر سنی بیرون جمع می‌شوند و شروع به بازی می‌کنند. این باحال است!

والیبالیست شدنت را مدیون چه کسی هستی؟

پدرم والیبال بازی می‌کرد، عمویم نیز والیبالیست بود و همه دوستان من همیشه والیبال بازی کرده اند. وقتی ۱۰-۱۲ ساله بودم فوتبال هم بازی می‌کردم، ولی باید تصمیم می‌گرفتم والیبال را انتخاب کنم یا بسکتبال. با حضور در پایتخت والیبال ایران، چقدر احتمال دارد که بسکتبالیست موفقی شوم؟ پنج درصد نه بیشتر و در والیبال شانسم بیشتر بود. مربیان باتجربه در ارومیه زیاد هستند و وقتی استعداد می‌بینند به او کمک می‌کنند و به همین خاطر والیبال را انتخاب کردم.

ورزشکار مورد علاقه شما در کودکی چه کسی بود؟

- در کودکی همه برنامه‌های ورزشی را که از تلویزیون پخش می‌شد تماشا می‌کردم - فوتبال، والیبال، بسکتبال. من می‌خواستم از هر ستاره چیز‌های جدیدی یاد بگیرم. عاشق نواک جوکوویچ، رافائل نادال، لبران جیمز و کریستیانو رونالدو هستم. میل آن‌ها به پیشرفت، توانایی آن‌ها برای ارائه بهترین عملکرد در شرایط سخت و نشان دادن شخصیت بالا و کلاس بالای بازی شان ستودنی است. من هرگز نخواستم مثل آن‌ها باشم، چون مهم این است که خودت باشی. می‌توانم به خودم بگویم من دیمیتری موزرسکی را دوست دارم و می‌خواهم مثل او بازی کنم! اما چگونه می‌توانم موزرسکی شوم وقتی او از من خیلی بلند‌تر است. می‌توانم به خودم بگویم می‌خواهم مانند ویلفردو لئون باشم، اما باز هم ما کاملاً متفاوت هستیم. من مانند او فیزیک بدنی قدرتمندی ندارم، اما من می‌توانم مانند آن‌ها سخت کار کنم و با داده‌هایی مانند خودم بهترین بازیکن شوم.

سه ورزشکار را نام ببرید که از تماشای آن‌ها در تلویزیون لذت می‌برید؟

کریستیانو رونالدو او ۳۸ سال دارد و یک بازیکن قدر در زمین است. هر سال می‌شنویم که رونالدو تمام شده است، ولی کریستیانو خودش را نشان می‌دهد و بهتر از ۲۵ ساله‌ها بازی می‌کند. این دیوانگی است. شماره دو لبرون جیمز است. عملکرد باورنکردنی او شما را مجبور می‌کند NBA را دنبال کنید. او یک هیولا است. نیکولا یوکیچ. هم یک هیولا است. وقتی آن‌ها را در زمین می‌بینید، نمی‌توانید یک ثانیه هم به چیز دیگری فکر کنید، چون هر ثانیه آن‌ها می‌توانند چیز خاصی را نشان دهند. من نواک جوکوویچ را هم دوست دارم. کاری که او انجام می‌دهد باورنکردنی است.

در ایران با والریو ورمیلیو بازی کردید. چه چیزی از او به یاد دارید؟

او پسر خیلی خوبی است. او در فصلی که سعید معروف به کازان رفت به تیم من آمد. من تحت تاثیر نحوه کار والریو در تمرینات قرار گرفتم و این که چگونه بازیکنان جوان را مدیریت می‌کند. آن زمان والریو دیگر جوان نبود، اما همیشه تمام تلاشش را می‌کرد.

برخورد بازیکنان جوان ایرانی با ستاره‌های اروپایی که ذهنیت و فرهنگ متفاوتی دارند چگونه است؟

با احترام، من نمی‌دانم مردم روسیه و سایر نقاط جهان در مورد مردم ایران چه فکر می‌کنند، اما می‌توانم به شما اطمینان دهم که ما با مهمانان و خارجی‌ها بسیار گرم رفتار می‌کنیم. وقتی بازیکنان باتجربه‌ای مانند والریو یا لوکاش زیگادلو به ایران آمدند خیلی خوب با آن‌ها رفتار شد و بازیکنان جوان نیز خیلی به آن‌ها احترام گذاشتند. علاوه بر این، والریو و لوکاش رفتار بسیار خوبی نسبت به کشور من داشتند، آن‌ها واقعا دوست داشتند با ما بازی کنند.

زندگی در اروپا چگونه شما را تغییر داد؟ چه عادت‌هایی در خود ایجاد کردید؟

فکر نمی‌کنم زیاد تغییر کرده باشم. تغییر شخصیت دشوار است. شاید برخی جزئیات تغییر کنند. مثلا در ایران مردم خیلی دوست دارند با ستاره‌ها شوخی کنند. وقتی من در اروپا هستم، مردم ممکن است این شوخی‌ها را درک نکنند و عصبانی شوند و این باید در نظر گرفته شود. وقتی در ایتالیا یا روسیه هستم، نمی‌توانم مانند ایران رفتار کنم. اینجا آداب و رسوم متفاوتی وجود دارد، فرهنگ متفاوتی دارد و این باید درک شود.

شما برای مدت طولانی در لهستان بازی کردید، فصل گذشته را در ایتالیا گذراندید و اکنون در روسیه هستید. درباره لیگ‌های این کشور‌ها صحبت کنید. کدام بهتر است؟

مسابقات قهرمانی ایتالیا و لهستان کم و بیش شبیه هم هستند. برخی می‌گویند ایتالیا ستاره‌های بیشتری دارد، اما چه تیمی اکنون قهرمان لیگ قهرمانان می‌شود؟ چرا باشگاه‌های لهستانی، پروجا و سایر تیم‌های ایتالیایی را در تورنمنت‌های اروپایی شکست می‌دهند؟ سطح والیبال در لهستان بالاست، اما من نمی‌توانم این مسابقات را با روسیه مقایسه کنم. شرایط اینجا متفاوت است. پرواز‌های طولانی و خسته کننده انرژی زیادی می‌گیرد و شما در مقابل بازیکنان قدبلند و قدرتمند قرار می‌گیرید. برای موفقیت در لیگ روسیه، باید مثل لئون باشید. تصور کنید ولادیسلاو بابکویچ مقابل شما ایستاده است. با او چه خواهی کرد؟ چگونه جلوی او را بگیریم؟ در لهستان، بعد از یک مسابقه می‌توانید بعد از دو تا سه ساعت در خانه باشید و زمان بیشتری برای ریکاوری دارید. در روسیه، هر سفر انرژی زیادی می‌گیرد، این موضوع روی آمادگی بازیکنان تاثیر دارد.

با چه کسانی در تیم دوست شدی؟

همه آن‌ها بهترین دوستان من هستند. چنین چیزی وجود ندارد که کسی با یک یا دو بازیکن جایی برود. اگر جایی به رستوران می‌رویم، همه با هم می‌رویم. اگر بعد از بازی وقت استراحت داشته باشیم دور هم جمع می‌شویم. اورال جو بسیار دوستانه‌ای دارد. وقتی می‌بریم با هم هستیم، وقتی می‌بازیم هم همینطور. قبل از اینکه به کشور جدیدی بروید، اغلب کلیشه‌های مختلفی به ذهن می‌رسد، اما در مورد روسیه، ترس‌ها بیهوده بود. استقبال بسیار گرمی از من شد، باشگاه تمام تلاشش را می‌کند تا من روی والیبال تمرکز کنم.

الان خانواده‌تان با شما هستند؟

من دو ماه اول را تنها زندگی کردم، چون باید مسائل مربوط به مدارک همسر و فرزندم را حل می‌کردم، اما حالا با هم هستیم. ما منتظریم تا هوا در اوفا گرمتر شود و بتوانیم بیشتر به پارک‌ها برویم و پیاده روی کنیم. وقتی بیرون دمای هوا منهای ۲۰ است، نمی‌خواهید سلامت یک کودک ۱۰ ماهه را به خطر بیندازید و زمان زیادی را بیرون از خانه بگذرانید. اگر او مریض شود، من ممکن است مبتلا شوم و کل تیم ممکن است از من رنج ببرند.

در المپیک گذشته زیر نظر ولادیمیر آلکنو کار کردید. چه چیزی از او به یاد دارید؟

متاسفم که زیاد با آلکنو کار نکردم. دوست داشتم بیشتر از او یاد بگیرم. او یک مربی افسانه‌ای است و نه تنها در روسیه، بلکه در سراسر جهان شناخته شده است. همه در دنیای والیبال آلکنو را می‌شناسند. آلکنو فقط چند ماه با ما کار کرد، اما تجربه بسیار ارزشمندی بود. تیم، او را می‌پرستید. همراه با او در ایران توماسو توتولو نیز بود. یک مربی در دو ماه چه چیز‌هایی را می‌تواند تغییر دهد به خصوص در تیم ملی؟ اما آلکنو کار بزرگی کرد و خیلی چیز‌ها به ما یاد داد. از او و توتولو تشکر می‌کنم که در آن لحظه به تیم ایران کمک کردند.

آیا به نظر شما کسب سهمیه المپیک بر اساس رنکینگ هدف واقع بینانه‌ای برای ایران است؟

اگر بخواهیم در رده‌بندی صعود کنیم، باید در ۸ بازی از ۹ بازی باقیمانده پیروز شویم و رقبای اصلی خود را در لیگ ملت‌ها شکست دهیم. به عنوان مثال در هفته اول با صربستان، ایتالیا، کوبا و آرژانتین دیدار خواهیم داشت و همه این تیم‌ها هم برای راهیابی به المپیک تلاش می‌کنند و همگی بسیار قوی هستند. با این حال، اگر می‌خواهید به المپیک بروید باید بهترین‌ها را شکست دهید.

سال گذشته لیگ ملت‌ها را از دست دادی. چرا؟

زمانی که در میلان بازی کردم مصدوم شدم، بنابراین لیگ ملت‌ها را از دست دادم و بعد با تصمیم مربی نتوانستم به مسابقات مقدماتی راه پیدا کنم.

والیبال در ایران رواج دارد، اما ورزش شماره یک فوتبال است.

فوتبال نه تنها در ایران، ورزش شماره یک است بلکه در کل جهان نیز همین‌گونه است. من منچستریونایتد را دوست داشتم، چون کریستیانو در آنجا بازی می‌کرد زمانی که مسی و رونالدو مقابل هم بازی می‌کردند عاشق لالیگا بودم. الان آنقدر والیبال وقتم را می‌گیرد که وقت نمی‌کنم فوتبال را دنبال کنم. در زمستان رقابت‌های باشگاهی است و در تابستان با تیم ملی مسابقه می‌دهید.

سردار آزمون فوتبالیست ایرانی مدت‌ها در روسیه بازی می‌کرد و می‌گفت والیبالش خوب است.

سردار دوست خوب من است و می‌توانم در مورد او چیز‌های زیادی به شما بگویم. او انسان بزرگی است، یک ورزشکار بزرگ که دستاورد‌های زیادی کسب کرده و در دوران حرفه‌ای خود به دستاورد‌های زیادی خواهد رسید. فکر می‌کنم زمانی که او در روسیه بازی می‌کرد، می‌شد استعداد او را دید. اتفاقاً او در واقع والیبال را هم خوب بازی می‌کند. روزی دور هم جمع می‌شویم و با هم بازی می‌کنیم. تیم فوتبال ایران مقابل تیم والیبال ایران. یک نیمه فوتبال، یک نیمه والیبال و سپس نتایج را جمع می‌کنیم و می‌بینیم که چه کسی بهتر است.

سردار می‌گوید ۳۰ اسب دارد. آیا این درست است؟

سردار اهل منطقه‌ای در ایران است که مردم‌شان عاشق اسب و اسب دوانی هستند؛ و اگر گفته ۳۰ اسب دارم باور کنید درست است. حتی اگر بگوید ۱۰۰ اسب دارم، من باور می‌کنم، چون آن‌ها را خیلی دوست دارد.

آیا به مسابقات اسب دوانی علاقه دارید؟

همانطور که قبلاً گفتم شهر من پایتخت والیبال است. مردم اسب سواری می‌کنند، اما دیوانه آن نمی‌شوند. حالا اگر با آن‌ها درباره والیبال صحبت کنید، میلیون‌ها داستان خواهید شنید. در مورد من، من می‌توانم اسب سواری کنم، اما خیلی مشتاق آن نیستم.

مشخص است که برای آسان‌تر کردن زندگی، پاسپورت لهستانی دریافت کرده اید. وقتی به روسیه رفتید، انتقادات زیادی شنیدید؟

من روزنامه نمی‌خوانم. مطمئنم که ورزشکاران مرا درک می‌کنند. این زندگی ماست. ما با پیشرفت حرفه‌ای خود باشگاه را تغییر می‌دهیم. امروز اینجا هستیم، فردا در کشور دیگری هستیم. فرض کنید کسی در لهستان ممکن است بگوید: چرا به روسیه رفتید؟ و سپس از ترکیه، ژاپن یا لهستان پیشنهادی دریافت خواهم کرد و مردم روسیه شروع به نوشتن برای من خواهند کرد: تو چه جور آدمی هستی، چگونه می‌توانی ما را ترک کنی؟

می‌گویند محبوب‌ترین خودرو در ایران پژو است. ماشین تو چیست؟

من هم پژو دارم، اما در ایران خیلی کم ماشین می‌رانم. در تابستان حداکثر چند هفته را در خانه سپری می‌کنم و هیچ فایده‌ای ندارد که پول زیادی را برای یک مرسدس بنز یا چیز‌های لوکس خرج کنم. شما می‌توانید با تاکسی به تمرینات تیم بروید و در باشگاهی که بیشتر سال را در آن می‌گذرانم ماشین‌های خوبی برایم تهیه می‌کنند.

اگر سه روز در ایران وقت داشته باشید، برای درک فرهنگ کشورتان رفتن به کدام شهر‌ها را توصیه می‌کنید؟

ما شهر‌های زیادی با قدمت دو هزار ساله داریم که شاید زیباترین و بزرگترین آن‌ها اصفهان باشد. با ماشین چهار تا پنج ساعت از تهران فاصله دارد. در این شهر مکان‌هایی وجود دارد که قدمتی حدود ۴ هزار ساله دارند. با حضور در آنجا، قطعاً با فرهنگ ایرانی عجین خواهید شد.

دیگر خبرها

  • عکس| واکنش سردار آزمون به حمله قلبی ایوان اندیکا
  • (عکس) استوری سردار آزمون پس از حمله قلبی بازیکن رم
  • آخرین وضعیت قلب «اندیکا» همبازی سردار آزمون
  • واکنش سردار آزمون به حمله قلبی ایوان اندیکا + عکس
  • واکنش آزمون به حمله قلبی بازیکن رم
  • (عکس) استوری قشنگ سردار آزمون برای سلامتی بازیکن رم
  • واکنش آزمون به حمله قلبی بازیکن رم + عکس
  • شوک در سری آ؛ همبازی سردار آزمون سکته کرد + عکس
  • اتفاق شوکه کننده برای هم تیمی سردار (+عکس)
  • لژیونر والیبالی که می‌خواهد همبازی سردار آزمون شود