«خدامحوری» حضرت زهرا(س) را «امّ ابیها» و دلارام امیرمومنان(ع) کرد
تاریخ انتشار: ۷ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۸۹۷۶۶۴
عضو هیئت علمی دانشگاه هنر در تشریح فلسفه جریان سازی سبک زندگی فاطمی(س) در طول تاریخ، گفت: مقام بالا و ظرفیت نورانی حضرت صدیقه(س) از خدامقصدی ایشان ریشه می گیرد، محوری که در تمدن سازی بشدت به آن نیاز داریم.
خبرگزاری شبستان، گروه اندیشه: به مناسبت فرا رسیدن سالروز ولادت حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها و به منظور بررسی مولفه های سبک زندگی فاطمی(س) که می توان از آنها در حوزه تمدن سازی بهره برد با حجت الاسلام والمسلمین «علی سرلک»، عضو هیئت علمی دانشگاه هنر، مدرس حوزه و دانشگاه گفت وگویی داشته ایم که مشروح آن تقدیم حضورتان می شود:
وجود چه عنصر و مولفه ای در سبک زندگی فاطمی(س) باعث شده این سبک در طول تاریخ حیات و پویایی داشته باشد و علی رغم گذشت 14 قرن هنوز بتواند جریان سازی کند و پایه ای برای ساخت تمدن نوین اسلامی باشد؟
از مهمترین مسائلی که در سبک زندگی فاطمی(س) باید به آن توجه کرد این است که مقصد حضرت زهرا(س) خدا است و این خدامحوری و خدامقصدی، بسیاری از رفتارها و مواضع ایشان را تبیین کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از این رو، اگر حضرت زهرا(س) را منهای این نگرش بفهمیم و بدون آن به سبک زندگی شان دست بیابیم، قطعاً به بسیاری از ابهامات و حتی تناقضات برمی خوریم اما وقتی بدانیم این هدف متعالی یعنی جلب رضای خدا محور سیره ایشان بوده آنگاه درک خواهیم کرد که چرا دختری، همسری و مادریِ حضرت صدیقه کبری (سلام الله علیها) چنین جریان ساز بوده است.
برای مثال اینکه رسول خدا(ص) در شعب ابیطالب و آن شرایط سخت محاصره اقتصادی، به حضرت زهرا(س) «امّ ابیها» می گفتند به دلیل خدامحوری ایشان است، به عبارت دیگر، این تعبیر بلند که خاستگاه آن وحی است برگرفته از ظرفیت عظیم، نورانی و ربّانی در فاطمه زهرا(س) است که از خدامقصدی شان ریشه می گیرد.
آیا در نقش همسری و مادری و یگانه بودن وجه الگویی آن حضرت(ع) نیز همین خصیصه یعنی خدامحوری تاثیر داشته است؟
بله، اینکه امیرالمومنین(ع) که با همه مشکلات دنیا خم به ابروی شان نمی آوردند، می فرمایند: با دیدن فاطمه(س) همه غصه هایم برطرف می شد هم قطعاً به دلیل دل بریدن حضرت صدیقه(س) از دنیا و اتصال به خدا بوده است که چنین دلارام مولای متقیان(ع) بودند.
همچنین است در رابطه مادر و فرزندی و حتی فراتر از آن در ارتباط حضرت(ع) با همسایگان؛ اینکه ایشان شب تا صبح مشغول به عبادت هستند و وقتی امام مجتبی(ع) می پرسند: چرا شما فقط همسایگان را دعا می کنید؟ و حضرت(س) در پاسخ می فرمایند: «اول همسایه بعد خانه» بی تردید از منبعی الهی سرچشمه می گیرد منبعی که پیامبر(ص) درباره آن فرمودند: به قدری درباره همسایه سفارش شده که گمان کردم همسایه از انسان ارث می برد.
لذا این خدامحوری باعث شده تا برکات وجود مقدس حضرت زهرای مرضیه(س) در نقش های دختری، همسری، مادری، همسایگی، فامیلی و ... جلوه های فوق العاده ای داشته باشد.
آیا راهی به تاسی از این سبک زندگی وجود دارد و می توان به برخورداری از جلوه هایی از آن امیدوار بود؟
ما در سبک زندگی وقتی می توانیم از این نورانیت الهام بگیریم، که بدانیم معنای زندگی فاطمی(س) چه بوده است؟ که یک معنا بیشتر نداشته جز خدامحوری، چنان که ایشان از خود به «کنیز خدا» تعبیر کرده اند.
همین خدامحوری باعث شد وقتی خواستند با تحلیل دقیق از شرایط زمانه موضع گیری تند سیاسی داشته باشند در خطبه آتشین خود در مسجدالنبی(ص) در ابتدا به خط ارتباطی با خدا اشاره کردند و فرمودند: «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، کَلِمَةٌ جَعَلَ الْاِخْلاصَ تَأْویلَها، وَ ضَمَّنَ الْقُلُوبَ مَوْصُولَها»، این یعنی ایشان در بحرانی ترین شرایط هم به ضرورت خدامحوری تاکید و تصریح داشته و به آیندگان یادآور شده اند که در عین پیشرفت های مادی و فناورانه اگر بخواهند به رشد واقعی دست بیابند راهی جز این ندارند.
چنین محور و مقصد چه رهاوردی برای حضرت زهرا(س) داشته است؟
رهاورد این سبک از زندگی آن است که همه اولیاء و انبیای الهی مقابل مقامات آن حضرت(ع) سر تعظیم و تکریم فرود آورده اند و در زیارتنامه شان می خوانیم که خدا قبل از آنکه ایشان را بیافریند، مورد آزمون قرارشان داد و این یک حقیقت قدسی است لذا امام عسکری(ع) می فرمایند: «ما حجت خدا بر مردم هستیم و مادرمان فاطمه(س) حجت خدا بر ما».
این جایگاه قدسی می تواند به خوبی این جلوه های تاریخ ساز سبک زندگی فاطمی(س) را نشان دهد.
مقام معظم رهبری در بیانیه «گام دوم انقلاب» بر ضرورت تمدن سازی و مسئله سبک زندگی تاکید کرده اند آیا می توان از سبک زندگی فاطمی(س) برای تحقق این اصول در گام دوم بهره برد؟
تمدن های گوناگونی در طول تاریخ بروز و ظهور داشته و بعد افول و سقوط کرده اند، باید توجه داشت تمدن سازی کاری عظیم است و باید پایه های محکم و حساب شده داشته باشد، اگر بنا است اسلام به تمدن متناسب با خود دست بیابد (تا کنون مجال آن به معنای درست کلمه یعنی جریان سازی در سطح کلان محقق نشده است) باید پایه اساسی و معیار خود را داشته باشد.
تمدن اسلامی به ابدیت یعنی حتی فراتر از تاریخ نظر دارد، این مهم در نگاه و سیره حضرت زهرا سلام الله علیها فراوان به چشم می خورد، چیزی که حضرت زینب(س) هم در کاخ یزید به آن اشاره کرده و فرمودند: والله تو نمی توانی ما را به فراموشی بسپاری. این سخن ناشی از نگاه در مقیاس ابدیت است که حتی تاریخ برای هدف گیری آنها قامتی کوتاه دارد.
به عبارت دیگر، تمدن باید فراتر از زمان و مکان به عناصر تشکیل دهنده خود روی بیاورد. اگر خدامحوری که اساس و بنیان سبک زندگی فاطمی(س) است در تمدن سازی مبنا قرار گیرد آنگاه انسان در جایگاه اصلی خود قرار گرفته و از انسان متمدن، جامعه متمدن خلق می شود.
این همان تبلور «الله جلّ جلاله» است؛ یعنی اگر خدا آرزوی آرزومندان قرار گیرد تمدن بزرگ شکل می گیرد که هیچ چیز نمی تواند پایه آن را فرو بریزد.
این مهم سرلوحه اولیای الهی بوده اگرچه ما به معنای واقعی به تمدن اسلامی نرسیده ایم اما به فرهنگ ناب شیعی دست یافته ایم که بعد از 1400 سال همچنان زنده و پویا است.
معنویت و اخلاق در سبک زندگی فاطمی(س) چه جایگاهی دارد و الهام از آن چقدر به ما در تحقق گام دوم انقلاب کمک می کند؟
معنویت و اخلاق در معماریِ تمدن اسلامی نقش بندکشی و بُتن ریزی را دارد و عبارت است از فضای سالمی که انسان ها در انتخاب مسیر خود در آن تنفس کرده و ریه های شان را به آلودگی ها و سموم مبتلا نمی کنند، اساساً قصه اخلاق و معنویت بستر سالم و زمینه مساعدی است که می تواند سبب جوانه زدن بذرها شود.
لذا اگر افراد یک جامعه از معنویت و اخلاق دور شده و به سمت هوس ها و عهدشکنی رفته و اهل فریب، کم فروشی و امثال آن شوند، این جامعه جهنم مجسم می شود.
این یعنی اخلاق و معنویت شرط لازم و ضروی است که فضا را به سمت خدای متعال سوق می دهد و بی اخلاقی در مقابل آن حتی اگر به لحاظ فکری و علمی هم دستاورد داشته باشیم، ما را دچار انحطاطی بزرگ می کند.
چه نوع معنویتی را می توان از سبک زندگی فاطمی(س) برای رشد و فلاح جامعه الهام گرفت؟
به نظر می رسد معنویت هم در رونق عبادات و مناسک است و هم در رونق بازار مناجات و هم در حفظ حرمت آحاد جامعه مثل محترم دانستن بزرگان و توسعه ابنیه و ...؛ اخلاق هم عبارت است از مناسبات اعتمادبرانگیز انسانی که در بهره گیری متقابل از توانمندی های یکدیگر دارند.
اساساً الگوگیری از سیره اولیاء بدون اخلاق و معنویت ناممکن است، در برخی روایات است که برخی مدعیان تشیع برای دیدار حضرات معصومین(ع) می رفتند اما ائمه(ع) آنها را به حضور نمی پذیرفتند، چون پایبندی لازم را به معنویت و اخلاق نداشتند.
سیره اولیای الهی در سبک زندگی کسانی جاری می شود که اهل معنویت و اخلاق باشند گویی شرط لازم برای شبیه شدن به سبک زندگی فاطمی(س) عنصر معنویت و اخلاق است.
پایان پیام/9
منبع: شبستان
کلیدواژه: خبرگزاری شبستان استان بوشهر حضرت زهرا س ظریف بیانیه گام دوم انقلاب مجلس دولت شبستان خبرگزاری سبک زندگی فاطمی س حضرت زهرا س
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۸۹۷۶۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رونق کنسرتها تهدید یا فرصت؟
هفته گذشته در همین صفحه گفتوگویی با محمد گلریز، خواننده باسابقه موسیقی سنتی داشتیم که فضای برگزاری کنسرتها را ماهیتا در دست مافیای موسیقی میدانست. با یک مرور اجمالی بهراحتی میتوان دید که این مسأله شکلی جدی در اجرای کنسرت در کشور دارد. زیرا از میان اجراهای متعدد درصد کمی از اجراها به موسیقی سنتی ایران اختصاص داشته است. بر همین اساس در این گزارش نگاهی میکنیم به وضعیت نامناسب موسیقی پاپ و رواج گسترده آن و عدم حمایت کافی از موسیقی اصیل ایرانی.نگاه سهلانگارانه به موسیقی پاپ
سهلگیری نسبت به موسیقی پاپ چه در تولید آلبوم و چه کنسرت از دهه ۷۰شروع شده و در سال گذشته و وقایع پس از اغتشاشات سال ۱۴۰۱ و قهر بخشی از هنرمندان از اجرای برنامه با توجیههای سیاسی سرعت گرفت و امروزه دیگر اثری از سختگیریهای فنی و محتوایی دهه ۷۰ نیست و در نتیجه آثار ضدفرهنگی در قالب موسیقی پاپ در سالنهای کشور اجرا میشود که همزمانی آن با ماه مبارک رمضان بخشی از جامعه را نگران و ناراضی کرده است.پس از وقایع موسوم به زن، زندگی، آزادی و تحریم برنامههای هنری توسط اپوزیسیون و برخی از هنرمندان که تحت تأثیر تهدیدات اپوزیسیون حاکم بر هنر اتفاق افتاد مسئولان فرهنگی کشور بهجای اینکه سراغ هنرمندان اصیل رفته و از فرصت پیشآمده برای بازگرداندن هنرمندان اصیل موسیقی به صحنه استفاده کنند، سعی کردند با سهلگیری اعطای مجوز آن دسته از فعالان موسیقی را که پیشتر بهخاطر سطح پایین تولیدات اجازه برگزاری کنسرت نداشتند به موسیقی برگردانند. اتفاقا این ترفند در کوتاهمدت جواب داد و بهسرعت گروههای موسیقی پاپ برای برگزاری کنسرت با هم مسابقه گذاشتند تا جایی که در سال ۱۴۰۲ رشد بیسابقهای را در برگزاری کنسرت در کشور شاهد بودیم.رشد فراوانی کنسرتها به نوروز و ماه رمضان هم کشیده شد و برای اولینبار نه فقط ماه مبارک رمضان از تعداد کنسرتها نکاست، بلکه با رشد بیرویه کنسرتها در جایجای کشور مواجه بودیم؛ رشدی که بهصورت محسوسی فضای معنوی ماه رمضان را تحت تأثیر قرار داد، درحالیکه در طول صدها سال جامعه ایرانی تلاش کرده که با استفاده از قالب موسیقی، فضای مناجات و معنویت را در ایام مبارک رمضان گسترش دهد. سؤال این است که آیا مدیریت فضای نوروزی موسیقی همزمان با رعایت مقتضیات معنوی و عقیدتی ممکن نبوده است؟
عدم تعارض موسیقی خوب با ماه مبارک رمضان
نقد برگزاری کنسرت در ماه مبارک رمضان به این معنی نیست که موسیقی و قالب امروزی اجرای آن به نام کنسرت در تعارض با معنویت باشد، موسیقی تعارضی با معنویت نهفقط ندارد، بلکه یکی از عرصههای ترویج معنویت است، برخلاف تصور رایجی که در صدساله گذشته رایج شده و برخی فقهای شیعه واژه موسیقی را فقط به موسیقی بزمی اطلاق کردهاند انواع مختلف موسیقی از لحاظ کاربرد وجود دارد که بخش مهمی از آن در خدمت معنویت است بهخصوص که موسیقی آوازی اساسا در خدمت مذهب و معنویت بوده و بسیاری از گوشههای موسیقی آوازی موسوم به سنتی برگرفته از آیینها و مناسک مذهبی است.در بخشی از مناطق کشور مانند لرستان، کردستان، استانهای جنوبی خراسان و...ازموسیقی بهعنوان بخشی از مناسک و آیینهای دینی و مذهبی استفاده میشود، نگاه عرفا و حکمای قدیم به موسیقی نیز حاکی از این است که نهفقط موسیقی را وسیله لهو و لعب نمیدانستهاند بلکه آن را در خدمت معنویت و سیر و سلوک معنوی میدانستند.
موسیقی از منظر حکمای شیعی
حکیم شیعه ابنسینا در کتاب اشارات، یکی از راههای مطیع کردن نفساماره نسبت به نفس مطمئنه برای استیلا بر قوای تخیلی و وهمی علاوه بر عبادت مقرون به تفکر را آهنگ و موسیقی خوش و جذاب که قوای نفس را جذب کند، دانسته است. این امر موجب میشود کلمات مفیدی که با آن آهنگ ادا میشود در نفس نفوذ کند.ملاصدرا دیگر متفکر شیعی هم درخصوص موسیقی از مفهوم «سماع باطنی» (شنیدن درونی) یاد میکند.این سماع از نظر او میتواند پنج حس باطنی را بگشاید و موجب درک جهان نامحسوس با حواس ظاهری شود. به عقیده او حقیقت موسیقی همین شنیدن صدای ظاهری «ساز» نیست، بلکه در اصل استماع خطاب «الست بربکم» است. ملاصدرا به شنونده نسبت به بیتوجهی به این سماع هشدار میدهد و معتقد است شنونده باید بیواسطه از حق بشنود و بر این عقیده است هنگام استماع موسیقی درواقع خداوند با انسان حرف میزند، نه موسیقیدان.از سوی دیگر بخشی از موسیقی ایرانی در شقوق مختلف آن مختص به ماه مبارک رمضان است، بهگونهای که میتوان بخشی از موسیقی ایرانی را بهعنوان موسیقی رمضان در نظر گرفت که هوشنگ جاوید در کتاب موسیقی رمضان در ایران بخشی از این گنجینه عظیم هنری را جمعآوری کرده که نشاندهنده ظرفیت عظیم موسیقی در گسترش معنویت در این ماه مبارک بوده است.
جای خالی موسیقی معنوی در کنسرتها
با وجود این، ظرفیت عظیم هیچوقت این گونه از موسیقی که سراسر حکمت، معرفت و معنویت است در قالبهای جدید عرضه مانند کنسرت نیامده، چراکه اساسا این قالب در اختیار بخش خصوصی است و اغلب برای اهداف اقتصادی برگزار میشود. هرچند در دهههای ۶۰ و۷۰ این اهداف هنری و فرهنگی بود که برخی فعالان را به برگزاری موسیقی سوق میداد اما امروزه تهیهکنندگان و سرمایهسالاران هستند که حرف اول را میزنند لذا اگر حمایت نهادهای دولتی نباشد، نمیشود انتظار داشت موسیقی معنوی و آیینی در قالب کنسرت و به مخاطب عام ارائه شود.
موسیقی خوب؛ قالب، موضوع یا کیفیت
دردهه گذشته با توجه به اینکه نهادها و فعالان انقلابی حوزه موسیقی بدون پیشینه کافی وارد این حوزه شده بودند موضوع و محتوای اشعار را مبنای تشخیص موسیقی خوب از بد قرار دادند. درحالی که با توجه به ماهیت موسیقی در سبکهای مختلف تنها توجه به موضوع و محتوای ترانهها نمیتواند مقیاس ارزشگذاری خوبی باشد، بلکه این سبکهای موسیقی هستند که کیفیت اثر یک قطعه موسیقی برمخاطب را مشخص میکنند. علاوه بر تقسیمبندی امروزی موسیقی به کلاسیک، پاپ، راک،جزو... تقسیمبندیهایی در موسیقی کلاسیک و اصیل نیز هست مانند موسیقی عامهپسند، بزمی، حماسی، آیینی و... که مختصات ساختاری این موسیقیها و زیباشناسی خاص آنها باعث شده به محتوایی خاص گره خورده و دراختیار آن قرار گیرند.
نهادهای انقلابی بیتوجه به ماهیت موسیقی
بهرغم اینکه در ۱۰سال گذشته با وسعت بیسابقهای انواع موسیقی موسوم به پاپ بهخصوص نوعی از موسیقی الکترونیک موسوم به ترنس بهخاطر سهولت تولید توسط برخی از نهادهای انقلابی مورد استفاده قرار گرفته است، این نوع از موسیقی بهخاطر خاستگاه و سیر تطورش گنجایش پرداختن به مفاهیم معنوی را ندارد. از سوی دیگر هرکدام از سبکهای موسیقی به شرط داشتن کیفیت لازم، آهنگساز، نوازنده، خواننده و ترانهسرای متبحر، معتقد و آشنا به مبانی هنر و حکمت دینی میتواند اثری معنوی تولید کند؛ لذا مسأله کیفیت هنری نیز بسیار مهم است. پس به شرط استفاده از سبکهای متناسب موسیقی، تولید اثر معنوی وابسته به بهکارگیری عوامل معتقد، متخصص و توانمند است. با کمال تأسف امروزه اغلب موسیقی تولید شده در کشور در سبک پاپ و بدون حداقلهای کیفی است، تا جایی که بسیاری از کنسرتهای امروزی بدون هیچ نوع ارزش هنری برگزار شده و حتی در شبکههای اجتماعی مورد تمسخر مخاطبان هنرشناس قرار میگیرد. در چنین بلبشویی که اغلب کنسرتها از هرگونه معیار ارزشگذاری خالی هستند مجوز برگزاری کنسرت در شبهای ماه مبارک رمضان میتواند مجوز به تخریب فضای معنوی جامعه باشد.
عوارض فرهنگی سهلگیری به موسیقی پاپ
با وجود ناسازگاری سبکهای مدرن موسیقی ازجمله موسیقی پاپ با فرهنگ ایرانی ــ اسلامی با توجه به اتصال فرهنگی رسانهای کشورهای جهان به یکدیگر و تأثیرات تهاجم فرهنگی چنددهساله نهفقط در ایران بلکه در هیچ کجای جهان گریزی از موسیقی مدرن غربی بهخصوص سبک پاپ وجود ندارد اما حداقل در بخش موسیقی قانونی و رسمی کشور میشود با تقریر قوانین و معیارهای فنی و محتوایی از عوارض این نوع موسیقی کاست. معیارهایی که هم ناظر بر کیفیت ساختاری و هم ناظر بر محتوای ترانهها باشد و از عوارض فرهنگی، اجتماعی و تمدنی این آثار بکاهد. در دهههای ۶۰ و۷۰ سختگیری بیش از حدی در حوزه موسیقی و ترانه در صداوسیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در جریان بود.بخشی از این سختگیریها بهخصوص در محتوای اشعار، سلیقهای و حاصل برداشتهای شخصی بود؛ ولیکن بخش مهمی از آن سختگیریهای هنری و فنی بود که ساختار ترانهها و موسیقی تولیدی را دارای کیفیت خاصی کرده بود. نتیجه این سختگیری تولید آثار ماندگار و نسل موسیقیدانان و شعرای بزرگ پس از انقلاب شد که توانستند در زمان دفاعمقدس و پس از آن موسیقی فاخر انقلابی و دینی ایران را راهبری کنند اما در اواخر دهه ۷۰ با هدف جذب بخشی از مخاطب که مشتری موسیقی تولیدی موسوم به لسآنجلسی شده بود سهلگیری حداقلی در اعطای مجوز به خوانندههای پاپ جوان و کمسابقه اعمال شد و کمکم در دهههای ۸۰ و ۹۰ اغلب معیارهای فنی و محتوایی بهجز ممیزیهای سیاسی و تا حدودی اعتقادی بهکنار گذاشته شد.
وقتی موسیقی به زبان فارسی آسیب میزند
موسیقی پاپ رایج امروزی که هیچگونه ممیزی فرهنگی بر آن اعمال نمیشود، در وهله اول با شکستن قواعد زبان و استفاده از جملات و اصطلاحات غلط به بهانه عامیانهبودن، زبان و ادبیات فارسی را که میراث تمدنی ماست، هدف قرار داده است. با توجه به اینکه انسان با ابزار زبان میاندیشد، توسعه و غنای زبان به رشد تمدنی میانجامد و برعکس تضعیف و انحطاط در زبان به انحطاط تمدنی خواهد انجامید.در وهله دوم موسیقی پاپ امروزی با تخریب فنون شعری کهن ایرانی میراث مهم ادبی ایران را که شامل صنایع بیانی و بدیعی است، در معرض نابودی قرار میدهد. بهطور مثال قافیه در شعر فارسی یکی از مهمترین شاخصههای بیبدیل محسوب میشود که حتی در شعر عرب نیز به اندازه شعر فارسی سختگیرانه و دارای دقت و ظرافت نیست. قافیه نسبت مستحکمی با موسیقی شعر دارد و با تکرار و از طریق شنیدار به نسل بعد منتقل میشود. ترانهسرایان موسیقی پاپ امروز با بیتوجهی به قواعد قافیه این میراث مهم شعری را در معرض نابودی قرار دادهاند. همچنین است صنایع بیانی و بدیعی دیگر؛ چراکه ترانههای غلط و فاقد صنایع ادبی به تضعیف سلیقه ادبی مخاطب میانجامد و در طولانیمدت هر کلام موزونی را میتواند به جای شعر و ترانه جا بزند؛ چراکه تنها شاخصه باقیمانده در ترانه امروزی وزن است که آن هم نه طبق قواعد عروضی، بلکه به تقلید از شعر غربی برمبنای وزن هجایی استفاده میشود.
پشت پا به میراث کهن موسیقی
از حیث ریتم ملودی و سازبندی نیز موسیقی پاپ امروزی با کنار نهادن قواعد موسیقایی هزارانساله بشری که بر اساس نیازهای ذهنی، جسمی و روانی بشر رشد کرده و شکل یافته، در حقیقت به دوران بدویت در موسیقی برگشته و بهاصطلاح در حال اختراع مجدد چرخ است؛ چراکه ملودیها و ریتمها بهصورت بدوی خلق میشود و تنها استفاده این سبک از موسیقی از پیشرفتهای تمدنی، استفاده از نرمافزارها و ابزارهای الکترونیک جدید است. به کنار نهادن قواعد و علم موسیقی کهن که حاصل چند هزار سال تجربه، پژوهش و فلسفه بشری است، باعث خلق آثاری شده که میتواند از لحاظ روانی و عصبی-حرکتی به مخاطب آسیبهای جبرانناپذیری بزند، همچنین با توجه به فقدان محتوای معنوی، ادبی و هنری، نهتنها به رشد معنویت در مخاطب کمکی نمیکند، بلکه او را دچار پریشانیهای ذهنی، سطحینگری و دوری از حالوهوای عرفانی و دینی نیز میکند.
وظیفه دولت در قبال سبکهای گوناگون موسیقی
موسیقی در کشور نهفقط بر اساس دکترین خاصی که توسط متفکری معتقد به تمدن ایرانی ــ اسلامی طراحی شده، اداره نمیشود، بلکه حتی پژوهشهای تطبیقی نیز در اختیار مدیران نیست یا اگر هست وقعی به آن نمینهند. در اغلب کشورهای دارای دغدغه فرهنگی و تمدنی حتی در کشورهای مدرن اروپایی دولت در قبال موسیقی کلاسیک و بومی از یک طرف و موسیقی پاپ و عامهپسند از طرف دیگر دو نوع سیاست متفاوت دارد. دولتها از موسیقی کلاسیک و بومی حمایت و پشتیبانی مالی و زیرساختی میکنند و نسبت به موسیقی عامهپسند به تسهیلگری میپردازند؛ به این معنی که در اعطای مجوز و فراهمکردن زمینه فعالیت به این گروهها قواعد آسانتری وضع میکنند اما باید دقت کرد که در اغلب کشورها، دولتها هزینهای برای موسیقی عامهپسند و غیرهنری نمیکنند. در ایران متأسفانه به واسطه برخی نیازهای کوتاهمدت این موازنه برعکس اتفاق افتاده است. دولت در خصوص موسیقی اصیل ایرانی فقط به اعطای مجوز و تقنین قوانین میپردازد ولی در خصوص موسیقی پاپ با توجه به اینکه تولید این نوع موسیقی آسانتر است، به سفارش و حمایت میپردازد. میزان سرمایهگذاری نهادهای انقلابی مانند بسیج، حوزه هنری و...در خصوص ترویج موسیقی پاپ در قالب گروههای سرود مساجد و مدارس در ۱۰سال گذشته بیسابقه است. همچنین نهادهای انقلابی به بهانههای مختلف انقلابی و مذهبی، به سفارش آثار موسیقی پاپ با موضوعات مناسبتی میپردازند که معمولا آثار ماندگاری نیست و پس از چندی فراموش میشوند؛ در حالی که اگر همین سرمایهگذاری در حوزه موسیقی اصیل صورت گیرد، میتواند آثار ماندگاری را رقم بزند. همین امر باعث تضعیف اقتصاد موسیقی اصیل شده و امکان برگزاری کنسرت توسط اغلب هنرمندان این عرصه را به صفر رسانده و در مقابل موسیقی پاپ هم از طریق جذب حمایتهای دولتی و هم با تبلیغات و برگزاری کنسرت از گردش مالی خوبی برخوردار بوده و هر روز بیشتر به معیارها و ممیزیها بیتوجهی میشود.