دو شهید انقلاب که نام همدان را پر آوازه کردند
تاریخ انتشار: ۱۱ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۹۴۲۵۶۵
شهیدان دیباج از آن دسته مبارزان سیاسی زمان پهلوی بودند که از همه چیز خود برای رسیدن به حق و حقیقت و تعالی اسلام گذشتند و با شهادت مظلومانه خود نامشان را در تاریخ انقلاب همدان ثبت کردند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از نافع، عزمشان را جزم کرده بودند و تنها با نام و توکل بر خدا میخواستند با خفقان و تاریکی ظلم و ستم بجنگند تا جغرافیای آزاداندیشی و آزادزیستن را در آسمان زندگی مردم این سرزمین رسم کنند، میخواستند جان بدهند و به آسمان بروند و ستاره شوند تا راه را برای دگران روشن کنند، آنقدر روحشان بزرگ شده بود که تحمل جسم زمینی را نداشتند و هر لحظه در شوق پر کشیدن بیتابی میکردند، میخواستند آنقدر اوج بگیرند تا تاریکی ها را در روشنای زلال پروازشان محو کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دو برادر انقلابی روزگاری در این شهر زندگی میکردند اما دغدغه مردم و مظلومیت اسلام را داشتند و برای نجات دین خدا و مردم زجرکشیده شبانهروز فعالیت میکردند و تمام سختیهای و شکنجههای ساواک را تحمل کردند زیرا معتقد بودند راهی که انتخاب کرده و طی میکنند هرگز در پیچ و خم تاریخ گم نخواهد شد و از خون ریخته شده آنها هزاران سرباز برمیخیزد و این راه سخت را رفتند و شهید شدند آن هم مظلومانه و شدند شهدایی که نام خود را در تاریخ انقلاب ایران و همدان ثبت کردند.
و امسال به مناسبت چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی، این دو برادر به پاس رشادتها و ایثارشان شدند شهدای شاخص سال 97 و سالمان متبرک شد به یاد و نام آن دو عزیز.
برای شناخت بیشتر این دو شهید به سراغ خانواده دیباج رفتیم و با برادر آنها به گفتوگو نشستیم.
آقای دیباج گفت: سیدرضا متولد 1327 و و سید حسین متولد 1330 بود که با هم سه سال اختلاف سنی داشتند اما هر دو در حدود سن ۲۳ سالگی دستگیر شده و پس از مدت کوتاهی در زندانهای رژیم پهلوی به درجه شهادت نائل آمدند.
وی افزود: مقطع دبیرستان را در مدرسه ابن سینا (رضا شاه سابق) با نمرات ممتاز در رشته خودشان که ریاضی بود، گذراندند.
بعد از دیپلم بلافاصله در کنکور قبول شدند و سیدرضا در رشته روانشناسی که خیلی علاقه به علوم انسانی داشت در شیراز دانشگاه پهلوی سابق قبول شد که در زمان دستگیری سال آخر دانشگاه بود.
برادر این دو شهید گفت: سید حسین هم ابتدا رشته فیزیک را خواند و بعد از آن رشته مهندسی دانشگاه پلیتکنیک امیرکبیر را انتخاب کرد که زمان دستگیری سال آخر دانشگاه بود.
وی با بیان اینکه پدرمان روحانی بود و ما یک خانواده مذهبی داشتیم، هر دو شهید به جلسات و فعالیتهای اعتقادی و اخلاقی بسیار علاقمند بودند، ادامه داد: آنها سر منشاء یکسری حرکتهای فرهنگی- سیاسی بودند و با مبارزان مختلفی چون صالح مدرسهای، آقای اکبری، اشراق، آزادیان و کسایی حشر و نشر داشتند و جلسات متعددی را در خانهها برگزار کرده و شخصیتهای مختلف کشوری را برای سخنرانی دعوت می کردند.
دیباج اضافه کرد: با رفتن به دانشگاه وارد یک فضای بزرگتری برای فعالیت سیاسی و فرهنگی شدند و با وجود اینکه مسائل حفاظتی را رعایت میکردند تا بهانه دست رژیم ندهند متاسفانه سیدرضا با یک گروه ۴۰ نفره که از مذهبیهای شیراز بودند و با آنها ارتباط داشته و با هم جلسات دورهای داشتند و مرتبط با آیت الله حائری و دستغیب بودند لو رفته و دستگیر شدند.
وی افزود: سیدرضا متوجه لو رفتن شده بود، به همدان آمد و خانوادهاش را در همدان گذاشت و گفت ترم اخر هستم باید برگردم شیراز، بچهها را به شما میسپارم و در دوم مرداد سال 51 به منزل پدری ما هجوم آورده و برادرم را دستگیر کردند.
برادر شهیدان دیباج گفت: بعد از بردن سید رضا، خانواده ساواک همدان، ساواک تهران، شهربانی زندان عادلآباد شیراز، زندان قصر و اوین همه و همه را سر زدیم ولی متاسفانه هیچ رد و اثری از سید رضا نبود که نبود.
وی با اشاره به اینکه سید رضا را بعد از دستگیری از همدان به شیراز میبرند چون پرونده مربوط به آنجا بوده و تیمهایی از همدان و تهران به شیراز میروند، یادآور شد: آقای کمانگر، آرش و آرمان که بازجو و متخصص در تخلیه اطلاعات بودند سید رضا را تحت سختترین شکنجهها قرار میدهند و سید رضا در زیر فشارهای روحی، روانی و فیزیکی به شهادت میرسد و بلافاصله جنازه به تهران منتقل و دفن می شود و به لحاظ مدت زمان کوتاه حضور ایشان در زندان شیراز کسی از او خبر نداشت.
دیباج به شهید سید حسین اشاره و خاطرنشان کرد: سید حسین چون مادر داغ سیدرضا را دیده بود و پدر هم بیتابی میکرد علیرغم رعایت خیلی مسائل دو بار دستگیرشد اما بعد از مدتی آزادش میکردند تا اینکه در دانشگاه پلیتکنیک بهانهای دست مامور ساواک داده و بین او و مامور نگهبان آنجا برخوردی صورت میگیرد و خود به خود سیدحسین در این قضیه وارد شده و مأموران متوجه میشوند؛ سید حسین به همدان آمد و بعد از آن ماجرا در نیمههای شب مسلحانه به خانه ما ریختند و همه ما را بصورت اسیر نگه داشتند.
وی افزود: سیدحسین را دستگیر کردند و مادرم خیلی مقاومت میکرد و نمیگذاشت که او را ببرند و حتی در کوچهها دنبال او رفت و با تمام توانش فریاد میکشید به شکلی که تمام همسایگان بیرون آمده و نگاه میکردند و بالاخره سید حسین را بردند و ما هم از ایشان مطلع نبودیم و مانند سید رضا برای پیدا کردن او همه جا را گشتیم.
دیباج یادآور شد: یک بار من به همراه پدر به شهربانی کل تهران رفتیم و افسر نگهبان از ما پرسید برای چه آمدید اینجا و ما گفتیم که آمدیم ببینیم فرزند حاج آقا کجاست؟ ما را به اتاقی کنار حیاط بزرگ بردند و یک مأمور ساواک پیش ما آمد و از ما دائم سوال میکرد و ما را سینجین میکرد.
وی ادامه داد: بعد از آن یک هفته وقتی به هنرستان آمدم، مدیر هنرستان که خیلی به رژیم وابسته بود من را به دفتر مدرسه احضار کرد و گفت تو کی هستی؟ گفتم دیباج هستم بعد گفت دیباج تویی خوب برو سر کلاست.
برادر شهیدان دیباج بیان کرد: بعدها در اسناد ساواک که اطلاعات سپاه در اختیار من گذاشت، در یک گزارش دیدم که از طرف ساواک برای مدیر مدرسه دستور آمده بود که این دیباج به همراه پدرش به دنبال برادرش است او را تحت نظر و تعقیب گذاشته،ممکن است به خاطر برادرش انتقامی بگیرد.
وی با بیان اینکه در مورد وضعیت سید حسین به ما هیچ چیزی نگفتند ولی در مورد سیدرضا به ما گفتند که شناسنامهاش را باطل کنید اما اجازه برگزاری مراسم را ندارید، گفت: پدرم همیشه میگفت این دو پسرم مظلومانه شهید شدند واقعا مظلومانه.
دیباج خاطرنشان کرد: حسین هشت روز بعد از دستگیری براثر شکنجه شدید به اغما رفته و در بیمارستان تهران به شهادت رسیده بود. ما تا پس از پیروزی انقلاب خبری از او نداشتیم. بعد از انقلاب در اسناد موجود درمرکز اسناد ملی متوجه شدیم که در قطعه 33 دفن هستند و به همراه مرحوم پدرم رفتیم و آن ردیفهایی که قبرهایی بود مشخص کردیم سنگ قبر گذاشتیم و متوجه شدیم که سایرشهدای مبارز از جمله گروه ابوذر، رضاییها، گلسرخی و گروههای چپ و راست و هفت نفری که در ارتفاعات اوین تیرباران شده بودند هم آنجا دفن هستند.
وی ادامه داد: زمانی که ازبه موزه عبرت رفته و عکس سید حسین را دیدم به من گفتند مانند شهدای شما، ۳۰۰ شهید دیگر هم هستند که به خانوادههایشان اطلاعاتی از شهادتشان داده نشد.
این برادر شهید تصریح کرد: برادران من واقعا بچههای خوب، اهل مطالعه و بااخلاق و صاحبنظری بودند و از نظر علمی سطح بالایی داشتند، سیدرضا همیشه میگفت آرزوی تشکیل یک حکومت اسلامی را حتی در یک روستای کوچک دارم، دوست دارم عدالت در آنجا باشد.
وی خاطرنشان کرد: شهدا در راهی که قدم می گذارند با شناخت و بصیرت خودشان بوده در حالی که میتوانستند این راه را انتخاب نکرده و به زندگی دنیوی خود ادامه دهند اما از همه چیز گذشتند زیرا هدف و مسیر راهشان همان حقیقت بود و ان شا الله که ما قدردان شهدا باشیم و راه آنها را ادامه دهیم.
انتهای پیام/
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۹۴۲۵۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گرامیداشت یاد و خاطر سردار شهید حجازی در دلگان
به گزارش خبرگزاری صدا وسیمای مرکز سیستان وبلوچستان، فرمانده سپاه دلگان در این مراسم با اشاره به تلاش ها و خدمات ارزنده آن شهید به نظام و انقلاب گفت: سردار شهید سیدمحمد حجازی سرباز مخلص انقلاب و نظام، و فردی دلسوز، متعهد و مطیع امر رهبری بود که با خدمت در عرصه های مختلف به نظام، انقلاب و آرمان های آن پایبند بود.
سرهنگ حسین حق جو افزود: آن شهید با داشتن نبوغ فکری، مدیریتی و توانمندی در سازماندهی نیروها جزو اولینها بودند.
وی تصریح کرد: سردار شهید حجازی به نحو بسیار خوبی در دوران کوتاه جانشینی نیروی سپاه قدس، آرمانهای حضرت امام راحل، رهبر معظم انقلاب، حاج قاسم و شهدای جبهههای مقاومت را در عمل دنبال کردند.
وی گفت: تفکر بسیجی یکی از مشخصات بارز این شهید بزرگوار بود که در تمامی سالهای خدمت و در مسئولیتهای مختلف بهویژه در جبهه مقاومت، آن را حفظ و اشاعه داد.
سرهنگ حسین حق جو افزود: رشادت های وصف ناپذیر سردار سید محمد حجازی در نبرد با استکبار جهانی و عوامل خود فروخته نظام سلطه در منطقه، بی شک تمامی جبهه کفر را به ستوه آورده بود.