پایان بیطرفی، آغازجنگ آب
تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۹۷۱۷۵۴
دیروز در جشنواره «نیرو و رسانه» در بخش سرمقاله، سرمقاله «محمد جواد روح» دبیر ارشد تحریریه »ماهنامه مدیریت سبز« در شماره دوم این ماهنامه به عنوان سرمقاله برتر شناخته شد.
سرمقاله محمد جواد روح در این ماهنامه به شرح زیر است:
ندادن رای اعتماد به نخستین وزیر پیشنهادی نیرو، جدی بودن چالش های زیست محیطی ایران را به رخ کشید؛
پایان بیطرفی، آغازجنگ آب
جا ماندن بحث برانگیز حبیب اله بیطرف، وزیر پیشــنهادی نیرو از قطار کابینۀ دوازدهم، بســیاری از فعالان صنعت آب و برق، رســانه ها و حتی کارشناسان و ناظران سیاسی را شگفت زده کرد؛ وزیری که کارنامه و عملکرد مناسبی از دوران وزارت خود برجای گذاشته بود و عموم متخصصان این حوزه، او را «بهترین گزینه» و «نقطۀ امید» برای بازگشــت به دوران فعال و پررونق صنعت آب و برق میدانســتند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با این حال، این اتفاق نیفتاد و بیطرف از میان آرای ۲۸۸نمایندۀ حاضر در جلسۀ رای اعتماد، فقط ۱۳۳رای کسب کرد. یعنی تقریبا ۲۰رای کمتر از محمد آذری جهرمی،
وزیر ۳۶ســالۀ ارتباطات که معرفی او، با جنجال های رســانه ای و حتی امنیتی همراه شــده بود.
اما چرا بیطرف، به رغم آنکه مخالفتها با معرفی او، حداقل درون مجلس، پررنگ نبود؛ چنین آرای پایینی کســب کرد؟ یکی از اصلیترین دلایل این اتفاق را باید در جدیتر شــدن بحرانهای زیســت محیطی، به ویژه مســئلۀ آب در جامعۀ امروز ایران یافت؛ بحرانی که شــاید ۲ دهۀ قبل و آن زمان که وزارت نیرو به سدســازی و وزارت جهاد کشاورزی به خودکفایی در تولید محصولات مختلف افتخار می کردند، این چنین ملموس و محسوس نبود و آثار و تبعات آن، سیاستمداران و رسانه ها را متاثر نمی کرد.
این در حالی است که امروز، بازخورد تصمیم های دیروز و واقعیت ها بی رحمتر از همیشه رخ نموده اند؛ واقعیت هایی که بیرحمی آن را حبیب اله بیطرف، با تمام وجود لمس کرد و رضا اردکانیان نیز ناگزیر از دست و پنجه نرم کردن با آنهاست.
این یک واقعیت است که بیش از نیمی از مناطق ایران، امروزه با بحران آب مواجه هستند. استانهایی همچون خوزستان، آذربایجان شرقی و غربی، اصفهان، سمنان، چهارمحال و بختیاری، فارس و... نه تنها با بحران کم آبی مواجه هستند، بلکه از سیاست های دولت هم فارغ از آنکه رئیس دولت، خاتمی باشد یا روحانی یا احمدی نژاد، ناراضی اند.
در واقع، مسئلۀ آب و همچنین محیط زیست در ایران امروز، آشی است که همۀ دولت های پس از انقلاب و حتی در مواردی قبل از انقلاب، با هم آن را پخته اند و در نتیجه، هم شور و هم بی نمک از آب درآمده است. هم خوزستان از این بحران ناراضی است و هم اصفهان. جالب آنکه هم مناطقی که در آنها سدسازی شده، ناراضی اند و هم مناطقی که حتی از توسعۀ دولتی، هنوز هم نصیبی نبرده اند.
اگرچه وضعیت کنونی و دغدغۀ آب، بحرانی ملی و حتی فراملی است که نمی توان یک نفر یا حتی یک دولت را در آن متهم کرد، اما این بحران به قدری عمیق و برای رای دهندگان و نمایندگان مجلس آنچنان ملموس شده است که اگر کسی ردپایی هم در بروز آن داشته
باشد ، قطعا نمی توان از او گذشت.
جنگ آب، واقعیتی ملموس در شهرهای ایران
اینکه امروز از «جنگ آب» در نقاط مختلف دنیا و به ویژه خاورمیانه سخن رانده می شود، یک پیشبینی دربارۀ آینده نیست؛ بلکه واقعیتی ملموس و مربوط به امروز است که نه تنها میان ایران و عراق و ترکیه و افغانستان، بلکه بین خود ایرانیان و استانها و مناطق مختلف
کشور نیز آغاز شده است. مجموعۀ مخالفت هایی که از استان های مختلف در جریان بررسی صلاحیت وزیر پیشنهادی نیرو با بیطرف صورت گرفت، بیش و پیش از آنکه او را در قالب مسیحی تصویر کند که به دلیل گناه عمومی به صلیب کشیده می شود، سرنای آخرالزمانی را
می ماند که نفیر آغاز جنگ آب مناطق ایران در آن دمیده شد.
رابطۀ آب و رای اعتماد
اما این واقعیت، شاید تا زمانی که بیطرف از راهیابی به دولت بازماند، برای سیاستمداران حرف های ملموس نبود؛ سیاستمدارانی که به نظر میرسد محیط زیست و انتقادهای فعالان مدنی یا مناطق مختلف کشور را هنوز «امری حاشیه ای» در قبال «مسائل اصلی»
می بینند و می انگارند. در مورد همین موضوع ندادن رای اعتماد به وزیر پیشنهادی نیرو در دولت دوازدهم باید به یاد آورد که بیطرف در کنار محمود حجتی، جزو شاخص ترین چهره های طیف اصلی جریان اصلاحات محسوب میشد که برای هدایت وزارتخانه های نیرو و جهاد کشاورزی دولت دوازدهم ازسوی رئیس جمهور به مجلس معرفی شدند. این طیف از اصلاح طلبان که احزابی چون جبهۀ مشارکت در گذشته و اتحاد ملت در شرایط کنونی آن را نمایندگی می کنند، همواره در ۲ دهۀ گذشته نزدیکترین رابطه را میان نیروهای سیاسی حاضر در قدرت با فعالان مدنی و رسانه ای داشته و دارند. بسیاری از فعالان این
احزاب در قالب فعالان مدنی یا رسانه ای در فضای مجازی، مطبوعات، کمپین های زیستمحیطی و فعالیت های اجتماعی مشارکت دارند و اغلب با این نوع فعالیت ها، همراهی و هم سویی نشان می دهند.
رقبای پنهان مدنی و سکوت توام با رضایتبا این حال، آنچه در مقطع چندروزه رای اعتماد وزرا در فضای مجازی و نیز موضع گیریهای فعالان زیس تمحیطی دیده شد، عموما مقابله و تعارض با معرفی بیطرف به عنوان «سدساز اعظم» و «نمادسیاست های اشتباه دهۀ هفتاد» بود. در مقابل، احزاب و جریان های سیاسی و رسانه ای نزدیک به بیطرف، عملا در مقابل این انتقادها ساکت و منفعل بودند و
برخلاف موارد حاد سیاسی که به سرعت اقدام به راه اندازی کمپین های سیاسی و موج های توئیتری می کنند، گویی در قبال انتقادها از بیطرف «سکوت توام با رضایت» داشتند و حتی چنان عمل کردند که به نظر میرسید در برابر آنچه در حوزۀ آب و سدسازی کشور در دولت های مرحوم هاشمی رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی گذشته، فاقد موضع روشن و اثباتی یا حداقل، نقد پذیری و پاسخگویی فروتنانه هستند.
بدین شکل، همراهان همیشگی سیاسی اصلاح طلبان در عرصۀ عمومی و فضای مجازی به رقبای آنها تبدیل شدند؛ رقیبانی که قدرت گفتمان ساز آنها از چشم اصلاح طلبان پنهان ماند. «رقبای پنهان مدنی» توانستند بسیار موثرتر از حملات پراکنده و با پیام های چندگانه به گزینۀ وزارت ارتباطات که ازسوی طیف اصلی اصلاح طلبان حمایت می شد، انتقادهای خود به گزینۀ وزارت نیرو را پیش برند و به ائتلافی با مخالفان سیاسی و نیز نمایندگان دارای گرایش های قومی و منطقه ای در مجلس دست یابند.
ائتلاف های شکننده
ندادن رای اعتماد به بیطرف نشان داد ائتلاف ها و همراهی های فعالان مدنی، مجازی و زیست محیطی با نیروهای سیاسی، حتی در صورت همسویی در گفتمان های کلانی چون خواست دموکراسی یا صلح، الزاما در همۀ زمان ها و حوزه ها پایدار نیست؛ مگر آنکه در آنها نیروهای منتقد رویکرد سیاسی اصلاحطلبان به رسمیت شناخته شوند و با آنها گفت وگویی انتقادی برای دستیابی به دست کم، فهم مشترک از مسئله و نه الزاما راه حل مشترک، شکل گیرد.
حاصل آنچه در قبال جدایی بیطرف از دولت دوازدهم مغفول ماند، جدایی نیروهای سیاسی از فعالان مدنی، مجازی و زیست محیطی بود.
هرچند این جدایی الزاما به سود منتقدان مدنی هم تمام نخواهد شد، اما با توجه به رویۀ حاکم بر انتخاب های رئیس جمهور و رای بهارستانیان در ابتدای فعالیت های دولت دوازدهم، احتمال آنکه گزینه های جایگزین بیطرف از همین سطح تخصص، دوراندیشی و نقدپذیری هم برخوردار باشند، اندک بود؛ چالشی که البته با پیشنهاد صحیح رضا اردکانیان و همراهی مجلس با او، از میان رفت.
منبع: انرژی امروز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت energytoday.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «انرژی امروز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۹۷۱۷۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اسموتریچ و بن گویر چگونه به عمر سیاسی نتانیاهو پایان خواهند داد؟
خبرگزاری مهر، گروه بینالملل: «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی اگر چه خود به خشونت و افراطگرایی شهره است اما در کابینه او وزیرانی به شدت تندرو همچون «ایتامار بن گویر» وزیر امنیت داخلی و «بزالل اسموتریچ» وزیر دارایی حضو دارند. حجم بالای افراطگرایی این ۲ وزیر، آنها را به سمت تهدید نخستوزیر و نافرمانی از وی کشاندهاست؛ وزیرانی که از نگاه ناظران در نهایت، این کابینه و شخص نتانیاهو را به ورطه نابودی خواهند کشاند.
نقش وزیران تندرو در کشاندن رژیم به یک قدمی کودتا و جنگ داخلی
اواخر سال ۱۴۰۱، نتانیاهو به عنوان نخستوزیر با هدف خلاصی از محاکمه و زندان، با افرادی که در کارنامه آنها دزدی، فساد، نژادپرستی و اقدامهای تروریستی درج شدهبود، ائتلاف کرد. البته همان ابتدا، صدای مخالفان در داخل و خارج بلند شد.
بنابراین زمانی که هنوز پستهای وزارتی در میان اعضای آن در حال دست به دست شدن بود، این انتصابها با مخالفت جامعه صهیونیستی در داخل و خارج فلسطین اشغالی همراه شد.
در همان برهه، کانال ۱۱ تلویزیون رسمی رژیم صهیونیستی یک فایل صوتی از اسموتریچ رییس حزب «صهیونیسم دینی» پخش کرد که در آن نتانیاهو را یک دروغگو و فاسد توصیف میکرد.
در همین راستا، «یوسی وارتر» تحلیلگر مسائل حزبی در روزنامه عبری «هاآرتص»، تاکید کرد کابینه جدیدی که در حال شکلگیری است، بسیار متعصب، تاریک اندیش و خطرناک است. خطر واقعی از جانب نخستوزیر با چنین وزیرانی، این است که از تمامی مرزهای ممکن عبور کند و تمام ارزشها و قانونها را زیر پا بگذارد.
البته نتانیاهو که برای بقا ناگزیر به پذیرش این وزیران شدهبود و بعد از تشکیل کابینه نیز تصمیم داشت به قول معروف «وظیفه نگهبانی از گوشت را به گربه بدهد». از این رو با درخواست بنگویر برای اعطای حق وتو برای هر تصمیمی که دولت اتخاذ کند، موافقت کرد؛ آن هم وزیری که قبلاً ۵۳ بار از سوی شاباک و پلیس به اتهامهای امنیتی و اخلال در نظم عمومی دستگیر و چندین بار به دلیل اقدامهای تروریستی و نژادپرستی محکوم شدهبود.
بنگویر و اسموتریچ در شهرکهای صهیونیستنشین در کرانه باختری اشغالی زندگی میکنند و معتقدند که «اسرائیل بزرگ باید یک کشور برای شریعت یهود باشد و عربها باید از فلسطین اخراج شوند».
حتی در این برهه بارها شاهد بودیم که بنگویر به عنوان وزیر امنیت داخلی رژیم صهیونیستی بارها به بهانههای مختلف به همراه گروهی از صهیونیست ها به مسجدالاقصی یورش برد تا اینکه کابینه جنگی رژیم در تصمیمی جنجالی کلیه صلاحیتهای این وزیر تندرو در موضوع مسجدالاقصی را لغو کرد.
البته این اقدام کابینه جنگی رژیم به منظور کاستن از فشارهای بینالمللی علیه رژیم به دلیل هتک حرمت اماکن مقدس اسلامی صورت گرفت. با وجود این، محرومیت باز هم از تندروی بنگویر کاسته نشد تا جایی که وی در روزهای منتهی به عملیات طوفان الاقصی در اقدامی هتاکانه مجوز ورود هزاران صهیونیست به حریم قبله نخست مسلمانان جهان را صادر کرد.
از این رو، روزنامه عبری «معاریو» در گزارشی نوشت که نتانیاهو از اقدامهای تنشزای بنگویر واسموتریچ در کرانه باختری، مسجدالاقصی و قدس اشغالی ناراضی است.
بنگویر که در دشمنی با فلسطین، شمشیر را از رو بستهاست در این زمینه با دیگر وزیران کابینه نیز سر ناسازگاری دارد. وی به تازگی از نتانیاهو درخواست کردهاست تا «یوآو گالانت» وزیر جنگ این رژیم را برکنار کند.
بنگویر، علت درخواست خود برای برکناری گالانت را اختلاف نظر با وی درباره تخریب یک مزرعه متعلق به صهیونیستهای تندرو عنوان کرد و خطاب به وزیر جنگ رژیم، گفت: به جای تاسیس مزرعههای بیشتر و توسعه شهرکها، تسلیم دشمن شدهایم.
لازم به ذکر است که بین مقامهای رژیم صهیونیستی درباره نحوه گسترش شهرکهای صهیونیستنشین اختلافنظر وجود دارد. در شرایطی که صهیونیستهای تندرو خواهان اخراج فوری فلسطینیهای مقیم کرانه باختری و گسترش شهرکهای صهیونیستنشین در این مناطق هستند، صهیونیستهای میانهرو معتقدند باید این کار در طول زمان و به تدریج انجام شود زیرا ممکن است به شروع انتفاضه دیگری در سرزمینهای اشغالی منجر شود.
سنگاندازی وزیران تندرو در مسیر آتشبس در غزه
بنگویر و اسموتریچ را میتوان ۲ مانع بزرگ در مسیر توافق آتشبس و پایان جنایت رژیم علیه غزه دانست. آنها اواخر اسفندماه نتانیاهو را تهدید کردند که در صورت آزادی اسیران فلسطینی که به ادعای آنان در قتل شهرکنشینان دست داشتند، کابینه را ترک میکنند.
آنها حتی پیش از مذاکرات و آتشبس موقت نیز تمام تلاش خود را برای جلوگیری از انجام آن به کار بستند. به عنوان نمونه بنگویر بهمن ماه پارسال در اعتراض به مذاکرات برای آتشبس طولانی، تهدید کرد که حزب خود را از ائتلاف کابینه نتانیاهو خارج خواهد کرد و در صفحه خود در «ایکس» (توییتر سابق) نوشت که «چنین توافقی مساوی است با انحلال دولت».
اشاره بنگویر به مذاکرات با میانجیگری قطر و مصر برای بررسی توقف طولانیمدت جنگ در نوار غزه در مقابل آزادی کسانی بود که در اسارت حماس به سر میبردند.
اسموتریچ نیز با انتقاد از دعوت آمریکا از «بنی گانتس» عضو کابینه جنگ این رژیم برای سفر به واشنگتن برای رایزنی درباره مذاکرات اخیر با حماس، گفت: گانتس، ضعیفترین شخص در کابینه نتانیاهو است و آمریکا تلاش میکند کابینه و جبهه داخلی اسرائیل را دچار دودستگی کند.
حال که نزدیک به هفت ماه از آغاز حمله ارتش رژیم صهیونیستی علیه نوار غزه میگذرد، عدم کسب هرگونه دستاورد نظامی از سوی این رژیم موجی از انتقادها و اعتراضها را در سرزمینهای اشغالی علیه نتانیاهو به راه انداختهاست.
خانوادههای اسیران صهیونیست نزد مقاومت فلسطین به تازگی در بیانیهای اعلام کردند که نتانیاهو از اسموتریچ و بنگویر میترسد و خواستار برکناری نتانیاهو از قدرت شدند.
در حالی صهیونیستها معتقدند که نتانیاهو از ۲ وزیر تندرو خود هراس دارد که مقامهای نظامی نیز بر این واقعیت مُهر تایید میزنند. ژنرال «نوعام تیفون» فرمانده سابق تیپ شمال ارتش رژیم صهیونیستی اخیراً اذعان کردهاست: این کابینه را نتانیاهو به پیش نمیبرد بلکه اسموتریچ و بنگویر آن را به پیش میبرند و این موضوع به روابط اسراییل با آمریکا آسیب میزند؛ آنهم در شرایطی که ما به آمریکایی خیلی نیاز داریم و همه ما تاوان میدهیم.
پاسخ موشکی-پهپادی ایران و مخاطرههای افتادن نتانیاهو در دام وزیران تندرو
رژیم صهیونیستی در ادامه آتشافروزیهای خود در منطقه، روز ۱۳ فروردین ماه به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق حمله کرد که در نتیجه آن سرداران رشید مدافع حرم سرتیپ پاسدار «محمدرضا زاهدی» و سرتیپ پاسدار «محمدهادی حاجی رحیمی» از فرماندهان و مستشاران نظامی ارشد ایران در سوریه و پنج تن از افسران همراه آنان به شهادت رسیدند؛ حملهای متجاوزانه که نقض حاکمیت ملی سوریه و تعرض به خاک ایران قلمداد میشد.
ایران از شورای امنیت سازمان ملل خواست تا این حمله تروریستی محکوم و برخی حتی انتظار داشتند که قطعنامهای علیه تلآویو صادر شود اما متحدان رژیم صهیونیستی یعنی آمریکا، انگلیس، فرانسه به عنوان اعضای دایمی و حتی کشورهای دیگری مانند ژاپن به عنوان اعضای غیر دایم شورای امنیت از محکوم کردن صهیونیستها حتی به طور لفظی خودداری کردند.
در نتیجه ایران با کنار گذاشتن سیاست «صبر استراتژیک» خود در برابر رژیم صهیونیستی، سرزمینهای اشغالی فلسطین را برای اولین بار به طور مستقیم هدف حملههای پیچیده، ترکیبی و منحصر به فرد خود قرار داد؛ حملههایی که بر مبنای ماده ۵۱ منشور سازمان ملل متحد مبنی بر «دفاع مشروع» صورت گرفت و کاملاً مطابق با عرف و حقوق بینالمللی بود.
از این رو نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد اعلام کرد که اگر شورای امنیت تجاوز رژیم صهیونیستی را محکوم میکرد شاید نیازی به پاسخ تهران به آخرین حمله صهیونیستها نبود.
حال که با واکنش موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی ایران به مواضع نظامی عراق، اقدام متقابل و تلافیجویانه صورت گرفته و تهران، این حملهها را پایان یافته میبیند اما وزیران تندرو رژیم صهیونیستی با تهدید و فشار بر نتانیاهو در صدد کشاندن نخستوزیر در دامی بزرگاند.
بنگویر تاکید کرده که رژیم نباید برای ایجاد بازدارندگی در خاورمیانه از سیاست مهار پیروی کند و در توییتی نوشتهاست که باید به حمله ایران واکنشی «دیوانهوار» داده شود.
اسموتریچ هم برای تحریک دیگران و شخص نتانیاهو از «خطر وجودی» برای رژیم سخن به میان آوردهاست. او در بیانیهای خواستار «عدم خویشتنداری» در برابر ایران شد و مدعی شد که «چشم تمام خاورمیانه و جهان به اسرائیل است»!
تلاش وزیران تندرو نتانیاهو برای حمله به ایران در شرایطی است که جمهوری اسلامی ایران در زمینه خطوط قرمز خود، سیاست «صبر استراتژیک» را کنار میگذارد؛ واقعیتی که در واکنش به حمله تروریستی به کنسولگری ایران در دمشق خود را نشان داد.
در همین راستا، «امیرسعید ایروانی» نماینده ایران در سازمان ملل در پی نشست تازه شورای امنیت که برای بررسی واکنش ایران برگزار شد، گفت که این رژیم «میداند تلافی دوم ما چه خواهد بود. آنها میدانند که اقدام بعدی قاطعانهترین (حمله) خواهد بود.» او ادامه داد: این وعده «یک تهدید» است نه «یک اقدام.»
اینک نتانیاهو بر سر دوراهی قرار گرفتهاست و باید بین هراس از ۲ وزیر تندرو و سرکش که منجر به فروپاشی کابینه وی و حتی فراتر از آن، نابودی رژیم صهیونیستی خواهد شد یا دوراندیشی نسبت به تبعات تداوم تقابل با ایران، یکی را برگزیند.
کد خبر 6079281