پاسخ به سه پرسش از «وجه معرفتشناختی نظریۀ علم دینی»
تاریخ انتشار: ۱۸ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۳۰۴۳۹۵۷
به گزارش ایکنا؛ ششمین نشست هماندیشی علم دینی با حضور حجتالاسلام والمسلمین حمید پارسانیا 16 اسفندماه از سوی دبیرخانه هماندیشی علم دینی و قطب بنیادهای نظری دفتر تبلیغات اسلامی در دانشگاه باقرالعلوم(ع) برگزار شد.
موضوع این هماندیشی که در واقع سومین نشستی بود که با حضور استاد پارسانیا برگزار میشد، درباره «وجه معرفتشناختی نظریۀ علم دینی استاد پارسانیا» بود و با توجه به سؤالات ارسالی از سوی شاگردان سایر نظریهپردازان عرصه علم دینی به دبیرخانۀ هماندیشی با محوریت سه سؤال اساسی انتظام یافت؛ پرسش از «ارتباط جهان دوم و سوم با جهان اول» ناظر به دیدگاه حجتالاسلام خاکی (مقرر نظریه استاد میرباقری)، پرسش از «نحوۀ فهم این نظریه از علم مدرن» ناظر به پرسش آقای موسوی(نماینده مؤسسه سها) و پرسش از «نفسالامر اجتماعی» برخاسته از پرسشهای دکتر عاشوری (مقرر نظریه استاد خسروپناه).
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بخش اول: ارتباط جهان دوم و سوم با جهان اول
حجتالاسلام محمدرضا خاکی، با تقریری که از نظریه حجتالاسلام پارسانیا مخصوصاً با تأکید بر مقالۀ «نظریه و فرهنگ» ایشان ارائه دادند، محور اصلیِ ابهامات خود را در قالب این پرسش مطرح ساختند که نظریهها در عالم نفسالامر، فرازمانی و فرامکانی و مطلقاند، در حالی که از سوی دیگر، این نظریهها ناظر به حل مسائل زمانی و مکانی و مقید مطرح میشوند. با توجه به اینکه در ارتباط وجودی فاعل شناسا با نفسالامر، نظریات با کلیتشان برای او حاضر میشوند، این نظریههای مقید چگونه با آن نظریات فرازمانی و مطلق ارتباط برقرار میکنند؟
حجتالاسلام پارسانیا، اشاره میکنند که این پرسش، بهنوعی پرسشی است که همۀ فیلسوفان و متفکرین این حوزه در سرتاسر تاریخ، سعی کردهاند به آن پاسخ بدهند.
ایشان به استناد به مقالۀ اول برهان شفای ابنسینا، متذکر میشوند که آشنایی انسان با حقایق در جهان سوم، در آغاز امر، بهصورت تقلیدی و غیربرهانی است و معمولاً تا سن بلوغ، این معارف برایش برهانی نمیشود. اما بعد از مدتی، این قدرت را پیدا میکند که میتواند گذشتۀ خودش را خَرق کند و تا جایی که سنن الهی اجازه میدهد، اجازۀ تغییر مییابد و سنت سیئه یا حسنه بگذارد؛ هرچند با مقاومت جامعه نیز روبرو میشود. اما این ارتباط با حصهای از حقیقت برقرار میشود که از جهان اول در جهان سوم حضور یافته است.
در ادامه حجتالاسلام پارسانیا نسبت به عبارتی از تقریر حجتالاسلام خاکی نقدی را مطرح میکنند. در بخشی از این تقریر آمده است که «به این ترتیب نظریهها برآیند عوامل منطقی و معرفتی و عوامل وجودی تاریخی و اجتماعی است، بدون اینکه به نسبیگرایی و حذف حقیقت منجر شود. از اینرو نظریهها امری برساختۀ انسان نیستند، بلکه امری اکتشافی هستند. طبعاً نظریهها چه در عالم نفسالامر و چه در جهان ذهن، امری مطلق و مجرد، فرا زمانی و فرامکانی هستند و خطا و نقصان نیز در نظریهها اساساً راه ندارد».
حجتالاسلام پارسانیا نسبت به این بخش از تقریر نقد دارند؛ هرچند نظریهها در نفسالامر مطلق و بدون خطا هستند، اما در جهان ذهن انسانی، حداقل تا زمانی که در سطح عقل شکل نگرفتهاند، میتوانند خطاپذیر باشند. به بیان دیگر، به این دلیل که نظریهها در ذهن انسانی گاهی در سطح خیال یا وهم شکل میگیرند، هرچند اصل صورت نظریه مجرد است، اما «امکان» خطا در آن وجود دارد. لذا تجرد دارای مراتبی است، تجرد خیالی امکان خطا را ایجاد میکند، اما در تجرد عقلی خطا وجود ندارد و نظریهها مطلق و فرازمانی و فرامکانی خواهند بود. بنابراین اگر نظریهای عقلی باشد، خطاپذیر نیست، اما نظریههایی که در سطح وهم و خیال شکل میگیرد، «امکان» خطا بودنش وجود دارد؛ هرچند اگر همین وهم یا حتی حس در ذیل عقل قرار گیرد، خطا نیست، اما اگر در ذیل عقل قرار نگیرد، خطا است.
ایشان به این نکته اشاره میکنند که نحوۀ اتصال هر فرد در جهان سوم با حصههای جهان اول، مختلف و متفاوت است. برخی از طریق امام حسین(ع) با توحید ارتباط برقرار میکنند، حتی گاهی برخی بهواسطۀ رعایت مولفهقلوبهم و مثلاً از طریق تأمین مسائل مادیِ او به این حقیقت گرایش پیدا میکند و برخی دیگر، با برهان عقلی به این حقیقت دست مییابند و به کمتر از آن، قانع نمیشوند. البته این کاملاً متفاوت است با آنچه که مثلاً مکتب فرانکفورتیها و ماکس هورکهایمر میگوید که رسیدن به حقیقت و تأمل در آن، اصلاً بابش بسته است و همۀ ارادهها معطوف به قدرت است. در هر دو دیدگاه، جهان سوم آغاز حرکت است، اما در یکی امکان دستیابی به حقیقت نفسالامری و متعالی آنهم به شکل عقلی وجود دارد، اما در دیگری، این باب بسته شده است. بنابراین این پرسشی است که همۀ کسانی که اولاً قائل به امر متعالی و پیراسته از گرد و غبار امور ایندنیایی هستند و ثانیاً قائل به ارتباط این جهان با آن حقیقت متعالی هستند، حتی اگر این ارتباط در حد خدای ساعتساز باشد، باید بتواند به این پرسش پاسخ دهد.
به همین جهت این پرسش یعنی پرسش از ربط ثابت و سیال، پرسشی است که همۀ فیلسوفان سعی کردهاند؛ به نحوی به آن پاسخ بدهند و تلاش جدیِ آنها این بوده که این پاسخ، عقلی باشد. افلاطون، مشائیان و دیگران پاسخهایی دادهاند. بهنظر من، بهترین پاسخ را ملاصدرا بر اساس اصالت وجود، تشکیک وجود و اشتداد در وجود داده است. نفس، جسمانیتالحدوث و روحانیتالبقاء است که البته به عمل انسان، عقل انسان و کل عالم بسط مییابد. این پاسخ ملاصدرا، بینیاز از تلاشهای ابنسینا برای حل تناسخ است. البته این اتصال میتواند در جهت خیر باشد و یا در جهت شر. به بیان دیگر، هر فرد یا هر عصر در مصاف حق و باطل، همواره محورش در دست انبیاء است. یعنی اگر نور توحید بروز و ظهور نمیکرد، ابوحکم ابوجهل نمیشد؛ زیرا بهواسطۀ حضور پیامبر(ص) است که حق و باطل آشکار میشود. با شدتگرفتنِ حق، باطل نیز غلیظتر میشود.
حجتالاسلام پارسانیا معتقد است پرسش بنیادینی که حجتالاسلام خاکی مطرح کرده است، پرسشی است که همۀ دستگاههای نظری مدعی دستیابی به حقیقت باید به آن پاسخ بدهند. «مقالۀ نظریه و فرهنگ: روششناسی بنیادین» که مبنای تقریر نظریۀ استاد پارسانیا قرار گرفته است، بهزعم حجتالاسلام پارسانیا، بیانی حداقلی دارد و لزوماً مبتنی بر حکمت متعالیه نیست. حتی افرادی نظیر ماکس شلر یا مانهایم در جامعهشناسی معرفت یا حتی پدیدارشناسانی نظیر هوسرل که قائل به ذاتی برای پدیدارها هستند، باید به این پرسش پاسخ بدهند.
بخش دوم: آیا رئالیسم صدرایی همان رئالیسم دنیای مدرن است؟
در بخش دوم، سیداحمد موسوی به عنوان نماینده مؤسسه سها، دو پرسش را مطرح میکند. اول آنکه علم مدرن، علمی است که اصلاً مدعی مطابقت با واقع نیست و نامطابق با واقع است. به همین دلیل، مثلاً علیت، اصلاً به معنای علیت در فلسفۀ اسلامی نیست، بلکه بهمعنای رابطهای تقریبی است. بهعلاوه رئالیسم موجود در علم مدرن، به آن معنایی که در رئالیسم مرحوم علامه(ره) و شهید مطهری(ره) مطرح میشود، نیست و معنای کاملاً متفاوت دارد. این دو معنا چگونه با هم جمع میشوند؟ پرسش دوم این است که در نظریۀ شما، ما در هر صورت، با امر صادق و کاذب مواجه هستیم، در صورتی که ما در علم مدرن، با امر ساختنی و برساخته مواجهیم که اصلاً شامل صدق و کذب به معنای رایج در فلسفۀ اسلامی و نظریۀ شما نیست. ما با این امر چه مواجههای داریم؟
حجتالاسلام پارسانیا پرسش نخست را اینگونه پاسخ میدهند که من هم قائل به این هستم که علم و مفاهیم وابسته به آن در دنیای فعلی، متاثر از تعریف کانت و پوزیتیویسم کنت است، اما ما در سنتِ خودمان متکفل مطابقت تعریف و معنای خودمان با این معنای مدرن و جدید نیستیم. در جهان مدرن، تطورات عقل که منجر به تطورات علم نیز شده است، از عقل روشنگری کانت آغاز میشود و با کنت، این ویژگی روشنگری نیز از میان میرود. در ادامه حتی خودِ سوژه هم میمیرد. در حالیکه در جهان اسلام این مسیر اصلاً طی نمیشود و فیلسوفان مسلمان علیرغم آنکه با مسائل بسیار کلانتر و گستردهتری مواجه بودهاند، گرفتار مسائل و مشکلاتِ آنها نشدهایم. البته من هم قائل هستم که آنها با ابزارها و راهکارهایی تکنولوژی یا امری برساخته را ساختهاند و با همان دارند کار خودشان را پیش میبرند. ما مبنای آنها را قبول نداریم و نمیپذیریم، اما این واقعیت را میبینیم و با آن درگیر هستیم. اما در اینکه چگونه با این واقعیت برساخته مواجه شویم و با آن تعامل کنیم، تابع مبانی و اصول خودمان است. در مقام عمل هم عقل عملی خودمان را داریم که با خصایصی که این عقل در جهان اسلام دارد، در نزدِ آنها وجود ندارد.
ساختار این جلسه بهگونهای بوده است که امکان طرح پرسش از سوی حضار در میان بحثها وجود داشت. دکتر محسن دنیوی در این بحث، این پرسش را مطرح کرد که آیا بر اساس تقریر فوق، فاصلۀ میان نظر و عملِ ما در مواجهه با دنیای مدرن، در سه سدۀ گذشته، بسیار حاد و مشکلزا نبوده و عقل عملیِ آنها ساحت نظرِ ما را متاثر از خودش نساخته است؟ حجتالاسلام پارسانیا در پاسخ، با قبول این گسست در مقام عمل، آنرا نه ناشی از مبانیِ این دیدگاه، بلکه محصول کمکاری یا غفلت ما در ساحت نظریهپردازی دانسته است.
در ادامه و در پاسخ پرسش دوم سیداحمد موسوی، حجتالاسلام پارسانیا متذکر میشود که در فضای غالب امروز علم مدرن، مخصوصاً در نیچه، اراده بهطور مطلق بر علم تقدم دارد و علم و حتی دین برساخته است. این فضای علمی یا فرهنگی قدرت و سلطه هم دارد و البته ما با اتکا به عقبۀ فرهنگی و علمی خودمان است که میتوانیم مقاومت کنیم. بنابراین به نظرم مسئله بر سر این است که آیا علم را برساخته بدانیم یا امری یافتنی؟ در دنیای مدرن، علم برساخته است، اما در دیدگاه حکمت صدرایی، اصلاً خود این دوگانگی حل میشود. همۀ علوم برساخته است از یک حیث و اما همۀ علوم، یافتنی است از حیث دیگر، حتی شریعت و اعتباریات آن. علم زمانی که میخواهد وارد حیات و زندگی شود، با ارادۀ انسان صورت میگیرد، چه حق باشد و چه باطل. «ان الحق تموت بترک ذکره» و عکس آن هم صادق است. بنابراین ما نسبت به زندگی توحیدی یا مشرکانه مسئولیم و مواخذه میشویم. اما هرچند این توحید یا باطل با ارادۀ ما ساخته میشود، اما چون ذاتی دارند، تحقق آنها تابع قوانین خودشاناند. بنابراین هرچند حضور این امور در حیات انسانی تابع ارادۀ ما هستند، اما قواعد آن تابع سنن الهی است.
بخش سوم: تأملی دربارۀ نفسالامر جامعه
بخش سوم مربوط به طرح پرسش آقای عاشوری بود که بهجهت عدم حضورشان در جلسه، توسط حجتالاسلام علی محمدی مطرح شد. «اعتباریاتی که شما در اینجا مطرح کردید، اعتبار قبلالاجتماع است. سؤال این است که اعتبار بعدالاجتماع چگونه است؟»
بهزعم استاد پارسانیا، جامعه با فرد و اعتبار او با فرد دیگری شکل میگیرد، اما وقتی شکل گرفت، دیگر تابع ارادۀ انسانی نیست و چون حقیقت مییابد و محقق میشود، بر ارادۀ انسان حاکم میشود. باید توجه داشت که وجود، اعتباری یا حقیقی است و لذا اعتبار هم بهرهای از وجود دارد.
اعتبار زمانی که وجود به وجود ذهنی است، مطابق دارد و نفسالامرش همان معتبَر است. حال اگر این اعتبار، امری فردی باشد، نفسالامرش نیز فردی است و اگر اعتبار جمعی باشد، نفسالامرش امری اجتماعی است. به همین دلیل در بیان حضرت معصوم(ع) آمده است که اگر فردی، هرچند خودش در زمان و مکان یاری کند، هرچند دلش راضی به این کار باشد، در ثواب آن شریک است.
آخرین پرسش را حجتالاسلام علی محمدی، مطرح میکند که در واقع جمعبندی بحث نیز محسوب میشود. «در ابتدای بحث، این دیدگاه مطرح شد که انسانها در جهان سوم، متولد میشدند و تحت تاثیر اعتبارات دیگران است، اما در ادامه، مثلاً در سن بلوغ، این قدرت را مییابند که نسبت به گذشتۀ خود جریان را خرق کنند و حقایق را به نحو برهانی دریابند. پرسش این است که بهنظر میرسد در اینجا یک «فعل» یا «عمل» یا «کنش» اتفاق میافتد. این فعل هم منوط به اعتبار است. حال اگر این فعل، اعتبار است و مطابقی ندارد، صحت و سقم این فعل به کجا بر میگردد؟ آیا در اینجا قائل به نوعی تقدم حکمت عمل بر حکمت نظر نشدهایم؟»
حجتالاسلام پارسانیا اشاره میکند که واقعیتی که جهان سوم و دوم پیدا میکنند، همهاش مسبوق به اراده است، زیرا حتی کنشهای علمی ما نیز تابع ارادۀ ما است. البته این اراده مسبوق به فطرت انسان است که اگر در راستای آن، باشد له او و اگر در مخالف آن باشد، علیه او است. اما در هر دو صورت، جهان دوم و سومی ساخته میشود. حتی تعلیم و تربیت اولیۀ ما که حالت تقلیدی دارد، تحت ارادۀ دیگران و ساختههای آنها مثلاً خانواده، نظامهای اجتماعی و نظایر آنها شکل میگیرد. بنابراین این علوم، ساختارها و اموری که در جهان سوم ساخته شده و ما تحت تاثیر آنها هستیم، لزوماً غلط نیستند، بلکه ممکن است از ارادۀ درست و مطابق با فطرت دیگران ساخته شده باشد. این ساختارها و ارادههای جهان سوم، فقط پرسشهایی را بر میانگیزند، اما پاسخ کاملاً درست را باید در ارتباط عقلانی با جهان اول کسب کنیم.
بنابراین آن فعل و کنش، دارای ذاتی است که درست یا غلط است و ما را به حق نزدیک میکند یا از حق دور میکند؟ آیا این فعل مطابق مراد تشریعی خداست یا مخالفِ آن؟ زمانی که ما اراده میکنیم، معرفت نیز با آن قرین است و ذات دارد و لذا یا صادق است یا کاذب است و صدق و کذب آن، ناظر به این است که ما را به حقیقت و سعادت میرساند یا نمیرساند. در حکمت نظری که این بحث روشن است، اما در حکمت عملی، یا جنبۀ تبیینی دارد، یا جنبۀ توضیفی دارد یا جنبۀ انتقادی. فارابی میگوید فقه بخش تجویزی همین بخش است.
گزارههای بدیهی عقل نظری محیط بر گزارههای بدیهی عقل عملی هم هستند و بنابراین در گزارهای همچون عدل حسن است، تناقضبردار نیز نیست. فیالمثل من اراده میکنم که در جهان دوم یا سوم متدین باشم، تحقق تدین فردی یا جمعیِ من وابسته به ارادۀ من است، اما این به معنای این نیست که توحید قوامش به ارادۀ من باشد. من حقیقتی را میفهمم، اما میتوانم مانند فردی که در محضر رسولالله(ص) پنبه در گوشش میگذاشت، اِعراض کنم یا نکنم. هرچند ارادۀ من برای دستیابی به حقیقت، علت اعدادی است، اما افاضۀ حق، از جانب اوست.
انتهای پیام
منبع: ایکنا
کلیدواژه: هم اندیشی پارسانیا باقرالعلوم میرباقری خسروپناه خبرگزاری ایکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۰۴۳۹۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
در هوای مهاجرت ۷۰ میلیون ایرانی!/کلاهها را به احترام ایران از سر بردارید/خطر دوقطبی شدن در موضوع تعطیلات
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز چهارشنبه ۵ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که استقبال گرم لاهور و کراچی از رئیسجمهور ایران، چرا کابوس پتروشیمی میانکاله را رها نمیکند؟، تتر به جای دلار در معاملات نفتی و بازی با آمار واردات خودرو در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
غلامرضا صادقیان سردبیر روزنامه جوان درسرمقاله امروز این روزنامه با عنوان در هوای مهاجرت ۷۰ میلیون ایرانی! نوشت: رطوبت این روزهای کشور هرچند شادیبخش است و موجبات فرحناکی روان ایرانیان را در میان موج گرانی و گرفتاریهای دیگر فراهم آورده است، اما نمیتوان با آن چیزی را اثبات کرد الا که میتوان چیزی را ابطال کرد و آنهم نظریه معروف و مشعوف «مهاجرت ۷۰ میلیون ایرانی از خشکسالی، بزودی» است! متأسفانه حتی در سطح متخصصان ذیفنون ما نیز دو ضعف کشنده نمایان است، اول آنکه در نظریههای خود، بسیار سطحیباف و تکوجهیگرا شدهاند و دیگر اینکه گاهی نظریه علمی را در خدمت کینه یا مسئلهای که با نظام جمهوری اسلامی دارند، بهکار میگیرند که این دیگر وهن علم است.
رطوبت این روزهای کشور هرچند شادیبخش است و موجبات فرحناکی روان ایرانیان را در میان موج گرانی و گرفتاریهای دیگر فراهم آورده است، اما نمیتوان با آن چیزی را اثبات کرد الا که میتوان چیزی را ابطال کرد و آنهم نظریه معروف و مشعوف «مهاجرت ۷۰ میلیون ایرانی از خشکسالی، بزودی» است! متأسفانه حتی در سطح متخصصان ذیفنون ما نیز دو ضعف کشنده نمایان است، اول آنکه در نظریههای خود، بسیار سطحیباف و تکوجهیگرا شدهاند و دیگر اینکه گاهی نظریه علمی را در خدمت کینه یا مسئلهای که با نظام جمهوری اسلامی دارند، بهکار میگیرند که این دیگر وهن علم است.
چند سال پیش شخصی از دولتمردان سابق مدعی شد که «بهزودی ۷۰ میلیون ایرانی از خشکسالی مجبور به مهاجرت میشوند»! این نظریه را همان زمان در خدمت کینه شتری یک جریان سیاسی از نظام و سق سیاهنمای آنان ارزیابی کردم. علم هواشناسی آنقدر پیشرفته نیست که بتوان پیشبینیهای اینچنینی بیرون داد. گرمشدن دنیا و اثرات آن نیز دانشمندان را برای آینده و چگونگی اثرگذاری آن روی بخشهای مختلف جهان، متفقالقول نکرده است. هیچچیز را که برچسب علمی داشته باشد، نمیتوان با قطعیت دربارة وضع آبوهوای آینده ایران و جهان مدعی شد. واضح است که بخش بزرگ و مرکزی کشور ما فلات است؛ و صدهاهزار سال است که همین است و هیچ گاه بارش استوایی نداشته، اما «مهاجرت از بیم خشکسالی» بحثی چند عاملی است. آب هنوز در ایران به مقدار نیاز و متناسب با جمعیت و همسان با یک الگوی توسعهیافته کشاورزی و صنعتی و شرب یافت میشود. با تغییر در مدیریتها و الگوی مصرف نیز نیاز ما برای رسیدن به تطابق با وضع موجود، تنظیمپذیر است. منابع دیگر آب از شیرینسازی دریا (که چهار عملیات بزرگ آن در چهار نقطه از فلات مرکزی ایران به نتیجه نزدیک است) تا «آب عمیق» تا تقطیر رطوبت هوا در دسترس است. الگوهای آینده مصرف آب در صنایع و کشاورزی و حتی آب شرب و بهداشت شهری نیز میزان مصرف را تا سطح قابلتوجهی کاهش میدهد. اگر تمامی تغییرات را بتوان لحاظ کرد نیز باز با قدرت و یقین نمیتوان استدلالی به نفع یا زیان خشکسالی در ایران کرد، اما میتوان گفت که مهاجرت ۷۰ میلیونی، سخنی گزاف است. ساختارها و سازههای بناکننده یک کشور با تغییرات، متناسبسازی میشود.
همان مدیر معروف مدتی بعد از نظریه مهاجرتی، در زمان بارشهای سیلآسای فروردین ۹۸ گفت که خوزستان تا سالها مشکل آب پیدا نمیکند! (که آن هم حرف غلط و غیرعلمی بود). اکنون یکی دیگر از روزنامههای اصلاحات نوشته است سیستان و بلوچستان هنوز تشنه است، چون این همه بارندگی به دریا رفت! (با اینکه مدیر آبفای استان اعلام کرد که به دلیل پرشدن سدها تا سه سال دیگر مشکل آب نخواهیم داشت). همان آقای مدیر در دهه ۷۰ وقتی وزیرکشاورزی بود با تکیه محکم بر دکترای زراعت از امریکا اعلام کرد «ایران هرگز در تولید گندم خودکفا نمیشود»! الان مقصود آن نیست که در ابطال آن نظر بگوییم ایران در این سالها به تناوب به خودکفایی در گندم رسیده است. مسئله اینگونه اظهارنظرهاست که «کینهای» است تا «علمی». خودکفایی گندم را فقط نمیتوان با آب و زمینکشاورزی سنجید. دهها عامل دیگر و عوامل ناشناخته آینده را هم باید درنظر گرفت. اکنون میزان مصرف نان و آرد در کشور با مدیریت توزیع و ممانعت از قاچاق، کم شده. با شیوع دیابت، کمتر هم خواهد شد. با افزایش میانگین سنی باز هم کمتر. با کاهش نرخ رشد جمعیت، باز کمتر. با تنوع سبد غذایی و تمایل به مصرف سبزیجات در الگوهای جدید، بازهم کمتر. با الگوهای بهینهسازی مصرف آرد، کمتر و کمتر. این فهرست آخر ندارد. حتی مسئله زمین و آب هم یک مسئله ایستا نیست. بهرهوری از زمین و بذر جدید و آبیاری نوین هم به شدت تغییر میکند.
اکنون سدهای آب در چهارگوشه شمالغربیوشرقی و جنوبغربیوشرقی کشور پر یا سرریز است و میانگین پرشدگی سدها به ۶۴ درصد رسیده است. تنش آبی در بیشتر نقاط کشور کم شده است. وقتی یک هفته پس از سیل دبی هنوز کل شهر زیر آب است و کمکم به دریا میرود، چرا باید گفت آب سیستان و بلوچستان به دریا رفته است، مگر اینکه سق سیاهنما داشته باشیم.
یک آدم منصف و مثبت میتواند ببیند که فلوات ایران زیر آب است و از اعصاب خرد و پرخاشگری و بسا مشکلات دانسته و نادانسته مردم با این طراوت و رطوبت کمنظیر کاسته شده است. آن دکترای سیاسی از لندن که گفت «اگر ایران به حمله کنسولگری پاسخ دهد، امریکا و اسرائیل یک تیرچراغبرق سالم در ایران باقی نمیگذارند» و آن دکترای کشاورزی که درباره خشکسالی و بیگندمی نظریه میدهد و آن اندیشمندان دیگری که هربار نظریه تازهای درباره ناتوانی نهاد دین در اداره کشور و حکومتداری میدهند، با آنکه وضع «لیبرالدموکراسی پایان تاریخ» را بعینه میبینند، باید حواسشان به ارزش نهاد علم و ذبح آن در پای کینههای سیاسی باشد.
کلاهها را به احترام ایران از سر بردارید
حسن هانیزاده تحلیلگر مسائل بینالملل طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی نوشت: ایران در طول دو قرن گذشته یعنی از زمان قاجاریه تا پهلوی دوم هرگز در کانون توجه رسانهها قرار نداشت و تنها یک نقطه خاکستری در نقشه جغرافیایی جهان تلقی میشد. دوران سیاه حاکمیت قاجارها و پهلویهای پدر و پسر، ایران کشوری خنثی و نماد موجودیت آن بر نقشه جغرافیایی جهان گربه خفتهای بود که در گوشهای از منطقه غرب آسیا به اصطلاح جا خوش کرده.
ایران زمانی مورد توجه استعمارگران غربی قرار گرفت که ویلیام ناکس دارسی انگلیسی در سال ۱۹۰۱ میلادی قرارداد ننگین استخراج نفت ایران را با مظفرالدین شاه قاجار امضا کرد و به این ترتیب تنها وجه ممیزه ایران از نظر غربیها نفت بود. نگاه تحقیرآمیز استعمارگران در دوران قاجاریه و پهلویها نسبت به ایران، تراکمات سنگینی بر پیکره ملت بزرگ و وطندوستان واقعی ایجاد کرد که این تراکمات در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به یک نقطه انفجار تبدیل شد. از آن زمان ایران در مدار توجه رسانههای جهانی قرار گرفت، زیرا جمهوری اسلامی توانست معادلات منطقهای و جهانی را به سود ملتهای تحت ستم منطقه تغییر دهد. مساله فلسطین به عنوان یک مسئولیت اخلاقی، انسانی و اسلامی در مدارتوجه امام راحل (ره) قرار گرفت به اعتبار اینکه جمهوری اسلامی یک مفهوم جغرافیایی محدودی نیست بلکه یک مفهوم اعتقادی راهبردی است که مصلحت «امت» بر مصلحت «ملت» رجحان دارد. در جهان، جمهوریهای موز و شکلات و ساعت جیبی زیادی وجود دارند که وجود وعدم وجود آنها تاثیری در معادلات جهانی ندارند. ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل نقش تاثیرگذار جهانی خود دیگر آن «گربه خفته دوران قاجاریه و پهلویها بر روی نقشه جغرافیایی» نیست بلکه در این جنگل که نامش جامعه جهانی است به شیر شرزهای تبدیل شده که همه باید به احترام او کلاه از سر بر دارند. قدرتهای استعماری غرب بهویژه آمریکا که در اوج جنگ دوم جهانی با استفاده از سلاح هستهای صدها هزار نفر از مردم ژاپن را قتل عام کرد این پیام را به جامعه جهانی ارسال کرد که ایستادن در برابر این قدرت نوظهور خشن و بیرحم نابودی جمعی به دنبال دارد. جامعه جهانی که باید بر اساس عدالت، مساوات، احترام به حاکمیت ملی و پرهیز از خشونتهای غیر قابل توجیه حرکت کند به سمت رفتارهای تهاجمی و غیرمنصفانه آمریکا و غرب حرکت کرد. از این رو قانون جنگل جایگزین قوانین احترام انگیز بینالمللی شد و آمریکا بر اساس منافع خود و همپیمانان خود تلاش میکند تا اراده خود را بر ملتهای جهان تحمیل کند. حتی سازمان ملل به عنوان نهاد حافظ صلح جهانی به یک نهاد فلج و تابعی از اراده آمریکا و دو قدرت دیگر غربی دارای حق وتو تبدیل شد و هرگز این نهاد بینالمللی بدون موافقت آمریکا، انگلیس و فرانسه قادر به تصمیم گیری درباره مسائل کلان جهانی نیست. نمونه بیتحرکی و انفعال شورای امنیت سازمان ملل نسل کشی اسرائیل در غزه بود که ۹ پیش نویس قطعنامه را آمریکا وتو کرد. نمونه دیگر رای مثبت ۱۲ کشور از مجموع ۱۵ کشور عضو دائم و غیردائم شورای امنیت برای عضویت فلسطین در سازمان ملل رای مثبت دادند، اما با وتوی آمریکا مواجه شد. این در حالی است که در سال ۲۰۱۱ پس از جدایی سودان جنوبی از کشور بزرگ سودان در آفریقا این کشور مسیحی جدا شده از سودان در کمتر از ۴ روز به عضویت کامل سازمان ملل درآمد. اما جمهوری اسلامی ایران در طول ۴۵ سال گذشته به تنهایی در برابر رفتارهای تهاجمی و قلدرمابانه آمریکا و رژیم صهیونیستی ایستاد و ملت ایران سختیها و مشقتها را تحمل کرد، اما زیر بار ذلت نرفت. ایران از نگاه یک مقوله تاریخی که میگوید «هر ملتی اگر قادر به دفاع از خود نباشد برای همیشه در صفحات تاریخ دفن» خواهد شد، استراتژی دفاعی خود را ترسیم کرد تا تابعی از اراده بازیگران جهانی نباشد. شعار «واعدوا لهم ما استطعتم من قوه» یک شعارصرف تهی از مضمون نیست بلکه استراتژی دفاعی ایران بر گرفته از این آیه پر مفهوم قرآنی است. طبیعی است ایستادگی در برابر قدرتهای استکباری هزینههای سنگینی به همراه دارد، اما استقلال ملی و خروج از دایره امر و نهی قدرتهای استکباری، ارزش پرداخت این هزینهها را دارد. اوج اقتدار ملی ایران در کلام تاریخی رهبر معظم انقلاب در نماز عید فطر که فرمودند اسرائیل باید تنبیه شود تجلی یافت که خروجی آن عملیات «وعده صادق» بود. عملیات وعده صادق مسیر تاریخ مبارزات یکصد ساله ملتهای آزاده جهان بهویژه ملتهای اسلامی را تغییر داد، زیرا هیچ قدرتی در جهان توان رویارویی با رژیم صهیونیستی را ندارد. علت این امر این است که وجود غرب به بقای رژیم صهیونیستی بستگی دارد و فروپاشی این رژیم به مفهوم نابودی و فروپاشی غرب است. این عملیات ثابت کرد که ایران هرگز در موضوع امنیت و حاکمیت ملی خود با کسی تعارف ندارد و هر قدرتی بخواهد استقلال و امنیت ملی ایران را مخدوش کند با پاسخ کوبنده ایران مواجه خواهد شد. ناتوانی رژیم صهیونیستی و آمریکا در واکنش نسبت به عملیات تاریخی «وعده صادق» نشان داد که ایران قدرت بازدارندگی بسیار بالایی دارد و جهان باید به احترام این کشور کلاه خود را از سربر دارد.
خطر دوقطبی شدن در موضوع تعطیلات
مهدی حسن زاده طی یادداشتی در شماره امروز خراسان با عنوان خطر دوقطبی شدن در موضوع تعطیلات نوشت: با گذشت ماهها از ارائه لایحه دولت به مجلس برای افزایش تعطیلات و رای موافق مجلس به کلیات این لایحه، طی روزهای اخیر و پس از مصوبه کمیسیون اجتماعی مجلس برای تعطیلی پنج شنبه و جمعه، بحثهایی را در فضای رسانهای و افکار عمومی ایجاد کرد و دوقطب که یک سر آن معتقد به تعطیلی پنج شنبه و جمعه و قطب دیگر که تعطیلی جمعه و شنبه را توصیه میکند، در این باره شکل گرفت.
درخور توضیح است که دولت در لایحه خود که بر تعطیلی دو روز در هفته تاکید شده، خواستار این شده است که دستش در انتخاب روزهای تعطیل باز باشد. همچنین بهادری جهرمی، سخنگوی دولت نیز روز گذشته در این باره گفت: نظر ما این است که در انتخاب روز دست باز را داشته باشیم و انتخاب روز در اختیار نظرات کارشناسی بخشهای مختلف دولت قرار بگیرد. با این حال حسینی، معاون پارلمانی رئیس جمهور روز گذشته در یادداشتی که در روزنامه همشهری نوشته، تعطیلی روز پنج شنبه را توصیه کرده است که با توجه به موضع سخنگوی دولت، موضع معاون پارلمانی رئیس جمهور را باید موضعی شخصی دانست.
مروری بر سابقه مباحث مطرح شده در این باره نشان میدهد که از سالهای گذشته در بین فعالان اقتصادی که با خارج از کشور مراودات کاری دارند، ضرورت سامان دهی تعطیلات و انطباق تعطیلات در ایران با سایر کشورها مطرح بوده است. چراکه در بسیاری از کشورهای جهان تعطیلات هفتگی دو روزه است و شامل روزهای شنبه و یک شنبه میشود. با توجه به تعطیلی جمعه و شرایط نیمه تعطیل پنج شنبه در صورت تعطیلی این روز در عمل ۴ روز از هفته امکان برخی پیگیریهای اداری در ارتباط با خارج از کشور میسر نیست. همچنین افزایش بازدهی کاری در روزهای غیرتعطیل و کمک به گردشگری داخلی و رونق سفرهای کوتاه از دیگر دلایل مطرح شدن افزایش تعطیلات در کشور است.
در مجموع با توجه به لایحه دولت و موافقت مجلس با کلیات آن و نظر مثبت فعالان اقتصادی، به نظر میرسد درباره اصل دو روزه شدن تعطیلات در طول هفته تردیدی نیست، اما بر سر تعطیلی پنج شنبه یا شنبه اختلاف نظر وجود دارد. موافقان پنج شنبه به شرایط تثبیت شده نیمه تعطیل پنج شنبه اشاره دارند و از این جهت تعطیلی پنج شنبه را شدنیتر میدانند، اما از طرف دیگر موافقان تعطیلی شنبه معتقدند با تعطیلی شنبه و دایر بودن فعالیتها در روز پنج شنبه، تعطیلات مشترک در ایران و بسیاری از کشورها به ۳ روز کاهش مییابد و به روانتر شدن ارتباطات کاری، تجاری و بانکی با خارج از کشور کمک میکند.
به نظر میرسد راهکار حل مشکل در وهله نخست پرهیز از دوقطبی سازی و مواضع تند سیاسی بر سر موضوعی اجتماعی - اقتصادی مثل تعطیلی است. این مسئله یک منطق اقتصادی دارد که به روان شدن مراودات اقتصادی با کشورهای خارج برمی گردد. به ویژه در شرایطی که روزهای تعطیل در بسیاری از کشورها، حتی برخی کشورهای اسلامی نیز شبیه کشورهای غربی است؛ لذا تعطیلی شنبه با توجه به انطباق با تعطیلات سایر کشورها برای فعالان اقتصادی و سایر افرادی که به نحوی با حوزههای بین المللی مراودات کاری دارند، مفیدتر است. هرچند در نهایت باید در موضوعاتی که صبغه اجتماعی نیز دارد، برداشت عمومی و همراهی جامعه با آن نیز مدنظر قرار گیرد، لذا بهتر است فعلا بدون جبهه گیری قطعی درباره روز تعطیل اضافه بر جمعه، این موضوع از منظرهای مختلف بررسی شود.