«فلسفه پسینِ ویتگنشتاین»؛ اوسوالت هنفلینگ؛ ترجمه مینو حجّت؛ نشر هرمس فلسفهورزی بدون نظریهپردازی
تاریخ انتشار: ۲۳ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۳۱۱۴۵۵۴
«فلسفه پسینِ ویتگنشتاین»
نویسنده: اوسوالت هنفلینگ
مترجم: مینو حجّت
ناشر: هرمس، چاپ اول 1397
324 صفحه، 25000 تومان
****
روزی اوسوالت هنفلینگ (1927-2005) به الیزابت آنسکوم (1919-1997)، شاگرد نزدیک و برجسته ویتگنشتاین، گفت: «تعجب میکنم که ویتگنشتاین، در سراسر عمر، همه آثارش را به آلمانی نوشته» و نه انگلیسی.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از میان همه فیلسوفان تحلیلی، ویتگنشتاین (1889-1951) محبوبترین فرد نزد ایرانیان است. ویتگنشتاین دوم یا متاخر هم محبوبتر. البته واقعیت این است که ویتگنشتاین، بهویژه ویتگنشتاین متاخر، در قالب تنگ فلسفه تحلیلی نمیگنجد و بسیار فراتر از آن است. امروزه حتی در فلسفههای پستمدرن نیز از اندیشههای او بهرهبرداری میکنند. این امر بدین معناست که فلسفه متاخر او ظاهرا مبهم و پیچیده است که امکان چنین برداشتهای گوناگون و متعارضی را فراهم میآورد. طبیعتا خواننده ایرانی هم وقتی به سراغ آثار این دوره دوم فکری او میرود، با چنین وضعیت بغرنجی مواجه میشود. "پژوهشهای فلسفی" که مهمترین و اصلیترین کتاب دوره دوم ویتگنشتاین است، مجموعه مفصلی از تکهها، گزینگویهها و تاملات پراکنده است. به عبارت دیگر ظاهر و صورت فلسفه متاخر ویتگنشتاین شلوغ و نامرتب است. به همین سبب، مسئهای که پژوهشگران و صاحبنظران با آن دستوپنچه نرم میکنند آن است که این فلسفه اصولا و ذاتا چنین است یا اینکه، برعکس، در واقع از ساختاری منظم و چارچوبی مشخص برخوردار است؟ اوسوالت هنفلینگ جانب هیچکدام از این دو طرف را نمیگیرد و ادعای سومی را در این کتاب خوب و خواندنی مطرح میکند.
اما غیر از خوب بودن، این کتاب اثر کاملا متفاوتی درباره ویتگنشتاین است. همه آثاری که درباره او نوشته شدهاند در واقع میخواهند نظریات فلسفیاش را ارائه، توضیح، اثبات و از آنها دفاع کنند یا، برعکس، آنها را زیر سوال ببرند. اما هنفلینگ همه آنها را بدفهمی ویتگنشتاین میداند. به باور او نفهمیدن یا بدفهمیدن ویتگنشتاین منحصر به منتقدان و مخالفان او نیست. پیروان و شارحان او نیز به همان اندازه فلسفهاش را خراب کردهاند. بیشتر آنها جریان این فلسفه را از مسیری که او تعیین کرده بود، منحرف کردند. در این بدفهمی مخالفان و موافقان او به یکسان عمل کردهاند. دسته اول نظریات او را رد کرده و دسته دوم از آنها دفاع میکنند. درحالیکه مسئله اصلی از نظر هنفلینگ این است که ویتگنشتاین اساسا نظریهای ندارد و نمیتواند داشته باشد؛ زیرا فلسفه او ذاتا در تقابل با هر گونه نظریهپردازی است. حرف اصلی، اساسی و بدیع هنفلینگ این است که نباید در فلسفه متاخر ویتگنشتاین به دنبال نظریه باشیم. نه اینکه ویتگنشتاین نتوانسته نظریهای را بپرورد، بلکه نخواسته و اصولا نظریهپردازی را در فلسفه کاری نادرست میدانسته است. ویتگنشتاین متاخر فلسفه را از اساس دیگرگون و زیر و زبر میکند. آنچه او در پی آن است، تغییری کاملا اساسی در نگرش ما نسبت به مسائل فلسفی است و نه نظریهپردازی درباره آن مسائل. از نظر هنفلینگ عدم درک درست این نکته کلیدی، منشا همه بدفهمیها درباره اندیشههای ویتگنشتاین است.
بدیع بودن اندیشههای ویتگنشتاین بهحدی است که کمتر کسی اصالت آنها را درک میکند. از این روی، گرایشی طبیعی وجود دارد تا اندیشههای او به نظریات آشنا تحویل و فروکاسته شوند. گویی که ویتگنشتاین در پی پاسخهایی مشخص و ارائه نظریاتی معین به مسائل رایج بوده است. درحالیکه او نهتنها چنان نظریاتی ارائه نکرده، بلکه به آن پرسشها نیز بیتوجه بوده است. البته این نسبت دادن نظریه به ویتگنشتاین تنها بدفهمی رایج درباره فلسفه متاخر او نیست. چیزهای دیگری هم به چنین سرنوشتی دچار شدهاند. برای مثال او در آثار دوره دوم خود پرسشهای زیادی را مطرح میکند. بیشتر افراد آن پرسشها را نوعی استعاره به شمار آوردهاند و اینگونه تفسیر کردهاند که ویتگنشتاین برای آنها پاسخی مد نظر دارد و لذا باید آن پاسخ را کشف کرد. آنان نیز پاسخهایی دستوپا میکنند و با آن پاسخها در فلسفه او به پیش میروند و نظام فکری پنهان او را، به زعم خود، کشف میکنند. اما هنفلینگ میگوید که این پرسشها واقعی هستند و او واقعا آن پرسشها را داشت بدون اینکه پاسخی برای آنها داشته باشد. از این روی، نباید بیجهت بر پاسخ مشخصی اصرار ورزیم. البته ویتگنشتاین گهگاه نظریاتی مطرح میکند، اما آنجا هم که نظری مطرح کرده نه به عنوان نظریهای سفت و سخت، بلکه به عنوان مطلبی احتمالی، مشروط و منعطف مد نظر بوده است. اما دیگران فرض را بر این گذاشتهاند که چنین مواردی دیدگاههای سفت و سخت اوست. بر این اساس، مباحثی همچون "خصوصی بودن زبان"، "بازیهای زبانی" و معرفتشناسی ویتگنشتاین کاملا شکل دیگری به خود میگیرند.
دلیل این مدعا آن است که ویتگنشتاین مکررا تاکید میکرد که کار فلسفه فقط توصیف امور است و نه تببین آنها. طبیعتا نظریه هم برای تبیین است و اگر این کارکرد منتفی شود، نظریهای هم در کار نخواهد بود. تفکر ویتگنشتاین به این صورت نیست که از دادههای پیشِ رو دست به استنتاج نظریهای عام بزند. از نظر او مسئله اساسی این نیست که نظریه مطرح شده تعمیم درستی است یا نه، بلکه مسئله این است که آیا توصیف ما به صورت درستی انجام شده یا خیر. اگر با این عدسی به نوشتهها و اندیشههای متاخر ویتگنشتاین نگاه کنیم، تصویری برخلاف فهم رایج از فلسفه او خواهیم دید. با توجه به این مطلب، "شباهت خانوادگی" و "یکی دانستن معنای واژه با کاربرد" نظریاتی در باب معنا نیستند. نظریه دانستن آنها ناشی از غفلت نسبت به رویکرد توصیفی ویتگنتشتاین به امور است.
و نکته آخر اینکه برخلاف عنوان کتاب، هنفلینگ به فلسفه متقدم ویتگنشتاین هم میپردازد. کلیت فلسفه متقدم او در فصل دوم توضیح داده میشود. اگرچه تمرکز اصلی بر فلسفه متاخر اوست و بازخوانی کامل مباحث آن در پرتو نگاهی بدیعی که هنفلینگ به سبک فلسفهورزی ویتگنشتاین متاخر دارد.
*دکترای فلسفه
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۱۱۴۵۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دروغپردازی با عکس ۷ سال پیش پارک دانشجو
به تازگی تصویری در شبکههای اجتماعی تحت عنوان «سیل عظیم نیروهای گشت ارشاد در پارک دانشجو» در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در حال دست به دست شدن است.
بر این اساس حتی برخی چهرهها نیز دست به تحلیل و ارائه نظر کردند..
این درحالی است که تصویر ادعایی مربوط به سال ۱۳۹۶ است و ارتباطی به این روزها ندارد.
نکته تامل برانگیزتر این است که برخی دیگربا سوءاستفاده از این تصویر، بار دیگر تسویه حساب سیاسی کردند و عکس سال ۹۶ را به علیرضا زاکانی نسبت دادند.
از هفته گذشته که طرح نور توسط نیروی انتظامی آغاز شده است، اخبار غیر دقیق و شایعاتی در فضای مجازی منتشر شده است، حتی در روزهای گذشته کشته شدن یکی از اراذل قمه به دست نیز به عنوان دختر جان باخته در طرح عفاف و حجاب جا زده شده بود.
منبع: فارس
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی