بدون سلبریتی هم جذاب است
تاریخ انتشار: ۲۶ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۳۱۴۴۱۰۶
به گزارش ایسکانیوز، در گزارش نشریه گذرگاه با اشاره به جایگاه مهم مسابقات تلویزیونی در رسانه ملی آمده است: «برنامههایی که در سالهای اخیر با توجه به مشکلات بودجه صداوسیما با ورود اسپانسرهای مختلف بر تعداد آن افزوده شده است. مسابقههایی که از حضور پر رنگ سلبریتیها تا وجود افراطگونه ستارهمربعها و معرفی اپلیکیشنهای گوناگون با انتقادات فراوانی روبرو شدهاند اما در این میان برخی مسابقههایی با مدل مستندگونه یا همان رئالیتیشو در ژانرهای مختلفی ساخته شده است که با استقبال زیاد مخاطبان رسانه ملی مواجه شدهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خانواده، محور اصلی مسابقه
مستندمسابقه «خانه ما» جزو برنامههای اجتماعی است که با محوریت خانواده ساخته شده است. هر فصل از این مستندمسابقه در یکی از شهرهای ایران تولید شده است. تا به حال شهرهای اصفهان، تهران، رشت، اهواز و اکنون شهر تبریز میزبان مستندمسابقه «خانه ما» است. یکی از ویژگی های مهم این مستندمسابقه شناخت شهرها و خلق و خوی خانواده های همان شهر است.
اصلی ترین ویژگی مستندمسابقه «خانه ما»، محوریت خانواده است. چالشهایی که در این مسابقه طرح میشود باید توسط خانوادهها حل شود. نشاندادن همکاری اعضای خانواده برای یک چالش در این مسابقه باعث ترویج باهم بودن و اتحاد در بین خانواده های ایرانی میشود. همچنین روابط صمیمانه بین اعضای خانواده مخصوصاً والدین با فرزندان در ضمیر ناخودآگاه مخاطبان القا میکند. واقعی بودن این مسابقه باعث باورپذیری بیشتر توسط خانوادههایی که این مسابقه را می بینند، خواهد شد.
دومین ویژگی این مسابقه، اصلاح سبک زندگی است. در دورانی زندگی میکنیم که مصرفگرایی تبلیغ میشود و در بین خانوادههای ایرانی رواج داشته و رو به فزونی است. مبنای اصلی این مسابقه بر اصلاح این معضل در جامعه است. اولین قدم در این مسابقه آن است که مقدار مشخصی پول به هر خانواده می دهد تا به مدت یک ماه با کمک آن، امورات خانواده را مدیریت کنند. مدیریت هزینه و مصرف در خانواده به کمک تمامی اعضا در طول قسمتهای مسابقه، این فرهنگ را آموزش میدهد که می توان کمخرج بود و در عین حال، خوب زندگی کرد و از زندگی لذت بُرد. نکته مهم این است که به جای کم مصرف کردن یا ریاضت کشیدن، راهکارهای خلاقانه توسط خانوادهها برای زندگی بهتر در معرض دید مخاطب قرار میگیرد.
اینکه صرفا با یک برنامه تلویزیونی سبک زندگی غلط خانوادهها اصلاح شود، سادهاندیشانه است. ولی تلنگری برای خانوادههای ایرانی است که به سمت درست زندگی کردن و سبک زندگی مطلوب حرکت کنند. بدون هیچگونه رسمیت و شعارزدگی، و البته ساده و در قالب یک زندگی که همه جور اتفاقی از شوخی و راحتی تا غم و سختی در آن میافتد، مفاهیم اصلی با محوریت خانواده به مخاطب القا شود.
سودآوریهای خانگی
یکی از چالشهای جذاب در مسابقه خانه ما ایجاد کسبوکار و سودآوری است. هر یک از اعضای خانواده با استعداد و تواناییهایی که دارند، به دنبال ایجاد یک کسبوکار کوچک با سود معقول میروند. نشان دادن اینکه میتوان کسبوکارهای خانگی و کوچک راهاندازی کرد که به خصوص برای زنان خانواده این امر میتواند موثرتر باشد؛ هم کمک به اقتصاد خانواده است و هم از ضررهای بیکاری و حضور بیش از حد در فضای مجازی جلوگیری میکند. فرهنگ سازی این مساله با دو قسمت از مسابقه صورت نمیگیرد ولی ترغیب کننده است.
نجات دنیا، آنچنان سخت نیست
یکی از آیتم های این مستندمسابقه، نجات دنیاست. نکته جالبی که این آیتم دارد فکر کردن خانوادهها به این است که چطور میتوانند دنیا را جای بهتری برای زندگی کنند. کوچکترین کارهایی که به ذهنشان می رسد، باعث می شود احساس خوبی نسبت به کارشان پس از انجام آن داشته باشند. تفکیک زبالهها برای تمیزی محله، شادکردن دل بچهها، انتقال تجارب کاری به اهالی محله، اهدای خون، جمعآوری کمک برای امور خیریه از جمله اقداماتی است که برای نجات دنیا انجام میدهند. نکته اخلاقی چالش بالا اثرگذاری هر کسی در هر محلهای است که زندگی میکند.
بازگشت به سنت مهمانیهای ساده
رسم مهمانی دادن و مهمانی رفتن در خانوادههای ایرانی معروف است. گرچه این مساله در عصر معاصر الکترونیک و در شهرهای بزرگ و با وجود مشکلات اقتصادی کمرنگ شده است، ولی همچنان پابرجاست. یکی از چالشهای زیبا در این مستند مسابقه، مهمانی دادن به دیگر شرکتکنندگان در مسابقه است. با این وجود، یکی از غلطترین اتفاقات امروز در مهمانیها، ریختوپاش و تجملات است. در این مسابقه با توجه به بودجه کمی که در ابتدای مسابقه در اختیار خانوادهها قرار دادهاند، بایستی مهمانی دهند و پذیرایی آبرومندی از مهمانان در عین حال کمخرج باید داشته باشند. این مسابقه نشان میدهد که میتوان بهترین مهمانی را گرفت اما ریختوپاش نکرد. نکته دیگر در اینجا، زنده شدن آداب و رسوم محلی همان شهر و استان است. غذاهای محلی و لباس های محلی برای پذیرایی از مهمانان مصداقی از آن است.
مسابقهای بدون حضور سلبریتیها
به گفته احسان عمادی یکی از کارگردان های مستندمسابقه خانه ما: «ایده اصلی برنامه بر مبنای یک نیازسنجی اجتماعی و عمومی در ایران و البته ترکیبش با جذابیتهای رسانهای شکل گرفته است. شاید گوشهای از یک قسمت یا مرحلهای در مسابقه، شبیه نمونهای خارجی باشد اما کلیت کار و ساختار «خانه ما»، بر اساس فکر و ایدهای کاملا ایرانی بوده است».
مسابقه «خانه ما» به دور از حضور سلبریتیها و به دور از یک دکور و گریم پر زرق و ورق ساخته میشود و یک رئالیتی شو ایرانی را عرضه میکند. زندگی آدمهای عادی جامعه به نمایش گذاشته میشود که باورش برای مردم عادی نیز بیشتر خواهد بود. ویژگیهای اخیر، امتیاز اصلی مستندمسابقه «خانه ما» است که باعث تمایزش نسبت به سایر مسابقات تلویزیونی شده است.
مستندمسابقههایی با محوریت خانواده و زندگی شروع خوبی است که در ادامه نیز باید از حمایت مسئولین رسانه ملی برخوردار شود. در طولانی مدت و با پیوستگی چنین برنامههایی میتوان گامی در جهت اصلاح زندگی خانوادههای ایرانی و القای مفاهیم والای اسلامی درباره خانواده برداشت.»
انتهای پیام/
179 / 159 مستند مسابقه مسابقه خانه ما نشریه گذرگاهمنبع: ایسکانیوز
کلیدواژه: مستند مسابقه مسابقه خانه ما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۱۴۴۱۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کافهنشینی، از ازل تا ابد
کم کم با منوی قهوهها و شیکها و کیکها آشنا شدهایم و دیگر نمیخواهیم «بامدیریت جدید» را از منو سفارش بدهیم. خلاصه که کافه شده بخش ناگسستنی روزها و شبهای ما و محلِ خاطرههای تلخ و شیرین،پس یحتمل برایمان جالب باشد که این کافه که امروز این مختصات را دارد از کجا پدید آمده و چه سیری را گذرانده تا امروزه به این کافههایِ ادایی و غیر ادایی در سطح کشور و جهان تبدیل شده.امروز و اینجا قرار است قطار تاریخ را به عقب ببریم و کمی در کافههای قدیمی سیر کنیم.اروپا و کافههای شورشی
وقتی ملت اروپا کمکم از خوابِ عمیق قرون وسطا بیدار شد و تلاش کرد با تولید علم، کمرِ کلیسا و آموزههای خرافی را بشکند، شروع کرد به مبارزه با نظامهای سلطنتی و کلیسایِ آن زمان؛ و این مبارزه از قشر تحصیل کرده و روشن فکر آغاز شد، این آدمها برای گپ و گفت و به اشتراک گذاشتن عقاید خود از مکانهایی استفاده میکردند و کنار هم جمع میشدند که رفته رفته به این محلها کافه گفته شد. به خصوص در جریان انقلاب کبیر فرانسه که جرقه انقلابهای لیبرالیستی و آزادیگرایانه اروپا بود، این اتفاق پررنگتر شد و بیشتر به رسمیت شناخته شد. کافیشاپها که در ابتدای امر بیشتر برای افراد متمول و برگزاری جشن و پایکوبی بود تبدیل به یک مکان ناب برای دورهمیهایِ سیاسی و جلسات اجتماعی شد.
کافه و پسا کرونا
پاندمی عجیب و غریب کرونا و آن سالهای تاریک، سبک زندگیمان را خیلی تغییر داد و همه چیز را به طرز غریبی آنلاین یا برخط کرد. کار کردنمان، درس خواندنمان، دیدارهایمان و تفریحاتمان همه به کلی مجازی شدند و ما ماندیم و یک صفحه پر نور که از داخلش باید کل زندگیمان را کنترل میکردیم، ما آن واکسنهای با برکت را زدیم و این ویروس منحوس رخت بربست اما همچنان یادگاریهایش برای ما باقی ماند. مثلا به صورت آنلاین کلاس برگزار کردن و دورکاری جزئی از زندگی خیلی از ما شد. حالا این روزها در دوران پسا کرونا به وفور و کرات شاهد کافههایی هستیم که اختصاصا برای همین کار تعبیه شدهاند و آدمهای زیادی که محل کار و کلاس و محل برگزاری مراسمات و قرارهای کاری و دوستانهشان همه و همه در این مکان صورت میگیرد. به نظر شما تا چند سال آینده کافهها چه تغییراتی میکنند؟
آغاز کافهنشینی در ایران
از آنجا که همیشه مرکز همه چیز برای پایتختنشینان است، حدود ۲۰۰ سال پیش اکثر شعرا و ادیبان در نصف جهان و پایتخت حکومتِ صفویان جمع میشدند و به نحوی اصفهان مهدِ هنر و فرهنگ و ادب ایران زمین بود، رفته رفته قهوهخانهها پدید آمد و محلی شد برای گرد هم نشستن شعرا و شعر خواندن و قهوه نوشیدن.و همین امر باعث به وجود آمدن سبکهایِ جدید در نظم فارسی شد. شاید برایتان جالب باشد که قهوهخانهها در آن زمان چه شمایلی داشتند اما باید بدانید این که جدیدا مد شده حیاط خانههای قدیمی را کافه میکنند امر جدیدی نیست و آن زمان قهوهخانه در فضای سرباز با حوض و باغچه بود و برنامههایی مثل نقالی و شاهنامهخوانی و قصهگویی و گاه روحوضی در آنجا اجرا میشد. توجه کنید که قهوهخانه فضایی کاملا مردانه بود.
نقطه عطف کافهنشینی در تاریخ ایران
با اشغال ایران توسط غربیها بعد از دوره قاجاریه، ظاهر قهوهخانههای ما هم تغییر کرد، انگلیسیها چای را وارد فرهنگ ما کردند و ایرانیهای قهوه خور را چای خور شدند. در این سالها کمکم کافهها پاتوق قشر فرهنگی و نویسندگان و شعرای ایرانی شد و کسانی مثل صادق هدایت، بزرگ علوی، سیمین دانشور، فروغ فرخزاد و … دورهم در کافهها جمع میشدند و درباره مسائل روز دنیا و بحثهای سیاسی و اجتماعی گفتوگو میکردند، کافهها بیشتر در مرکز شهر بود مثلا اگر سریال شهرزاد را دیده باشید یحتمل کافه نادری را خوب به خاطر دارید که فرهاد آن گردنبند مرغ آمین را بر گردن شهرزاد انداخت. آن کافه یکی از مهمترین کافههای آن دوران بود اما کافه و کافهنشینی هنوز آنقدر همه گیر نشده بود و خوانش اذهان عمومی از کافهنشینان افراد فرهیخته و روشنفکر و از ما بهتران بود.
کافهها در حال و هوای انقلاب
نمیدانم چرا اما انگار قهوه به اندیشههای انقلابی و جنجالی دامن میزند و پر و بالشان میدهد، کافهها همیشه نقش مهمی در جریانهای تاریخ معاصرمان داشتند از همان انقلاب فرانسه و اروپا بگیر تا انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ در ایران، همانطور که گفته شد بعد از ورود غربیها کافهها بیشتر پاتوق افراد فرهیخته و روشنفکر بود و تازه شمایل غربی پیدا کرده بود مثلا زنان پا به پای مردان در محافل میآمدند و خیلی اوقات در کافهها رقص و رقاصه و آوازهخوان وجود داشت، از این نظر افراد انقلابی آن زمان که پایبند به دین و شریعت بودند تصور مثبتی از کافهها در ذهنشان نقش نبسته بود و در جریان انقلاب اسلامی و دهههای بعد از آن اکثرا فرمهای مشخصی از افراد به کافهها رفت و آمد داشتند و در اذهان مردم هنوز کلیشه اینکه فقط این افراد به کافهها میروند وجود داشت.
کافه، پدیدهای همهگیر
در سالهای اخیر به خصوص از دهه نود به بعد استقبال و رفت و آمد مردم به کافهها به طرز عجیبی گسترش پیدا کرد، عوامل متعددی در این اتفاق سهیم بودند؛ مثل کوچکتر و تنگتر شدن خانه، ارتباط کمتر با خانواده و فامیل و ارتباط بیشتر با دوستان و در کل سبک زندگی غربی ما را وادار کرد که بیشتر به کافهها رجوع کنیم و برای تازه کردن دیدار دوستانمان و حتی مراسم و تولدها هم از این فضا استفاده کنیم، از آن طرف سرمایهداران فارغ از تخصص و ذوق فرهنگی و هنری و صرفا به دلیل سودآوری به ساخت و تاسیس کافهها روی آوردند و امروزه تقریبا در هر سبکی و در هر منطقه و شهری به تعداد موهای سرمان میتوانیم کافه پیدا کنیم.