همهی انسانیت در برابر عظمتها و زیبائیهای علیبن ابیطالب (علیهالسّلام) خاضع و خاشعند
تاریخ انتشار: ۲۸ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۳۱۶۲۵۰۲
خبرگزاری میزان- امیرالمؤمنین (علیهالصّلاةوالسّلام) متعلق به همهی انسانیت است؛ نه فقط متعلق به شیعیان و نه حتّی متعلق به مسلمانان. همهی انسانیت در برابر عظمتها و زیبائیهای علیبن ابیطالب (علیهالسّلام) خاضع و خاشعند.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری میزان به نقل از khamenei.ir، بیانات حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اقشار مختلف مردم در سالروز ولادت امیرالمومنین علیهالسلام -۶ مرداد ۱۳۸۰- به قرار زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
به همهی برادران و خواهران عزیز که از شهرهای دور و نزدیک زحمت کشیدید و تشریف آوردید، مخصوصاً به خانوادههای معظم شهیدان بزرگوار و جانبازان عزیز و به همهی برادران و خواهران خوشآمد عرض میکنیم و امیدوارم خداوند متعال این عید سعید و این روز بزرگ را بر همهی آحاد امت اسلامی و شیفتگان امیرالمؤمنین (علیهالصّلاةوالسّلام) و بخصوص به ملت ایران مبارک بفرماید و از برکات این روز شریف، همهی آحاد امت اسلامی را برخوردار کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
امیرالمؤمنین (علیهالصّلاةوالسّلام) متعلق به همهی انسانیت است؛ نه فقط متعلق به شیعیان و نه حتّی متعلق به مسلمانان. همهی انسانیت در برابر عظمتها و زیبائیهای علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) خاضع و خاشعند؛ مگر آنهائی که نشناسند و ندیده باشند. لذا شما میبینید مداحان امیرالمؤمنین فقط مسلمانها نیستند؛ مسیحی هم ستایش امیرالمؤمنین را میکند. فقط شیعیان نیستند؛ جامعهی اهلسنت هم در همهی اقطار دنیای اسلام از امیرالمؤمنین به زبان دیگری و با شیفتگی بیشتری نسبت به سایر بزرگان صدر اسلام یاد میکند. چرا؟ علت چیست؟ علت، عظمت این شخصیت است؛ عظمتی که در طول عمر آن بزرگوار و تا چند قرن بعد از شهادت آن بزرگوار، کسانی سعی کردهاند آن را بپوشانند؛ و نشد. درخشش خورشید را نمیشود پوشاند؛ خورشید است، میتابد، گرما و نور میدهد. مگر میشود انکارش کرد؟!
این خصوصیاتی که در امیرالمؤمنین شناخته شد، این عظمتی که در علی بن ابی طالب دیده شد، این عظمت چیست؟ کجاست؟ ابعاد آن چگونه است؟ این دیگر از آن بحثهائی است که هیچ بشر غیر معصومی نمیتواند ادعا کند که آن را شناخته است؛ چون ابعاد عمیق و ناشناختهای دارد و مثل یک اقیانوس است. انسان در اقیانوس، طوفان، موج، آب و موجودات شگفتآور را میبیند؛ اما اعماق اقیانوس را فقط آن کسی میتواند درک کند که خود توانسته باشد به آن اعماق برسد. اعماق شخصیت اقیانوسگونهی امیرالمؤمنین را جز کسانی که خودشان مثل او مرتبط با منبع غیب بودند و مستفیض از افاضهی الهی بودند، کسی نتوانسته است درک کند و نمیتواند درک کند. آنچه ما میبینیم ظواهر امر است؛ نشانههاست. این را هم همهی ما نمیتوانیم ببینیم؛ این حکمتهای عمیقی که در نهجالبلاغه است، در کلمات قصار امیرالمؤمنین هست، همهی ما نمیتوانیم درک کنیم؛ فرزانگان بزرگ و صاحبان عقل و علم ژرف هستند که اینها را درک میکنند. ما که نگاه میکنیم، آنچه از امیرالمؤمنین میبینیم، اینهاست: شجاعت او، عبادت او، جوانمردی او، پایبندی او به امر و نهی الهی، جهاد او، ایثار و از خودگذشتگی او، زمانشناسی او، انسانشناسی او، رحم و مروت و رقت قلب او نسبت به ضعفا، بیباکی او در مقابل گردنکشان و سرکشان و مستبدان، اصرار و پافشاری او بر عدالت بین مردم، دشمنی او با ظلم و جور. اینها ظواهر این اقیانوس ژرف و عمیق است. حالا ببینید همین ظواهر چقدر پیچیده و شگفتآور و زیباست! انسان چه کسی را میتواند پیدا کند که این همه صفات ممتاز در او جمع باشد؟! امیرالمؤمنین اینجوری است. این هم حرفی نیست که شیعیان این را بگویند.
اینها چیزهایی است که جزو مسلّمات تاریخ است و دشمن امیرالمؤمنین هم به آنها اقرار کرده است. در مجلس معاویه، کسی مطلبی را به عنوان تملق راجع به امیرالمؤمنین گفت، معاویه بر آن شخص برآشفت و جملهای در مدح امیرالمؤمنین بیان کرد! از یاران امیرالمؤمنین، کسانی که بعد از شهادت آن بزرگوار سر و کارشان با دستگاه معاویه میافتاد، معاویه به آنها میگفت از علی برای من بگوئید. آنها هم میگفتند. در روایت دارد که گاهی معاویه اشک میریخت! این شگفتیها اینجوری است! در حالی که دشمنی معاویه با علی چیز پنهانی که نیست؛ این را همه میدانند.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/3395/emam.jpg
یکی از اولاد عبداللَّه زبیر یا از نوههای او - خانوادهی زبیر با امیرالمؤمنین بد بودند - از پدر خود پرسید علت عظمت خاندان امیرالمؤمنین که روزبهروز بیشتر میشود، چیست؟ او گفت: بله، همینجور است. دشمنان او هرچه کردند که فضائل او را بپوشانند، او مثل یک طلای ناب، بالاخره خود را از لابلای این خس و خاشاک نشان داد. و دشمنان او هر چه کردند برای خود فضیلت درست کنند، مثل مرداری که تعفن او بیش از پیش و لحظه به لحظه بیشتر میشود، بینیها را آزرد. دشمنان امیرالمؤمنین دربارهی او، اینجور حرف زدهاند. الان هم کتابهای مسلمانها - چه شیعه و چه سنی - پُر است از فضائل امیرالمؤمنین.
در همهی دورانهای زندگی، او اسوه است. نوجوانهای ده ساله و دوازده ساله و سیزده چهارده ساله میتوانند به علی اقتدا کنند؛ او را الگوی خودشان قرار بدهند. چرا؟ چون او در ده یازده سالگی، اول کسی بود که اسلام را شناخت و پذیرفت و به دنبال پیغمبر راه افتاد. این، خیلی مهم است. یک کودک ده یازده ساله حقیقت را در میان آن همه دشمنی و انکار بشناسد و پای آن بایستد و برای آن سر از پا نشناسد. جوانهای بیست ساله و بیستودو ساله و بیستوپنج ساله میتوانند امیرالمؤمنین را الگوی خودشان قرار بدهند؛ چرا؟ چون او کسی بود که در بیستوسه سالگی - که پیغمبر اکرم در آن زمان از مکه به مدینه هجرت فرمود - مهمترین بار این هجرت بزرگ را بر دوش گرفت و پیامبر عزیزترین شخصیتهای خاندانش یعنی «فواطم»(1) را به او سپرد تا با خودش از مکه به مدینه بیاورد؛ وکالت خودش را در مکه به او داد که امانتهای مردم را بدهد، قرضهای پیغمبر را ادا کند، طلبهای او را جمعآوری کند و در مدینه به پیامبر ملحق شود. شب هم که بنا بود بریزند در آن خانه و پیغمبر را با شمشیرهاشان قطعه قطعه کنند، او بود که حاضر شد جای پیغمبر بخوابد؛ خود را در معرض این خطر قرار بدهد. این شخصیت را ببینید! عظمت را ببینید! این میشود الگو.
وقتی پیغمبر در مدینه حکومت تشکیل داد، امیرالمؤمنین شد سرباز درجهی یک پیغمبر در تمام این ده ساله؛ از بیستوسه سالگی تا سیوسه سالگی. هر جا پیغمبر مسئله یا مشکلی داشت، علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) اول کسی بود که آنجا در کنار پیغمبر و برای دفاع از حقیقت پیغمبر حاضر بود. در جنگها پیشروِ جنگ، او بود؛ در گرههای مشکل و باز نشدنىِ جنگهای پیغمبر، شمشیر او گرهگشا بود. هرجا همه عقب مینشستند، او جان خود را کف دست میگرفت و میرفت جلو. هیچ چیز هم برای خود نخواست؛ یکسره در راه خدا و برای خدا و در خدمت پیغمبر.
پیغمبر که از دنیا رفت، امیرالمؤمنین حق خلافت را متعلق به خودش میدانست؛ برای این کار اقدام هم کرد، حرف هم زد، ابلاغ دعوت هم کرد؛ بعد که دید نمیشود، بعد که دید اگر او وارد میدان شود و کار دعوت به خود را ادامه دهد، اجتماع مسلمانان از هم میپاشد، کنار کشید. «فصبرت و فی العین قذی و فی الحلق شجا». بیست و پنج سال، امیرالمؤمنین به خاطر وحدت امت اسلامی و انسجام جامعهی اسلامی و برقراری حکومت اسلامی از حق خود - که آن را برای خود مسلّم میدانست - هیچ نگفت. اینها شوخی است؟! اینها آسان است؟! اینهاست که یک انسان را اینجور بر قلهی آفرینش بنیبشر مینشاند. اینهاست که انسان را تبدیل میکند به یک خورشید فروزان در طول تاریخ بشری، که غروب ندارد.
بعد که بیستوپنج سال گذشت و امیرالمؤمنین یک مرد پنجاه و هفت هشت ساله - در سنین پیری - بود، مردم آمدند اصرار کردند، التماس کردند، گفتند باید بیائی، باید قبول کنی، دست برنمیداریم؛ امیرالمؤمنین، اول قبول نمیکرد، بعد وقتی دید که از همه جای دنیای اسلام خیلی از مردم آمدهاند و اصرار میکنند - از مصر، از عراق، از خود مدینه؛ بزرگان، مهاجرین، انصار - و میگویند یا علی! غیر از تو هیچ کس نیست که بتواند این جامعه را اداره کند و این مشکلات را حل کند، گفت خیلی خوب، قبول میکنم؛ و قبول کرد. از لحظهای که این مسئولیت را قبول کرد، تا لحظهای که فرق مبارکش در محراب عبادت شکافته شد، یک روز و یک ساعت از مطالبهی آن حقی و حقیقتی که اسلام به خاطر او بنا شده بود، دست برنداشت؛ نه رودربایستی، نه مجامله، نه ملاحظه، نه ترس، نه ضعف، مانع او نشد.
«لیقوم النّاس بالقسط». انبیاء برای اجرای عدالت آمدهاند؛ برای نزدیک کردن مردم به خدا آمدهاند؛ برای اجرای مقررات الهی در بین مردم آمدهاند. و امیرالمؤمنین رسالتش در وصایت پیغمبر و خلافت اسلامی این است. یک لحظه از این راه عقبنشینی نکرد. در حرکت، کوتاهی نکرد. رفقای قدیمی از او بریدند؛ متوقعان بهشان برخورد؛ از او جدا شدند؛ علیه او جنگهای براندازی راه افتاد. کسانی که تا دیروز او را ستایش میکردند، عدالتِ او را که دیدند، تبدیل به دشمن خونىِ او شدند؛ لکن ملامت ملامتگران - «لا تأخذهم فی اللَّه لومة لائم» - ذرهای در امیرالمؤمنین اثر نگذاشت؛ راه را محکم ادامه داد؛ بعد هم در همین راه به شهادت رسید؛ «قتل فی محراب عبادته لشدّة عدله». شخصیت امیرالمؤمنین و ظواهری که ما میبینیم، اینهاست. ببینید چقدر شگفتآور است! چقدر این تابلو پُر از ظرافت و پُر از زیبائی و شگفتی است!
ما حالا اسممان علوی است؛ شیعیان علی. صرف اینکه بگوئیم علی و راه او را دنبال نکنیم، فایدهای ندارد. کسانی بودند در زمان خود آن بزرگوار که اظهار ارادت به او هم میکردند، لکن از آنچه که او میخواست، تخلف میکردند. امیرالمؤمنین با اینها بیرحمانه برخورد کرد. فسق و فجور کردند، حد الهی را بر اینها جاری کرد؛ کفر گفتند، اینها را از دم شمشیر گذراند. بعضیها وقتی آن عظمتها را میدیدند - ماها کوچکیم دیگر - و وقتی ما یک انسانِ با این عظمت را میبینیم، میگوئیم این خداست! باورمان نمیآید که خدای عزیز علیم میتواند یک چنین شخصیت باعظمتی را بسازد؛ لذا اشتباه میکنیم. در زمان امیرالمؤمنین هم همین اشتباه را کسانی کردند و گفتند او خداست. امیرالمؤمنین دستور داد همهشان را کُشتند؛ رحمشان نکرد؛ در رودربایستی گیر نکرد که اینها طرفدار مایند و دارند دربارهی ما مبالغه میکنند؛ نخیر، اینها راه توحید، راه مبارزهی با شرک را رها کردند، مرتد شدند و توبه هم نکردند؛ امیرالمؤمنین هم دستور داد و همه را به حد الهی محکوم کردند و به قتل رساندند. امیرالمؤمنین اینجوری است. اگر ما خیال کنیم به صرف اینکه امیرالمؤمنین را به زبان تعریف و ستایش کنیم یا محبت او را در دل داریم، خدای متعال و خود امیرالمؤمنین از کجرویها، از سیاهکاریها و از بدیهای ما صرفنظر میکنند، بدانیم که این منطق امیرالمؤمنین نیست. منطق امیرالمؤمنین، سلوک راه خداست. شیعه یعنی کسی که دنبال امیرالمؤمنین به راه میافتد. حالا یک وقتی خطائی، اشتباهی، گناهی کسی میکند، او بحث دیگری است؛ استغفار باید بکند؛ اما دلخوش کردن به انتساب به امیرالمؤمنین و کم و کوچک شمردن تخلف از راه خدا، بههیچوجه در منطق امیرالمؤمنین پذیرفته نیست. اهمیت کار امیرالمؤمنین این است که از حق، از عدل، از ثبوت راه الهی، به خاطر ملاحظات صرف نظر نکرد.
امروز اگر بخواهیم مصداقی برای این حرکت امیرالمؤمنین پیدا کنیم - که البته مصداق ناقصی است - تشکیل جامعهی اسلامی و حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی است. این، یعنی در مقابلهی با ظلم و کجروی و کفر و حرکت ظالمانهی مفسدانهی طواغیت جهانی، سر بلند کردن و ایستادن. در این راه باید حرکت کرد. نظام جمهوری اسلامی خودِ وجودش و هویتش ضدیت با ظلم و زور است؛ ضدیت با تبعیض است. شما ببینید امروز حاکمیت دنیا دست کیهاست؛ ببینید در دنیا چه فجایعی به وسیلهی قدرتمندان دارد انجام میگیرد؛ ببینید با بشریت این قدرتهای دارای زر و زور چه میکنند؛ آن هم با تبلیغات رنگ و لعابدار، همراه زر و زور و تزویر با اسم حقوق بشر! با اسم دمکراسی! با اسم آزادی! چه میکنند با بشر!
امروز امریکا - منظورم حکومت امریکاست - مظهر ظلم علیه بشریت است و به خود مردم امریکا هم امروز دارد ظلم میشود. نظام طاغوتی و شبکهی مفسد صهیونیستی در دنیا، امروز مظهر فساد اخلاقی و تباه کردن نسلهای بشری است؛ ضلالت و گمراهی. قدرتهائی که امروز تسلط بر عالم دارند، قدرتهای ستمگر و ظالمند و به همین دلیل هم با جمهوری اسلامی سر ناسازگاری و سر ستیزهگری دارند. ایستادگی جمهوری اسلامی، مظهر عدالتخواهی امیرالمؤمنین است. آنچه ما ملت ایران و مسئولان بالخصوص بر عهده داریم، این است که این الگو را هرچه بیشتر به نمونهی اصلی خود نزدیک و شبیه کنیم. در داخل کشور شعار «عدالت» را جدی باید گرفت؛ شعار «دینداری» را جدی باید گرفت؛ راه امیرالمؤمنین را جدی باید گرفت و همین است که میتواند ما را برای رسیدن به آرمانها و آرزوهای بلند ملت ایران کمک کند؛ کما اینکه خصوصیات امام بزرگوار ما در آن چیزهائی که پیشرفت جامعه و حیات جامعهی اسلامی محتاج آن هست، شبیه خصوصیات امیرالمؤمنین بود؛ البته با فاصلهی مشخصی که بین آن قلهی عظیم با انسانهای معمولی هست. امام بزرگوار ما در راه حق و عدالت قائل به رودربایستی و ملاحظهی این و آن و ترس و ضعف و عقبنشینی نبود؛ او هم همانطور که امیرالمؤمنین توصیه فرموده بود که: «لا تستوحشوا فی طریق الهدی لقلّة اهله»، از تنهائی نمیترسید؛ از اینکه تنها بماند، نمیترسید، واهمه نداشت؛ حق با اوست، پس خدا با اوست. با مجاهدت حرکت کرد، خدای متعال هم ملت ایران و ملتهای مسلمان را با او در دل و در جوارح همراه کرد و دیدید چه حرکت عظیمی به وجود آمد. امام اینجوری بود.
امروز هم مسئولان کشور و آحاد مردم ما اگر میخواهند ملت ایران به آن قلهی بلند عظمت و افتخار و عزتی که آرزویش را دارد، دست پیدا کند، باید همین راه را دنبال کنند؛ باید با شجاعت تمام، با آگاهی و بینش کامل، با خطرپذیری در مقابل قدرتمندان و زورگویان و زورمندان عالم این راه را ادامه دهند. موفقیت در «ایستادگی» است.
دشمنان اصلی ملت ایران - شبکهی صهیونیستی و رژیم صهیونیستی و رژیم امریکا، بخصوص این مجموعهای که امروز در امریکا بر سر کار هستند، دشمنان اصلی ملت ایران و راه ملت ایران هستند - روز به روز در دنیا بدنامتر و از عواطف ملتهای مسلمان منزویتر شدهاند؛ بلکه حتّی در بین ملتهای غیرمسلمان هم منزویترند. امروز امریکا یکی از منفورترین کشورها در همهی دنیاست؛ هرجا نظرخواهی میکنند، نتیجه این است. و نظام جمهوری اسلامی به برکت ایستادگی ملت ایران، به برکت شعار عدالت و مردمدوستی - که بحمداللَّه امروز در این کشور، این شعار بر زبان دولتمردان به طور دائم وجود دارد - در چشم ملتهای مسلمان عزیز است. ملتهای مسلمان این راه را پسندیدند و کم و بیش تا آنجائی که توانستهاند در این راه حرکت کردهاند؛ البته شرائط ملتها مختلف است. شما وقتی نگاه کنید به ملتهای مسلمان منطقهی ما و کشورهای اسلامی، میبینید همهی این ملتها به نحوی این راه جمهوری اسلامی و راه ملت ایران را مورد تأیید و حمایت معنوی خودشان قرار دادهاند؛ از آن تمجید کردهاند و قدمی یا قدمهائی در این راه حرکت کردهاند و پیش رفتهاند؛ این، آن چیزی است که استکبار جهانی را خشمگین میکند. راه موفقیت هم ایستادگی در این راه است. این را بدانند همهی آحاد ملت ایران که راه نجات، راه موفقیت، راه دست یافتن به آرمانهای بزرگ یک ملت - که عزت و رفاه و اوج افتخارات ملی و فرهنگی و همهجانبه است - فقط وابسته به این است که این ملت از دشمنان خود واهمه نکند، راه خود را بشناسد و این راه را با استقامت و پایداری تمام به پیش برود.
امیدواریم خداوند متعال ملت ایران و همهی ملتهای مسلمان را مشمول لطف و تفضل خود قرار بدهد و روح مطهر امیرالمؤمنین و امام المتقین انشاءاللَّه از فعالیتهای ملت ایران و از جوانان مؤمنی که در این کشور مشغول تلاش هستند، راضی باشد؛ و انشاءاللَّه همه مشمول دعای آن بزرگوار و دعای ولیعصر (ارواحنافداه) قرار بگیرید؛ و انشاءاللَّه روح مطهر امام بزرگوار و شهدا از شما راضی باشند.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
1) فاطمهی زهرا (س)، فاطمهی بنتاسد، فاطمهی بنت زبیر بن عبدالمطلب
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری میزان
کلیدواژه: مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای میلاد حضرت علی علیه السلام امیرالمومنین علی علیه السلام
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۱۶۲۵۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دفاع در برابر ظالم، نه تنها مشروع بلکه واجب است
جهاد در راه دفاع از دین، وطن و ارزشهای حقیقی یک ملت، از مسائل دینی است که در آیات و روایات متعدد مورد تاکید قرار گرفته است؛ البته این مسئله فارغ از بعد دینی موضوعی عقلانی است و هر انسان آزادهای در برابر تجاوز دیگران به خود، خانواده و جامعه خودش حساس است.
اخیرا رژیم کودککش اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه حمله کرد که با پاسخ شدید ایران روبرو شد؛ در این فضا برخی، شبهات و تردیدهایی در مورد این دفاع مشروع و عقلایی مطرح کردند.
با هدف بررسی مشروعیت دفاع و جهاد با آیتالله محمود رجبی؛ عضو شورای عالی حوزه و رئیس مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) درباره مبانی دفاع مشروع گفتوگو کرده ایم که در ادامه میخوانید؛ نگاه اسلام و قرآن به دفاع و جهاد در راه دفاع از ارزشها و میهن چیست؟ دفاع یک امر عقلی و عقلایی و طبق فطرت هر انسان است و حتی کودکان طبق فطرت دست نخورده و اولیه، دفاع از خود را حق میدانند؛ در نظامات بینالمللی و مکاتب و مذاهب هم این مسئله به رسمیت شناخته شده است یعنی حتی اگر در ادیان و قرآن و روایات بیان نشده بود باز یک اصل عقلایی و نهادینه در نهاد انسانها است. اسناد جوامع بینالمللی مبتنی بر همین اصل است ولی در قرآن کریم هم در مورد فلسفه دفاع مسلمین از نظام و کشور و خاک و ارزشهای خودشان آیات فراوانی وجود دارد؛ از جمله قرآن کریم فرموده است: وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیرًا ۗ وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ؛ این آیه یکی از فلسفههای دفاع را در این میداند که اگر دفاع نباشد نه تنها مساجد و اماکن مقدس ادیان دیگر باقی نمیماند بلکه اثری از اصل دین و توحید هم وجود نخواهد داشت. ادیان به صورت کلی در برابر تجاوزگری ستمگران و زیادهخواهان میایستند. طبیعتا اگر دفاع نباشد حتی مظاهر دینی و ظواهر هم از بین میروند؛ بنابراین دفاع یک امر عقلانی و مشروع است؛ از اوجب واجبات حفظ نظام اسلامی است و هر کجا تعرضی به نظام اسلامی صورت بگیرد باید از آن دفاع کنیم. علاوه بر این در مورد ظلم به مظلومان و لزوم دفاع از مظلوم در برابر ظالم هم آیات و روایات متعددی داریم. حتی بر اساس آیات قرآن کریم، اگر کسی به صورت غیرعلنی مورد ظلم واقع شود میتواند به صورت علنی آن را به دیگران اعلام و در دادگاه علیه فرد شکایت کند.
قرآن کریم فرموده است: لَا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ ۚ وَکَانَ اللَّهُ سَمِیعًا عَلِیمًا. امروز آنچه را از رژیم صهیونیستی شاهد هستیم مصداق بارز ظلم بر مظلوم و بر ملتهای منطقه است و وظیفه هر مسلمانی است که اگر مسلمان دیگری مورد ظلم دشمنان اسلام قرار دارند از آنان دفاع کند. قرآن کریم فرموده است: وَمَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَٰذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیرًا. یعنی دفاع از محرومان در حد جنگ و قتال؛ بر این اساس اگر به وظیفه عمل نکنند یعنی انسان سالمی نیستند وگرنه انسان سالمی که عقل خود را دارد و انسانیت و اسلام خود را از دست نداده است فطرتا، عقلا و شرعا باید به دفاع در برابر متجاوز بایستد. دفاع در برابر ظالم، نه تنها مشروع بلکه لازم و واجب است و علاوه بر این آیاتی در خصوص تعدی و تجاوز داریم از جمله اینکه فرموده است: الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ ۚ فَمَنِ اعْتَدَیٰ عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَیٰ عَلَیْکُمْ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ. اگر کسی به شما تعرضی داشت شما هم متعرض او شوید و از کنار او نگذرید و این حق دینی و شرعی است و باید در برابر متجاوز بایستیم. حتی طبق آیات سوره مبارکه حجرات اگر دو طایفه مسلمان با یکدیگر درگیر جنگ شدند باید با کسی که تعدی کرده و ظلم میکند مبارزه شود. وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَی الْأُخْرَیٰ فَقَاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّیٰ تَفِیءَ إِلَیٰ أَمْرِ اللَّهِ ۚ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ. در آیه دیگری هم فرموده است: وَجَزَاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُهَا ۖ فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ ۚ إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ؛ یعنی پاداش کار بد، کار بد در برابر آن است. بنده این آیات را از باب نمونه عرض کردم وگرنه آیات متعدد دیگری هم داریم. در مجموع کسانی که متعرض محرومان و مسلمین و مستضعفان میشوند، ولو اینکه موحد هم نباشند باید از آنان دفاع شود و در روایات هم فراوان چنین تعابیری وجود دارد که یکی از مشهورترین این روایات آن است که فرمود: قال رسول الله (ص) «مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادِی یا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم». هر کسی صدای یکنفر موحد را بشنود یعنی قید مسلمانبودن هم ندارد و از او کمک بخواهد ولی به کمک او نرود مسلمان نیست. بنابراین طبق آیات و روایات وظیفه داریم و کوتاهی در این زمینه، کوتاهی نسبت به دستورات اسلامی است. آیا در سیره پیامبر(ص) هم نمونههایی در این زمینه وجود دارد؟ بله. در سیره پیامبر(ص) هم این موارد مشهود است؛ از جمله نقض عهدهایی که در دوران آن وجود مقدس از سوی دشمنان صورت گرفت؛ قرآن کریم فرموده است: وَإِنْ نَکَثُوا أَیْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِی دِینِکُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ ۙ إِنَّهُمْ لَا أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ؛ یعنی این تعهد و پیمان در صورتی که آنان، آن را بشکنند اعتباری ندارد و مسلمین هم نباید به آن پایبند باشند. امروز جنایات رژیم صهیونیستی مصداق تعدی، ظلم و زور و خیانت و مقابله با دین و از بین بردن یاد خداوند و زیر پا گذاشتن عهد و پیمانهای بینالمللی و مورد تاکید همه کشورها است. حمله به کنسولگری یک کشور طبق اعتراف همه کشورها، نقض معاهدات بینالمللی است و حمله این رژیم صراحتا خلاف پیمانهای جهانی است؛ پیامبر گرامی اسلام(ص) هم در سیره خودشان وقتی ۳ طایفه از اهل کتاب با ایشان پیمان بستند و بعدا آن را زیرپا گذاشتند با آنان برخورد جدی کردند و حتی یک قبیله(بنی نضیر) را مجبور به ترک وطن و تبعید کردند. پیامبر(ص) در ابتدا نسبت به آنان رافت اسلامی به خرج دادند که میتوانید اموالتان را با خود ببرید ولی آنها باز در صدد توطئه برآمدند لذا آنان را تبعید کردند. در قرآن کریم هم در مورد خیانت بیان شده است: وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِیَانَةً فَانْبِذْ إِلَیْهِمْ عَلَیٰ سَوَاءٍ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْخَائِنِینَ؛ و چنانچه از خیانتکاری گروهی (از معاهدین خود) سخت میترسی در این صورت تو نیز با حفظ عدل و درستی، عهد آنها را نقض کن، که خدا خیانتکاران را دوست نمیدارد. هر مسلمانی امروز در جهان هر اقدامی را بتواند علیه رژیم غاصب صهیونیستی داشته باشد بر او واجب و لازم است که انجام دهد؛ چه کسانی که خودشان الان مورد تعرض هستند و چه کسانی که مورد تعرض نباشند و در قضیه اخیر هم کنسولگری به مثابه خاک جمهوری اسلامی بود و آنها به آن تعرض کردند و مقابله به مثل علیه خاک آنها مجاز است ضمن اینکه اصلا اسرائیل از نظر ما کشور نیست و خاک فلسطین و مردم مظلوم این منطقه را اشغال کرده است. برخی کشورهای اروپایی برخلاف قوانین بینالمللی و آموزههای انسانی و اعتقادی به جای محکوم کردن متجاوز، جمهوری اسلامی ایران را محکوم کردند، چیزی که حتی با آموزههای ادیان تحریفشده کنونی هم سازگار نیست، تحلیل شما در این باره چیست؟ جمهوری اسلامی بعد از جنایت اسرائیل در حمله به کنسولگری ایران چند روز صبر کرد تا واکنش مجامع بینالمللی را مشاهده کند و اینکه به وظایف خودشان عمل کنند ولی هیچ خبری نشد و محکوم هم نکردند ولی بلافاصله وقتی ایران به این جنایت پاسخ داد محکوم کردند و این نشان از رسوایی آنان است. کسانی که خود را مدافع حقوق کشورها و حقوق بشر و حقوق بینالملل میدانند چطور در تجاوز ابتدایی رژیم صهیونیستی هیچ عکسالعملی نشان ندادند ولی در مقابله به مثل طرف ظالم را گرفتند. بخشی از این مسئله ناشی از نقشآفرینی استکبار جهانی در پشت صحنه به رهبری شیطان بزرگ است که امام خمینی(ره) فرمودند هرچه فریاد دارید بر سر شیطان بزرگ بکشید و بخشی هم برخاسته از کشورهای همراه با آمریکا و برخی مزدورانی است که از این قدرتها واهمه دارند. معیارهای این کشورها، منافع آنان است و قوانین بینالمللی را هم با معیارهای دوگانه اعمال میکنند و حقوق بشر و حقوق کودک و زنان و ... هم برای آنان ارزشی ندارد و مهم نیست. تنها چیزی که برای آنان مهم است دستاندازی و تجاوز به منافع دیگران با اعمال زور و قدرت است و استعمار نحوه جدیدی پیدا کرده است وگرنه نه به ارزشهای انسانی و نه ارزشهای عقلی و دینی اعتقادی ندارند و اگر هم گاهی از حقوق انسان و آزادی و دموکراسی و ... سخن میگویند استفاده سوء از این واژهها است؛ اگر در جایی اسناد بینالمللی به نفع آنان باشد از آن بهره میبرند ولی اگر به نفع آنان نباشد زیر پا میگذارند. خودشان قانون بردهداری مینوشتند ولی بردهداری میکردند. اینها اگر مواضع درستی اتخاذ کرده بودند ما باید تعجب میکردیم که چرا از راهبرد اصلی خودشان فاصله گرفتهاند. اخلاق جنگ از نکات مورد تاکید در آموزههای همه ادیان است یعنی اگر کسی ذرهای پایبندی اعتقادی و دینی داشته باشد میداند کشتار زن و کودک و غیر نظامی مورد تایید اخلاق، عقل و دین نیست ولی رژیم صهیونیستی دهها هزار نفر را در غزه قتل عام کرده است و در جنایت اخیر هم به مرکز دیپلماتیک ایران حمله کرد، نگاه اسلام به اخلاق جنگ چگونه است؟ قرآن فرموده است: فَمَنِ اعتَدی عَلَیکُم فَاعتَدُوا عَلَیهِ بِمِثلِ مَا اعتَدی عَلَیکُم؛ واقعا این منطق قرآنی در سطح بینالملل به عنوان اخلاق و احکام جنگ در کل عالم بی نظیر است؛ قرآن کریم از یکسو تسلیم ظالمشدن را نفی فرموده است و از طرف دیگر عبور از حدود و خطوط قرمز را جایز نمیداند؛ اگر در جایی جان انسانهای بیگناه مطرح است اسلام دستور داده است که اگر میتوانید ظالم را سر جای خود بنشانید بدون اینکه بیگناهی که در میدان جنگ نیست آسیب ببیند باید این کار را بکنید؛ حتی فرموده است کسانی که به جنگ شما آمدهاند اگر در بحبوحه جنگ بگویند من نمیدانم منطق من که با شما میجنگم حق است یا منطق شما، متعرض او نشوید؛ اسلام را به او عرضه کنید و اگر قبول هم نکرد باز فرموده است: ابلغ مامنه؛ یعنی او را در جای امنی رها کنید؛ این منطق فوق عقلانی است یعنی اگر عقلا هم میخواستند دور هم بنشینند و قانون بنویسند چنین کاری را نمیکردند ولی اسلام اینطور مراقب است تا بی جهت جان افراد گرفته نشود. منطق اسلام این است که میزان مقابله و حد و حدود آن نباید فراتر از تجاوزات باشد؛ در این ماجرا، رژیم صهیونیستی بارها به منافع ایران تجاوز کرد و در قضیه حمله به کنسولگری هم باعث کشتهشدن تعدادی از دیپلماتها و نظامیان ما شد و این در حالی است که مراکز دیپلماتیک، باید مصونیت داشته باشند. جمهوری اسلامی ایران چه در دفاع مقدس و چه در عملیات وعده صادق طبق قوانین اسلامی و انسانی عمل و فقط به پایگاههایی حمله کرد که نظامی بود و از آنجا به ما تجاوز شده بود و این نهایت رعایت اخلاق در مقابله به مثل است؛ ما حتی وقتی با منافقین مواجه شدیم امام خمینی(ره) فرمودند که باید موازین دینی رعایت شود و برخورد نادرست با کسی صورت نگیرد و این اخلاق دقیقا رعایت شده است و ما به نظامیان جانی رژیم صهیونیستی و پایگاه آنان حمله کردیم؛ نظامیانی که به کشتن مردم مظلوم غزه پرداخته بودند و از جنایتشان عکس یادگاری هم گرفته بودند. گفتوگو از علی فرجزاده منبع: ایکنا (خبرگزاری بینالمللی قرآن)