«نو اصولگرایی» علیه اصولگرایی
تاریخ انتشار: ۲۹ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۳۱۷۳۲۷۲
تهران-ایرنا- طرح «نواصولگرایی» قالیباف اگرچه با واکنش منفی اصولگرایان سنتی مواجه شده ولی این ایده تاکنون از قالب شعار خارج نشده و کلی گویی مندرج در مرامنامه نواصولگرایی علمیاتی شدن آن را با ابهام مواجه کرده است.
به گزارش ایرنا، به تازگی واژه ای وارد ادبیات سیاسی ایران شده که با تجربه گرفتن از ناکامی سیاست ورزی جریان اصولگرا خواستار بازنگری در رفتار و رویکرد آن است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در انتخابات ریاست جمهوری پس از کنار کشیدن قالیباف به نفع حجت الاسلام و المسلمین «ابراهیم رییسی» و شکست نامزد اصولگرایان؛ شهردار پیشین تهران یک ماه پس از انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری، در 31 تیرماه 1396 در نامه ای خطاب به «جوانان انقلابی و دلسوز ایران» با انتقاد از «کنشِ جریانِ اصولگرایی» از ایده نواصولگرایی سخن گفت. ایده ای که قرار است نه به عنوان جریان سومی بلکه با نقد درون جریانی، در قالب اصولگرایی به مطالبات جدید جامعه را با حفظ آرمان ها پاسخ دهد.
قالیباف در بخشی از این نامه «خودانتقادی» و تغییر را نه ضعف بلکه نشانه قوت دانست و با انتقاد از اصولگرایی خطاب به جوانان انقلابی، نوشت: «شما امیدوارانه، فعالانه و آتش به اختیار وارد صحنه شده، منتظرِ اقداماتِ از بالا به پایین در جریانِ اصولگرایی نباشید؛ زیرا تحلیلِ رفتارهایِ پس از انتخاباتِ برخی دوستان نشان میدهد تصمیمگیری در این مورد در رأسِ جریان همچنان دچارِ اختلال است.»
دلخوری قالیباف، ریشه در عملکرد جمعیت نیروهای انقلاب اسلامی (جمنا) به عنوان بزرگ ترین ائتلاف اصولگرا در تعیین نامزد اصلی اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری داشت. انتقاداتی که در ماه های اخیر به شکل پراکنده از طرف نزدیکان قالیباف به نحوی بیان شده است. به طور مثال «محسن پیرهادی» دبیرکل جبهه پیشرفت و عدالت با بیان شفاف نبودن فرآیند انتخاب نامزدها و عدم پاسخگویی به نیازهای اصولگریان در جمنا گفت: «اگر اصولگرایان در جمنا بخواهند در لاک قدیمی خودشان قائل به تغییر نباشند جامعه از آنها عبور خواهد کرد و سرمایه اجتماعی شان را ازدست خواهند داد.»
«محمد عبدالهی» یکی از تحلیلگران نواصولگرا نیز درباره علل کنار گذاشتن قالیباف از نامزدی اصولگرایان، می نویسد: «(قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری) برای اولین بار شجاعانه از اصولگرایان غش دار سخن گفت. چنانکه باوجود کارشناسان بی طرف، حذف ناگهانی قالیباف از رقابت های انتخاباتی با لابی و فشار همین دسته از اصولگرایان 4 درصدی در دقیقه نود رقم خورده است، آن هم درست در همان بازه زمانی که قالیباف علیه اصولگرایان لیبرال لب به افشا گشوده بود. قالیباف توسط همان جماعتی از اصولگرایان حذف شد ...[که] در بازار مکاره شان، اصول و اصولگرایی صرفا برای آنها حکم کالایی را برای ارتزاق خودشان، فرزندانشان و نوادگانشان را بازی می کند ولاغیر.»
عبدالهی اظهارات تند خود را اینطور ادامه می دهد: «قالیباف با ایثار مثال زدنی خود در کناره گیری از انتخابات 96 به نفع نامزد دیگر اصولگرا، مهم ترین چهره ای است که برادری خود و دلسوزی وصف ناپذیرش برای پیروزی جبهه انقلاب را اثبات کرده است. او علیرغم محبوبیت بیشتر در بین طیف های خاکستری جامعه، از انتخابات به کنار گذاشته شد و خیل عظیم هوادارانش همچنان بغض ناشی از انصراف او را در گلو دارند... قالیباف در نامه نواصولگرایی، پروژه ای خطیر را کلید زده است که حاشیه امن 'خان های اصولگراپندار' را برهم خواهد زد.
**نواصولگرایی چیست؟
نواصولگرایی با طرح این که اصولگرایی برای به حاشیه رانده نشدن نیازمند پوست اندازی و نو شدن است خواهان تغییر نگاه سنتی و ابزاری این جریان به جامعه و سیاست و کنار گذاشتن شیخوخیت و توجه به جوانان انقلابی است.
این جریان جدید بر مبنای سه شاخص «مردم باوری»، «اسلام ناب» و «نوگرایی» در پی پاسخ به مطالبات جدید جامعه با حفظ آرمان های انقلاب اسلامی است که باوجود آنها اصولگرایی نتوانسته آن را برآورده و از سطح آرمان به واقعیت نزدیک کند.
**واکنش اصولگرایان به نواصولگرایی
طرح ایده نواصولگرایی و ضرورت پوست اندازی جریان اصولگرا با واکنش های مثبت و منفی برخی کنشگران سیاسی مواجه شد بطوری که شخصیت هایی از جناح مقابل مانند «شهیندخت مولاوردی» و «محمود صادقی» هم از ضرورت «اصلاحِ اصلاحات» و «نواصلاح طلبی» سخن به میان آوردند.
اگرچه نواصولگرایی همچنان به شکل ایده باقی مانده و به قالب گفتمان تحول خواه در سپهر سیاسی اصولگرایی در نیامده است ولی طرح این موضوع از همان ابتدا با واکنش سرد اصولگرایان سنتی مواجه شد.
به طور مثال، «محمد رضا باهنر» دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین در واکنش به این موضوع گفت؛ نمی دانم این مانیفست چه هست ولی کلیت تصویب نواصولگرایی را تبریک می گویم و آن را گام مثبتی می دانم اما این که آیا این می تواند منشور یا مانیفست باشد و این که اصولگرایان روی این مانیفست وحدت می کنند، باید منتظر آینده باشیم.
مرحوم «محمد نبی حبیبی» دبیرکل پیشین حزب موتلفه اسلامی درباره نواصولگرایی گفت: با صراحت میگویم بنیانهای اصولگرایی هیچگاه تغییر پیدا نمیکنند. قالیباف خود باید درباره نواصولگرایی پاسخ دهد.
«امیررضا واعظ آشتیانی» از فعالان اصولگرا هم در این باره بیان کرد: مانیفست نواصولگرایی چیز جدیدی در درون خود نداشت.
«محمد مهاجری» روزنامه نگار اصولگرا نیز با بیان این که مانیفست نواصولگرایی حرف تازهای ندارد، اظهارداشت؛ تنها مزیت نواصولگرایی بیان ضعفهای اصولگرایان است.
همچنین «حسن بیادی» دبیرکل جمعیت آبادگران جوان ایران اسلامی در این باره گفت: بسیاری از کسانی که داعیه مدیریت جامعه اصولگرایی را در سردارند به ناحق و از روی جهل دچار یک توهم در قدرت و دانایی شدهاند. بدین معنا که فکر میکنند از میزان درک بالاتری نسبت به سایرین برخوردارند و تصمیمگیری نهایی را از آن خود میدانند و جایگاه خود را بهعنوان کفیل و وصی مردم تلقی میکنند.
وی افزود: اصولگرایان با تغییر در نیت و رفتار از بسیاری اشتباهات خود از جامعه بزرگ سیاسی و اصولگرایی عذرخواهی به عملآورند.
محمد سلیمانی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات دولت احمدی نژاد نیز در این خصوص گفت: کسانی که می خواهند کلمه نو را به اصولگرایی اضافه کنند، تلاش دارند اصولگرایی را آن طور که خودشان می خواهند، تعریف کنند.
وی تاکید کرد: مشکل از کلمه اصولگرایی که نو یا کهنه شود، نیست. کسانی که دنبال املاک نجومی رفته و به نام اصولگرایی تمام کرده اند، آنها نمی توانند دم از اصولگرایی بزنند.
**نواصولگرایی همچنان یک ایده است
اگرچه قالیباف در نامه خود از ضرورت تغییری سخن گفته است که خود را نه محور، بلکه صدای آن دانسته است ولی منتقدان با پوپولیستی خواندن تحرکات وی، او را به شوریدن علیه پدرخوانده های اصولگرا با بهره گیری از الگوی رفتاری «احمدی نژاد» متهم می کنند. برخی دیگر اقدامات شهردار پیشین تهران را واکنشی احساسی به برگزیده نشدن در سه انتخابات ریاست جمهوری می دانند. او با پیش کشیدن ضرورت تغییر در رویکرد جریانی که تمایلی به بازنگری در سیاست های خود ندارد با بازتعریف سازمان رای اصولگرایی، در پی آزمودن خود در انتخابات آینده ریاست جمهوری است.
از سوی دیگر، انتشار مانیفست نواصولگرایی توسط نزدیکان قالیباف در جمعیت پیشرفت و عدالت در نهم مهرماه 97 به جای پاسخ به پرسش ها، سوالات جدیدی را بوجود می آورد. بطور مثال، یکی از اهداف نواصولگرایی پاسخ به خواست جوانان انقلابی و طبقات متوسط عنوان شده است اما با مرور اجمالی این مانیفست نخستین چیزی که به ذهن خطور می کند، این است که این مرامنامه چیزی جز «جارگونی» از ایده آل ها و کمال مطلوب های اصولگرایی نیست.
شعاری بودن و «کلی گویی» نهفته در اجزای این مرامنامه باعث شده است، تدوین کنندگان آن نتوانند تعریف روشنی از برخی مفاهیم ارائه کنند. بطوری که برای فهم هرکدام از کلیدواژه ها به ناچار باید به اظهارات حلقه فکری نزدیک به قالیباف رجوع کرد برای مثال محمد صالح مفتاح عضو شورای مرکزی جمعیت پیشرفت و عدالت به شکل شعاری «مردمی کردن اقتصاد» را کوتاه کردن دست افراد زالوصفت یا 4 درصدی ها از اقتصاد می داند.
اگر چه در این مرامنامه مبحثی تحت عنوان «آزادی های اجتماعی در چارچوب مبانی دینی» وجود دارد ولی همچنان روشن نبودن ابعاد حقوق و آزادی اجتماعی و فردی شهروندان به عنوان عمده ترین مطالبه طبقات شهری از نقاط ضعف این مانیفست محسوب می شود که پاسخ روشنی به آن داده نشده است.
درمجموع می توان گفت نواصولگرایی از ایده به گفتمان تبدیل نشده و به گفته تدوین کنندگان آن همچنان «در حال شدن» است و بررسی عملکرد و ارزیابی آن زود است اما باید دید باوجود بی توجهی اصولگرایان سنتی، این ایده قابلیت عملیاتی شدن دارد یا خیر.
سیام**3202**1336
منبع: ایرنا
کلیدواژه: سياسي نواصولگرايي رياست جمهوري قاليباف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۱۷۳۲۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سه گروه اصولگرایان از نظر عباس عبدی : از "ارزشی های واقعی" تا "بی شخصیت های هتاک"
عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «بیسابقه در تاریخ ایران» در روزنامه اعتماد نوشت: این روزها در کنار موضوعات مهم دیگر، شناخت جناحبندیهای داخلی جریان غالب اصولگرایان نیز میتواند جالب و آموزنده باشد. گرچه این جریان لایههای پیچیدهای دارد و به علت «قدرتمحور» بودن آنان مسائل مادی و منفعتی حرف اول را در مجادلات میان آنها میزند، ولی در مجموع میتوان آنان را ذیل سه گروه کلی تقسیمبندی کرد که البته هر کدام از این گروهها، به ویژه تندروهای آنان از باندها و زیرگروههای عجیب و غریبی تشکیل میشوند که هر کدام آنان میتوانند موضوع مطالعه و تحلیل جداگانهای قرار گیرند. گروه اول، در حال حذف کامل از عرصه سیاسی هستند. آنان همان اصولگرایان سنتی هستند که در انقلاب هم بودند، تقیدات شرعی دارند، بیش از آنکه دنبال منافع و قدرت باشند، خود را ملتزم به ارزشها و برداشتهای دینی خود میدانستند، هر چند از سال ۱۳۶۸ به بعد آنان نیز «قدرتمحور» بودند، ولی صبغه عقیدتی آنان و نیز سابقه تاریخی خودشان، به ویژه در رابطه با روحانیت مانع از هضم آنان در هزار لای قدرت میشد. حدی از استقلال را برای خود قائل بودند، همین استقلالجویی و پرهیز از غوطهور شدن در عوامگرایی افراطی آنان را کمکم به حاشیه بُرد و حضور سیاسی آنان را بسیار کمرنگ کرد. نکته جالب اثرات رسانهای بر حذف و یا به حاشیه راندن این گروه است. ابزارهای اصلی آنان برای حضور در میدان در درجه اول حمایت قدرت سپس انحصار صدا و سیما و بالاخره شبکههای مساجد بود، ولی کمکم شبکه مساجد را با نیروهای جدید از دست آنان خارج کردند سپس هیاتهایی را جایگزین نهاد مجلس نمودند. در ادامه با شکستن انحصار رسانهای و آمدن شبکههای اجتماعی و بالاخره تغییر ریل قدرت به سوی جوانگرایی، این جناح عملا از گردونه سیاست به خارج پرتاب شدهاند و شانس چندانی برای حضور دوباره ندارند. نه انگیزه کافی دارند و نه حتی توان لازم را. بسیاری از آنان ناامید از آینده هم هستند. فرزندان اغلب آنان راه خود را از سیاست رسمی جدا کردهاند. گروه دومی از اصولگرایان هستند که کمابیش ادامه گروه اول هستند، با این تفاوت که در عرصه مدیریتی کشور حضور دارند. کم هم نیستند، هر چند به مرور در حال اخراج هستند. اینها اغلب نسل بعدی گروه اول هستند. فاقد انسجام و تشکیلات روشنی هستند ولی به صورت فردی حضور عمومی دارند، حرف میزنند، نقد میکنند، افشاگری میکنند، التزامات آنان به قدرت فرع بر تعهدات آنان به حقیقت و واقعیت است. با توجه به صبغه اصولگرایی که دارند، راحتتر هم حرف میزنند. حس میکنند که به آنان خیانت شده و مورد سوءاستفاده سیاسی قرار گرفتهاند. هر دو گروه فوق از برخی جهات با بخشهایی از اصلاحطلبان نزدیکیهای تحلیلی و فکری دارند. هر دو گروه تقیدات مذهبی متعارفی دارند و نسبت به آن نیز حساس هستند. گروه سوم مجموعهای متنوع هستند که متشکل از نسلهای دوم و سوم هستند. ویژگی اصلی آنان «قدرتمحوری» است، ولی تعبیر خود را از آن دارند. در واقع قدرت و ثروت را برای خود میخواند. مذهب آنان عمیق نیست، بیشتر مناسکی و نمایشی است. ضوابط و ارزشهای دینی برای آنان در خدمت بالا رفتن از نردبان قدرت است و فقط تا همین مرحله اهمیت دارد. دین آنان تقریبا جدید است. آنان از فرقهها و دستهها و باندها و گنگهای گوناگونی تشکیل شدهاند. به همین دلیل است که از بیرون نمیتوان فهمید چرا به یکباره فرد مهم این جناح در تهران اول نمیشود و شخص دیگری نفر اول میشود. این محصول تشکیلات فرقهای آنان است. وحدت تشکیلاتی ندارند و اتفاقا به دلیل ماهیت باندی خود، اختلافات عجیب و غریب داخلی دارند. قدرتمحوری آنان تا حدی است که مغایر با اولویتهای خودشان نباشد، لذا در جریان اخیر حجاب به صورت غیرمستقیم در برابر تذکر به روند جاری رسمی علیه زنان حمله کردند. ذهنیتهای آنان تخریبی است. گرایشهای آخرالزمانی دارند و این گرایش نه از روی اعتقاد، بلکه به این علت است که بحث و گفتوگوی عقلانی را بلاموضوع میکند. ضد علم، طرفدار نظریه توطئه، مخالف قانون و حاکمیت آن هستند. ادبیات آنان در فضای مجازی مشهود است. هتاکانه و غیردینی است. بسیار متکی به رسانههای انحصاری هستند. در عمل هیچ ایده و برنامه ایجابی ندارند، جز ویرانگری و تخریب و تقابل در داخل و خارج از کشور. تناقضات گفتاری و رفتاری آنان فراوان و شدید است ولی در ذیل کسب قدرت به هر قیمتی قابل رفع است. به راحتی چشم را بر فساد خود و دوستانشان میبندند، حتی آن را توجیه هم میکنند. برای آنان «حق» معنای مستقلی از «نفع» و «قدرت» خودشان ندارد، لذا بیشخصیتترین رفتارهای سیاسی را در تاریخ جدید ایران از خود نشان میدهند. مهمتر از همه اینکه فاقد حداقلی از اخلاقیات و شرم هستند. به راحتی دروغ میگویند و تهمت میزنند و حرف خود را تغییر میدهند، حقیقت مسلم و روشن را نفی میکنند، در تاریخ ایران وجود گروهی مشابه آنها یا بیسابقه است یا کمسابقه. کانال عصر ایران در تلگرام