Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری میزان- رضا مهاجری سرمربی تیم فوتبال ماشین‌سازی گفت: دوست دارم ماشین‌سازی سهمیه بگیرد، اما این را باید قبول کنیم که شرایط فوتبال ما سخت است.

رضا مهاجری در گفت‌وگو با خبرنگار گروه ورزشی خبرگزاری میزان، در مورد سال ۱۳۹۷، اتفاقاتی که در این سال برای او رخ داد، سال جدید و ... صحبت‌هایی را مطرح کرد که متن کامل آن را در زیر می‌خوانید:   *سال ۹۷ برایت چطور بود؟   خدا را شکر راضی هستیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
فقط کمی گرانی‌ها و تورم‌ها اذیت‌مان کرد. فشار زیادی روی مردم است که امیدوارم برطرف شود.
*می‌گویند مربیان و بازیکنان جزو قشر پولدار جامعه هستند.
پولدار را باید ببینی که چطور حساب می‌کنند.
*تا حالا شده در صف گوشت بایستید؟
بله، تاکنون بار‌ها در صف گوشت ایستاده‌ام. هر وقت زمان باشد و کاری نداشته باشم این کار را انجام می‌دهم. باید در این شرایط سخت کنار هم باشیم و به یکدیگر کمک کنیم.
*شما امسال نصف سال را مشهد بودید و نصف سال را تبریز. کدامیک سخت‌تر بود.
فوتبال شرایط خاص خودش را دارد. در تبریز راحت هستم. البته کمی در شروع کار، سخت بود، اما توانستیم با کمک بچه‌ها و مدیریت باشگاه آن را برطرف کنیم.
*فکر می‌کردید ماشین‌سازی بحران‌زده جزو تیم‌های بالای جدول قرار بگیرد؟
خدا را شکر که تلاش بچه‌ها به ثمر نشست. امیدوارم بتوانیم به جایگاه بالای جدول برسیم. به نظر من باید کار کرد تا به موفقیت رسید. فوتبال یک پازل است و اجزای آن باید کامل باشند. با بچه‌ها نشستیم و صحبت کردیم تا در آینده بهتر از این بشویم.
*اگر بخواهید یک دروغ ۱۳ بگویید آن چه دروغی است؟
در مورد دروغ ۱۳ خیلی باید فکر کنی و خیلی هم تعجب‌برانگیز باشد. بنویسید در عید دلار شد ۳ هزار تومان!
*کدامیک از بازیکنان امسال خیلی تو را اذیت کرد؟
بازیکنان خیلی امسال کمکم کردند. آن چیزی که خیلی اذیتم کرد باخت مقابل پرسپولیس در ثانیه‌های آخر بود. واقعا حق‌مان در آن بازی باخت نبود. البته ضعف داوری هم خیلی تاثیرگذار بود.
*وقتی خالقی‌فر در آخرین دقیقه پنالتی تیم‌تان را خراب کرد و بازی را باختید چه حسی داشتی؟
به هر حال دوست دارم آن پنالتی گل می‌شد، اما این اتفاق نیفتاد. البته باید شجاعت خالقی‌فر را هم تحسین کنم که در آن دقیقه پشت توپ ایستاد.
*فکر می‌کنید که در آخر سال چه رتبه‌ای را در جدول حفظ کنید؟
دوست دارم به رتبه‌های بالا برسیم. مانند درس خواندن است؛ وقتی به کلاس اول می‌روی دوست داری مدارج علم و ترقی را هرچه زودتر پیش ببری. دوست دارم ماشین‌سازی سهمیه بگیرد، اما این را باید قبول کنیم که شرایط فوتبال ما سخت است.
*تا حالا به خاطر فوتبال گریه کرده‌ای؟
هیچ‌وقت این شرایط برایم به وجود نیامده که بخواهم به خاطر آن گریه کنم.
*اگر روزی کتاب زندگی‌تان را چاپ کنند اسم آن را چه می‌گذارید؟
سختکوش.
*شده یک روز از درِ خانه بیرون بیایید و در جیب‌تان پول نباشد؟
اگر این اتفاق می‌افتاد مجبور بودیم پیاده برویم. خیلی موقع‌ها این اتفاق افتاده است. خیلی موقع‌ها هم سراغ صندوق صدقات خانه رفته‌ایم.
*شده تا به حال یک بازیکن از شما پول بخواهد؟
بله، خیلی این اتفاق افتاده است.   انتهای پیام/

منبع: خبرگزاری میزان

کلیدواژه: رضا مهاجری مهاجری ماشین سازی تراکتورسازی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۱۸۰۱۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اعدام و حبس برای عاملان تعرض به ۲ دختر دانش آموز

 یک سال قبل دختر ۱۷ ساله‌ای به نام مهتاب به همراه مادرش با مراجعه به پلیس آگاهی مدعی شد از سوی ۴ پسر مورد تعرض قرار گرفته است.

وی در تشریح ماجرا به مأموران گفت: دو هفته قبل در مسیر مدرسه با پسری به نام نیما آشنا شدم و چند روز باهم مکالمه تلفنی داشتیم و او به من ابراز علاقه کرد، بعد از یک هفته هم با هم قرار گذاشتیم تا همدیگر را ببینیم. من هم برای اینکه تنها نباشم با دوستم نسرین به سر قرار رفتم. نیما هم با برادر، پسرعمو و یکی از دوستانش به نام شهرام سر قرار آمد، آنها ما را سوار خودروی‌شان کردند و به بهانه تفریح و گشت و‌گذار در خارج از شهر ما را به بیابان‌های ورامین بردند. وقتی به آنجا رسیدیم ناگهان حس بدی پیدا کردم، چون آنجا محلی برای تفریح نبود، از نیما خواستم تا برگردیم، اما آنها بدون توجه به اعتراض من و دوستم به ما حمله کرده و به زور به ما تعرض کردند، بعد هم ما را در نزدیکی خانه‌مان از ماشین پیاده کردند. وقتی وارد خانه شدم آن‌قدر وضعیت پریشانی داشتم که مادرم خیلی سریع با دیدن من متوجه شد اتفاقی برایم افتاده است. من هم موضوع را برایش تعریف کردم و تصمیم گرفتیم از آنها شکایت کنیم. البته نسرین به خاطر ترس از اینکه خانواده‌اش متوجه موضوع نشوند شکایت نکرد.

با ثبت این شکایت، مأموران ۴ پسر جوان را ردیابی و بازداشت کردند.

پس از بازداشت متهمان، نسرین هم با مراجعه به پلیس آگاهی از ۴ متهم شکایت کرد. در ادامه دو شاکی پرونده با دستور قضایی به پزشکی قانونی فرستاده شدند و کارشناسان این سازمان پس از معاینه و بررسی آثار ضرب و شتم، تعرض به دو دختر جوان را تأیید کردند.

با تکمیل تحقیقات برای ۴ متهم پرونده کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۵ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
 
در دادگاه چه گذشت

در ابتدای این جلسه مهتاب به جایگاه رفت و گفت: اعتماد بی‌جای من باعث شد تا زندگی خودم و دوستم نابود شود. ما در آن بیابان التماس می‌کردیم و اشک می‌ریختیم، اما نیما و آن ۳ نفر بدون توجه به التماس و گریه‌های ما به طرز وحشیانه‌ای کتک‌مان زدند و تعرض کردند. از آن روز به بعد یک لحظه آرامش ندارم و به لحاظ روانی آسیب زیادی دیده‌ام. به همین خاطر حاضر نیستم آنها را ببخشم و برای آنها درخواست اشد مجازات دارم.

پس از آن نسرین به جایگاه رفت و درحالی که اشک می‌ریخت، گفت: همه واقعیت را مهتاب گفت، اما من فقط این را می‌گویم که این ۴ نفر کاری کردند که از ترسم نمی‌خواستم به خانه‌مان برگردم و در نهایت هم به خاطر عواقب این موضوع واقعیت را به خانواده‌ام نگفتم. حتی از ترس اینکه آنها دوباره آزارم دهند یا خانواده‌ام پی به این ماجرا ببرند، تصمیم گرفتم شکایت نکنم تا اینکه متوجه شدم آنها دستگیر شده‌اند و بعد شکایت کردم. حالا هم نه رضایت می‌دهم و نه می‌بخشم و درخواست حکم اعدام برای متهمان دارم.

سپس ۳ متهم یک به یک به جایگاه رفتند و اتهام تجاوز به عنف را نپذیرفتند و ادعا کردند که با ۲ شاکی پرونده دوست بودند و رابطه با میل و خواسته دوطرف صورت گرفته بود.

شهرام ۱۷ ساله هم که از کانون اصلاح و تربیت به دادگاه منتقل شده بود، اتهامش را نپذیرفت و مدعی شد مهتاب و دوستش را آزار نداده است.

در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدرک‌های موجود در پرونده، گزارش‌های کارشناسان پزشکی قانونی و پلیس، دو برادر و پسر عموی‌شان را به اعدام محکوم کردند و از آنجا که شهرام در زمان ارتکاب جرم زیر سن ۱۸ سالگی بوده، به ۵ سال حبس محکوم شد.

روزنامه ایران

باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی

دیگر خبرها

  • مورینیو: در فوتبال یک‌بار و به‌خاطر رئال گریه کردم
  • خسرو حیدری بمب نقل و انتقالات را خنثی کرد
  • دیدار رئیس بنیاد مسکن کشور با نماینده ولی فقیه در آذربایجان غربی
  • ساخت ۳۰ دستگاه برج و قطعات فنی توربین بادی در ماشین‌سازی اراک
  • اعدام و حبس برای عاملان تعرض به ۲ دختر دانش آموز
  • حکم عاملان تعرض به ۲ دختر دانش آموز اعلام شد
  • هیج وقت حس عدم امنیت در ایران نداشتم |برگردم فقط سرمربی یک تیم خواهم شد
  • واکنش اوسمار به تمدید قرارداد با پرسپولیس
  • خمس: یک لحظه هم در ایران احساس عدم امنیت نداشتم/غرامت نگرفتم
  • اوسمار: استعداد بازی نداشتم، مربی شدم