بایکوت برجام/ جنگ نفت به سبک ترامپ/ برچسبزنی در خاورمیانه/ تلاش ناکام در ورشو
تاریخ انتشار: ۱ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۱۸۱۲۲۷
امضاء ترامپ بر تایید خروج از برجام یکی از مهمترین مسائلی بود که نه تنها ایران بلکه دنیا را شوک فرو برد اما هیچکس در آن لحظه فکر نمیکرد که خروج کاخسفید از یک معاهده بینالمللی تا به این حد موجب فرسایش و دگرگونی در بسیاری از موضوعات دخیل در اقتصاد و سیاست ملل متحد شود. طبیعیست که این خروج تنها از منظر سیاسی مورد نظر نبوده و نیست بلکه ضربه اقتصادی به تهران مشکلبات زیادی را برای ایران و شرکای آن به وجود آورده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بدون تردید اسرائیل و اعراب هم در این میان به عنوان شرکای ایالات متحده سعی میکنند به هر ترتیب که شده در این مجادله تهران را تحت فشار سیاسی، امنیتی و اقتصادی قرار دهند. بر این اساس پس از خروج آمریکا از برجام به راحتی شاهد آن هستیم که دامنه این مجادله به منطقه خاورمیانه کشیده شد و حتی اسرائیل و عربستان به صورت مستقیم ایران را مسئول ناامنی در منطقه خواندند. این دقیقاً همان سناریویی است که به صورت زنجیروار علیه ایران خلق شد و تا به امروز هم ادامه دارد. مجموع این وقایع را باید مهمترین رویداهای سیاسی با محوریت ایران و آمریکا دانست که به شرح ذیل از نظر میگذرد.
خروج کودکانه!
پروفسور الیزابت شکمن هرد (استاد علوم سیاسی دانشگاه نورثوسترن)
ترامپ در زمینه رهبری و هدایت کاملا فاجعهبار است و به نظر من درباره بیشتر اعمالش نه تعمقی میکند و نه کاری با بهدقت سبک و سنگین کردنشان دارد. او مثل یک بچه نوپا است: عجول و دمدمی و خودمحور. بسیاری در رسانههای آمریکا کاخ سفید را برای ترامپ مثل یک مهدکودک میدانند و همین رفتار را در زمان امضاء کردن خروج از برجام به چشم دیدیم. درک این نکته بسیار اهمیت دارد که مطلقا هیچ رابطهای میان حرفها و اعمال ترامپ وجود ندارد. او برای راضی نگه داشتن اطرافیانش هرچه لازم باشد به زبان میآورد و برای آنکه خودش را بزرگ و مهم نشان دهد، از هیچ مدعایی دریغ نمیکند و حتی آنرا عملی میکند. بدون تردید با این شناخت نباید از لغو برجام توسط وی و خروج یکجانبه ایالات متحده از این قرارداد بینالمللی تعجب کرد.
ترامپ از آن دسته آدمهایی نیست که درباره روابطش با ایران با چشم و گوش باز تصمیم بگیرد. او هر چه به ذهنش برسد و خوشایندش باشد به زبان میآورد و هر لحظه رنگ دیگری به خود میگیرد. در این میان واکنش دولتهای اروپایی ملغمهای از تقبیح و تحسین این اقدام بود. البته این کاملاً بسته به سیاستگذاریهای هر یک از کشورهای اتحادیه اروپاست، اما معتقدم که اروپاییها، با وجود خروج ترامپ از برجام به روابط تجاریشان با ایران ادامه خواهند داد ولی در این مورد هم اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد. آنچه باید در مورد ایران و برجام گفت این است که مقامات تهران واکنش خوبی به ترامپ نشان دادند؛ این واکنش معقولانه بود و به صورت عقلانی از هرگونه درگیری در مورد آن پرهیز شد.
حمله به منابع انرژی
افشین شاهی (استاد دانشگاه بردفورد بریتانیا)
یکی از مهمترین وقایعی که در سایه آینده نامعلوم برجام اتفاق افتاده افزایش بهای نفت است؛ از سال ۲۰۱۴ تاکنون برای اولین بار است که قیمت نفت به ۷۵ دلار رسید و این متغیرها نشان میدهد که این افزایش قیمت ناشی از واکنش بازارهای جهانی به خطر منتفی شدن برجام است. بسیاری از کارشناسان معتقدند که ولیعهد عربستان زمانی میتواند اصلاحات کلان اقتصادی را اعمال کند که قیمت نفت به ۸۰ دلار برسد. چه در صورت لغو برجام و چه در صورت ادامه تهدیدها علیه آن، قیمت نفت افزایش پیدا میکرد و البته لغو برجام و ادامه تحریمها صادرات نفت ایران دچار مشکل کرد. لذا عربستان برنده این مناقشه به حساب میآید. اهمیت خروج از برجام برای ترامپ تا حدی بود که او «رکس تیلرسون» که وزیر خارجه کابینهاش بود را در مورد برجام سرزنش و نهایتاً معزول کرد. از این منظر اگر تمام این تغییرات و گفتمان غالب علیه برجام را کنار یکدیگر قرار دهیم، میبینیم که شرایط برای خروج واشنگتن از برجام مهیا شده بود. این بدان معنی است که ترامپ از قبل دستور کار را مشخص کرده بود.
باید توجه داشت که برجام تا حدود زیادی توانست سد راه ایجاد یک مخاصمه مسلحانه بر سر برنامه هستهای ایران در منطقه شود و به محضی که برجام از بین رفت اتحاد بیسابقه و خطرناک واشنگتن، ریاض و تلآویو کلید خورد. نزدیک شدن نتیانیاهو و بن سلمان تبعات خوبی برای ایران ندارد؛ نخستوزیر اسرائیل میداند حداکثر یک سال و نیم دیگر در قدرت باقی خواهد ماند و در این مدت باید برای فرار از پروندههای فساد مالی خود و خانوادهاش و همینطور افزایش اعتبار کارنامه سیاسی خود به آب و آتش بزند. عربستان سعودی هم مصمم به استفاده حداکثری از حمایت بیسابقه ایالات متحده از سیاستهای خود است؛ لذا خروج از برجام تنها تبعات مالی برای ایران داشت بلکه در عرصه سیاسی و امنیتی هم تهدیدهای زیادی علیه تهران رقم خورد.
خاورمیانه، بارانداز تهران - واشنگتن
پروفسور ویلیام کیلور (استاد تاریخ و روابط بینالملل دانشگاه بوستون)
اقتصاد ایران در اثر تحریمهای آمریکا ضربه سختی دیده است. این امر البته میتواند بر نفوذ ایران در منطقه نیز اثر بگذارد و به نارضایتی در داخل کشور بیانجامد. با این وجود، رویکرد دولت «دونالد ترامپ»، رئیسجمهوری آمریکا، به ایران پر است از اغراق و اظهارات غلط. برای مثال، او گمان میکند ایستادن در برابر ایران یعنی مبارزه با تروریسم بنیادگرایانه. حال آنکه گروههای تروریستی، مانند داعش، خود با ایران در حال جنگ هستند. گویا ترامپ درکی از پیچیدگیها و موقعیت امنیتی حاکم بر خاورمیانه ندارد. ترامپ گمان میکند که با فشار به ایران میتواند این کشور را به پای میز مذاکره بکشاند، درست مانند کاری که با کره شمالی انجام داد. منتهی موضوع اینجاست که نه تنها وضعیت این دو کشور (ایران و کره شمالی) سراسر با یکدیگر متفاوت است، بلکه فرآیند این اقدامات نیز با هم یکسان نخواهد بود. شاید کرهشمالی را بتوان تهدیدی برای امنیت ملی آمریکا لحاظ کرد، اما تردید دارم بتوان همین منطق را برای تهران هم به کار برد.
برخی مقامهای آمریکا کاملاً مخالف هرگونه مذاکره با مقامهای ایران هستند. به عقیده آنها، تا زمانی که تهران سیاستهای فعلی خود را نسبت به واشنگتن حفظ کند، مذاکره فاقد معناست. این مقامها همچنین با حمایت ایران از «بشار اسد»، رئیسجمهوری سوریه، که بسیاری معتقدند اقداماتش مساوی با جنایت جنگی است مخالف هستند. از اینرو رویکرد آنها در برابر برخی سیاستهای گاه میانهرو دولت ترامپ قرار میگیرد.
به طور کلی، ترامپ معتقد است که توافق هستهای ایران را در موقعیت برتری نسبت به آمریکا قرار داده است. از سوی دیگر، عربستان سعودی و بسیاری از متحدانش در خلیج فارس با ایران و قدرتش در منطقه احساس رقابت میکنند. البته از اسرائیل نیز نباید گذشت. اینها هم خود میتواند به این دوئیت در سیاست خارجی آمریکا نسبت به ایران دامن بزند. ممکن است اینکه ایران بکوشد روابط خود را با ایالات متحده در برخی زمینههای بینالمللی بهبود بخشد در این قضیه بیتاثیر نباشد. با این وجود، کسی چندان نمیداند ترامپ به فلان اقدام چه واکنشی نشان میدهد؛ با این وجود، گمان نمیکنم رد پیشنهاد دیدار با رئیسجمهوری آمریکا چندان کمکی به بهبود اوضاع بکند. در حالت کلی، ترامپ میکوشد با ایران مثل بسیاری از کشورهای قانونشکن و منفور دنیا، مانند کره شمالی، رفتار کند که البته این درست نیست. همانطور که پیشتر گفتم، نمیتوان ایران را در کنار کشورهای حامی تروریسم قرار داد؛ ایران خودش درگیر جنگ با تروریستهای داعش است اما مولفههای موجود نشان میدهد که خاورمیانه به محل جدال این دو کشور تبدیل شده است.
ورشو، نطفه عقیم
پاول پاوست (استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه شیکاگو)
تحلیل کلی من در مورد نشست ورشو این است که این نشست با هدف مقابله با ایران برگزار شد هر چند که در ابتدا گفته شد هدف این نشست صلح و ثبات در خاورمیانه است اما این هدف نشست ورشو نبود. ورشو تنها هدفش تهدید ایران بود که در نهایت با شکست مواجه شد. لهستان در کنار ایالاتمتحده برای مقابله با ایران قرار گرفت در حالی که کشورهای آلمان و فرانسه در مقابل آمریکا ایستادند. من این نشست را به نوعی رویدادی برای ایجاد دوگانگی در اروپا میدانم. لهستان به عنوان یک کشور اروپایی میزبانی این نشست را برعهده گرفت و کشورهای دیگر حاضر به حضور رسمی در این نشست نشدند و این واکنش بسیار مهمی در عالم سیاست به حساب میآید. از سوی دیگر من این نشست را نشستی در راستای روابط آمریکا و عربستان میدانم؛ چراکه آمریکا روابط گستردهای با عربستان و اسراییل دارد و این دو کشور برای حفظ تسلط آمریکا در منطقه تلاش زیادی کردهاند.
این نشست برای تشکیل اتحادی در مقابله با ایران تلاش کرد ولی در عمل شکست خورد. من معتقدم این نشست منافع عربستان و اسراییل را پوشش میداد و در واقع تلاشی بود تا سلطه و نفوذ آمریکا در منطقه حفظ شود. من در ابتدا خیلی نسبت به توافق برجام تردید داشتم و حس میکردم این توافق دیر یا زود از سوی آمریکا با مشکل رو به رو میشود البته برای این تردیدم دلایل قابل قبولی داشتم. اولین نکته این بود که روابط ایران و آمریکا در چهل سال گذشته همیشه متشنج بوده و دوستانه نبوده است. البته آمریکا همیشه ایران را به عنوان کشوری که قصد تسلط بر منطقه را دارد توصیف کرده است و با توجه به این ادعاهای آمریکا، برجام شرایط متزلزلی را از سوی ترامپ حس میکرد. اصلا نمیگویم که این تصورات در مورد ایران درست و یا غلط بود چرا که بسیاری از این تصورات درست نیست و فقط زاییده ترس آمریکا از قدرتگیری ایران است و از پایان دوران تسلط امریکا بر این منطقه ریشه میگیرد.
چیزی که مشخص بود همین موضوع است که روابط بین این دو قدرت پر از التهاب است. آمریکا ایران را قدرتی میبیند که برای تسلط در منطقه تلاش میکند و این موضوع برای آمریکایی که سالهاست در جهان هژمونی دارد، موضوع غیرقابل پذیرشی است. وقتی ترامپ بر سر کار آمد من شرایط را در رابطه با ایران و توافق هستهای سختتر دیدم. خط مشی ترامپ از روز اول مشخص بود. سیاستی که متفاوت با اوباما بود و کاملا او را رد میکرد. ترامپ رویکردی متفاوت در پیش گرفت و این در حالی بود که اوباما میخواست بازی روابط با ایران را تغییر دهد اما با روی کار آمدن ترامپ همه چیز تغییر کرد. ترامپ از برجام خارج شد و این قرارداد را بدترین توافق دانست. من نمیگویم برجام شکست خورد چراکه ایران و اروپاییها به آن متعهد هستند. اما من تصور میکنم در آینده اگر ایران هم تعهدات خود را زیر پا بگذارد و با توجه به تهدیدهای آمریکا علیه ایران و برجام، احتمال شکست این توافق وجود دارد؛ چرا که اگر ایران توافق را ترک کند با توجه به اظهارات اخیر مقامات آمریکایی خطاب به اروپاییان هر لحظه امکان اتفاق جدیدی وجود دارد.
خطر جنگ ایران و آمریکا!
جان دان (استاد روابط بین الملل دانشگاه کمبریج)
تحریمهای آمریکا علیه ایران بسیار ناجوانمردانه است و از سوی دیگر رفتار ترامپ هم یک رفتار غیرمعمول به حساب میآید. این تحریمها آسیبهای اقتصادی شدیدی به ایران وارد میکند و باعث به خطر افتادن اقتصاد ایران خواهد شد در حالیکه آمریکا با اعمال این تحریمها فقط در پی منافع خودش است. این حق هیچ کسی نیست که در شرایط سخت و طاقتفرسا زندگی کند. حق همه مردم جهان است که در صلح و آرامش زندگی کنند، اینکه تحریمها زندگی مردم را تحتالشعاع قرار دهد کاملا اشتباه است و از اینرو هر چیزی حتی جنگ هم محتمل است. اما فکر نمیکنم ترامپ آنقدرها هم احمق باشد که دست به چنین کاری بزند اما از این غافل نشوید که او همیشه غیرقابل پیشبینی عمل میکند.
آمریکاییها به دنبال زمینگیر کردن اقتصاد ایران هستند اما اروپاییها مجدانه و سرسختانه در کنار ایران و در مقابل آمریکا ایستادهاند. آنها دنبال این هستند که بانکها و موسسات بتوانند روابط خود را با ایران را ادامه دهند. اروپا برای حفظ و ادامه ارتباط تجاری با ایران سرسختانه در حال کوشش است و از ایران دفاع میکند و تحریمها را آشکارا اشتباه میداند. اختلاف ایران و آمریکا هم موضوع جدیدی نیست و قدمت زیادی دارد از مدتها قبل به دلیل ارتباط آمریکا و اسراییل نفوذ در خاورمیانه شروع شد و آمریکا و ایران در مقابل هم قرار گرفتند؛ بنابراین پیچیدگی در پرونده مذکور به حدی است که باید منتظر کنش و واکنشهای بعدی باشیم.
منبع: ایلنا
کلیدواژه: ایالات متحده آمریکا اسرائیل دونالد ترامپ برجام نشست ورشو سقوط قیمت نفت ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۱۸۱۲۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آمریکا مجددا در خاورمیانه آتش به پا کرده است
استفان والت معتقد است که سیاست حمایتی بیقید و شرط بایدن باعث به خطر افتادن خاورمیانه شده است و مقصر خطر فعلی که رژیم صهیونیستی را تهدید میکند واشنگتن است نه تهران.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، استفان والت، تحلیلگر آمریکایی برجسته روابط بینالملل در یادداشتی برای نشریه فارن پالیسی نوشته است که تصمیم ایران برای انتقام از حمله اسرائیل به کنسولگری این کشور در سوریه با حملات پهپادی و موشکی نشان میدهد که دولت بایدن تا چه اندازه بد با خاورمیانه رفتار کرده است.
والت سیاست بایدن برای حمایت از رژیم صهیونیستی در جنگ آن علیه مردم غزه را ناموفق میداند زیرا اهداف آن با عملکرد آن از ابتدا متناقض بود. دولت بایدن با ارائه حمایت بیقید و شرط به رژیم اسرائیل توانایی تشویق آن برای خویشتنداری را از دست داد و این مسئله کمتر کسی را شگفتزده خواهد کرد. تاکنون حداقل ۳۳ هزار فلسطینی (بیش از ۱۲ هزار کودک) کشته شدهاند و سامانتا پاورز، مدیر نهاد امدادرسانی آمریکا به وقوع قحطی در غزه اعتراف کرده است. انصارالله یمن به هدف گرفتن کشتیهای مرتبط با رژیم صهیونیستی ادامه میدهد، درگیری شدت پایین میان حزب الله لبنان و رژیم صهیونیستی ادامه دارد، و موجهای خشونت توسط شهرکنشینان در کرانه باختری اشغالی افزایش یافته است. الان هم با حمله تلافیجویانه ایران برای هدف قرار گرفتن کنسولگری آن در ۱ آوریل، احتمال افزایش گستره جنگ بالاتر است.
فارن پالیسی همچنین تصریح کرده است که حمایت عمومی ایران از حماس بر اساس حقوق بینالملل مشروع است: «طبق کنوانسیون ژنو، جمعیتی که تحت «اشغال متخاصم» زندگی میکنند حق مقاومت در برابر نیروی اشغالگر را دارند. با توجه به اینکه اسرائیل کرانه باختری را کنترل کرده است. و اورشلیم شرقی از سال ۱۹۶۷، این سرزمینها را با بیش از ۷۰۰ هزار شهرکنشین غیرقانونی مستعمره کردند و هزاران فلسطینی را در این روند کشتند، شکی نیست که این یک «اشغال متخاصم» است.
والت اما معتقد است که اقدامات مقاومت علیه اشغالگر همچنان تابع قوانین جنگ است و حماس و سایر گروههای مقاومت فلسطینی هنگام حمله به غیرنظامیان اسرائیلی آنها را نقض میکنند. اما مقاومت در برابر اشغالگری مشروع است و کمک به مردم تحت محاصره در انجام این کار لزوماً اشتباه نیست.
والت پاسخ ایران به بمباران کنسولگری خود توسط رژیم صهیونیستی را منطقی میداند: «تصمیم ایران برای انتقام پس از بمباران کنسولگری توسط اسرائیل و کشته شدن دو سردار ایرانی را نمیتوان به عنوان اقدام تهاجمی در نظر گرفت، به ویژه با توجه به اینکه تهران بارها اعلام کرده است که هیچ انگیزهای برای جنگ گستردهتر ندارد. در واقع، حمله تلافیجویانه آن به گونهای انجام شد که به اسرائیل هشدار داد و به نظر میرسد که تهران نمیخواهد تنشها را تشدید کند بلکه صرفاً تلاش دارد بازدارندگی خود را بازیابی کند.»
نویسنده این یادداشت همچنین معتقد است که مسئولیت شرایط فعلی بیشتر بر عهده واشنگتن است تا تهران. چگونه؟ «فراموش نکنیم که ایالات متحده چندین دهه است که خاورمیانه را با تسلیحات پر کرده است. این کشور سالانه میلیاردها دلار تجهیزات نظامی پیشرفته را به اسرائیل ارائه میکند، علاوه بر آن مکرراً تضمین میکند که حمایت آمریکا بدون قید و شرط است.»
والت در ادامه تصریح کرده است که «کشورهای دارای قدرت کنترل نشده تمایل دارند از آن سو استفاده کنند، و اسرائیل نیز از این قاعده مستثنی نیست. زیرا اسرائیل بسیار قویتر از فلسطین است - و همچنین از ایران نیز توانمندتر است - میتواند بدون تنبیه و محکومیت علیه آنها عمل کند. ههها حمایت سخاوتمندانه و بیقید و شرط ایالات متحده به اسرائیل این امکان را داده است که هر کاری میخواهد انجام دهد، که در طول زمان به افراطی شدن سیاستها و همچنین رفتارش در قبال فلسطینیها کمک کرده است.»
فارن پالیسی خاطرنشان میکند که شرایطی ایجاد شده است که به موجب آن تنها مقاومت مسلحانه مؤثر بر اسرائیل تأثیر میگذارد: «فقط در موارد نادری که فلسطینیها توانستند مقاومت مؤثری را بسیج کنند - همانطور که در انتفاضه اول (۱۹۹۳-۱۹۸۷) انجام دادند- رهبران رژیم اسرائیل مانند نخست وزیر سابق اسحاق رابین مجبور به اذعان به نیاز به سازش و تلاش برای ایجاد صلح شدند. متأسفانه، زیرا اسرائیل بسیار قوی، فلسطینیان بسیار ضعیف، میانجیهای یکطرفه ایالات متحده به نفع اسرائیل بودند. هیچیک از جانشینان رابین حاضر نبودند به فلسطینیها معاملهای را پیشنهاد دهند که بپذیرند.»
استفان والت در پایان نوشته است که یک طنز آیرونیک در شرایط فعلی وجود دارد زیرا «افراد و سازمانهایی در ایالات متحده که در محافظت از اسرائیل در برابر انتقاد و تحت فشار قرار دادن دولتهای آمریکا یکی پس از دیگری برای حمایت از اسرائیل، صرف نظر از آنچه که انجام میدهد، در واقع خسارات عظیمی به آن وارد کردند.»
والت وضعیت کنونی را این گونه توصیف میکند که ۱) راه حل دو دولتی شکست خورده است، ۲) اسرائیل به یک کشور یاغی تبدیل شده است، ۳) حمایت از رژیم صهیونیستی در میان جوانان آمریکایی - از جمله بسیاری از یهودیان - شدیداً کاهش یافته است. و ۴) ایران به داشتن سلاح هستهای نزدیک است و تلاشهای ایالات متحده برای منزوی کردنش را خنثی کرده است.
کد خبر 745109