بانویی که اسوه عالم شد
تاریخ انتشار: ۲ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۱۸۹۱۱۷
افراد زیادی با شناسنامه انسانی، به دنیا میآیند، سالیانی زندگی میکنند و آنگاه میروند اما تاریخ بشری در میان خیل کثیر آنان، تنها عده محدودی را «بزرگ» میبیند. رمز جاودانگی این افراد، در چیست؟
به گزارش ایسنا، محمد جواد لسانی- محقق و پژوهشگر دینی در یادداشتی که به صورت اختصاصی در اختیار ایسنا قرار داد، در وصف و بزرگی حضرت زینب (س) آورده است:
این تعداد اندک اما بزرگ، چه کسانی هستند؟ جهان معنایی آنها چه چیزی ست که بر لوح تاریخ برجسته میشوند و همچون ستارگان میدرخشند؟ برای پاسخ به این پرسش سنگین نمیتوان شتاب کرد، بلکه باید با تأمل و مکث با آن برخورد کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این راستا، شخصیت پر فروغ حضرت زینب کبری (س)، میتواند نمونه مسلمی باشد که با دقت در سیره آن بانوی گرامی، راههای عزت و تعالی را از رفتار آن حضرت آموخت. باید گفت که این بانوی آزاده، شیوه نگاه به جهان هستی را، از مکانی غنی و نورانی الهام گرفت. گام نخست این بوده؛ دانستن علم زندگی از هر چیز دیگری مهم تراست. کانون معنوی انسان سازی از خانواده مکرم آن حضرت آغاز شد تا رزقی نیکو به این فرزند برسد. رزقی که قابلیت داشت از وی انسان نیرومندی بسازد تا در میان تهدیداتی که از سوی عوام قدرت پرست اعمال میشد بتواند چون دژی تسخیر ناپذیر نمودار شود و صدمات و بلایا بر او اثری نداشته باشد. پایههای این دژ، بر ایمان، و بامش بر توکل استوار بود. آن حضرت یکدلانه بر آنچه در خانه آموخت، عاقلانه عمل کرد تا مهمترین صفت آن حضرت، «عقیله» باشد و با این ره توشه تصمیم میگیرد در سفری خطیر، دوش به دوش برادرش، حضرت امام حسین (ع) قرار گیرد تا مدافع حقیقتی شود که اشرافیت حاکم، سالهای مدیدی تلاش کرد آن را وارونه جلوه دهد. چه زیبا میتوان تعبیر کرد که گویا پس از شهادت مردان حماسه آفرین، نوبت به این بانو رسیده است تا قابلیتهای خویش را نمایان سازد پس، کاروان را در غیاب پرچم دار آن، راهبری میکند. پیام عاشورا میتواند زنده بماند و همه جا شنیده شود. نباید در خاک کربلا پنهان شود.
او کاروان خسته و زخمی را به دوش میکشد و با اسیران هم بندش راهی شام میشود تا در کاخ خلافت موروثی، خطبهای حکیمانه بخواند و بدین طریق، پیروزی حقیقی را در تاریخ به اثبات رساند. خطابه حضرت زینب (س) چنان است که گویا او بر مسند نشسته است و خلیفه در بند است: «…ای یزید آیا گمان می بری که توانستی اطراف زمین و آفاق آسمان را بر ما تنگ بگیری و راه چاره را بر ما ببندی؟ …زود باشد که به اجدادت ملحق شوی و آرزو کنی کاش گنگ و شل بودی و نمیگفتی آنچه را که گفتی و نمیکردی آنچه را که مرتکب شدی…هرگز ننگ این ستم را از خود نتوانی زدود… روزهای قدرت تو اندک و جمعیت تو رو به پراکندگی ست…» زبان حال بانوی صبر این است که حق با خلیفهای نیست که با تزویر و دروغ به مسند نشسته تا هرچه میگوید به نام ارزشهای دین حسابش کنند.
خلیفه میخواهد همه مردم مطیع محض او شوند. این همان بردگی فکری است که خداوند از موحدانش نمیخواهد. بانوی معلمه، جانانه بر این پیام، ایستادگی میکند. کار حاکمیت چنان میشود که عقب نشینی میکند و دستور میدهد کاروان آزاد شده تا مدینه با احترام مشایعت شود.
در بخش پایانی، به ستمهای پنهانی که در سدههای اخیر به این بانوی ایمانی روا شده اشارههایی میشود. از شمار آن ستمها یکی این است که سعی شده در مجالس سوگ آن حضرت، با صفاتی ناروا چون ستم کش و بلاکش، مستمعین را تحت تأثیر قرار دهند و آدمی عاجز و حیران را به جای این شیرزن بنشانند او هرگز زینب کبری (س) نیست. ظلم دومی که بر این بانوی بزرگوار رفته، آن است که صفت «اسوه بودن» او، از نظر مخاطبانش، پنهان مانده است.
مسلماً ستایش انسان بزرگی چون او، حق آن بانوی معظم است اما تعریف و تمجید، معیار درستی میطلبد نه آنکه این منقبت خوانی به شکل غلوآمیز، چنان باشد که هیچ زنی فکر نکند که او هم میتواند «زینبی» شود و سیره آن حضرت را آینه زندگی خویش قرار دهد. اما دین، چیز دیگری از پیروانش میخواهد؛ به طوری که مطابق آموزههای آیات الهی، هر انسانی، در هر زمانهای، میتواند رهرویی چون او شود. این بانوی صبر و استقامت، بشری طبیعی چون دیگران است با این تفاوت که او مومنانه عمل میکند و بر اساس کلام خدا، گام در راه مینهد تا جایی که توفیق مییابد تا به قله شرف و تعالی نائل شود و رضای خداوندی هم در همین ایستادگی معنا مییابد. او با زبان رسای خویش که از تربیت عزت آفرین او سرچشمه میگیرد ستمهای رفته را فاش میکند تا رهروانش آگاه شوند و بدانند که حق آن چیزی نیست که از دهان یک غاصب قدرت بیرون میآید. حضور او در صحنه اجتماع، خود یک سند است تا جامعه به خواب رفته را بیدار کند. سرانجام آن حضرت پس از تحمل سختیها و رنجهای فراوان که وی در نگاهش، آنها را جز «زیبایی» ندیده است به تاریخ پانزدهم رجب سال ۶۲ هجری به سن ۵۶ سالگی در مدینهالنبی به دیدار معشوق ازلی میشتابد. راه نورانی آن حضرت، پر رهرو باد.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: وفات حضرت زینب س
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۱۸۹۱۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فیزیکدانان، تعداد جهانهای موازی را کشف کردند
به گزارش تابناک، نظریه جهانهای فراوان که برخی از آن به جهانهای موازی، بسگیتی یا چندجهانی یاد میکنند، شاید همه ویژگیهای یک نظریه علمی معتبر را نداشته باشد، اما ویژگیها و پیامدهای آن حتی توجه مردم عادی را جلب میکند. فیزیکدانان در تازهترین پژوهشها گفتهاند که ابعاد جهانهای موازی بینهایت نیست، بیاندازه بینهایت است.
«آلبرت اینشتین» با تمام نبوغ و دانش خود، تفسیر آماری مکانیک کوانتومی را قبول نداشت و این مفهوم را در جمله معروف «خدا تاس نمیاندازد» عنوان کرد. «نیلز بوهر» هم که از پایهگذاران مکانیک کوانتومی بود، در پاسخ اینشتین گفت: «به خدا نگو چهکار کند.»
تحقیقات فیزیکدانان طی نیمه دوم قرن بیستم نشان داد که نهتنها تعبیر اینشتین در تاسبازی اشتباه بود که کازینوی عظیم فیزیک کوانتومی بهاحتمال زیاد دارای اتاقهایی بسیار بیشتر از هر آن چیزی است که تاکنون تصور میکردیم. حال «ارسلان عادل» و همکارانش در دانشگاه کالیفرنیا در دیویس (UCD)، آزمایشگاه ملی لسآلاموس در ایالات متحده و انستیتو فدرال فناوری سوئیس در لوزان میگویند که به نظر میرسد تعداد این اتاقهای اضافی، نهایتی ندارد!
این پژوهشگران در مقالهای در آرکایو، نقشه واقعیت بنیادین را دوباره ترسیم کردهاند تا نشان دهند که نحوه ارتباط ما با اشیاء در فیزیک، ممکن است مانع از مشاهده چشمانداز عظیم عالم شود.
تفسیر آماری عالم
نزدیک به یک قرن است که درک ما از واقعیت، تحت تأثیر نظریهها و مشاهداتی که زیر پرچم مکانیک کوانتومی مطرح شدهاند، پیچیده شده است. روزگاری که میشد اندازهگیریهای دقیقی از اجسام انجام داد و سرنوشت محتوم آنها را با معادلات مکانیک، ترمودینامیک، الکترومغناطیس و نسبیت تعیین کرد، گذشته است.
برای درک تاروپود بنیادینی که عالم را تشکیل داده است، به ریاضیاتی نیاز داریم که بازی احتمالات را به اندازهگیریهای حدودی و غیرقطعی مرتبط کند؛ و این، به دور از دیدگاه شهودی عالم است.
بر اساس تعبیر کپنهاگی مکانیک کوانتومی، به نظر میرسد که امواج هر احتمالی همیشه وجود دارند، تا زمانی که آن اتفاق قطعی میشود و دیگر احتمالات به ناگاه ناپدید میشوند. حتی در حال حاضر هم کاملاً مشخص نیست که درنهایت، چه چیزی سرنوشت گربه شرودینگر را تعیین میکند.
نظریه جهانهای موازی
اما اینهمه ابهام، مانع از آن نشده است که دانشمندان از دیدگاهها و ایدههای مختلف دست بکشند. «هیو اِوِرِت» (Hugh Everett)، فیزیکدان آمریکایی در دهه 1950 (۱۳۳۰) نظریه جهانهای موازی را پیشنهاد کرد که بر اساس آن، همه اندازهگیریهای محتمل، واقعیت خود را پایهگذاری میکنند. به بیان سادهتر میتوان این نظریه را چنین توضیح داد که انبوهی از جهانهای موازی داریم که هر اتفاق امکانپذیری در یکی از آنها به شکل تصادفی رخ میدهد. آنچه جهان ما را در مقایسه با دیگر جهانها پراهمیت میکند، صرفاً آن است که ما در حال مشاهده آن پدیده هستیم
مدل «جهانهای متعدد» اِوِرِت را از نظر علمی نمیتوان «نظریه» دانست (مانند نسبیت یا مکانیک کوانتومی) و نمیتوان آن را با مکانیک کوانتومی مقایسه کرد که شگفتیهای مطلق را در پدیدهای محسوس به نمایش میگذارد؛ بااینحال محاسبات فیزیکدانان نظریه ریسمان، تعداد حدود ۱۰ به توان ۱۰۰ جهان موازی را محتمل میداند؛ یعنی چند ده میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد عالم!
در مدل چندجهانی (برخی آن را «بسگیتی» ترجمه کردهاند)، با برداشتی از بینهایت عالم از احتمالها شروع میکنیم که به زبان فیزیکدانان، همان مجموع همه انرژیها و موقعیتهای شناختهشده تحت عنوان «هملیتونین سراسری» است و سپس، روی هر چیزی که توجهمان را جلب کند، تمرکز میکنیم. بدین ترتیب احتمالهای نامتناهی را درون زیرسیستمهای همیلتونی مشخصتر و بهمراتب مدیریتپذیرتر، محدود میکنیم.
ذرهبین فریبنده
حظل این سؤال مطرح میشود که این تمرکز یا بزرگنمایی، درعینحالی که میتواند ادراکی از نامتناهی در اختیارمان قرار دهد، آیا میتواند مانع مشاهده چشمانداز کلی شود؟ آیا این کار، رویکرد کوتهفکرانهای نیست که از آشنایی ما با برخی از اشیاء ریزمقیاس (میکروسکوپی) برآمده باشد؟
بهبیاندیگر، میتوان اینطور توضیح داد که در آزمایش گربه شرودینگر، ما بهراحتی میپرسیم که آیا گربه در داخل جعبه، زنده است یا مرده؛ اما هرگز در نظر نمیگیریم که آیا بوی نامطبوعی از جعبه منتشر میشود یا اینکه میز زیر جعبه، گرم است یا سرد.
پژوهشگران در تلاش برای تعیین اینکه آیا تمایل ما به حفظ تمرکز بر آنچه در داخل جعبه است، اهمیتی دارد یا نه؛ الگوریتمی را توسعه دادند تا بررسی کنند که آیا ممکن است برخی از احتمالات کوانتومی موسوم به «حالتهای اشارهگر»، کمی سرسختانهتر از دیگر احتمالها تنظیم شوند و درنتیجه سبب شوند که برخی از ویژگیهای حیاتی با احتمال پایینتری درهم تنیده شوند.
اگر چنین باشد، جعبه توصیفکننده گربه شرودینگر تا حدی ناقص است مگر آنکه ما فهرست طولانی عواملی را در نظر بگیریم که بالقوه در سراسر کیهان پراکندهاند.
ارسلان عادل، فیزیکدان پاکستانی و عضو هیئتعلمی دانشکده فیزیک UCD در توضیح این ایده میگوید: «برای مثال شما میتوانید بخشی از زمین و کهکشان آندرومدا را در یک زیرسیستم داشته باشید و این زیرسیستم، کاملاً درست است». در تئوری، هیچ محدودیتی برای تعریف زیرسیستمها وجود ندارد و فهرست طولانی از حالتهای دور و نزدیک را میتوان در نظر گرفت که هرکدام، واقعیت را با اندکی تغییر پدید میآورند.
پژوهشگران با اتخاذ رویکرد جدید در نظریه چندجهانی (جهانهای متعدد) اِوِرِت، به پاسخی رسیدهاند که آن را تفسیر «جهانهای بسیار فراوانتر» نامیدهاند. تفسیر جدید، مجموعهای بیشمار از احتمالها را در نظر میگیرد و آن را در بازه بینهایتی از واقعیتها ضرب میکند که در شرایط معمولی آنها را در نظر نمیگیریم.
روش نوین هم با شباهت زیادی به تفسیر اصلی، بیش از آنکه درباره رفتار عالم توضیحی ارائه دهد، به تلاش ما برای مطالعه گامبهگام آن در هر لحظه اشاره دارد.
پژوهشگران امیدوارند که این الگوریتم بتواند در توسعه راههای بهتر برای کاوش سیستمهای کوانتومی مانند الگوریتمهای داخل کامپیوتر، کاربرد داشته باشد.
خبرآنلاین