Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «پارس نیوز»
2024-04-20@12:34:34 GMT

صیادمنش: غذا، فقط سبزی‌پلو ماهی مادرم!

تاریخ انتشار: ۲ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۱۹۱۱۶۲

به گزارش پارس نیوز، 

اللهیار صیادمنش ساده و راحت با خبرورزشی حرف می‌زد. بازیکن ۱۷ ساله استقلال که امسال قرار است شمع ۱۸ سالگی اش را فوت کند، درباره برنامه‌های سال جدید و اتفاقات سال گذشته اش با ما حرف زد و البته از علاقه اش به سبزی‌پلو با ماهی سفید گفت. 

* سال نو مبارک! قبل از هر چیز درباره سال ۱۳۹۷ حرف بزن! چطور گذشت؟

خیلی خوب بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

البته اوایلش که در سایپا بازی نمی‌کردم خیلی خوب نبود. دوست داشتم بازی کنم ولی خب با توجه به سن و سالم کادر فنی نمی‌توانست به من اعتماد کند ولی در ادامه وقتی با استقلال هماهنگ کردم و به این تیم آمدم، کلاً زندگی‌ام تغییر کرد. 

* از چه نظر؟

خب من در استقلال با اعتمادی که شفر به من داشت بازی کردم و خیلی بیشتر دیده شدم. البته پیش از اینکه به استقلال بیایم از ترکیه پیشنهاد بازی داشتم ولی خودم نمی‌خواستم با تجربه کم راهی خارج از ایران شوم. من تازه ۱۷ ساله بودم که این پیشنهادات را می‌گرفتم. 

* حالا هم پیشنهاداتی داری؟

بله! ولی با شفر حرف زده‌ام و او به من گفت هنوز برای پیشرفت و دریافت پیشنهادات بهتر فرصت دارم. 

* از خودت بگو! چند خواهر و برادر داری؟

(خنده) هیچی! یکی یکدانه هستم. 

* با این حساب خیلی لوس بار آمده‌ای؟

نه! اتفاقاً ما از طبقه کاملاً معمولی اجتماع هستیم و پدر و مادرم امکاناتی برای این قبیل کار‌ها نداشتند که مرا لوس بار بیاورند. 

* خودت را چطور توصیف می‌کنی؟

خیلی خاکی هستم و مثل خیلی از بچه‌های ایران یک زندگی معمولی داشته‌ام. 

* اهل هفت‌سین و مراسم نوروزی هستی؟

البته که هستم. این یکی از قدیمی‌ترین سنت‌های ما ایرانی هاست که تفاوت‌مان با دیگر مردم دنیا را مشخص می‌کند. از بچگی در این روز‌ها حس و حال دیگری داشتم. 

* امسال از پدر و مادرت چه چیزی عیدی گرفتی؟

آن‌ها عیدی نداده عزیز هستند. البته آن‌ها کمکم کردند تا بتوانم در تهران یک واحد آپارتمان رهن کنم. در تهران و در مکانی که باشگاه برایم در نظر گرفته بود خیلی راحت نبودم و ترجیح دادم این کار را انجام بدهم. این هم شد عیدی پدر و مادرم به من. 

* تنها زندگی می‌کنی؟

نه! از روز اول مادرم به تهران آمد و با من زندگی می‌کند. پدرم هم به ما سر می‌زند ولی، چون در شمال باشگاه و شاگرد کشتی دارد باید بیشتر آنجا باشد. 

* تو به آن‌ها چه چیزی عیدی دادی؟

البته من که قرارداد خیلی کمی در تیم دارم. مقدارش اصلاً قابل توجه نیست و آن را هم هنوز درست و حسابی به من نداده‌اند. با این همه فکر نمی‌کنم هر هدیه‌ای به پدر و مادرم بدهم بتواند گوشه‌ای از محبت‌ها و زحماتی که برای من کشیده‌اند را جبران کند. آن‌ها عمر و جوانی‌شان را صرف رشد و پرورش من کرده‌اند و این با هیچ هدیه‌ای قابل برگشت و جبران نیست. 

* بالاخره باید یک کاری برای‌شان بکنی.

حتماً! من هم باید بهترین اتفاقات را برای خودم رقم بزنم تا آن‌ها را شاد کنم. می‌دانم هیچ چیزی به غیر از موفقیت من نمی‌تواند باعث خوشحالی‌شان شود. هرچه در توان دارم، می‌گذارم تا در تیم استقلال و تیم امید بهترین اتفاقات را برای خودم رقم بزنم. 

* برنامه‌ات برای سال جدید چیست؟

آرزو دارم با استقلال قهرمان لیگ برتر شوم و با تیم امید هم جواز راهیابی به المپیک ۲۰۲۰ توکیو را بگیرم. می‌خواهم در هر دو تیم بهترین نمایش‌هایم را داشته باشم. 

* راستی بهترین غذایی که دوست داری، چیست؟

سبزی‌پلو ماهی مادرم. 

* با چه ماهی‌ای؟

سفید یا کفال. هر دو عالی می‌شود. واقعاً دستپخت مادرم معرکه است و هر قدر می‌خورم سیر نمی‌شوم. ان‌شاءا... بتوانم روزی او و پدرم را به بهترین رستوران‌ها ببرم. 

* خاطره بدی هم از سال ۹۷ داری؟

همین مصدومیت آخر خیلی اذیتم کرد. دوست داشتم در لیگ قهرمانان آسیا کنار استقلال باشم. البته حتماً قسمتم این بوده و مشکلی از این بابت نیست. همیشه یاد گرفته‌ام شکرگزار خدا باشم. بقیه اتفاقات سال ۹۷ همگی برایم خوب بوده است. 

* سال تحویل چه دعایی کردی؟

اول سلامتی خودم و خانواده‌ام. بعد هم اینکه بتوانم سال ۱۳۹۸ به اردوی تیم ملی بزرگسالان دعوت شوم. 

* حرف باقی‌مانده؟

ممنونم. سال نو را به همه ایرانی‌های عزیز تبریک می‌گویم. امیدوارم در سال جدید شاد و تندرست باشند.

 

منبع: پارس نیوز

کلیدواژه: استقلال فوت سال نو سایپا بازی ترکیه ایران پدر عیدی کشتی رشد لیگ برتر المپیک لیگ قهرمانان آسیا اردوی تیم ملی اردوی تیم ملی ایران سال نو فوتبال ایران لیگ برتر پارس پارس نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۱۹۱۱۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بدگویی‌های پدرم تحریکم کرد، مادرم را کشتم!

۲۱ آذر سال ۱۴۰۱ گزارش یک قتل به پلیس اعلام شد. پس از آن مأموران به محل درگیری در محله تهرانپارس رفتند و با جسد زن ۴۵ ساله‌ای به نام مریم مواجه شدند که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود.

در ادامه جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و مأموران تحقیقات خود را برای شناسایی عامل قتل آغاز کردند. در نخستین گام آنها به پرس و جو از همسایه‌ها پرداختند.

یکی از همسایه‌ها به مأموران گفت: در خانه بودیم که صدای فریاد‌های شهرام پسر همسایه‌‎مان را شنیدیم و از خانه بیرون آمدیم ابتدا فکر کردیم کمک می‌خواهد، اما او با صدای بلند می‌گفت که مادرش کشته شده است. ما هم به سرعت پلیس را در جریان قرار دادیم.

در ادامه مأموران به سراغ دو فرزند دیگر قربانی رفتند و آنها گفتند: پدر و مادرم چند سال قبل از هم جدا شدند و مادرم از شهرستان به تهران آمد، برادرمان شهرام مدتی با پدرمان زندگی می‌کرد، اما بعد به خانه مادرم رفت تا با هم زندگی کنند. درست از زمانی که مادرم به قتل رسیده شهرام هم ناپدید شده و ما فکر می‌کنیم او تنها مظنون به قتل مادرمان است.

به این ترتیب شهرام مورد ردیابی قرار گرفت و مشخص شد که وی پس از قتل به مشهد گریخته است. چند روز بعد مأموران انتظامی خراسان اعلام کردند که متهم متواری به علت خودزنی در یکی از بیمارستان‌های مشهد بستری شده و تحت عمل جراحی قرار گرفته است.

با بهبودی نسبی متهم مأموران او را بازداشت کردند و وی در همان بازجویی‌های اولیه به قتل مادرش اعتراف کرد و گفت: ما در نیشابور زندگی می‌کردیم و من تازه مدرسه رفته بودم که پدر و مادرم از هم جدا شدند. من و مادرم خانه‌ای گرفتیم و باهم زندگی می‌کردیم، اما همیشه دوست داشتم در تهران زندگی کنیم. ۶ سال بعد پدر و مادرم دوباره باهم ازدواج کردند، اما باز هم بعد از سه سال جدا شدند و من با پدر معتادم زندگی می‌کردم. ما خانه نداشتیم و من و پدرم کارتن خواب شده بودیم و در آن مدت پدرم حرف‌های بدی درباره مادرم می‌زد آنقدر گفت تا باور کردم که مقصر بدبختی‌های ما مادرم است. تا اینکه دو سال پیش فهمیدم مادرم به تهران آمده و خانه‌ای گرفته است. از آنجایی که من هم دوست داشتم در تهران زندگی کنم به خانه‌اش آمدم و با هم زندگی می‌کردیم.

وی در ادامه اعترافاتش گفت: یک سال بعد با دختری آشنا شدم که به ماده مخدر گل اعتیاد داشت و من را هم آلوده کرد. مادرم به محض اینکه متوجه شد اعتیاد پیدا کرده‌ام به اجبار من را به کمپ ترک اعتیاد فرستاد و باعث شد تا همه کینه‌ای که از مادرم داشتم چند برابر شود و همانجا به فکر انتقام از او افتادم. وقتی از کمپ بیرون آمدم به سراغ متادون رفتم و حالا هم به آن اعتیاد دارم. دوماه قبل از اینکه مادرم را بکشم نقشه کشیدم و از عطاری قرص برنج گرفتم تا بعد از قتل، با خوردن قرص برنج به زندگی خودم هم خاتمه دهم. روز حادثه مادرم را کشتم، اما قرص‌های برنج تقلبی بود و زنده ماندم و در نهایت به مشهد گریختم و آنقدر به من فشار عصبی وارد شده بود که در خیابان شاهرگم را زدم، اما عابران اورژانس را خبر کردند و زنده ماندم.

 با تکمیل تحقیقات پرونده با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا وی بزودی پای میز محاکمه بایستد.

در این میان خواهر و برادر متهم به عنوان اولیای دم از قصاص برادرشان گذشتند و درخواست دریافت دیه دارند.

روزنامه ایران

باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی

دیگر خبرها

  • بیش از ۹۰ درصد بذور هیبرید سبزی و صیفی وارداتی است
  • بیش از ۹۰ درصد بذرهای هیبرید سبزی و صیفی وارداتی است
  • ۱۲ گام برای زندگی سالم، به سبک ایرانی‌ها
  • تولید بذور هیبرید سبزی و صیفی در شرکت‌های دانش‌بنیان
  • تولید بذور هیبرید سبزی و صیفی توسط شرکت‌های دانش‌بنیان
  • لعاب دار کردن قورمه سبزی / ترفندهای خوشمزه تر شدن قورمه سبزی
  • برگزاری چهارمین جشنواره ریواس و سبزی‌های بومی در کوهسرخ
  • بدگویی‌های پدرم تحریکم کرد، مادرم را کشتم!
  • جدال زن ۶۰ساله و خرس در ارتفاعات پیرانشهر
  • سبزی کوهی؛ نچینیم و نخریم؛ چرا؟